درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

سایه ات کم نشود

سایه زیاد دیده ام؛
امّا وقتی غرق خنکایش شدم،
آفتاب چرخید
سایه بر سر دیگری افتاد.
 
پناهگاه زیاد دیده ام؛
امّا وقتی در پناهش رفتم،
او را بی پناه تر از خویش یافتم.
 
از دست دیگران،
نان
زیاد خورده ام؛
امّا
نان خور که زیاد شد،
دست دِهش، کم آورد.
 
تکیه گاه زیاد دیده ام؛
امّا تکیه که کردم
زمین خوردم.
 
از محبت زیاد شنیده ام؛
بی دریغش را
در خواب دیده ام...
 http://alatash.com/photos/data/media/1/IMG_0500_Medium_Small.jpg
تو را یافتم و
دیدم:
سایه ات را گسترده بر سر هستی،
آغوشت را باز بر بی پناهان،
نانت را بر سر هر سفره،
شانه ی خستگی ناپذیرت را،
محبت بی منت بی دریغت را.
 
می دانم
«پدر»
انتخاب کردنی نیست؛
امّا
از وقتی محبتهای پدرانه ات را دیده ام
احساس یتیمی می کنم.
آقا!
می شود مرا به فرزندی بپذیرید؟

سوره‌ای برای مردم آخرالزّمان

از امام سجّاد(ع) دربارة توحید سؤال شد، حضرتش فرمود: «خداوند عزّوجلّ می‌دانست در آخرالزّمان مردمانی ژرف‌اندیش خواهند آمد، پس سورة اخلاص و شش آیة اوّل سورة حدید را نازل فرمود، هر کس ورای آن را طلب کند، هلاک شود.»1
ای اهالی آخر زمان!
ای مردم ژرف اندیش!
روزانه چندین بار توحید را می‌خوانیم.
چقدر از این سوره می‌دانیم؟
پیش فرض پاسخ: سوره‌ای برای مردم آخرالزّمان
در شأن نزول این سوره از امام صادق(ع) چنین نقل شده: «یهود از رسول الله(ص) تقاضا کردند خداوند را برای آنها توصیف کند، پیغمبر(ص) سه روز سکوت کرد و پاسخی نگفت، تا این سوره نازل شد و پاسخ آنها را بیان کرد.»
در حدیثی از پیغمبر اکرم(ص) می‏خوانیم که فرمود: «آیا کسی از شما عاجز است از اینکه یک سوم قرآن را در یک شب بخواند؟!» یکی از حاضران عرض کرد: ای رسول خدا! چه کسی توانایی بر این کار دارد؟! پیغمبر(ص) فرمود: «سورة قل هو الله را بخوانید.»
در حدیث دیگری از امام صادق(ع) می‏خوانیم: «هنگامی که رسول خدا(ص) بر جنازة سعد بن معاذ نماز گزارد، فرمود: «هفتاد هزار ملک که در میان آنها جبرئیل نیز بود بر جنازة او نماز گزاردند! من از جبرئیل پرسیدم او به خاطر کدام عمل، مستحقّ نماز گزاردن شما شد؟ گفت: به خاطر تلاوت قُلْ هُوَ الله أَحَدٌ در حال نشستن و ایستادن و سوار شدن و پیاده‏روی و رفت و آمد.»
و در حدیث دیگری از امام صادق(ع) می‏خوانیم: «کسی که یک روز و شب بر او بگذرد و نمازهای پنجگانه را بخواند و در آن قُلْ هُوَ الله أَحَدٌ را نخواند به او گفته می‏ شود: ای بندة خدا! تو از نمازگزاران نیستی!»
در حدیث دیگری از پیغمبر اکرم(ص) آمده است که فرمود: «کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد، خواندن سورة قُلْ هُوَ الله أَحَدٌ را بعد از هر نماز ترک نکند؛ زیرا هر کس آن را بخواند، خداوند خیر دنیا و آخرت را برای او جمع می‌‏کند و خودش و پدر و مادر و فرزندانش را می‏ آمرزد.»

از روایت دیگری استفاده می‏شود که خواندن این سوره به هنگام ورود به خانه، روزی را فراوان می‏کند و فقر را دور می‏ سازد.

توصیه‌های امام زمهدی علیه السلام به شیعیان

آیا نمی‌دانید که خداوند از زمان حضرت آدم تا حال، برای مردم ملجأ و پناهی قرار داده که به ایشان پناه برند و راهنمایانی تعیین کرده که به سبب آنها هدایت یابند. هر زمان که نشانه‌ای از آنان پنهان شد نشانه‌ی دیگر آشکار گردید و هر وقت که ستاره‌ای از ایشان غروب کرد ستاره‌ی دیگر طلوع نمود.

