درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

صهیونیسم و تفاوت آن با یهود

در بررسی های کلّی استنتاج میشود که مقولۀ صهیونیسم با یهود، تفاوتهای بسیاری دارد به طوری که امروزه طرفداران واقعی دین یهود، از مخالفین جدّی صهیونیسم هستند و هرگز با اهداف غیرانسانی طرفداران صهیونیسم موافق نیستند و در محافل مختلف جهانی، اعتراضات شدید خویش را نسبت به سیاستهای ددمنشانۀ صهیونیستها ابراز داشته اند. بنابراین ضروری به نظر میرسد که بررسیهایی نسبت به دیدگاههای آنها داشته باشیم.


ابتدا لازم است به معانى لغوى و اصطلاحى دو کلمۀ «یهود» و «صهیونیسم» بپردازیم و سپس فرق موجود بین این دو را تبیین نماییم.

۱٫ معناى لغوى «یهود»: «هود» از لغت عبرى گرفته شده و به معناى حمد و شکر و مجد است و «یهودا» نام فرزند چهارم حضرت یعقوب(ع) از همسرش به نام «لینه» است و به نظر مىرسد که کلمۀ «یهود» نیز از همین اسم برگفته شده باشد. لغویان «یهود» را واژهاى بیگانه دانستهاند، امّا یقین نداشتند که «عبرى» است یا «فارسى».

۲٫ معناى اصطلاحى «یهود»: یهود در اصطلاح، به کسانى گفته مىشود که پیروان دین حضرت موسى(ع) هستند و کتاب تورات را کتاب آسمانى مىدانند و از شریعت ایشان تبعیت مىنمایند و با آمدن اسلام، آن را نپذیرفتند. و بر دین خود پاىبند هستند.

البتّه “آرتور جفرى” بر این عقیده است که واژۀ یهودى در شعر کهن عربى به کار رفته است؛ بنابراین اعراب پیش از روزگار حضرت محمد (صلى الله علیه و آله) به خوبى با آن آشنایى داشتند. “هورو ویتس” مىگوید: «در قرآن، یهودیان روزگار حضرت محمد (صلى الله علیه و آله) و یهودیان عهد قدیم به نام «بنىاسرائیل» خوانده شدهاند».

۳٫ معناى لغوى و اصطلاحى «صهیون، صهیونى و صهیونیسم»: صهیون بر اورشلیم یا کوهى در نزدیکى اورشلیم اطلاق مىشود. در کتاب مقدّس، واژۀ صهیون، نام تپهاى است واقع در جنوب شرقى اورشلیم که دامنه­اش بخشى از اورشلیم را نیز تشکیل داده و قلعهاى به نام «یبوسیان» در آن وجود داشته است که داود پیامبر(ع)، در آن جا براى «تابوت عهد» قصرى بنا کرد.

صهیونى: منسوب به صهیون، لقب کسانى است که قبل از تشکیل حکومت اسرائیل، از تأسیس آن جانبدارى مىکردند.

صهیونیسم: «مرام و مسلک حزب بینالمللى یهود و مسلک گروهى است که طرفدار سلطه و نفوذ یهودیان بر اقوام و ملل دیگرند». همچنین نهضتى را گویند که از اواخر قرن نوزدهم به منظور ایجاد یک میهن یهودى در فلسطین به وجود آمد. صهیونیسم در اصطلاح به جنبش و نهضتى اطلاق مىشود که از آرمان مسیحیان طایفۀ بنىاسرائیل براى رسیدن به ارض موعود و تشکیل دولت و ملّتى واحد، مایه گرفته است. چنان که اشاره شد، یهودیت آیینى است رسمى و آسمانى که قائل به نبوت حضرت موسى(ع) و قبول تورات به عنوان کتاب آسمانى هستند. پیروان این دین به یقین مىدانستند که آن، تا آمدن پیامبر بعدى رسمیت دارد.

در هر صورت، پیروان دین یهود به اصول و مقرراتى که در تورات بیان شده بود، پاىبند بودند و سعى داشتند به آن عمل نمایند؛ هر چند انحرافات سیاسى در طول تاریخ در این دین آسمانى به وجود آمد و برخى از فرصتطلبان براى بهرهبردارى شخصى و دنیوى از آن، تحریفاتى در آن به وجود آوردند، ولى باز کسانى هستند که با بسیارى از این تحریفات مخالفاند و جویاى حقیقتاند.

