درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

بر آستان اجابت

مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری از استادش، مرحوم آیت الله سیّدمحمّد فشارکی نقل می‌کند که به هنگام شیوع وبا در «سامرّاء» ایشان فرمود:من حکم کردم بر زنان و مردان از شیعیان سامرّاء که زیارت عاشورا بخوانند و ثواب آن را هدیه نمایند به روح مطهّر حضرت نرجس خاتون، والده ماجده حضرت حجّت(ع) و او را در نزد فرزندش شفیع قرار دهند تا ایشان نیز در نزد خداوند شفاعت نمایند و من ضامن می‌شوم که هرکس این عمل را انجام دهد، مبتلا به بیماری وبا نشود. همه شیعیان به این حکم عمل کردند و هیچ کس مبتلا به وبا نشد.


بر آستان اجابت

 

••• مطمئن‌ترین و نزدیک‌ترین راه برای اجابت دعا
همه امامان، کشتی نجاتند؛ لیکن کشتی امام حسین(ع) سریع‌تر است.
همه ائمّه(ع) مشعل هدایتند؛ ولی مشعل اباعبدالله الحسین(ع) پرفروغ‌تر است. همه اولیای الهی درهای رحمت پروردگارند؛ امّا درِ رحمت امام حسین(ع) فراخ‌تر است.
همه شهیدان راه حقّ شفابخشند؛ لیکن شفابخشیِ امام حسین(ع) گسترده‌تر است.
همه پیشوایان الهی اعجازگرند؛ ولی معجزات امام حسین(ع) همگانی‌تر است.
امام حسین(ع) هرچه داشت، در طبق اخلاص نهاد و همه را یک‌جا، در راه خدا داد.
خدا نیز به او پاداشی فراخور خداوندی‌اش عطا فرمود: شفا در تربت او، استجابت دعا تحت قبّه او و دوای هر دردی را در گروی یک نگاه او قرار داد.
یکی از وسایل مهم و مجرّب برای توسّل به حضرت سیّدالشّهداء(ع)، «زیارت عاشورا» است.
زیارت عاشورا و مداومت بر آن، بسیار سهل و آسان است. هر کسی در هر مکان و در هر زمانی می‌تواند با دلی پاک و نیّتی صادق به درگاه او روی آورد و این زیارت را طبق دستور امام(ع) بخواند و مشکلش را حل شده بیابد.
چقدر فراوانند کسانی که اولاددار نمی‌شدند، با زیارت عاشورا صاحب اولاد شدند! به بیماری سخت و کمرشکنی چون سرطان مبتلا بودند، از برکت زیارت عاشورا بهبودی یافتند! سرپناهی نداشتند و در پرتوی زیارت عاشورا صاحب خانه و کاشانه شدند!
وه چقدر بسیارند کسانی که یک عمر از درد هجران سوختند، با زیارت عاشورا به کعبه مقصود و قبله موعود رسیدند!

 

