درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

عزیز دلم...

به مدد آقا امام رضا(ع)...

و از سر توجهات شما...


نائب الزیاره جمعی از دوستان تو مدینه النبی بودیم...



خودت که خبر از دلم داری...

از وقتی که از مدینه خارج شدیم حتی یه بارهم دلم نیومد ...



اره حتی یه بارم نگفتم غریب الغربا...







بیا  و یه کربلا مهمون کن....


دلتنگم...

اثبات علمی طول عمر و جوانی حضرت مهدی (عج)


 حضرت امام رضا(ع) در پاسخ به اباصلت هروی که از ایشان پرسید: نشانه های قائم شما هنگام ظهور چیست؟ می فرمایند: « نشانه اش این است که در سن پیری است، ولی منظرش جوان است؛ به گونه ای که بیننده می پندارد 40 ساله یا کمتر از آن است. نشانه ی دیگرش آن است که به گذشت شب و روز پیر نشود تا آنکه اجلش فرا رسد. »



یکی از مهمترین عقاید مسلمانان، عقیده به ظهور یک منجی از تبار رسول الله (ص) به نام مهدی (عج) در آخرالزمان است. در این میان، اختلافاتی بین عقیده ی شیعیان و اهل تسنن وجود دارد؛ یکی از مهمترین اختلافات این است که شیعیان معتقدند حضرت مهدی (عج) درسال 255 هجری قمری به دنیا آمده و به لطف و خواست خدا از نظرها پنهان گشته است و تا هنگامی که معیشت خدا اقتضا  کند، در غیبت به سر خواهد برد.(1) مطابق این عقیده، حضرت عمر طولانی دارند و در هنگام ظهور، در سنین جوانی به سرمی برند. اما در مقابل، اهل سنت عقیده دارند که حضرت مهدی (عج) در آخرالزمان به دنیا خواهد آمد و رشد و پرورش خواهند یافت و حرکت جهانی خود را آغاز خواهند نمود.(2) در این میان اهل سنت به شدت با نظر شیعه درمورد طول عمر حضرت مهدی (عج) مخالفند و بیان می دارند که حضرت نمی توانند چنین عمر طولانی داشته باشند و در عین حال در هنگام  ظهور ،جوان باشند.

البته غیر مسلمانان و دشمنان اسلام هم اصلاً دین اسلام را قبول ندارند که بخواهند مهدویت را بپذیرند. بنابراین دشمنان اسلام، اصل مهدویت را زیر سوال برده و بخصوص نظر شیعه را در رابطه با طول عمر و جوانی حضرت، افسانه و خیال می پندارند. اما آیا این اعتقاد شیعیان در رابطه با طول عمر حضرت مهدی (عج) و جوانی ایشان خیالات است؟

بعد از ذکر نظر گروههای مختلف اعتقادی پیرامون طول عمر و جوانی حضرت مهدی (عج)، اکنون به بررسی علمی اعتقادات شیعه پیرامون  طول عمر  و  جوانی  حضرت مهدی (عج) می پردازیم.

همان گونه که ذکر شد، شیعیان اعتقاد دارند که حضرت مهدی (عج) پس از ولادت در سال 255 هجری قمری، از نظرها پنهان شده و به خواست خدا در غیبت به سر می برند و تا هنگامی که خداوند اراده کنند، از نظرها پنهان خواهند ماند و سپس در زمانی که خداوند صلاح بداند، حضرت بر مردم ظاهر خواهند شد. مطابق این عقیده، حضرت مهدی (عج) عمری طولانی دارند و هنگام ظهور جوان می باشند. در این زمینه، روایات بسیاری از قول ائمه ی اطهار (ع) نقل شده است.  در زیر، یکی از آنها را ذکر می کنیم:

حضرت امام رضا(ع) در پاسخ به اباصلت هروی که از ایشان پرسید: نشانه های قائم شما هنگام ظهور چیست؟ می فرمایند: « نشانه اش این است که در سن پیری است، ولی منظرش جوان است؛ به گونه ای که بیننده می پندارد 40 ساله یا کمتر از آن است. نشانه ی دیگرش آن است که به گذشت شب و روز پیر نشود تا آنکه اجلش فرا رسد. »(3)

در روایت بالا، نکات عجیبی درباره ی حضرت مهدی (عج) ذکر شده است. طوری که حضرت امام رضا (ع) می فرمایند در عین حال که حضرت مهدی (عج) عمر طولانی دارند، از نظر جسمی و ظاهری جوان می باشند؛ به نحوی که با گذشت ایام نیز حضرت پیر نمی شوند. حال این پرسش مطرح است که چگونه ممکن است حضرت مهدی (عج) با بقیه ی انسان ها و حتی ائمه ی اطهار (ع) و پیامبر (ص) نیز تا این حد متفاوت باشند؟ آیا این عقیده درمورد حضرت مهدی (عج) صرفاً تخیلات و اوهام است (نعوذ بالله)، یا از نظر علمی امکان اثبات آن وجود دارد؟

تا به حال از سوی محققین و نویسندگان شیعه، شواهدی برای امکان اثبات طول عمر حضرت مهدی (عج) بیان شده است. مهمترین شواهدی که تا به حال از سوی محققین شیعه در رابطه با امکان اثبات طول عمر حضرت مهدی (عج) بیان شده اند. به قرار زیرند:

1 –  مثال هایی از معمرین (سالخوردگان): بنابراین نظریه، از آنجا که به گواهی تاریخ،  بعضی از انسان ها  طول عمر  زیادی  داشته اند  (از  جمله حضرت نوح (ع)،  حضرت آدم (ع)، بخت النصر و ...)، این امکان وجود دارد که حضرت مهدی (عج) نیز مانند آنان عمر طولانی داشته باشند.(4)

2 – مثال هایی از تلاش علم پزشکی برای افزایش طول عمر افراد: در این تئوری، بیان می شود که امروزه با توجه به تلاش های پزشکی در جهت افزایش طول عمر افراد، این امکان نیز وجود دارد که حضرت مهدی (عج) نیز به دلیل رعایت اصول پزشکی و دانستن قواعد افزایش طول عمر، عمر طولانی دارند.(5)

شواهدی که ملاحظه فرمودید گرچه تا حدی کمک کننده هستند، اما خود این شواهد دچار مشکلات خاصی می باشند؛ برای مثال درمورد بحث معمرین، گرچه این مثال ممکن است برای اهل سنت  یا برای برخی از پیروان ادیان دیگر مانند مسیحیان کمابیش معنادار باشد، اما پاسخ مناسبی برای ادعاهای افراد لائیک و لامذهب نمی باشد؛ چرا که این افراد اصلاً حضرت نوح (ع) و غیره را آنگونه که ما می شناسیم و قبول داریم، قبول ندارند که بشود از حضرت نوح (ع) برای آنها مثال زد.

در مورد پیشرفت های علوم پزشکی و تلاش دانشمندان برای به ثمر رساندن نتایج تحقیقاتشان درباره ی افزایش طول عمر انسانها، باز هم این مشکل وجود دارد که هنوز تحقیقات دانشمندان به نتیجه ی مناسب و تاثیرگذاری نرسیده است و هنوز توانایی دانشمندان در ارتقای افزایش عمر انسانها، ناچیز بوده است.

دانشمندان امروز، تلاش خود را عمدتاً در زمینه ی تحقیق بر روی سلولهای سرطانی متمرکز کرده اند تا با بررسی دلیل افزایش طول عمر سلولهای سرطانی، بتوانند علت افزایش طول عمر این سلولها را دریابند و بعد از یافتن این علتها درصورت امکان آنها را به بقیه ی سلولهای بدن تعمیم دهند. برای مثال آنزیم تلومراز  که  یک  پروتئین  فعال سلولی  می باشد  و وظیفه اش اضافه کردن واحدهائی به نام تلومر در انتهای کروموزم ها است،  یکی از موضوعات مورد علاقه ی دانشمندان است.(6)

توجه: عزیزانی که به زیست شناسی علاقه ندارند و یا اطلاعات کافی در این زمینه ندارند، مطالب بین *** و *** را می توانند نخوانند. (*** تلومرها واحدهایی هستند که در انتهای کروموزوم ها قرار دارند و به مثابه ساعت سلولی عمل می کنند. در سلولهای سالم و معمولی، با گذشت زمان و تقسیم سلولی، قطعه های تلومر از انتهای کروموزوم ها کنده شده و این کار تا زمانی ادامه می یابد که آخرین تلومر نیز کنده شده  و دیگر تلومری در انتهای کروموزوم ها باقی نماند. با این اتفاق، سلولهای معمولی عمرشان خاتمه  یافته  و می میرند. اما در سلولهای سرطانی با افزایش فعالیت آنزیم تلومراز، هر وقت تلومری از انتهای کروموزوم کنده شود،  پروتئین تلومراز، تلومرهای  دیگری  را  به  انتهای  کروموزوم می افزاید و با این کار نمی گذارد سلولهای سرطانی بمیرند. ***)(7) 

امروزه این امید وجود دارد که با تحقیق برروی تلومرازها و استفاده از آنها در سلولهای سالم بدن انسان، طول عمر افراد را افزایش دهند. البته تا رسیدن به نتایج این تحقیقات و بخصوص تا  زمان  عملی شدن  نتایج آن ها، راه بسیار بسیار طولانی در پیش است؛ چه رسد به اینکه بتوان آن را بر روی انسان ها انجام داد. بنابراین ذکر مثال از پیشرفتهای علم پزشکی در رابطه با طول عمر امام زمان (عج) چندان کمک کننده نیست. نکته ی مهم دیگری که در رابطه با شواهدی که تا به حال از سوی محققین شیعه ذکر می شده اند وجود دارد، این است که مثال در مورد معمرین و مثال درباره ی پیشرفتهای پزشکی، گرچه ممکن است تا حدی افزایش طول عمر حضرت مهدی (عج) را توجیه کنند، اما لزوماً جوانی ایشان را با گذشت زمان توجیه نمی نمایند.

