درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

فراماسونری و نقش آن در تاریخ معاصر ایران

ایرانیان وقتی به هندوستان سفر کردند اولین بار با فراماسونری آشنا شدند و این کلمه وارد ادبیات ما شد. یکی دیگر از مبادی ورودی فراماسونری عثمانی است. غیر از این ها سفرایی که از ایران به خارج فرستاده شدند هم فراماسون می شوند و برمی گردند. اتفاقا در فراماسونری ایران یک یهودی زاده نقش اصلی را ایفا می کند.

 

 

ایرانیان وقتی به هندوستان سفر کردند اولین بار با فراماسونری آشنا شدند و این کلمه وارد ادبیات ما شد. یکی دیگر از مبادی ورودی فراماسونری عثمانی است. غیر از این ها سفرایی که از ایران به خارج فرستاده شدند هم فراماسون می شوند و برمی گردند. اتفاقا در فراماسونری ایران یک یهودی زاده نقش اصلی را ایفا می کند و اولین فراماسون ایرانی فردی به نام «میرزا ابوالحسن خان ایلچی» است که متعلق به خانواده کلانتری است که در زمان اینها یهودیان وارد دستگاه شدند و قصد داشتند ایران را به تصرف خود درآورند.

سفیر وقت انگلیس «سرگوراوزلی» در ایران با دو دستور وارد ایران می شود. یک دستور از جانب «جرج سوم» پادشاه انگلیس که مأمور می شود اطلاعات جامعی از ایران تهیه و ارسال کند و دستور دوم او تأسیس لژ فراماسونری در ایران به نام «لژ اصفهان» بود.

سرگوراوزلی طی نامه ای که به لندن می فرستد، می نویسد که برای حفظ مستعمرات انگلیس، باید ایران در یک توحش و بربریت دائم نگه داشته شود. شاید منظور او حفظ جامعه ایرانی در وضعی آشفته، بی قانون و پراکنده است. به همین دلیل هرگاه ما خواستیم پیشرفتی به دست بیاوریم انگلیسی ها مانع شدند و حتی بعد از انقلاب هم آنها این سیاست را دنبال کردند.

اولین لژ فراماسونری که در ایران به وجود آمد و همه بر آن اذعان دارند «فراموشخانه میرزا ملکم خان» است. در تأسیس این فراموشخانه چند چهره علنی و یک چهره پنهان داریم. چهره های علنی یکی همین میرزا ملکم خان است «جلال الدین میرزا» و «حاج سیاح» و تعدادی دیگر هستند که عملکرد این جمعیت در راستای همان پراکنده و آشفته نگه داشتن شرایط اجتماعی ایران است.

 

قرارداد «رویتر» را میرزا ملکم خان و میرزا حسن خان سپهسالار با شخصی به نام «اسرائیل یوسفات» یک یهودی ظاهرا هندی تابع انگلستان منعقد می کنند که در طی آن منابع زیرزمینی و روی زمینی ایران به مدت 70سال در اختیار بیگانگان قرارداده می شود. کاری که حتی امپراطور انگلستان هم آن را باور نمی کرد که واقعا چطور ممکن است یک حکومتی چنین کاری بکند؟!

بساط لژ میرزا ملکم خان با هوشیاری و غیرت حاج ملاعلی کنی برچیده می شود. حاج ملاعلی کنی حداقل دونقش برجسته در تاریخ ایران دارد که یکی بر هم زدن قرارداد رویتر و دیگری برچیده کردن بساط لژ میرزا ملکم خان است. در سال 1317 هجری، بعد از مرگ ناصرالدین شاه یک انجمن به نام انجمن اخوت در ایران تشکیل می شود که صورت ظاهری آن فعالیت های درویشی است و در خفا محل تجمع و تشکیل جلسات فراماسونری است.

فراماسونری با تأکید بر پلورالسیم و نسبی گرایی فرصتی ایجاد می کند تا دگراندیشان و ساختارشکنان بتوانند در آن حضور پیدا کنند.

سال1322 هجری قمری زمینه های تأسیس اولین لژ رسمی به وجود می آید. عقیده بر این است که لژ ملکم خان رسمی نبوده در تأسیس لژ بیداری عناصر دگراندیش و یهودیان نقش داشتند. یهودیان مدارسی در سراسر جهان ایجاد کردند به نام آژانس اسرائیلیان. این مدارس را یهودیان فرانسه در ایران تأسیس کردند، هفت استاد این مدارس در زمره مؤسسین لژ بیداری هستند. به اضافه اردشیر جی جاسوس و محمدعلی فروغی و تقی زاده و بقیه که در لیست لژ بیداری اسامی شان ذکر شده است. از این تاریخ یعنی 1324 هجری فراماسونری در ایران به دو شاخه تقسیم می شود. دو شاخه اعتدالی و افراطی، شاخه اعتدالی را عباسقلی خان آدمیت اداره می کند و شاخه افراطی را اردشیر جی. درگیر و دار مشروطه دسته اول برای آرام کردن جامعه به سمت مذاکره با محمدعلی شاه می روند و تحولات را در درازمدت دنبال می کنند. اما شاخه افراطی در تمام اغتشاشات مشروطه نقش داشتند.

این جانب اصل مشروطه را حرکت مثبتی برای ملت می دانم. اما طیف های مختلفی در این جریان حضور داشتند که حضور این طیف ها نسبت به اهداف این جریان بدبینی ایجاد می کند.

یکی از جرقه های مشروطه چوب خوردن تجار قند در تهران بود. اسناد تاریخی نشان می دهد محرک علاءالدوله حاکم تهران، در چوب زدن میرزاهاشم قندی که یکی از تجار قند بوده فردی به نام میرزا حسن خان رشدی، یک فراماسونر است و بنا به نقلی پدر مدارس جدید نیز است.

پس از چوب زدن تجار تهران، مردم شورش و به این عمل اعتراض می کنند. میرزا ملک منصور (شاه السلطنه) پسر مظفر الدین شاه که یک فرماسونر است به صدراعظم مراجعه می کند و به جای اینکه آشوب را آرام کند عین الدوله را تحریک می کند به ایستادن جلوی مردم که این واقعه منجر به کتک خوردن بعضی علما و عصبانیت بیش از حد مردم و حتی کشته شدن «عبدالحمید» روحانی جوان می شود و آتش مشروطه اینگونه برافروخته می شود و اداره امور را از دست نخبگان اصیل و متفکران و روحانیت شیعه خارج کرد و بدست مجامع ماسونی داد. از آن روز تا کودتای 1299 و بعد از آن، ایران روی آرامش را ندید. هر وقت ایرانی ها خواستند به توافق برسند فراماسونرها با توطئه گری مانع شدند و کار را به، به توپ بستن مجلس کشاندند و باعث دخالت گسترده انگلیس و روسیه در ایران شدند و با تحصن در سفارت روسیه و انگلیس ماهیت غیربومی و غیرملی به انقلاب مشروطه ایران دادند و با فتح تهران عملا کنترل ایران را به دست آوردند.

ملکم خان در خدمت صهیونیسم بود و هیچ اعتقادی به ادیان ثلاثه (نه اسلام، نه مسیحیت نه یهودیت) نداشت. در خاطرات ناصرالدین شاه آمده که در پاریس یا لندن ملکم خان، روچیلد را به دیدن ما آورد و روچیلد در خصوص وضعیت یهودیان از حکومت وقت امتیازاتی می خواستند. ناصرالدین شاه به آنها می گوید چرا نمی روید فلسطین را بخرید و یهودیان را در آنجا جمع کنید و بعدها تاریخ نشان داد که آنها چنین تصمیمی داشتند. چون «تئودور هرتزل» که نزد سلطان عبدالحمید پادشاه عثمانی رفته بود از او می خواهد که اجازه مهاجرت یهودیان به فلسطین را بدهد و بهای سنگینی نیز تقبل می کند. حاضر می شود تمام بدهی خارجی امپراطوری عثمانی را بپردازد و 8 کشتی طلا به امپراطوری بدهند و در ازای چنین مبالغ هنگفتی فقط اجازه مهاجرت و اسکان در فلسطین را می خواستند. اما عبدالحمید نمی پذیرد و همین موجب واژگونی دولت او می شود.

در توطئه سرنگونی حکومت سلطان عبدالحمید و فروپاشی امپراطوری عثمانی سه بخش به خوبی با همدیگر همکاری می کنند: دسته اول روشنفکران هستند. دسته دوم یهودیان و دسته سوم بهائیان ایران هستند. بهائیان که در دوره ناصرالدین شاه از ایران رانده می شوند به بغداد می روند و به بهانه نزاع میان بابیه و بهائیه، بهائیان به عکا (فلسطین اشغالی) می روند و بابیه به قبرس.

سال 1327ه. اوج حاکمیت بهائیان است و آن ها کمک های بی شائبه به دستگاه اطلاعاتی و ارتش انگلستان می کنند. به همین دلیل است که عباس افندی بعد از اینکه امپراطوری عثمانی از هم می پاشد به لقب «سر» ملقب می شود.