••• آثار معجزه‌آسای زیارت عاشورا
آثار معجزه‌آسای زیارت عاشورا در این صفحات نمی‌گنجد؛ ولی به حکمِ
آب دریا را اگر نتوان کشیـد
به قدر تشنگی باید چشید
به نمی از یمِ بیکران آن اشاره می‌کنیم:
1. مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری از استادش، مرحوم آیت الله سیّدمحمّد فشارکی نقل می‌کند که به هنگام شیوع وبا در «سامرّاء» ایشان فرمود:
من حکم کردم بر زنان و مردان از شیعیان سامرّاء که زیارت عاشورا بخوانند و ثواب آن را هدیه نمایند به روح مطهّر حضرت نرجس خاتون، والده ماجده حضرت حجّت(ع) و او را در نزد فرزندش شفیع قرار دهند تا ایشان نیز در نزد خداوند شفاعت نمایند و من ضامن می‌شوم که هرکس این عمل را انجام دهد، مبتلا به بیماری وبا نشود.
همه شیعیان به این حکم عمل کردند و هیچ کس مبتلا به وبا نشد.
این مطلب به قدری روشن بود که سنّی‌ها از روی شرمساری، مرده‌های خود را شبانه دفن می‌کردند و به «حرم مطهّر عسکریّین(ع)» می‌آمدند و می‌گفتند:
ما به شما درود می‌فرستیم؛ آن‌گونه که شیعیان می‌فرستند.1
2. در عهد زعامت مرحوم آیت الله حاج سیّدمحمّد حجّت کوه‌کمری، قحطی و گرانی سختی پدید آمد. آن مرحوم به چهل نفر از طلّاب مهذّب و متدیّن  دستور داد که به «مسجد جمکران» مشرّف شوند و در پشت‌بام مسجد به صورت دسته‌جمعی، زیارت عاشورا را با صد سلام و صد لعن و «دعای علقمه» را بخوانند. آنگاه به حضرت موسی‌بن جعفر(ع)، حضرت ابوالفضل(ع) و حضرت علی‌اصغر(ع) متوسّل شوند، رفع گرانی و نزول باران را از خداوند بخواهند.
چهل تن از طلبه فاضل و متدیّن به امر مرجعیّت اعلای تشیّع به میعادگاه عاشقان شرفیاب شدند؛ زیارت عاشورا را طبق دستور آن مرجع آگاه انجام دادند و مسجد جمکران را به قصد «قم» ترک کردند. هنوز به دِه «جمکران» نرسیده بودند که بارانِ رحمت سیل‌آسا فرو ریخت و طلّاب، ناچار شدند که لباس‌های خود را در آورند، کفش‌های خود را به دست بگیرند و از میان سیلاب‌ها عبور کنند.2
3. داستان همسرِ صالحه استاد اشرف حدّاد را همه شنیده‌اند که به زیارت عاشورا مداومت داشت. در شب اوّل رحتلش، سه بار امام حسین(ع) به دیدارش تشریف‌فرما شدند و در بار سوم، امر فرمودند که عذاب را از اهل آن قبرستان بردارند.3
4. سیّد احمد رشتی هنگامی که از قافله عقب ماند و از زندگی دست شست، توسّل فراوان نمود. سرانجام به محضر کعبه دل‌ها تشرّف یافت. حجّت خدا بعد از فرمان نماز شب و «جامعه کبیره» فرمود:
«شما چرا عاشورا نمی‌خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا.»4
5. مرحوم میرزا ابراهیم محلّاتی، عموی محروم آیت‌الله حاج شیخ بهاءالدّین محلّاتی، در شب 24 صفر 1336 ه‍ .ق. در «شیراز» رحلت کرد. در همان شب مرحوم شیخ مشکور در «نجف اشرف» حضرت عزرائیل(ع) را در رؤیا دید و از او پرسید: از کجا تشریف می‌آورید؟ فرمود: از شیراز، از قبض روح میرزا ابراهیم محلّاتی می‌آیم.
از وضع آن مرحوم در عالم برزخ پرسید؛ فرمود: در بهترین حالت است. خداوند هزار فرشته موکّل فرموده که از او اطاعت کنند.
پرسید: از کجا ایشان به این مقام رسیده‌اند؟ فرمود: او سی سال تمام بر زیارت عاشورا مداومت داشت.
شیخ مشکور خوابش را برای میرزا محمّدتقی شیرازی نقل کرد. او به شدّت گریه نمود. گفت: خواب است. فرمود: بلی؛ ولیکن خوابِ شیخ مشکور است.
فردای آن روز، تلگرافی از شیراز رسید و صادقه بودن رؤیای شیخ مشکور بر همگان ثابت شد.5
6. مرحوم شیخ صدرا بادکوبه‌ای که بر زیارت عاشورا مداومت داشت، در 11 شعبان 1392ه‍ ‌.ق. درگذشت. پس از بیست و سه سال هنگامی‌که قبر شریفش در موقع تخریب «وادی السّلام» توسط رژیم عفلقی شکافته شد، پیکر پاکش، تر و تازه پدیدار گردید.6
7. مرحوم حاج شیخ حسن فرید که داستان سامرّاء را از مرحوم حائری شنیده بود، به گرفتاری سختی مبتلا می‌شود. از روز اوّل محرّم شروع به خواندن زیارت عاشورا می‌کند. روز هشتم از برکت آن زیارت، به صورت خارق العادّه‌ای مشکلش حل می‌شود.7
8. بانویی که تا بیست سال بعد از ازدواج، اولاددار نمی‌شد، با مداومت بر زیارت عاشورا ـ به مدّت چهل روز ـ صاحب فرزند شد.8
9. مرحوم آقا نجفی اصفهانی می‌نویسد:
دو چلّه زیارت عاشورا جهت مطالب مشروع خواندم و نتیجه گرفتم.9
10. مرحوم حاج شیخ عبدالنّبی عراقی که کتاب ارزشمندی در کیفیت مداومت بر زیارت عاشورا نوشته، انگیزه نگارش این کتاب را برآورده شدن حاجتی به برکت زیارت عاشورا معرفی می‌کند که به نظر ایشان محال عادی بوده است.
در شیوه‌ای که ایشان بیان فرموده، سه روز روزه گرفته می‌شود، روز سوم غسل زیارت کرده، به صحرا رفته، به خواندن زیارت عاشورا پرداخته می‌شود.10

