درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

تاریخچه‌ی رجعت


 
با توجه به مستندات تاریخی می‌توان برای عقیده‌ی رجعت در بستر تاریخ، سه دوره را در نظر گرفت:

الف) دورهی پیدایش عقیدهی رجعت

اعتقاد به رجعت هم‌زمان با نزول آیات قرآن در مکه، در «سوره‌های نمل، انبیا، اسرا و ...» مطرح و سپس در سوره¬های مدنی «بقره، نور و ...» دنبال شده است و قرآن این عقیده را تحت عناوین «خروج، حشر، إحیا و ...» برای پیروان خودش بیان نموده است.
برای افرادی چون امیرالمؤمنین (علیه السلام)1 امام?پیامبر اکرم حسین (علیه السلام)2 عمّار یاسر3برید أسلمی4سلمان فارسی5و ... آیات مربوط به رجعت را قرائت و بعضی از مصادیق رجعت کنندگان را معرفی می‌نموده‌اند.
در زمان امیرالمؤمنین (علیه السلام) ، به دلیل عدم اطلاع خلفا از معارف دینی، جوگیری از نوشتن احادیث نبوی، رواج یافتن اجتهاد صحابه، محیط خفقان‌زا و تاریکی به وجود آمده بود، ولی حضرت امیر (علیه السلام) در حدی که شرایط اجتماعی و اعتقادی جامعه‌ی نو در?پای اسلامی اجازه می‌داد، سعی کردند روایات و احادیثی که از طرف پیامبر اکرم تفسیر رجعت وارد شده و به بعضی از اصحاب آن حضرت گفته شده بود، برای مسلمانان شرح و تفسیر نمایند.
در این میان کسانی که ظرفیت شنیدن این ‌گونه معارف را نداشتند به انکار رجعت روی ‌آوردند؛ اولین منکر رجعت، عبدالله بن ابی بکر یشکری، معروف به «ابن الکوا» از سران خوارج بود و با امیر المؤمنین (علیه السلام) در مورد روایات رجعت مناظره کرد. 6
در زمان امام حسین (علیه السلام) هم زمینه‌ی بیان این‌گونه معارف فراهم نبوده است. فقط در کربلا هنگام تقابل دو گروه حق و باطل، امام حسین (علیه السلام) برای تسلّی و دلجویی اصحاب خود به نقل از جد بزرگوارشان رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) رجعت را مطرح و تبیین نموده و آنان را به رجعت خود و اصحاب بشارت دادند:
«فَأبشِرُوا (بِالجَنَّة) فَوَاللهِ لَئِن قَتَلُونا فَإنّا نُرَدُّ عَلَی نَبّیِّنا ثُمَّ نمکُثُ ماشاءَالله تَعالَی، فَأکُونُ أوّلَ مَن یَنشَقُّ الأرضُ عَنهُ ... .»؛7«بشارت باد شما را به بهشت، به خدا قسم اگر کشته شویم، به سوی پیامبر خویش برمی‌گردیم. سپس فرمودند: پس آن مقدار که خداوند بخواهد در قبر خواهیم ماند و من اولین کسی خواهم بود که رجعت می‌کند ... .»
این وضعیت تا پایان عصر امام سجاد (علیه السلام) (95ه‍ ق) ادامه داشت.

ب) دورهی رشد و بالندگی عقیدهی رجعت (95 تا 260 ه .ق)

با توجه به انحرافات خلفای سه‌گانه و خستگی مردم از درگیری‌های داخلی (مارقین، ناکثین، قاسطین)، و جوسازی‌های بنی امیه بر علیه معارف دینی، مردم از خاندان وحی فاصله گرفتند و بخشی از معارف دینی را به فراموشی سپردند.8
در عصر امام باقر (علیه السلام)، به دلیل زمینه‌سازی‌های امام سجاد (علیه السلام) در نشر معارف دین، آثار نهضت عاشورا و نفرت عمومی از هیئت حاکمه‌ی اموی، امام با درایت و بصیرت، جنبش علمی دامنه‌داری را پایه‌گذاری نمودند، که در زمان امام صادق (علیه السلام) به اوج رشد و بالندگی خود رسید و اگر فعالیت فرهنگی این دو امام همام علیهما‌السلام نبود، امروز از معارف اسلام ناب محمدی خبری نبود. در ابتدای امامت امام باقر (علیه السلام) گروهی به نام «قَدَریه»9 به انکار عقیده‌ی رجعت پرداختند.
همچنین، صاحبان قدرت، اندیشه‌ی انکار رجعت را موافق با رفتار و اهداف خودشان یافتند، در نتیجه از آن حمایت نموده و معتقدین به آن را مورد اذیّت و آزار قرار می‌دادند. لذا امام باقر (علیه السلام) به شاگردانشان سفارش می‌کردند که از بردن اسم رجعت خودداری نموده و با احتیاط درباره‌ی آن سخن بگویند.10 امام صادق (علیه السلام) نیز اعتقاد به رجعت را به عنوان یکی از ویژگی‌های فکری و فصل ممیّز شیعه معرفی نموده و از منکران آن برائت جستند، لذا اعتقاد به رجعت یک فکر سیاسی فعّال و مخالف با ظلم و ستم دستگاه خلافت به شمار می‌رفته و معتقدان به آن به عنوان مجرمان سیاسی قابل تعقیب بوده و شهادت آن‌ها در هیچ دادگاهی قابل قبول نبوده‌است.11
در زمان امام کاظم (علیه السلام) به دلیل فشار و اختناق، از مباحث فکری و مناظرات فقهی و کلامی که در عصر امام صادق (علیه السلام) رایج بود، دیگر خبری نبود.
در عصر امام رضا (علیه السلام) ، مأمون پس از تحمیل مقام ولایت عهدی، جلسات بحث و مناظره تشکیل می‌داد و امام هم از این فرصت‌ها برای نشر فرهنگ اسلام، استفاده می‌نمودند، یکی از مناظراتی که ایشان با مأمون داشته‌اند، بحث رجعت است.12
از امام جواد (علیه السلام)، به دلیل شدت فشارهای دستگاه خلافت، اثری در مورد رجعت دیده ‌نشده ‌است. ولی عده‌ای از شیعیان مثل فضل بن شاذان نیشابوری،13 احمد بن داوود جرجانی، محمد بن مسعود عیاشی و ...، با توجه به روایات ائمه‌ی گذشته و با تشویق ائمه‌ی معاصر، کتاب‌های مستقلی را درباره‌ی رجعت به رشته‌ی تحریر درآورده‌اند.14
امام هادی و امام عسکری و خود امام مهدی‌(علیهم السلام) نیز با توجه به اهمیّت و نقش سازنده‌ی رجعت در پایداری و استقامت شیعیان، این عقیده‌ی قرآنی را در قالب دعا و زیارت‌نامه بیان نموده‌اند و با این کار، اعتقاد به رجعت را نهادینه ساختند.

ج) دورهی گسترش و تکامل (260 ه ق به بعد)

علمای شیعه به پیروی از امامان معصوم‌(علیهم السلام) در جهت گسترش و بالندگی این عقیده، تلاش فراوانی انجام دادند و با مناظرات علمی15 و یا نوشتن کتاب و مقاله و با استفاده از آیات و روایات، این عقیده‌ی نورانی را همراه با برهان و استدلال برای مردم بیان کردند. به موازات آن از طرف اهل سنت این عقیده به شدت انکار شد و معتقدان به آن را به کفر، فسق، کذب، اهل هوی، بدعت و ... متهم شدند.

پی نوشت ها:

1.همان، ص 61 .
2. همان، ص 61؛ ج 54، ص 80
3. همان، ص 53 .
4. همان، ص 65 .
5. همان، ص 142 .
6. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 72 / شیخ طوسی، رجال، ص 75 .
7. همان، ج 53، ص 62 .
8. مسعودی، مروج الذهب، ج 3، ص 31 و 36 .
9. قدریه، قائل به جبر و عدم اختیار انسان بودند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) در مورد آن‌ها می‌فرمایند: «القَدَریة مَجوسُ هذِهِ الأمّة»؛ «قدریه مجوس این امت هستند». همچنین امام باقر (علیه السلام) در بیانی، 3 بار در مورد این گروه فرمودند: «قدریه رجعت را انکار می‌کند» ؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 67 و 72 .
10. همان، ص 39 .
11. همان، ص 132 .
12. شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج 1، ص 218 .
13. فضل بن شاذان از اصحاب امام جواد (علیه السلام)، امام هادی و امام عسکری‌ (علیهم السلام)، کتاب‌هایی به نام اثبات الرّجعه، الرّجعه, و... تحریر کرده‌است. جرجانی که از رجال اهل سنت بوده کتاب‌هایی چون الرجعه را تألیف کرده‌است.
14. شیخ طوسی، الفهرست، ص 212 .
15. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 63 / شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص 366 .

منبع: تنهاراه

رجعت،چیستی،چرایی،جایگاه


 
رجعت

یکی از حوادث مهم هنگام ظهور، موضوع رجعت و بازگشت نیکان و بدان به دنیاست که از جمله عقاید شیعه است و در آثار اسلامی از گذشته تا حال بحث‌های فراوانی دربار? آن بیان گردیده است. در این بخش به اختصار درباره این موضوع می‌پردازیم و بحث‌های تکمیلی را به کتاب‌های مستقل در این موضوع وا می‌گذاریم.

مفهوم رجعت

رجعت در لغت به معنی بازگشت است و در فرهنگ دینی مقصود از آن عبارتست از بازگشت حجّت‌های الهی و امامان معصوم(علیهم السلام) و گروهی از مومنان خالص و کفار و منافقان به عالم دنیا یعنی ایشان به امر خداوند بار دیگر زنده می‌شوند و به دنیا برمی گردند و این دورنمایی از رستاخیز است که پیش از قیامت در همین عالم اتفاق می‌افتد.

فلسفه رجعت

امام باقر(علیه السلام) در ضمن روایتی که دربار? رجعت آمده است فرموده‌اند:
«مومنان برمی گردند تا عزیز شوند و چشمان آنان روشن گردد و تبهکاران برمی گردند تا خداوند آنها را خوار کند.»1
درست است که جایگاه اصلی برای پاداش و کیفر انسانها، عالم آخرت است ولی خداوند اراده فرموده است که بخشی از اجر و کیفر آنها را در همین دنیا عملی کند.
هدف دیگر از رجعت برخورداری مومنان از سعادت یاری حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیان گردیده. این مهم در ضمن دعاها و نیز بیانات بعضی از علما مطرح شده است.
مرحوم سید مرتضی (متوفی436 ق) گفته است:
«همانا خداوند هنگام ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) گروهی از شیعیان آن حضرت را که قبلاً از دنیا رفته اند برمی گرداند تا به ثواب یاری آن حضرت نائل شوند...».2
و در زیارت امام عصر در سرداب مقدس سامراء آمده است:
«مولای، فان ادرکنی الموت قبل ظهورک فانّی اتوسّل بک و با بائک الطاهرین الی الله تعالی و اسئله ان یصلی علی محمد و آل محمد و ان یجعل لی کرّ? فی ظهورک و رجع? فی ایامک لابلغ من طاعتک مرادی و اشفی من اعدائک فوأدی.3
اگر پیش از ظهور تو مرگ، مرا دریابد، به وسیله تو و پدران پاکت به خدای بزرگ متوسل می‌شوم و از او می‌خواهم که بر محمد و خاندان او درود بفرستد و برای من بازگشتی در ظهور تو و روزگار (دولت) تو قرار دهد تا به مقصود خود در زمینه اطاعت تو نائل شوم و سینه ام را از (خواری) دشمنانت شفا دهم.»

جایگاه رجعت در متون دینی

رجعت از عقاید مسلم شیعه است که پشتوانه آن دهها آیه قرآن و صدها روایت از پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) و ائمه معصومین(علیهم السلام) است.
محدث بزرگ مرحوم شیخ حرّ عاملی در کتاب خود «ایقاظ» می‌فرماید:?520 حدیث درباره رجعت نقل کرده است و مرحوم مجلسی
«اگر احادیث رجعت متواتر4 نباشد دیگر در هیچ موردی نمی‌توان ادعای تواتر کرد.»5
گذشته از آیات و روایات فراوان، همه علمای شیعه بر این حقیقت اتفاق نظر دارند چنانکه مرحوم شیخ حرّ به این مطلب تصریح کرده و بلکه نبوت رجعت را از ضروریات مذهب شیعه دانسته?عاملی است.6

رجعت، در قرآن و روایات

در آیات متعددی از قرآن، آشکارا جریان بازگشت افرادی از مردگان به دنیا مطرح شده است و روایات زیادی از اهل بیت(علیه السلام) در تفسیر این آیات وارد شده است.
از نمونه‌های بسیار روشن رجعت و بازگشت به دنیا جریان عزیر است. او سپس از این که صد سال مرده بود، به اراد? الهی زنده شده و به دنیا بازگشت و سالیان زیادی زندگی کرد.7
خداوند در آیه 56 سوره بقره فرموده است:
؛?ثم بعثناکم من بعد موتکم لعلکم تشکرون?
آنگاه شما را پس از مرگتان برانگیختیم تا شاید سپاسگزار باشد.
این آیه در مورد هفتاد نفر از برگزیدگان قوم موسی(علیه السلام) است که همراه آن حضرت به کوه طور رفتند تا گفت و گوی موسی(علیه السلام) با خداوند را ببینند و گرفتن الواح از جانب خدا را شاهد باشند. وقتی گفت و گوی موسی(علیه السلام) را با خدا دیدند گفتند: «ای موسی ما به تو ایمان نمی‌آوریم مگر اینکه خداوند را آشکارا ببینیم»
موسی(علیه السلام) آنها را از این خواسته بی جا و غیرممکن باز داشت ولی آنها اصرار کردند و سرانجام به صاعقه الهی گرفتار شده و همگی مردند. موسی(علیه السلام) از این واقعه ناراحت شد و نسبت به پیامدهای آن در میان بنی‌اسرائیل نگران بود بنابراین از خداوند خواست که آنها را به زندگی برگرداند. درخواست او پذیرفته شد و مطابق آیه یاد شده خداوند آنها را به زندگی دنیا برگردانید8 به گونه‌ای که طبق روایتی از امام علی(علیه السلام) 9، این عدّه به خانه‌های خود بازگشتند و مدتی زندگی کردند و صاحب فرزند شدند و پس از رسیدن اجلشان از دنیا رفتند.10
آیاتی از قرآن نیز، دلیل بر «رجعت به دنیا در آینده»است.
در آیه 83 سوره نمل می‌فرماید:
و یوم نحشر من کل ام? فوجاً? ؛?ممن یکذب بایاتنا فهم یوزعون
روزی که از هر امتی گروهی را بر می‌انگیزیم از آنها که آیات ما را تکذیب می‌کردند، پس آنها بازداشته می‌شوند.
در این آیه سخن از روزی است که در آن گروهی از مردم برانگیخته می‌شوند بنابراین اشاره به روزی غیر از روز قیامت دارد زیرا که در قیامت همه انسانها از اولین و آخرین محشور در تفسیر مجمع البیان نوشته است که براساس روایات بسیار از?می‌شوند. مرحوم طبرسی اهل بیت(علیه السلام) این آیه مربوطه به گروهی از شیعیان حضرت مهدی(علیه السلام) و نیز عده‌ای از دشمنان آن حضرت است که در دوران ظهور او به دنیا باز می‌گردند.11
در یکی از آن روایات آمده که از امام صادق(علیه السلام) دربارة این آیه سؤال شد؛ آن حضرت فرمود: مردم در مورد آن چه می‌گویند؟ راوی گفت: آنها می‌گویند: این آیه دربار? قیامت است. امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«آیا خداوند در روز قیامت گروهی را بر می‌انگیزد و گروه دیگر را رها می‌کند؟! (اینگونه نیست) این آیه دربار? رجعت است. اما آیه قیامت این آیه است(که خداوند می‌فرماید): «و حشرنا هم فلم نغا در منهم احداً» (یعنی: آنان را برانگیختیم هیچ کس از آنها را وانگذاشتیم)».12
در آیه 95 سوره انبیاء آمده است:
و حرام علی قری?? ?اهلکناها أنّهم لایرجعون
ممتنع است- باز آمدن به دنیا – بر مردم شهری که آن را هلاک کردیم که آنها بر نمی‌گردند. این آیه نیز از مهم ترین دلیل‌های رجعت است، زیرا در قیامت همه مردمان و از جمله اقوام هلاک شده به عذاب الهی برمی گردند. این حقیقت در روایات متعدد بیان گردیده است.
امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) در تفسیر این آیه فرمودند:
«هر قریه‌ای که خداوند اهل آن را با عذاب هلاک کرده است در رجعت باز نمی‌گردند. این آیه از بزرگترین دلائل رجعت است زیرا هیچ کس از مسلمانان منکر آن نیست که همه مردم در قیامت بازمی گردند چه کسی که هلاک شده و چه کسی که هلاک نشده است پس سخن خداوند(که فرموده) لایرجعون (= باز نمی‌گردند) مربوط به رجعت است اما در قیامت (هلاک شدگان به عذاب الهی هم) باز می‌گردند تا در آتش داخل شوند.»13

رجعت در ادعیه و زیارت

قابل ذکر است موضوع رجعت در دعاها و زیاراتی که از امامان معصوم(علیهم السلام) نقل شده نیز مطرح گردیده است. در زیارت جامعه کبیره که از امام هادی(علیه السلام) روایت شده می‌خوانیم.
«معترف بکم، مومن بایاتکم، مصدق برجعتکم، منتظر لامرکم14؛
(ای امامان و حجت‌های خدا) من به شما (و امامت شما) اعتراف می‌کنیم و بازگشت شما را (به این دنیا) باور دارم و رجعت شما را تصدیق می‌کنم و امر شما را انتظار می‌‌کشم.»
در بعضی از زیارت‌های مخصوص به حضرت مهدی(علیه السلام) از جمله زیارت آل یاسین نیز این موضوع با صراحت بیان گردیده است.

پی نوشت ها:

1. بحارالانوار، ج53 ص64
2.رسائل، ج1، ص 125
3.مفاتیح الجنان: آداب سرداب مقدس ، زیارت دوم صاحب الأمر(علیه السلام)
4. متواتر به روایاتی می گویند که تعداد روایت کنندگان آنها به قدری زیاد است که احتمال اجتماع آنها بر دروغ را غیر ممکن می سازد.
5.خادمی شیرازی، رجعت، ص 140
6 همان، ص 145.
7.بقره، 259.
8.ر. ک به تفسیر نمونه، ج1، صص 257-259.
9. بحارالانوار، ج53، ص 73 و 129.
10.آیات دیگری مانند بقره/259 و بقره /73 و بقره/243 نیز بر زنده شدن و بازگشتن به این دنیا دلالت دارد.
11. مجمع البیان، ذیل آیه 83 سوره نمل.
12. بحارالانوار، ج53، ص 51.
13. بحار الانوار، ج53 ، ص52، ح29.
14. مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.

منبع: نگین آفرینش

فلسفه و هدف رجعت

فلسفه و هدف رجعت
 
یکی از مباحث مربوط به رجعت، چرایی و فلسفه‌ی آن است. هیچ حادثه‌ای در این عالم بدون هدف و غایت نیست ولی ممکن است بشر با محدودیتی که دارد هرگز علت و فلسفه‌ی آن را درک نکند. خود ائمه‌ی اطهار‌(علیهم السلام) به بعضی از اهداف و حکمت‌های رجعت اشاره نموده‌اند.

1- ذلّت کفّار و منافقین و عزّت مؤمنین

رجعت روز تجلّی و مظهر عدالت الهی است که هم‌زمان با ظهور عدالت گستر جهانی امام مهدی (علیه السلام) محقق می‌شود و از ظالمانی که عالم را پر از ظلم و جور نموده‌اند، انتقام گرفته می‌شوددر این مورد به روایاتی از ائمه اطهارعلیهم السّلام اشاره می‌کنیم:

الف) امام باقر (علیه السلام) می‌فرمایند:

«هیچ شخص نیک و بدی از این امت نیست مگر این‌که رجعت می‌کند، اما مؤمنان برمی‌گردند تا این‌که عزیز شده، چشمان آنان به دیدار مولایشان روشن شود و فجّار و منافقان برمی‌گردند تا این‌که ذلّت خداوند نصیب آن‌ها گردد چرا .»2?تُعِزُّ مَن تشاء و تُذِلُّ مَن تَشاء1?که
ب) معاویه بن عمر از امام صادق و مَن أعرض عَن ذِکری فَإنَّ لَه?(علیه السلام) درباره‌ی تفسیر آیه‌ی مبارکه‌ی ؛3 کسی که از یاد من روی برگرداند پس?معیشةً ضَنکا و نَحشُرُه یوم القیامةِ أعمی همانا برای او زندگی سخت و تحت فشاری است و روز قیامت او را نابینا محشور می‌کنیم سؤال نمود، حضرت فرمودند:
«هی و اللهِ للنصّاب، قال: قُلتُ جُعِلتُ فَداک! قد رأَیناهم دَهرِهم الاطوَلُ فی الکفایةِ حتّی ماتوا! قال (علیه السلام): ذاک والله فی الرّجعة»؛ «به خدا قسم! مصداق این آیه دشمنان و دشنام دهندگان اهل‌بیت‌(علیهم السلام) هستند. عرض کردم: جانم به فدایت! ما این‌ها را دیده‌ایم، روزگارشان به بهترین وجه می‌گذرد و زندگی خوبی داشته تا این‌که از دنیا می‌روند؟! حضرت فرمودند: به خدا قسم! این زندگی تحت فشار آن‌ها در زمان رجعت محقق می‌شودو ذلیل و بی‌آبرو می‌شوند.»

2- ظهور قدرت الهی

روز رجعت یکی از روزهای الهی و تجلّی قدرت و 4،?و ذَکِّر هم بِأیّام الله?عظمت خداوند شمرده می‌شود. در تفسیر آیه‌ی مبارکه‌ی امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند:
«روزهای خداوند سه روز است: روز قیام امام مهدی (علیه السلام)، روز رجعت و روز قیامت.»5
آری در این سه روز تمام اسباب مادّی از کار و تأثیر می‌افتد و عظمت الهی در نعمت یا نقمت، در عزّت یا در ذلّت، تجلّی و ظهور تام پیدا می‌کند.6

3- تحقق وعده‌های خداوند در قرآن

خداوند حکیم و دانا وعده داده است هر کس در مسیر خدا و حق و عدالت گام بردارد، علاوه بر آخرت، پاداش دنیوی نیز خواهد داشت. همچنین هر کس در دنیا در مسیر فساد و اخلاق و خیانت و بی ایمانی پیش رود، علاوه بر آن جهان، در این دنیا نیز کیفر خواهد دید. با مراجعه به قرآن می‌توان ده‌ها آیه را در این زمینه ملاحظه کرد. از جمله در سوره‌ی اعراف آیه‌ی 152 خداوند می‌فرمایند:
انّ الّذینَ اتَّخَذوُا العِجلَ سینَالهُم غَضَب مِن ربِّهِم و? ؛ کسانی که گوساله را معبود?ذِلَّةٌ فی الحیاةِ الدّنیا و کذلکَ نجزِی المفتَرین خود قرار دادند، به زودی خشم پروردگارشان و ذلت در زندگی دنیا به آن‌ها می‌رسد. این‌چنین کسانی را که به خدا افترا می‌بندند، کیفر می‌دهیم.
همچنین در سوره‌ی توبه آیه‌ی 74 کسانی را که به خدا پشت می‌کنند، در دنیا و آخرت وعده عذاب می‌دهند:
و ان یَتَوَلَّوا یعذِّبهُم اللهُ عذاباً أَلیماَ فی الدُّنیا و الآخرة و ما? ؛ و اگر روی گردانند، خداوند آن‌ها را?لَهم فِی الأَرضِ مِنْ وَلیٍٍّ و لا نَصیرٍ در دنیا و آخرت به مجازات دردناکی کیفر خواهد داد و در سراسر زمین نه دوستی دارند 7?ونه یاری‌گری.
همان‌گونه که می‌دانیم، بخشی از مردم با ایمان از رسیدن به پاداش دنیوی وگروهی از ستمکاران و منافقین از کیفر شدید این جهان بازمانده‌اند. از این‌رو در رجعت، این وعده‌ها به صورت پاداش وکیفر برای ایشان تحقق می‌یابد.

4- نصرت دین و حکومت عدل جهانی

از آیات و روایات متعدد چنین بر می‌آید که قبل از قیامت، دین اسلام بر همه‌ی ادیان و مکاتب بشری غلبه پیدا می‌کند، مردم خسته از پندارهای بشری به زلال معرفت الهی می‌رسند و از سوی دیگر حاکمیت سیاسی و اجتماعی کره‌ی زمین به دست مسلمانان به رهبری حضرت حجت (علیه السلام) خواهد افتاد. بر این اساس، یکی از اهداف رجعت برخی انسان‌ها به دنیا، نصرت و یاری دین اسلام و کمک برای تشکیل حکومت دینی فراگیر برسطح کره‌ی خاکی خواهد بود. برخی روایات موضوع فراگیر شدن دین اسلام و غلبه‌ی آن بر سایر ادیان را همزمان با رجعت هوَ الّذی?دانسته‌اند، چنان‌چه امام باقر (علیه السلام) در تفسیر آیه‌ی شریفه‌ی أرسَلَ رَسولَه بالهدی و دینِ الحَق لیُظهِرهُ عَلی الدّینِ کُلّه و لَوکَرِهَ ؛ او کسی است که پیامبر خود را برای هدایت مردم فرستاد با دینی درست و بر?المشرِکون حق تا او را بر همه‌ی دین‌ها پیروز گرداند، هرچند مشرکان را خوش نیاید. می‌فرمایند:
«یظهره الله عزّوجل فی الرَّجعة»؛8 «خداوند دین حق را در رجعت، بر سایر ادیان غلبه و برتری می‌دهد.»

پی نوشت ها:

1 . آل عمران (3)، 27 .
2. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 64 .
3 . طه (20)، 124 .
4 . ابراهیم (14)، 5 .
5. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 63 .
6. علامه طباطبایی، المیزان، ج 12، ص 18 .
7. ر.ک. فصلت (41)، 15 / نحل (16)،30 / آل عمران (3)، 56 .
8. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 64 .

منبع: تنهاراه

معاد و رجعت

معاد و رجعت
 
1- رجعت در این جهان مادی با همه‌ی مشخصات سابق، محقّق می‌شود و همان‌گونه که در تعریف رجعت آمد، مردمان در همان شکل و صورتی که در گذشته بودند، برمی‌گردند، اما معاد در جهان دیگر اتفاق می‌افتد. در جهانی که از عوارض مادی خبری نیست. چرا که به فرموده‌ی قرآن کریم قیامت و حشر در زمینی غیر از این زمین مادّی به وقوع می‌پیوندد:
؛1 روزی که زمین?یَومَ تُبَدِّلُ الأرضُ وَ السَّماواتُ ...? به غیر زمین (عادّی) تبدیل می‌شود ... .
2- در معاد همه‌ی خلایق برای حسابرسی حاضر می‌شوند در حالی که رجعت به کافران و مؤمنان خالص اختصاص دارد.
3- انکار اصلی از اصول دین موجب کفر می‌شود بر خلاف انکار اصول مذهب، معاد از اصول دین است و انکار آن، خروج از دین را موجب می‌گردد ولی انکار رجعت به عنوان یکی از اصول مذهب، موجب خروج شیعه از اثنی عشر (دوازده امامی) خواهد شد.
4- بازگشت کنندگان به دنیا در زمان رجعت دوباره خواهند مرد یا کشته خواهند شد، امّا در معاد دیگر مرگ و ارتحالی نخواهد بود، چرا که آن‌جا سرای ابدی است.

پی نوشت:

1. ابراهیم (14)، 48 .

