درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

رجعت

رجعت
 
 خداوند گروهی از اموات را به همان صورتی که در گذشته بودند، به دنیا برمی‌گرداند، و گروهی را عزیز و گروهی دیگر را ذلیل می‌کند و اهل حق را بر اهل باطل غلبه و نصرت داده، مظلومان را بر ظالمان و ستمگران غلبه می‌دهد، این واقعه هنگام ظهور مهدی آل محمد، علیهم‌السلام، رخ خواهد داد.

معنای لغوی

الفاظ مختلفی برای بیان اصل اعتقادی رجعت در قرآن مجید و روایات اسلامی به کار رفته است، مانند: رجعت، ایاب، کرّه، ردّ، حشر که همه در معنای بازگشت مشترکند ولی در میان همة این الفاظ، لفظ رجعت مشهورتر است. رجعت مصدر مرّه1 و بیانگر «یک‌بار بازگشت» است، چنانچه در لسان‌العرب2 آمده است: «رجعت مصدر مرّه از مادة رجوع است».

معنای اصطلاحی (کلامی)

شیخ مفید در معنای اصطلاحی رجعت تعریفی را ارائه کرده که گویای معنای واقعی رجعت بوده و دارای نواقص دیگر تعریف‌ها نیست. ایشان در تبیین معنای اصطلاحی (کلامی) رجعت چنین می‌نویسد:
خداوند گروهی از اموات را به همان صورتی که در گذشته بودند، به دنیا برمی‌گرداند، و گروهی را عزیز و گروهی دیگر را ذلیل می‌کند و اهل حق را بر اهل باطل غلبه و نصرت داده، مظلومان را بر ظالمان و ستمگران غلبه می‌دهد، این واقعه هنگام ظهور مهدی آل محمد، علیهم‌السلام، رخ خواهد داد.3

جایگاه رجعت در اعتقادات شیعه

اعتقاد به رجعت و بازگشت گروهی از مردگان، پیش از قیامت، به دنیا، از ویژگی خاصی برخوردار است و در منابع اسلامی اهمیت آن با بیان‌های گوناگونی مطرح شده است. در برخی روایات روز رجعت را یکی از «روزهای الهی» که عظمت و قدرت الهی در آن متجلی خواهد شد، برشمرده‌اند:
امام صادق(ع) فرمودند: «روزهای الهی سه تاست: روزی که قائم (آل محمد(ص)) قیام خواهد کرد، روز رجعت و روز قیامت».4
با توجه به تفاسیر، منظور از «ایّام الله» روزهایی است که امر الهی اعم از نعمت یا نقمت، عزّت و ذلّت ظهور تامّ می‌یابد.5
آری رجعت و بازگشت انسان‌هایی که سال‌ها پیش از دنیا رفته‌اند حکایت از قدرت و عظمت الهی دارد و در آن روز این عظمت و شوکت الهی برای همگان آشکار می‌شود، یا در آن روز نعمت‌های خداوند شامل مؤمنان برجسته و نخبه شده و آنان را برای مشاهدة ظهور امام عصر(عج) و غلبة مظلومان بر زورمداران به این دنیا برمی‌گرداند و از طرفی هم با بازگشت کافران سیه دل، آنان را بر خاک ذلّت و خواری خواهد نشاند.
امام صادق(ع) یکی از ویژگی‌های شیعه را اعتقاد به رجعت برشمرده، می‌فرمایند:
از ما نیست کسی که ایمان به رجعت ما نداشته باشد و نیز متعة ما را حلال نشمرد.6
چرا که در آن روزگار، رجعت یکی از معتقدات ویژة شیعه محسوب می‌شد، به طوری که سایر مذاهب آن را یکی از نقاط امتیاز شیعه از سایر مکاتب قلمداد می‌کردند.
امام صادق(ع) در حدیث دیگری، یکی از شرایط ایمان را اعتقاد به رجعت برشمرده و می‌فرمایند:
هر کس به هفت چیز اعتقاد داشته باشد، مؤمن است، و در میان آن هفت چیز ایمان به رجعت را ذکر فرمودند.7
لازمة چنین سخنی آن است که ایمان، زمانی حاصل می‌شود که علاوه بر اعتقاد به توحید و ...، اعتقاد به رجعت نیز وجود داشته باشد. بر این اساس بر هر شیعه‌ای این اعتقاد ضروری است، از سوی دیگر این امید را در دل او زنده
نگه می‌دارد که اگر پیش از ظهور منجی عالم بشریت از دنیا برود خداوند، وی را برای نصرت دین خویش و درک لقای آن حضرت، به دنیا برمی‌گرداند.

الف ـ آیا اعتقاد به رجعت از اصول دین است یا اصول مذهب؟

اعتقاد به رجعت از اصول دین نیست و معتقد نبودن به آن هم موجب کفر و خروج از دین نیست، بلکه از اصول مذهب امامیه است، به طوری که اعتقاد به اصل رجعت گروهی از مؤمنان و کافران، به دنیا پیش از قیامت ضروری است. هرچند که باور داشتن به جزئیات مسائلی که در رجعت اتفاق می‌افتد، لازم و ضروری نیست. به هر حال اعتقاد به رجعت، هم‌سنگ اعتقاد به صراط و میزان است. مرحوم «شبّر» در این باره می‌گوید:
اصل رجعت حق است و شبهه‌ای در آن نیست و اعتقاد نداشتن به آن موجب خروج از جرگة مؤمنان و شیعیان می‌شود. چرا که رجعت از امور ضروری مذهب شیعه بوده و روایاتی که در مورد صراط و میزان و غیر آن دو به دست ما رسیده است، از جهت تعداد و نیز صحت مدارک و وضوح دلالت، افزون‌تر از روایات رجعت نیست.
با آنکه اعتقاد به صراط و میزان و جز آنها ضروری است، امّا، باید توجه داشت که اختلاف و بینش‌های متفاوت در جزئیات مسئلة رجعت، ضرری به اصل آن نمی‌زند، همان‌طور که برداشت‌های متفاوت در ویژگی‌های صراط و میزان در اصل آن خدشه وارد نمی‌سازد. آنگاه ایشان ادامه می‌دهند که ایمان به رجعت به طور کلی واجب و لازم است.8
نتیجه آنکه مسئلة رجعت از ضروریات مذهب و مکتب تشیع است، که اعتقاد به آن ضروری است، هر چند اعتقاد به جزئیات مانند اینکه چه کسانی رجعت می‌کنند یا زمان آنچه موقعی است و... لازم نیست. ولی باید توجه داشت که اعتقاد به آن، در رتبة اعتقاد به توحید و نبوت و معاد نیست.