پروفسور “روژه گارودى” فیلسوف و اسلامشناس فرانسوى با بررسى فرقههاى یهودیت در اعصار مختلف، به مراسمات، آیینها و برنامههاى معنوى آنها اشاره مىکند و دربارۀ آنها در قرن شانزدهم چنین مىنویسد: «آخرین نسل پرهیزگاران یهودى که در قرن شانزدهم در لهستان به دنیا آمد و افکارش با بینش عرفانى آلمانى و از جمله “اکهارت” نزدیک بود، در قرن نوزدهم نیز با انتشار «نامههایى به پرهیزگاران دربارۀ خلسه» و با زنده نمودن تابش جرقۀ حضور خداوند در وجود هر کسى که از آن برخوردار است، بار دیگر شکوفا مىشود».[۱]

همچنین مىنویسد: «در برابر سنّت کهن یهودیت، صهیونیسم سیاسى نوعى فساد و تباهى ملّىگرایانه و استعمارگرانه به شمار مىرود که مسیرش نه از یهودیت که از ملّىگرایى و استعمارگرایى اروپاى قرن نوزدهم نشأت مىگیرد. صهیونیسم، نوعى مطالعۀ دستچین و انتخابى و مشخّص از تورات را که مبتنى بر انحراف واقعى از برنامۀ خداوند است، مورد استفاده قرار مىدهد و آن را به عنوان پوشش و پردهاى براى پنهان نمودن مقاصد سیاسىاش به کار مىبرد.»[۲]

بنابراین، صهیونیسم از مسیر اصلى یهودیت بسیار منحرف شده و به عنوان یک نهضت سیاسى مطرح گردیده است و پاىبند برنامههاى مذهبى یهود نیست. چنان که بنیانگذار صهیونیسم، “تئودور هرتزل” نیز به بسیارى از مسائل مذهبى یهود توجّه نداشت.

یهودیان در تجاوز به فلسطین و اشغال آن و آواره نمودن مردم این سرزمین، با صهیونیستها در تقابل و تضاد بودند؛ چنان که در جلسات محرمانۀ وعدهنامۀ «بالفور» ـ که پس از سه سال مناقشه و مبارزه بین صهیونیستها و یهودىها منتشر شده ـ “وایزمن” و “سوکولوف” از جنبش صهیونیستى، “لوید جورج” و “بالفور” وزیر امور خارجه و “مونتاگیو” وزیر کشور انگلستان، “کلود مونتفیورى” از یهودیان انگلستان شرکت داشتند.

مونتاگیو در یادداشت اعتراضآمیزى به دولت انگلستان مىنویسد: «که طبق این اصل، مسلمانان و مسیحیان باید جاى خود را به یهودیان بدهند». “مالیسیون” استاد حقوق از آمریکا دربارۀ اختلاف نظر صهیونیستها و یهودىها مىنویسد: «در وهلۀ نخست دربارۀ انگیزۀ اساسى صهیونیستها، در شک و تردید بودند؛ اما پس از مطالعۀ پیشنویسهاى پیشنهادى آنها، دریافتند که این پیشنهادها مخالف دین یهوداند».[۳]

جنبش صهیونیسم در مقابل فشارهاى یهودیان انگلیسى، به ناچار تضمینهایى بر رعایت حقوق حقّۀ ساکنین اصلى فلسطین داد؛ امّا براى پیشبرد مقاصد استعمارى خود به یک صهیونیست آمریکایى به نام “براندیس” متوسل شده تا بدینوسیله رئیس جمهور آمریکا “ویلسون” را متقاعد کند که انگلستان را زیر فشار قرار دهد تا پیشنهاد صهیونیستها را قبول نماید.

بنابراین، مبارزۀ یهودیان با صهیونیستها بیانگر ارتباط حیاتى صهیونیسم با استعمار انگلیس و دشمنى با یهود است.

در افسانههاى صهیونیستى کوشش مىشود که حتّى فعالیّتهاى منفى “هرتزل” پدر روحانى صهیونیسم و از تبلیغ کنندگان فعال ادغام جامعۀ یهودى در جوامع اروپایى را به نفع صهیونیسم تمام کند؛ اگر چه ادّعا شده که هرتزل در نهایت و پس از قضیّۀ «دریفوس» در فرانسه دریافت که ادغام یهودیان در جوامع دیگر امرى محال است.