رجـعت در آثار اسلامی

با توجه به جایگاه برجستة رجعت در آموزه‌های شیعه، عالمان و محدثان این مذهب از دیرباز به این موضوع توجهی ویژه داشته و کتاب‌ها و رساله‌های متعددی در این زمینه تألیف کرده‌اند که متأسفانه بسیاری از آنها در گذر زمان از بین رفته و تنها نامی از آنها در کتاب‌های رجال و فهرست باقی مانده است.1

شیخ آغابزرگ تهرانی در کتاب خود سی کتاب را که در ادوار مختلف رجعت نوشته شده‌اند، معرفی کرده است.2

برخی از مهم‌ترین کتاب‌های نوشته شده در زمینة رجعت که منتشر شده و اکنون در اختیار ماست عبارتند از:
 
الف) الرجعـة، اثر میرزا محمد مؤمن بن دوست محمد حسینی استرآبادی (شهید به مکه در سال 1088 ق.) تحقیق: فارس حسّون کریم، چاپ دوم: قم، انوارالهدی، 1417 ق. در این کتاب، پس از مقدمه‌ای کوتاه در زمینة لزوم رجوع بهامامان در همة امور و تسلیم شدن در برابر آنها، بیش از صد روایت در زمینه موضوع رجعت آمده است.
 
ب) الإیقاظ من الهجعـة بالبرهان علی الرجعـة 3، شیخ محمد بن حسن حرّ عاملی (م 1104 ق.)، در این کتاب که در سال 1075 ق. تألیف شده است، بیش از 170 روایت، ده‌ها آیه و دلایل و قرائن دیگر برای اثبات رجعت اقامه شده است.
 
ج) رجعت، محمد باقر مجلسی (م 1111 ق.) در این کتاب که به زبان فارسی نگاشته شده است، چهارده روایت در زمینة ظهور امام مهدی(ع) و موضوع رجعت، ارائه شده است.
 
گفتنی است، علامه مجلسی(ره) در کتاب بحارالأنوار نیز به تفصیل به موضوع رجعت پرداخته و حدود دویست روایت در این زمینه نقل کرده است.4
 
د) الشیعـة و الرجعـة: کتاب علمی، تاریخی، ادبی، اخلاقی یتضمن فیه بحثاً تحلیلاً تحقیقاً عن مسئلـة الرجعـة مفصلاً، محمدرضا طبسی نجفی (م 1405 ق.) چاپ اول، نجف اشرف، المطبعـة الحیدریـة، 1375 ق.
 
در این کتاب که در سال 1375 ق. تألیف شده است، پس از بیان مباحث مقدماتی، در ضمن چند فصل، جایگاه رجعت در قرآن، ادعیه، زیارات، اجماع فقها و کلمات بزرگان بررسی شده است. در نخستین فصل این کتاب، 174 آیه قرآن که در روایات به موضوع رجعت تأویل یا تفسیر شده‌اند، به همراه روایات مربوط ارائه شده است.
 
در سال‌های اخیر نیز کتاب‌هایی در این زمینه تألیف شده است که از آن جمله می‌توان به آثار زیر اشاره کرد:
1. رجعت یا دولت کریمة خاندان وحی(ع)، محمد خادمی شیرازی, ویراستة علی‌اکبر مهدی‌پور، چاپ دوم، قم، مؤلف، 1411 ق.
2. رجعت از دیدگاه عقل، قرآن، حدیث، حسن طارمی، چاپ نهم: قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1383.
3. رجعت یا بازگشت به جهان، محمدرضا ضمیری، چاپ اول: تهران، موعود، 1378.
4. بازگشت به دنیا در پایان تاریخ، خدامراد سلیمیان، چاپ اوّل: قم، بوستان کتاب، 1384.
5. الرجعـة أو العودة إلی الحیاة الدنیا بعد الموت، چاپ اوّل: قم، مرکز الرسالـة، 1418 ق.


پی‌نوشت‌ها:

1. ر.ک: الرجعـة أو العود إلی الحیاة الدنیا بعد الموت، چاپ اول، قم، مرکز الرسالـة، 1418 هـ .ق. صص 46ـ47.
2. ر.ک: الذریعـة إلی تصانیف الشیعـة، ج1، صص 91ـ95؛ ج 7، ص 116؛ ج10، صص 161-163 و ج 11، ص 187.
3. معادل فارسی نام کتاب چنین است: بیدار کردن از خواب در زمینة استدلال بر رجعت.
4. ر.ک: بحارالأنوار، ج 53، باب الرجعـة، صص 39ـ144.