ب ـ آیا رجعت یک پیشگویی تاریخی است یا یک مسئلة اعتقادی؟

در زیارت امام حسین(ع)، می‌خوانیم:
إنّی من المؤمنین برجعتکم.9
من به بازگشت شما اهل بیت(ع)، ایمان و اعتقاد دارم.
یا در زیارت حضرت ابوالفضل(ع) آمده:
إنّی بکم و بإیابکم من المؤمنین.10
من به شما و بازگشتتان معتقدم.
در روایتی که قبلاً بیان شد، امام صادق(ع) می‌فرمایند:
هر کس به هفت چیز معتقد باشد، مؤمن است و از میان هفت چیز ایمان به رجعت را بیان فرمود.11
در سخنان بسیاری از اندیشمندان کلامی، رجعت به عنوان یک امر اعتقادی مطرح شده به طوری که اعتقاد به آن را ضروری شمرده‌اند، مرحوم شبّر دراین‌باره می‌فرماید: «پس اعتقاد به اصل رجعت به طور اجمالی واجب است... هر چند که تفاصیل آن موکول به ائمة اهل البیت(ع) می‌شود».12
بنابراین در تمامی روایات یاد شده و روایات متعدد دیگر، رجعت به عنوان یک مسئلة اعتقادی مطرح شده است، که خود گویای آنست که رجعت از زمره امور اعتقادی است نه صرفاً یک قضیة مسلّم تاریخی.
شاهد دیگر آنکه پیوسته علمای کلام، موضوع رجعت را در کنار سایر مباحث اعتقادی بحث کرده‌اند، و این خود شاهد تلقّی اعتقادی بودن رجعت است. نکتة دیگر آنکه صرف تحقّق رجعت در آینده موجب قضیة تاریخی بودن آن نمی‌شود زیرا اگر چنین باشد، معاد هم که در آینده محقق می‌شود، صرفاً یک قضیة تاریخی خواهد بود.

رجعت و ظهور

رجعت همان‌گونه که گذشت آنست که گروهی از مؤمنان خالص و سردمداران کافر که از دنیا رفته‌اند، به دنیا برمی‌گردند، تا گروه اوّل به عزّت نائل شوند و گروه دوم به ذلّت دنیوی برسند، این معنا با ظهور امام دوازدهم(ع) در یک جهت اشتراک دارند و آن اینکه هر دو در آخرالزمان و قبل از قیامت اتفاق می‌افتند، امّا فرقشان این است که خداوند برای برچیدن ریشه‌های ظلم و ستم و ایجاد عدالت در روی زمین، ولیّ خویش را پس از غیبتی طولانی، آشکار می‌سازد. ولی رجعت آن است که در هنگام ظهور، برای یاری حضرتش و نیز استمرار حاکمیت حق بعد از برقراری عدالت، خداوند گروهی از مؤمنان را که از دنیا رفته‌اند، به دنیا باز می‌گرداند تا برای یاری وی بشتابند. مؤمنانی که سالیان درازی انتظار فرجش را می‌کشیدند، ولی قبل از ظهور و رؤیت حضرتش، دیده از جهان فرو بستند.13
رجعت یکی از وقایع مهمی است که در آستانة ظهور رخ می‌دهد و زمان آن هنگام ظهور است، نه قبل و نه بعد ظهور، بلکه در همان هنگام است که برخی پیامبران الهی و
ائمة اطهار(ع) و مؤمنان صالح به دنیا برمی‌گردند تا شاهد اعتلای کلمة اسلام در روی زمین باشند. امّا نباید چنین تصور کرد که رجعت همان ظهور است، رجعت یعنی بازگشت عده‌ای از مؤمنان و کفّار، ولی ظهور به معنای آشکار شدن و قیام دوازدهمین ذخیرة الهی پس از غیبت طولانی است. در نتیجه نزدیکی زمان اتفاق آن دو واقعه نباید موجب شود که آنها را یکی تلقی کنیم.
شاید این مطلب در مورد رجعت، از روایات و کلمات علما به دست بیاید، آنجا که شیخ مفید(ره) فرمود:
رجعت هنگام قیام مهدی آل محمّد(ص) خواهد بود.14
یکی از مستشرقان به نام «دویت نلسون» در کتاب عقیدة الشیعه از ظهور امام زمان(ع) به رجعت تعبیر می‌کند، که این خلاف معنای رجعت در اصطلاح کلام شیعه است.
این چنین اشتباهاتی گاهی سبب شده تا کسانی به غلط تصور کنند که واقعیت رجعت نیز همان ظهور امام عصر(ع) است.
بدیهی است که زمان دقیق رجعت را با ذکر سال و ماه و روز همانند زمان ظهور و معاد نمی‌توان معلوم کرد، امّا به طور کلی می‌توان گفت که رجعت در هنگام ظهور حضرت مهدی(ع) رخ خواهد داد. چنانکه در برخی از کلمات علما از زمان رجعت به «بعد ظهوره» تعبیر شده است، یعنی بعد از ظهور ولی‌عصر(ع) رجعت اتفاق خواهد افتاد؛ و نیز در دو روایت به این مطلب تصریح شده است. از جابر جعفی نقل شده که گفت از امام باقر(ع) شنیدم که فرمود:
به خدا سوگند که او مردی از اهل بیت ما را پس از سیصد و نه سال از وفاتش قدرت می‌دهد. جابر گفت: پرسیدم این واقعه چه زمانی خواهد بود؟ فرمودند: بعد از رحلت قائم(ع) پرسیدم قائم تا هنگام مرگش چند سال در جهان حکومت می‌کند؟ فرمود: نوزده سال از هنگام قیامش تا وقت مرگش به طول می‌انجامد. پرسیدم: آیا بعد از او جهان دچار آشوب می‌شود؟ فرمودند: بله مدت پنجاه سال و اضافه کردند و بعد از آن منصور (امام حسین(ع)) به دنیا برمی‌گردد تا انتقام خون خود و یارانش را بگیرد. تا اینکه سفاح قیام کند، که همان امیرالمؤمنین علی(ع) است.15
حدیث دیگری از علی‌بن مهزیار نقل شده است، وی می‌گوید: «در خواب دیدم کسی می‌گوید: امسال حج انجام بده تا صاحب‌الزمان(ع) را زیارت کنی...» بعد او با حضرت سخن می‌گوید و ایشان وقایع ظهور را بیان می‌کنند و او می‌گوید: عرض کردم: آقای من بعد از آنچه رخ خواهد داد. فرمودند: «برگشت برگشت، رجعت رجعت».16
روشن است که منظور از« بعد از ظهور» این نیست که وقتی ظهور تمام شد، رجعت اتفاق می‌افتد، بلکه مقصود آن است که اندکی پس از ظهور حضرت؛ و نیز در برخی روایات داریم که وقتی حضرت ظهور می‌کند، به بعضی از مؤمنان در قبر خطاب می‌شود که: حضرت ظهور کرده، اگر مایلید می‌توانید امروز حضرتش را یاری دهید17. البته بعضی از ائمه(ع) ممکن است رجعتشان مدتی بعد از ظهور باشد.
خلاصة سخن آنکه رجعت یکی از وقایع هم‌زمان با ظهور است و نباید آنها را دو نام برای یک واقعیت پنداشت.

