درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

تعدادی از یاران امام زمان(عج)


امام محمد باقر علیه السلام در حدیثی گهربار تعدادی از انصار و یاران ویژه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را برشمرده اند.

امام محمد باقر علیه السلام فرمود: زمانی که قائم آل محمد ظهور کند، خداوند او را با فرشتگانِ نشاندار (ویژه) و به صف درآمده و فرستاده شده و مقرب یاری می کند. جبرائیل در پیشاپیش او و میکائیل از پشت سر او و اسرافیل از طرف چپ او خواهد آمد.

قال الباقر علیه السلام: «لَوْ قَدْ خَرَجَ قائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ، لَنَصَرَهُ اللَّهُ بِالْمَلائِکَةِ الُمُسَوَّمینَ وَالْمُرْدَفینَ والْمُنْزَلینَ وَالْکَرُّوبینَ. یکُونُ جِبْرائیلُ عَلی مَقْدَمَتِهِ وَمیکائیلُ عَلی ساقَتِهِ، وَاِسْرافیلُ عَنْ یسارِهِ»


«غیبت نعمانی،صفحه 122-ینابیع الموده،جلد 3 صفحه 136

نشانة ظهور و شرایط ظهور

سلسله حوادث و وقایع ماه‌های اخیر ذهن و زبان بسیاری از مردم ساکن شرق و غرب جهان و به ویژه مسلمانان را متوجّه خود ساخته است. همه با نگرانی این وقایع را دنبال می‌کنند و منتظرند تا سرانجام این خیزش‌ها را که بخش‌هایی از «آفریقا» و «آسیا»، از «مصر» و «لیبی» تا «افغانستان» و «یمن» را در خود گرفته، معلوم شود. شیعیانِ منتظر نیز که در کنار جملة تحلیل‌های سیاسی، اجتماعی مرسوم در افق دوردست چشم به واقعة شریف ظهور حضرت موعود، علیه السّلام، دارند، مشتاقانه سعی در کشف رابطة این وقایع با حادثة شریف ظهور و تطبیق برخی نشانه‌ها و علائم آخرالزّمانی یاد شده در میان منابع و روایات می‌کنند.

 
 
پر واضح است که آن واقعة عظیم که به تحوّل بزرگ و چند وجهی فرهنگی و مادّی سراسر عالم می‌انجامد و الزاماً تمامی اشکال و نظام‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی موجود و سیستم‌های کنترلی و حفاظتی آنها را که از پس قرن‌ها شکل گرفته‌اند در هم می‌ریزد، بدون تمهیدات وسیع و زمینه‌های چند وجهی و آمادگی‌ و طلب مستضعفان حادث نمی‌شود.

نکتة مهم و اوّلیه آن است که این حادثة شریف، امری است واقعی که در همین جهان، برای این مردم و با همراهی و طلب و تقاضا و استقبال آنان رخ می‌دهد، گرچه در سیر وقایع و پیشرفت و اکمال آن تا وقت ظهور کبرا و پس از آن تا تأسیس دولت کریمة امام مبین(ع) امدادهای غیبی یاری‌رسان خواهند بود و از شروع قیام در روز عاشورای سال ظهور نیروهای آسمانی حضرت صاحب الزّمان(ع) و همراهانش را در بر داشتن موانع مدد خواهند داد؛ لیکن در سال‌های قبل از ظهور آمادگی، استقبال و اهتمام مستضعفان برای دست یازیدن به دامان منجیّ موعود و فراهم آوردن شرایط و زمینه‌ها، نقش تعیین کننده‌ خواهند داشت و اگر جز این بود، سال‌های غیبت این همه به درازا نمی‌کشید. به عبارتی قرار نیست بدون طلب و تمنّا و حرکت و خیزش مردم برای رفع ظلم و استقرار عدالت از خزانة غیب همه چیز را در سبد ریخته و به آنها پیشکش کنند. چنان که، قرار نیست آن امام عزیز، بدون یاری دهنده و همراهی مردمی یک تنه از پس پردة غیبت بیرون جسته و پس از رودررویی با همة طواغیت و ظالمان زمان همة موانع را برطرف ساخته و مردم را بر سر سفره مهیّا فرا بخواند.

قرار بر استقرار نظامی است جهانی که تمامی قوانین فردی و اجتماعی تنظیم کنندة روابط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن، به دلیل آنکه از منشأ و مصدر وحیانی برمی‌آید در کمیّت، کیفیّت و نحوة اجرا با همة آنچه که از گذشته تا به امروز ساری و جاری بوده، متفاوت بلکه در تقابل است. درک آن همه، قبول و پذیرش آنها و بالأخره اجرا و پاسداشت آنها نیازمند درجه‌ای از آگاهی، هم‌عهدی و مجریانی است که آن همه را در مقیاس جهانی و در میان همة ملل جاری خواهند ساخت.

آنکه کامش در اثر بیماری تلخ است، عسل و انگبین را نیز تلخ می‌فهمد.
در تاریخ گذشتة امپراتوران رومی، حادثة قیام بردگان با فرماندهی، برده‌ای نیرومند به نام «اسپارتاکوس» معروف است. آن قیام به پیروزی رسید، امّا بردگان در خاطر و دوردست نگاه خود، تصویری جز نظام قیصران برای تنظیم مناسبات و نظام اجتماعی، سیاسی نداشتند. آنها گمان می‌بردند پس از حذف امپراتوری روم، از میان بردگان شخصی چون اسپارتاکوس را به عنوان قیصر در رأس همان امپراتوری خواهند نشاند.