اسناد موجود در لژ بیداری گواه این مطلب است که حتی تعیین یک حاکم محلی با تأیید لژ بیداری انجام می شده است. مثلا ادیب الممالک فراهانی در یک نامه از لژ اجازه می گیرد که من را حاکم فسا کرده اند آیا من بروم یا نه؟ بعد هر اتفاقی که آنجا می افتد به لژ گزارش می دهد.

حتی تدوین قانون اساسی را نیز آنها انجام می دهند؛ برپایه ترجمه قانون اساسی کشورهای فرانسه، بلژیک، انگلستان، توسط تقی زاده، فروغی و سیدنصرالله تقوی انجام شد. و این سه نفر از اعضای اصلی لژ بیداری ایران هستند. نظام حقوقی ایران که به سمت سکولاریستی شدن پیش می رود زیر نظر اینان بوده است. اوضاع حقوقی و قضایی و عمده تحولات زیر نظر این سه تن شکل می گیرد مشیرالدوله پیرنیا (میرزا حسن خان) به لژ «گرانداوریا» نامه می نویسد و می گوید ما می خواهیم تغییرات گسترده قضایی و حقوقی در ایران ایجاد کنیم. شما یک حقوقدان به ما معرفی کنید و آنها نیز «مسیو پرنی» را به ایران می فرستند. و تحولات حقوقی در ایران اتفاق می افتد که میرزا علی اکبر خان داور آن را به اوج می رساند. به هر حال امری نیست که دخالت اینها در آن نباشد. از به دار زدن شیخ فضل الله نوری توسط همین کمیته فراماسونری- که یک طرف آن یپرمن خان ارمنی و طرف دیگر آن شیخ ابراهیم زنجانی یهودی زاده است در کسوت روحانی، و از 12 نفر کمیته انقلابی، 9 نفر عضو لژ بیداری هستند- تا کودتای 1299 توسط اینان صورت می گیرد.

فاتحین تهران قصد تحولات فرهنگی سیاسی را دارند و دولت را نیز در دست دارند. با زور می خواهند دولت مدرن را در ایران سر کار بیاورند و پروژه مدرنیزاسیون را در ایران اجرا کنند همان روشنفکرانی که در عهد قاجار دم از قانون و آزادی می زدند الان در خدمت لژ بیداری و در فکر تحولات گسترده هستند. کشتار علما و برخورد با جریانات فایده نمی کند. بنابراین از سال 1292 تا 1299 ایجاد دولت مدرن و دیکتاتوری نو را ترویج می کنند.

 

 

کودتای 1299 یک کودتای ماسونی است که همه طیف ها در آن حضور دارند: بهایی ها، یهودی ها، مسیحی ها، علی اللهی ها، صوفی ها و اردشیرجی که در خاطرات خود به صراحت گفته همه کاره کودتای 1200 من بودم. و ارتباط او با کانون های یهودی کاملا مشخص شده است.

و در دوره پهلوی دوم انتقال قدرت از پهلوی اول به دوم توسط یک فراماسونر به نام محمدعلی فروغی انجام می گیرد. در سال 1947 لژ بزرگ تشکیل می شود و در سال 1948 لژ عالی اسکاتی و قریب به 50، 60 لژ فراماسونری در آن زمان در ایران فعال هستند که حدود 5 هزار نفر عضو دارد که در همه ارکان حکومتی حضور دارند. نمایندگان سنا، مجلس، رؤسای دانشگاه ها، وزرای کابینه و حتی در میان بازرگانان و سفرا و غیره.

 

 

وقوع انقلاب اسلامی باعث تعطیل شدن لژهای فراماسونری در ایران شد اما تفکر فراماسونری در قالب های لیبرالیسم، پلورالیسم، نسبی گرایی و... ترویج شد و هنوز هم به قوت هر چه تمامتر ترویج می شود.

سخنران:   ‌موسی‌  -   حقانی‌
 منبع: روزنامه - کیهان

کلوپ روتاری

نخستین باشگاه روتاری در سال 1905 توسط یک حقوقدان به نام پل هریس در شیکاگو به وجود آمد. پل هریس به همراه سه تن از بازرگانان شیکاگو به نام های سیلوسترایل، پیرام شوری و گوستاولوپر اولین جلسه ی رسمی روتاری را در روز 23 فوریه ی سال 1905 تشکیل دادند و موجودیت تشکیلاتی به نام کلوپ روتاری را اعلام داشتند.

 
 
 
روتاری بنا به تعریف مؤسسان آن به مفهوم چرخ های دوار یک کارخانه ی به هم پیوسته است که با چرخش هر دنده چرخ دنده دیگر نیز به حرکت در می آید و در نتیجه کل سیستم متحرک می شود. با این تعبیر کلوپ روتاری بین المللی به دنبال ایجاد یک نظام به هم پیوسته و متشکل جهانی است که با اراده و حرکت دندانه های کلوپ مادر تمام این سیستم جهانی در جهت منافع غرب به حرکت درآید.

اعضای کلوپ روتاری در هر جامعه، از فعالان و نیروهای و کیفی آن جامعه انتخاب می شوند و مأموریت اصلی آن ها ایجاد حلقه ی اتصال با قدرت های غربی از طریق نظام بین المللی با کمک رجال سیاسی و کلان سرمایه داران می باشد.

شرایط عضویت در کلوپ روتاری
جان مینو یکی از استادان برجسته ی علوم سیاسی در کتاب خود در مورد تعداد اعضای روتاری متذکر می شود:
«ما نباید سازمان های روتاری را که در سال 1905 تشکیل شده اند و در پی تأسیس یک حکومت جهانی هستند فراموش کنیم. تعداد اعضای این گروه بیش از 450 هزار نفر است که در متجاوز از صد کشور پراکنده هستند».

چگونگی عضویت و ورود به باشگاه های روتاری مانند عضویت در لژهای فراماسونری، مستلزم انتخاب فرد از سوی تشکیلات می باشد و برای هیچ کس مقدور نیست که به میل و رغبت خود به عضویت این تشکیلات درآید و یا برای عضو شدن در کلوپ های روتاری تقاضانامه ارسال دارد. بر اساس اساسنامه ی «روتاری بین الملل »تمام کلوپ ها موظفند اعضای خود را از میان ثروتمندان، افسران عالی رتبه، مقامات دانشگاهی و مقامات اداری انتخاب کنند، بنابراین کارمندان ساده ی دولت و کارگران از عضویت در کلوپ و حتی در جلسات سخنرانی آن محرومند. در هر کلوپ روتاری و به هنگام انتخاب عضو، کمیته ی مخصوص عضو جدید را در خصوص مسائلی که در پی می آید تحت نظر و مراقبت کامل قرار می دهد:

1. میزان نقش متقاضی چگونگی نفوذ و تأثیرش در ادارات و سازمان های محلی.
2. میزان حرف شنوی و بررسی روحیه ی فرمانبرداری و میزان تمایل او نسبت به قبول اصول و قوانین روتاری و اجرای مأموریت هایی که کلوپ محلی یا روتاری بین المللی به وی محول می سازد.

تأکید روتاری بر نفوذ در ادارات، میزان حرف شنوی، روحیه ی فرمانبرداری، پذیرش قوانین روتاری و بالاخره مأموریت های محوله، برای رسیدن به این نتیجه است که عضو جدید در راستای دستورات روتاری مرکز باید پیرو اصل تساهل و تسامح لژهای فراماسونری باشد.

در آیین نامه ی کلوپ های روتاری آمده است که هزینه های کلوپ ها و تشکیلات بین المللی روتاری از محل حق عضویت اعضا تأمین می شود و سازمان های جهانی روتاری از هیچ سازمان یا دولت خاصی کمک نمی پذیرد.

اعضا در کلوپ های روتاری به گروه های متفاوتی تقسیم می شوند و هر یک از اعضا با توجه به این تقسیم بندی در جریان برنامه ها و فعالیت های کلوپ قرار می گیرند. کلوپ های روتاری تابع نظم و انضباط خاصی هستند و کلیه ی اعضای آن ها بدون استثنا مکلف به رعایت این نظم و تشریفات و شرکت در جلسه ها می باشند و در صورتی که هر عضو، کوچک ترین تخلفی از مفاد آیین نامه ی انضباطی کلوپ داشته باشد فوراً و بدون هیچ گونه چشم پوشی اخراج خواهد شد.