رجعت در قرآن

رجعت و بازگشت برخی انسان‌ها به دنیا پس از مردن مستلزم هیچ‌گونه محذور عقلی نیست18، علاوه بر آنکه در مواردی واقع هم شده است19. از سوی دیگر آیات و روایات فراوانی در اثبات رجعت به معنای اصطلاحی آن رسیده است. امّا، پیش از بیان آیات، ذکر چند نکته ضروری است:
اوّل: در میان آیاتی که مورد استدلال قرار گرفته است، واژة «رجعت» به کار نرفته امّا با دقت و تعمّق در معنای آیات، معلوم می‌شود که آنها با رجعت، هماهنگی و سازگاری دارند.
دوم: آیات فراوانی توسط ائمة اطهار(ع) به رجعت تفسیر شده و از آنجا که ما قائل به عصمت آنها هستیم، به آن آیات با کمک روایات استناد می‌نماییم.
سوم: از آیاتی که در مورد رجعت رسیده‌اند گاهی به روز قیامت یا به روز ظهور حضرت حجت(ع) تفسیر شده، و این نکته ضربه‌ای به استدلال به رجعت نمی‌زند چرا که این معانی با هم منافات نداشته و هر کدام از بطنی از بطون قرآن حکایت دارد.
و بالاخره در حدود هفتاد آیه در مورد رجعت وجود دارد، که به علت اختصار به سه آیه اکتفا می‌کنیم:

آیة اوّل:

و هنگامی که قول بر آنان واقع گردد، از زمین موجودی را بیرون می‌سازیم که با آنان سخن می‌گوید (یا با آنان می‌جنگد) ولی مردم به آیات ما ایمان نمی‌آورند، و روزی که از هر امتی گروهی از کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، محشور کرده و سپس آنها نگه داشته می‌شوند.20
این آیه مشهورترین آیة رجعت است که به تنهایی بر رجعت دلالت دارد. چرا که ظاهر آیه به خوبی بیانگر این مطلب است که این حشر گروهی از هر امتی غیر از حشر در روز قیامت است که شامل همة انسان‌ها می‌گردد، چنانکه در آیه‌ای در وصف حشر روز قیامت چنین می‌فرماید:
و حشرناهم فلم نغادر منهم احداً
و همه را محشور کرده و احدی از آنان را فرو نخواهیم گذاشت.21
مردی به امام صادق(ع) عرضه داشت: که اهل سنت گمان کرده‌اند که آیة «روزی که از هر امتی گروهی را محشور می‌کنیم» مربوط به قیامت است حضرت در پاسخ فرمود: آیا چنین است که خداوند روز قیامت از هر امتی تنها گروهی را محشور کرده و بقیه را رها می‌سازد؟ خیر، اینگونه نیست ولکن آیه در مورد رجعت است. امّا آیة قیامت آن است که می‌فرماید: «همه را محشور ساخته و از احدی چشم‌پوشی نمی‌کنیم.»22

آیة دوم:

همانا ما فرستادگان خویش و مؤمنان را در دنیا، آن روزی که شاهدان اقامه شوند، یاری خواهیم نمود.23
از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود:
به خدا سوگند این آیه در مورد رجعت است، مگر نمی‌دانید که پیامبران بسیاری در این دنیا کشته شدند و نصرت خداوند به آنان نرسید؟ امامان کشته شدند و نصرت خداوند شامل حال آنها نشد، این آیه در رجعت محقّق خواهد شد.24

آیة سوم:

و ما تو را جز برای بشارت و بیم جهانیان نفرستادیم...25
امام محمد باقر(ع) می‌فرماید:
این آیه در رجعت تحقق می‌یابد.26

پی‌نوشت‌ها:

1.در علم صرف بیان شده که مصدر دارای انواعی است. یک نوع آن «مرّه» است که برای بیان وقوع یکبار فعل به کار می‌رود.
2. ابن منظور، لسان العرب، ج 8، ص 114.
3. حرّ عاملی، محّمد بن حسن، الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، صص 141 ـ 140.
4. مجلسی، محمّدباقر، بحارالانوار، ج 53، ص 63؛ صدوق، محمّد بن علی بن الحسین، معانی الاخبار، ص 366.
5. طباطبائی، سیّد محمّد حسین، تفسیر المیزان، ج 12، صص 19 و 18.
6. مجلسی، همان، ج 53، صص 92 و 121.
7. همان.
8. شَبّر، حق الیقین، ج 2، ص 35.
9. قمی، ابوالقاسم جعفر بن محمّد بن قولویه، کامل الزیارات، صص 218 ـ 257.
10. همان.
11. مجلسی، همان، ج 53، صص 92 و 121.
12. شبّر، عبدالله، همان، ج 2، ص 35.
13. از امام صادق(ع) نقل شده است که: هر کس چهل صبح این عهد (دعای عهد امام زمان(ع)) را بخواند از یاوران قائم(ع) ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد خدا او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد. ر.ک: قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، دعای عهد.
14. ر.ک: به تعریف رجعت، از همین نگارنده، نشر موعود عصر، ص 13.
15. مجلسی، محمد باقر، همان، ج 53، صص 103ـ104.
16. همان، صص 9 و 42.
17. همان، ص 92
18. برخی گمان برده‌اند که رجعت مستلزم تناسخ یا خروج فعل از قوه است و پاسخ‌های مفصلی به آنها داده شده که از حد مقاله بیرون است. برای مطالعة بیشتر در این زمینه ر.ک: طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج 2، ص 107؛ قزوینی خراسانی، مجتبی، بیان الفرقان، ج 5.
19. رجعت به معنای رجوع به دنیا پس از مرگ به گونه‌هایی در امت‌های پیشین اتفاق افتاده است و آیات مختلفی بر این مطلب اشاره دارند، مانند: سورة بقره(2)، آیات 56، 243 و 259؛ سورة کهف (18)، آیة 19 و موارد دیگر.
20. سورة نمل (27)، آیات 82 ـ 83.
21. سورة کهف (18)، آیة 47.
22. مجلسی، همان، ج 53، ص 52.
23. سوره مؤمن(40)، آیة 51.
24. حائری یزدی، شیخ علی، الزام الناصب، ج 2، ص 338.
25. سورة سبا(34)، آیة 28.
26. مجلسی، همان، ص 42.

محمدرضا ضمیری

تاریخچه‌ی رجعت


 
با توجه به مستندات تاریخی می‌توان برای عقیده‌ی رجعت در بستر تاریخ، سه دوره را در نظر گرفت:

الف) دورهی پیدایش عقیدهی رجعت

اعتقاد به رجعت هم‌زمان با نزول آیات قرآن در مکه، در «سوره‌های نمل، انبیا، اسرا و ...» مطرح و سپس در سوره¬های مدنی «بقره، نور و ...» دنبال شده است و قرآن این عقیده را تحت عناوین «خروج، حشر، إحیا و ...» برای پیروان خودش بیان نموده است.
برای افرادی چون امیرالمؤمنین (علیه السلام)1 امام?پیامبر اکرم حسین (علیه السلام)2 عمّار یاسر3برید أسلمی4سلمان فارسی5و ... آیات مربوط به رجعت را قرائت و بعضی از مصادیق رجعت کنندگان را معرفی می‌نموده‌اند.
در زمان امیرالمؤمنین (علیه السلام) ، به دلیل عدم اطلاع خلفا از معارف دینی، جوگیری از نوشتن احادیث نبوی، رواج یافتن اجتهاد صحابه، محیط خفقان‌زا و تاریکی به وجود آمده بود، ولی حضرت امیر (علیه السلام) در حدی که شرایط اجتماعی و اعتقادی جامعه‌ی نو در?پای اسلامی اجازه می‌داد، سعی کردند روایات و احادیثی که از طرف پیامبر اکرم تفسیر رجعت وارد شده و به بعضی از اصحاب آن حضرت گفته شده بود، برای مسلمانان شرح و تفسیر نمایند.
در این میان کسانی که ظرفیت شنیدن این ‌گونه معارف را نداشتند به انکار رجعت روی ‌آوردند؛ اولین منکر رجعت، عبدالله بن ابی بکر یشکری، معروف به «ابن الکوا» از سران خوارج بود و با امیر المؤمنین (علیه السلام) در مورد روایات رجعت مناظره کرد. 6
در زمان امام حسین (علیه السلام) هم زمینه‌ی بیان این‌گونه معارف فراهم نبوده است. فقط در کربلا هنگام تقابل دو گروه حق و باطل، امام حسین (علیه السلام) برای تسلّی و دلجویی اصحاب خود به نقل از جد بزرگوارشان رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) رجعت را مطرح و تبیین نموده و آنان را به رجعت خود و اصحاب بشارت دادند:
«فَأبشِرُوا (بِالجَنَّة) فَوَاللهِ لَئِن قَتَلُونا فَإنّا نُرَدُّ عَلَی نَبّیِّنا ثُمَّ نمکُثُ ماشاءَالله تَعالَی، فَأکُونُ أوّلَ مَن یَنشَقُّ الأرضُ عَنهُ ... .»؛7«بشارت باد شما را به بهشت، به خدا قسم اگر کشته شویم، به سوی پیامبر خویش برمی‌گردیم. سپس فرمودند: پس آن مقدار که خداوند بخواهد در قبر خواهیم ماند و من اولین کسی خواهم بود که رجعت می‌کند ... .»
این وضعیت تا پایان عصر امام سجاد (علیه السلام) (95ه‍ ق) ادامه داشت.

ب) دورهی رشد و بالندگی عقیدهی رجعت (95 تا 260 ه .ق)