نباید فراموش کرد که: قرار نیست بر پایه‌های امپراتوران شیطان صفت و در میان همان مناسبات جهانی طاغوتی منفور، دولت امام حق مستقر شود. اگر نیک بنگرید، می‌بینید که از این حیث و به خاطر بسیاری کج‌فهمی‌ها و ندانم‌کاری‌ها سخت نیازمند پرسش و مستحقّ سرزنش هستیم.

شاید امدادی غیبی بزرگ‌تر از این نباشد که مستضعفان دریابند از جادّة لیبرال سرمایه‌داری و ایدئولوژی‌های تجربه شدة غربی به شهر امن موعود نمی‌توان رسید. باید دریافت که حیات حقیقی از میان خاکستر این جرثومة شیطانی سر بر می‌کند.

از همین جاست که امام صادق(ع) فرمودند:
«لکلّ اناس دولته یرقبونها ـ و دولتنا فی آخر الدهر یظهر» (شیخ صدوق، الامالی، ص 396)
در جایی دیگر امام فرمودند: «... تا کسی نگوید اگر ما هم به حکومت می‌رسیدیم، به عدالت رفتار می‌کردیم.» (الغیبه شیخ طوسی، ص 472)
بنابراین، دو شرط «آمادگی یاورانی جان بر کف» و «ارتقای فهم مردم از شرایط امروز»، شرایطی را فراهم می‌آورد تا «امام»، به اذن الله روی به مردم کنند.
این دو مطلب در باب «شرایط ظهور» بود. «شرایط ظهور» با «علائم ظهور» متفاوت است.

«علائم ظهور» به قول استاد «مجتبی السّاده» در کتاب شش ماه پایانی صفحة 222، با شرایط ظهور متفاوت است.

افزون بر یک هزار علامت برای واقعة شریف ظهور بیان شده است. علائم دلالت بر ظهور دارند. این علائم که طیّ قرن‌ها و سال‌ها رخ می‌دهند. بسیاری از آنها رخ داده‌اند و بقیه نیز در شرف وقوع و هم اکنون نیز در حال وقوع هستند. اینها موقعیّت و شرایط ما را تعریف می‌کنند و گاه مانند تابلوهای راهنما در جادّه‌ها خطرات را یادآور می‌شوند و میزان دوری و نزدیکی ما را از مقصد و مبدأ می‌نمایند؛ لیکن «شرایط ظهور» سخنی دیگر است تا شرایط فراهم نشود، ظهور هم واقع نمی‌شود. این در حالی است که علائم پیش شرط ظهور نیستند. حتّی ممکن است بسیاری از علائم حادث نشوند.

شرایط در زمان ظهور فراهم می‌آید، به عالی‌ترین مرتبة خود می‌رسد و واقعه را به اذن الله محقّق می‌سازند. چه بسا که قبل از واقع شدن و پدیداری بسیاری از علائم بیان شده، شرایطی فراهم آید و به صورت واقعی همة اجزا را در مناسبات سیاسی و اجتماعی کنار هم قرار دهد و منجر به صدور حکم آسمانی و مرتفع شدن پرده‌های غیبت شود.

از همین جاست که عرض می‌کنم، در عهدة ما تنها چشم داشتن به علائم، شمارش آنها، بازگو کردنشان نیست؛ بلکه در تکلیف ما حرکت در مسیری است که «شرایط ظهور» را محقّق می‌سازد.
هر موقعیّت و شرایط علائمی دارد. چنان که بیماری و سلامتی نیز علائمی مخصوص خود دارد.

در زندگی واقعی ما هیچ گاه به طور عمدی تن به بیماری نمی‌سپاریم و تنها علائم بیماری را رصد نمی‌کنیم. در طیّ طریق معالجه، علائم بیماری جای خود را به علائم سلامتی می‌دهند، چنانچه دارو و درمان را رها کنید، علائم بیماری شدیدتر از قبل برمی‌گردند و همة علائم و شرایط بهبودی را از بین می‌برند و به عکس.

آنچه پیرامون ما و حتّی در میان خانه و خانوادة ما می‌گذرد به تصریح روایات در زمرة علائم و نشانه‌های آخرالزّمانی ذکر شده‌اند. جملگی، علائم بیماری فراگیر و مسری چند وجهی فرهنگی و مادّی هستند؛ لیکن به هیچ وجه علامت سلامت و فراهم کنندة شرایط لازم برای مرتفع شدن بیماری‌های فرهنگی و تمدّنی ما نیستند. به عکس سیر رو به قهقرای ما را می‌‌نمایانند.
فراهم آمدن شرایط هم برای خودش علائمی دارد.