••• کیفیّت ختم زیارت عاشورا
امّا بهترین کیفیّت زیارت عاشورا بر اساس روایتی که شیخ طوسی(ره) در «مصباح المتهجّد» و ابن قولویه در «کامل الزّیارات» از امام‌صادق(ع) نقل کرده‌اند، به قرار زیر است:
1. غسل زیارت کردن در اوّل روز؛
2. رفتن به صحرا یا محلّی مرتفع؛
3. اشاره کردن به سوی «کربلا»؛
4. لعن فراوان بر قاتلان امام حسین(ع) نمودن؛
5. تکبیر گفتن؛
6. زیارت «امین‌الله» یا زیارت ششم امیرالمؤمنین(ع) را خواندن؛
7. دو رکعت نماز زیارت به جای آوردن؛11
8. زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام خواندن؛
9. دو رکعت نماز زیارت به جای آوردن؛
10. دعای علقمه خواندن.
امام صادق(ع) تضمین کرده است که هر کس این زیارت را به این کیفیّت بخواند، زیارتش قبول، سعی‌اش مشکور، دعایش مستجاب، حاجتش روا و سلامش به محضر سیّدالشّهداء(ع) واصل گردد. آنگاه پس از آنکه پاداش زیارت عاشورا را هزار هزار حج، هزار هزار عمره و هزار هزار جهاد در محضر رسول خدا(ص) بیان می‌کنند، می‌فرمایند:
«اگر بتوانی در همه عمر، همه روزه این زیارت را بخوانی، انجام بده، که همه این پاداش‌ها از آنِ تو خواهد بود.»
و در پایان می‌فرمایند: «هرگاه تو را حاجتی پیش آید، این زیارت را با این دعا بخوان و به این وسیله به سوی خدا توجّه کن که البتّه حاجتت برآورده می‌شود و بی‌گمان خداوند خلف وعده‌ نمی‌کند.»12
با توجّه به نکات یاد شده، بر همه ما لازم است که مشکلات خود را با توسّل به ائمّه اطهار(ع) و به خصوص از رهگذرِ مداومت بر زیارت عاشورا حل کنیم و از فیوضات بیکران این زیارت غفلت نکنیم.

••• راه آســـان
صحیح‌ترین، معتبرترین، کامل‌ترین و جامع‌ترین کیفیّت ختم زیارت عاشورا همان است که از مصباح المتهجّد شیخ طوسی(ره) نقل کردیم؛ امّا برای کسانی که می‌خواهند همه روزه توفیق ختم زیارت عاشورا پیدا کنند، ولی زمان آنها برای چنین کاری کفاف نمی‌دهد، راه آسانی هست که صاحب کتاب «الصّدف المشحون» با سلسله اسنادش از امام هادی(ع) روایت کرده است. بر اساس این نقل، می‌توان جمله لعن را یک‌بار خوانده، فقط جمله «اللّهمّ العنهم جمیعاً» را صد بار گفت.
همچنین جمله سلام را یک بار خوانده، فقط جمله «السَّلَامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلَى أَوْلَادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَیْن‏» را صد بار گفت.13
آیت الله شبستری نیز این متن را از شیخ طوسی(ره) نقل کرده و شرح داده که صاحب «الذّریعه» نیز به آن اشاره نموده است.14