با توجه به انحرافات خلفای سه‌گانه و خستگی مردم از درگیری‌های داخلی (مارقین، ناکثین، قاسطین)، و جوسازی‌های بنی امیه بر علیه معارف دینی، مردم از خاندان وحی فاصله گرفتند و بخشی از معارف دینی را به فراموشی سپردند.8
در عصر امام باقر (علیه السلام)، به دلیل زمینه‌سازی‌های امام سجاد (علیه السلام) در نشر معارف دین، آثار نهضت عاشورا و نفرت عمومی از هیئت حاکمه‌ی اموی، امام با درایت و بصیرت، جنبش علمی دامنه‌داری را پایه‌گذاری نمودند، که در زمان امام صادق (علیه السلام) به اوج رشد و بالندگی خود رسید و اگر فعالیت فرهنگی این دو امام همام علیهما‌السلام نبود، امروز از معارف اسلام ناب محمدی خبری نبود. در ابتدای امامت امام باقر (علیه السلام) گروهی به نام «قَدَریه»9 به انکار عقیده‌ی رجعت پرداختند.
همچنین، صاحبان قدرت، اندیشه‌ی انکار رجعت را موافق با رفتار و اهداف خودشان یافتند، در نتیجه از آن حمایت نموده و معتقدین به آن را مورد اذیّت و آزار قرار می‌دادند. لذا امام باقر (علیه السلام) به شاگردانشان سفارش می‌کردند که از بردن اسم رجعت خودداری نموده و با احتیاط درباره‌ی آن سخن بگویند.10 امام صادق (علیه السلام) نیز اعتقاد به رجعت را به عنوان یکی از ویژگی‌های فکری و فصل ممیّز شیعه معرفی نموده و از منکران آن برائت جستند، لذا اعتقاد به رجعت یک فکر سیاسی فعّال و مخالف با ظلم و ستم دستگاه خلافت به شمار می‌رفته و معتقدان به آن به عنوان مجرمان سیاسی قابل تعقیب بوده و شهادت آن‌ها در هیچ دادگاهی قابل قبول نبوده‌است.11
در زمان امام کاظم (علیه السلام) به دلیل فشار و اختناق، از مباحث فکری و مناظرات فقهی و کلامی که در عصر امام صادق (علیه السلام) رایج بود، دیگر خبری نبود.
در عصر امام رضا (علیه السلام) ، مأمون پس از تحمیل مقام ولایت عهدی، جلسات بحث و مناظره تشکیل می‌داد و امام هم از این فرصت‌ها برای نشر فرهنگ اسلام، استفاده می‌نمودند، یکی از مناظراتی که ایشان با مأمون داشته‌اند، بحث رجعت است.12
از امام جواد (علیه السلام)، به دلیل شدت فشارهای دستگاه خلافت، اثری در مورد رجعت دیده ‌نشده ‌است. ولی عده‌ای از شیعیان مثل فضل بن شاذان نیشابوری،13 احمد بن داوود جرجانی، محمد بن مسعود عیاشی و ...، با توجه به روایات ائمه‌ی گذشته و با تشویق ائمه‌ی معاصر، کتاب‌های مستقلی را درباره‌ی رجعت به رشته‌ی تحریر درآورده‌اند.14
امام هادی و امام عسکری و خود امام مهدی‌(علیهم السلام) نیز با توجه به اهمیّت و نقش سازنده‌ی رجعت در پایداری و استقامت شیعیان، این عقیده‌ی قرآنی را در قالب دعا و زیارت‌نامه بیان نموده‌اند و با این کار، اعتقاد به رجعت را نهادینه ساختند.

ج) دورهی گسترش و تکامل (260 ه ق به بعد)

علمای شیعه به پیروی از امامان معصوم‌(علیهم السلام) در جهت گسترش و بالندگی این عقیده، تلاش فراوانی انجام دادند و با مناظرات علمی15 و یا نوشتن کتاب و مقاله و با استفاده از آیات و روایات، این عقیده‌ی نورانی را همراه با برهان و استدلال برای مردم بیان کردند. به موازات آن از طرف اهل سنت این عقیده به شدت انکار شد و معتقدان به آن را به کفر، فسق، کذب، اهل هوی، بدعت و ... متهم شدند.

پی نوشت ها:

1.همان، ص 61 .
2. همان، ص 61؛ ج 54، ص 80
3. همان، ص 53 .
4. همان، ص 65 .
5. همان، ص 142 .
6. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 72 / شیخ طوسی، رجال، ص 75 .
7. همان، ج 53، ص 62 .
8. مسعودی، مروج الذهب، ج 3، ص 31 و 36 .
9. قدریه، قائل به جبر و عدم اختیار انسان بودند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) در مورد آن‌ها می‌فرمایند: «القَدَریة مَجوسُ هذِهِ الأمّة»؛ «قدریه مجوس این امت هستند». همچنین امام باقر (علیه السلام) در بیانی، 3 بار در مورد این گروه فرمودند: «قدریه رجعت را انکار می‌کند» ؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 67 و 72 .
10. همان، ص 39 .
11. همان، ص 132 .
12. شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج 1، ص 218 .
13. فضل بن شاذان از اصحاب امام جواد (علیه السلام)، امام هادی و امام عسکری‌ (علیهم السلام)، کتاب‌هایی به نام اثبات الرّجعه، الرّجعه, و... تحریر کرده‌است. جرجانی که از رجال اهل سنت بوده کتاب‌هایی چون الرجعه را تألیف کرده‌است.
14. شیخ طوسی، الفهرست، ص 212 .
15. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 63 / شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص 366 .

منبع: تنهاراه

رجعت،چیستی،چرایی،جایگاه


 
رجعت

یکی از حوادث مهم هنگام ظهور، موضوع رجعت و بازگشت نیکان و بدان به دنیاست که از جمله عقاید شیعه است و در آثار اسلامی از گذشته تا حال بحث‌های فراوانی دربار? آن بیان گردیده است. در این بخش به اختصار درباره این موضوع می‌پردازیم و بحث‌های تکمیلی را به کتاب‌های مستقل در این موضوع وا می‌گذاریم.

مفهوم رجعت

رجعت در لغت به معنی بازگشت است و در فرهنگ دینی مقصود از آن عبارتست از بازگشت حجّت‌های الهی و امامان معصوم(علیهم السلام) و گروهی از مومنان خالص و کفار و منافقان به عالم دنیا یعنی ایشان به امر خداوند بار دیگر زنده می‌شوند و به دنیا برمی گردند و این دورنمایی از رستاخیز است که پیش از قیامت در همین عالم اتفاق می‌افتد.