بنابر نظر طراحان جنبش صهیونیستى، اصول فکرى این جنبش در این خلاصه مىشود که یهودیان متشتت در جهان یک امّت را تشکیل دهند که البتّه در این مورد هم اختلاف نظر دارند. به برخى مىگویند: «یهودیت یک دین است نه بیشتر و نه کمتر»؛ چنان که “هیرنى ادلر” خاخام بزرگ انگلستان مىگوید: «یهودیت یک دین است که هیچگونه محتواى سیاسى ندارد»؛ در مقابل، برخى دیگر عقیده دارند که یهودیت، قومى متمایز است. هرتزل مىگوید: «ما ملّت واحدى را تشکیل مىدهیم».

در نگرش کلّى مىبینیم در مقابل سیاستهاى یادشده براى تشکیل دولت یهودى در کشورى مستقل و منطقۀ استثنایى فلسطین، این خود یهودىها هستند که با این طرح استعمارى مخالف بودهاند، تا این که با ابتکار تئورى جدید، برخى مشکلات صهیونیستى برطرف شد.

“ارنست رنان” تئورى جدید را چنین بیان کرده است: «امّت به معناى یک روح و بیدارى معنوى است. شرایط امّت مىتواند در افتخار مشترک به گذشته، از ارادۀ مشترک در حال حاضر و میل به تحقق پیشرفتهاى بزرگ در آینده خلاصه شود.»[۴]

“مارتین بابر” با افشا نمودن ریشۀ عمیق این فساد صهیونیسم سیاسى ـ که از یهودیت به وجود نیامده، بلکه ملّیتگرایى اروپایى قرن نوزدهم، آن را باعث گشته است ـ چنین مىنویسد: «مذهب یهود از اصل خود جدا گشته و این امر، نوعى بیمارى است که علامت آن، پیدایش ملّیتگرایى یهود در اواسط قرن نوزدهم بود… این شکل تازۀ دلبستگى به زمین، نوعى سرپوش است که تمام آنچه را که یهودیت ملّى جدید غرب به عاریت گرفته است، در خود پنهان مىدارد… اندیشۀ «برگزیدگى» اسرائیل در تمام این جریان چه نقشى دارد؟ «برگزیدگى» نه یک احساس برترى، که یک مفهوم مقّدر است. این احساس از مقایسه با دیگران به وجود نمى­آید، بلکه از یک استعداد و مسئولیت در راه انجام وظیفهاى که دائماً پیغمبران آن را متذکر شدهاند، نشأت مى­گیرد. اگر به خود مىبالید که به جاى اطاعت از خداوند، از نوعى برگزیدگى برخوردارید، این خیانت در انجام وظیفه است».[۵]

“مارتین بابر” با یادآورى «این بحران ملیّت گرایى» صهیونیسم سیاسى که نوعى فساد و تباهى در معنویت به شمار مىرود، چنین نتیجه مىگیرد: «ما امیدواریم که ملّت یهودى را از ارتکاب این اشتباه در زمینۀ تبدیل یک ملّت به یک بت بر خطر داریم، ولى در این راه ناکام ماندهایم».

با بررسىهاى انجام شده، کاملاً روشن مى شود که صهیونیسم از یهود و یهودیت فاصلۀ زیادى گرفته است. در واقع، صهیونیسم به جاى این که برنامههایش را بر اساس معتقدات مذهبى یهود، ترسیم کند، بر اساس عقیدۀ مؤسسین صهیونیسم، چون “تئودور هرتزل” که اعتقاد چندانى به مذهب یهود و اجراى مراسمات آن ندارند، برنامهریزى کرده است و در یک جمله مىتوان گفت که در مسائل سیاسى به نازیسم نزدیکتر از مذهب یهود است.



منابع:

۱ـ گارودی. روژه، پروندة اسرائیل و صهیونیسم سیاسی، ترجمة نسرین حکمی، ج۲، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۹ش.
۲ـ درجزی. فریبرز، یهودیت و صهیونیت، ص۹٫
۳ـ جدیدبناب. علی، عملکرد صهیونیسم نسبت به جهان اسلام، قم: انتشارات مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ۱۳۸۲.

