درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

مهدویت و غفلت تصویر

مهدویت و غفلت تصویر
 
جواد شمقدری، کارگردانی که او را با آثاری چون طوفان شن، آفتاب و زمین و ... می‌شناسیم، در فرازی از یک مقالة بلند به این مهم اشاره کرده و می‌گوید:
«آپوکالیپس و آرماگدون دو واژه‌ای است که در دودهة اخیر در سینمای هالیوود بارها تکرار شده است. براساس بخش‌هایی از متن انجیل یوحنا و مکاشفات او و همچنین کتاب حزقیال نبی، بشر اکنون به دوران «آپوکالیپس» یعنی آخرالزمان نزدیک شده است. مختصات و مشخصات این دوران براساس آیات این دو متن، مملو از ترس و وحشت و مرگ و خونریزی و قتل‌عام بشری است.
به روایت آنان نبرد نهایی نیروهای خیر و شر در آرماگدون، که در فلسطین اشغالی و شمال حیفاست، روی می‌دهد. از نشانه‌های این نبرد، آغاز جنگ اتمی و کشته شدن میلیون‌ها انسان غیریهودی و غیرمسیحی است. در جایی اشاره می‌کند، از شدت خونریزی تا به زیرپای اسبان، خون زمین را فرامی‌گیرد. پس از این نبرد هراسناک منجی ظهور می‌کند و حکومت هزارسالة مسیح آغاز می‌شود. پیشگویی‌ها محل این نبرد سهمگین را منطقة خاورمیانه وکشورهای اسلامی، از نیل تا فرات، می‌دانند. بابل (عراق) اولین نقطه و آغاز این نبرد مذهبی است. آنچه امروز پس از تجاوز امریکا و انگلیس به سرزمین عراق روی داده، در واقع، تلاش برای وقوع پیشگویی‌های کتاب مقدس است. سردمداران هالیوود، سال‌ها جرائت نمی‌کردند با صراحت این جزئیات را مطرح کنند؛ اما با این حال از اصل نبرد نهایی و شرایط هولناک آن غافل نماندند. در بیشتر این فیلم‌ها، امریکا و شهرهای امریکا از سوی یک دشمن فرضی و خیالی به شدت مورد تهدید و هجوم قرار می‌گیرند و سپس دنیا و تمدن بشری رو به نابودی و نیستی می‌رود.»
واقعاً چه اتفاقی افتاده که در مقابل این خیل افکار سرطانی، هنرمندان ما کاری شایسته انجام ندادند.
جواد هاشمی، بازیگر سینما و تلویزیون دربارة علت این کم‌توجهی می‌گوید:
«شک نباید کرد که کارکردن در این حوزه، ساده نیست. با توجه به حساسیت‌هایی که شاید برگرفته از احادیث و روایات شیعه باشد، کارکردن در این زمینه سخت است. تقریباً می‌شود با اطمینان گفت نوشتة خیلی خوب و نویسندة توانایی که بتواند به موضوع مهدویت بپردازد، وجود ندارد و اگر هم نویسنده‌ای یافت شود، نمی‌توان اطمینان داشت که کار کم‌نقصی در این زمینه ارائه کند.»
البته این نکتة دور از ذهنی نیست. داریوش ارجمند، بازیگر سینما و تلویزیون که خیلی‌ها او را با نقش مالک اشتر در سریال امام علی(ع) به یاد می‌آورند، در مصاحبه‌ای به این نکات اشاره کرده و گفته است: «هنرمندان به افراد روشنفکر و صاحب ذوق و اندیشه در هر جامعه‌ای معرفی شده‌اند و افرادی هستند که تأثیر بسزایی بر مردان جامعة خود می‌گذارند. از همین رو توجه به نظر برخی از هنرمندان بزرگ کشورمان در عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون دربارة مسألة غیبت و انتظار و بی‌توجهی به فقدان آثار هنری نسبت به این جنبة مهم از فرهنگ اعتقادی ـ دینی ما می‌تواند ایده‌های جدیدی را در ذهن‌های خلاق و هنرمند شکوفا کند.»
اما سعید رحمانی، نویسندة سریال‌هایی چون: رسم عاشقی، همراز و سایة آفتاب، علت کم‌کاری هنرمندان سینما و تلویزیون را در این خصوص، در چیزهای دیگری چستجو می‌کند: «دلیلش این است که وقتی موضوع از لحاظ مذهبی خاص می‌شود، متولی آن دیگر تنها هنرمند نیست، بلکه مشاور مذهبی هم هست.
در آن صورت است که مشکل به مشاور مذهبی و هنرمند عرصة درام مربوط می‌شود و از آنجا که معمولاً در این موارد هیچ تعامل سازنده‌ای برقرار نمی‌شود، نتیجه‌گیری دلخواه نیز به دست نمی‌آید. کارشناس مذهبی می‌گوید، این عرصه، عرصة مطلقی است و هنرمند درام هم معتقد است که با مطلق‌ها نمی‌شود قصه گفت و مخاطب را جذب کرد. به نظرم اگر این تعامل دوسویه برقرار شود، هم می‌شود یک اثر خلاق ساخت که با اصول مذهبی در تعارض نباشد و هم در آن قوانین درام سازگار باشد.»
حمید بهمنی، کارگردانی که از او ریشه در زمان، شهر آفتاب و دولت عشق را دیده‌ایم به موضوع از منظر دیگری نگاه می‌کند. او می‌گوید: «در مملکت امام زمان(عج) نام امام زمان را می‌بریم، نانش را می‌خوریم، زیر سایه‌اش هستیم، اما هیچ نشانی از او در جماعت فیلمساز ما وجود ندارد؛ چه در تلویزیون، چه در سینما. این نشان می‌دهد در جامع، کوچک بصری ما، امام زمانمان چقدر مظلوم است. به همین دلیل وجود مقدس آقا امام زمان در تأثیرات هنری ما متبلور نشده است و شناخت ایشان نزد هنرمندان پیش از این که قلبی و ایمانی باشد، سطحی و ظاهری است.»
حسین مختاری، کارگردان مجموعة نیستان نیز دربارة علت این کم‌کاری می‌گوید:
«برای این‌که مدیران حوزه‌های تصویری به این مقولة بسیار مهم کم‌توجهی نشان می‌دهند و سراغ کارهایی می‌روند که بیشتر عامه‌پسند است، در حالی‌که مکتب تشیع و انتظار مهدی موعود(ع) می‌تواند بستر مناسبی برای همة برنامه‌سازان و فیلمسازانی باشد که به حقیقت دریافته‌اند ظهور او جهان بحران زده را به ساحل امن نجات برساند.»
اما آیا واقعاً راه تولید اثری با موضوع آقا امام زمان(عج) در سینما و تلویزیون پیداست؟ داریوش ارجمند، در این باره می‌گوید:
«هنرمندان ما نمی‌دانند از چه راهی می‌توانند درباره یک شخصیت غایب اما بزرگوار که دریا دریا معنویت و عظمت دارد، فیلم بسازند. شما ببینید در ادبیات که جوهرة آن کلمه است چقدر آثار عمیق و تأثیرگذاری با موضوع آقا امام زمان(عج) وجود دارد، همین‌طور در نقاشی؛ اما در تئاتر، سینما و تلویزیون راه را هنوز نیافته‌ایم.»
با وجود این در پاره‌ای از آثار، رگه‌هایی از حضور آن یگانة دوران را می‌شود، دید. در آثاری چون: وعدة دیدار، (ساختة جمال شورجه)، اینجا چراغی روشن است (ساختة رضا میرکریمی) و البته اثری که این حضور در آن کمی گسترده دیده می‌شود یعنی، قدمگاه (ساختة محمد مهدی عسگرپور) که خیلی خوب توانست با یک داستان امروزی، پیوندی قابل قبول را با آنچه از آن سخن گفتیم برقرار کند.
جواد هاشمی دربارة ارائة راهکاری دز این زمینه می‌گوید:
«ما متأسفانه تحقیقات کافی و وافی حول محور زندگی امام زمان(ع) نداریم که بشود آن را دستمایة ساخت و تولید آثار قوی و کم‌نقص کنیم. راهکاری که پیشنهاد می‌کنم این است که بزرگان حوزة علم و دین بیایند و کتاب‌ها و منابع تحقیقاتی با این موضوع برای ایجاد بستری که بتوانیم کارهای تصویری در خوری بسازیم ارائه کنند.»
هاشمی البته در ادامه، به یک نکتة مهم دیگر هم اشاره می‌کند و می‌گوید:
«فکر می‌کنم هنرمندان ما ترس دارند که وارد این حیطه بشوند در حالی‌که لزومی ندارد کسی بترسد. هنرمندان متعهد ما باید دربارة مهم‌ترین موضوع عصر حاضر یعنی وجود مقدس حضرت صاحب‌الامر، صاحب دیدگاه و اثر باشند.»
این همان موضوعی است که مهدی عظیمی، مدیر اسبق گروه تلویزیونی بسیج نیز به آن اشاره دارد: «یکی از کارهای بسیار برجسته که ضرورت دارد اندیشمندان و هنرمندان مسلمان و به‌ویژه شیعیان به آن اهتمام ویژه داشته باشند، مسئلة امام زمان(عج) است. ما در دورة دفاع مقدس افراد بسیاری را داشتیم که وقتی در کوران حوادث جنگ قرار می‌گرفتند، به آن حضرت اقتدا می‌کردند و به اشکال گوناگون با آن حضرت در ارتباط بودند. متأسفانه به خاطر افراط و تفریطی که همیشه با آن مواجهیم به این گونه مسائل آن‌گونه که باید پرداخته نشد. با این استدلال که خدای ناکرده امکان سوءاستفاده‌های افراد را بگیریم. در سینمای ما، امام زمان(عج)، مسئلة معجزه و شفا و اصولاً تمام آن چیزهایی که با معنویات سر و کار دارند، غایب است.»
سعید رحمانی، بهترین راهکار را تعامل می‌داند و می‌گوید:
«وقتی تعامل خوب و سازنده وجود داشته باشد می‌شود در تمام عرصه‌های مذهبی آثار جذاب و مقبول عرضه کرد و این تعامل انرژی می‌خواهد، وقت می‌خواهد، حوصله می‌خواهد، سعة‌صدر می‌خواهد که باز هم باید گفت متأسفانه این اتفاق تا حالا نیفتاده است.
رحمانی سال‌ها پیش نویسندگی سریال «یلدای قدر» را به عهده داشته است که در آن کنار روایت زندگی یک جانباز، به مسئلة انتظار نیز اشاره کرده بود؛ سریالی که برگزیده سال امام علی(ع) شد، اما به دلیل پخش نامناسب مهجور ماند.
حمید بهمنی، بهترین راه رسیدن به نتیجة مورد نظر را درک معانی و معنویت محضر ایشان می‌داند و می‌گوید: چگونه است که وقتی می‌خواهیم فرهنگی یا هنری را خوب درک کنیم می‌بایست حواشی یا علوم مربوط به آن هنر را اول درک و بعد به آن شناخت پیدا کنیم. به همین دلیل برای شناخت ولی امرمان باید به خودمان زحمت تحقیق و جستجو بدهیم؛ چرا که دریافت برای شناخت این گوهر یکدانه تنها از راه زبانی و ظاهری میسر نمی‌شود، بلکه این علاقه باید درونی و ذاتی باشد.
با این‌همه چنان که آمده، ساخت آثاری با موضوع یاد شده تا چه اندازه می‌تواند سخت و ناممکن به نظر آید. همین که بحثی دربارة لزوم ساخت چنین آثاری در میان فرهیختگان درگیرد، به خودی خود می‌تواند جرقه‌ای باشد برای شروع یک حرکت تازه، خوشایند است و لازم تقدیر. مهم این است که همه تلاش کنند آنچه را که درست‌تر است و غایی‌تر، به کارگاه عمل آورند تا نتیجه و محصول بیش از پیش به شایستگی و مقبولیت نزدیک باشد.