••• آداب ختـــم
همه ختومات از جمله ختم زیارت عاشورا آدابی دارند که رعایت آنها شایسته است:
1. با وضو باشد؛
2. رو به قبله باشد؛
3. با توجّه کامل انجام پذیرد؛
4. به قصد قربت باشد؛
5. به دور از هر گونه ریا و تظاهر انجام پذیرد؛
6. در صورت امکان در اماکن مقدّسه و مشاهد مشرّفه انجام شود؛
7. در صورت امکان، در ساعت معیّن انجام شود؛
8. در صورت امکان، در مکان معیّن انجام پذیرد؛
9. بدون تکلّم در وسط باشد؛
10. با تن پاک، جامه نظیف، به دور از لقمه شبهه‌ناک باشد.
در مورد ختم زیارت عاشورا، علاوه بر آداب یاد شده، رعایت چند نکته دیگر مناسب است:
1. غسل زیارت کرده باشد؛
2. رو به سوی کربلا باشد؛
3. در صحرا، پشت بام، جای مرتفع، زیر آسمان باشد؛
4. متن زیارت را با صد لعن، صد سلام و سجده انجام دهد؛
5. قبلاً زیارت امین الله یا زیارت ششم امیرمؤمنان(ع) را بخواند؛
6. دو رکعت نماز زیارت به جا آورد؛
7. دعای علقمه را بخواند؛
8. بر قاتلان امام حسین(ع) لعنت فراوان کند؛
9. آن را به نیّت تعجیل در امر فرج انجام دهد؛
10. برای تعجیل در امر فرج دعا کند و حدّاقل بگوید:

«اللَّهُمَّ رَبَّ الْحُسَیْنِ اشْفِ صَدْرَ الْحُسَیْنِ وَ اطْلُبْ بِثَارِهِ اللَّهُمَّ انْتَقِمْ مِمَّنْ قَتَلَهُ وَ أَعَانَ عَلَیْه‏»15


پی‌نوشت‌ها:
1. این داستان به خطّ مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری در نزد نگارنده موجود است.
2. این داستان را به نقل از شاهدان عینی در کتاب «کریمه اهل بیت»، ص 481 آوردیم.
3. این واقعه را صاحب «شفاء الصّدور» در ج 1، ص 126 با سند معتبر نقل کرده است.
4. این تشرّف و این فرمان را مرحوم نوری در نجم الثّاقب، ص 342 بدون واسطه از سیّد احمد رشتی نقل کرده است.
5. شرح حال آن فقید سعید در کتاب «مردی بزرگ از خطّه فارس» به تفصیل آمده و این داستان در منابع فراوان، از جمله «داستان‌های شگفت»، ص 344 آمده است.
6. مشروح این داستان را در کتاب «اجساد جاویدان»، ص 355 آوردیم.
7. داستان‌های شگفت، ص 458.
8. زیارت عاشورا و آثار شگفت، ص 32.
9. سیاحت شرق، ص 380.
10. نگارنده گوید: شیخ طوسی سه روز روزه را در زیارت وارث نقل فرموده است. [مصباح المتهجّد، ص 717].
11. شیخ طوسی، مصباح المتهجّد، ص 781.
12. شیروانی، الصّدف المشحون، ص 199.
13. شبستری، اللّؤلؤ النضید، ص 140.
14. آقا بزرگ طهرانی، الذّریعه، ج 15، ص 29.
15. کفعمی، البلد الأمین، ص 280

 

با دعای فرج، با آقایمان صمیمی می شویم

مَثل ما وقتی که دعای فرج می خوانیم، مَثل دوستی است که نمی تواند دوست قدیمی اش را ببیند ولی برای او از راه دور پیام می فرستد و امید دارد که آدرس منزلش، همان آدرس قدیمی باشد. آن دوست قدیمی، وقتی پیامهای سرشار از محبّت دوستش را می بیند، می فهمد که براستی «از دل نرود هر که از دیده رود.» همچنین می فهمد که غیر از کارت های متعددی  که برای تولدش می آید، کسی هست که غیر از روز تولد، به یادش هست و سراغی از او می گیرد.