فلسفه رجعت

امام باقر(علیه السلام) در ضمن روایتی که دربار? رجعت آمده است فرموده‌اند:
«مومنان برمی گردند تا عزیز شوند و چشمان آنان روشن گردد و تبهکاران برمی گردند تا خداوند آنها را خوار کند.»1
درست است که جایگاه اصلی برای پاداش و کیفر انسانها، عالم آخرت است ولی خداوند اراده فرموده است که بخشی از اجر و کیفر آنها را در همین دنیا عملی کند.
هدف دیگر از رجعت برخورداری مومنان از سعادت یاری حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیان گردیده. این مهم در ضمن دعاها و نیز بیانات بعضی از علما مطرح شده است.
مرحوم سید مرتضی (متوفی436 ق) گفته است:
«همانا خداوند هنگام ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) گروهی از شیعیان آن حضرت را که قبلاً از دنیا رفته اند برمی گرداند تا به ثواب یاری آن حضرت نائل شوند...».2
و در زیارت امام عصر در سرداب مقدس سامراء آمده است:
«مولای، فان ادرکنی الموت قبل ظهورک فانّی اتوسّل بک و با بائک الطاهرین الی الله تعالی و اسئله ان یصلی علی محمد و آل محمد و ان یجعل لی کرّ? فی ظهورک و رجع? فی ایامک لابلغ من طاعتک مرادی و اشفی من اعدائک فوأدی.3
اگر پیش از ظهور تو مرگ، مرا دریابد، به وسیله تو و پدران پاکت به خدای بزرگ متوسل می‌شوم و از او می‌خواهم که بر محمد و خاندان او درود بفرستد و برای من بازگشتی در ظهور تو و روزگار (دولت) تو قرار دهد تا به مقصود خود در زمینه اطاعت تو نائل شوم و سینه ام را از (خواری) دشمنانت شفا دهم.»

جایگاه رجعت در متون دینی

رجعت از عقاید مسلم شیعه است که پشتوانه آن دهها آیه قرآن و صدها روایت از پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) و ائمه معصومین(علیهم السلام) است.
محدث بزرگ مرحوم شیخ حرّ عاملی در کتاب خود «ایقاظ» می‌فرماید:?520 حدیث درباره رجعت نقل کرده است و مرحوم مجلسی
«اگر احادیث رجعت متواتر4 نباشد دیگر در هیچ موردی نمی‌توان ادعای تواتر کرد.»5
گذشته از آیات و روایات فراوان، همه علمای شیعه بر این حقیقت اتفاق نظر دارند چنانکه مرحوم شیخ حرّ به این مطلب تصریح کرده و بلکه نبوت رجعت را از ضروریات مذهب شیعه دانسته?عاملی است.6

رجعت، در قرآن و روایات

در آیات متعددی از قرآن، آشکارا جریان بازگشت افرادی از مردگان به دنیا مطرح شده است و روایات زیادی از اهل بیت(علیه السلام) در تفسیر این آیات وارد شده است.
از نمونه‌های بسیار روشن رجعت و بازگشت به دنیا جریان عزیر است. او سپس از این که صد سال مرده بود، به اراد? الهی زنده شده و به دنیا بازگشت و سالیان زیادی زندگی کرد.7
خداوند در آیه 56 سوره بقره فرموده است:
؛?ثم بعثناکم من بعد موتکم لعلکم تشکرون?
آنگاه شما را پس از مرگتان برانگیختیم تا شاید سپاسگزار باشد.
این آیه در مورد هفتاد نفر از برگزیدگان قوم موسی(علیه السلام) است که همراه آن حضرت به کوه طور رفتند تا گفت و گوی موسی(علیه السلام) با خداوند را ببینند و گرفتن الواح از جانب خدا را شاهد باشند. وقتی گفت و گوی موسی(علیه السلام) را با خدا دیدند گفتند: «ای موسی ما به تو ایمان نمی‌آوریم مگر اینکه خداوند را آشکارا ببینیم»
موسی(علیه السلام) آنها را از این خواسته بی جا و غیرممکن باز داشت ولی آنها اصرار کردند و سرانجام به صاعقه الهی گرفتار شده و همگی مردند. موسی(علیه السلام) از این واقعه ناراحت شد و نسبت به پیامدهای آن در میان بنی‌اسرائیل نگران بود بنابراین از خداوند خواست که آنها را به زندگی برگرداند. درخواست او پذیرفته شد و مطابق آیه یاد شده خداوند آنها را به زندگی دنیا برگردانید8 به گونه‌ای که طبق روایتی از امام علی(علیه السلام) 9، این عدّه به خانه‌های خود بازگشتند و مدتی زندگی کردند و صاحب فرزند شدند و پس از رسیدن اجلشان از دنیا رفتند.10
آیاتی از قرآن نیز، دلیل بر «رجعت به دنیا در آینده»است.
در آیه 83 سوره نمل می‌فرماید:
و یوم نحشر من کل ام? فوجاً? ؛?ممن یکذب بایاتنا فهم یوزعون
روزی که از هر امتی گروهی را بر می‌انگیزیم از آنها که آیات ما را تکذیب می‌کردند، پس آنها بازداشته می‌شوند.
در این آیه سخن از روزی است که در آن گروهی از مردم برانگیخته می‌شوند بنابراین اشاره به روزی غیر از روز قیامت دارد زیرا که در قیامت همه انسانها از اولین و آخرین محشور در تفسیر مجمع البیان نوشته است که براساس روایات بسیار از?می‌شوند. مرحوم طبرسی اهل بیت(علیه السلام) این آیه مربوطه به گروهی از شیعیان حضرت مهدی(علیه السلام) و نیز عده‌ای از دشمنان آن حضرت است که در دوران ظهور او به دنیا باز می‌گردند.11
در یکی از آن روایات آمده که از امام صادق(علیه السلام) دربارة این آیه سؤال شد؛ آن حضرت فرمود: مردم در مورد آن چه می‌گویند؟ راوی گفت: آنها می‌گویند: این آیه دربار? قیامت است. امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«آیا خداوند در روز قیامت گروهی را بر می‌انگیزد و گروه دیگر را رها می‌کند؟! (اینگونه نیست) این آیه دربار? رجعت است. اما آیه قیامت این آیه است(که خداوند می‌فرماید): «و حشرنا هم فلم نغا در منهم احداً» (یعنی: آنان را برانگیختیم هیچ کس از آنها را وانگذاشتیم)».12
در آیه 95 سوره انبیاء آمده است:
و حرام علی قری?? ?اهلکناها أنّهم لایرجعون
ممتنع است- باز آمدن به دنیا – بر مردم شهری که آن را هلاک کردیم که آنها بر نمی‌گردند. این آیه نیز از مهم ترین دلیل‌های رجعت است، زیرا در قیامت همه مردمان و از جمله اقوام هلاک شده به عذاب الهی برمی گردند. این حقیقت در روایات متعدد بیان گردیده است.
امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) در تفسیر این آیه فرمودند:
«هر قریه‌ای که خداوند اهل آن را با عذاب هلاک کرده است در رجعت باز نمی‌گردند. این آیه از بزرگترین دلائل رجعت است زیرا هیچ کس از مسلمانان منکر آن نیست که همه مردم در قیامت بازمی گردند چه کسی که هلاک شده و چه کسی که هلاک نشده است پس سخن خداوند(که فرموده) لایرجعون (= باز نمی‌گردند) مربوط به رجعت است اما در قیامت (هلاک شدگان به عذاب الهی هم) باز می‌گردند تا در آتش داخل شوند.»13