تعاریف و جلوه‌های تازه مهدویت در جمهوری اسلامی

تعاریف و جلوه‌های تازه مهدویت در جمهوری اسلامی
 
اشاره:
رشد و گسترش فرهنگ انتظار و مهدی باوری در ایران همواره مورد توجه متفکران غربی بوده و همواره با دقت و حساسیت فراوانی آن‌را دنبال کرده‌اند.
با آغاز کار دولت جدید جمهوری اسلامی، که عنایت ویژه‌ای به موضوع مهدویت دارد، بار دیگر توجه محافل غربی به این موضوع جلب شده است و از این رو در پی تحلیل و بررسی آن برآمده‌اند.
مقاله پیش‌رو که از پایگاه اطلاع رسانی فارسی شبکه BBC گرفته شده، یکی از آخرین تحلیل‌هایی است که در این باره منتشر شده است. از آنجا که به نظر می‌رسد آگاهی از مفاد این مقاله برای پژوهشگران حوزه مهدویت مفید باشد، در این شماره اقدام به درج آن کرده‌ایم.
 
ایمان به ظهور یک منجی در دوره‌های تاریخی گوناگون و به ویژه در آخرالزمان، تنها محدود به اسلام نیست؛ ادیان مختلف هر یک ظهور منجی یا منجیانی را نوید داده‌اند که در چه شرایط ویژه‌ای ظهور می‌کنند تا سامانی تازه و البته نهایی به دین و دنیا بخشند.
در این میان، اندیشه مهدویت و انتظار ظهور دوازدهمین امام شیعیان که بر پایه آموزه‌های دینی و باور پیروانش، اکنون غایب از نظرهاست، اصلی اساسی و بنیادین در تشیع به شمار می‌رود.
با این همه، اعتقاد به امام زمان و انتظار ظهور وی، تنها محور مشترک بین پیروان چنین اندیشه‌ای بوده و در گذر زمان، قرائت‌ها و تفاسیر گوناگونی از آن به دست داده شده و در موارد متعددی، کسانی مدعی ارتباط با امام زمان(ع)، به خواب دیدن او یا داشتن رسالتی خاص در این زمینه شده‌اند. هر چند، جریان غالبی که تفسیر و ارائه احکام دینی را بر عهده داشته، غالباً در برابر چنین سخنانی مواضعی انتقادی اتخاذ کرده است.
اگر چه مسئله مهدویت، همواره موضوعی بحث برانگیز و جنجالی بوده، به نظر می‌رسد که پس از استقرار جمهوری اسلامی و به ویژه در دو دهه گذشته، تلقی‌های رایج در مورد امام زمان(ع)، توسل به او و در نهایت زمان ظهور و ویژگی‌ها و وظایف مؤمنان در قبال وی دستخوش تغییراتی قابل توجه شده است.
مسجد جمکران در نزدیکی قم را می‌توان مظهر عینی این تحولات دانست. در سال‌های اخیر اقبال به این مسجد به طور فزاینده‌ای رو به افزایش بوده اما این رونق با انتقاداتی نیز همراه بوده است. شدت این انتقادها تا آنجا بود که محراب و شیشه‌ای مزین به چراغی سبز برای زیارت زائران، پس از مدتی برداشته شد. با این همه، چاهی که زائران عریضه‌های خود را در آن می‌اندازند، همچنان پذیرای هزاران نامه‌ای است که روزانه و به ویژه سه شنبه شب‌ها برای رسیدن به دست امام زمان(ع) به داخل آن انداخته می‌شود.
مسجد جمکران تا پیش از انقلاب مسجدی کوچک و کم رونق بود و گفته شده که باورهای مربوط به آن را اکثریت علمای دینی به رسمیت نشناخته‌اند، با این همه، مسجد جمکران اکنون موقعیتی منحصر به فرد پیدا کرده و یکی از شلوغ‌ترین مکان‌های مذهبی در ایران است.
به هر روی، رویکردهای تازه به مسئله امام زمان(ع)، اکنون تنها بحثی نیست که در سطح جامعه یا محافل مذهبی ایران مطرح باشد و دامنه آن به طور روشن و تأثیرگذاری به حوزه سیاست نیز کشیده شده و به نوعی صف‌آرایی بین حامیان قرائت‌هایی متفاوت از مهدویت انجامیده است.
در حقیقت، در سال‌های اخیر، رواج کم‌سابقه و پردامنه تلقی‌های خاص از مسئله انتظار و ظهور امام زمان، چه در عرصه نظر و در چه حوزه عمل در سطوح وسیعی نمود یافته است و همین امر موجب شده که طیفی از روحانیت شیعه بسیاری از این باورها را خرافه و گرایش به آنها را تحجر قلمداد کنند.
مراجع شیعی گرایش‌هایی را که به طور خاص معطوف به مسئله امام زمان و برجسته کردن وی حتی بیرون از چارچوب‌های رایج شرعی و فقهی‌اند، به رسمیت نمی‌شناسند.
اگرچه عمدتاً گروهی از روحانیون و دین باورانی که به نو اندیشان دینی معروف شده‌اند هستند که چنین رفتار و گفتاری را مصداق خرافه و تحجر می‌دانند، اما در این زمینه، گاه از همراهی شماری از روحانیون بلند پایه سنت‌گرا نیز برخوردار بوده‌اند.
با وجود این، حتی چنین منتقدانی نه تنها در اصل باورها و اعتقادات مربوط به امام زمان و ظهور او تردیدی به خود راه نمی‌دهند، بلکه اساساً بسیاری از اندیشه‌های خویش را بر مفهوم امامت و غیبت امام دوازدهم شیعیان استوار کرده‌اند. از این رو، اصطلاحاتی نظیر خرافه و تحجر تنها می‌توانند بیانگر مفاهیمی کلی باشند که در نهایت، رفتار و آدابی خاص در زمانی مشخص را مورد نکوهش قرار می‌دهد و به همین دلیل می‌توانند به طور چشمگیری از شرایط روز تأثیر پذیرند.
شماری از منتقدان رویکردهای تازه گسترش یافته در مورد مهدویت، سیاست و حکومت جمهوری اسلامی را مسبب رواج این باورها می‌دانند و تأکید می‌کنند که پیامدها چنین امری، در نهایت سست شدن ایمان و باور مذهبی مردم خواهد بود و آنچه زیان می‌بیند چیزی جز جایگاه مذهب در جامعه نیست. با این همه، برخی دیگر از صاحب‌نظران، از زاویه‌ای دیگر به موضوع نگاه می‌کنند و سخن از آن می‌گویند که رواج و گسترش آنچه اکنون در ایران شاهد آنیم، پیامدی جز تقویت بنیادگرایی شیعی ندارد.
در تاریخ معاصر ایران، انجمن حجتیّه به دلیل برخورداری از سازمان‌یافتگی قابل توجه، نقشی عمده در تعیین رویکردها به مسئله ظهور امام زمان داشته است، با وجود این به نظر می‌رسد که اکنون طیف دیگری که حضوری پر رنگ در عرصه سیاست نیز دارد و از پشتوانه‌ها و امکانات قابل توجهی برخوردار است، داعیه‌دار اصلی این بحث شده باشد. همین موضوع، موجب آمیختگی بسیار قرائت‌های خاص از باورهای مذهبی با سیاست و مجادلات سیاسی چه در ساختار قدرت و چه در سطح جامعه شده است.
در سال‌های اخیر و به طور مشخص از دومین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در سال 1381 به این سو، طیفی خاص از نیروهای سیاسی با گرایش‌ها و قرائت‌های خاص از باورهای شیعی توانست حضوری علنی‌تر در حوزه قدرت بیابد و در فاصله سه سال، قوه مقننه و مجریه را در اختیار خود بگیرد.
این نیروهای تازه به میدان آمده که عمدتاً سابقه حضور در نهادهای امنیتی، اطلاعاتی و نظامی را در کارنامه خود دارند، آشکارا اقدامات و اظهارات خویش را در راستای فراهم ساختن زمینه‌های ظهور امام زمان قلمداد می‌کنند.
با استناد به این پیشینه و نیز عملکرد حکومت، برخی تأکید می‌کنند که حکومت خود منشأ جریانی است که تلقی‌های خاص از باور مهدویت را در جامعه رواج می‌دهد.
پس از انتخابات مجلس هفتم و در اوج مجادلات و منازعات جناحی، علی مشکینی، رئیس مجلس خبرگان رهبری سخن از آن گفت که مجلس هفتم از کسانی شکل گرفته که نامشان در آستانه انتخابات در فهرستی به تصویب و تأیید امام زمان رسیده بود. این اظهارات در آن هنگام جنجالی بزرگ در جامعه، حکومت و حوزه‌های علمیه برانگیخت اما به رغم همه انتقادها، چهره‌های سرشناس سیاسی و مذهبی جناحی که خود را اصولگرا می‌خواند، اظهاراتی از این دست را که به ویژه به دنبال پیروزی محمود احمدی‌نژاد، ابعاد تازه‌ای به خود گرفته است، همچنان مطرح می‌کنند.
حضور آقای احمدی‌نژاد در مسجد جمکران، اختصاص بودجه‌ای قابل توجه به این مسجد در نخستین روزهای ریاست جمهوری وی، ایجاد خبرگزاری‌های ویژه برای پوشش اخبار مربوط به مهدویت و رواج زمزمه‌هایی مبنی بر امضای میثاق‌نامه‌ای بین هیئت وزیران و امام زمان از جمله نشانه‌هایی‌ هستند که رویکردهای دولتمردان جدید جمهوری اسلامی را نمایان ساخته‌اند.
اگر چه خبر امضای میثاق‌نامه هیئت وزیران با امام زمان و انداختن آن در چاه مسجد جمکران در بیانیه کوتاه روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تکذیب شد اما حتی برخی از نمایندگان وابسته به جناح اصولگرا در مجلس هفتم هم نسبت به آن واکنش نشان دادند.
از سوی دیگر، استقبال روزنامه‌ها و چهره‌های نزدیک به اصول‌گرایان از سخنرانی محمود احمدی‌نژاد در سازمان ملل متحد، به ویژه متوجه این موضوع بود که وی برای نخستین بار توانسته نام امام زمان را در نشست مجمع عمومی سازمان ملل بر زبان جاری کند. اصول‌گرایان از این مسئله به عنوان توفیقی بزرگ یاد کردند و به انتقادهایی که از لحن و مضمون سخنان رئیس جمهوری برای حل و فصل بحران پرونده فعالیت اتمی جمهوری اسلامی صورت گرفته بود، اعتنایی نکردند.
از همین روست که برخی، خاستگاه رویکرد دولت جدید را عمدتاً در شرایط و معادلات سیاسی جست‌وجو می‌کنند و بین باورهای مذهبی و رویکردهای سیاسی حکومت پیوند برقرار می‌کنند.
به هر روی، در ساختاری که دین و سیاست، عین هم و دو روی یک سکه تلقی می‌شوند، در هم آمیختن باورهای مذهبی و رویدادها و مسائل سیاسی، اگرچه امری گریزناپذیر و غیرقابل اجتناب خواهد بود، اما در عین حال می‌تواند پیامدهای پیش‌بینی ناشده‌ای را نیز به همراه داشته‌ باشد.
از سوی دیگر، رویارویی طیف‌های مختلف مراجع و گروه‌های مذهبی و اختلاف نظر آنان بر سر مفاهیم دینی و تفسیر این مفاهیم، دست کم می‌تواند این موضوع را تثبیت کند که امور قدسی و شرعی حتی نزد دینمداران، تعبیری یگانه و غایی ندارند و اعتبار هر تفسیر، به پیروان آن محدود می‌ماند.