در لژهای فراماسونری زنان از حق عضویت محرومند و تنها به عنوان زینت المجالس می توانند در میهمانی های خاص (وایت پارتی ، مهمانی سفید) شرکت کنند. در کلوپ های روتاری نیز همین وضعیت حاکم بود و تا سال 1985 تنها مردان حق عضویت در این کلوپ ها را داشتند، اما از این سال به بعد بر این اساس حکم دیوان عالی آمریکا عضویت زنان نیز در این کلوپ ها مجاز شناخته شد. پس از صدور این حکم، کنوانسیون بین المللی روتاری تشکیل شد و مسئله ی عضویت زنان در کلوپ های روتاری را تصویب کرد.
لژ مزدا شماره 79
آقای محترم و برادر عزیز
با کمال احترام از جنابعالی دعوت می شود در جلسه استقرار برادر مهندس رضا رزم آرا استاد ارجمند انتخاب شده لژ محترم مزدا که در ساعت6 بعدازظهر روز شنبه 14 اسفند ماه 1344 ( 5 مارس 1966) تشکیل می گردد. به محل لژ بزرگ ناحیه ایران خیابان بهارستان شماره 410 تشریف بیاورید.
دبیر: محسن کلانتری

لباس اسموکینگ

در اجلاس 1978 که در شهر شیکاگو آمریکا برگزار شد، سازمان جهانی روتاری تصمیم گرفت که به طور رسمی به فراماسونری متصل شود.
در آمریکا فراماسونرها نفوذ فراوانی دارند واخیراً یکی از جراید آمریکا مقاله ای درباره ی یک شرکت مهم تجارتی بین المللی نوشته و طی آن اشاره کرده است که این شرکت به طور غیر مستقیم جزو عوامل فراماسونری جهان است. شرکت مذکور «روتاری» نام دارد و مدیر آن یک میلیونر آمریکایی به نام «هربرت جی تایلور» است. اخیراً شصت و یکمین سال تأسیس این شرکت در شیکاگو جشن گرفته شد و 8509 نفر از 89 کشور جهان در آن شرکت داشتند. مراسم این جشن محرمانه بود و مدعیون در پایان آن یک جلسه ی مخفیانه ی چند ساعته داشتند.

کمپانی روتاری 402 هزار نفر عضو رسمی است که در سراسر جهان پراکنده اند از طرف بسیاری از مشاهیر جهان که می گویند عضو فراماسونری هستند و نتوانستند در مراسم جشن شرکت کنند، برای تایلور رئیس کمپانی کارت تبریک فرستاده شد که از میان آن ها نام اشخاص زیر فاش شده است:

چیان کای چک رئیس جمهور چین ملی، آیزنهاور رئیس جمهور سابق آمریکا، پادشاه سوئد و شیخ الازهر.
منظور اصلی از انعقاد این جشن، تبادل افکار و اخذ تعلیمات برای پیشرفت کارها بود.

تشکیلات مذکور اولین بار در سال 1923 علنی شد و تا آن سال کسی نمی دانست چنین تشکیلاتی در آمریکا وجود دارد. در آن سال «سیکلر لوییس» یکی از روزنامه نگاران آمریکایی پی به تشکیلات مخفی فراماسونرها برد و مقاله ای نوشت و بعد از آن اعضای روتاری فعالیت های عادی خود را ظاهر و آشکار ساختند.

این روزنامه نگار نوشت: برنارد شاو نویسنده ی انگلیسی جزو روتارین ها بود و او باعث شد که بسیاری از صاحبان صنایع انگلیس که قابل اعتماد بودند وارد تشکیلات روتاری شوند. اکنون روتارین ها بودجه ی هنگفتی در اختیار دارند و برای نشر عقایدی که می توانند ظاهر سازند و جنبه ی کلی دارد، پول های گزاف خرج می کنند.

در سال 1926 دو مدرسه در بالتیمور و در سال 1947 یک مدرسه در سائوپولو از طرف جمعیت دایر شد. در سایر نقاط جهان نیز اعضای جمعیت به طور مستقیم یا غیر مستقیم، مدارس و آموزشگاه های عالیه دارند که به نشر عقاید می پردازند.

البته در این مدارس اصول عقاید فراماسونری تدریس نمی شود بلکه شاگردان و ذهن آنان را برای اصول و کلیاتی آماده می کنند و بعداً در صورتی که واجد کلیه ی شرایط شدند و به سن حداقل رشد قانونی از لحاظ فراماسونری (21 سال) رسیدند (در این سن به آنان بچه گرگ گفته می شود)، می توانند «فرم فراماسونری» را پر کنند و وارد فعالیت شوند.
از دیدگاه ساواک، کلوپ های روتاری و باشگاه های لاینز از سازمان های جنبی فرماسونری به شمار می روند.

تفاوت باشگاه های روتاری و لاینز با فراماسونری در ماهیت سازمانی آن ها نیست بلکه در ساختار اجرایی و صور ظاهری آن می باشد. دو باشگاه مذکور برخلاف انجمن های ماسونی که پنهان کاری سایه بر فعالیت های آن ها انداخته بود، محافلی علنی بودند و با مجوز رسمی مقامات اجرایی هر کشور تشکیل می شدند.

عضویت و حضور زنان در باشگاه روتاری و لاینز برخلاف لژهای ماسونی آزاد بود و حتی باشگاه های روتاری و لاینز ویژه ی زنان نیز در کنار باشگاه های مردان به تکاپوی خود ادامه دادند و حتی هر چند ماه یا چند هفته یک بار، جلسات مشترک به منظور تحکیم مودت و دوستی و تبادل افکار در ایران و جهان تشکیل می شد.

حضور زنان در صحنه ی مسایل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی که ویژگی تحولات قرن بیستم است، در وجود باشگاه های روتاری و لاینز تجلی خاصی پیدا کرده است.
تفاوت دیگر فراماسونری با باشگاه های روتاری و لاینز در پایگاه و نقش اعضای آن ها می باشد. فراماسون ها بیشتر از میان قشر روشنفکر و تحصیل کرده و دارای مبانی فکری و ایدئولوژیک انتخاب می شدند در حالی که در باشگاه های روتاری و لاینز غیر از افراد تحصیل کرده، مدیر کل ها و صاحبان شرکت ها و تکنوکرات ها نیز عضو می شدند.

می توان گفت که نظام سرمایه داری غرب حوزه فعالیت فراماسونری را به مسائل سیاسی و حوزه فعالیت باشگاه های فوق را به مسایل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی محدود کرده است.
در دائره المعارف بریتانیا چاپ 1961 درباره کلوپ روتاری چنین آمده است.

«روتاری سازمانی است که از بازرگانان و صاحبان تخصص تشکیل شده و آرمانش خدمت به دیگران در همه ی زمینه ها و پیوندهاست. به گفته ی آنان، این انجمن به ویژه می خواهد آشنایی را که وسیله ای برای خدمت است، همراه با موازین عالی اخلاقی در کار و کارشناسی گسترش دهد. تفاهم بین المللی، حسن نیت و آشتی گرایی از راه همکاری مردان کار و کارشناس که در زمینه ی کمال مطلوب خدمت همساز شده باشند نیز از آرمان های روتاری است».

روتاری بیشتر یک سازمان آمریکایی است، ولی شاخه هایش در کشورهای دیگر در تکاپو می باشد. رایموند تیفانی که خود یکی از بلند پایگان «روتاری بین المللی» است می نویسد که این سازمان نه پنهانی است و نه مذهبی. اجلاس جهانی روتاری سالی یک بار تشکیل می شود و رئیسی نو همراه با چهارده مدیر که بیش از هفت تن آنان آمریکایی نیستند از میان اعضای خود برمی گزیند. دبیرخانه ی ثابت روتاری در شهر شیکاگو جای دارد و شاخه هایی نیز در زور یخ، بمبئی و لندن بدان وابسته است. روتاری بین المللی با حکومت آمریکا و سازمان ملل متحد نیز پیوندی مستقیم دارد تا جایی که رایزنان وزارت خارجه ی آمریکا به نمایندگی از سوی «روتاری بین المللی» در کنفرانس سازمان ملل متحد در سانفرانسیسکو شرکت جستند.

روتاری در ایران

در اواخر سال 1332 یکی از روتارین های آمریکایی به نام دکتر کراتس به ایران آمد تا برای تشکیل کلوپ های روتاری در ایران وارد عمل شود.
او سرانجام توانست به واسطه ی هادی امیرابراهیمی که یکی از سرمایه داران بود، با دکتر جهان شاه صالح استاد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران و وزیر بهداری و سناتور مصطفی تجدد مالک و مدیر عامل بانک بازرگانی ایران و سناتور عباس مسعودی مالک و مدیر مؤسسه ی اطلاعات تماس حاصل کرده و نخستین کلوپ روتاری را در ایران تشکیل دهد.

بعد از دکتر کراتس یکی از اعضای «انجمن دوستداران آمریکایی خاورمیانه» به نام چارلز کولاک از بیروت وارد تهران شد و با دعوت از بعضی از سرمایه داران مانند ثابت پاسال، لطف الله حی، قاسم لاجوردی و استادان دانشگاه مانند دکتر جهان شاه صالح و دکتر نجم آبادی استاد دیگر دانشکده ی پزشکی دانشگاه تهران و دیگران کلوپ روتاری تهران را در سال 1335 افتتاح کرد. این کلوپ کار خود را در پارک هتل تهران آغاز کرد. اولین رئیس این کلوپ دکتر جهان شاه صالح بود.