این روزها، شرق اسلامی در گرداب آشوب‌های سیاسی، اجتماعی افتاده است. «مصر»، «تونس»، «لیبی»، «یمن»، «بحرین» و... روایات بسیاری این حوادث و آشوب‌ها را با عنوان «فتنه»، در زمرة علائم و نشانه‌ها ذکر کرده‌اند. در میان این آشوب‌ها و فتنه‌ها بسیاری هلاک خواهند شد. رسول خدا(ص) از فتنه‌های کمرشکن یاد می‌کنند که در میان امّت ایشان رخ می‌دهد و حتّی مؤمنان را نیز هلاک می‌سازد. چنان که رسول اکرم(ص) فرمودند:
«در میان امّت من چهار فتنه برپا می‌شود. در فتنة اوّل آنقدر بلاها کمرشکن باشد که شخص مؤمن گوید: این فتنه مرا هلاک می‌سازد. در فتنة دوم شخصی با ایمان گوید: این فتنه حتماً مرا نابود می‌سازد، در فتنة سوم، هر وقت خیال کنند که تمام شده، باز می‌بینند که ادامه می‌یابد و فتنة چهارم هنگامی روی دهد که امّت یک روز با این و یک روز با آن می‌باشد.»

رادیو معارف
اسماعیل شفیعی سروستانی

عصر ظهور در کلام امام باقر علیه‏السلام


 امام پنجم علیه‏السلام در مورد استقامت و استوارى یاران حضرت مهدى علیه‏السلام به آیه‏اى از قرآن استناد کرد و در تفسیر آیه «هنگامى که نخستین وعده فرا رسد، گروهى از بندگان پیکارجوىِ خود را بر ضد شما برمى‏انگیزیم [تا شما را سخت درهم کوبند و براى به دست آوردن مجرمان [خانه‏ها را جستجو مى‏کنند و این وعده‏اى است قطعى.» فرمود: «این بندگان پیکارجو و مقاوم که به طرفدارى از حق به پا مى‏خیزند، همان حضرت قائم و یاران وفادار او هستند.»


  • منتظران مژده باد

امام باقر علیه‏السلام در گفتارى امیدآفرین و نشاط‏بخش به منتظران حقیقى آن حضرت مژده مى‏دهد که «یأْتِى عَلَى النّاسِ زَمانٌ یغِیبُ عَنْهُمْ اِمامُهُمْ فَیاطُوبى لِلثّابِتِینَ عَلى اَمْرِنا فِى ذلِک الزَّمانِ اِنَّ اَدْنى ما یکونُ لَهُمْ مِنَ الثّوابِ اَنْ ینادِیهُمُ الْبارِى‏ءُ عَزَّ وَجَلَّ عِبادِى آمَنْتُمْ بِسِرّى وَصَدَّقْتُمْ بِغَیبى فَأَبْشِرُوا بِحُسْنِ الثَّوابِ مِنّى؛ بر مردم زمانى مى‏آید که امامشان از منظر آنان غایب مى‏شود. خوشا به حال آنان‏که در آن زمان در امر [ولایت] ما اهل بیت ثابت‏قدم و استوار بمانند! کمترین پاداشى که به آنان مى‏رسد، این است که خداى متعال خطابشان مى‏کند و مى‏فرماید: بندگان من! شما به حجت پنهان من ایمان آوردید و غیب مرا تصدیق کردید. پس بر شما مژده باد که بهترین پاداش من در انتظارتان است.»

آن‏گاه امام باقر علیه‏السلام ادامه داد: «خداوند متعال به خاطر ارج‏گذارى از چنین منتظران راستینى به آنان مى‏فرماید: شما مردان و زنان، بندگان حقیقى من هستید. رفتار نیک و شایسته‏تان را مى‏پذیرم و از کردار ناپسندتان عفو مى‏کنم و به خاطر شما سایر گنهکاران را مى‏آمرزم و بندگانم را به خاطر شما با باران رحمت خود سیراب و از آنان بلا را دفع مى‏کنم. اى عزیزترین بندگان من! اگر شما نبودید، عذاب دردناک خود را به مردم نافرمان نازل مى‏کردم.»

  • یاران وفادار

پیشواى پنجم علیه‏السلام در توصیف یاران حضرت مهدى علیه‏السلام که در زمان غیبت، خود را براى شرکت در قیام جهانى آن حضرت آماده مى‏کنند، به ابو خالد کابلى فرمود: «من به گروهى مى‏نگرم که در آستانه ظهور از طرف مشرق زمین به پا مى‏خیزند. آنان به دنبال طلب حق و ایجاد حکومت الهى تلاش مى‏کنند. بارها از متولیان حکومت اجراء حق را خواستار مى‏شوند، امّا با بى‏اعتنایى مسئولین مواجه مى‏شوند. وقتى که وضع را چنین ببینند، شمشیرهاى خود را به دوش مى‏نهند و با اقتدار و قاطعیت تمام در انجام خواسته‏شان اصرار مى‏ورزند تا اینکه سردمداران حکومت نمى‏پذیرند و آن حق طلبانِ ثابت قدم، ناگزیر به قیام و انقلاب مى‏گردند و کسى نمى‏تواند جلوگیرشان شود. این حق‏جویان وقتى که حکومت را به دست گرفتند، آن را به غیر از صاحب الامر علیه‏السلام به کس دیگرى نمى‏سپارند. کشته‏هاى اینها همه از شهیدان راه حق محسوب مى‏شوند.»

در اینجا امام باقر علیه‏السلام به ابو خالد کابلى جمله‏اى زیبا فرمود که مى‏تواند نصب العین همه منتظران لحظات ظهور باشد.