باز گشایی راه سامرا از یکشنبه

به گزارش موعود سازمان حج و زیارت استان تهران اعلام کرد راه سامرا که چندیست به دلیل مسائل امنیتی بسته شده بود با هماهنگی مقامات عراقی از فردا باز و زائران می‌توانند برای زیارت امامین عسکرین بشتابند.

در روز قیامت از انسان‌ها چه سوالی می‌شود؟

انسان‌ها در مورد معبودی که عبادت کرده‌اند، مورد سوال قرار می‌گیرند. از آنان سوال می‌شود که پیامبران را اجابت کرده‎اند یا خیر. انسان‌ها درباره اعمالی که انجام داده‎اند و از نعمت‎هایی که در دنیا از آنها بهره برده‎اند و از عهد و پیمانها و از گوش، چشم و دلهای‌شان سوال خواهد شد.

به گزارش موعود به نقل از شفقنا، زهرا اجلال در یادداشتی که در روزنامه آرمان منتشر کرده آورده است: در این بحث از موارد ذکر شده صحبت خواهد شد. 1- مهم‌‌ترین سوالی که روز قیامت از انسان‌ها بعمل می‌آید راجع به‌ کفر و شرک است. از آنها درباره معبودهایشان سوال می‌شود. خداوند می‌فرماید: آیه: «وَقِیلَ لَهُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ هَلْ یَنصُرُونَکُمْ أَوْ یَنتَصِرُونَ». الشعراء: 92 - 93 (و بدیشان گفته می‌شود: کجا هستند معبودهائی که پیوسته آنها را عبادت می‌کردید؟ ‏(معبودهای) غیر از خدا. آیا آنها (در برابر این شدائد و سختیهایی که اکنون با آن روبه‌رو هستید و هستند) شما را کمک می‌کنند یا خویشتن را یاری می‌دهند؟‏).

‏«وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ فَیَقُولُ أَیْنَ شُرَکَائِیَ الَّذِینَ کُنتُمْ تَزْعُمُونَ» (القصص: 62)(روزی (را خاطر نشان ساز که) خدا ایشان را فریاد می‌دارد و می‌گوید: انبازهایی که برای من گمان می‌بردید کجایند؟! (ای مشرکان! حالا که حجابها و پرده‌ها کنار رفته‌اند و هنگامه حساب و کتاب و گرفتاری و درماندگی است، بگویید بتها و خداگونه‌های انس و جنّی که می‌پنداشتید و می‌پرستیدید بیایند و شما را از عقاب و عذاب آفریدگار برهانند.)انسان‌ها درباره اینکه غیر از خدا چه‌ کسی را عبادت می‎کردند و اینکه‌ جانوران و انواع هدایا را به معبودهای باطل تقدیم می‎کردند مورد سوال قرار خواهند گرفت آیه: « وَیَجْعَلُونَ لِمَا لاَ یَعْلَمُونَ نَصِیبًا مِّمَّا رَزَقْنَاهُمْ تَاللّهِ لَتُسْأَلُنَّ عَمَّا کُنتُمْ تَفْتَرُونَ» (النحل: 56)(کافران) برای بتهایی که چیزی نمی‌دانند (زیرا که جمادند)، بهره‌ای

(از حیوانات و ارزاق خود) که ما بدیشان داده‌ایم قرار می‌دهند (و بدین وسیله بدانها تقرّب می‌جویند). به خدا سوگند! (در دادگاه قیامت) از این دروغ و بهتانها بازپرسی خواهید شد (و سزای کردارتان داده می‌شود.)و راجع به‌ تکذیب پیامبران مورد سوال قرار می‌گیرند: آیه:« وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ فَیَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِین فَعَمِیَتْ عَلَیْهِمُ الْأَنبَاءُ یَوْمَئِذٍ فَهُمْ لَا یَتَسَاءَلُونَ»(القصص: 65 – 66)(خاطرنشان ساز) روزی را که خداوند مشرکان را فریاد می‌دارد و می‌گوید: به پیغمبران چه پاسخی دادید؟ در این هنگام (بر اثر حیرت و دهشت) همه خبرها از یادشان می‌رود (و جملگی دچار فراموشی می‌شوند و سخنی برای گفتن نخواهند داشت و حتّی از هول و هراس نمی‌توانند چیزی از یکدیگر هم بپرسند 2- چه عملی را انجام داده‌اند؟ انسان در مورد اعمالی که در دنیا انجام داده است مورد بازخواست قرار می‌گیرد.

«فَوَرَبِّکَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِیْنَ عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ»: (الحجر: 92 - 93)(به پروردگارت سوگند! که حتماً (در روز رستاخیز از آنچه در دنیا مردمان انجام می‌دهند) از جملگی ایشان پرس‌‌وجو خواهیم کرد. ‏ (سوال و بازخواست می‌کنیم) از کارهایی که (در جهان) می‌کرده‌اند).«فَلَنَسْأَلَنَّ الَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَلَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ» (الأعراف: 6)(در روز قیامت) به طور قطع از کسانی که پیغمبران به سوی آنان روانه شده‌اند می‌پرسیم (که آیا پیام آسمانی به شما رسانده شده است یا خیر و چگونه بدان پاسخ داده‌اید؟) و حتماً از پیغمبران هم می‌پرسیم (که آیا پیام آسمانی را رسانده‌اید و از مردمان در قبال فرمان یزدان چه شنیده و چه دیده‌اید؟) 3ـ نعمت‌هایی که مورد استفاده بوده‎اند :خداوند روز قیامت از نعمت‎هایی که در دنیا به انسان داده است، سوال می‌کند. می‎فرماید: «ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ»(التکاثر: 8)(سپس در آن روز از ناز و نعمت بازخواست خواهید شد)مقصود از نعمت موارد زیر می‌باشد: شکم سیر، آب خنک، سایه خانه و مسکن، تعدیل در ساختار جسم و روح و لذت خواب. انواع نعمت‎هایی که شمرده شدند، از باب تنوع در تفسیر نعمت بود و گرنه نعمت‎های خداوند بسیار زیادند و قابل شمارش نیستند: « وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا » (إبراهیم: 34 )(و اگر بخواهید نعمت‌های خدا را بشمارید نمی‌توانید آنها را شمارش کنید)بعضی نعمت‌ها ضروری و برخی دیگر از مکملات هستند و مردم نیز در ارتباط با نعمت یکسان نیستند. مردم یک دوران از نعمت‌هایی بهره می‌جویند که در دوره بعدی یا قبلی وجود نداشته و ندارند.

در شهری نعمت‌هایی یافت می‌شوند که در شهر دیگر یافت نمی‌شوند. انسان‌ها دربرابر تمام این نعمتها مسئول خواهند بود.بعضی از مردم نعمت‎های بزرگ و با ارزش الهی را که به آنان عنایت شده‎اند، درک نمی‌کنند و قدر نعمت یک جرعه آب، یک لقمه طعام، مسکن، همسر و فرزندان را نمی‎دانند و نعمت را تنها در ساختمانهای مجلل، باغ‌ها و سواری‌های آخرین مدل منحصر میدانند.سوال از نعمت، در واقع سوال از انجام شکر و سپاس در برابر نعمت‌هایی است که خداوند به انسان عنایت کرده است. هرگاه انسان شکر کند، در واقع حق نعمت را بجا آورده است. اما اگر منکر شود و از نعمت قدردانی نکند، خداوند بروی خشم خواهد کرد. 4ـ عهد و پیمان: خداوند انسان‌ها را در برابر عهدوپیمانی که با او بسته‎اند مورد بازخواست قرار می‌دهد.آیه:«وَلَقَدْ کَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ لَا یُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَکَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْوُولًا» (الأحزاب: 15)(آنان قبلاً با خدا عهد و پیمان بسته بودند که پشت به دشمن نکنند و نگریزند

(و در دفاع از اسلام و مسلمین بایستند). عهد و پیمان خدا پرسش دارد (و از وفای بدان بازخواست می‌شود)وهرگونه عهد و پیمان جایز و مشروعی که میان انسان‌ها بسته شود، خداوند درباره ایفاء و عدم ایفاء آن سوال خواهد کرد. میفرماید: « وَأَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْوُولاً» (الإسراء: 34) (و به عهد و پیمان (خود که با خدا یا مردم بسته‌اید) وفا کنید، چرا که از (شما روز رستاخیز درباره) عهد و پیمان پرسیده می‌شود). 5- گوش،چشم و دل: خداوند انسان‌ها را در برابر تمام گفته‎هایشان مورد سوال قرار می‌دهد.