پی‌نوشت:

 برگرفته از:http://bbcpersian.com
 . جمشید بزرگر.

چرا کارگردانان به مقولة آخرالزمان نمی‌پردازند؟

چرا کارگردانان به مقولة آخرالزمان نمی‌پردازند؟
گفت‌وگو با محمدرضا اسلاملو
 
اشاره:
محمدرضا اسلاملو، از جمله کارگردانان متعهدی است که در سالیان اخیر پرداختن به باور مهدوی و فرهنگ انتظار را وجهة همت خود قرار داده و در این زمینه کارهای ارزشمندی را تولید کرده که از جمله می‌توان به برنامه‌های مستندی چون «در انتظار موعود»، «جهان در انتظار»، «تا ظهور» و... اشاره کرد.
البته برخی از این برنامه‌ها به هنگام پخش با موانعی برخورد کردند که شرح آن‌را در گفت‌وگویی که با ایشان انجام داده‌ایم خواهیم خواند.
در هر حال با آشنایی بیشتر با فعالیت‌های این هنرمند و همچنین بررسی زمینه‌ها و موانع ترویج باور مهدوی و فرهنگ انتظار گفت و گوی یک ساعته‌ای با وی ترتیب دادیم که توجه شما عزیزان را به حاصل این گفت‌وگو جلب می‌کنیم.
  
جناب اسلاملو به عنوان اولین سؤال از نخستین تجربة هنری خود یعنی مجموعه تلویزیونی «در انتظار موعود» بگویید.

سال‌ها بود به دنبال این بودم که پیرامون حقیقت «انتظار» مجموعه‌ای هنری تهیه کنم و آن را وظیفة خود می‌دانستم، اما مقداری تردید داشتم از طرفی ترس نیز اجازة این کار را به من نمی‌داد زیرا تجربه‌ای تلخ و منفی، به نام انجمن «حجتیه» ذهن فرهنگی و هنری جامعه را تخریب کرده بود و این امر باعث خلأ فرهنگی شده و هیچ کس جرئت و شهامت نزدیک شدن به این مقوله را پیدا نکند.
من خیلی دوست داشتم با فیلم‌سازی به حقیقت انتظار نزدیک شوم، بنابراین با دیدن اولین فیلم خارجی در خصوص «آخرالزمان» این جرقه در ذهن من زده شد که آیندة بشریت و «موعود» سوژه‌ای بسیار مناسب برای فیلم‌سازی است و باید ساخته شود و این حس، قوت قلبی به من داد و جالب آن که قبل از دیدن فیلم تصور می‌کردم تنها من هستم که به این مقوله فکر می‌کنم، در حالی که این سوژه جهانی است و باید به آن پرداخته شود.
همین جا در حاشیه عرض کنم، اوایل جنگ بود که نیروهای بسیجی آموزش می‌دیدند و به جبهه اعزام می‌شدند، من هم عضو بسیج بودم و دوربین به دوش همراه این عده اعزام شدم، در یک منطقة سرسبز گروه به ستون یک حرکت می‌کرد و یک نفر نیز پرچم سبزی به دست، داشت که روی آن «یا قائم آل محمد»(ع) حک شده بود و باد آن‌را بسیار زیبا به اهتزاز درآورده بود من این صحنه را ضبط کردم، همانطور که از سینه‌کش کوه بالا می‌رفتیم، از پشت ویزور که نگاه کردم، یک لحظه پیش خودم گفتم ممکن است این‌ها جزئی از لشکریان امام زمان(عج) باشند، این مسئله خیلی مرا گرم کرد و این پلان ضبط شد، و بارها از تلویزیون پخش گردید. به‌خصوص این‌که دعای عهد را با صدای زیبایی روی آن پیاده کرده بودم و این امر در بیننده خیلی اثر می‌گذارد.
این اولین تجربة من بود. هنگامی که شهید «آوینی» از صدا و سیما رفت و مسئول ویدئویی حوزة هنری شد از همه خواست برای فعالیت هنری دور هم جمع شوند و برنامه تولید کنند، من طرح خودم را که «در انتظار موعود» نام داشت ارائه کردم، شهید آوینی پذیرفت و ما کلید کار را زدیم. امروز تأسف می‌خورم که چرا روی این سریال دقت و حساسیت بیشتری به خرج ندادم و برای پایان یافتن آن عجله کردم. البته شاید علت آن این بود که برای اولین بار مقابل دوربین دربارة مهدویت سخن گفته می‌شد، به هرحال سد شکسته شد و موانعی که وجود داشت از میان برداشته شد و همکاران با تعجب پی‌گیر موضوع بودند و مشتاق بودند ببیندند سرانجام کار به کجا ختم می‌شود، حتی یکی از فیلم‌سازان با من تماس گرفت و گفت می‌خواهم در زمینة مهدویت فیلم داستانی بسازم؛ پس این نشان می‌دهد که سد شکسته شده و همگان پذیرفته‌اند که حقیقت ظهور می‌تواند دست مایة فیلم‌سازی قرار گیرد. و این نکته برای من خیلی مهم‌تر از خود فیلم بود، زیرا باعث شد جریان فیلم‌سازی مهدویت و انتظار بوجود آید.

آ قای اسلاملو با توجه به توضیحاتی که در خصوص تهیة سریال «در انتظار موعود» ارائه نمودید بفرمایید آیا این برنامه از رسانة ملی پخش شد؟ اگر خیر، علت آن چه بود؟

متأسفانه کل سریال از سیما پخش نشد. دلیل آن نیز ترسی بود که مسئولین وقت صدا و سیما در دل داشتند، در یک قسمت از این مستند شفا یافتن یک جانباز شیمیایی چگونگی تشرف او خدمت امام زمان(عج) را ضبط کردم. آن جانباز بسیار جالب و گیرا مسئلة تشرف را تشریح کرده بود. من عکس‌های مجروحیت و شفا یافتنش را نیز ضبط کردم ولی متأسفانه سیما از پخش کردن آن خودداری کرد، من تصور می‌کنم صدا و سیما هنوز هم با مقولة مهدی موعود(عج) بیگانه است و لذا حاضر نیست در این مقوله کاملاً وارد شود. اینکه چه باید کرد؟ و چگونه می‌توان ابر سیاه بیم را از آسمان صدا و سیما دور کرد؟ سؤالی است که من نیز به دنبال یافتن پاسخ صحیح آن هستم به اعتقاد من با همین امکانات موجود صدا و سیما می‌توان مشکلات فرهنگی، هنری کشور را حل نمود.

سؤال دیگر من باز می‌‌گردد به اینکه با توجه به گذشت یک دهه از ساخت سریال مستند «در انتظار موعود» و تغییراتی که در فضای فرهنگی کشور به‌وجود آمده آیا زمان پخش آن از طریق سیما نرسیده است؟

اینکه فضای فرهنگی و هنری جامعه تغییر کرده و متفاوت‌تر از گذشته شد قبول دارم و برای من هم جای سؤال است که چرا صدا و سیما آن را پخش نمی‌کند؟ با این تفاسیر من کار خود را متوقف نکردم و برنامه‌های دیگری تهیه و نسبت به ساخت مستند «جهان در انتظار» و «تا ظهور» اقدام کردم و خوانندگان عزیز اطلاع دارند که ساخت سریال مستند بسیار مشکل‌تر از ساخت فیلم سینمایی می‌باشد.

هدف و مراد شما از رفتن به سمت این‌گونه سوژه‌ها چیست؟ با توجه به اینکه سوژه‌های مختلفی در جامعه وجود دارد؟

اگر پاسخ این سؤال را بیست سال پیش می‌دادم خیلی‌ها می‌خندیدند ولی امروز فضای جامعه پذیرای این امر است لذا در پاسخ بخش اول سؤال عرض می‌کنم: بهترین و ناب‌ترین سوژه برای کار کردن حقیقت ظهور و آخرالزمان است. اگر غربی‌ها حقیقت ظهور را آن‌گونه که در اسلام آمده باور داشتند تصور می‌کنید چه اقداماتی انجام می‌دادند؟ حتماً فضای فرهنگی دنیا را تغییر می‌دادند و شرایط را به گونه‌ای در ذهن مردم ترسیم می‌کردند که افراد تصور می‌کردند هر لحظه ممکن است ظهور تحقق پیدا کند و جهان را همواره در حال آماده باش نگه می‌داشتند، در حالی که این حقیقت به صورت رایگان در اختیار ما قرار دارد و ما ارزش این نعمت بزرگ و الهی را نمی‌شناسیم، به گمان من کتاب ظهور بر روی طاقچة ذهن‌ها در حال خاک خوردن است، در تشرفی که به حج داشتم برنامه‌ای ساختم به نام «زائران اُحد» طرح دیگری در دست تهیه دارم با عنوان «حق و باطل» که ادامة مستند «تا ظهور» می‌باشد و در آیندة نزدیک ساخته خواهد شد، دغدغة ذهنی من همیشه جنگ و ظهور بوده است به همین دلیل سعی دارم آنچه می‌سازم با مستندات گذشته تفاوت داشته باشد.