وقتی دعای فرج می خوانیم، از مظلومی یاد می کنیم که خودمان، دلش را بارها شکسته ایم و اکنون، از او دور دوریم. نه از جهت دوری راه، بلکه دوری قلبها. آیا تا به حال، ایستاده ایم تا از خودمان بپرسیم: «چقدر وقت عمل به شعار «دوستت داریم» مرد عمل هستیم؟» یا به عبارتی «چقدر دوستیم؟»

چند وقت پیش شعری خواندم که مضمونش چندین سوال بود: اینکه آیا مال ما، آنقدر پاک و طاهر هست که بتوانیم امام مان را سر سفره هایمان دعوت کنیم؟ اینکه آیا خانه هایمان از پول حلال خریده و ساخته شده است تا بتوانیم امام را به خانه مان فرابخوانیم؟ اینکه می توانیم بدون ترس از آبرو ریزی رایانه مان را در اختیار امام بگذاریم؟ اینکه عملی در چنته داریم که در پی اش، لبخند امام باشد؟

روزی امام صادق‏ (علیه السلام) بی‏ مقدمه به «عبد اللَّه بن ابی یعفور» فرمودند: «ای پسر ابویعفور! رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: شش خصلت است که در هر کس باشد در پیشگاه خداوند - عزّوجلّ - و جانب راست او است.» ابن ابی یعفور گفت: «فدایت گردم آن ‏ها چیست؟» فرمودند: «مرد مسلمان برای برادرش آنچه را که برای عزیزترین خاندانش دوست می ‏دارد، دوست بدارد و ناخوش دارد برای برادرش آنچه را که برای عزیزترین خاندانش خوش ندارد و در دوستی با او صمیمیت داشته باشد.»

ابن ابی یعفور گریه کرد و گفت: «چگونه با او صمیمیت کند؟» امام صادق‏ (ع) فرمودند: «هرگاه به آن مرتبه [صمیمیت] برسد، همه ی آنچه در دل دارد به او می ‏گوید، پس اگر خوشحال شد او هم مسرور می‏ گردد، و هرگاه اندوهگین باشد او نیز محزون می ‏شود، و اگر بتواند ناراحتی ‏هایش را برطرف می‏ سازد و گرنه برای او به درگاه خداوند دعا می‏ کند...» (1)

حال اگر نمی توانیم مَحرم رازهای مولایمان باشیم، اگر دستی توانا و پایی همراه نداریم تا در راه رفع موانع فرج قدمی برداریم، اگر حتی با شادی او شاد و بر غمهایش مرهم نیستیم، لااقل می توانیم پیام محبت آمیزی به خداوند بفرستیم و خواهش کنیم: «آخرین گل از بوستان آل علی (ع) را از طوفان بلایا مصون بدارد»
و دردمندانه بگوییم: «برساند آقای مظلوم و صبوری را که با تمام بدی های ما، هنوز هم دست محبت اش را از سرمان برنداشته است.»

و رو به آقایمان قول بدهیم که یاری اش کنیم: «دوست عزیز! ما را ببخش که رو راست نبودیم. دست علی (ع) می دهم که از امروز، دوست تر باشم (ان شاء الله)...»
 