اما شاهد جدیدی که امروز برای اولین بار خدمت شما  برادران  و  خواهران  گرامی  ارائه می گردد، مربوطه به علم فیزیک جدید است. قویاً به شما توصیه می نماییم که در همین ابتدا نگران نباشید و فکر نکنید که توضیحاتی که در ادامه می آیند، پیچیده و سخت هستند.  بلکه ما تلاش نموده ایم تا آنجا که ممکن است، مسائل را به شکل خیلی ساده، به دور از فرمول ها و معادلات پیچیده ی فیزیک جدید ارایه کنیم. البته اگر احیاناً در بخش هایی از این مطالب به مشکل برخوردید و یا صحت آنها برایتان جای سئوال داشت، می توانید از یک کارشناس فیزیک یا مهندس برق یا عمران که از نظر اعتقادی نیز قابل اطمینان هستند، کمک بگیرید.

در این فرضیه ی جدیدی که خدمتتان ارایه می نمایم، تلاش می کنیم تا با استفاده از تئوری « نسبیت خاص انیشتین » (Special Relativity)،   امکان  اثبات  عمر  طولانی  حضرت مهدی (عج) و جوانی ایشان را بررسی نماییم. باز هم تأکید می کنیم که از اسم تئوری نسبیت اینیشتین نترسید، چون مطالبی که در زیر می آیند به صورت بسیار ساده و قابل فهم بیان شده اند.

مطابق « تئوری نسبیت خاص انیشتین » که با شواهد تجربی نیز تأیید شده است، هنگامی که اجسام سرعت بسیار زیادی دارند،  اتفاقات خاصی برایشان می افتد؛  به نحوی که فاصله ها برای اجسام کوتاهتر شده، جرم اجسام افزایش می یابد و حتی زمان برای اجسام سریع، کندتر می گذرد. به عبارت دیگر مطابق این قانون، کسی که در فضاپیمای بسیار بسیار سریع نشسته است، از دید ناظر روی زمین، ساعت همراه وی بسیار بسیار کندتر می گذرد و این کندتر گذشتن زمان واقعی است نه اینکه تنها یک تصور باشد.(8) گرچه ممکن است مطلب گفته شده عجیب به نظر برسد و با مطالبی که در فیزیک کلاسیک (که در دبیرستان خوانده ایم) بیان می شود، به ظاهر تضاد داشته باشد، اما باید گفت  که   تئوری نسبیت خاص انیشتین  با  تمام شگفت انگیزی و عجیب بودنش، واقعیت دارد و با شواهد تجربی اثبات شده است.

قسمتی از نظریه های نسبیت خاص انیشتین که ما در این مقاله به آن  می پردازیم،  بحث « نسبیت زمان » است و به بقیه قسمتهای آن نمی پردازیم. « نسبیت زمان » می گوید که اجسام و افرادی که با سرعت های بسیار بسیار بالا مثلاً نزدیک به سرعت نور طی مسیر می کنند، از دید ناظر زمینی، زمان برایشان بسیار کند می گذرد. به عبارت دیگر اگر دو شخص وجود داشته باشند که یکی برروی زمین ساکن نشسته باشد و شخص دیگر در فضاپیمایی با سرعت بسیار بالا نشسته باشد، ساعتی که در دست شخص فضانورد است، از دید ناظر زمینی کندتر از  ساعت  فردی  که  بر روی  زمین  بی حرکت  نشسته  است، می گذرد. البته خود شخص فضانورد این کند شدن زمان را احساس نمی نماید؛ اما هنگامی که با فرد زمینی مقایسه می گردد، این اختلاف گذشت زمان، خود را نشان می دهد.(9) برای مثال درحالی که مطابق ساعت فرد روی زمین 1 ساعت سپری گشته است، مطابق  ساعت شخص فضانورد فقط 1 دقیقه سپری شده است. بنابراین شخص روی زمین 1 ساعت پیرتر شده است، اما شخص فضانورد فقط 1 دقیقه از عمرش گذشته است.  به این ترتیب شخص فضانورد مذکور، در طی این مدت جوانتر از فرد روی زمین مانده است.

البته این مسئله تنها یک بحث داستانی و افسانه وار نیست؛ بلکه یک حقیقت علمی در فیزیک است که با فرمول های متعددی تحت بررسی قرار می گیرد.

توجه: عزیزانی که به فیزیک علاقه ندارند و یا اطلاعات کافی در این زمینه ندارند، مطالب بین *** و *** را می توانند نخوانند.

*** فرمول زیر که یکی از آسانترین فرمول های تئوری نسبت خاص انیشتن است، به بیان رابطه ی بین سرعت و زمان نسبیتی می پردازد:(10)
 
در فرمول فوق، t زمانی است که برای فردی که بی حرکت ایستاده است سپری می شود؛ اما t’ زمانی است که برای فردی که در یک فضاپیمای بسیار سریع نشسته و فضاپیمای او سرعت V دارد، سپری می شود.

از فرمول مذکور چنین نتیجه می شود که اگر فردی در فضاپیمایی با سرعت بسیار زیاد نشسته باشد، زمان برای او بسیار آهسته تر از ساعت های روی زمین می گذرد و عمر او طولانی تر شده و جوان تر از انسان های روی زمین می ماند.  برای  قابل فهم تر شدن  این  مسئله،  فرمول  فوق را با  ذکر  مثال  عددی  بیان می کنیم:

فرض کنید که فردی بر روی یک صندلی در روی کره ی زمین و ساکن و بی حرکت نشسته است و  شخص دیگری نیز در داخل فضاپیمایی با  سرعت  بسیار بسیار زیاد  طی  مسیر می کند.   فرض  می کنیم  که  فضاپیمای  شخص  دوم،  سرعتی  معادل   C99999999/0 (C همان سرعت نور است) داشته باشد؛ زمان سپری شده در روی زمین و زمان سپری شده در فضاپیما، با یکدیگر تفاوت عمده ای خواهند داشت.

برای مثال فرض می کنیم که اگر در روز کره ی زمین، ساعت فرد نشسته برروی صندلی (t) گذشت 20 ساعت را نشان دهد، مطابق فرمول مذکور، ساعت فرد نشسته در فضاپیما تنها سپری شدن چند ثانیه را نشان خواهد داد. محاسبه ی فرمولی مثال فوق به قرار زیر است:

 بدین ترتیب همانگونه که ملاحظه فرمودید، هنگامی که سرعت یک فضاپیمایی بسیار بسیار نزدیک به سرعت نور شود ،زمان به قدری کند می گذرد که درحالی که ساعت روی کره ی زمین گذشت 20 ساعت را نشان می دهد، ساعت درون فضاپیما از دید ناظر زمینی گذشت زمان چندانی را نشان نمی دهد (0 = t’).  البته به دلیل اینکه ما  در  فرمول  برای سهولت  محاسبات،  عدد    C99999999/0 را به طور تقریبی برابر با C در نظر گرفتیم، صفر به دست آمده در نتیجه نهائی (0 = t’)،  یک صفر واقعی نیست؛  بلکه نتیجه ی نهایی اصلی (00000001/0 =t’ ) می باشد.

بدین ترتیب می توان گفت که درحالی که بر روی زمین 20 ساعت سپری شده است، شخصی که در فضاپیما با سرعت بسیار بسیار زیاد درحال حرکت است، از دید ناظر زمینی تنها گذشت 1 ثانیه را تجربه می کند.

بنابراین شخص نشسته در فضاپیمای سریع السیر نسبت به شخصی که در زمین نشسته است، نزدیک به 1000 برابر جوانتر مانده است و گذشت زمان کمتری را سپری نموده است.

آلبرت اینیشتین برای اینکه فرمول خود را قابل فهم تر بکند، از مثالی تحت عنوان ساعت فوتونی (Photon Clock)  استفاده کرد. قبل از توضیح بیشتر درمورد ساعت فوتونی، به تصویر زیر توجه فرمایید:(11)


ساعت فوتونی و توضیح کند شدن گذر زمان در سرعت های بسیار بسیار بالا.

