درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

اشعار امام زمان - مناجات فراق

امام زمان(عج)-مناجات

 

قسمتم هست اگر دست به دامان بردن

خوش تر آن است که بر دامن یاران بردن

پیش تر حال مرا جام جهان بینت دید

نزد ارباب چرا «زیره به کرمان» بردن؟

از من آلوده شدن، نار شدن، عار شدن

از شما آب شدن، دست به دندان بردن

یوسف! آتش زده بر جان برادرهایت

دست بر حلقۀ آن چاه زنخدان بردن

دست بر موج هلاکم مده از کشتی خویش

با سرانگشت بر آن سیل خروشان بردن

کارَت این است به هر شانه به گیسو با ما

«کسب جمعیّت از آن زلف پریشان» بردن

×××

هر کجا مرکب دل سوی تو منزل گیرد

میهمان تو به هر شهر و دیارم مولا1

....

اقتباسی از:

نزیلُک حَیثُ مَا اتَّجَهَت رکابی

و ضَیفُکَ حیثُ کنتُ منَ البلاد



اقا مجید لشگری

اشعار امام زمان - مناجات فراق

امام زمان(عج)-مناجات


طبیعت دلم از برکت شما سبز است

نگاه من به افق های تا خدا سبز است

رسیده ایم به لطف شما به قلّه ی عشق

از ابتدای جهان تا به انتها سبز است

زیاد پرچم و بیرق به پاست در دنیا

ولی فقط و فقط پرچم شما سبز است

به طور قطع مرادم ز سبز، سبز علی است

قسم به حق که فقط شال مرتضی سبز است

کسی که پیرو رهبر شده ست با اوییم

نه هر کسی که بگوید شعار ما سبز است

به انتقام علم دار عشق می آیی

ادامه ی عَلَم سرخ کربلا سبز است

اشعار امام زمان - مناجات فراق

امام زمان(عج)-مناجات


این روزها برای شما غصّه می خورم

دل داده ام به پای شما غصّه می خورم

وقتی تو نیستی دل من شور می زند

جان سوز تر برای شما غصّه می خورم

با گفتن از فراق شما گریه می کنم

با خواندن دعای شما  غصّه می خورم

گاهی پیاده عازم صحرای غم شوم

دنبال خیمه های شما غصّه می خورم

با هر گناه دور ز من می شویّ و من

با شرم در قفای شما غصّه می خورم

پرونده ی گناه مرا کم مرور کن

آقا خودم به جای شما غصّه می خورم

وقتی حضور گرم تو در روضه حس شود

من هم به اقتدای شما غصّه می خورم

هنگام نوحه خوانی و شور حسین حسین

در حسرت صدای شما غصّه می خورم

گاهی که حنجرم ز عطش خشک می شود

بر جدّ سر جدای شما غصّه می خورم

تو دیده ای آنچه فقط ما شنیده ایم

با یاد کربلای شما غصّه می خورم



احسان محسنی فر

اشعار امام زمان - مناجات فراق

امام زمان(عج)-مناجات

 

منتظر مانده ام از اول شب تا حالا

گفتم امروز می آیی شده فردا حالا

مثل این اشک سراسیمه ی عصر جمعه

دم در آمده ام می رسی آیا حالا ؟

ورق آخر امید! اگر دیر کنی

بی تو آب از سر من می رود ... اما حالا ...

دست در حوض بینداز و در این بی آبی

ماهی ات را برسان تا لب دریا حالا

آه ای همنفس عرش بیا پلک بزن

تا که احیا بشود نسل مسیحا حالا

از نژاد نفحات حرم پروازیم

کار ما گر چه رسیده است به اینجا حالا

سر جدت تو شهیدش نکن این خواهش را

« صبح جمعه است بیا» ... می شود آیا حالا ...؟!


آقا علیرضا لک

اشعار امام زمان - مناجات فراق

امام زمان(عج)-مناجات

 

برخیز که انتظار سر می آید

از آمدن یار خبر می آید

لبریز شده جهانی از ظلم و ستم

مجری عدالت از سفر می آید

***

ای دوست به خیل دشمنانت نفرین

بر قاطبه معاندانت نفرین

بر منتظران و دوستانت صلوات

بر فتنه گران بد زبانت نفرین

***

هنگام ظهور حضرتت را برسان

پایان زمان حسرتت را برسان

ای دار و ندار شیعیان ادرکنی

بر فاطمه روز نصرتت را برسان



حاج محمود ژولیده