پی نوشت:
1. کافی: 172:2؛ موسوی اصفهانی، محمد تقی، مکیال المکارم، نشر مسجد مقدس جمکران، ج1، ص 486
 

با دعای فرج، به سپاه خدا می پیوندیم

مَثَل ما وقتی که دعای فرج می خوانیم، مَثل رأی دادن برای تشکیل یک دولت است. وقتی دعا فرج می خوانیم، انگار که به  صندوق تشکیل دولت خداخواهانه ی امام عصر (عجل الله تعالی فرجه)، یک رأی «آری» می دهیم. وقتی که دعای فرج نمی خوانیم، رأیمان را به صندوق های دیگر می ریزیم. آخرش، وقتی که رأی ها جمع شد، یک دولت تشکیل می شود که در رأسش کسی قرار دارد که هیچ مردی به پای مردانگی اش نمی رسد. دولتی که فکرش نه رفاه مردم است نه توسعه ی کشور؛ بلکه خدا پرستی است که مردم را به رفاه و ثروت و خوشبختی می رساند.

حالا وقتی یک حزب برای حمایت و یاری از مولایمان تشکیل می دهیم، به چند صورت عمل می کنیم:
 1. گاهی فقط خودمان رأیمان را می دانیم و به کسی هم نمی گوییم. این می شود حمایت و یاری قلبی از امام.

2. برخی اوقات از رأیمان دفاع می کنیم؛ با دیگران بر سر اینکه چه کسی حق است بحث می کنیم و شبانه روز، دست به دعا برمی داریم که دولت حق بر سر کار بیاید. این می شود یاری زبانی.

3. آخرین صورت یاری، یاری عملی است. وقتی که ستادی تشکیل می دهیم و در آن اعلامیه و بروشور و کتاب چاپ می کنیم تا نه تنها برای تنها دولت برحق جهان، تبلیغ کنیم بلکه به همه نشان دهیم که چنین دولتی، ارزش برخاستن و جهاد کردن دارد.

وقتی که برای مولایمان (ارواحنا له الفداء) دعا می کنیم، انگار که اعلام وفاداری به حزبی کرده ایم. حزب ما، «حزب الله» است.

حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) در شب عاشورا خطاب به یارانشان فرمودند: «به تحقیق که جدّم خبرم داد که فرزندم حسین در دشت کربلا غریب، تنها و تشنه کشته خواهد شد، پس هرکه او را یاری کند مرا یاری کرده و فرزندش قائم را یاری کرده، و هرکس به زبانش ما را یاری نماید، روز قیامت در حزب ما خواهد بود.» (1)

همچنین خداوند متعال فرموده است: «هر کسى خدا و پیامبر او و کسانى را که ایمان آورده‏اند ولىّ خود بداند (پیروز است، چرا که) حزب خدا همان پیروزمندانند.» (2)
ما یک رأی بیشتر نداریم؛ حواسمان باشد که حمایت و یاری مان را خرج چه کسی می کنیم.
 
 
پی نوشت:
1. معالی السبطین، به نقل از ارشاد القلوب از کتاب نور العین؛ به نقل از موسوی اصفهانی، محمّد تقی، مکیال المکارم، ج 1، نشر مسجد مقدّس جمکران، ص 608.
2. مائده: 56.

با دعای فرج، شهیدیم!

مَثَل ما وقتی که برای فرج دعا می کنیم، مَثل مردانی است که در صدر اسلام، وقتی که اسلام، نامِ ناآشنا و غریبی بود، برای مردی که هنوز چهره ی تابنده اش را همه کس نشناخته بودند، آستین بالا زدند؛ شمشیر به دست گرفتند و دوشادوش او جنگیدند. مَثل ما وقتی که برای فرج دعا می کنیم و انتظار مردی را می کشیم که نامش غریب و راهش، کم رهرو است، مانند شمشیر زدن در کنار خاتم پیامبران، حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) است. باور کنید که این مثال از آن مثالهای ادبیاتی نیست! این مثال عین حدیث است!