رجعت در ادعیه و زیارت

قابل ذکر است موضوع رجعت در دعاها و زیاراتی که از امامان معصوم(علیهم السلام) نقل شده نیز مطرح گردیده است. در زیارت جامعه کبیره که از امام هادی(علیه السلام) روایت شده می‌خوانیم.
«معترف بکم، مومن بایاتکم، مصدق برجعتکم، منتظر لامرکم14؛
(ای امامان و حجت‌های خدا) من به شما (و امامت شما) اعتراف می‌کنیم و بازگشت شما را (به این دنیا) باور دارم و رجعت شما را تصدیق می‌کنم و امر شما را انتظار می‌‌کشم.»
در بعضی از زیارت‌های مخصوص به حضرت مهدی(علیه السلام) از جمله زیارت آل یاسین نیز این موضوع با صراحت بیان گردیده است.

پی نوشت ها:

1. بحارالانوار، ج53 ص64
2.رسائل، ج1، ص 125
3.مفاتیح الجنان: آداب سرداب مقدس ، زیارت دوم صاحب الأمر(علیه السلام)
4. متواتر به روایاتی می گویند که تعداد روایت کنندگان آنها به قدری زیاد است که احتمال اجتماع آنها بر دروغ را غیر ممکن می سازد.
5.خادمی شیرازی، رجعت، ص 140
6 همان، ص 145.
7.بقره، 259.
8.ر. ک به تفسیر نمونه، ج1، صص 257-259.
9. بحارالانوار، ج53، ص 73 و 129.
10.آیات دیگری مانند بقره/259 و بقره /73 و بقره/243 نیز بر زنده شدن و بازگشتن به این دنیا دلالت دارد.
11. مجمع البیان، ذیل آیه 83 سوره نمل.
12. بحارالانوار، ج53، ص 51.
13. بحار الانوار، ج53 ، ص52، ح29.
14. مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.

منبع: نگین آفرینش

فلسفه و هدف رجعت

فلسفه و هدف رجعت
 
یکی از مباحث مربوط به رجعت، چرایی و فلسفه‌ی آن است. هیچ حادثه‌ای در این عالم بدون هدف و غایت نیست ولی ممکن است بشر با محدودیتی که دارد هرگز علت و فلسفه‌ی آن را درک نکند. خود ائمه‌ی اطهار‌(علیهم السلام) به بعضی از اهداف و حکمت‌های رجعت اشاره نموده‌اند.

1- ذلّت کفّار و منافقین و عزّت مؤمنین

رجعت روز تجلّی و مظهر عدالت الهی است که هم‌زمان با ظهور عدالت گستر جهانی امام مهدی (علیه السلام) محقق می‌شود و از ظالمانی که عالم را پر از ظلم و جور نموده‌اند، انتقام گرفته می‌شوددر این مورد به روایاتی از ائمه اطهارعلیهم السّلام اشاره می‌کنیم:

الف) امام باقر (علیه السلام) می‌فرمایند:

«هیچ شخص نیک و بدی از این امت نیست مگر این‌که رجعت می‌کند، اما مؤمنان برمی‌گردند تا این‌که عزیز شده، چشمان آنان به دیدار مولایشان روشن شود و فجّار و منافقان برمی‌گردند تا این‌که ذلّت خداوند نصیب آن‌ها گردد چرا .»2?تُعِزُّ مَن تشاء و تُذِلُّ مَن تَشاء1?که
ب) معاویه بن عمر از امام صادق و مَن أعرض عَن ذِکری فَإنَّ لَه?(علیه السلام) درباره‌ی تفسیر آیه‌ی مبارکه‌ی ؛3 کسی که از یاد من روی برگرداند پس?معیشةً ضَنکا و نَحشُرُه یوم القیامةِ أعمی همانا برای او زندگی سخت و تحت فشاری است و روز قیامت او را نابینا محشور می‌کنیم سؤال نمود، حضرت فرمودند:
«هی و اللهِ للنصّاب، قال: قُلتُ جُعِلتُ فَداک! قد رأَیناهم دَهرِهم الاطوَلُ فی الکفایةِ حتّی ماتوا! قال (علیه السلام): ذاک والله فی الرّجعة»؛ «به خدا قسم! مصداق این آیه دشمنان و دشنام دهندگان اهل‌بیت‌(علیهم السلام) هستند. عرض کردم: جانم به فدایت! ما این‌ها را دیده‌ایم، روزگارشان به بهترین وجه می‌گذرد و زندگی خوبی داشته تا این‌که از دنیا می‌روند؟! حضرت فرمودند: به خدا قسم! این زندگی تحت فشار آن‌ها در زمان رجعت محقق می‌شودو ذلیل و بی‌آبرو می‌شوند.»

