درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

سنگ صبور : ببین ...ایستاده ایم



سینه چاک عشق ایستاده ایم
دل را
با تمام گلگوشه ها
و آغوش
با وسعتهاى بى دریغش
براى تو
پنهان کرده ایم
براى تو
و آن روزى که مى دانیم
آمدنت
بى پایان خواهد بود.
سینه چاک عشق ایستاده ایم

ایستاده ایم
تا اسلحه
واژه اى عتیق شود
محو
در غبار موزه ها

ایستاده ایم
تا عشق را جراحتى نرسد
و تبار انسان منقرض نگردد.

با دلى
به سرشارى خوشه
و آغوشى
با خوشه هاى عشق
ما را
خواهى شکفت
در آغازى
که پایانش خداست.

ایستاده ایم
تا عشق بیاید
و جهان
در کهکشان و ذره به رقص درآید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد