درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

رجعت، واقعه ای پیش از «واقعه»

حتماً می دانید که قیامتی در کار است. این را در جای جای قرآن می توانید ببینید و بخوانید. مثلاً «قسم به روز قیامت!»(1) یا «آن واقعه ای که در آمدن آن هیچ دروغی نیست، وقتی اتّفاق بیفتد، بالابرنده ی [مقامها] و پست کننده است.»(2) یا «از تو در باره ی قیامت مى ‏پرسند [که‏] وقوع آن چه وقت است؟ بگو: فقط پروردگار من می داند و  جز او [هیچ کس‏] آن را در وقتش آشکار نمى ‏گرداند. [این حادثه‏] بر آسمانها و زمین سخت است، جز به صورت ناگهانی به شما نمى‏ رسد.»(3)

همچنین هشدار دادن، درباره ی قیامت را می توانید در دعوت همه ی پیامبران الهی (علیهم السلام) بخوانید. از حضرت آدم(علی نبینا و آله و علیه السلام) تا حضرت خاتم (صلی الله علیه و آله)!

حالا ما به شما چیزی را می گوییم که جز شیعیان، کسی از آن خبر ندارد؛ لااقل دیگران از زبان شیعیان آن را شنیده اند و نقل می کنند. همچنین، ماجرایی است که به نفع شیعیان اتّفاق می افتد و به شدّت به ضرر دشمنان اهل بیت(ع) است. این ماجرا نیز در قرآن و در زبان پیامبران الهی و ائمّه معصوم(ع)، آمده است و وقوعش نیز حتمی است. واقعه ای که پیش از واقعه ی قیامت اتّفاق می افتد و در آن، اتّفاقی مشابه با برپایی رستاخیز صورت می پذیرد. این واقعه ی بزرگ در هنگامه ی ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه) رخ می دهد و نامش: «رجعت» است.

امّا رجعت چیست؟

رجعت چیست؟
کلمه ی رجعت، عربی است و به معنای بازگشت است. امّا اصطلاح آن برای این واقعه به کار می رود: «بازگشت برخی از مردگان به دنیا، در وقت ظهور حضرت مهدی(عج)، پیش از قیامت که به وسیله ی آن، خداوند گروهی را که تا آن زمان در مظلومیت به سر می بردند، عزیز می کند و عدّه ای که تا آن زمان ظلم می کردند، بر زمین خواهد زد.»(4)

رجعت از اعتقادات خاصّ شیعیان است و در زمان امام صادق(علیه السلام) رمز بین شیعیان بود. اگر کسی از آن می دانست، حتماً شیعه بود و مَحرم راز. وگرنه در آن شرایط خفقان آور، نمی شد دوست و دشمن را از هم تشخیص داد.(5)

نکته ی مهم در رجعت این است که بازگشت از قبر، برای همه و عمومی نیست. بلکه تنها گروهی از مردم برمی گردند. امام صادق(ع) فرمودند: «...در رجعت مؤمن خالص، و کافر خالص و آنان که [مستحقّ عذاب خداوند بودند ولی] به عذاب خدا نمرده ‏اند، برمى ‏گردند.»(6)

در مطلب بعدی بخوانید:  «رجعت و قیامت چه نسبتی با هم دارند؟»؛ ان شاء الله.


پی نوشت:
1.    سوره ی قیامت، آیه ی 1.
2.    سوره ی واقعه، 1-3.
3.    سوره ی اعراف، آیه ی 187.
4.    این تعریف با اندکی تغییر از کتاب «اوائل المقالات» شیخ مفید، ص 89 آورده شده است.
5.    ضمیری، محمد رضا، «رجعت؛ یا بازگشت به جهان»، تهران، موعود، چاپ ششم، 1389، ص 16.
6.    شیخ حرّ عاملى، محمّد بن حسن، «الإیقاظ من الهجعة بالبرهان على الرّجعة»، تهران، نوید، چاپ اوّل، 1362، ص 247.