جناب اسلاملو سؤالی که به ذهن من رسید این است که آیا نگاه شما در بحث منجی‌گرایی با نگاه دیگران تفاوت دارد؟ چرا؟

اینکه دنبال چه هستم، باید بگویم مانند همة انسان‌هایی که منتظر آن حضرت هستند و آرزو دارند برای رضایت قلب ایشان کاری انجام دهند، این علاقه و خواست من نیز هست و همین امر باعث شده بیشتر به بحث مهدویت بپردازم. و این خواست درونی، مرا به اینجا کشانده است. من فکر می‌کنم در پیشگاه حضرت حجت(عج) شرمنده‌ام و خود را فرد موفقی در ترویج فرهنگ مهدویت نمی‌دانم، زیرا کاری که بتوان گفت کارستان باشد صورت نداده‌ام و مانند یک فرد مبتدی در حال تمرین کردن هستم؛ امیدوارم بتوانم کاری در شأن حضرت(ع) ارائه دهم.

با توجه به اینکه شما در کوران ساخت فیلم‌های مستند مهدویت هستید، مشکلات و موانع فیلم سازی در این مقوله را منبعث از کجا می‌دانید؟

مشکل اصلی از آنجا ناشی می‌شود که هنرمندان و کارگردانان کشور به آخرالزمان نمی‌پردازند، البته نسبت به سال‌های گذشته این روند بهتر شده است، ولی رضایت‌بخش نیست، برای اینکه ده سال آینده افسوس این روزها را نخوریم باید تلاش مضاعف نمود، من اعتقاد دارم اگر به مقولة مهدویت بیشتر و بهتر بپردازیم اتفاق مهم و مبارک ظهور خیلی زودتر از آنکه تصور می‌شود به وقوع خواهد پیوست، زیرا با پدید آمدن انقلاب اسلامی کلید ظهور زده شده و ظهور صغرا واقع شده و آن اتفاق غیرممکن به وقوع پیوسته است.
در سریالی که ساختم با یکی از علمای لبنان به نام شیخ «فتلاوی» که کتاب‌های زیادی هم نوشته مصاحبه کردم؛ او که تحقیقات زیادی حول ظهور انجام داده می‌گفت: به روایت جالبی دست پیدا کرده‌ام مبنی بر این‌که انسان با عمر طبیعی می‌تواند به وقوع پیوستن انقلاب مهدوی و ظهور حضرت را شاهد باشد. می‌خواهم این نتیجه را بگیرم که اگر به حقیقت مطلق که همان حضرت بقیة‌الله(عج) می‌باشد بپردازیم، چقدر به ظهور نزدیک خواهیم شد! گاهی اوقات انسان مشاهده می‌کند اقداماتی را که ما باید برای بسترسازی ظهور انجام دهیم به دست دشمنان رقم زده می‌شود. البته با برداشتی که خودشان از آخرالزمان دارند، من خیلی تأسف می‌خورم که چرا در اردوگاه مسلمانان به مقولة «منجی‌گرایی» کم‌توجهی می‌شود؛ در حالی که باید هرچه زودتر گرد و غبار گذشت زمان و غفلت را از کتاب زیبای ظهور بزداییم و آن‌را باز کنیم و حل تمامی مشکلات امروز و فردا را از درون آن جست‌وجو کنیم، به برکت امام مهدی(عج) پنجره‌های زیادی وجود دارد و هرکس می‌تواند به تناسب موقعیت و وسعت دید خود از پنجره‌ها به باغ سر سبز انتظار بنگرد.

جناب اسلاملو علت کم کاری و یا کاستی هنرمندان را در عرصة مهدویت چگونه ارزیابی می‌کنید؟

به نظر من بختکی روی فعالیت فرهنگی، هنری کشور سایه انداخته است و این مانع جنب و جوش، حرکت و پویایی می‌شود از طرفی عدم استفادة صحیح از حقایقی که در اختیار داریم باعث کم کاری می‌شود، شرایط فرهنگی ما همانند فرد خواب آلوده‌ای است که باید او را کاملاً بیدار کرد. اگر می‌خواهیم فیلم بسازیم باید ترس و نگرانی را نادیده گرفت و با شهامت تمام وارد میدان مبارزة فرهنگی (فیلم‌سازی) شد.

حال که بحث به اینجا رسید اجازه بدهید سؤال کنم چه تکلیفی را برای اهل هنر، سینما، تلویزیون و در یک کلمه اهل امضا در بحث مهدویت قائل هستید؟

من تصور می‌کنم همه سعی دارند به تکلیف خود در این راستا عمل کنند؛ حال اگر آن اتفاق که باید رخ دهد حاصل نمی‌شود به لحاظ کم ارادتی نسبت به آقا نیست بلکه درک‌ها پایین است، قدرت و درک ما کامل نشده و همه از شدت کار ضعیف شده‌اند چون فعالیت‌ها به صورت متفرقه انجام می‌پذیرد، زیرا به نظم و وحدتی که مدنظر اسلام است دست پیدا نکرده‌ایم.

شما در طول تهیه و ساخت سریال‌های مستندی که برای حضرت حجت(عج) ساخته‌اید آیا با موارد شگفت‌انگیز مانند امداد و... برخورد کرده‌اید؟

به صورت مشخص خیر، ولی به‌طور عام بله، زیرا در همة آنچه ما انجام داده‌ایم عنایت حضرت را پشت آن احساس می‌کردم. مثلاً برای تهیة مجموعه‌ای با عنوان «تولد دوباره» که پیرامون زندگی تازه مسلمانان است سفری به استکهلم داشتم در آنجا با افراد جالبی برخوردم. یک تازه مسلمان که از کشور اندونزی بود و نام اسماعیل را برای خود انتخاب نموده بود، ابتدا با مکتب اهل سنت آشنا شده ولی پس از مطالعه و تحقیق مذهب تشیع را برگزیده است. او از آخرالزمان و حضرت مهدی(عج) به گونه‌ای سخن می‌گفت که ما تصور کردیم او یکی از یاران نزدیک حضرت است، من در آنجا به این نکته پی‌بردم که چه جهان منتظری داریم؟ و اینها شگفتی آفرین است. به نظر من اگر مجلة «موعود» سایتی مخصوص مهدی موعود راه‌اندازی کند با مخاطبان زیادی در جهان ارتباط برقرار خواهد کرد آنگاه پی خواهیم برد که منتظران در جهان به چه میزان هستند. و حاضرند مطالب و مقالاتی برای مجله ارسال نمایند.
یکی از علل موفقیت‌های غرب در زمینة فرهنگی این است که آنها بر این اعتقادند که هرملتی نسبت به آینده آگاهی داشته باشد می‌تواند در آن دخل و تصرف کند و آن‌را به نفع خود تغییر دهد و این تفکر از «علم‌گرایی» برمی‌خیزد، پس غرب مبنای موفقیت خود را برعلم‌گراِیی نهاده است و دلیل اینکه آنها در فیلم‌ها به آخرالزمان می‌پردازند این است که تصور می‌کنند آینده را می‌شناسند، چون از دریچة ناقص فرهنگ خود به آن نگاه می‌کنند و چون برداشت آنها ناقص است به حقیقت نمی‌رسند. پس اگر دقت کرده باشید در فیلم‌ها به آینده پرداخته و پیرامون آن سخن گفته و آن‌را به نفع خود تغییر می‌دهند همین وضعیت را در عراق شاهد هستیم، من تمام برنامة شبکه‌های ماهواره‌ای را که چهل روز قبل از حمله به عراق پخش می‌کردند ضبط کردم، همة مبلغان مسیحی انجیل‌گرا آتش بیار معرکه بودند و تحلیل آنان این بود که علت پیروزی ایرانیان در جنگ با عراق پشتیبانی فرهنگی و اعتقادی آنان توسط علما و مداحان بود و لذا بیست و چهار ساعته مبلغان مسیحیت بسترسازی فرهنگی و اعتقادی می‌کردند. در یکی از برنامه‌ها بر روی نقشة عراق تحلیل می‌کردند و به شهر «سامراء» که رسیدند دیالوگ آنها این جمله بود که، «آخرین پیامبر مسلمانان از این شهر برمی‌خیزد پس ما باید این شهر را تصرف کنیم. تا مسلمانان تسلط نداشته باشند. زیرا در غیر این صورت آنان دنیا را فتح خواهند کرد.» و این برداشت را ربط می‌دادند به مکاشفات یوحنا، اما چرا تاکنون موفق نشده‌اند، این به دلیل شناخت ناقص آنان نسبت به آینده می‌باشد.

آخرین سؤال را اینگونه مطرح می‌کنم که «هالیوود» از یک پشتیبانی علمی و اتاق فکر قوی برخوردار است آیا این وضعیت را نمی‌توان در سینمای ایران دنبال کرد، یعنی حوزه‌های علمیه و علما به کمک سینما بیایند؟

فاصلة دین و سینما در ایران زیاد است در حالی‌که در حوزه‌ها معادن علم و معرفت وجود دارد پس باید پلی قوی بین این دو ایجاد کرد.
همانطور که شما اشاره کردید علت رشد آنها (غربیان) باز می‌گردد به اینکه آنها قدم‌های علمی را خوب برداشته‌اند و پل‌ها را ساخته‌اند و در پس فیلم‌هایی که می‌سازند تفکر، اندیشه و تحقیق وجود دارد و سخت هم مشغول هستند، لذا نتیجة کار و تلاش خود را می‌گیرند ما نیز با توجه به منابع عظیم و ذخایر مهم و بکری که داریم، می‌توانیم به کمک ابزار و امکانات و تکنولوژی، هنری متعهد و بالنده داشته باشیم. یک ضعف نهایی که در سنیمای ما وجود دارد نبودن پشتیبانی فرهنگی و علمی از جانب حوزه‌هاست که با ایجاد پل این مشکل برطرف خواهد شد؛ در این شرایط می‌توان فایل‌های زیادی به همین منظور به‌وجود آورد آنگاه هرکس بخواهد فیلمی وسریالی بسازد به راحتی می‌تواند از اطلاعات و دانش‌های موجود استفاده کند در این صورت از دوباره کاری و تکرار جلوگیری خواهد شد.

از زمانی که برای انجام این مصاحبه در اختیار ما قرار دادید تشکر می‌کنم.