به گزارش موعود به نقل از جهان  آنچه در پی می آید توصیه‌هایی است که امام عصر (عج)‌ خطاب به شیعیان و پیروان اهل‌بیت (ع) فرموده‌اند.
براستی، چقدر به اینها عمل می‌کنیم؟!

۱. از خداوند ـ جل جلاله ـ بترسید و تقوا پیشه کنید.

۲. به ما در بیرون آوردن شما از فتنه و امتحانی که بر شما روی آورده است کمک کنید.

۳. عهد می‌کنم که هر کدام از شیعیان که راه تقوا را در پیش گیرد و هر آنچه که لازم است ]و حق خداست[ از مال خود خارج کند، از فتنه‌ی گمراه‌کننده و رنج‌های ظلمانی در امان باشد.

۴. هر کدام از شیعیان، در بخشش اموالی که خداوند به او داده به کسانی که خداوند فرمان داده است بخل ورزد، در دنیا و آخرت زیانکار خواهد بود.

۵. اگر شیعیان ما در وفا نمودن به عهد و پیمانی که از ایشان گرفته شد، همسو و یک‌دل شوند، دیدار ما از ایشان به تأخیر نخواهد افتاد.

۶. ظهور ما به تأخیر نیفتاده مگر به سبب اعمال ناپسندی که از ایشان سر می‌زند و خبر آنها به ما می‌رسد.

(توقیع به شیخ مفید)


۷. از خدا بترسید ؛ و از ما اطاعت کنید ؛ و از راه راست منحرف نگردید.

۸. نیت خود را ـ مطابق سنت آشکاری که به شما گفتم ـ با دوستی، به سوی ما برگردانید.

(توقیع به ابن ابی‌غانم قزوینی و جماعتی از شیعیان)


۹. اموال شما (خمس و زکات) را قبول نمی‌کنیم مگر اینکه پاک و طاهر باشد... هر کس می‌خواهد عمل کند و هر که نخواهد نکند ؛ چرا که ما به آنچه شما دارید نیازی نداریم.

۱۰. ظهور و فرج در دست خداست و کسانی که وقت رای آن تعیین می‌کنند "دروغگو " هستند.

۱۱. در مسایلی که روی می‌دهد به فقهاء مراجعه کنید ؛ زیرا که ایشان حجت من بر شمایند و من حجت خدایم بر ایشان.

۱۲. منتفع شدن از من در ایام غیبتم، مانند استفاده از خورشید است زمانی که ابر روی آن را پوشانده باشد.

۱۳. درباره چیزهایی که به درد شما نمی‌خورد سؤال نکنید، و در دانستن چیزهایی که از دانستن آنها معاف شده‌اید خود را به سختی نیاندازید.

۱۴. برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید ؛ چرا که همین فرج شماست.

(توقیع به اسحاق بن یعقوب)


۱۵. هر کس بدون اجازه ما در اموال مربوط به ما (خمس، زکات و وقف) تصرف کند، از جمله ظالمین است و ما در روز قیامت شاکی او خواهیم بود.

(توقیع به محمد بن جعفر اسدی)

۱۶. آیا نمی‌دانید که خداوند از زمان حضرت آدم تا حال، برای مردم ملجأ و پناهی قرار داده که به ایشان پناه برند و راهنمایانی تعیین کرده که به سبب آنها هدایت یابند. هر زمان که نشانه‌ای از آنان پنهان شد نشانه‌ی دیگر آشکار گردید و هر وقت که ستاره‌ای از ایشان غروب کرد ستاره‌ی دیگر طلوع نمود ؛ و وقتی که خدای عزوجل امام حسن عسکری (ع) را به سوی خود برد گمان ننمایید که واسطه میان خود و مخلوقاتش را قطع نموده است. هرگز چنین چیزی نشده و نخواهد شد تا وقتی که قیامت برپا شود.

(توقیع به محمد بن ابراهیم بن مهزیار)

۱۷. آیا نمی‌دانید که روی زمین از حجت خدا خالی نمی‌گردد ؛ خواه آن حجت، ظاهر باشد و خواه پنهان
۱۸. مردم پیروی از خواهش‌های نفسانی را از خود دور کنند ؛ و همانگونه که ]پیش از غیبت[ رفتار می‌نمودند رفتار کنند ؛ و امری که از آنان پوشیده و پنهان شده است را جستجو ننمایند ... و بدانند که حق با ما و در نزد ماست.