ظهور تا حکومت: بازگشت درگذشتگان 2

آیا رجعت اتفاق می افتد؟
در اینکه رجعت اتفاق می افتد شکی نیست. چرا که هم در قرآن آیاتی درباره ی آن داریم و هم در روایات و هم عقل ما به لزوم رجعت گواهی می دهد. برخی از این دلایل را با هم می خوانیم:
دلایل قرآنی:
اول: «روزی از هر امتی، گروهی از کسانی که ما را تکذیب کردند محشور می کنیم و سپس آنها نگه داشته می شوند.» (آیه 83 سوره ی نمل)
همین که در این آیه آمده است: «گروهی از مردم...» به خوبی نشان می دهد که منظور از حشر در این آیه، حشر در قیامت نیست. چرا که در قیامت همه ی مردم مورد محاسبه قرار می گیرند.
این آیه روشن ترین آیه ی رجعت است.

دوم: «همانا ما فرستادگان خویش و مؤمنان را در دنیا، آن روزی که شاهدان اقامه شوند، یاری خواهیم نمود.» (آیه ی 51 سوره ی مؤمن)
خداوند که دروغ نمی گوید، وعده ای که نخواهد عمل کند هم همینطور، با این حال پیامبران بسیاری را سراغ داریم که در این دنیا یاری نشده اند. تقریباً همه ی پیامبران الهی یاری نشده اند! حضرت نوح (ع) 950 سال قومش را هدایت کرد و تنها 40 نفر از آنان به راه راست آمدند! وعده ی الهی در آینده و با رجعت محقق خواهد شد.

سوم: «ما تو را نفرستادیم مگر برای بشارت و بیم همه ی مردم جهان...» (آیه ی 28 سوره ی سبأ)
از آنجایی که دعوت پیامبر اکرم (ص) هرگز جهانی نشد، و این «همه ی مردم جهان» شامل همه ی نسل ها و عصرها می شود، باید به این نتیجه رسید که فرصتی برای محقق شدن این وعده روی خواهد داد.

دلایل روایی:
اول: احادیثی از این دست:
«اولین شخصی که به دنیا رجعت می کند حسین بن علی (ع) است....» (امام صادق علیه السلام) (1)
یعنی احادیثی که به رجعت امام حسین (ع) اشاره می کنند.

دوم: احادیثی شبیه به این مضمون:
«رسول خدا و امیرالمؤمنین (ع) به زودی به دنیا بازگردانده می شوند.» ( امام باقر علیه السلام) (2)

نکته ی مهم: احادیث رجعت از آن دسته احادیثی است که به حد تواتر رسیده یعنی آنقدر از راویان مختلف نقل شده است که شکی در صحت آن نیست. این احادیث از  بالاترین درجه ی اعتبار برخوردارند. (4)

دلایل عقلانی:
اول: خداوند عادل است و عدل خداوند ایجاب می کند که برخورداری از نعمت ظهور را به همه ی مردمی که منتظرش بوده اند، ارزانی کند نه فقط مردم آخرالزمان.

دوم: برخی از کفار، جنایاتی مرتکب شده اند و بی آنکه مجازاتی در این دنیا گریبانشان را بگیرد، مرده اند و به دوزخ برزخ رفته اند. در حالیکه وعده ی خداست که فاجران در همین دنیا، مکافات عمل خویش را می بینند.
علاوه بر آن، برخی از کمالات فقط در دنیا به دست می آیند. مؤمنانی که مثل ائمه ی اطهار (ع) به شهادت رسیده اند و یا به نحوی نتوانسته اند مراتب کمال خود را طی کنند، باید فرصتی داشته باشند که به دنیا بازگردند و جبران مافات کنند.

سوم: قرار است حضرت مهدی (عج) حکومت جهانی تشکیل بدهند. گرویدن برخی از مردم به دین اسلام در گرو رجعت برخی پیامبران است. مثلاً در حدیث آمده است که وقتی پیامبر اکرم (ص) رجعت می کنند بسیاری از مردم به دین اسلام، می گروند. (5)

رجعت تناسخ نیست
در پایان این دو مقاله، باید بگوییم که رجعت امری تایید شده از سوی امامان معصوم ما و تناسخ امری باطل است. تفاوت تناسخ و رجعت در این است که روحی که در تناسخ بازمی گردد به جسم دیگری می رود ولی روح در رجعت به جسم پیشین خود گره می خورد.


پی نوشت:
1.    حر عاملی، محمد، الایقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، ص 430
2.    همان، ص 379 و بحارالانوار، ج 53، بحث رجعت، احادیث 21، 22، 24، 72
3.    بحارالانوار، ج 53، ح 9، 20، 23، 66
4.    همان، ص 42
5.    همان، ص 64

منایع:
1.    ضمیری، محمد رضا، رجعت
2.    خادمی شیرازی، محمد، رجعت
3.    با استفاده از سخنان اسماعیل شفیعی سروستاین درباره ی رجعت.

رجعت؛ یک اتفاق ، یا یک ضرورت

اگر قرار باشد زمین آباد شود، باید علت‏ها و سبب‏هاى خشکى و خرابى آن از میان برود. حال اگر این علت‏ها و سبب‏ها این باشند که در زمان‏هاى گذشته خونى به ناحق ریخته شده، حقى غصب شده و ستمى بر کسى رفته است و در پى آن کیفرى در کار نبوده و به همین خاطر، زمین‏هایى سر سبز، کویر و شوره زار شده‏اند، ضرورى است که آن افراد و عوامل زنده شوند، حدود و مجازات‏ها به اجرا درآیند و حق‏ها به جاى خود باز گردند تا باران‏هایى که به این دلایل بر سر زمین یا سر زمین‏هایى نباریده‏اند باز ببارند و نعمت‏هایى که راه آنها بسته شده بود باز ارزانى زمین و زمینیان شوند.




از سوى برخى از منکران یا تردیدکنندگان در باره رجعت، گاه این پرسش‏ها یا تردیدها مطرح مى‏شود که:
1. اگر هدف از بازگشت برخى مؤمنان و غیر مؤمنان در رجعت، مجازات یا پاداش برخى از افراد درگذشته در این دنیاست، رجعت لزومى ندارد؛ زیرا افراد نیکوکار، در بهشت برزخى به سر مى‏برند و آمدن آنها به این دنیا، هر چند سرسبز و آباد باشد، همانند بردن آنان از بهشت به جهنم است. افراد بدکار نیز در جهنم برزخى عذاب مى‏شوند و آوردن آنها به این دنیا، هر چند عذابى مکرر و بسیار ببینند همانند بردن آنها از جهنم به بهشت خواهد بود؛ از این رو که نه عذاب مادى و معنوى این جهان با عذاب برزخ و قیامت قابل مقایسه است نه نعمت‏ها و نه خوبى‏هاى مادى و معنوى آن با خوشى‏ها و نعمت‏هاى مادى و معنوى برزخ و قیامت .


2. اگر مقصود این است که مؤمنان و کافران پیشین وعده‏هاى الهى را به چشم خود در این دنیا ببینند، این آگاهى، از جهان دیگر نیز براى آنها حاصل خواهد شد.

3. اصولاً با وجود رویدادى عظیم و فراگیر به نام قیامت، چه نیاز به اتفاقى جزئى و موردى به نام رجعت است؟ پاداش‏ها و کیفرها در قیامت داده خواهد شد.

و برخى پرسش‏ها و شبهه‏هاى دیگر که در جاى خود مى‏توانند درست نیز باشند.

در این نوشتار، هدف آن است که با روشن ساختن برخى جنبه‏هاى رجعت، این نظر مطرح شود که رجعت، با وجود قبول درستى پرسش‏هاى بالا، باز یک ضرورت است؛ ضرورتى که با حذف آن در هدف‏ها، آرمان‏ها و طرح‏هاى اسلام خلل پدید مى‏آید و هیچ چیز دیگرى جاى خالى آن را پر نمى‏کند.

از اینرو، به طرح ضرورت رجعت، تنها در سه جنبه تکوینى، تاریخى - عقیدتى و کمال انسانى مى‏پردازیم .

الف) ضرورت تکوینى
از بسیارى آیات و روایات چنین برمى آید که ظلم و ستم، به ویژه ستمى که پاسخ داده نشود و در آن حق مظلوم از ظالم گرفته نشود، حدودى که جارى نشوند و مجازات‏هایى که به اجرا در نیایند، همه و همه به تنهایى و در کنار یکدیگر، مایه آن خواهند شد که نظم زمین و آسمان بر هم خورد، باران در جاى خود نبارد، نعمت‏ها دگرگون شوند، سرزمین‏هاى آباد، بایر، خشک و غیر زراعى شوند، باغ‏ها و درختان به شوره‏زار تبدیل شوند، روحیات مردم تغییر یابد. و از این قبیل آثار وضعى و پیامدهاى طبیعى گناهان اجتماعى که بر عالم تکوین تاثیر خواهند نهاد.

از سوى دیگر، مى‏دانیم که قرار است پس از ظهور، زمین سراسر آباد و سر سبز شود و هر چیزى به جاى خود بازگردد. و مى‏دانیم که عالم، عالم علل و اسباب است و قرار است کار این جهان، جتى پس از ظهور نیز، جز در مواردى خاص، با علل و اسباب پیش رود.

بر اساس این دانسته‏ها، اگر قرار باشد زمین آباد شود، باید علت‏ها و سبب‏هاى خشکى و خرابى آن از میان برود. حال اگر این علت‏ها و سبب‏ها این باشند که در زمان‏هاى گذشته خونى به ناحق ریخته شده، حقى غصب شده و ستمى بر کسى رفته است و در پى آن کیفرى در کار نبوده و به همین خاطر، زمین‏هایى سر سبز، کویر و شوره زار شده‏اند، ضرورى است که آن افراد و عوامل زنده شوند، حدود و مجازات‏ها به اجرا درآیند و حق‏ها به جاى خود باز گردند تا باران‏هایى که به این دلایل بر سر زمین یا سر زمین‏هایى نباریده‏اند باز ببارند و نعمت‏هایى که راه آنها بسته شده بود باز ارزانى زمین و زمینیان شوند.

ب) ضرورت تاریخى - عقیدتى
مى‏دانیم که بسیارى از پیروان ادیان و مذاهب نادرست، آنها که تعصب و عنادى ندارند، حق را مى‏پذیرند و اگر تشخیص خود را غلط دانستند، نظر خویش را تغییر مى‏دهند، تنها به خاطر این پیرو برخى دین‏ها و مذهب‏ها شده و در عقیده خود مانده‏اند که نمى‏توانند بپذیرند که پیشوایانشان دروغ گفته‏اند، به نیرنگ دست یازیده‏اند، توطئه اندیشیده‏اند، دین ساخته‏اند و آن را به خدا نسبت داده‏اند، یا دینى الهى را در حساس‏ترین شرایط تاریخى خود به انحراف کشانده‏اند.

این افراد اگر بدانند که در گذشته چه رخ داده است و این را از زبان همان بدعتگران، دین سازان و انحراف آفرینان بشنوند از عقیده خویش دست خواهند برداشت و به حق خواهند گروید.

از دیگر سو مى‏دانیم که قرار است پس از ظهور، همگان به حق گرایند و با رغبت، به مذهب و آیینى رو کنند که حق است و قرار است تنها با آنان ستیز شود که حق را در مى‏یابند امّا بر باطل خود اصرار مى‏ورزند.

بر این اساس، اگر قرار باشد که در این دنیا حق بر پیروان و مذاهب و ادیان باطل که حسن ظن به پیشوایان خود دارند آشکار شود، راهى جز این نیست که همان پیشوایان باطل از همان جایگاهى که پیروانشان به عنوان آرامگاه براى آنان مى‏شناسند بیرون آیند، دو باره زنده شوند و خود اقرار کنند که چگونه آیندگان را اغفال کرده،به اشتباه کشانده و گمراه ساخته‏اند. جز این طریق، پیروان حقجو امّا خوشبین، به گمراهى پیشوایان خود یقین نخواهند یافت و پیروان معاند و حق ستیز شناخته نخواهند شد.

به همین ترتیب، لازم است که پیامبران نیز پا به این جهان بگذارند تا شاهدى باشند براى آیین حقى که آورده‏اند و میزانى براى سنجش دیگرگونى‏ها و تحریف‏هایى که در آیین آنان صورت پذیرفته است .

ج) ضرورت کمال انسانى
هدف از آفرینش انسان‏ها رسیدن به کمال و نزدیکى به کمال مطلق است که از آن با «قربة الى الله» یا تقرب و »نزدیکى به خدا« یاد مى‏شود. این نزدیکى به خدا براى هر انسان باید در طول عمر محدود او در این دنیا به دست آید .هر لحظه این عمر اگر براى هر انسان، باایمان و عمل صالح و بهترین عمل در هر لحظه همراه باشد، آن انسان پس از مرگ خویش در بالاترین و والاترین درجات جا خواهد داشت. هر لحظه که براى هر انسان به گونه‏اى مطلوب سپرى مى‏شود، در آخرت براى او سال‏ها، قرن‏ها و هزاره‏ها پیشرفت خواهد بود و هر لحظه که از دست او برود، در جهان دیگر باید سالها، قرنها و هزاره‏ها را طى کند تا به آن نقطه اى برسد که مى‏توانست با یک لحظه دنیا برسد.

مؤمنانى هستند که پس از مرگ و دیدن آنچه به دست آورده و آنچه از دست داده اند آرزو مى‏کنند که باز به دنیا باز گردند، عمل صالح کنند. در راه خدا کوشش، تلاش و جهاد نمایند، به مردم خدمت کنند، در راه استقرار حقیقت و تاسیس و استمرار حکومت حق بکوشند و در این راه رنج ببینند و در صورت لزوم کشته شوند تا به درجاتى بالاتر و والاتر از آن چه هم اکنون در آن هستند دست یابند. اینان مشتاق این هستند که از بهشت برزخى با همه نعمت‏هایش بیرون آیند و رنج زندگى دنیا را به جان بخرند تا آن گاه که باز مى‏گردند در مراتبى بالاتر قرار گیرند، مراتبى که بدون این کوشش‏ها، تلاش‏ها و مجاهدت‏هاى چند روزه دنیا باید با سال‏ها، قرن‏ها و هزاره‏ها در عالم دیگر بدست آید.

از دیگر سوى هستند انبیا، جانشینان انبیا و اولیایى که در این دنیا آمدند و رفتند امّا مردم نتوانستند بیش از قطره‏اى از دریاى وجود آنها بهره ببرند. آنها نیز مشتاق هستند که به این دنیا باز گردند تا باز در راه خدا به هدایت مردم بپردازند و بخش‏هایى دیگر از ظرفیت‏هاى گسترده و پهناور وجود خویش را در اختیار مردم بگذارند. با این کار، هم سهمى در استقرار دین حق در سرتاسر گیتى بر عهده بگیرند، هم دیگر نیروها و توان‏هاى آنها بى حاصل نماند،هم خود از این طریق تقربى بیشتر کسب کنند.

براى اینکه ظرفیت‏هاى بالقوه مؤمنان خالص به فعل آید و براى آن که ظرفیت‏هاى بالفعل انسان‏هاى کامل در خدمت ایمان، مؤمنان و حکومت ایمانیان به کار گرفته شود و براى اینکه استعدادها و توان‏هایى که خداوند در انسان‏ها نهاده است عبث نباشد، ضرورى است که مؤمنان استوار و انسان‏هاى کامل دو باره در این جهان حاضر شوند و راه نیمه تمام خود را تمام کنند. امّا مؤمنانى هستند که بیم آن دارند که اگر به این دنیا باز گردند، گرفتار ضعف‏ها، خطاها و وسوسه‏هایى شوند که آنها را از مرتبه خویش پایین‏تر خواهد آورد. چنین مؤمنانى مایل نیستند که به این جهان برگردند و نیز بر نخواهند گشت .

ماهنامه موعود شماره 29
سید على محمد رفیعى

نحوه‌ی حکومت ائمه بعد از رجعت چگونه است؟

رجعت ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ از امور قطعی و یقینی است اما در مورد کیفیت رجعت و نحوه حکومت آنها اطلاعات آنچنانه ای در دست نیست فقط در مورد حضرت امام حسین ـ علیه السلام ـ وارد شده که به اندازه ای پادشاهی خواهند کرد که از پیری موی ابروهایش بر روی چشمانش آویخته شود.


با عرض سلام و احترام خدمت سؤال کننده محترم و با آرزوی سلامتی و توفیق برای شما درباره کیفیت رجعت ائمه و حکومت ایشان اطاعت تفصیلی در اخبار و روایات وارد نگردیده است. فقط آنچه قطعی است رجعت آنان می باشد و نیز وارد گردید که نوزده سال بعد از قیام صاحب الامر رجعت ائمه با رجعت امام حسین ـ علیه السلام ـ شروع می شود و سپس حضرت علی ـ علیه السلام ـ می آیند آنگاه پیامبر اکرم ـ صلی اله علیه و آله و سلم ـ . اما آیا همه معصومین در عصر امام زمان می آیند یا به ترتیب یکی یکی می آیند و از دنیا می روند قطعی نیست، و درباره کیفیت حکومت ایشان نیز تفصیلاً بیان نشده است فقط از روایات می شود استفاده نمود که ادامه همان حکومت امام عصر است فقط در یک روایات به کلیاتی از حکومت حضرت علی آمده است، در اینجا ابتداء نمونه هایی از این روایات را ذکر می کنیم آنگاه به جمع بندی آنها و نیز به نظر علامه مجلسی در این زمینه می پردازیم.
1- از امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ روایت شده است که: بعد از گذشت نوزده سال از قیام امام عصر ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ امام حسین ـ علیه السلام ـ بیرون خواهد آمد و به خونخواهی و انتقام خون خود و اصحابش می پردازد و دشمنانش را می کشد و اسیر می کند تا اینکه حضرت امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ بیرون خواهد آمد.[1]
2- اولین کسی که رجعت می نماید امام حسین است.[2]
3- در حدیثی که معروف به حدیث مفضل می باشد بعد از بیان اموری که امام عصر در تثبیت حکومتش انجام می دهند می فرماید: پس حضرت امام حسین با یارانش و دوازده هزار صدیق ظاهر می شوند و رجعتی از این خوشتر نباشد، آنگاه صدیق اکبر امیر المؤمنین بیرون می آید سپس بیرون می آید سید اکبر محمد رسول اللَّه ـ صلی اله علیه و آله و سلم ـ با هر که به ادیان آورده از مهاجرو انصار و هر که در جنگهای ایشان به شهادت رسیده اند و....[3]
4- درباره حکومت حضرت علی ـ علیه السلام ـ در روایتی چنین آمده است که همه انبیاء و مؤمنین در حکومت او رجعت می کنند و پیامبر اکرم ـ صلی اله علیه و آله و سلم ـ پرچم حکومت را به دست حضرت علی ـ علیه السلام ـ می دهد و همه انبیاء و مؤمنین و خلایق تحت امر او در می آیند و او امیر همه می شود.[4]
ملاحظه می فرمایید که در این روایات فقط اشاره شده که در عصر حکومت امام زمان ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ رجعت ائمه شروع می شود بنابراین می شود استفاده کرد که حکومت آنها ادامه حکومت جهانی امام زمان ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ است. فقط در حکومت حضرت علی ـ علیه السلام ـ همه انبیاء و مؤمنان رجعت می کنند و تحت امر او قرار می گیرند شایسته می دانم در اینجا نظر مرحوم علامه مجلسی را در این زمینه ذکر نمایم:
"خصوصیت این رجعت ها معلوم نیست که آیا با ظهور امام زمان ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ رجعت آنان در یک زمان خواهد بود یا بعد خواهد بود و از بعضی احادیث ظاهر می شود که به ترتیب زمان امامت رجعت خواهند کرد و شیخ حسن بن سلیمان قائل شده است به آنکه هر امامی زمان امامتی دارد و هر امامی زمان مهدی بودن دارد و حضرت صاحب الامر اول که ظاهر می شود زمان امامت اوست و بعد از آباء و اجداد کرام خود باز آن حضرت رجعت خواهد کرد و به این وجه تأویل کرده است آن حدیثی را که گفته: از ما دوازده امام دوازده مهدی است، و این قول اگرچه بعید از صواب نیست اما مجمل اقرار کردن و تفاصیلش را به علم ایشان رد کردن احوط است"[5] بنابراین همانگونه که مرحوم مجلسی فرموده اند احتیاط این است که تفصیل رجعت و حکومت ائمه را به علم خودشان واگذار نمائیم و فقط اجمالاً معتقد باشیم که آن بزرگواران رجعت خواهند کرد.
سؤال: ائمه چه مدت زمانی بعد از رجعت در دنیا باقی می مانند؟ و چگونه به جهان آخرت انتقال پیدا می کند؟
درباره اینکه هر کدام از ائمه چه مقدار حکومت می کند و چه مقدار در دنیا باقی می مانند در روایات به اطلاعاتی دست نیافتم فقط در یک روایت وارد گردیده که حضرت ابن عبداللَّه الحسین ـ علیه السلام ـ آنقدر حکومت خواهد کرد که از پیری موهای ابروی های مبارکش بر روی دیده اش آویخته شود.[6]
و درباره کسیفیت انتقال ایشان به جهان آخرت مطلبی که صراحت داشته باشد یافت نشد ولی روایاتی وجود دارد که می شود از آنها استفاده کرد که ائمه عمر طبیعی خود را خواهند نمود و به مرگز طبیعی از دنیا خواهند رفت.
سؤال: آیا ستمگران وقت به دنیا بر می گردند و دوباره قبض روح می شوند و از دنیا می روند؟
در روایات متعددی وارد گردیده است که ستمگران و بدکاران زمان هر معصومی با آن معصوم رجعت می نمایند، بگونه ای که مرحوم علامه مجلسی می فرماید: رجعت بعضی از مؤمنان و بعضی از کافران و نواصب و مخالفان متواتر است و انکارش موجب خروج از دین تشیع است[7]" و نیز در این روایات آمده است که مؤمنان انتقام خود را از این ستمگران می گیند و آنها را به هلاکت می رسانند. در ذیل به نمونه هایی از این روایات اشاره می نمائیم.
1) در روایتی که سعد بن عبداللَّه از حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت کرده است آمده: هر امامی که در قرنی بوده است نیکوکاران و بد کاران زمان او بر می گردند تا حق تعالی مؤمنان را بر کافران غالب گرداند و مؤمنان از ایشان انتقام کشند".[8]
2) حضرت امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ در ذیل آیه "فطلت اعناقهم لها خاضعین[9]" یعنی اگر بخواهیم می فرستیم بر ایشان از آسمان آیتی پس گرونهای ایشان از برای این آیت ذیل و خاضع می گردد، فرمودند: این آیت علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ است که گردنهای بنی امیه برای او ذلیل و خاضع می گردد که حضرت علی ـ علیه السلام ـ در هنگام زوال خورشید ظاهر می گردد تا مردم او را به حسب و نسبش بشناسند پس بنی امیه را بکشد حتی آنکه از بنی امیه مردی خود را در پهلوی درختی پنهان کند درخت بسخن آید و فریاد کند که این مردی است از بنی امیه اینجا پنها ن شده است او را بکشید".[10]
3) در روایات مفصل و طولانی که مشور به حدیث مفضل است و شیخ حسن بن سلیمان در کتاب بصائر آن را روایت کرده آمده است - بعد از اینکه امام صادق ـ علیه السلام ـ ظهور امام عصر ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ را در مکه و سپس توجه او به کوفه را بیان فرمودند 0 مفضل از امام صادق ـ علیه السلام ـ پرسید: ای سید من حضرت صاحب الامر بعد به کجا متوجه خواهند شد؟ حضرت فرمودند، بسوی مدینه جدم و چون وارد در دنباله روایت دارد که ظالمین به اهل بیت را به امر خداوند زنده خواهند نمود و انتقام اهل بیت را از آنها می گیرد.