ساعت فوتونی ساعتی است که از دو سطح آینه ای تشکیل شده است. طرز کار این ساعت این گونه است که هنگامی که یک ذره ی نور (فوتون) از سطح آینه ی اول به سطح آینه ی دوم برخورد کرده و دوباره به طرف آینه ی اول باز می گردد، این رفت و برگشت زمانی معادل 1 ثانیه را نشان می دهد. هنگامی که این ساعت (ساعت فوتونی) بی حرکت باشد (برای مثال در دست مردی نشسته برروی کره ی زمین)، ساعت فوتونی خیلی معمولی و مطابق توضیح داده شده، ثانیه ها را ثبت می کند (که ما این حالت را در شکل بالا با فلش سبز نشان داده ایم). اما هنگامی که ساعت فوتونی در یک فضاپیمای باسرعت بسیار بسیار بالا کار گذاشته شود، ذره ی نور یا (فوتونی) که درسطح آینه ی اول حرکت می کند و به سمت آینه ی دوم  می رود باید مسافت بسیار بسیار طولانی را  طی  کند  تا  به  سطح آینه ی مقابل برسد و بازهم باید مسافت بسیار بسیار طولانی را طی کند تا مجدداً از آینه ی دوم به سمت آینه ی اول برگردد (ما این حالت را در شکل فوق با فلش قرمز نشان داده ایم). در واقع در فضاپیما، ذره ی نور یا فوتون به محض اینکه از آینه ی اول  جدا  می شود  تا  به آینه ی دوم برسد، به جای اینکه همچون ساعت فوتونی روی زمین مسیر مستقیمی را تا آینه ی مقابل خود طی کند، مجبور می گردد تا مسیر بسیار طولانی تری را در فضا بپیماید تا به آینه ی روبرویش برسد؛ چرا که فضاپیمایی که حامل ساعت فوتونی مذکور است، در طی همان مدت بسیار کوتاه، هزاران کیلومتر در فضا طی مسیر کرده است و دیگر در سرجای اولش نیست.  بنابراین ذره ی نور یا فوتون نیز مجبور است برای برخورد به آینه ی سطح مقابل، پا به پای فضاپیما در فضا طی مسیر کند تا به آینه ی سطح مقابل خود برسد. این مسئله سبب می شود تا فوتونی که به وسیله ی رفت و برگشت آن، ساعت فوتونی زمان را به ما نشان می دهد، دیرتر به سر جای اول خود برگردد و ثانیه ها را کندتر نشان دهد.

در واقع در فضاپیما، فوتون ساعت فوتونی برای نشان دادن سپری شدن زمان، مجبور به طی کردن مسیرهای بسیار طولانی است و به همین دلیل زمان را به ما کندتر نشان می دهد.

توجه : اینیشتین از مثال ساعت فوتونی برای قابل فهم تر کردن زمان نسبیتی استفاده کرد. اما این مسئله بدین معنا نیست که لزوماً دلیل کند گذشتن زمان در سرعت های بالا به دلیل اتفاقی است که برای ساعت فوتونی پدید می آید، بلکه کند گذشتن زمان در سرعت های بالا، احتمالاً مکانیسم های پیچیده تری دارد.  اما به هرحال هرچه هست، زمان نسبیتی یک واقعیت علمی در فیزیک است که در آزمایش های تجربی نیز به اثبات رسیده است. ***

پارادوکس دوقلوها:(12) یک مثال خیلی ساده که دانشمندان فیزیک جدید از  آن  استفاده می کنند تا مسئله ی زمان نسبیتی را قابل فهم تر نمایند، مسئله ی پارادوکس دوقلوها است. در این مثال، بیان می شود که اگر 2 فرد دوقلوی کاملاً همسن تولد بیست سالگی خود را جشن بگیرند و بعد از این جشن، یکی از دوقلوها که فضانورد است، توسط یک سفینه فضائی با سرعت بسیار بسیار بالا به فضا اعزام شود، ولی برادر دوقلوی او در زمین بماند، بعد از گذشت چندین سال حوادث عجیبی رخ می دهد؛ به این ترتیب که آن قلی که فضانورد است به ساعت فضاپیمای خود می نگرد و می گوید من 10 سال دیگر برادرم را در روی زمین خواهم دید و هر دو تولد سی سالگیمان را جشن می گیریم. مطابق ساعت فضاپیما، 10 سال سپری می شود و قل فضانورد با خوشحالی به زمین برمی گردد. اما هنگام پیاده شدن از سفینه، بر روی زمین می بیند که یک پیرمرد 70 ساله با دسته گل به استقبالش می رود.  فضا نورد تعجب می کند و می گوید: ای پیرمرد تو کیستی و چرا این قدر نزدیک فضاپیما شدی؟ نترسیدی که به تو صدمه وارد شود؟ اما پیرمرد پاسخ می دهد: من برادر دوقلوی تو هستم!!!

 

پارادوکس دوقلوها. نظریه ای شگفت انگیز اما واقعی در فیزیک جدید.

در این هنگام قل فضانورد که از تعجب خشکش زده است، به یاد قانون پارادوکس دوقلو های زمان نسبیتی می افتد و متوجه می شود به دلیل اینکه فضاپیمایی که با آن به فضا مسافرت کرده است، سرعت بسیار بسیار بالایی داشته است، ساعت درون فضاپیما بسیار کندتر از ساعت های روی زمین، گذشت زمان را نشان می داده است؛ یعنی گرچه برای قل فضانورد مطابق ساعت های فضاپیما تنها 10 سال سپری شده است، اما ساعت های روی کره ی زمین، 50 سال را سپری کرده اند.

بدین ترتیب قل فضانورد پی می برد که ساعت او در فضاپیما کندتر از ساعت های روی زمین گذشت زمان را نشان می داده است .


شواهد تجربی که درست بودن مسئله ی « زمان نسبیتی » را  تائید می کند:

سالها بعد از اینکه اینیشتین قانون نسبیت خاص و مسئله ی زمان نسبیتی را معرفی نمود، دانشمندان به شواهد تجربی دست یافتند که به طرز بسیار دقیقی مسئله ی زمان نسبیتی را تائید می کردند؛ ما دراینجا به 3 نمونه از این شواهد اشاره می نمائیم:

1 – Mu مزون ها ذرات ناپایداری هستند که توسط برخورد تشعشعات کیهانی به لایه های فوقانی جو زمین ایجاد می شوند.  این ذرات عمر بسیار بسیار کوتاهی دارند، به قدری کوتاه که حتی اگر سرعت این ذرات نزدیک به سرعت نور هم باشد، قاعدتاً نباید این ذرات به سطح زمین راه پیدا کنند؛ چراکه عمر آنها بسیار بسیار کوتاهتر از آن است که بتوان چنین انتظاری داشت؛ اما با کمال تعجب می بینیم که این ذرات به سطح زمین راه می یابند.  دلیل این امر، این است که به دلیل سرعت بالای این ذرات،  ساعت های  درونی  این  ذرات  نیز  کندتر می گذرد. یعنی اگر فرض کنیم که تک تک این ذرات ساعتی به مچ  بسته  باشند،  این ساعت ها بسیار کندتر از ساعت های روی زمین، گذشت زمان را نشان می دهند.  در واقع همان اتفاق پارادوکس دوقلوها درمورد این ذرات نیز حادث می شود.(13)


2 – ساعت های ماهواره هایی که در سیستم مکان یابی جهانی (GPS) مورد استفاده قرار می گیرند، به میزان بسیار جزیی گذشت زمان را کندتر نشان می دهند که این کند شدن زمان در ساعتهای موجود در ماهواره های GPS، به دلیل سرعت بالای حرکت ماهواره ها به دور زمین می باشد.(14)

این کند شدن زمان در ساعتهای ماهواره ها گرچه بسیار بسیار جزئی است، اما در هر حال این میزان کم هم باید در محاسبات مد نظر قرارگیرد؛ چرا که این اختلاف جزیی ساعت درون ماهواره با ساعت روی زمین، ممکن است منجر به اشتباهات محاسباتی در نشان دادن محل اجسام روی کره ی زمین شود. یک مثال درباره ی اهمیت این مساله، اشتباهاتی بود که در « مسابقات جهانی روباتیک » پدید آمد و عامل آن عدم هماهنگی بین ساعت های روی زمین و ساعت های درون ماهواره های GPS بود.(15)


3 – شخصی به اسم Carol Alley که اهل ریچموند بود، اصرار بر این داشت که یک آزمایش کاملاً مستقیم درمورد اختلاف ساعتها در سرعتهای بالا انجام دهد و بدین ترتیب درستی نظریه ی پارادوکس دوقلوها را مورد امتحان قراردهد.

بدین ترتیب او 2 ساعت اتمی که ساعتهای بسیار دقیقی هستند و در هر چند میلیون سال تنها 1 ثانیه امکان اشتباه دارند، را برای انجام تحقیق برگزید.

او در این آزمایش، یکی از ساعتها را روی زمین باقی گذاشت و ساعت دیگر را با خود به درون هواپیمای حت سریع السیر برد و با این هواپیما چندین بار مسیرهای طولانی را طی کرد. سپس در اتمام آزمایش وقتی که هر 2 ساعت اتمی را در کنار یکدیگر قرار داد، ملاحظه کرد که ساعتی که همراه با او در سفر هوایی و درون جت سریع السیر بود، به میزان بسیار جزیی زمان را کندتر از ساعتی که برروی زمین بود، نشان می داد؛ در واقع ساعتی که درون هواپیمای سریع السیر بود، به دلیل سرعت بالای هواپیما، از ساعتی که روی زمین قرار داشت، اندکی جوانتر مانده بود.(16)

مثال های فوق بخش کوچکی از مثالهای تجربی پیرامون درستی نظریه ی « نسبیت خاص اینیشتین » و « پارادوکس دوقلوها » بود. هر چند آزمایش های تجربی  دیگری  نیز  انجام شده اند و درستی این نظریه را اثبات کرده اند که ما در این مقاله به آنها نمی پردازیم.

 
چند مثال تجربی از درست بودن « نسبیت زمان » و « پارادوکس دوقلوها »


ذکر یک نکته ی بسیار مهم: علاوه بر نظریه ی « نسبیت خاص اینیشتین » که درمورد تغییرات زمان، طول و جرم در سرعتهای بالا بود، نظریه ی دیگری به نام تئوری « نسبیت عام اینیشتین » نیز وجود دارد که به تغییرات زمان، طول و جرم در مجاورت اجسام با جرم های بسیار بزرگ می پردازد. درنظریه ی نسبیت عام اینیشتین نیز بیان شده است که اجسام و افرادی که در مجاورت اجرام بسیار بزرگ مانند ستاره های غول پیکر و یا سیاه چاله های فضائی قرار دارند، زمان برایشان کندتر از افرادی که  روی  کره ی زمین  زندگی  می کنند، می گذرد.(17)

بدین ترتیب، مطابق این نظریه شخصی که در کنار یک ستاره ی غول پیکر زندگی می کند، زمانی که برایش سپری می شود، کندتر از زمانی که برادر دوقلویش در کره ی زمین تجربه می کند، می گذرد؛ در واقع با گذشت زمان، آن قلی که کنار  ستاره ی  غول پیکر  زندگی می کند، جوانتر از برادرش در روی زمین خواهد ماند.

لازم به ذکر است که درستی نظریه ی نسبیت عام هم با آزمایشهای تجربی ثابت شده است؛ اما به هرحال این نظریه کمتر از نظریه ی نسبیت خاص مورد تأکید دانشمندان قرار دارد؛ به همین دلیل گرچه نظریه ی نسبیت عام نیز می تواند در بحث ما مورد استفاده قرارگیرد، اما به دلیل پیچیدگی این نظریه و اهمیت کمتر آن نسبت به نظریه ی نسبیت خاص، در این مقاله به آن استناد نمی نماییم.


جمع بندی بحث و ارتباط آن با مسئله ی طول عمر امام زمان (عج)


بعد از توضیح نسبتاً مفصل تئوری نسبیت خاص اینیشتین، اینک جمع بندی نهایی آن را که خلاصه بوده و می تواند مورد استفاده ی همه ی عزیزان خواننده ی وبلاگ قرار بگیرد، خدمتتان عرض می نماییم.

نتیجه نهائی که درباره ی زمان نسبیتی، پارادوکس دوقلوها و نظریه ی نسبیت خاص اینیشتین به دست می آید، این است که در همین دنیایی که ما زندگی می کنیم و در عالم واقعیت، زمان، طول و جرم یک امر نسبی هستند  و  ممکن  است  در  شرایط  مختلف، اندازه های متفاوتی داشته باشند؛ درمورد مسئله ی نسبی بودن زمان که مورد بحث این مقاله است نیز باید گفت که مطابق یافته های دقیق و شگفت انگیز فیزیک جدید، زمان یک امر نسبی می باشد و درآن واحد ممکن است افراد مختلف در طی یک مدت ظاهراً ثابت و یکسان، عملاً زمان های متفاوتی را تجربه کنند.

برای مثال مطابق این قواعد و قوانین فیزیک، اگر دو برادر دوقلو و کاملاً همسن وجود داشته باشند که یکی فضانورد و دیگری ساکن کره ی زمین باشد، ممکن است در طول زمان گذشت عمر این دو برادر با یکدیگر تفاوت پیدا کند؛ بدین ترتیب که اگر در هنگامی که هر دو نفر 20 ساله هستند، یکی از برادران با سفینه ی فضائی بسیار بسیار سریعی به سفر فضایی برود و مطابق ساعت درون سفینه بعد از 10 سال به زمین برگردد، پس از فرود آمدن سفینه برروی زمین و در حالی که برادر فضانورد فکر می کند که برادر دوقلویش در روی زمین هم مثل او 30 ساله گشته است، با تعجب می بینید که برادر دوقلویش 70 ساله است. چرا که به دلیل سرعت بسیار بسیار زیاد سفینه ی فضایی، ساعت های درون سفینه که در نظر فضانوردان به صورت معمولی زمان را نشان می داده اند، نسبت به ساعت های روی زمین، کندتر گذشت زمان را ثبت کرده اند؛ اما ساعتهای بر روی زمین  که  ثابت  و  بدون حرکت بوده اند، گذشت زمان را تندتر نشان داده اند.

البته باید ذکر کنیم که این مثال گرچه اغراق آمیز است و ما هنوز به چنین سفینه ای دست پیدا نکرده ایم، اما مطمئناً خواب و خیال نیست، چرا که علم فیزیک جدید و تئوری نسبیت خاص اینیشتین این مسئله را بیان کرده اند و صحت این مسئله نیز از طریق آزمایشهای تجربی تأیید گشته است؛ بنابراین مسئله گفته شده یک مسئله کاملاً علمی است نه خواب و خیال.


اما مسائل فوق، چه ارتباطی با بحث طول عمر حضرت مهدی (عج) دارند؟


همانگونه که در قسمتهای قبلی مقاله و بخصوص در بحث پارادوکس دوقلوها ملاحظه کردید، در همین دنیای امروز ما این امکان وجود دارد که برای دو فرد مختلف که در شرایط متفاوتی به سر می برند، گذشت زمان نیز متفاوت باشد؛ برای مثال اگر بر کسی 300 سال سپری شود، برای شخص دیگر همان مدت به اندازه 3 سال ادراک شود که این تفاوت ها به سرعت طی مسیر این افراد و ... بستگی دارد.

در مورد مسئله طول عمر امام زمان(عج) نیز، این مسئله در روایات بیان شده است که در حالیکه انسانهای کره زمین بیش از چند صد سال (تا به حال 1200 سال) از زمان آغاز غیبت حضرت (عج) را سپری کرده اند، حضرت مهدی (عج) در زمان ظهور نه تنها زنده اند، بلکه سن ایشان در حدود 40 سال می باشد. این مسئله نشان می دهد که مدت طولانی که برای بقیه انسان های کره زمین سپری شده است، برای حضرت مهدی (عج)، زمان اندکی بوده است و ایشان تنها زمان کمی از عمر مبارکشان سپری شده است. در واقع بین زمان سپری شده برای حضرت مهدی (عج) و زمان سپری شده برای بقیه انسان ها اختلاف پدید آمده است.