کریم باباخانی

سینما; انتظار، مهدویت

سینما; انتظار، مهدویت
 
یار غائب ما چون آب است و ما مورچگانی که به قدر وسع خود از دریا بهره می جوییم. حکایت آب در لانه مورچگان را حتما شنیده اید!
سؤال ما هم اینچنین ولوله ای در میان اهل هنر ایجاد کرد. عدهای به قدر وسع خود پاسخمان را دادند، جمعی از جواب دادن طفره رفتند و گروهی هم حاضر به گفتگو نشدند.
آنچه از نظر گرامیتان می گذرد پاسخ هایی استبه این پرسش که «جایگاه انتظار در آثار سینمایی ایران کجاست؟»
 
جمال شورجه (نویسنده و کارگردان):

انتظار نمایش آثار و علائم ظهور حضرت مهدی، عجل الله تعالی فرجه، در آثار سینمایی مستلزم اعتقاد و اهتمام سه قطب و محور تاثیرگذار زیر در روند تولیدات سینمایی و هدایت آن است:
1- سیاستگذاران فرهنگی و هدایتگران کشتی سینما و فرهنگ.
2- جریانها و نهادهای سرمایه گذار در امر ساخت فیلم در بخش دولتی و خصوصی.
3- سینماگران و نویسندگان سینمایی.
در سینمای دو دهه گذشته; یعنی دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی که از سوی هیچ یک از سه رکن روشن کننده چراغ سینما حرکت و اثری در جهت این امر; یعنی هدایت فکری و فرهنگی جامعه بسوی باور عصر ظهور و موضوعاتی در خصوص حضرت بقیة الله الاعظم، عجل الله تعالی فرجه، ندیدیم. اساسا سینما و نهادهای فرهنگی مرتبط با آن، اصل مسلم ادیان الهی و دین مبین اسلام را که همان معاد و اعتقاد به روز قیامت است فراموش کرده اند.
متاسفانه سیاستگذاری و هدایت فکری و فرهنگی جامعه در چند ساله اخیر در حد صفر بوده و شاید سیر نزولی و انحطاط پیموده است و این میوه درخت توسعه سیاسی بوده که بدون بستر سازی مناسب بعمد و یا بسهو در عرض یکی دو ساله اخیر کاشته شده! و در این میان اسب چموش و وحشی سینما که به تجربه تاریخ یکصد ساله اش میل به نفس اماره دارد; یله و آزاد رها شده است. تهیه کنندگان و سرمایه گذاران دولتی و خصوصی نیز با توجه به گرایش و رویکرد اقتصادی حاکم بر جامعه و سرمایه و پول سالاری آن و با توجه به نفس حکومتها و جوامع سرمایه سالار و اقتصاد محور بدنبال کسب منافع و سود بیشتر بسوی سوژه ها و موضوعات سطحی در قالبهای کلیشه ای و برانگیزاننده احساسات سطحی و غالبا نفسانی رفته تا هر چه بیشتر مخاطبان را پای اثر خود برای کسب در آمد بیشتر بکشانند و این سفره به میمنت حضور تفکر تساهل و تسامح باز و گسترده شده است. در چنین اوضاع نابسامان و آشفته است که عده ای از روی غفلت و یا بعمد جرات پیدا می کنند که به واضح ترین و آشکارترین مقدسات ملیونها مردم شریف و متدین توهین کنند; چرا که زمینه از سوی مسؤولان فرهنگی کشور فراهم شده است. با این حساب و اوضاع و باچنین هدایت فرهنگی که در راس امور فرهنگی و هنر داریم نباید انتظار ترویج و تبلیغ فرهنگ معنوی و مهدوی داشت.
در چنین آشفته بازار فرهنگی به نظر ساده انگاری است که از سینما انتظار پرداختن به مقولاتی در خصوص حضرت مهدی، علیه السلام، و شناساندن آن حضرت و آماده نمودن فکری جامعه در جهت پذیرش عصر ظهور داشته باشیم.

جواد شمقدری (نویسنده و کارگردان):

غفلت زدگی و سقوط در سراشیبی بی هویتی یکی از آفتهای جدی روشنفکران و جامعه هنری است. رشد امیال و آرزوها و تقویت و خاستگاه ذهنی، نسبت به تمدن و فرهنگ غرب همواره یکی از شاخصه های مدرنیسم و تجددگرایی بوده که فضای سینمای ایران نیز بشدت تحت تاثیر آن بوده و است و بسیاری از آرمانها و ارزشهای اسلامی یا از فضای ذهنی سینماگر ما رخت بربسته یا به موضوعات درجه چندم و کم اهمیت تبدیل شده است. در واقع تمامی ارزشها و موضوعاتی که به نوعی ریشه در سنت و تفکر اسلامی ما دارد; مورد بی توجهی و بی عنایتی هنرمندان و به تبع آن سینماگران شده است.
مگر شخصیت و تاثیر شگرف حضرت امام خمینی(ره) در قرن حاضر و ایجاد تحولات اساسی در ایران و جهان موضوع کوچکی است که در سینما کمتر به این نهضت و موضوعات مرتبط با آن پرداخته شده یا حادثه بزرگ هشت سال دفاع مقدس را مگر می شود، نادیده گرفت که از سوی این جامعه سینمایی مورد بی مهری قرار گرفته و اگر همت و پشتکار و ایمان بسیجیان فیلمساز دفاع مقدس نبود این آثار محدود هم ساخته نمی شد. به نظر اینجانب هر چه آرمان و موضوع برخاسته از فرهنگ و ارزشهای اسلامی، عظمت و اهمیت بزرگتری می یابد، بیشتر مورد غفلت قرار می گیرد و لذا حضرت ولی عصر، ارواحنافداه، و سید و مولای ما در این عرصه از همه مظلوم تر است و شاید هم دامن قدسی آن حضرت رفیع تر و با عظمت تر از آن است که بخواهد توسط ما خاکیان غفلت زده، جولانگاهی بیابد. باید عاشق مولا و اهل بیت باشی، باید فدایی و جانفدای ولایت باشی، باید سرباز و پاسدار میراث خمینی کبیر باشی تا بتوانی لایق آن شوی که از جانان و سید مولایمان امام زمان، عجل الله تعالی فرجه، بنویسی و فیلم بسازی.
این عرصه، عرصه پاکان و مخلصان و بندگان عاشق اوست و زیبایی آن به همین است که هر بی سروپایی را به این محفل قدسی راه نمی دهند.

دکتر محمد مددپور (محقق و نویسنده):

به نظر بنده فقط سینما این مشکل را ندارد تا آنجایی که من اطلاع دارم چه در عرصه سیاست و چه در عرصه علم و چه در عرصه هنر، معمولا غافل از این موضوع هستند. البته در این میان هنر نزدیکترین مقوله به انتظار است و سینمای جهان زمینه هایی از انتظار را در خود می پروراند. از جمله انتظار یک آرمانشهر، انتظار یک مدینه فاضله و انتظار یک جامعه انسانی توام با عشق و محبت. در واقع هنرمندان اصیل منتظرند و به نظر من سینما از این نظر از مقولات دیگر جلوتر است. در سینمای ایران هم آثاری که گاهی حکایت از این انتظار می کنند، دیده می شود گرچه فضای ما، فضای غیبت است و در غیبت هم مفهوم عدم حضور نهفته است.

کیومرث پوراحمد (نویسنده و کارگردان):

آثار هنری، قبل از هر چیز به طور طبیعی بازتاب مشغولیت ذهنی پدید آورندگان آن است. موضوع مورد نظر شما، لابد مشغولیت ذهنی فیلمسازان نبوده است.

سیدعلیرضا سجادپور (نویسنده و تهیه کننده):

در وانفسای جهان معاصر و در عصر حاکمیت شیطان و شاگردانش بر زمین و در دوران سروری و آقایی ظالمان و مترفین و کافران بر بیشتر ابناء بشر، به نظر می رسد که دنیا را بدجوری ظلمت فراگرفته، تنها از پشت قله ایران، کورسویی از سپیدی فلق به چشم می خورد ... و «الیس الصبح بقریب »؟
آری، در چنین شرایطی، شیعیان گر چه مظلوم و تنها، اما یگانه قوم امیدوار و خوشبین جهانند. شیعیان گرچه در گوشه هایی از کره خاکی و بخصوص در ایران، درگیر مبارزه ای بی امان با تمامی مظاهر کفر و شرک و نفاق و عوامل داخلی شان هستند، اما در دل تک تک مومنان، لحظه لحظه و روز به روز نهال امید بارور می شود و شکوفه های صبر و استقامت و تلاش می دهد ... آری، غنچه سربسته انتظار در شرف باز شدن است... اما آیا ما را نصیبی از این شکوفه ها هست و آیا عطری از این غنچه سربسته احساس می کنیم؟ هر یک از ما در جایگاه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، و خصوصا فرهنگی خود، آیا تلاش بایسته در گسترش روحیه امید وانتظار داریم؟ آیا عرصه های مختلف فعالیت در این سرزمین شهیدان، و در این بزرگترین محل اتکای قلب و روح عدالت جویان و حق طلبان عالم، توانسته اند منتشر کننده عطر و بوی خوش آن منجی قریب الظهور باشند؟
از دیگران بگذریم و به خود بپردازیم. آیا فضای فرهنگی و هنری این کشور، با متولیان ریز و درشتش و با وجود این همه شعار و فریاد توسعه فرهنگی و اولویت فرهنگی و ... توانسته هرچند اندک، سهمی از باوراندن این امید و این انتظار مقدس و حیاتبخش، به دلهای مردد و قلبهای تشنه و سرگشته، داشته باشد ؟ دریغ که همه آن شعارها جز الفاظی پوچ و تهی نبودند و جز به کار خریدن آراء و دستیابی به قدرت نیامدند. باید گفت این متولیان فرهنگی غالبا خود حجابی هستند ضخیم، که راه نور را بر قلوب تشنگان می بندند.
و حکایت سینما در این دیار و از این منظر، خود حکایتی تلخ تر است. بگذار بگویم که در سینمای ما، مدتهاست که چندان بویی از خدا نیز به مشام نمی رسد الا قلیل، و حال آنکه تمام هستی مظهر خداست. طرفه حکایتی است که سینما این کاملترین هنری که با مشهودات و محسوسات سروکار دارد، و گاهی سخت به زندگی واقعی شباهت می یابد، اما نتوانسته (یا نخواسته؟) خدا را در ورای تمام این صحنه ها و حرکات و حوادث و داستانها به مخاطب بنمایاند ... و از سینمایی که چنین ضعیف و ناتوان است، چگونه می توان توقع داشت که بویی از امام عصر، علیه السلام، از آن استشمام شود و روح و معنای انتظار برآن سیطره داشته باشد؟
همه، خصوصا اصحاب هنر باید بدانند که وظیفه طرح و نشر ایمان، اعتقاد، اخلاق، ایثار و امید تنها بر دوش سینمای جنگ و سینمای دینی نیست. بلکه هر سبک و ژانری در سینما - اعم از تاریخی، پلیسی، اجتماعی، سیاسی، خانوادگی، کودک و نوجوان و حتی کمدی - می تواند، و باید، که مبشر و مبلغ ایمان و اخلاق و امید باشد.
بنابر همین اصل، طرح موضوع صاحب الزمان، عجل الله تعالی فرجه، و نشر مفهوم انتظار را نباید فقط از سینمای جنگ و سینمای تاریخ صدر اسلام انتظار داشت.
علیرغم همه اینها، در دو سال گذشته در اثر تلاش بی وقفه و خستگی ناپذیر متولیان فرهنگ و ارشاد کشور، چراغ سینمای جنگ و سینمای دینی در این سرزمین رو به افول و خاموشی است و در مقابل سینمای افسار گسیخته خشونت و خانواده ستیزی و فمینیستی، و نیز سینمای جوانی و عشق و حال، با شتابی چشمگیر و با استفاده از تمامی اهرمهای تشویقی و حمایتی و قانونی رو به توسعه و گسترش دارد یعنی بجای آنکه بتدریج سیاستهای فرهنگی به سمتی سوق داده شود که طرح مباحث اصیل و ارزشی و در راس آنها، مفهوم ولایت از حیطه محدود سینمای جنگ و سینمای دینی به کلیت سینمای خانوادگی ما گسترش یابد، بر عکس آقایان کاری کرده اند که سینمای موسوم به خانوادگی و اجتماعی یکسره تحت سلطه ضد ارزشها قرار گیرد و سبک وژانر سینمای جنگ و دفاع مقدس - که ماهیتا و ذاتا نمی تواند جز پیام ولایت و حفظ ارزشها و پایمردی به اصول را در بر داشته باشد - در چنبره فقدان امکانات و محدودیت های قانونی و اداری، حذف یارانه ها و کمکهای دولتی، و بایکوت کامل تشویقی و تبلیغی، به یادگاری موزه ای تبدیل شود یا لااقل آقایان می خواهند که اینطور بشود.
اما و صد اما، گرچه قدرت و پول و بودجه و حق امضاء و حق اکران و جواز ساخت و نمایش همه و همه در دست آنان است، اراده و ایمان سینماگران متعهد نسل انقلاب درید قدرت آنان نیست، همین اراده و ایمان علی رغم تمام ناهمواریها و کمبودها و بایکوتها به لطف و یاری خدا راه خود را باز خواهد کرد و حماسه خواهد آفرید و سرانجام سینمای ایران را در خدمت طرح ارزشها قرار خواهد داد، که در راس همه این ارزشها، نعمت ولایت و نعمت انتظار است و عطر جانبخش امام عصر، علیه السلام...