آن حضرت فرمود: «اَما اِنِّى لَوْ اَدْرَکتُ ذلِک لاَءَسْتَبْقَیتُ نَفْسى لِصاحِبِ هذَا الاْءَمْرِ؛ مطمئنا بدان! اگر من آن روزگاران را درک کنم، جانم را براى فداکارى در رکاب حضرت صاحب الامر علیه‏السلام تقدیم مى‏دارم.»

امام پنجم علیه‏السلام در مورد استقامت و استوارى یاران حضرت مهدى علیه‏السلام به آیه‏اى از قرآن استناد کرد و در تفسیر آیه «فَاِذا جاءَ وَعْدُ اُوْلهُما بَعَثْنا عَلَیکمَ عِبادا لَنا اُولى بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَکانَ وَعْدا مَفْعُولاً»؛ «هنگامى که نخستین وعده فرا رسد، گروهى از بندگان پیکارجوىِ خود را بر ضد شما برمى‏انگیزیم [تا شما را سخت درهم کوبند و براى به دست آوردن مجرمان [خانه‏ها را جستجو مى‏کنند و این وعده‏اى است قطعى.» فرمود: «این بندگان پیکارجو و مقاوم که به طرفدارى از حق به پا مى‏خیزند، همان حضرت قائم و یاران وفادار او هستند.»

  • چشم به راه ظهور

از منظر امام باقر علیه‏السلام در عصر غیبت، چشم به راه ظهور حضرت مهدى علیه‏السلام بودن و انتظار حکومت آل محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله را کشیدن از عبادات شایسته و برتر محسوب مى‏شود. آن گرامى به نقل از وجود مقدس رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «اَفْضَلُ الْعِبادَةِ انْتِظارُ الْفَرَجِ؛ انتظار [پیروزى و] فرج [آل محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ] از برترین عبادات محسوب مى‏شود.»

  • جهان در آستانه ظهور

در آستانه ظهور حضرت مهدى علیه‏السلام اوضاع جهان به بدترین وضع خود مى‏رسد و ظلم و ناعدالتى، تبعیض، تضییع حقوق دیگران به بدترین وضع خود تبدیل شده و مردم از هر کس و حکومتى ناامید گردیده، به دنبال روزنه امید و نداى عدالتى مى‏گردند که آنان را از آن منجلاب ستم و از چنگال زورمداران و مستکبران نجات بخشد. مردم چنان از دست دروغگویان فتنه‏انگیز و فرصت طلب به تنگ مى‏آیند که شب و روز آرزوى قیام منادى عدالت را در سر مى‏پرورانند. حضرت امام باقر علیه‏السلام فضاى تاریک جهان قبل از ظهور را این‏گونه بیان مى‏کند: «لا یقُومُ الْقائِمُ اِلاّ عَلى خَوْفٍ شَدیدٍ مِنَ النّاسِ وَزَلازِلَ وَفِتْنَةٍ وَبَلاءٍ یصیبُ النّاسَ وَطاعُونٍ قَبْلَ ذلِک وَسَیفٍ قاطِعٍ بَینَ الْعَرَبِ وَاخْتِلافٍ شَدیدٍ بَینَ النّاسِ وَتشْتیتٍ فى دینِهِمْ وَتَغْییرٍ فى حالِهِمْ حَتّى یتَمَنَّى الْمُتَمَنّى الْمَوْتَ صَباحا وَمَساءً مِنْ عِظَمِ ما یرى مِنْ کلْبِ النّاسِ وَاَکلِ بَعْضِهِمْ بَعْضا؛ حضرت قائم علیه‏السلام قیام نمى‏کند، مگر در حال ترس شدید مردم و زلزله‏ها و فتنه و بلایى که بر مردم فرا رسد و قبل از آن، گرفتار طاعون مى‏شوند. آن‏گاه شمشیر برنده میان اعراب حاکم مى‏شود و اختلاف میان مردم و تفرقه در دین و دگرگونى احوالشان به اوج مى‏رسد؛ به‏گونه‏اى که هر کس بر اثر مشاهده درنده‏خویى و گزندگى‏اى که در میان برخى از مردم نسبت به بعضى دیگر به وجود مى‏آید، صبح و شام آرزوى مرگ مى‏کند.» امام آن‏گاه افزود: «وقتى که یأس و ناامیدى تمام مردم را فرا گرفت و دیگر از هر جهت خود را در بن‏بست احساس کردند، امام غائب علیه‏السلام قیام مى‏کند.»

  • اقتدار حضرت مهدى علیه‏السلام

براى اجراء عدالت و گسترش مساوات در جامعه اسلامى لازم است که موانع عدالت را از میان برداشت و راه آن را هموار کرد؛ زیرا اصحاب زر و زور و تزویر و کسانى که از درهم ریختگى جامعه در راه ترویج فساد و انحراف بهره مى‏برند، هرگز از عدالت و برنامه‏هاى عادلانه راضى نخواهند بود و با توسل به هر شیوه‏اى در مسیر احقاق حقوق مردم سنگ‏اندازى خواهند کرد. بنابراین، یکى از مهم‏ترین ویژگیهاى زمامداران عادل قاطعیت و صلابت در مقابله با دشمنان داخلى و خارجى است. امام زمان علیه‏السلام نیز با اقتدار کامل مخالفین اسلام و دشمنان عدالت را سرکوب خواهد کرد. امام باقر علیه‏السلام مى‏فرماید: «لَیسَ شَأْنُهُ اِلاّ بِالسَّیفِ؛ آن حضرت [در سرکوب دشمنان قسم خورده‏اش[ فقط شمشیر را مى‏شناسد.»