(توقیع به عمری وپسرش)


توضیح:

توقیع ، در لغت به معنای "امضاء، نامه و فرمان" ، و دراصطلاح حدیثی به معنای "بخشی از نوشته‌های ائمه اطهار علیهم السلام " است . بیشتر توقیعات از سوی امام عصر (عج) صادر گردیده است. واژه توقیع نخستین بار در روایتی از امام کاظم (ع) به معنای یادداشتی که امام در زیر یک نامه نوشته دیده شده‌است. امروزه وقتی سخنی از «توقیع» به میان می‌آید، ذهن به توقیعات حضرت مهدی (ع) منصرف می‌گردد.

ارسال توقیعات برای شیعیان، معمولاً توسط وکلای امام صورت می‌گرفت. نواب اربعه امام عصر وکیلانی در شهرهای مختلف داشتند که توقیعات از طریق آنها انتشار می‌یافت.

در کتاب کمال الدین شیخ صدوق، غیبت شیخ طوسی، احتجاج طبرسی و بحارالانوار مجلسی، حدود هشتاد توقیع از سوی امام زمان (ع)‌ نقل شده است که محتوای آن‌ها، برخی خطاب به سفرا و نواب خاص است و برخی خطاب به علماء و فقهاست. برخی در پاسخ به سؤالات است و برخی در تکذیب کسانی است که به دروغ ادعای امامت یا نیابت از طرف آن حضرت را داشتند.

................


منبع توصیه‌ها :
علامه محمدباقر مجلسی؛ مهدی موعود ؛ ترجمه حسن بن محمد ولی ارومیه‏ای؛ قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۰ ؛ ج ۲ .
آیا نمی‌دانید که خداوند از زمان حضرت آدم تا حال، برای مردم ملجأ و پناهی قرار داده که به ایشان پناه برند و راهنمایانی تعیین کرده که به سبب آنها هدایت یابند. هر زمان که نشانه‌ای از آنان پنهان شد نشانه‌ی دیگر آشکار گردید و هر وقت که ستاره‌ای از ایشان غروب کرد ستاره‌ی دیگر طلوع نمود.

بازگشت سه باره ی ذوالقرنین

«ای قوم! من شما را به خدایتان فرامی خوانم؛ که او را...» کسی از میان جماعت، با صدای بلند گفت: «او را بپرستیم؟!» ذوالقرنین، سر تواضع فرود آورد و با لبخند گفت: «آری و...» کس دیگری گفت: «و بتهای بزرگمان را کناری نهیم چرا که او یکتاست؟» از لحن سخره آمیز او، همه خندیدند.

«ای قوم! من شما را به خدایتان فرامی خوانم؛ که او را...» کسی از میان جماعت، با صدای بلند گفت: «او را بپرستیم؟!» ذوالقرنین، سر تواضع فرود آورد و با لبخند گفت: «آری و...» کس دیگری گفت: «و بتهای بزرگمان را کناری نهیم چرا که او یکتاست؟» از لحن سخره آمیز او، همه خندیدند.
ذوالقرنین سری به نشانه ی تایید فرود آورد و اندوه چشمانش را پر کرد. مردی چماق به دست از بین جماعت راهش را به طرف بنده ی مهربان خدا باز کرد و گفت: «می دانی چرا این جماعت حرفهای تو را از بَرَند؟» ذوالقرنین چیزی نگفت. مرد چماقش را در دست چرخاند و گفت: «مدتی است در میان ما از این سخنان زیاد می گویی. پیش از این نیز از پدرانمان شنیده بودیم که حرفهای بسیاری می زدی. تازه ادعا می کنی که از جهان مردگان بازگشته ای...» همه دوباره خندیدند. مرد با پوزخندی که گوشه ی لبش بود ادامه داد: «امروز که دعوتت را شنیدیم، فهمیدیم که باید حرفمان را با تو یکسره کنیم.» مرد، بی معطلی چوبش را بالا برد و ذوالقرنین، ناخودآگاه، بازوانش را حائل صورتش کرد. چوب بر بازوی او فرود آمد و ناگهان بارانی از سنگهای ریز و درشت و چوبهای کلفت و نازک بر بدنش فرود آمد.
ذوالقرنین، راهش را به طرف دروازه ی شهر گشود و به سمت آن دوید. وقتی خون آلود و کوفته و کبود، از دروازه گذشت، سنگی به سمت چپ پیشانی اش خورد و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
***
ذوالقرنین، خسته و گرسنه از جا برخاست. دستان خشک و خسته اش را بالا گرفت و انگشتانش را باز و بسته کرد. سرش را میان دستانش گرفت. با انگشت برجستگی محسوس دو طرف پیشانی اش را دست کشید. اندیشید که شاید اینبار نیز مثل دفعه ی گذشته، پانصد سال به خواب مرگ فرو رفته باشد. سر به آسمان بلند کرد و فکر کرد: «اگر دوباره بمیرم و زنده شوم، باز هم به سوی تو خواهم خواند.»
ندایی در دلش می گفت که اینبار مانند دفعات پیش نیست. ذوالقرنین، از جا برخاست و به سمت دروازه ی شهر رفت.
مدتی در شهر ماند تا به مقام پادشاهی رسید... (1)
***
یَسْأَلُونَکَ عَن ذِی الْقَرْنَیْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَیْکُم مِّنْهُ ذِکْرًا (2)
(و از تو در باره ذوالقرنین مى‏پرسند بگو به زودى چیزى از او براى شما خواهم خواند.)