حال دشمنان پاسخ دهند که چگونه تئوری نسبیت خاص اینیشتین، پارادوکس دوقلو ها و غیره را که در آن بیان می شود امکان دارد در همین دنیا دو فرد مختلف و در یک مدت مشخص، زمان های متفاوتی را سپری کنند، می پذیرند، اما به اعتقاد شیعه درباره ی طول عمر حضرت مهدی (عج) و جوانی ایشان در هنگام ظهور، می خندند! مگر پارادوکس دوقلوها بیان نمی کند که زمان نسبی است؟

در واقع باید چنین گفت که روایات ما شیعیان در حدود 1300 تا 1400 سال پیش خبر از یک اصل مهم علمی داده اند که امروزه دانشمندان غربی به کشف آن افتخار می کنند؟!!! روایات ما همگی ذکر کرده اند که در حالی که  برای  اکثر  انسانها  چند  صد سال  سپری می شود، همان مدت برای حضرت مهدی (عج) که در غیبت به سر می برند، اما به هر حال در همین دنیا زندگی می کنند، زمان اندکی سپری می گردد و این یعنی همان مسئله ی نسبیت زمان. اما از برادران اهل سنت باید پرسید: شما که به قدرت خداوند متعال ایمان دارید، چگونه می توانید مسئله طول  عمر  حضرت مهدی (عج)  را  افسانه  بپندارید؟  آیا (نعوذ بالله) دانشمندان غربی از خداوند متعال تواناترند که می توانند مسئله ی نسبیت زمان را مطرح کنند و حتی در آزمایش های تجربی خود آنرا مورد آزمایش قرار دهند، اما خداوند متعال قادر نیست حجت خود را در طول تاریخ زنده و جوان نگه دارد؟ آیا دانشمندان فیزیکدان اهل سنت که هر ساله درباره ی  قوانین  فیزیک جدید  مطالعه می کنند،  این  قوانین  را می پذیرند، اما سخن روایات را درباره ی عمر طولانی حضرت مهدی (عج) و جوان ماندن ایشان در طول تاریخ، افسانه و خیالات شیعه پنداشته و به دور از حقایق علمی می دانند؟ چگونه است که ما انسانهای عادی قادر به فهم این مسئله هستیم، اما نعوذ بالله خداوند متعال و پیامبر و ائمه (ع)، چیزی در این باره نمیدانند؟

اما دانشمندان غربی و متفکران اروپایی و آمریکایی در این رابطه چه جوابی دارند؟ چگونه آنها مسئله ی زمان نسبی را کشف کرده اند و به کشف آن مباهات نموده اند، اما نظر شیعه را  درباره ی  طول عمر  حضرت مهدی (عج)  و  جوانی  ایشان  در  زمان ظهور  به  سخره می گیرند؟ آیا تمسخر این عقیده به مفهوم زیر سئوال بردن کشفیات خود آن ها نیست؟ آنها حداقل احتمال نمی دهند که ممکن است علاوه بر قوانین ذکر شده، قوانین دیگری هم در طبیعت وجود داشته باشد که به واسطه ی آن بتوان مسئله جوان ماندن افراد را در طول زمان توضیح داد؟

اما دانشمندان شیعه چرا پاسخی به یاوه گویی های دشمنان اسلام نداده اند و چرا با برادران اهل تسنن از طریق علم مباحثه نکرده اند؟ قطعاً هنگامیکه ما انسانهای  ضعیف  و فنا پذیر قادر به کشف قوانینی هستیم که در آنها در می یابیم، امکان دارد که زمان بر افراد مختلف به صورت متفاوتی سپری شود، خداوند متعال که میلیاردها بار از ما تواناتر و داناتر است، قوانینی در طبیعت وضع کرده است که بر اثر آن ها، زمان بتواند برای افراد مختلف به صورت متفاوتی سیر کند.  وای به حال کسانی که قدرت خدا را نادیده می گیرند و حتی قدرت او را از دانشمندان غربی  که  قادر  به  دستکاری زمان  برای  اجرام  هستند،  کمتر می پندارند.

ذکر یک نکته ی بسیار مهم : هدف ما از تدوین این مقاله، این نیست که بگوییم مکانیسم افزایش طول عمر حضرت مهدی (عج) و جوانی ایشان را در زمان ظهور، کشف کرده ایم؛  ما هرگز چنین جسارتی به خود راه نمی دهیم؛ چرا که درک این مسئله از توان ما انسانها خارج است. اما ما این مقاله را تدوین کرده ایم تا بگوییم در همین دنیای مادی که در آن زندگی می کنیم، قوانین شگفت انگیزی وجود دارند که می گویند افراد مختلف می توانند زمانهای متفاوتی را تجربه کنند و زمان ممکن است برای برخی از افراد در شرایط خاص بسیار کندتر از دیگران بگذرد؛ در واقع شبیه به همان اتفاقی که برای حضرت مهدی (عج) در طول زمان پدید آمد.

بدین ترتیب ما می گوییم درحالی که خود ما انسانهای ضعیف، قوانینی همچون تئوری نسبیت خاص انیشتن ، پارادوکس دوقلوها و غیره را کشف کرده ایم، چگونه ممکن است قدرت خدا را نادیده بگیریم.

در واقع با بیان این مقاله، قصد داریم که عنوان کنیم، ممکن است درطبیعت قوانین کشف شده همچون نسبیت زمان و نیز قوانین کشف نشده ی دیگری وجود داشته باشند که خداوند خود خلق نموده تا به وسیله ی آنها طول عمر حجتش را زیاد نموده و در هنگام ظهور او را جوان نگه دارد.

مقاله ای که خدمتتان ارائه شد، تلاش دارد تا به یاوه گویانی که سخنان ائمه ی شیعه را درباره ی طول عمر حضرت مهدی (عج) افسانه و خیالات می پندارند، یادآوری کند که سخنان خود آنان افسانه است نه اعتقاد شیعه؛ چرا که کشفیات علوم نوین همچون فیزیک جدید، درستی نظر شیعه را درباره ی طول عمر حضرت مهدی (عج) و جوانی ایشان در هنگام ظهور، تائید می کند.

در پایان مقاله باز هم تاکید می کنیم که ما ادعا نمی کنیم که مکانیسم طول عمر حضرت مهدی (عج) همان تئوری نسبیت خاص اینیشتین است؛ بلکه بیان می کنیم که قوانینی از این دست، در همین طبیعت پیرامون ما وجود دارند که با روایات شیعه درباره ی طول عمر امام زمان (عج) و جوانی ایشان در هنگام ظهور مطابقت دارد. بنابراین نظر شیعه در این رابطه، کاملاً منطقی و علمی است و دشمنان شیعه به یاوه گویی می پردازند.

منابع و مآخذ:


1. http://www.zohoortv.com/html/modules.php?op=modload&name=News&file=article&sid=590
    و
http://www.shabestannews.com/newsdetail.asp?newsid=87022513003163

2. http://www.zohoortv.com/html/modules.php?op=modload&name=News&file=article&sid=590
    و
http://www.shabestannews.com/newsdetail.asp?newsid=87022513003163

3 – کمال الدین و تمام النعمة شیخ صدوق، ج 2، باب 57، ص 558، ح 12.
به نقل از:
http://mouood.org/content/view/6715/3/
    و
http://aftab.ir/articles/religion/religion/c7c1213867108_hazrat_mahdi_p1.php

4. http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?id=29726
    و
http://www.kanoon-ansar.net/html/index.php?name=News&file=article&sid=83

5. http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?id=29726
    و
http://www.kanoon-ansar.net/html/index.php?name=News&file=article&sid=83

6. http://en.wikipedia.org/wiki/Telomerase
    و
http://www.answers.com/topic/telomerase?cat=technology
    و
MW Djojosubroto, YS Choi, HW Lee and KL Rudolph, Telomeres and telomerase in
                         .aging, regeneration and cancer, Mol Cells 15 (2003), pp. 164–175

7. http://en.wikipedia.org/wiki/Telomerase
    و
http://www.answers.com/topic/telomerase?cat=technology
    و

MW Djojosubroto, YS Choi, HW Lee and KL Rudolph, Telomeres and telomerase in
                         .aging, regeneration and cancer, Mol Cells 15 (2003), pp. 164–175

8. http://en.wikipedia.org/wiki/Special_relativity#Time_dilation_and_length_contraction
    و
http://en.wikipedia.org/wiki/Time_dilation

9. http://en.wikipedia.org/wiki/Special_relativity#Time_dilation_and_length_contraction
    و
http://en.wikipedia.org/wiki/Time_dilation

10. http://www.johnstonsarchive.net/relativity/specialrel.html

11. http://abyss.uoregon.edu/~js/21st_century_science/lectures/lec06.html

12. http://sol.sci.uop.edu/~jfalward/relativity/relativity.html
    و
http://www.phys.unsw.edu.au/einsteinlight/jw/module4_twin_paradox.htm

13. http://www.people.vcu.edu/~rgowdy/mod/r41/xmp.htm#4
    و
http://www.egglescliffe.org.uk/physics/relativity/muons1_.html
    و
http://www.scivee.tv/node/2415
    و
http://en.wikipedia.org/wiki/Time_dilation

14. http://www.people.vcu.edu/~rgowdy/mod/r41/xmp.htm#4
    و
http://www.metaresearch.org/cosmology/gps-relativity.asp


15. http://www.people.vcu.edu/~rgowdy/mod/r41/xmp.htm#4

16. http://www.people.vcu.edu/~rgowdy/mod/r41/xmp.htm#4


17. http://en.wikipedia.org/wiki/General_relativity
    و
   http://www.answers.com/topic/general-relativity?cat=technology

کاری از: خادم الامام (عج)

سوالی که امام باقر (ع) را شاد کرد

۸۷

 بانوی دانش پژوهی که به (ام‏هانی) شهرت داشت آورده است که بامدادی بر حضرت باقر علیه السلام وارد شدم و گفتم: سرورم! آیه‏ای از قرآن شریف، ذهن و فکرم را به خود مشغول داشته و خوابم را ربوده است .
فرمود: کدام آیه ام‏هانی؟ بپرس!
گفتم: این آیه شریفه که می‏فرماید: فلا اقسم بالخنس. الجوار الکنس.