او در قاطعیت همانند جدّش رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله عمل خواهد کرد و به خیانتکاران، کافران و عوامل داخلى دشمن اجازه هیچ‏گونه توطئه‏اى نخواهد داد.

حضرت باقر علیه‏السلام درباره شباهت حضرت مهدى علیه‏السلام به پیامبران الهى مطالبى فرموده و درباره تشابه حضرت خاتم الاوصیاء به حضرت پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرموده است: «وَاَمّا مِنْ مُحَمَّدٍ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فَالْقِیامُ بِالسَّیفِ وَتَبْیینُ آثارِهِ ثُمَّ یضَعُ سَیفَهُ عَلى عاتِقِهِ ثَمانِیةَ اَشْهُرٍ فَلا یزالُ یقْتُلُ اَعْداءَ اللّهِ حَتّى یرْضَى اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ؛ و امّا [شباهت حضرت مهدى علیه‏السلام ] به پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله قیام با شمشیر است [که دشمنان لجوج را از میان برمى‏دارد] و آثار آن حضرت را آشکار مى‏کند. آن‏گاه هشت ماه به صورت مسلّح و آماده به سر مى‏برد و همواره با دشمنان خدا مبارزه مى‏کند تا اینکه خداوند راضى شود.»

  • بانوان در دولت مهدوى

بدون تردید بانوانِ شایسته و متعهد در دولت آن حضرت جایگاه ارزشمندى دارند. نقش زن در آن زمان همانند زنان صدر اسلام، فراخور حال آنان و نسبت به موقعیت ویژه‏شان خواهد بود؛ یعنى همان رسالتى که یک زن مسلمان طبق آیین اسلام به دوش گرفته است، در عصر ظهور نیز به آن پاى‏بند خواهد بود. آنچه از روایات برمى‏آید، آن است که عده‏اى از کارگزاران آن حضرت از بانوان ارجمند هستند. جابر بن یزید جعفى از یاران نزدیک امام محمد باقر علیه‏السلام به نقل از آن حضرت فرمود: «وَیجِى‏ءُ وَاللّهِ ثَلاثُ مِائَةٍ وَبِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلاً فیهِمْ خَمْسُونَ امْرَأَةً یجْتَمِعُونَ بِمَکةَ عَلى غَیرِ میعادٍ؛ به خدا سوگند! 313 نفر یاران مهدى علیه‏السلام مى‏آیند که پنجاه نفر از آنان زن مى‏باشند و بدون هیچ‏گونه وعده قبلى در شهر مکه گرد هم جمع مى‏شوند.»

روایت دیگرى در این زمینه از ام سلمه، همسر رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله از طریق اهل سنت نقل شده است که پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در آن گفتار با اشاره به عصر ظهور و اجتماع یاران حضرت مهدى علیه‏السلام در اطراف آن حضرت مى‏فرماید: «یعُوذُ عائِذٌ فِى الْحَرَمِ فَیجْتَمِعُ النّاسُ اِلَیهِ کالطَیرِ الْوارِدِ الْمُتَفَرِّقَةِ حَتّى یجْتَمِعَ اِلَیهِ ثَلاثُ مِائَةٍ وَاَرْبَعَةَ عَشَرَ رَجُلاً فِیهِ نِسْوَةٌ...؛ [در زمان ظهور[ پناه‏خواهى به حرم خداوند در مکه پناهنده مى‏شود. مردم همانند کبوتران از هر سو به جانب ا و رو مى‏آورند تا اینکه سیصد و چهارده نفر که عده‏اى از آنان زن هستند، دور او را مى‏گیرند.» و ادامه داد: «و از همان‏جا خروج مى‏کنند و بر تمام ستمگران و اعوان و انصارشان پیروز مى‏گردند و عدل را آن‏چنان در روى زمین برقرار مى‏سازند که زندگان آرزو مى‏کنند که اى کاش مرده‏هایشان نیز از طعم آن عدالت مى‏چشیدند!»

  • مخالفین دولت مهدوى

سران جبهه باطل معمولاً افرادى خودخواه، متکبر، صاحب صفات ناپسند انسانى هستند که در مقابل حق خودنمایى مى‏کنند. آنان چنان در منجلاب فساد و گناه غوطه‏ورند که انسانهاى حق‏طلب و جلوه‏هاى فضیلت را خطرناک‏ترین دشمنان خویش قلمداد مى‏کنند. به همین جهت، تمام تلاشهاى خود را براى نابودى آیین حق و رهبران الهى به کار مى‏گیرند. امّا خداوند طبق سنت پایدار خود همواره حق را پیروز گردانیده و دشمنانش را مأیوس و مغلوب کرده است.

قرآن مى‏فرماید: «یرِیدُونَ أَن یطْفِئُواْ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَ هِهِمْ وَیأْبَى اللَّهُ إِلآَّ أَن یتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کرِهَ الْکـفِرُونَ»؛ «[مخالفین حق [مى‏خواهند نور خدا را با دهانهاى خود خاموش کنند، ولى خدا جز این نمى‏خواهد که نورش را کامل کند؛ هر چند کافران را خوش نیاید.»