امام محمّد باقر(ع) فرمودند: «آن‏ که از شما، این امر را شناخته و منتظر آن باشد و خوبی را در آن ببیند، به خدا قسم مانند کسی است که در رکاب قائم آل محمّد -علیهم السلام- با شمشیر خود جهاد کرده باشد.» سپس فرمودند: «بلکه واللَّه مثل کسی است که در خدمت رسول خدا (ص) با شمشیرش جهاد کرده باشد»، و بار سوم فرمودند: «بلکه به خدا قسم همچون کسی است که در خیمه ی رسول خدا (ص) شهید شده باشد.» (1)

دعا کردن، یکی از بهترین نشانه های انسان منتظر است. معلوم است که کسی که صمٌّ بکم (کر و لال) بنشیند و به در و دیوار نگاه کند و هیچ دستی – نه برای دعا و نه برای عمل به خیر- تکان ندهد، منتظر نیست؛ علّاف است! این حدیث هم برای علافان نیست؛ برای منتظران است!

البته این به این معنا هم نیست که کسی که دعا لقلقه ی زبانش شده و اعمالش همواره موجب رنجش حضرت صاحب الامر (ارواحنا له الفداء) می شود، مشمول این حدیث است. شرط تحقق شهادت در راه رسول خدا(ص) در آخرالزمان، بر طبق حدیث «آگاهی از امر [امامت]» و «انتظار آگاهانه» است. (2)

ابوحمزه ثمالی، نقل می کند: به حضرت صادق‏(ع) عرضه داشتم: «فدایت شوم! سنّم بالا رفته و استخوانم سست گشته و مرگم نزدیک شده است و می ‏ترسم پیش از آن‏که این امر [حکومت شما] را دریابم مرگم فرا رسد.» فرمودند: «ای ابوحمزه! هرکه به ما ایمان آورد و حدیث ما را تصدیق کرد، و به انتظار دوران ما نشست مانند کسی است که زیر پرچم قائم‏ (ع) کشته شود؛ بلکه به خدا سوگند! زیر پرچم رسول خدا(ص) [به شهادت رسد].» (3)
اگر تا امروز باور نکردید که راه شهادت همیشه باز است، امروز باور کنید. منتظران، شهیدند...
 
پی نوشت:
1. مجمع البیان: 238:9؛ به نقل از موسوی اصفهانی، محمّد تقی، مکیال المکارم، ج 1، نشر مسجد مقدّس جمکران، ص 606.
2. موسوی اصفهانی، همان.
3. البرهان: 293:4؛ به نقل از موسوی، همان.

دعای امام علی علیه‌السلام در طلب باران

بارخدایا! از تو بارانى درشت و تندبار مى خواهیم تا آنها را که مرده‌اند زنده سازى و آنچه را که از دست رفته است تدارک فرمایى.

 

امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام:‌
بار خدایا، کوه‌هاى ما از خشکى شکافته و زمین ما تیره شده. ستورانمان تشنه‌اند و در آغل‌هاى خود سرگشته‌اند. همانند مادران فرزند مرده مى‌نالند. از آمد و شدهاى بیهوده به چراگاه‌ها ملول شده‌اند و از اشتیاق به آبشخورها به ستوه آمده‌اند. (بار خدایا، ترحم فرماى به ناله گوسفندان و شوق ماده شتران به آبشخورها.)
بار خدایا، ترحم فرماى به سرگشتگى آنها، آنگاه که در راه می‌روند و به ناله‌هایشان، آنگاه که به آغلهایشان در مى‌آیند.
بارخدایا، بیرون آمده ایم به سوى تو، هنگامى که خشکسالى چونان اشترى لاغر بر سر ما آمده . و ابرهاى باران‌زاى نه بدان گونه‌اند که مى نمایند.

اى خداوند، تویى امید دردمندان و چاره ساز خواهندگان، در هنگامى که مردمان نومید شده‌اند و ابر، باران خود را باز داشته و چرندگان هلاک شده‌اند تو را مى خوانیم.

بار خدایا که ما را به اعمالمان مؤاخذه نفرمایى و به گناهانمان مگیرى، رحمت خود را با ابرهاى بارنده‌ات و بهار پربارانت و روییدنیهاى شادى افزایت بر ما ارزانى دار.
از تو بارانى درشت و تندبار مى خواهیم تا آنها را که مرده اند زنده سازى و آنچه را که از دست رفته است تدارک فرمایى.