اینجا است که انسان‌ها را از گفتن سخنان بدون علم و مدرک برحذر داشته است: «وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُوَادَ کُلُّ أُولئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْوُولاً». الإسراء: 36 .(از چیزی دنباله‌روی مکن که از آن ناآگاهی. بی‌گمان (انسان در برابر کارهایی که) چشم و گوش و دل همه (و سایر اعضای دیگر انجام می‌دهند) مورد پرس و جوی از آن قرار می‌گیرد). قتاده می‎گوید: راجع به‌ آنچه‌ که‌ دیده‌ای یا ندیده‌ای، شنیده‌ای یا نشنیده‌ای، می‌دانی یا نمی‌دانی، چیزی نگو، زیرا خداوند راجع به‌ همه اینها از تو سوال خواهد کرد. ابن کثیر می‎گوید: خلاصه آنچه که در آیه بیان گردید، این است که خداوند متعال از گفتن سخن بدون علم ومدرک نهی کرده است حتی سخن مظنون و مشکوک را نیز جایز نشمرده است میفرماید: « اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ » (الحجرات: 12).

هشدار سوریه به لبنان

وزارت خارجه سوریه خطاب به مقامات لبنانی اعلام کرد که خویشتن داری ارتش سوریه در برابر تروریست هایی که از لبنان وارد خاک سوریه می شوند همیشگی و بی نهایت نیست.

وزارت امور خارجه سوریه در نامه ای برای وزارت خارجه لبنان اعلام کرد: نیروهای مسلح سوریه همچنان خویشتن داری می کنند و به گروه های مسلحی که از اراضی لبنان وارد سوریه می شوند تیراندازی نمی کنند، اما این مسئله تا ابد ادامه نخواهد داشت.

وزارت خارجه سوریه تاکید کرده است: سوریه از طرف لبنانی انتظار دارد اجازه ندهد گروه های مسلح از مرزهای این کشور عبور کنند، زیرا این گروه ها امنیت ملت سوریه را هدف قرار می دهند و حاکمیت سوریه را نقض می کنند و این گروه های مسلح از روابط برادرانه و دوستانه لبنان و سوریه سوء استفاده می کنند.

در ادامه این نامه آمده است: گروه های تروریستی مسلح طی 36 ساعت گذشته در برخی مناطق همچون "عین الشعره"، "الجوسیه" و حومه "تلکلخ" با نیروهای گارد مرزی سوریه درگیر شده اند و این درگیری تاکنون ادامه دارد که منجر به کشته و زخمی شدن شماری از تروریست ها و وادار کردن آنها به عقب نشینی به اراضی لبنان شده است.

5 جمادی الاولی

ولادت حضرت زینب (سلام الله علیها)
ولادت با سعادت حضرت زینب (سلام الله علیها) در مدینه طیبه در سال پنجم یا ششم هجری در این روز واقع شده است. پدر بزرگوار آن حضرت امیر المومنین (علیه السلام) و مادر گرامی اش حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) است. همسر آن حضرت جناب عبدالله بن جعفر بن ابی طالب و فرزندان آن حضرت علی عون عباس محمد و ام کلثوم  هستند که عون و محمد در کربلا شهید شدند.
هنگام ولادت آن حضرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) در سفر بودند امیرالمومنین (علیه السلام) برای نامگذاری این مولود فرمودند: بر پیامبر(صلی الله علیه وآله)  سبقت نمی گیرم تا آنکه حضرت آمدند و منتظر وحی شدند. جبرئیل نازل شد و عرض کرد: خداوند سلام می رساند و می فرماید: این دختر را زینب نام بگذار، چه اینکه این نام را در لوح محفوظ نوشته ایم.
ابن حجر در اصابة و ابن اثیر در اسدالغابه در حالات آن حضرت نوشته اند: او عاقله، فهیمه، و شجاع بود، و در مجلس یزید لعنت الله علیه حضرت زینب (سلام الله علیها) کلماتی فرمودند که دلالت بر قوت قلب آن حضرت دارد.(1) آن حضرت در کرم و بصیرت و حلم و مشهور خاندان بنی هاشم و عرب بوده، و بین جمال و جلال، سیرت و صورت و اخلاق و فضیلت جمع کرد. شب ها در عبادت بود و روزها روزه و او به اهل تقوی معروف بود.(2)

منابع:

1- اسد الغابة: ج 5 ص 469. الاصابة: ج 8 ص 166.
2- وفیات الائمة: ص 441-440. العقیلة والفواطم س