در عصر ظهور، تلاشهاى زیادى صورت مى‏گیرد تا از استقرار حکومت قائم آل محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله جلوگیرى شود، امّا آن حضرت به لطف و مدد الهى، تمام موانع را از میان برمى‏دارد. سفیانى یکى از دشمنان سرسخت حضرت مهدى علیه‏السلام است.

امیر مؤمنان على علیه‏السلام در مورد جنایات وى به کوفیان فرمود: «بدا به حال کوفه! سفیانى چه جنایاتى در آنجا انجام مى‏دهد! به حریم شما تجاوز مى‏کند، کودکان را سر مى‏برد و ناموس شما را هتک مى‏کند.»

امام باقر علیه‏السلام درباره ویژگیهاى این دشمن سرسخت حضرت مهدى علیه‏السلام فرمود: «اگر سفیانى را مشاهده کنى، در واقع پلیدترین مردم را دیده‏اى. وى داراى رنگى بور و سرخ و کبود است. هرگز سر به بندگى خدا فرو نیاورده و مکه و مدینه را ندیده است.»

امام باقر علیه‏السلام مى‏فرماید: «گویا من سفیانى (سرکرده دشمنان حضرت امام عصر علیه‏السلام) را مى‏بینم که در زمینهاى سرسبز شما در کوفه اقامت گزیده، ندا مى‏دهد که هر کس سر یک تن از شیعیان على علیه‏السلام را بیاورد، هزار درهم پاداش اوست. در این هنگام، همسایه به همسایه دیگر حمله مى‏کند و مى‏گوید: این شخص از شیعیان است. او را مى‏کشد و هزار درهم جایزه مى‏گیرد.»

شیصبانى نیز یکى دیگر از سران جبهه باطل در عصر ظهور است. او از دشمنان کینه‏توز اهل بیت علیهم‏السلام و حضرت مهدى علیه‏السلام مى‏باشد. ریشه‏اش به بنى‏عباس مى‏رسد و شخصى بدکردار، شیطان صفت و گمنام است. امام باقر علیه‏السلام به جابر جعفى فرمود: «سفیانى خروج نمى‏کند، مگر آنکه قبل از او شیصبانى در سرزمین عراق خروج مى‏کند. او همانند جوشیدن آب از زمین، یکباره پیدا مى‏شود و فرستادگان شما را به قتل مى‏رساند. بعد از آن در انتظار خروج سفیانى و ظهور قائم علیه‏السلام باشید.»

دجّال نیز فتنه‏گرى کذّاب و فریبنده است که موجى از آشوب و فتنه به پا مى‏کند و بسیارى را با دسیسه‏هاى شیطانى‏اش مى‏فریبد. چشم راست او ناپیداست و نام اصلى‏اش صیف بن عائد است. او ادّعاى خدایى مى‏کند. در سحر و جادو، زبردست و در فریب مردم، مهارت عجیبى دارد. شیطان صفتان به اطراف او گرد مى‏آیند.

امّا طبق مشیت الهى و سنت تغییرناپذیرش همچنان که در طول تاریخ همواره به اثبات رسیده است، اهل باطل همچون کف روى آب نابود شدنى هستند و حضرت مهدى علیه‏السلام نیز با غلبه بر سران کفر و فتنه و نفاق طومار زندگانى دشمنان فضیلت و کمال را درهم مى‏پیچد و بساط عدل و داد و انسانیت را در روى زمین مى‏گسترد.


پی‌نوشتها:

1. کمال الدین، ج 1، ص 330.
2. همان.
3. غیبت نعمانى، ص 273.
4. اسراء/5.
5. تفسیر عیاشى، ج 2، ص 281.
6. بحارالانوار، ج 52، ص 125.
7. همان، ص 230.
8. همان، ص 354.
9. کمال الدین، ص 329.
10. بحار الانوار، ج 52، ص 222.
11. معجم احادیث المهدى علیه‏السلام، ج 1، ص 501؛ المعجم الاوسط، ج 5، ص 334.
12. توبه/32.
13. یوم الخلاص، ص 93.
14. بحارالانوار، ج 52، ص 354.
15. بحار الانوار، ج 52، ص 215.
16. غیبت نعمانى، ص 302.

منبع: تبیان

عزیز دلم...

نمی دونم با دلم چکنم....




اگر  اراده کنی تو آتشی نمی ماند....

بدست عاطفه تو شفاعت فرداست...


الامسافرغمگین کوچه های بقیع...

حلاوت حرم تو زیارت زهراست...




سلام خانوم جان...

تولحظه لحظه پائیزی مرا بردی...


منم درخت همیشه بهار نام شما...


منم آن توسل سبزدخیل هر صبحم...

به آن غروب مقطع تبار نام شما...


هوای مملکت ما چقدرزهراییست

بخاطر شرف اعتبار نام شما...



سوارناقه نوری و امان داری...

وای عمه ....



یگانه خواهر قرآن نیابت زینب...

بگو که طاقت تحقیر خیزران داری؟

.....


الهی مرده باشمو نبینم .........







یا حسین...


دعا کنید بتونم پابوسشون برم...

دلم برا حرمشون تنگ شده...