با پایان گرفتن انتخابات نخستین هیأت مدیره ی کلوپ روتاری تهران، رضا رزم آرا دبیر کلوپ روتاری تهران اساس نامه ی روتاری بین المللی را به زبان فارسی ترجمه کرد که فتوکپی جلد و قسمتی از اساس نامه ی در پی می آید:

چگونگی انتخاب مسئولین باشگاه های روتاری

انتخاب رؤسا و گردانندگان باشگاه به صورت رأی مستقیم از اعضا انجام گرفته و اعضای مسئول به مدت یک سال انتخاب می شدند. شیوه ی انتخاب و دقت عمل در عضو گیری (از هر شغل و صنف یک نفر) تعداد اعضای جوامع آرمانی و مطلوب اذهان آرمان گرای یونان باستان و مدینه فاضله افلاطون را به خاطر می آورد که تعداد جامعه ی وی محدود و همه ی اشخاص عضو نیز دارای وظایف کلیدی بودند.

در اساس نامه ی روتاری درباره ی شرایط لازم برای عضویت فعال در کلوپ روتاری آمده است:
«فرد باید بالغ و به حسن اخلاق معروف و در حرفه و کار خود موفق و صاحب شهرت باشد. او باید به عنوان صاحب، شریک، رئیس صنف یا مدیر یک واحد تجاری یا پیشه ای که شایسته و شناخته شده و یا به عنوان یکی از اعضای هیأت عامل و مؤسسه ای که شایسته و شناخته شده یا به عنوان نماینده ی محلی یا نمایندگی شعبه ی بازرگانی یا حرفه ای که شایسته و شناخته شده و یا دارای مقامی مسئول در چنین نمایندگی هایی باشد».

در انتخاب رؤسا و هیأت مدیره و دیگر گردانندگان روتاری که هر سال روتاری (سال روتاری از یازدهم تیر ماه هر سال تا دهم تیر ماه سال بعد می باشد) با عضوگیری مستقیم انجام می گیرد، اعضای مؤسس و شخصیت های با نفوذ سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و سرمایه داران عمده شانس موفقیت بیشتری نسبت به سایر رقبا دارند.

تشکیلات باشگاه روتاری

چارچوب اصلی و استخوان بندی باشگاه های روتاری از چهار کمیته و چند کمیسیون زیر نظر هر یک از کمیته های چهارگانه تشکیل شده است. رؤسای کمیته ها توسط رئیس باشگاه و رؤسای کمیسیون ها توسط کمیته ها انتخاب می شود. برای روشن شدن هر چه بیشتر ساختار اجرایی باشگاه ها و کمیته ها و کمیسیون ها از باشگاه روتاری شمال تهران به عنوان مثال یاد می کنیم:

تشکیلات روتاری شمال تهران

الف: کمیته ی خدمات کلوپ
ب: کمیته ی خدمات بین المللی
پ: کمیته ی خدمات جمعی و گروهی
ت: کمیته ی خدمات حرفه ای
کمیسیون ها
1. کمیسیون حضور و غیاب
2. کمیسیون طبقه بندی
3. کمیسیون دوستی
4. کمیسیون امور داخلی روتاری
5. کمیسیون اطلاعات روتاری
6. کمیسیون تشریفات
7. کمیسیون روابط عمومی
8. کمیسیون سخنرانی
9. کمیسیون عضویت
باشگاه های لاینز

I.O.N.S L.

(آزادی و ذکاء،ایمنی ملی ما را تضمین می کند)
باشگاه لاینز در سال 1917توسط یکی از فاماسونرهای آمریکایی به نام «ملوین جونز»در شهر شیکاگو تأسیس شد وشعبه ای از آن در تاریخ پانزدهم فروردین 1336در ایران افتتاح گردید و به زودی در پنجاه شهر ایرانی شعباتی را دایر کرد . اعضای این باشگاهها در روزهای پنجشنبه ی اول و پنجشنبه ی سوم هر ماه در یکی از هتلهای تهران تشکیل جلسه می دادند. هدف ظاهری باشگاه های لاینز گسترش نوع دوستی و حمایت از حقوق بشر و کمک به انسان های ستم کشیده و از این قبیل می باشد ولی در خفاء، اهدافشان همانند لژهای فراماسونری و کلوپ های روتاری است و آن برقراری جامعه ی جهانی و حکومت جهانی می باشد. بسیاری از اعضای این باشگاه ها همزمان عضو لژهای فرماسونری و کلوپ های روتاری هم بودند. می توان گفت که فعالیت باشگاه های لاینز به صورت نیمه علنی بود. برای اثبات این موضوع به اطلاعیه ی زیر توجه کنید:

مسابقه ی مقاله صلح باشگاه های لاینز

اتحادیه ی بین المللی باشگاه های لاینز زیر عنوان «صلح امکان پذیر است» برای دختران و پسرانی که سن آن ها بین 14 تا 24 سال است مسابقه ترتیب داده است:
«مقاله به زبان فارسی و حداکثر در 5 هزار کلمه است و آخرین مهلت 19 آذر ماه 1345 می باشد. به نویسنده ی بهترین مقاله ی رسیده به هر باشگاه پنج هزار ریال و به متخبین مناطق ایران و جهان 12 جایزه معادل 4 میلیون ریال داده خواهد شد. برنده ی جهانی برای یک اقامت 15 روزه در آمریکا به شیکاگو دعوت خواهد شد».
باشگاه های لاینز حوزه ی تهران عبارتند از:

باشگاه تهران، باشگاه شمال تهران، باشگاه یوسف آباد، باشگاه قلهلک، باشگاه تجریش و باشگاه ری.

برای ثبت نام به منظور شرکت در مسابقه و به دست آوردن اطلاعات لازم همه روزه از ساعت 9 تا 12 و 16 تا 20 به خیابان پهلوی، کوچه ی بیدی، شماره ی 6، تلفن 48905 مراجعه فرمایید.
(علاوه بر این اوراق پرسشنامه به وسیله دفتر مدارس نیز در اختیار دانش آموزان قرار می گیرد).

باشگاه های لاینز فعالیت زیادی در میان جوانان و دانشجویان داشتند و سعی می کردند که آن ها را به سوی خود کشیده و کنترل کند. یکی از برنامه های آن ها نفوذ در اردوهای عمران ملی دانشجویان بود که سرانجام موفق شدند مسئولیت هماهنگی اردوهای عمران ملی دانشجویان را به دست گیرند.

دکتر محمدعلی احمدی از سران باشگاه های لاینز ایران و استاد دانشکده ی علوم اداری دانشگاه تهران و مدرسه ی عالی حسابداری و مؤسسه ی علوم بانکی بود که مسئول هماهنگی اردوی عمران ملی دانشجویان گردید. او در ضمن عضو لژ فراماسونری رازی هم بود.

یکی از انجمن هایی که با واسطه ی باشگاه لاینز متصل به لژ بزرگ فراماسونری ایران می شود انجمن سقراط است. جوانان توسط این انجمن جذب می شدند و به ظاهر درباره ی علم و ادبیات بحث می کردند. یکی از اعضای فعال آن اسماعیل رفعتی رئیس پیشآهنگی ناحیه ی 10 آموزش و پرورش تهران بود.

باشگاه لاینز ایران بخشی از فعالیت خود را در روزنامه ی اطلاعات به اطلاع عموم می رساند:

باشگاه لاینز ایران در منزل مهندس علی رضا امیرسلیمانی تشکیل جلسه داده که در این جلسه سید خلیل الله کازرونی رئیس باشگاه لاینز شمال هم حضور داشت. آن ها 112 عدد تخت خواب به بیمارستان های روانی رازی و فیروز آبادی هدیه کردند.

«تاریخ دقیق تشکیل باشگاه های لاینز در ایران مشخص نیست. اما می توان حدس زد که این باشگاه ها از سال 1339 هجری شمسی به بعد فعالیت داشته باشند. سال مزبور سال فعالیت منطقه ی 354 الف لاینز در ایران است. مجمع جهانی لاینزها حوزه ی فعالیت خود را به چند منطقه تقسیم کرده بود و باشگاه های لاینز ایران در منطقه ی 354 قرار داشتند. خود این منطقه نیز از نظر جغرافیایی به چند قسمت تقسیم شده بود که با حروف ابجد نشان داده می شدند. منطقه ی 354 الف، حوزه ی فعالیت باشگاه های تهران را در بر می گرفت و از سال 1353 منطقه 354 د از الف منشعب شده بود اما حدود جغرافیایی آن و منطقه های 354 ب و ج در دست نیست».
اعضای باشگاه های لاینز همچون روتارین ها و فراسون ها ادعای عدم مداخله در امور سیاسی را دارند (در اینجا سندی از ساواک آورده ایم که خلاف این ادعا را ثابت می کند) و حوزه ی فعالیت آن ها مسائل اجتماعی و اقتصادی و خدماتی و فرهنگی است. باشگاه های لاینز برخلاف روتاری سخت گیری چندانی در عضویت چند نفر از مدیران و اشخاص برجسته ی یک شغل و صنف ندارند. از این رو در این نوع باشگاه ها ممکن است از یک صنف چند نفر عضویت پیدا کند.