اى خداوند، بارانى از تو مى خواهیم جانبخش و سیراب کننده که همه را دربر گیرد و به همه جاى برسد. بارانى پاکیزه ، برکت دهنده ، گوارا و پر نعمت ، که گیاهش بسیار بود و شاخه هایش پربار و برگهایش تر و تازه که بدان بندگان ناتوانت را تن و توش دهى و بلاد مرده ات را زنده گردانى.

بار خدایا، بارانى عطا کن تا زمینهاى بلند پر علف شوند و در زمینهاى پست آب روان گردد و پیرامون ما سبز و خرم شود و میوه هایمان فراوان گردد و ستورانمان به راحت رسند و مردمان دور از ما نیز از آن تمتع برند و صحراها و مزارع آفتاب زده ، از آن بهره مند گردند....


متن حدیث:

اللَّهُمَّ قَدِ انْصَاحَتْ جِبَالُنَا، وَ اغْبَرَّتْ اءَرْضُنَا، وَ هامَتْ دَوابُّنا، وَ تَحَیَّرَتْ فِی مَرَابِضِها، وَ عَجَّتْ عَجِیجَ الثَّکالَى عَلَى اءَوْلادِها، وَ مَلَّتِ التَّرَدُّدَ فِی مَراتِعِهَا، وَ الْحَنِینَ إ لى مَوارِدِها.
اللَّهُمَّ فَارْحَمْ اءَنِینَ الْآنَّةِ، وَ حَنِینَ الْحَانَّةِ.
اللَّهُمَّ فَارْحَمْ حَیْرَتَها فِی مَذاهِبِها، وَ اءَنِینَها فِی مَوَالِجِها.
اللَّهُمَّ خَرَجْنا إِلَیْکَ حِینَ اعْتَکَرَتْ عَلَیْنا حَدابِیرُ السِّنِینَ، وَ اءَخْلَفَتْنا مَخایِلُ الْجُودِ، فَکُنْتَ الرَّجَاءَ لِلْمُبْتَئِسِ، وَ الْبَلاغَ لِلْمُلْتَمِسِ، نَدْعُوکَ حِینَ قَنِطَ الْاءَنامُ، وَ مُنِعَ الْغَمامُ، وَ هَلَکَ السَّوامُ، اءَلا تُؤ اخِذَنا بِاءَعْمالِنا، وَ لا تَأْخُذَنا بِذُنُوبِنا، وَ انْشُرْ عَلَیْنا رَحْمَتَکَ بِالسَّحابِ الْمُنْبَعِقِ، وَ الرَّبِیعِ الْمُغْدِقِ، وَ النَّباتِ الْمُونِقِ، سَحّا وَابِلاً، تُحْیِی بِهِ ما قَدْ ماتَ، وَ تَرُدُّ بِهِ ما قَدْ فاتَ.
اللَّهُمَّ سُقْیا مِنْکَ، مُحْیِیَةً، مُرْوِیَةً، تَامَّةً، عَامَّةً، طَیِّبَةً، مُبَارَکَةً، هَنِیئَةً، مَرِیئَةً مَرِیعَةً، زاکِیا نَبْتُها، ثامِرا فَرْعُها، نَاضِرا وَرَقُها، تُنْعِشُ بِهَا الضَّعِیفَ مِنْ عِبَادِکَ، وَ تُحْیِی بِهَا الْمَیِّتَ مِنْ بِلاَدِکَ.
اللَّهُمَّ سُقْیا مِنْکَ تُعْشِبُ بِهَا نِجَادُنَا، وَ تَجْرِی بِها وِهَادُنَا، وَ یُخْصِبُ بِها جَنَابُنا، وَ تُقْبِلُ بِها ثِمارُنا، وَ تَعِیشُ بِها مَواشِینا، وَ تَنْدَى بِها اءَقَاصِینا، وَ تَسْتَعِینُ بِها ضَواحِینا، مِنْ بَرَکاتِکَ الْواسِعَةِ، وَ عَطایاکَ الْجَزِیلَةِ عَلَى بَرِیَّتِکَ الْمُرْمِلَةِ، وَ وَحْشِکَ الْمُهْمَلَةِ....


«نهج البلاغه، خطبه114»