2- ظهور قدرت الهی

روز رجعت یکی از روزهای الهی و تجلّی قدرت و 4،?و ذَکِّر هم بِأیّام الله?عظمت خداوند شمرده می‌شود. در تفسیر آیه‌ی مبارکه‌ی امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند:
«روزهای خداوند سه روز است: روز قیام امام مهدی (علیه السلام)، روز رجعت و روز قیامت.»5
آری در این سه روز تمام اسباب مادّی از کار و تأثیر می‌افتد و عظمت الهی در نعمت یا نقمت، در عزّت یا در ذلّت، تجلّی و ظهور تام پیدا می‌کند.6

3- تحقق وعده‌های خداوند در قرآن

خداوند حکیم و دانا وعده داده است هر کس در مسیر خدا و حق و عدالت گام بردارد، علاوه بر آخرت، پاداش دنیوی نیز خواهد داشت. همچنین هر کس در دنیا در مسیر فساد و اخلاق و خیانت و بی ایمانی پیش رود، علاوه بر آن جهان، در این دنیا نیز کیفر خواهد دید. با مراجعه به قرآن می‌توان ده‌ها آیه را در این زمینه ملاحظه کرد. از جمله در سوره‌ی اعراف آیه‌ی 152 خداوند می‌فرمایند:
انّ الّذینَ اتَّخَذوُا العِجلَ سینَالهُم غَضَب مِن ربِّهِم و? ؛ کسانی که گوساله را معبود?ذِلَّةٌ فی الحیاةِ الدّنیا و کذلکَ نجزِی المفتَرین خود قرار دادند، به زودی خشم پروردگارشان و ذلت در زندگی دنیا به آن‌ها می‌رسد. این‌چنین کسانی را که به خدا افترا می‌بندند، کیفر می‌دهیم.
همچنین در سوره‌ی توبه آیه‌ی 74 کسانی را که به خدا پشت می‌کنند، در دنیا و آخرت وعده عذاب می‌دهند:
و ان یَتَوَلَّوا یعذِّبهُم اللهُ عذاباً أَلیماَ فی الدُّنیا و الآخرة و ما? ؛ و اگر روی گردانند، خداوند آن‌ها را?لَهم فِی الأَرضِ مِنْ وَلیٍٍّ و لا نَصیرٍ در دنیا و آخرت به مجازات دردناکی کیفر خواهد داد و در سراسر زمین نه دوستی دارند 7?ونه یاری‌گری.
همان‌گونه که می‌دانیم، بخشی از مردم با ایمان از رسیدن به پاداش دنیوی وگروهی از ستمکاران و منافقین از کیفر شدید این جهان بازمانده‌اند. از این‌رو در رجعت، این وعده‌ها به صورت پاداش وکیفر برای ایشان تحقق می‌یابد.

4- نصرت دین و حکومت عدل جهانی

از آیات و روایات متعدد چنین بر می‌آید که قبل از قیامت، دین اسلام بر همه‌ی ادیان و مکاتب بشری غلبه پیدا می‌کند، مردم خسته از پندارهای بشری به زلال معرفت الهی می‌رسند و از سوی دیگر حاکمیت سیاسی و اجتماعی کره‌ی زمین به دست مسلمانان به رهبری حضرت حجت (علیه السلام) خواهد افتاد. بر این اساس، یکی از اهداف رجعت برخی انسان‌ها به دنیا، نصرت و یاری دین اسلام و کمک برای تشکیل حکومت دینی فراگیر برسطح کره‌ی خاکی خواهد بود. برخی روایات موضوع فراگیر شدن دین اسلام و غلبه‌ی آن بر سایر ادیان را همزمان با رجعت هوَ الّذی?دانسته‌اند، چنان‌چه امام باقر (علیه السلام) در تفسیر آیه‌ی شریفه‌ی أرسَلَ رَسولَه بالهدی و دینِ الحَق لیُظهِرهُ عَلی الدّینِ کُلّه و لَوکَرِهَ ؛ او کسی است که پیامبر خود را برای هدایت مردم فرستاد با دینی درست و بر?المشرِکون حق تا او را بر همه‌ی دین‌ها پیروز گرداند، هرچند مشرکان را خوش نیاید. می‌فرمایند:
«یظهره الله عزّوجل فی الرَّجعة»؛8 «خداوند دین حق را در رجعت، بر سایر ادیان غلبه و برتری می‌دهد.»

پی نوشت ها:

1 . آل عمران (3)، 27 .
2. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 64 .
3 . طه (20)، 124 .
4 . ابراهیم (14)، 5 .
5. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 63 .
6. علامه طباطبایی، المیزان، ج 12، ص 18 .
7. ر.ک. فصلت (41)، 15 / نحل (16)،30 / آل عمران (3)، 56 .
8. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 64 .

منبع: تنهاراه

معاد و رجعت

معاد و رجعت
 
1- رجعت در این جهان مادی با همه‌ی مشخصات سابق، محقّق می‌شود و همان‌گونه که در تعریف رجعت آمد، مردمان در همان شکل و صورتی که در گذشته بودند، برمی‌گردند، اما معاد در جهان دیگر اتفاق می‌افتد. در جهانی که از عوارض مادی خبری نیست. چرا که به فرموده‌ی قرآن کریم قیامت و حشر در زمینی غیر از این زمین مادّی به وقوع می‌پیوندد:
؛1 روزی که زمین?یَومَ تُبَدِّلُ الأرضُ وَ السَّماواتُ ...? به غیر زمین (عادّی) تبدیل می‌شود ... .
2- در معاد همه‌ی خلایق برای حسابرسی حاضر می‌شوند در حالی که رجعت به کافران و مؤمنان خالص اختصاص دارد.
3- انکار اصلی از اصول دین موجب کفر می‌شود بر خلاف انکار اصول مذهب، معاد از اصول دین است و انکار آن، خروج از دین را موجب می‌گردد ولی انکار رجعت به عنوان یکی از اصول مذهب، موجب خروج شیعه از اثنی عشر (دوازده امامی) خواهد شد.
4- بازگشت کنندگان به دنیا در زمان رجعت دوباره خواهند مرد یا کشته خواهند شد، امّا در معاد دیگر مرگ و ارتحالی نخواهد بود، چرا که آن‌جا سرای ابدی است.

پی نوشت:

1. ابراهیم (14)، 48 .