محمدحسین جعفریان (نویسنده، عکاس و فیلمبردار):

پاسخ گفتن به چنین سؤالی کار چندان دشواری نیست. امروز در عرصه هنر، و ادبیات ما عطر بسیاری از ارزشها به مشام نمی رسد و در عوض انبوه اندیشه های وارداتی یا انواع مالیخولیای هنری و ادبی جای پرداختن به این ارزشها و هنجارهای مقدس را گرفته است. خوب است در پاسخ به پرسش شما، خاطره ای نقل کنم:
یکی، دو سال پیش از این، یکی از دوستان خارجی من که به اسلام تشرف یافته و شیعه شده بود، آهنگ وطن کرده و پس از چند سالی اقامت در شهر مقدس قم، به کشور خودش بازگشت.
او اسپانیایی بود و ادیان متعددی را آزموده تا عاقبت کشتی روحش در ساحل تشیع پهلو گرفته بود. وقتی برای خداحافظی آمده بود، با تلخی می گفت: شش سال است که در قم زندگی می کنم. من از اسپانیا فرار کردم چون در کشور من و اصولا در غرب همه برای پول کار می کنند، برای شهرت، زن، قدرت، برای... من فرار کردم، به ایران آمدم، به قم، حالا، بعد از پنج، شش سال می بینم، اینجا هم همین است. اینجا هم همه برای پول کار می کنند، برای شهرت برای زن، برای قدرت...، پس فرق در کجاست؟
پس من برای چه از آن طرف دنیا آمده ام اینجا پهلوی شما ؟ چرا به این سرزمین پناه آورده ام؟
جملات او سرشار از حقیقتی تلخ بود، حقیقتی که جان مرا می آزرد و در عین حال قابل انکار نبود. گفتار این مسلمان اسپانیایی و نتیجه ای که او را از شهر مقدس قم به دامان غرب باز گرداند، پاسخ پرسشی است که شما به دنبال آن هستید.
خدا کند روزی که آقا می آید، میان این همه آدم که تا اعماقشان پوسیده و نابود شده است، سیصدو سیزده آدم پیدا بشود.

ناصر شفق (تهیه کننده و مدیر انجمن سینمای دفاع مقدس):

سینما ظرف است و هر چه در آن ظرف ریخته شود رنگ و بو و مزه آن را خواهد داشت ... اینکه سینما چرا هم اکنون اندیشه امام زمانی ندارد برمی گردد به اینکه:
1- صاحب نظران، در سینما جایی ندارند.
2- سینما پدیده ای است تازه و شگرف که صاحبدلان کمتر با آن آشنایی دارند.
3- سینما ریشه معنوی نداشته است و بیشتر به قصد پیشرفت مادی مراحل تکوین خود را طی کرده است...
انقلاب اسلامی می تواند پیوند دهنده این منظر غریب با ذکر آن یار غریب باشد.

حسین پاکدل (مسؤول تئاتر شهر و دبیر جشنواره فیلم کودک و نوجوان):

در پاسخ به سؤال شما باید بگویم که این امر به فقدان معنویت در جامعه مربوط می شود. البته به طور قطع و یقین نمی توان گفت فضای تئاتر و سینما و هنر کشور با این مقوله بیگانه است; زیرا هر موضوعی که در مسیر معنویت - حتی به طور غیرمستقیم - قرارگیرد در مسیر پاسخ به سؤال شماست.
امروز بوضوح مشاهده می کنیم که فضای تئاتر و سینمای ایران به سمت معنویت پیش می رود اما نباید انتظار داشت که مقوله ای به عظمت مهدویت در این فضا بگنجد.
به نظر من طرح سؤال به شکل ناامید کننده و منفی صحیح نیست!!

محمد کاسبی (بازیگر):

در بخش خصوصی سینمای ایران - من به عنوان یک عضو - کوچکترین علاقه ای در تهیه کنندگان بخش خصوصی برای تولید فیلم هایی با مفهوم انتظار نمی بینم، چون این گونه تهیه کنندگان فقط به گیشه می اندیشند و معتقدند که در کارهای سینمایی، صحبت از انتظار و ولایت به کار گیشه نمی آید. بنابراین به سراغ این مضامین نمی روند.
در بخش دولتی هم متاسفانه مراکزی که سابق براین باوجهه انقلابی و دینی خود فیلمهایی با مضامین معنوی و الهی تولید می کردند، امروزه با سرمایه بیت المال، فیلمهایی مبتذل با مضامینی پیش پا افتاده تولید می کنند و به طور کلی می توان گفت، رنگ و بوی انقلاب، انتظار، ولایت و مهدویت از آثار سینمایی رخت بربسته است.

بهزاد بهزادپور - (کارگردان و بازیگر):

بزرگی می گوید: از کوزه همان برون تراود که دراوست.

عبدالله اسکندری (طراح گریم و چهره پرداز):

تصور می کنم پس از انقلاب بار معنوی فیلمهای ما بسیار زیاد شده است. بی انصافی است که اگر این فضا را نادیده بگیریم. سینمای دفاع مقدس نیز در این میانه بسیار مؤثر بوده است. ضمن این که سینما هم هنر است و هم صنعت. مضافا اینکه باید به وجه اقتصادی آن نیز توجه داشت. توجه به وجه معنوی نباید از وجه اقتصادی سینما بکاهد.

دکتر محمود عزیزی (نویسنده و بازیگر):

به نظر من سرمایه گذاری بر روی این مقولات در درجه اول باید توسط نهادهایی صورت گیرد که با انگیزه کار دینی و معنوی و مهدوی شکل گرفته اند. در درجه دوم هم فیلمسازان باید الگوبرداریهای مناسب از این مقوله داشته باشند و آن را به کار بندند. ولی متاسفانه از سینمایی که تهیه کننده فقط به گیشه می اندیشد و رنگ و بوی معنوی در آن به چشم نمی خورد چگونه انتظار دارید مفاهیم الهی، آرمانی، و امام زمانی را به کار گیرد!؟

امیرحسین مدرس (مجری تلویزیون، بازیگر و نویسنده):

هزار مرتبه شویم دهان به مشک و گلاب
هنوز نام تو بردن، کمال بی ادبی است.
اینکه چرا درباره وجود مقدس حضرت حجت - سر و جانم فدایش - فیلمی ساخته نشده، محل تامل است. فکر می کنم نخست باید بستر مناسب برای ساختن چنین فیلمهایی به وجود بیاید .
ساختن فیلم با چنین مفهوم بلندی، مستلزم شناخت دقیق سینما و شناخت و درک عمیق مفاهیم اعتقادی است و در نهایت عشق و ارادت; اینها همه با هم باید باشند تا کار انجام پذیرد و گرنه عشق وارادت تنها در این عرصه - راه به جایی نخواهد برد.