امام صادق علیه السّلام در حدیثی پیش از این که این فرزند گرانقدر متولد شود از فضیلت زیارت و مدفن او سخن میگوید و شیعیان را به اهمیت آن توجه میدهد و میفرماید: «شهر قم، حرم ما است و در آن زنی از فرزندان من مدفون میشود، به نام فاطمه هر کس او را زیارت کند بهشت برای او ثابت میشود... .»



اعجاز الهی پشتوانة قیام امام مهدی(ع)

 متأسفانه «مسئله مهدویت» در طول تاریخ دستاویز حرکت‌های انحرافی شده و ما شاهد مدعیان دروغین زیادی بوده، هستیم و خواهیم بود. چون مسئلة مهدویت یک جریان زنده تاریخ است. به همین خاطر، به همان اندازه که باید ترسیم شخصیّت فردی و اجتماعی حضرت مهدی(ع) منطبق با قرآن و حدیث باشد، چگونگی تحصیل ظهور و نوع حکومت آن حضرت(ع) نیز باید داری چنین ویژگی باشد.
 


  • گفتاری از آیت‌الله سید مجتبی موسوی لاری

اشاره:‌

آیت‌الله سید مجتبی موسوی لاری مؤسس و مسئول «مرکز نشر معارف اسلامی در جهان» است. این مرکز که در کمال ناباوری، بیش از سه چهار کارمند ندارد، سی سال است که به همت ایشان تشکیل شده و در زمینة نشر احکام و آموزه‌های اسلام به زبان‌های مختلف، در سطح جهان فعالیت می‌کند. این مرکز تاکنون بیش از ده‌ها‌هزار نفر را به اسلام و مذهب جامع تشیع هدایت نموده است.آنچه می‌خوانید، گفتاری از ایشان در رابطه با امام عصر(ع) و قیام آن حضرت است که تقدیم حضورتان می‌گردد.

متأسفانه «مسئله مهدویت» در طول تاریخ دستاویز حرکت‌های انحرافی شده و ما شاهد مدعیان دروغین زیادی بوده، هستیم و خواهیم بود. چون مسئلة مهدویت یک جریان زنده تاریخ است. به همین خاطر، به همان اندازه که باید ترسیم شخصیّت فردی و اجتماعی حضرت مهدی(ع) منطبق با قرآن و حدیث باشد، چگونگی تحصیل ظهور و نوع حکومت آن حضرت(ع) نیز باید داری چنین ویژگی باشد.

از برداشت‌های سلیقه‌ای و مغایر با قرآن و سنّت باید پرهیز کرد امّا این دلیل نمی‌شود که راه را برای ارائة تحلیل‌ها به خاطر زاویه دید آنها بست. هرچند اگر [سخنی] ارائه می‌شود نباید خارج از دایرة قرآن و سنّت یا در تعارض و تضاد با آنها باشد.

ظهور دارای علاماتی است: علایم حتمی و علایم غیر حتمی. در مسئلة ظهور باید منتظر علامات حتمی که در روایات آمده و همه نسبت به آن اتفاق نظر دارند، بود نه علامات غیر حتمی، که امکان دارد در هر عصری تکرار شود. آنچه می‌خواهم عرض کنم در خصوص نوع ظهور حضرت(ع) و تفاوت آن با دیگر پدیده‌ها و اتفاقات تاریخی است. به زبان ساده‌تر پاسخ به این پرسش که ظهور و انقلاب حضرت ولی عصر(عج) از چه جنسی است؛ آیا مشابه آن در تاریخ وجود داشته است یا نه؟ اگر وجود داشته، در فهرست کدام خیزش‌ها و انقلاب‌ها و حرکت‌های تاریخ بشر می‌باشد؟