  • نویدهای امام باقر (ع) در مورد ظهور حضرت مهدی (عج)

1- ابوحمزه ثمالی آورده است که: در یکی از روزها در محضر درس امام محمدباقر علیه السلام بودم، هنگامی که حاضران ‏رفتند، امام باقر علیه السلام فرمود:

اباحمزه! از رخدادهایی که خداوند آن را قطعی ساخته است قیام قائم ماست. هر کس در آنچه می‏گویم ‏تردید کند با حال کفر به خدا، او را ملاقات خواهد کرد. آنگاه افزود: پدر و مادرم فدای وجود گرانمایه او باد که همنام و هم‏کنیه من است و هفتمین امام پس از من. پدرم فدای کسی باد که زمین را لبریز از عدل و داد می‏کند همان گونه که به هنگامه ظهورش از ستم و بیداد لبریز است.

یا اباحمزه! هر کس سعادت دیدار او را داشت و همان گونه که به پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه‌السلام سلام و درود می‏گوید بر آن حضرت درود گفت و فرمانبردار او گردید، بهشت‏ بر او واجب می‏گردد و هر کس به آن وجود گرانمایه سلام نگفت، خداوند بهشت را بر او حرام ساخته و او را در آتش سوزان جای خواهد داد و چه بدجایی است جایگاه ستمکاران! (1)

2- بانوی دانش پژوهی که به (ام‏هانی) شهرت داشت آورده است که بامدادی بر حضرت باقر علیه السلام وارد شدم و گفتم: سرورم! آیه‏ای از قرآن شریف، ذهن و فکرم را به خود مشغول داشته و خوابم را ربوده است .

فرمود: کدام آیه ام‏هانی؟ بپرس!

گفتم: این آیه شریفه که می‏فرماید: فلا اقسم بالخنس. الجوار الکنس. (2)

فرمود: به به! چه مسئله خوبی پرسیدی، این مولود گرانمایه‏ای است در آخرالزمان. او (مهدی) این عترت پاک ‏است. مهدی خاندان وحی و رسالت، برای او غیبت و حیرتی است که گروهی در آن گمراه می‏گردند و گروه‌هایی راه حق و هدایت را می‏یابند. خوشا به حالت اگر او و زمان او را درک کنی ... و خوشا به حال آنان ‏که او را درک خواهند نمود. (3)

ساره سام کن
پی‏ نوشت‏ها:
1- بحارالانوار، ج 24، ص 241

2- سوره تکویر، آیه 16 و 17

3- اکمال الدین، شیخ صدوق، ج 1، ص 330 / بحارالانوار، ج 51، ص 137

چرا امام(ع) باید بیاید...

 اشاره:
در حال جمع کردن مطالب مجله نیمة شعبان بودیم که به ذهنمان رسید، این بار قلم را به دست خوانندگان بدهیم و خودمان به جای آنها بنشینیم و بخوانیم. برای همین منظور، به میان یک جمع جوان دانشجویی رفتیم و رشتة سخن را به دستشان سپردیم. به قول خودمانی، هیئت تحریریه آزاد موعود، این صفحه را نوشتند. پس بخوانیم و ببینیم چه گفتند. سؤال ما این بود که، چرا امام(ع) باید بیایند؟ و امام(ع) از ما چه توقعی می‌توانند داشته باشند؟

 مهدی امینیان؛ دانشجوی رشتة علوم سیاسی از تهران، به سؤال اول این‌طور پاسخ داد که، دلیل ما برای نیاز داشتن به حضور ایشان، همان دلیل نیازمان به یک امام حیّ حاضر در هر عصر و زمانی، پس از رحلت پیامبر اعظم(ص) است. بدون حضور او احکام اسلام، کاملاً و به طور صحیح قابل استخراج و اعتماد نیست، چون قرآن ناطق و خلیفة پیامبر(ص) اوست و علم دیگر علما به شریعت تنها در غیبت او و از روی اضطرار قابل پیروی است.

بدون حضور او، طریقت عرفانی اسلام، بی‌مُرشد است و بدون حضور او، هرچقدر شاگردان او در مکتب اهل بیت(ع)، تلاش کنند، باز هم باعث سردرگمی سالکان و تفرقه مسلک‌هاست. بدون حضور او، مؤمنان واقعی در اقلیتند و هرگز نخواهند توانست اسلام را پیاده و جهان را به سمت اهداف او پیش ببرند.

هر چند ایشان در پس پردة غیبت، فقها را یاری می‌کنند، سالکان را دستگیری می‌کنند و گرفتاری‌های مؤمنان و دیگران را برطرف می‌نمایند، اما بدون حضور او، انسان و جهان، طعم واقعی معارف اسلامی و دیگر علوم، و عدالت اجتماعی و دیگر مصالح جامعه را نخواهد چشید. انسان رها شده است و هر چند لنگان لنگان در مسیر معرفت و عدالت حرکت کند، اما لطف خداوند اقتضا می‌کند، برای آنان‌که شیدایی این طریقند، مسیر را روشن نماید و فضای جامعه را آماده کند. در واقع بدون حضور او، دنیا به هدف غایی خود نمی‌رسد، گویا در منزلی از منازل است که ناگاه پایان می‌پذیرد و این با حکمت خداوندی در تناقض است. بدون حضور او، ظالمان، سزای دنیوی داده نمی‌شوند و مظلومان به حق خود نمی‌رسند و این با عدل الهی منافات دارد.

هدف ما اعتلای کلمه اسلام است و بس. بحث اینجاست که در دورة فعلی، اعتلای کلمة اسلام و یکتاپرستی به چیست؟ به نظر می‌رسد جز در سایة ظهور ایشان، اسلام، اعتلای واقعی خود را نخواهد یافت و حق در برابر باطل پیروزی و نمود قدرتمندی نخواهد داشت. ضمن اینکه تلاش برای ظهور قطب عالم امکان و قطب معرفت و حاکم عدالت، تلاش برای ظهور همة خوبی‌هاست.

او دربارة سؤال دوم، یعنی توقع امام زمان(ع) از ما، معتقد بود:
توقع ایشان از ما، در واقع چیزی جز فلسفة وجود ما در این دنیا نخواهد بود، چون او خلیفة خدا در زمین است و تشریع او با تکوین ما هم‌جهت است. برای ظهور ایشان 3 مقدمه مورد نیاز است: 1. فراگیری ظلم 2. پرورش جبهه حق 3. تشنگی عالمیان به ظهور منجی و آمادگی نسبت به یاری او.

در مورد شرط اول، ما اجازه افزایش ظلم را نداریم، بلکه الگوی ما سیدالشهدا(ع) است که زندگی زیر بار ظلم را ننگ می‌داند. در مورد شرط دوم، ابتدا باید خود را بسازیم و متعلق به جبهه حق شویم و خود را آنچنان پرورش دهیم که هر لحظه برای یاری ایشان، در غیبت و حضور، آماده باشیم و فعالیت کنیم. پس از آن، باید اطرافیان خود و شاگردانی را تربیت کنیم که در راه مقاصد او خودسازی و دیگرسازی کنند و این حلقه‌ها تا آخر پرورش یابند و آمادة ایثار خود و خانواده و مال و آبرویشان باشند و این کار ساده‌ای نیست.

اما در مورد سوم باید گفت، اگر ما بتوانیم در جهان ندا در دهیم که این منجیان که برای خود برگزیده‌اید همه کاذبند و نه جدل و نه ظلم را توان برطرف نمودن ندارند، جهانیان را آماده نموده‌ایم. این حرکت پس از جنگ‌های جهانی آغاز شد و انقلاب اسلامی، فریاد بلندی علیه حاکمان و منجیان دروغین بود. از همین‌رو، تقویت اهداف انقلاب اسلامی از وظایف اساسی ماست که به همین علت خار چشمان ظالمان گشته است و به هر طریقی درصدد حذف آن هستند.


دانشجوی دیگر، میثم آقادادی اهل اصفهان، که معارف اسلامی را در دانشگاه خوانده است، پاسخ درک ضرورت ظهور امام زمان(ع) را به سطح شناخت و عمل هر فردی مربوط دانست؛ بخوانیم:  

مراتب احساس ضرورت برای ظهور امام زمان(ع)بستگی به دینداری افراد دارد. بعضی افراد، تا اسم امام زمان(ع) برده می‌شود، یادِ چراغانی کردن شبِ
نیمة شعبان و آش پختن می‌افتند و دیگر بس؛ بعضی افراد، قوی‌تر, یاد مسجد جمکران می‌افتند که در سال مثلاً چند بار می‌روند و بعضی افراد, بالاتر، یاد دعای ندبة هر صبح آدینه و بعضی بالاتر، یاد دعای عهد روزانه هر روز صبح و بعضی بالاتر ... . پاسخ این سؤال از دید افراد در مقام نظر، ممکن است، بسیار نزدیک به هم باشد مثلاً اقامة عدل توسط مردم و افزایش معنویت و... ولی در واقع پاسخ اصلی این سؤال به اعتقاد و عمل هر فرد بستگی دارد؛ لذا کسی که رابطة زیادی با امام زمان(ع) دارد ـ البته نه اینکه لزوماً ایشان را ملاقات کرده باشد ـ نسبت به کسی که سالی یک‌بار، اگر حالش را داشته باشد مثلاً کتابی هم در مورد حضرت می‌خواند، احساس ضرورت بیشتری می‌کند.