ساواک با زیر نظر گرفتن فراماسونرهایی از جمله حسین علاء به اطلاعاتی دست می یابد:
براساس سند شماره ی 2:
گزارش ساواک 21862/31 تاریخ وصول خبر: 29/2/41
منبع خبر: مأمور ویژه تاریخ گزارش: 31/2/41

تقویم: ب- ا
یکی از محارم سردار فاخر حکمت اظهار می داشت که مسافرت های حسین علاء وزیر دربار شاهنشاهی به فارس و شیراز که ظاهراً تحت عنوان سالگرد «انجمن لاینز» صورت گرفته به منظور انجام مأموریت سیاسی و مخفی است.

مشارالیه افزود انجمن لاینز که یکی از شعبات لژ بزرگ فراماسونری انگلستان است تحت عنوان انجام کارهای عام المنفعه بزرگ ترین دستگاه خبری دولت انگلستان در کشورهای دنیا محسوب می شود و آقای علاء وزیر دربار شاهنشاهی که خود از فراماسونرهای معروف و از اعضای لژ بزرگ لندن هستند و ریاست جوامع فراماسونری ایران را به عهده دارند، در این مسافرت به توصیه ی مقامات انگلستان دستورات محرمانه ای به مأمورین نفوذی انگلستان در فارس که اکثراً بین عشایر دارای نفوذ و رهبری هستند صادر خواهد کرد، زیرا ممکن است روابط شاهنشاهی و دولت آقای امینی که به صورت مبارزه ی سیاست انگلستان و آمریکا در ایران در آمده است، وضع نامساعدی به خود گیرد. بدین ترتیب عشایر فارس طبق تعلیماتی که آقای علاء به آن ها خواهند داد برای دولت مرکزی اشکالات بزرگی فراهم خواهند کرد. گوینده افزوده است که اکثر رجال فارس و سران عشایر این منطقه غالباً فراماسون و تابع دستورات لژ بزرگ لندن هستند و طبعاً تابع نظر و دستورات آقای علاء خواهند بود و قرار است آقای علاء مدت 6 روز به عنوان بازدید از تخت جمشید در آن جا اقامت نموده و جلساتی با حضور دوستان خود تشکیل داده و سپس به کازرون و بوشهر و لارستان عزیمت نموده و به این طریق مقدمات شورش عشایر را علیه دولت فراهم نمایند.
مهر فوق محرمانه در سند فوق زده شده است

رهبر عملیات سامعی

یکی از باشگاه های وابسته به لاینز باشگاهی به نام «کی وانی» است. فکر ایجاد این باشگاه توسط آلن براون یکی از سرشناسان فراماسونری و جوزف پرانس در شهر دیترویت از قوه فعل در آمد، اما به علت عدم موفقیت آن را رها کردند. سپس در سال 1915 در ایالت میشیگان فعالیت خود را از سر گرفتند و در سال 1918 «اتحادیه ی ملی باشگاه های کی – وانی» در آمریکا شکل گرفت. کی – وان در اصل کلمه ای هندی است.

انجمن تسلیح اخلاقی

مرکز تسلیح اخلاقی در شهر مونتروی سوئیس است و در سال 1327 شمسی یکی از رؤسای آن به نام «بوخمن» شعبه ی آن را در ایران افتتاح کرد و از سال 1328 عده ای از فراماسونرهای ایرانی جذب این انجمن شدند. این انجمن ابتدا مجله ای به نام امید و سپس مجله ی شورش یا رنسانس را به زبان فارسی انتشار داد که به رایگان توزیع می گردید.
بعضی از اعضای این انجمن از استادان دانشگاه های تهران بودند که عبارتند از:

1. دکتر علی اصغر آزاد استاد دانشکده ی پزشکی
2. دکتر رعدی استاد دانشکده ی ادبیات
3. دکتر چهرازی استاد دانشکده ی پزشکی و عضو لژ فرانسه
4. دکتر منصور پورسینا استاد دانشکده ی پزشکی
5. دکتر علی اصغر حکمت استاد دانشکده ی ادبیات و عضو لژ ستاره سحر
6. دکتر رضا زاده شفق استاد دانشکده ی ادبیات
7. دکتر احمد متین دفتری استاد دانشکده ی حقوق و علوم سیاسی
8. دکتر علی اکبر مجتهدی استاد دانشکده ی ادبیات، عضو لژ تهران و مؤسس مدرسه عالی علوم سیاسی

هدف ظاهری این انجمن، گسترش اصول اخلاقی و پاک کردن اخلاق از هر عنصری است که منجر به ناپاکی گردد. این اخلاق باید جهانی شود و همه ی مردم مجهز به این اخلاق شوند. ارزش های اخلاقی باید برای همه یکسان شود تا آدمیان اختلافات خود را کنار بگذارند. چگونگی برگزاری جلسات این انجمن از طریق مطبوعات به اطلاع مردم می رسید بنابراین حالت نیمه مخفیانه داشت. به اطلاعیه ی زیر که به وسیله ی روزنامه اطلاعات منتشر شده است توجه فرمایید:

جلسات تسلیح اخلاقی ایران

در هفته ی گذشته دو برنامه از طرف نبیاد تسلیح اخلاقی ایران اجرا گردید. نخستین برنامه در تالار اجتماعات دانشکده ی ادبیات دانشگاه اصفهان با حضور استاندار و مسئولان سازمان های دولتی و ملی، استادان دانشکده و دانشجویان اجرا گردید. پس از افتتاح جلسه به وسیله کفیل دانشکده ی ما یکی از اعضای بنیاد تسلیح اخلاقی پیرامون ایمان به حق یا عامل اصلی ترقی جامعه سخنرانی مؤثری ایراد کرد. سپس فیلم جالبی از محصول تسلیح اخلاقی جهانی به زبان فارسی نشان داده شد.

جلسه ی دوم در تالار موزه ایران باستان در تهران برگزار شد که در ابتدا پیرامون رسالت اسلام در تکمیل فضایل اخلاقی سخنرانی به عمل آمد و بعد فیلمی از محصول جهانی تسلیح اخلاقی به زبان فارسی نشان داده شد که در آن نقش مؤثر خانواده در پرورش نیروی اخلاقی جوانان برای حضار تشریح شد.

جمعیت برادری جهانی

این جمعیت در سال 1950 به وسیله ی دکتر کلینچی و پروفسور کامپتون در کاخ یوتسکو شکل گرفت. دکتر کلینچی استاد اعظم لژهای فراماسونری آمریکا می باشد. وی و پرفسور کامپتون که یکی از طراحان بمب اتمی است در سال 1337 به تهران آمدند و مرکز جمعیت را تأسیس کردند.

هدف این جمعیت برادری بین پیروان مذهب مختلف از جمله یهودیت و مسیحیت و اسلام بود، آن ها هم چنین تلاش می کردند که اختلاف بین فرقه های وابسته به ادیان را حل کنند. مثلاً در ایران اعلام داشتند که می خواهند مطالب زننده ای را که در کتب درسی فارسی علیه مذهب اهل تسنن وجود دارد حذف کنند و تدریس فقه تسنن را در دانشکده ی معقول و منقول رایج کنند.

در ابتدا ریاست جمعیت به عهده ی حسین علاء نخست وزیر اسبق و عضو لژ فراماسونری مهر بود و شجاع الدین شفا معاون فرهنگی دربار شاهنشاهی به دبیر کلی آن رسید.

یکی دیگر از اهداف آن ها ایجاد حکومتی جهانی بود، که مافوق حکومت های ملی باشد و نیز خواهان این بودند که اعلامیه ی حقوق بشر به صورت قانونی در همه جوامع اجرا شود.