بایدها و نبایدهای گفت و گو از فرهنگ مهدوی

بایدها و نبایدهای گفت و گو از فرهنگ مهدوی
 
اشاره
آشنایی با اهل‏بیت و مخصوصا امام عصر علیهم‏السلام حتی در کمترین سطح و پایه هم شور و شوق خاصی را در انسان به وجود می‏آورد تا آنجا که خرد می‏خواهد در هر مجلس و محفلی سخن از او به میان آورد و همگان را با سیره و سنت این خانواده آشنا کند .
این شور و شوق یکی از ویژگیهای انس با حضرت مهدی است و جز این هم نمی‏توان انتظار داشت چه، وقتی مهر و عشق کسی بر دل نشست نمی‏شود از او سخن نگفت و وقتی از او گفت‏وگو کردی می‏شوی یک مبلغ موعودی .
در این مقاله تلاش شده که ضمن بررسی مهم‏ترین بایسته‏های تبلیغی در حوزه مباحث مهدوی راهکارهایی نیز برای تعمیق و گسترش هر چه بیشتر این فعالیتها ارائه گردد:
 


1 . بایسته‏های عملی

در فرهنگ اسلامی کسی که نقش دعوت کننده (داعی) مردم را به عهده می‏گیرد، رسالت و مسئولیت‏ سنگینی دارد و لازم است ‏خود بیش از هر کس دیگر به آنچه مردم را به آن فرا می‏خواند پای‏بند باشد; زیرا سخن آنگاه بر دل می‏نشیند که از دل برآمده باشد و تنها سخنی از دل برمی‏آید که از مرحله ادای زبانی فراتر رفته و به عمق جان راه یافته باشد . روشن است که انسان تا چیزی را با همه وجود نپذیرد و در عمل بدان پای‏بند نباشد به عمق جانش راه نمی‏یابد .
با توجه به آنچه گفته شد کسی که می‏خواهد جامعه پیرامون خود را به سوی امام زمان (علیه السلام) فراخواند و آنها را دعوت به توجه و انس و التفات بیشتر نسبت‏به آن حضرت کند، قطعا باید خود بیش و پیش از دیگران با امام زمان (علیه السلام) رابطه معنوی برقرار کند و در زندگی فردی و اجتماعی خود یاد و نام آن حضرت را همواره درنظر داشته باشد .
افزون بر این، انس و ارتباط معنوی با امام عصر (علیه السلام) از جهت دیگری نیز برای مروجان و مبلغان فرهنگ مهدوی ضروری است و آن به دست آوردن پشتوانه لازم در فعالیت تبلیغی و ترویجی است . توضیح آنکه: به دلیل شرایط فرهنگی خاص حاکم بر برخی از محیطها فعالیت تبلیغی و ترویجی چندان ساده نیست و قطعا مسائل و مشکلاتی را به همراه خواهد داشت; از این رو اگر مروج و مبلغ این فرهنگ از ظرفیت و تحمل بالایی برخوردار نباشد چه بسا که پس از مدتی دچار یاس و دلسردی شود . در این شرایط تنها چیزی که می‏تواند ظرفیت و تحمل لازم را به فعالان در این حوزه ببخشد و پشتوانه لازم را برای آنها فراهم کند ارتباط معنوی با امام عصر (علیه السلام) است . در صورت وجود این ارتباط معنوی، ظرفیت و تحمل محدود ما در پیوند با ظرفیت و تحمل نامحدود آن امام وسعت و گسترش می‏یابد و به ما توان تحمل سختیها و مشکلات این راه را عطا می‏کند .
در اینجا ممکن است پرسیده شود: چگونه می‏توان با امام مهدی (علیه السلام) رابطه معنوی برقرار کرد؟ در پاسخ باید گفت: این کار بسیار ساده است . البته به شرط آن‏که از همان ابتدا به دنبال دست‏یافتن به جایگاههای بسیار بالایی چون تشرف خدمت آن حضرت نباشید، بلکه قدم به قدم و به تدریج این رابطه معنوی را گسترش داده و تعمیق بخشید .
نخستین قدمها برای ایجاد ارتباط معنوی با امام عصر (علیه السلام) می‏تواند با انجام یک یا چند مورد از کارهای زیر آغاز شود: خواندن دعای عهد در هر صبحگاه; عرض سلام خدمت آن حضرت در آغاز و پایان هر روز; خواندن زیارت آل‏یاسین یا دعای ندبه در هر روز جمعه; دعا برای سلامتی آن حضرت در مواقعی چون قنوت نماز و تعقیب نمازهای روزانه; خواندن نماز امام زمان; توسل به آن حضرت در مواقع سختی و مشکلات و ...
همانطور که گفته شد لازم نیست همه این کارها را به یکباره و همزمان آغاز کنید، یکی دو مورد از کارهای یاد شده را انتخاب و سعی کنید به طور مرتب و مستمر آن را انجام دهید و به تدریج کارهای دیگر را نیز به برنامه خود اضافه کنید .
گفتنی است که شما می‏توانید با بهره‏برداری از کتاب راز و نیاز منتظران، که از سوی انتشارات موعود منتشر شده، بیش از پیش با دعاها، زیارتها، نمازها و صلوات و توسلات مرتبط با امام عصر (علیه السلام) آشنا شوید .
این نخستین قدم در راه ایجاد ارتباط معنوی با امام عصر (علیه السلام) است و قطعا با مواظبت‏بر انجام کارهایی که از آنها یاد شد، رفته رفته روح انتظار در شما زنده‏تر شده، پیوند معنوی شما با امام مهدی (علیه السلام) مستحکم‏تر می‏شود و با آن حضرت انس و الفتی بیشتر پیدا می‏کنید . اما پس از این مرحله باید تلاش نمایید که حضور امام عصر (علیه السلام) را بیش از پیش در زندگی فردی و اجتماعی خود احساس کنید . احساس حضور امام به این است که شما آن حضرت را شاهد و ناظر بر رفتار، گفتار و پندار خود بدانید و هر آنچه را که خشنودی امام زمان (علیه السلام) در آن است انجام دهید و از هر آنچه که موجب ناخشنودی آن امام می‏شود دوری گزینید . این حداقل وظیفه‏ای است که ما در برابر حجت‏خدا داریم و آن حضرت نیز به صراحت انجام این وظیفه را به عهده همه ما گذاشته‏اند:
هر یک از شما باید آنچه را که موجب دوستی ما می‏شود، پیشه خود سازد و از هر آنچه که موجب خشم و ناخشنودی ما می‏گردد، دوری گزیند; زیرا فرمان ما به یکباره و ناگهانی فرا می‏رسد و در آن زمان توبه و بازگشت‏برای کسی سودی ندارد و پشیمانی از گناه کسی را از کیفر ما نجات نمی‏بخشد . (1)
قطعا اگر این وظیفه را به درستی و به‏طور کامل انجام دهیم می‏توانیم امیدوار باشیم که، براساس وعده امام صادق (علیه السلام)، خداوند ما را به عنوان یکی از یاوران امام مهدی (علیه السلام) بپذیرد:
هر کس دوست می‏دارد از یاران (حضرت) قائم باشد، باید منتظر باشد و پرهیزکاری و اخلاق نیکو پیشه کند، در حالی که منتظر است، پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش قائم - که بر او درود باد - به‏پا خیزد، پاداش او همچون پاداش کسی خواهد بود که آن حضرت را درک کرده است . پس کوشش کنید و در انتظار بمانید . گوار باد بر شما (این اجر) ای گروه مشمول رحمت‏خداوند! (2)
2 . بایسته‏های نظری

براساس روایات قطعی و تردیدناپذیری که از طریق شیعه و اهل سنت نقل شده، بر هر مسلمانی واجب است که امام زمان خود را بشناسد . این موضوع از چنان اهمیتی برخوردار است که فرموده‏اند:
کسی که بمیرد و امام زمان خود را نشناسد مانند کسی است که در عصر جاهلیت; (عصر گمراهی)، از دنیا رفته است . (3)
با توجه به این موضوع هر یک از ما وظیفه داریم که در حد توان، امام و حجت عصر خود; یعنی امام مهدی (علیه السلام) - که دوازدهمین امام از سلسله امامان شیعه و فرزند امام حسن عسکری (علیه السلام) است - بشناسیم . قطعا به همان میزان که ما امام زمان (علیه السلام) را بشناسیم به همان میزان هم از تیرگی، تباهی و گمراهی عصر جاهلی دور و به روشنایی، سعادت و رستگاری نزدیک می‏شویم .
حال این پرسش مطرح می‏شود که امام مهدی (علیه السلام) را به چه روش و از طریق چه منابعی می‏توان شناخت .
دو دیدگاه در شناخت امام زمان (علیه السلام)