وقایع، دگرگونی‌ها، تحولات و انقلاب‌هایی که انسان‌ها از روز نخست تا به امروز با آن رو به رو بوده‌اند؛ مانند بعثت پیامبران الهی، حکمرانی زمامداران، جنگ‌ها و صلح‌ها، برخی از جملة بلایای طبیعی‌اند؛ همچون زلزله و سیل. این اتفاقات از دو حال بیرون نیست؛ یا این اتفاقات عادی بوده یا غیر عادی؛ اتفاقات عادی هم به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ قابل پیش‌بینی یا غیر قابل پیش‌بینی. ما در زندگی خود و در رخدادهای سیاسی و اجتماعی، بسته به معلوماتمان و پیشنة ذهنی که از رخدادهای مشابه داریم، برخی از این رخدادها و پدیده‌ها را از قبل پیش‌بینی می‌کنیم. مثلاً می‌دانیم زندگی بر روی یک گسل یا یک خطّ زلزله ـ مانند اندونزی ـ به هر حال زلزله‌ای در پی خواهد داشت. خراب شدن منازل عادی در یک زلزلة شش ریشتری معمولی و عادی است و قابل پیش‌بینی یا شکست یک گردان پیاده نظام با سلاح‌های سبک و بدون سلاح‌های ضدّ زره در مقابل یک لشکر مکانیزه تانک در یک منطقه مسطح قابل پیش‌بینی است. به اصطلاح امروز به روی کاغذ شکست گردان پیاده نظام حتمی است، هم عادی و هم قابل پیش‌بینی. امّا یک‌بار خانه‌های عادی در یک زلزلة شش ریشتری خراب نمی‌شود یا یک گردان پیاده بر یک لشکر زرهی پیروز می‌شود باز هم عادی است امّا غیر قابل پیش‌بینی. در همین زمان خودمان خیلی از چیزهای غیر قابل پیش‌بینی را دیدیم؛ فروپاشی ابرقدرت شرق، سقوط صدام و... چه کسی باور می‌کرد ابرقدرتی با داشتن بمب اتمی با آن وسعت و قدرت، صدام با آن حمایت‌های بین‌المللی از او سقوط کنند، عادی بود امّا غیر قابل پیش‌بینی. چه کسی باور می‌کرد یک عده جوان شیعه در جنوب لبنان که نه پایگاهی در بین دولتمردان خود دارند و نه دارای حمایت خارجی هستند و از آن طرف همه دنیا به دشمنشان هر نوع کمک نظامی، تبلیغاتی و رسانه‌ای حتّی همة کشورهای عربی بدشان نمی‌آمد که حزب‌الله سقوط کند. در چنین شرایطی 33 روز مقاومت کنند و بعد هم پیروز شوند. این اتفاق عادی بود امّا غیر قابل پیش‌بینی. بهترین نمونه همین انقلاب اسلامی ایران بود. عادی امّا غیر قابل پیش‌بینی. این غیرقابل پیش‌بینی‌ها گاهی پشتوانة امداد الهی دارد، امّا این امداد الهی در مجرای طبیعی و رابطة علّی و معلولی حاکم بر جهان طبیعت اتفاق می‌افتد که ما هر یک به نوبة خود در زندگی فردی و اجتماعی، رخدادهای سیاسی و پدیده‌های طبیعی شاهد آن بوده‌ایم. تجلّی این امداد در مقیاس بزرگ‌تر پیروزی انقلاب و مقاومت در برابر هجمه‌های بزرگ است.

امّا منظور از [پدیدة] غیر عادی، داشتن پشتوانة اعجاز است؛ رخدادهایی که گرچه این هم از نوع غیر قابل پیش‌بینی محسوب می‌شود و از این به بعد با اتفاقات عادی نوع دوم اشتراک دارد امّا ماهیّتاً متفاوت است یعنی خارج از ارادة مجرای طبیعی و رابطه‌ای علّی معلولی. درست مانند تفاوت عصای حضرت موسی(ع) با سحر ساحران، تفاوت زنده کردن مردگان توسط حضرت عیسی(ع) با معالجة بیماران توسط اطبای آن عصر و تفاوت قرآن کریم با کتاب‌های دیگر.

مسئلة ظهور حضرت مهدی(ع) اتفاقی غیرعادی و از نوع اعجاز است، نه امداد. این اتفاق پشتوانه اعجاز دارد، همان گونه که بعثت پیامبر اسلام(ص) داشت. انقلاب اسلامی نیز پشتوانة امداد الهی داشت. چه کسی باور می‌کرد یک سیّد با دست خالی یکه و تنها قیام کند، در برابر دو ابر قدرت ایستادگی کند و بار دیگر نام و یاد خدا را در عرصة اجتماع و سیاست در کلّ جهان زنده کند. کسی باور نمی‌کرد امّا پشتوانة او امداد بود؛ امداد الهی در مجرای طبیعی و رابطة علی و معلولی حاکم بر جهان طبیعت. چه کسی باور می‌کرد یتیمی با دست خالی به پا خیزد، ندای توحید را سر دهد، بیش از همة پیامبران الهی اذیت شود و همة موانع راه جهانی شدن دین اسلام تا آخر‌الزّمان را بر دارد؟ این امر غیر عادی است و پشتوانة اعجاز دارد.

قیام حضرت مهدی(ع) و حکومت آن حضرت پشتوانة اعجاز دارد، یعنی از سنخ حرکت انبیا است. این قیام پشتوانه‌ای خارج از دایرة رابطة علّی و معلولی حاکم بر جهان طبیعت دارد. هم قرآن و سنّت، هم عقل بر این امر مهر تأیید می‌زند. پشتوانة حرکت حضرت مهدی(ع) در همه مراحل پشتوانه اعجاز دارد؛ هم در تأسیس حکومت، هم در تثبیت آن و هم در گسترش حرکت توحیدی در جهان. و الّا چگونه می‌شود 313 نفر بدون پشتوانة اعجاز و تنها بر پایة رابطة علّی و معلولی حاکم بر جهان طبیعت در زمانی کوتاه بر جهان حکمرانی کنند. اگر قرار باشد با سیر طبیعی باشد، حداقل باید این افراد در بین مردم از پیش شناخته شده، مقبولیت یافته، قدرت مدیریتی خود را به اثبات رسانده، بحران‌ها را مدیریت کرده، بتوانند در مقابل دشمن و حرکت‌های سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی به پیروزی برسند. خوب این اقدامات زمان می‌خواهد، ابزار می‌خواهد، امکانات می‌خواهد. بنابراین در یک سیر طبیعی غیرممکن است که همة این اتفاقات در یک زمان کوتاه صورت بگیرد. پس حرکت حضرت مهدی(عج) برخوردار از یک پشتوانة مستحکم و خلل‌ناپذیر به نام اعجاز، از نوع اعجاز پیامبران است.