میثم، پاسخ پرسش اول را مقدمة پاسخ پرسش دوم دانست و به ما گفت: توقعی که امام زمان(ع) از فردی که رابطة بیشتری با ایشان دارد، بیشتر از توقعی است که از فردی دارند که مثلاً هرچند سال یکبار خمس مال خود را حساب می‌کند. ولی غیر از این معیار، به نظر من، معیار دیگری هم وجود دارد و آن اینکه، امام زمان(ع) از هر کدام از ما شیعیان و مسلمانان انتظار دارند که پیشرفت کنیم، و پیشرفت هم در گرو عمل به دستورات صحیح و رعایت تقوای الهی است. به عبارت دیگر اینکه در مسائل معنوی و علمی، به حداقل‌ها اکتفا نکنیم و در مرحلة عمل نیز حداکثر توان خود را به‌کار ببریم. البته قبل از همة این مطالب باید نسبت به وظیفة خود معرفت کسب کنیم. برای نمونه: حضرت علی(ع) می‌فرماید: مرا به وسیلة ورع، اجتهاد، عفت و سداد یاری کنید. ورع، مرحله‌ای بالاتر از تقوا؛ اجتهاد، حداکثر سعی و تلاش در انجام تکلیف؛ عفت نیز لازمة ضروری هر مسلمان؛ و سداد هم به معنی درستی ورزیدن است. به بیان دیگر ما هر کاری می‌کنیم، اصلِ آن کار باید درست و صحیح باشد نه دروغ و باطل. حال در مرحلة اجرا، نیز باید حداکثر تلاش خود را برای انجام تکلیف انجام دهیم. و در این بین مواظب باشیم عوامل بیرونی، پاهای ما را نلغزاند و در درونمان هم عفت داشته باشیم.


احمد حبیب الهی‌یان، دانشجوی دیگری بود که سؤالاتمان را با او در میان گذاشتیم.
انسان برای رسیدن به کمال و شکوفایی استعدادها و رسیدن به هدف خلقت خویش نیازمند راهنماست.

از طرف دیگر بنا به حکمت خداوند، زمین هیچ گاه از حجت‌های خداوند یعنی پیامبران و امامان و نائبان آنها خالی نمی‌شود. بعد از زمان پیامبر(ص) نیز وجود راهبری که انسان را در مسیر پر پیچ و خم به مقصد برساند، ضروری است چون اولاً انسان‌ها با عقل خود به تنهایی به کمال نمی‌رسند و ثانیاً در صورت نبود هادی بر مردم عذری خواهد بود و دلیلی در پیشگاه خداوند می‌آورند که کسی ما را به حقایق آگاه نکرد به همین دلیل ظهور امام زمان(ع) ضروری است.

امام زمان(عج) در نامه‌ای به جمعی از شیعیان می‌فرمایند: «از خدا بترسید، تقوا پیشه کنید و امر امامت را به ما وا گذرید. از راه راست منحرف نشوید و به سمت چپ و راست متمایل نگردید و هدف و مقصود خود را محبت ما قرار دهید و این نصیحت من به خاطر محبت من به شماست زیرا اگر این‌گونه نبود شما را نصیحت نمی‌کردم».

با توجه به سخن خود امام زمان(عج) باید گفت که در درجة اول مطلبی که امام زمان(عج) از ما انتظار و توقع دادند این است که محبت ایشان را،
سر لوحة مسیر خود گردانیم زیرا سرچشمة همة خوبی‌ها محبت امام است و آن چیزی جز پیروی از دستورات خداوند و دوری از گناهان نیست. از طرفی دیگر باید گفت درخواست امام زمان(عج) از ما این است که تمام توان خویش را در جهت به دست آوردن، صفات نیکو به کار گیریم و در واقع ورع و تقوا را سر لوحة کارهای خود قرار دهیم. همچنین انتظار امام زمان(ع) از ما این است که در قبال جامعة مسلمین و مسلمانان احساس مسئولیت کنیم و نسبت به رنج‌ها و دردها و کمبود و فقر مردم بی‌تفاوت نباشیم.


مصطفی اسماعیلی اهل مناطق شمالی کشور و دانشجوی کارشناسی ارشد، گرفتار آمدن انسان‌ها در شرایط دشوار دوران غیبت و نیامدن امام(ع) را حاصل فعل خود آنان دانست که امام خود را تنها رها کردند و از هجرت و قیام دست کشیدند. همین شیوة عمل باعث شد که اسلام قرن‌ها از مسیر رشد و پیشرفت باز بماند.

به نظر او، این رهایی، آزادی و رسیدن به سعادت زمانی حاصل می‌شود که در برابر نظام سیاه باطل بایستیم و حقّ ظالم را از مظلوم باز بگیریم و شرایط را برای ظهور آماده کنیم.
مصطفی، همچنین شرایط کنونی را موقعیتی دانست که اسلام و مسلمین از همه طرف مورد هجمه و حمله قرار گرفته است؛ هر چند خداوند آب حیات ـ یعنی وجود امام(ع) ـ را در چشمه‌اش جاری کرده و ما باید مراقب علف‌های هرز باشیم. او به ما گفت:

ما باید تمام اعمالمان بر محور انتظار باشد؛ انتظاری که ما را به اینکه نسبت به اطراف خود بی‌تفاوت نباشیم، و دیگران را امر به معروف و نهی از منکر کنیم ترغیب می‌شود. آن وقت است که توحید در عمل خالص ما نمایان می‌شود و خود را مسلمان واقعی حس می‌کنیم.
امام زمان(ع) هر لحظه انتظار بندگی ما را در محضر خدا دارند و از این امر خوشحال می‌شوند؛ انجام تکلیف، رساندن پیام اسلام به گوش مردم، ایجاد تحول و انقلاب در مردم و برطرف کردن غفلت و خواب آلودگی آنان، ایستادن در برابر باطل، از اجزای این انتظار است. انتظار ما باید موجب سازندگی خود و اطرافیان‌مان شود، هر روز امید و سرزندگی را در ما زنده‌تر کند و ما را از چنگ زندگی روزمره رها کند.


و بالاخره آخرین این جمع دانشجویی که در این گفت‌‍وگو شرکت کرد, مصطفی منتظری از شهر اصفهان بود. مصطفی برای ما گفت:

انسان موجودی است که هماره در حرکت است و باید این حرکت به صورت کمالی باشد و این هم جز در پرتو نور هدایت امام معصوم(ع) میسر نیست. زیرا که عموم مردم ـ غیر از معصومان(ع) ـ ناقصند و به تنهایی نمی‌توانند مسیر کمالی را طی کنند. در این راه تابلوهایی است که مسیر اصلی را مشخص می‌کند اما یک راه بَلَد به عنوان امام باید جلودار باشد و بقیه پشت سر ایشان، پا در جای قدم ایشان نهند تا گمراه نشوند و این نیز محقق نخواهد شد جز در لوای ظهور امام در دل‌های مردم. پس، شرط لازم برای رسیدن به سعادت انسانی همین است و غیر از این گمراهی و ضلالت به بار می‌آورد. حال این ظهور می‌تواند برای افراد مختلف به گونه‌ای متفاوت باشد مهم آن است که در هر مرتبه‌ای بتوان حضور حضرت را درک کرد و با این حضور به مراتب بالاتری از آن رسید تا آنجا که بتوانیم حقیقتاً ظهور ایشان را هم به صورت ظاهری و هم باطنی مشاهده کنیم.

این هدف, جز از طریق «عبدالله» شدن صورت نخواهد پذیرفت و آن نیز از طریق انجام تکالیف شرع مقدس که پاکی ظاهر و باطن می‌آورند محقق نخواهد شد.

حضرت امام زمان(عج) فرمودند: «برای فرج من بسیار دعا کنید که فرج من، فرج شماست». در این حدیث شریف علاوه بر آنکه حضرت هدف و منظور از فرج خودشان را بیان می‌کنند، اعلام می‌دارند که مسئلة اصلی انسان است که باید تعالی یابد و اگر فرجی هست، ظهور و حضوری محقق می‌گردد به خاطر رشد انسان است. انتظار فرج، منتظر رسیدن فرج خودمان است و به تعبیر امام خمینی(ره): «خودتان را بسازید و این جامعه در پرتو خودسازی شما ساخته خواهد شد».