آنگاه فرمود: سپس حضرت امام حسین ـ علیه السلام ـ با یارانش و داوزده هزار صدیق ظاهر می شوند و رجعتی از این خوشتر نباشد، آنگاه صدیق اکبر امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ بیرون می آید، و پس از آن بیرون می آید سید اکبر محمد رسول اللَّه ـ صلی اله علیه و آله و سلم ـ با هر که ایمان به آن حضرت آورده از مهاجر و انصار و غیر ایشان و هر که در جنگهای ایشان به شهادت رسیده است و زنده می کند جمعی را که تکذیب آن حضرت کرده بودند و شک می کردند در حقیقت او و یا رد گفته او می نمودند و هر که ابا او جنگ کرده باشد همه را به جزای خود می رساند و همچنین بر می گرداند یک یک ائمه تا صاحب الامر و همه که یاری ایشان کرده تا خوشحال شوند و هر کس که از ایشان دوری کرد تا آنکه پیش از آخرت به عذاب و خواری دنیا مبتلا گردند".[11]
حاصل آنکه از روایات فوق و دیگر رویاتی که در این باره آمده است سه مطلب استفاده می شود:
اولاً: کافران، واصب، مخالفان و ستمگران وقت به دنیا بر می گردند.
ثانیاً: این ستمگران با مشاهده قدرت آن دولتی که نمی خواستند به اهل بیت برسد معذب و ناراحت می شوند و به خواری و عذاب دنیوی مبتلا می گردند.
ثالثاً: این ستمگران و ظالمان به دست انتقامگر ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ و مؤمنان به سزای اعمال ظالمانه خود می رسند و هلاک می گردند بنابراین قبض روح می شوند و از دنیا می روند اما نه با مرگ طبیعی بلکه به هلاکت می رسند و کشته می شوند.
منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مهدی موعود، ترجمه ج 13 بحار قدیم (و ج 51 و 52 جدید)، علی دوانی، بحث رجعت (فصول پایانی).
2. عصر ظهور، علی کورانی (تمام کتاب).
[1] . مجلسی، بحار (ط بیروت، چاپ سوم، 1403 ه ق) ج3، ص104-103.
[2] . مجلسی، بحار (ط بیروت، چاپ سوم، 1403 ه ق) ج53، ص64.
[3] . مجلسی، حق الیقین (انتشارات رشیدی، چاپ دوم، 1363) ص668.
[4] . مجلسی، بحار (ط بیروت، چاپ سوم، 1403 ه ق) ج53، ص70.
[5] . مجلسی، حق الیقین (انتشارات رشیدی، چاپ دوم، 1363) ص262-261.
[6] . مجلسی، حق الیقین (انتشارات رشیدی، چاپ دوم، 1363) ص252.
[7] . مجلسی، بحار (ط بیروت، چاپ سوم، 1403 ه ق) ج3، ص261.
[8] . همان مصدر، ص261 و بحارالانوار (ط بیروت، چاپ سوم، 1403 ه ق) ج53، ص42.
[9] .
[10] . همان مصدر، ص261-260 و بحار الانوار، ج53، ص110-109.
[11] . همان مصدر، ص268-266.

عقیده رجعت در نگرش شیعه

من لا یحضره الفقیه  از امام صادق(علیه السلام) آورده است : هر کسى به رجعت ما ایمان ندارد و متعه را حلال نمى داند ، از ما نیست !

الهدایة  ، أجوبة المسائل ، نوشته شیخ مفید  از امام صادق(علیه السلام)آورده است : هر کسى قائل به متعه نیست و به رجعت ما ایمان ندارد ، از ما نیست . شیخ مفید در توضیح فرمایش امام مى نویسد : مقصود ، این اعتقاد است که خدا گروهى از امت محمد(صلى الله علیه وآله) را پس از مرگ و پیش از روز قیامت، زنده مى کند و به دنیا برمى گرداند. این مذهب و اعتقاد، مختص آل محمد است .

المحتضر  آورده است : امامیه بر رجعت اجماع دارند . اجماع شیعه را شیخ مفید محمد بن محمد بن نعمان و سید مرتضى نقل کرده اند ، که همه امامیه معتقدند که وقتى امام(علیه السلام) ظهور کند ، گروهى از مؤمنان پس از مرگ ، از قبر سر برمى آورند و دوباره زنده مى شوند . وسائل الشیعه 14/438 و بحار 53/92 .