تعدادی از استادان دانشگاه های تهران که عضو این جمعیت بودند عبارتند از:

1. دکتر علی اکبر سیاسی رئیس دانشگاه تهران
2. دکتر ذبیح الله صفا رئیس دانشکده ی ادبیات و عضو لژ فراماسونری تهران
3. دکتر مهدی صناعی رئیس آزمایشگاه های دانشگاه تهران و عضو لژ ابن سینا
4. دکتر یحیی مهدوی استاد دانشکده ی ادبیات و عضو لژ کوروش
5. دکتر احمد هومن استاد فلسفه ی دانشگاه تهران و عضو لژ مولوی
6. دکتر علی اصغر حکمت استاد دانشکده ی ادبیات و عضو لژ ستاره سحر
7. دکتر جهان شاه صالح استاد دانشکده ی پزشکی و رئیس کلوپ روتاری تهران
8. دکتر رعدی استاد دانشکده ی ادبیات
9. که حزب مردم به رهبری پروفسور یحیی عدل استاد دانشکده ی پزشکی افکار این جمعیت را تبلیغ می کرد و خواهان اجرای اعلامیه ی حقوق بشر بود.
بعضی از استادان دانشگاه های تهران که در رأس این حزب قرار داشتند عبارتند از:
1. دکتر حسن افشار استاد دانشکده ی پزشکی دانشگاه تهران
2. دکتر احمد فرهادی رئیس دانشگاه تهران
3. مهندس محسن فروغی رئیس دانشکده ی هنرهای زیبا و عضو لژ تهران
4. دکتر موسی عمید رئیس دانشکده ی حقوق دانشگاه تهران
5. دکتر حسن ستوده تهرانی

طرز تفکر جمعیت برادری جهانی

در سند شماره ی 5 موجود در سازمان مدارک اسناد انقلاب اسلامی درباره ی خط فکری طرفداران حکومت جهانی چنین آمده است:
اساس طرفداری از حکومت متحده ی جهانی یعنی حکومتی که سلطه ی آن فوق سلطه ی ملت ها باشد بر این اندیشه استوار است که برخی شکل جامعه ی انسانی را در قالب اقوام و ملل نادیده می گیرند و به جای آن که اصالت ملت ها را درک کنند و افراد را اجزایی از وجود ملت ها در نظر آورند، فرد را اصیل می پندارند و سازمان های ملی را زاید می دانند و چنین گمان می کنند که جنگ ها ناشی از وجود سازمان های ملی است و لذا عقیده دارند که بهتر است نوع انسان حکومت واحدی را تشکیل دهند تا دیگر جنگ و جدال از میان برود.

طرفداران حکومت جهانی در شرایط کنونی و برای خالی نبودن عریضه می گویند که ما به استقلال ملی عقیده داریم منتهی می خواهیم یک سازمان بین المللی کامل تر از سازمان ملل متحد به وجود آید تا بتواند ضامن صلح باشد و اختلافات ملل را حل کند .آنها برای رسیدن به هدف خود پیشنهاد زیر را مطرح می کنند:

طرح گرنویل کلارک ( یکی از اعضای طرفدار حکومت متحده ی جهانی )- بر اساس این طرح وضع کنونی سازمان ملل متحد که در آن هر دولت یک رأی دارد صحیح نیست. بنابراین ما باید عامل جمعیت را در نظر بگیریم و به کشورهای عضو شورای امنیت یعنی آمریکا، شوروی و چین که پر جمعیت هستند 30 رأی و به انگلیس و فرانسه 15 رأی و به کشورهای متوسط 10 رأی و به کشورهای کوچک یک رأی بدهیم.

اگر به طرح فوق به دقت بنگریم متوجه می شویم که طرفداران حکومت متحد جهانی چگونه زمینه را برای افزایش قدرت کشورهای بزرگ فراهم می کنند و عجیب است که در دهه ی چهل در ایران بعضی از استادان دانشگاه و رجال، با تشکیل یک فراماسونری جدید و با استفاده از محل مجلس سنا و دانشگاه تهران در صدد برآمدند تا با اصل رأی مساوی ملت ها در سازمان ملل مبارزه کنند و بلکه بتوانند برای آمریکا و شوروی 30 رأی و برای انگلستان و فرانسه 15 رأی در برابر یک رأی ایران دست و پا کنند.

طرح دیگری که مورد علاقه ی جمعیت طرفداران حکومت متحده ی جهانی است، طرح رالی کلبراستوم است. به موجب این طرح کشورهای جهان ابتدا باید تشکیل فدراسیون هایی را بدهند و سپس فدراسیون ها از میان خود هیأت عامله ی جهانی را انتخاب کنند. آن چه که در این طرح جالب است ترکیب فدراسیون هاست. این فدراسیون عبارتند از 1. آمریکا 2. شوروی 3. انگلستان و ممالک مشترک المنافع 4. چین کمونیست 5. فرانسه.

منبع: کتاب نفوذ فراماسونری در مدیریت نهادهای فرهنگی ایران
 

فراماسونری: دجال آخرالزمان- بخش سوم

  
33 در  فراماسونری  عددی  خوش  یمن  است   و  صاحب  درجه ی  33،  بیشترین   قدرت   را   داراست.  به   نظر  می رسد  که فراماسونرها این موضوع را به تمام فعالیتهایشان تعمیم داده و  تلاش  کرده اند تا  در حوالی مدار 33 درجه ی عرض جغرافیایی،  فعالیت های خاصی  را  انجام دهند.





ادامه ی شواهد ارتباط آمریکا با فراماسونری


9 – عضویت هر دو رقیب انتخاباتی انتخابات ریاست جمهوری سال  2004  آمریکا  در گروه مخفی و ماسونی (Skull & Bones).(65)

(جرج بوش و جان کری دو رقیب از یک گروه)؛  این  مسأله  باعث  سر  و  صدای زیادی در روزنامه ها شد و از نظر آنها معنی نداشت که دو رقیب انتخاباتی، عضو یک گروه باشند؛ زیرا در این حالت، رقابت بین این دو بی معنی بود. (از همین جا می توان فهمید که احزاب مخالف و جناح بندی  در   آمریکا معنا ندارد  و  همه ی  احزاب آمریکا، جزء  شبکه های  ماسونی  هستند.)   گروه  استخوان و جمجمه  (Skull & Bones)،  محلی  برای  پرورش  نخبگان   سیاسی   آمریکا   است   تا گروه های ماسونی بتوانند توسط این  نخبگان،  اهداف  شیطانی  خود  را  پیش ببرند.

گروه (Skull & Bones)  محلی  برای  انجام اعمال شیطانی و تصمیم گیری برای آینده ی آمریکا و کل جهان است.  در  مورد ماهیت  شیطانی  این  گروه،  اسناد فراوانی وجود دارند که چند تا از آن ها در زیر ارایه می شوند:

A: فیلمی کوتاه و صامت از گروه (Skull & Bones).

برای دانلود فیلم اینجا کلیک کنید:



http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(55).jpg
 
کلیپی از گروه مخفی و ماسونی (Skull & Bones)

 
B: تصویری از مراسم  شیطانی  گروه  (Skull & Bones) در کنار  قبرستان.

 

(این  مراسم  برای  عضویت  در  گروه  ضروری  است.  گفته   می شود   که جرج بوش  در بین اعضای این گروه،  در مراسم  مذکور  تبحر فراوانی  داشته و ملقب به Magog بوده است.66
 
http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(56).jpg 

تصویری از مراسم شیطانی گروه مخفی و ماسونی (Skull & Bones)
 

علاوه بر مقالات فراوانی که درباره ی  عضویت جرج بوش  و  جان کری  در  گروه ماسونی (Skull & Bones) وجود دارد،  شواهد  تصویری  نیز  وجود  دارند  که  از حضور این دو سیاستمدار مشهور در  این  گروه،  پرده  برمی دارند.  این  شواهد عبارتند از:

A: تصویر جرج بوش در گروه Skull & Bones
 

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(57).jpg


 عضویت جرج بوش در گروه مخفی و ماسونی (Skull & Bones) در دانشگاه Yale

  جرج بوش و جان کری در دو روز  مختلف،  در  یک  برنامه ی  تلویزیونی  حاضر شدند و به سوالات پاسخ دادند. در لا به لای  این  سوالات،  سوالی  هم  در رابطه با عضویت در گروه (Skull & Bone) پرسیده شد که هر دو نفر، عضویت در گروه (Skull & Bones)  را  رد  نکردند،  اما  از  توضیح دادن  در  این  زمینه  خودداری نمودند.

در برنامه ی مذکور،  مجری برنامه از جرج بوش سؤال می کند: « شما هر دو نفر(بوش و کری)، عضو گروه مخفی (Skull & Bones) هستید؛ بگویید که چه سری در این گروه وجود دارد؟ »

جرج بوش پاسخ می دهد: « موضوع به قدری  سری  است  که  نمی توانیم درباره ی آن صحبت کنیم. »

مجری می پرسد: « این حرف چه معنایی  برای  آمریکا  (مردم آمریکا)  دارد؟ نظریه های   توطئه   (درباره ی   توطئه آمیز   بودن   گروه   Skull & Bones)،  روز به روز بیشتر می شوند. »

جرج بوش می خندد و پاسخ می دهد: « بله مطمئناً  آن ها  (نظریات توطئه) وجود دارند. من نمی دانم. من هنوز صفحات اینترنتی را نخوانده ام. »

مجری می گوید: عدد 322 (کد رمزی گروه Skull & Bones) ...؟

جرج بوش در ادامه می خندد و موضوع بحث عوض می شود.

همان طور که گفته شد، جرج بوش در پاسخ به سؤال مجری، عضویت خود را در گروه مخفی (Skull & Bones) کتمان نمی کند؛ بلکه می گوید که  موضوع مورد نظر   سری   است.   همین  مسأله  شک  ما   را  به   شیطانی  بودن فعالیت های گروه مذکور بیشتر می کند.