پس کلید تمام معارف و سعادت در یک کلمه خلاصه می‌شود: «ادب مع الله» و این هست توقع امام عصر(ع) از همگان.

گوهر خود را هویدا کن، کمال این است و بس
خویش را در خویش پیدا کن، کمال این است و بس
سنگ دل را سرمه کن در آسیای صبر و رنج
دیده را زین سرمه بینا کن، کمال این است و بس

 ضمن تشکر از همة این دوستان دانشجو, امیدواریم با تأمل بیشتر در این گونه سؤالات و آماده کردن عملی خودمان برای واقعة ظهور, حقیقتاً از طالبان آمدن امام زمانمان گردیم.

نتیجه محبت به امام زمان(عج)


 حضرت فرمود: «ما، با شادی شما، شاد می‏شویم، و از غم شما اندوهناک، و از مریضی شما مریض می‏گردیم، و برای شما دعا می‏کنیم، پس شما هم دعا می‏کنید و ما آمین می‏گوییم.»



برای انتظار حضرت ولی عصر(عجل الله فرجه الشریف)، باید پیمانه‏ مودت خویش را از نور موالات و دوستی خاندان پاکی‏ها (معصومان علیهم السلام) سرشار کرد.

«و ان تملا ... مودتی نور الموالاة لمحمد و آله.»(1)

زیرا در سایه‌سار فرهنگ «موالات‏» پاکان و پاکی‏ها همه‏ مفاسد دنیوی ما در حوزه‏های مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، اصلاح می‏گردد:

«بموالاتکم علمنا الله معالم دیننا و اصلح ما کان فسد من دنیانا.» (2)

واژه‏ «موالات‏» دارای ‏دو مفهوم است. این دو معنا، مانند دو رکن همراه با هم، معنابخش ماده‏ «موالات‏»‌اند. واژگان «دوستی‏» و «پیروی‏» با هم، «موالات‏» را در ذهن‏ها به تفسیر تصویر می‏کشند.

«موالات‏» به حکم باب «مفاعله‏»، امری است متقابل، یعنی ما شیعیان، خاندان اهل‏بیت را دوست می‏داریم و از آنان اطاعت می‏کنیم، و آنان نیز ما را دوست داشته و توسلات و تقاضاهای ما را اجابت کرده و ما را شفاعت می‏کنند.

سید ابن طاووس (رحمة الله) می‏گوید: سحرگاهی، در سرداب مقدس حضرت در سامره، نوای آن عزیز را شنیدم که می‏نالید و می‏فرمود: «اللهم! ان شیعتنا خلقت من شعاع انوارنا، و بقیة طینتنا؛ پروردگارا! شیعیان ما، از پرتو انوار ما خلق شدند و از زیاده‏ گل ما سرشته گردیدند. (3)

ابو ربیع شامی می‏گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: از عمر و بن اسحاق، حدیثی نقل شده که:

دخل علی امیرالمؤمنین علیه السلام فرای صفرة فی وجهه. قال: ما هذه الصفرة؟ فذکر وجعا به . فقال له علی علیه السلام، انا لنفرح لفرحکم و نحزن لحزنکم، و نمرض لمرضکم، و ندعو لکم، فتدعون فنؤمن. قال عمرو: «قد عرفت ما قلت، و لکن کیف ندعو فتؤمن؟» فقال: «انا سواء علینا البادی و الحاضر.» فقال ابو عبدالله علیه السلام: «صدق عمرو .»(4)

فردی به حضور امیر مؤمنان رسید و حضرت، در صورت او، زردی مشاهده کرد. فرمود:

این زردی چیست؟ گفت که دردی دارد. حضرت فرمود: «ما، با شادی شما، شاد می‏شویم، و از غم شما اندوهناک، و از مریضی شما مریض می‏گردیم، و برای شما دعا می‏کنیم، پس شما هم دعا می‏کنید و ما آمین می‏گوییم.»

عمر و گوید: گفتم: «آنچه فرمودی، فهمیدم، اما چگونه بر دعای ما آمین می‏گویید؟

فرمود: «برای ما، مسافت دور و نزدیک فرقی ندارد.» امام صادق علیه السلام فرموند: «عمرو، راست گفت.»

به خوبی مشاهده می‏شود که موالات، دو طرفی است و از روایات استنباط می‌شود که آن امام عزیز، با محبت ‏خروشان خود، به شعیان خود نظر دارد. مگر نه آن است که یوسف گمشده، «رحمت موصوله‏» (5) و مهر بی کران و رحمت پیوسته‏ الهی است .

امام صادق علیه السلام می‏فرمایند:

«خداوند، رحمت کند بنده‏ای که ما را نزد مردم محبوب کند و ما را در معرض دشمنی و کینه‌توزی آنان قرار ندهد. همانا، به خدا سوگند، اگر سخنان زیبای ما را برای مردم روایت می‏کردند، به سبب آن، عزیزتر می‏شدند و هیچ کس نمی‏توانست‏ بر آنان وصله‏ای بچسباند، ولی یکی از آنان کلمه‏ای را می‏شنود، پس ده کلمه از پیش خود بر آن می‏افزاید.» (6)

آری پیمانه‏ مودت و دوستی را باید از نور موالات محمد و آل محمد، سرشار و سرریز کرده که اجر زحمات رسول و پاداش رسالت آن سترگ است همچنان که در آیه چنین آمده است: «لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی‏»(7)؛ برای رسالتم هیچ اجر و مزدی از شما نمی‏خواهم مگر دوستی اهل بیتم و در آیه دیگر چنین آمده که: «و ما اسالکم من اجر فهو لکم‏»(8)؛ سود و ثمره‏ این محبت و علاقه، به خود ما باز می‏گردد و ما را به پاکان و پاکی‏ها وصل می‏کند و به اوج و رفعت می‏کشاند و اینگونه است که «فائز» می‏شویم: «فاز الفائزون‏» بولایتکم (9) در سایه‏ ولایت پاکان است که رستگاران، به رستگاری دست ‏یافته‏اند و از «ذلت ‏خوض و فرو رفتن‏» به «عزت فوز و سر بر کشیدن‏» نائل گشته‏اند . در آیه‏ای دیگر می‏خوانیم:

«ما اسالکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا» (10)؛ فقط، از کسانی که بخواهند راه را بیابند و حرکت کنند، رسول، مزد رسالت را می‏خواهد. در دعای ندبه نیز آمده است:

«فکانوا هم السبیل الیک و المسلک الی رضوانک» (11)؛ همانا تنها، این خاندان راه به سوی خدا هستند و طریقه‏ کسب رضوان اویند.

در سه آیه یاد شده سخن از آن است که اجر و پاداش رسالت ‏حضرت محمد صلی الله علیه و آله:

الف) مودت امت

ب) آن اجر، برای خودتان است

ج) آن اجر، فقط از آن کسی است که خواسته باشد راه یابد.

این عاطفه‏ سرشار است که می‏تواند به گام‏های ما، توان دهد و آن را در «سبیل‏» و راه خدا همراه با ثبات و استواری، به حرکت و جریان بیندازد، و با این محبت ‏به حجت‏ خدا است که با تمام وجود، نجوا می‏کنیم:

«السلام علیک یا سبیل الله الذی من سلک غیره هلک‏» (12)؛ تو ای حجت ‏خدا! - تنها راه هستی و من، سرشار از عشق تو هستم و با تو آغاز می‏کنم و با تو ادامه می‏دهم و تنها، تو، شفیع و همراه من، در آغاز و در ادامه هستی. (13)

راستی، کبوتر دل من، در کدامین آسمان باید پرواز کند و در کدامین آستان باید آشیانه گزیند؟ جز آسمان پاکی‏ها که راه نجات و سعادت و رشد مرا به همراه دارد و آستان پاکان، که پناهی مهربان و دل سوز، راهی هست؟

تو، آگاه به تمامی راه هستی و آزاد از تمامی جاذبه‏ها؛ تو، خلق را برای خدا می‏خواهی و در جهت او به حرکت می‏داری و آنان را به قله‏های «قرب‏» و «رضوان‏» رهنمون می‏سازی. (14)

 

پی‌نوشت‌ها:


1- فرازی از دعای زیارت آل یس .

2- فرازی از زیارت جامعه کبیره .

3- الصحیفة المبارکة المهدیه، ص 291 (نقل از مهر بیکران)

4- بصائر الدرجات، جزء 5، ب 16، (نقل از مهر بیکران)

5- فرازی از زیارت جامعه کبیره .

6- الروضة من الکافی، ص 229، ح 293 (نقل از مکیال، ج 2، ص 221 .)

7- شوری، 23 .

8- سبا، 47 .

9- فرازی از زیارت جامعه کبیره .

10- فرقان: 57 .

11- فرازی از دعای ندبه .

12- فرازی از دعای صاحب الامر .

13- فمعکم معکم لامع غیرکم (فرازی از زیارت جامعه‏ کبیره)

14- اریدکم لله (نهج البلاغه، خ 136) .