***

یک نکته ی خواندنی:

از امیر المؤمنین (علیه السلام) پرسیدند: ذو القرنین‏ پیغمبر بود یا پادشاه؟ فرمودند: «نه پیغمبر بود، نه پادشاه؛ بنده ‏اى بود که خدا را دوست مى ‏داشت، خدا هم او را دوست داشت. براى خدا مردم را موعظه مى‏ کرد. خداوند وى را مأمور دعوت قومش کرد، قوم ضربتى‏ به طرف راست پیشانیش زدند، مدتى از نظرها پنهان شد. باز خداوند مأمورش کرد، این دفعه ضربتى به طرف چپ پیشانی اش زدند. باز مدتى غائب شد. بار سوم که مبعوث شد، خدا در زمین مکنت و قدرتش داد. در شما هم نظیر او هست.»
در تفسیر سخن امیرالمؤمنین (ع)، آمده است که منظور ایشان از «در شما هم نظیر او هست» خودشان هستند که پس از شهادت زنده می شوند و در دوران حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه)، فرمانروایی می کنند. (3)


پی نوشت:
1. شیخ حر عاملی، الإیقاظ من الهجعة بالبرهان على الرجعة ؛ النص ؛ صص 87-88؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور 3/5
2. سوره کهف، آیات 83، 84
3. الإیقاظ من الهجعة بالبرهان على الرجعة ؛ النص ؛ ص177؛ با استفاده از همان.

منبع: مستور

آیا تا بحال به سوره "حمد" اینگونه نگاه کرده اید؟

امام حسن عسگرى (ع) از آباء و اجداد طاهرینش، از امیرمؤمنان امام على(ع) از پیامبر اکرم نقل مى کند:
خداى تبارک و تعالى فرمود: من سوره فاتحة الکتاب را بین خود و بنده ام تقسیم کرده ام .
پس نیمى از آن براى من ، و نیم دیگر براى بنده من مى باشد. و براى بنده من است هر چه از من طلب کند، یعنى آنچه از من بخواهد به او عطا مى کنم .

هنگامى که عبد گوید: بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند جل جلاله فرماید: بنده من ، به نام من آغاز کرد. بر من لازم است کارهایش را به نفع او تمام کنم و نواقص امور او را تکمیل نمایم و احوال او را مبارک سازم .

وقتى عبد مى گوید: الحمد لله رب العالمین
خداوند مى فرماید: بنده ام مرا ستایش کرد و دانست که نعمتهاى او از جانب من است ، و بلاهائى که از او دفع مى گردد بواسطه فضل و لطف من است ، پس شما گواه باشید که من نعمتهاى اخروى را به نعمتهاى دنیوى او خواهم افزود، و عذاب آخرت را از او دفع مى کنم چنانچه بلاى دنیا را از او برطرف ساختم .

آنگاه که عبد مى گوید: الرحمن الرحیم
خداوند مى فرماید: بنده ام گواهى داد که من رحمن و رحیم هستم . شما را گواه مى گیرم که حظ وافر و بهره کامل از رحمت و عطاى خویش به او عنایت کنم .

زمانى که مى گوید: مالک یوم الدین
خداوند مى فرماید: همانطور که بنده ام اعتراف کرد من مالک روز جزاء هستم ، من نیز حساب او را در قیامت آسان مى کنم . حسنات او را مى پذیرم و از سیئات او مى گذرم .

وقتى عبد مى گوید:ایاک نعبد
خداوند مى فرماید: بنده من راست گفت . او فقط مرا مى پرستد. شما را گواه مى گیرم که ثوابى به عبادت او بدهم که همه مخالفان پرستش من بر او غبطه خورند

هنگامى که بنده مى گوید: ایاک نستعین
خداى عزوجل مى فرماید: بنده ام از من یارى طلبید و به من پناهنده شد. پس شما را گواه مى گیرم که او را در کارهایش یارى کنم و در سختیها دستگیرى نمایم

عبد مى گوید: اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین
خداوند فرماید: این بخش از سوره براى بنده من است و براى اوست هر چه بخواهد. دعایش را اجابت کنم و آرزویش را بر آورم ، و از آنچه ترسید او را ایمن سازم.