 

در فیلم دیگر که مربوط به مصاحبه با جان کری است،  مجری سؤالات مشابه می پرسد و  جان کری  هم بسیار  شبیه  به  جرج بوش  به  سؤالات  پاسخ می دهد. به این نحو که، او نیز عضویت در گروه  (Skull & Bones)  را  کتمان نمی کند؛ ولی ابراز می دارد که هیچ چیزی  برای  گفتن  ندارد،  زیرا  موضوع بسیار سری است. جان کری سپس خندیده و بحث را عوض می کند.67

برای دانلود فیلم مصاحبه ی جرج بوش، اینجا کلیک کنید



http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(58).jpg
 

 

برای دانلود فیلم مصاحبه ی جان کری، اینجا لینک  کلیک کنید



 http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(59).jpg


 

 

10 – سخن دونالد رامسفلد(وزیر جنگ سابق آمریکا).

« انسان هیچ گاه مانند زمانی که در محراب فراماسونری زانو به زمین  می زند و دعا می کند، به خدا نزدیک نمی شود. »  مجله ی M.S.A. Magazine 
68

 اشاره ی مستقیم و صریح رامسفلد  به فراماسونری، و تعریف و تمجید  از  آن، نشان می دهد که خود  وی  نیز  عضو  همین گروه هاست و از آنها حمایت می کند.  (البته خاطر نشان می شویم که اشاره ی او به  « خدا »،  دروغی بیش نیست. چرا که در ابتدای مقاله نیز به ماده گرایی ماسون ها و شیطان پرستان پرداختیم  و گفتیم که آن ها به خداوند و هیچ موجود  فرازمینی اعتقاد ندارند. مدارک فراوانی نیز در مورد این مسأله وجود دارد.)

Man is never closer  to  God  than  when  he  kneels,  spiritually naked, at the altar of Freemasonry.

Masonic Services Association

M.S.A. Magazine
Volume 19, page 14

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(60).jpg

 دونالد رامسفلد (وزیر جنگ سابق آمریکا)


11 – دجال (Antichrist) بودن جرج بوش از نظر پاپ قبلی (پاپ ژان پل دوم).

از نظر پاپ قبلی،  ماهیت  اعمال  جرج بوش شیطانی  بوده  و  او  ویژگی های Antichrist  را دارا است. دلایل پاپ در زمینه ی این ادعا، عبارتند از:  برابر  بودن اسم George Bush با عدد 666، توجیهات مذهبی بوش برای اعمال  شیطانی، عضویت   بوش   در   گروه   ماسونی (Skull & Bones)،    رابطه ی    بوش   با شیطان پرستان و علاقه ی بوش به جنگ و خونریزی.(69)  البته  بیان این مطلب به این معنی نیست که ما هم قبول  کنیم  که  خود  شخص  جرج بوش  دجال  است؛ بلکه از نظر  ما  احتمالاً  خود  تشکیلات  فراماسونری،  دجال  آخرالزمان  است  که ان شا الله در پایان مقاله به این مطلب خواهیم پرداخت.

 
http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(61).jpg
 
پاپ ژان پل دوم (پاپ قبلی)


http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(62).jpg 

بخشی از خبری که در آن اشاره شده که پاپ ژان پل دوم ,جرج بوش پسر را دجال (Antichrist) میداند.


12 – فتنه های  پیاپی  از  سوی  آمریکا  در  مدار   33  درجه ی   عرض   جغرافیایی جهان.(70)

همان طور که گفته   شد،  33  در  فراماسونری  عددی  خوش  یمن  است   و  صاحب  درجه ی  33،  بیشترین   قدرت   را   داراست.  به   نظر  می رسد  که فراماسونرها این موضوع را به تمام فعالیتهایشان تعمیم داده و  تلاش  کرده اند تا  در حوالی مدار 33 درجه ی عرض جغرافیایی،  فعالیت های خاصی  را  انجام دهند. (منظور از حوالی 33 درجه،  مناطق بین  مدارهای  5/32  و  5/33  درجه است.).

بعضی از این فعالیت ها عبارتند از:

1)      ساخت   اولین   مجلس  اعلی  فراماسونری   طیف   « Scottish Rite »   و معروفترین لژ اسکاتلندی در آمریکا در شهر  چارلستون در مدار 33 درجه.(71) 

لژ مذکور، معروفترین و مهم ترین لژ  آمریکاست.   سؤال  اینجاست  که  چرا ماسون ها این لژ مهم را در شهرهای  معروف  و  بزرگ  آمریکا  نساختند،  و شهر  کوچک  چارلستون  (در مدار 33 درجه)  را   به   عنوان   محل  این  لژ برگزیدند!؟

2)      قتل جان. اف.کندی (رئیس جمهور کاتولیک  و  ضد  ماسون  آمریکا)  در  شهر دالاس در مدار 33 درجه.(72)

فراماسونها قانونی دارند به نام (King Kill 33.)؛ اعتقاد دارند پادشاه  33  باید کشته  شود  و  ما  می بینیم  که   جان.اف.کندی  ضد ماسون  را  در   شهر دالاس در مدار 33 درجه ترور کردند؛  سؤال اینجاست که چرا این شهر  و چرا در مدار 33 درجه؟  آیا در شهر  دیگری  نمی توانستند این کار را بکنند!؟

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(63).jpg 

موقعیت شهرهای چارلستون (دایره قرمز) و دالاس (بیضی قرمز) در نزدیکی مدار 33 درجه (خط قرمز).
 

3)      انفجار اولین بمب های  اتمی در  هیروشیما و ناکازاکی  در نزدیکی  مدار  33  درجه، در سال جادوئی از  دیدگاه  ماسون ها  (9451).

البته لازم به ذکر است که هیروشیما در 34 درجه  و  ناکازاکی  دقیقاً  در  33  درجه قرار دارد.  سال 1945 از این جهت سال جادویی ماسون ها است  که اگر سال 1776 را که سال اعلان استقلال آمریکا  و  تشکیل  اولین  کشور  با ارکان  ماسونی  است،   از  1945  کم کنیم عدد 169   به  دست  می آید (169=1945-1776(. عدد 169 حاصلضرب  13  در  13  است و  همان طور که می دانیم 13 عدد خوش یمن ماسون هاست (169=13*13).(73)

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(64).jpg 

موقعیت شهر ناگازاکی (داخل بیضی قرمز) در نزدیکی مدار 33 درجه (خط قرمز).

 
4)  تهدید مداوم دمشق در نزدیکی مدار 33 درجه.

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(65).jpg 

موقعیت شهر دمشق (داخل بیضی قرمز) در نزدیکی مدار 33 درجه (خط قرمز).
 

5)      واقعه ی  طبس  (محل فرود هواپیماهای آمریکائی برای  آزادی  گروگان های این کشور)  در مدار 33 درجه.

هدف آمریکا در این تهاجم، حمله به  تهران  بوده  است،  سؤالی  که   مطرح می شود، این است که چرا به  جای  اینکه  آمریکایی ها  مثلاً  در  کویر های سمنان  (که آن جا هم  کویری  و  خالی از  سکنه  است،  اما  نزدیک  تهران می باشد)، فرود بیایند، در طبس که فاصله ی زیادی از تهران  دارد،  ولی  در مدار 33 درجه واقع شده است، فرود آمدند.

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(66).jpg 

منطقه فرود آمریکایی ها در صحرای طبس(داخل دایره قرمز) در نزدیکی مدار 33 درجه(خط قرمز).

 

6)      اشغال بابل (نزدیک بغداد در عراق) در مدار 33 درجه.(74)


شهر بابل،  معروف به شهر شیطانی است. به نحوی که منطقه ی  بابل  در روایات اسلامی نیز نفرین شده است.(75)   همچنین  فرضیه های  علمی  و تاریخی  وجود  دارند  که  ابراز می دارند  احتمالاً  مصریان  باستان،   تعالیم ماسونی خود را از بابلیان مهاجر آموخته اند.  این  شهر،  یکی  از  شهرهای  معروف  آخرالزمان نیز می باشد. چرا که به اعتقاد فراماسونها،  قبل از  ظهور  ضد مسیح  (رهبر بزرگ ماسون ها)  و  به حکومت رسیدنش، شهر بابل  باید فتح شود. علاوه بر این، حضور بابل در مدار 33 درجه، خود عامل دیگری است  که ماسون ها را به سمت تسخیر  آن  می کشاند. از سوی دیگر، گروه های   منحرف اوانجلیکال که ارتباطشان با فراماسونری در  ادامه ی  مقاله  بررسی  خواهد شد) نیز  ادعا می کنند که  قبل  از  ظهور  حضرت  مسیح (ع)،  شهر  بابل باید فتح  شود!   همین  گروه ها  از  اشغال  عراق  توسط  دولت  بوش،  حمایت فراوانی کردند؛   زیرا   این  حرکت   را   زمینه ساز  ظهور  مسیح (ع) می دانستند!(76)


از  مجموعه ی  مطالب فوق می توان فهمید که  احتمالاً انگیزه ی ماسون ها   و همپیمانانشان از اشغال عراق، صرفاً تسلط بر منابع نفتی این کشور  نبوده است؛ بلکه آنان، هم به دلیل اهمیتی که برای بابل در آخرالزمان قایلند و هم با هدف تحقق اسراییل نیل تا فرات  (به عنوان  پیش زمینه ی  ساخت  معبد سلیمان)، دست به اشغال زده اند.