شخصیت و ابعاد وجودی امام مهدی (علیه السلام) را از دیدگاههای مختلف می‏توان مورد مطالعه و بررسی قرار داد که مهم‏ترین آنها ®دیدگاه اعتقادی (کلامی) - تاریخی‏¯ و ®دیدگاه فرهنگی - اجتماعی‏¯ است . پیش از آن‏که به بررسی هر یک از دیدگاهها بپردازیم، لازم است‏یادآوری کنیم که این دو دیدگاه، مکمل یکدیگرند و بدون شک نمی‏توان بدون شناخت درست اعتقادی - تاریخی از امام مهدی (علیه السلام) به شناخت فرهنگی - اجتماعی از آن حضرت دست‏یافت .
1 . دیدگاه اعتقادی - تاریخی
در این دیدگاه به طور عمده دو بعد از ابعاد شخصیت و زندگانی امام مهدی (علیه السلام) مورد توجه قرار می‏گیرد: نخست این که آن حضرت، حجت‏خدا، تداوم بخش سلسله حجتهای الهی و دوازدهمین امام معصوم از تبار امامان معصوم شیعه (علیهم السلام) است که در حال حاضر در غیبت‏به سر می‏برند ; دوم این‏که ایشان شخصیتی است تاریخی که در مقطع زمانی معینی از پدر و مادر مشخصی به دنیا آمده، حوادث متعددی را پشت‏سر گذاشته، با انسانهای مختلفی درارتباط بوده و منشا رویدادها و تحولات مختلفی در عصر غیبت صغری بوده‏اند .
براین اساس در بیشتر کتابهایی که با دیدگاه اعتقادی - تاریخی به بررسی شخصیت و ابعاد وجودی امام مهدی (علیه السلام) پرداخته‏اند با سرفصلهای مشابهی روبرو می‏شویم که برخی از مهم‏ترین آنها به قرار زیر است:
1 . لزوم وجود حجت الهی در هر عصر
2 . اثبات ولادت
3 . دلایل امامت
4 . ویژگیهای شخصی
5 . فلسفه غیبت
6 . نواب خاص
7 . راز طول عمر
8 . معجزات
9 . توقیعات (پیامها)
10 . نشانه‏های ظهور آن حضرت و ...
قطعا پرداختن به همه کتابهایی که از قرنها پیش تاکنون با دیدگاه یادشده به رشته تحریر درآمده‏اند، در گنجایش این مقاله نیست، پس به ناچار به ذکر عناوین و نویسندگان برخی از مهم‏ترین این کتابها - که در واقع مصادر اصلی فرهنگ مهدوی شیعی به شمار می‏آیند - به ترتیب تاریخ اشاره می‏کنیم .
شایان ذکر است که برخی از این کتابها در زمره مجموعه کتابهای حدیثی یا تاریخی شیعه‏اند که بخشی را به بررسی ابعاد اعتقادی و تاریخی فرهنگ مهدوی اختصاص داده‏اند:
1 . الکافی، ابی‏جعفر محمد بن یعقوب کلینی (درگذشته به سال 328 یا 329 ق) ;
همانطور که می‏دانید کتاب الکافی جزء کتابهای چهارگانه (کتب اربعه) روایی شیعه است که در 8 جلد (عربی) به چاپ رسیده است .
این مجموعه 8 جلدی شامل سه بخش کلی اصول (جلد 1 و 2)، فروع (جلد 3 - 7) و روضه (جلد 8) می‏باشد که ®اصول کافی‏¯ دربردارنده روایات اعتقادی، ®فروع کافی‏¯ در بردارنده روایات فقهی و عبادی و ®روضه کافی‏¯ شامل، روایات اخلاقی است .
شایان ذکر است که جلد اول و دوم کتاب الکافی که مباحث اعتقادی را دربردارد، با عنوان اصول کافی در چهارجلد ترجمه شده و در دسترس همه علاقه‏مندان به معارف شیعی قرار گرفته است . (4)
بخش عمده‏ای از جلد اول (متن عربی) این کتاب (صص 554 - 168) با عنوان ®کتاب الحجه‏¯ به بیان دلایل وجود حجت‏خدا در عالم هستی، ویژگیهای امامان معصوم (علیهم السلام)، دلایل امامت هر یک از امامان شیعه و تاریخ زندگانی آنها اختصاص یافته است .
عزیزانی که علاقه‏مندند مباحث‏یادشده را از متن ترجمه شده جست‏وجو کنند می‏توانند به جلد اول این کتاب (صص 395 - 236) و جلد دوم آن مراجعه کنند .
2 . کمال الدین و تمام النعمة، ابی جعفرمحمد بن علی بن الحسین معروف به ®ابن بابویه‏¯ و ®شیخ صدوق‏¯ (در گذشته به سال 381 ق):
چنانکه مرحوم شیخ صدوق در مقدمه این کتاب آورده است، امام مهدی (علیه السلام) در رؤیایی صادقه دستور تالیف کتاب یادشده را به ایشان داده‏اند .
کتاب کمال الدین و تمام النعمة که یکی از مصادر منحصر به فرد موضوع مهدویت‏به شمار می‏آید، مشتمل بر یک مقدمه و 58 باب است . در مقدمه به پاسخ برخی شبهات در مورد امام مهدی (علیه السلام) پرداخته شده و در ابواب کتاب موضوعات متنوعی مورد بررسی قرار گرفته است . برخی از موضوعاتی که در این ابواب بررسی شده به شرح زیر است: احوال کسانی که عمرهای طولانی داشته‏اند; دلایل نیاز مردم به امام; روایاتی که از پیامبر (ص) و امامان معصوم (علیهم السلام) در مورد غیبت امام دوازدهم وارد شده است; میلاد امام مهدی (علیه السلام) ; کسانی که آن حضرت را دیده‏اند; توقیعاتی که از امام مهدی (علیه السلام) رسیده است و ...
این کتاب نیز ترجمه شده و برای همگان قابل استفاده است . (5)
3 . کتاب الغیبة، ابن ابی زینب، محمد بن ابراهیم بن جعفر، معروف به نعمانی (از علمای قرن چهارم هجری قمری) ;
این کتاب یاد شده مشتمل بر یک مقدمه و 26 باب است . نویسنده در مقدمه نسبتا طولانی این کتاب، به بیان دلایل و انگیزه تالیف کتاب پرداخته ودر ابواب مختلف آن موضوعاتی چون ضرورت شناخت امام (علیه السلام) ; غیبت امام زمان (علیه السلام) ; ویژگیها و خصائل حضرت صاحب (علیه السلام) ; علائم پیش از ظهور; وضع شیعه هنگام قیام قائم (علیه السلام) و ... را بررسی کرده است .
کتاب الغیبة نیز ترجمه شده و به همراه متن عربی در اختیار اهل پژوهش قرار گرفته است . (6)
4 . الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، محمدبن محمدبن نعمان معروف به ®شیخ مفید¯ (درگذشته به سال 413 ق) .
این کتاب مجموعه کاملی از تاریخ زندگانی و شرح احوال و اوصاف امامان شیعه است که در یک مقدمه و 40 باب سامان یافته است . باب 35 تا 40 این کتاب به امام مهدی (علیه السلام) اختصاص یافته و در آنها موضوعاتی چون تاریخ ولادت; ادله امامت; معجزات و نشانه‏های ظهور آن امام بررسی شده است .
متن اصلی این کتاب نیز چون چند کتابی که پیش از این از آنها یاد شد، به همراه ترجمه فارسی به چاپ رسیده است . (7)
شایان ذکر است که شیخ مفید (رحمه ا...) رساله‏های مستقلی نیز در باب غیبت امام عصر (علیه السلام) و پاسخ به سؤالات و شبهات مطرح در این زمینه دارند که از آن جمله است:
الرسالة فی‏الغیبة (8) (چهار رساله مستقل) و الفصول العشرة فی‏الغیبة (9) .
5 . کتاب الغیبة، ابی‏جعفر محمدبن الحسن الطوسی، معروف به ®شیخ طوسی‏¯ (درگذشته به سال 460 ق).
این کتاب که در مجموعه معارف مهدوی شیعه جایگاه خاص و قابل توجهی دارد، از دیرباز مورد توجه علما و اندیشمندان بوده و بسیاری از کسانی که در سده‏های اخیر به تالیف کتاب در این زمینه پرداخته‏اند، از آن بهره‏برداری کرده‏اند .
چنانکه شیخ طوسی (ره) در مقدمه کتاب آورده است، ایشان این کتاب را برای بررسی مباحث مختلف مرتبط با غیبت‏حضرت صاحب‏الزمان (علیه السلام)، دلیل آغاز غیبت و علت استمرار آن و همچنین پاسخ به شبهات و سؤالاتی که در این زمینه‏ها از سوی مخالفان مطرح می‏شده، به رشته تحریر درآورده‏اند .
این کتاب نیز چون برخی دیگر از کتابهایی که از آنها یاد شد، ابتدا به مسئله امامت امام عصر (علیه السلام) در زمان غیبت و دلایل موجود در این زمینه و همچنین اثبات تولد آن حضرت پرداخته و با ذکر برخی از توقیعاتی که از سوی آن حضرت صادر شده، معرفی برخی از کسانی که در دوران غیبت صغری توفیق وکالت و نمایندگی از سوی امام مهدی (علیه السلام) را داشته‏اند و همچنین بیان برخی نشانه‏های ظهور مباحث‏خود را به پایان برده است .
کتاب یاد شده نیز ترجمه شده و برای کسانی که توانایی استفاده از متن عربی را ندارند قابل استفاده است . (10)
6 . اعلام الوری باعلام الهدی (11) ، ابی علی‏الفضل‏بن الحسن الطبرسی معروف به ®امین‏الاسلام طبرسی‏¯ (548 - 468 ق). . این کتاب که در دو جلد به چاپ رسیده دربردارنده تاریخ زندگانی، دلایل و معجزات و فضائل و مناقب پیامبر گرامی اسلام (ص) و اهل‏بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) است . در بخش پایانی کتاب یادشده مباحث مختلف مرتبط با امام دوازدهم شیعیان در ضمن پنج ‏باب به شرح زیر بررسی شده است:
باب اول: نام، کنیه، لقب، محل تولد، نام مادر امام دوازدهم و کسانی که آن حضرت را دیده‏اند; باب دوم: روایاتی که در زمینه امامت امام دوازدهم از پدران آن حضرت(علیه السلام) رسیده است; باب سوم: چگونگی استدلال به روایات برای اثبات امامت آن حضرت، دلایل و نشانه‏هایی که در دوران غیبت صغری از آن حضرت آشکار شده و دلالت‏بر امامت ایشان می‏کنند، برخی از توقیعات (نامه‏ها و پیامهایی) که از آن حضرت رسیده است، کسانی که آن حضرت را دیده‏اند و یا وکیل ایشان بوده‏اند; باب چهارم: نشانه‏های سال و روز قیام قائم (علیه السلام)، سیره آن حضرت در زمان ظهور و خصال ظاهری آن حضرت; باب پنجم: پاسخ به شبهات و پرسشهایی که مخالفان مطرح می‏کنند .
7 . بحارالانوار الجامعة‏لدرر اخبارالائمة الاطهار(علیهم السلام)، محمدباقر مجلسی معروف به ®علامه مجلسی‏¯ (1111 - 1037 ق). .
این مجموعه: 110 جلدی، یکی از بزرگ‏ترین مجموعه‏های روایی شیعه به شمار می‏آید و دربردارنده روایات بسیاری در زمینه‏های مختلف اعتقادی، اخلاقی، فقهی، تاریخی و ... است . سه جلد از این کتاب; یعنی جلدهای 51 تا 53 با عنوان ®تاریخ‏الحجة‏¯ به بررسی ابعاد مختلف زندگی امام عصر (علیه السلام)، از تولد تا غیبت و از غیبت تا ظهور اختصاص یافته و در آن بخش عمده‏ای از روایاتی که در هر یک از این زمینه‏ها از پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (علیهم السلام) نقل شده، جمع‏آوری گردیده است .
مجلدات یاد شده که دربردارنده مطالب جلد 13 از چاپهای قدیمی بحارالانوار است‏به دفعات ترجمه شده و برای همه علاقه‏مندان قابل استفاده است . (12)

پی‏نوشتها:

1 . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج‏53، ص‏176، ح‏7 .
2 . محمدبن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبة، ص‏200، ح‏16 .
3 . محمدباقر مجلسی، همان، ج‏8، ص‏368 .
4 . مترجم این کتاب سیدجواد مصطفوی و ناشر آن دفتر نشر فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام) است .
5 . متن کامل کتاب کمال‏الدین و تمام‏النعمة توسط منصور پهلوان ترجمه و در سال 1380 از سوی سازمان چاپ و نشر دارالحدیث و در سال 1382 از سوی انتشارات مسجد مقدس جمکران در دو جلد به همراه متن عربی منتشر شده است .
6 . این کتاب توسط محمدجواد غفاری ترجمه و در سال 1376 از سوی نشر صدوق به همراه متن عربی منتشر شده است .
7 . این کتاب توسط سیدهاشم رسولی محلاتی و ترجمه از سوی انتشارات علمیه اسلامیه منتشر شده است .
8 . ر . ک: مصنفات الشیخ المفید، ج 7 .
9 . ر . ک: همان، ج 3 .
10 . این کتاب توسط شیخ محمد رازی ترجمه و با نام تحفه قدسی در علائم ظهور مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در سال 1350 از سوی انتشارات کتابفروشی اسلامیه منتشر شده است .
11 . ترجمه نام این کتاب این است: ®شناساندن پیشوایان هدایت‏به مردمان‏¯
12 . جلد 13 بحارالانوار به دفعات ترجمه و منتشر شده است، که معروف‏ترین آنها ترجمه آقای علی دوانی است که با نام مهدی موعود از سوی انتشارات دارالکتب الاسلامیه منتشر شده است .اخیرا هم این کتاب با ترجمه حسن بن محمد ولی ارومیه‏ای از سوی انتشارات مسجد مقدس جمکران منتشر شده است .
 


ابراهیم شفیعی سروستانی