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(67).jpg 

موقعیت شهر بابل (داخل بیضی قرمز) در نزدیکی مدار 33 درجه (خط قرمز).
 

اما نکته ی جالبی که در این رابطه می توان به آن اشاره کرد،  این  است که در آوریل سال 2006، خبر بسیار مهمی در  رسانه ها و سایت های  اینترنتی درج شد که تحلیل ما را پیرامون اشغال عراق تأیید می نماید.

در این خبر ذکر شده بود که ماهواره ی سرویس جاسوسی روسیه،   تصاویر ماهواره ای عجیبی از یک مراسم مذهبی در منطقه ی باستانی  بابل  عراق ارسال کرد که در این مراسم، تعداد زیادی  از  سربازان  و  فرماندهان  ارشد آمریکایی مستقر در  عراق،  حلقه ای  به  طول یک  کیلومتر  در  اطراف  یک منطقه ی باستانی در حال حفاری تشکیل دادند و با آداب و رسومی همچون آداب و رسوم اقوام جاهلی و بت پرست،  با حالتی  احترام آمیز، مجسمه ی یک موجود شیطانی بابل باستان با عنوان « مار بالدار » را از زیر  خاک  بیرون آوردند و با نهایت احترام در یک محموله ی بار هوایی  قرار دادند  تا  به  آمریکا منتقل کنند.(77)

درج این خبر، سبب اعتراض شدید مسلمانان عراق، پیروان آیین ارتدوکس  در روسیه، و تعدادی از مسیحیان شد. چرا که آن ها این حرکت را  مایه ی  زنده نگاه داشتن آداب بت پرستی می دانستند. قباحت این حرکت آمریکاییان، کار  را  بدانجا  رسانده  که  نویسنده ی  یکی  از مقالات،   از  رواج   گسترده ی  بزرگداشت  و پرستش نمادهای شیطانی و بت های  ملل باستان  در  جهان  غرب،  اظهار تأسف کرده است.(78)  (البته لازم به ذکر است که  نویسنده ی مقاله ی مذکور، از دیدگاهی دلسوزانه برای جهان غرب و  خصمانه  با  ایران، به  بحث پرداخته  و  واقعه ی  اتفاق  افتاده  در  بابل  را  برای  کشوری   که می خواهد با ایرانیان و فرشته های آنان   (هاروت و ماروت  که  بنا  بر  انجیل تحریف شده،  ایرانی  بوده اند!)    در  آرماگدون  بجنگد،   خجالت آور  توصیف کرده است.   در واقع وی با این مقاله قصد داشته تا  آمریکاییان  را  از  اعمال شیطانی  دور  بدارد  و  بدین ترتیب  برای  آرماگدون  و  بازگشت  مسیح (ع) زمینه سازی کند!).


 در تصویر زیر، بخشی از خبر درج شده را ملاحظه می فرمایید:

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(68).jpg 

 

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(69).jpg 



7)      جنگ  33  روزه ی  اسرائیل  با  لبنان   (با دخالت آمریکا)   در   نزدیکی   مدار 33  درجه.

آنچه که از اخبار مربوط به این جنگ به  دست  آمده،   این  است  که  آمریکا، اسراییل و انگلیس، بار ها در طی جنگ مذکور مخالفت  خود  را  با  آتش بس اعلام نمودند؛(79) تا آن جا که  « کاندولیزا رایس »  وزیر امور خارجه ی آمریکا، رنج ها و سختی های جنگ را به درد مادر در  هنگام  زایمان!  تشبیه  کرد  و مردم خاورمیانه را به تحمل درد و سختی این جنگ،  برای  تولد  خاورمیانه ی جدید دعوت نمود و بدین ترتیب پذیرفتن هرگونه آتش بس را رد کرد.(80)


از سوی دیگر،  با شکست اسراییل  در  روز های  پایانی  جنگ،  گفتگو های آتش بس بین طرفین درگیر  انجام شد.  در اینجا نیز با اینکه توافق آتش بس، از یکی دو روز قبل از پایان جنگ حاصل شده بود، اسرائیل  به  دلایل نامعلوم، این جنگ ظالمانه را که خود آغاز کرده و به لبنان تحمیل نموده بود، تا  33 روز ادامه داد و آتش بس را به تأخیر انداخت!؟

این تاخیر آتش بس و تعلل از سوی اسراییل و حامی  آن (آمریکا)  و  ادامه ی جنگ تا  33  روز از  جانب  دولت  اسراییل،   خود  نشانه ای  از  تسلط  تفکر ماسونی بر دولت های اسراییل و آمریکا است. چرا که این کشور ها حتی در حضور مخالفت های گسترده ی مردم جهان، عمداً جنگ را  تا  33  روز  ادامه دادند و دقیقاً پس از 33 روز، جنگ را به پایان بردند.


8)      تبلیغ جنگ هسته ای دروغین «  Armageddon  » در دشتی  به  همین  نام که در حوالی مدار 33 درجه واقع شده است.

« Armageddon » نام جنگی است که بنا بر گفته ی بخش مکاشفات انجیل تحریف شده ی یوحنا، در آخرالزمان و در دشتی به نام  « Armageddon »  یا « هرمجدون » و بین  نیروهای  خیر و شر روی  می دهد  و  سبب  بازگشت مسیح  (ع)    به    زمین    می گردد.     (در   بخش های   انتهایی   مقاله، « Armageddon »  به صورت کاملتر مورد بحث واقع شده است.)

در سال های اخیر،  تبلیغات  وسیعی  پیرامون  آرماگدون  انجام  شده  و  هر حرکت نظامی آمریکا و اسراییل، بر اساس آن و با شعار  بازگشت مسیح (ع) توجیه می گرددد.

بنا بر ادعای صهیونیست ها، محل این جنگ در 30 کیلومتری شهر حیفا و  در دشت هرمجدون (Armageddon) در نزدیکی مدار 33 درجه است.

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(70).jpg 

موقعیت محل جنگ اسراییل و لبنان (دایره زرد) و دشت هرمجدون(بیضی آبی) در نزدیکی مدار 33 درجه.
 

مجاورت محل وقوع جنگ دروغین آرماگدون با مدار 33 درجه،  استناد  بیش از حد آمریکا و اسراییل بر این جنگ برای  جلب  حمایت  صهیونیست ها،  و  نیز وجود شواهد بسیاری درباره ی  حمایت های  فراوان  تشکیلات  ماسونی  از طرفداران آرماگدون، توطئه آمیز بودن این جنگ و شیطنت حامیان  آن  را  تأیید می نماید.

نکته ی بسیار مهم: مطالبی که درباره ی مدار  33  درجه بیان  شد،  به  این  معنی نیست که مدار 33 درجه ی کره ی زمین، نحس و بدیمن است؛ (چرا که تمام مناطق روی کره ی زمین و آسمان و ... مخلوق خداوند بزرگ می باشند.).  منظور ما از بیان این موضوع، این است که ماسون ها با توجه به عقاید  جاهلی،  کفر آمیز  و  خرافی خود، تلاش می کنند تا وقایع جهان را مطابق میل خود پیش برند و در این  راه،  توجه بسیاری نیز به نمادهای  خود  دارند؛   تا  آن  جا  که  به  دلیل  تقدیس  عدد  33  در فراماسونری، دسیسه های مهم خود را در  شهر ها  و  کشور های  مدار  33  درجه انجام می دهند و بدین ترتیب رنج بسیاری را بر مردم این مناطق تحمیل می نمایند.


شواهد ارتباط اسرائیل با فراماسونری

1 –  پرچم اسرائیل.

در پرچم اسراییل نماد های ماسونی به  صورت  علنی  و  کاملاً  بی شرمانه خود را نشان می دهند. این علایم عبارتند از:

    * ستاره ی شش گوش (Hexagram):  قبلاً ذکر کردیم که اکثر یهودیان،  همانند فراماسونر ها  سلیمان (ع)  را  پادشاه  و  جادوگر  می دانند،  نه  پیامبر.).(81) بنابراین علامت « ستاره ی شش گوش » یا « مهر سلیمان »، در بین یهودیان علامتی اعتقادی نیست و به شریعت حضرت موسی (ع) هیچ ارتباطی ندارد. بلکه نشان دهنده ی ارادت آن ها  به  سلیمان  (که  از  دید  آن ها  پادشاه  و جادوگر بوده است)، می باشد.  این در حالی است  که  حضرت  سلیمان (ع) بنا بر اعتقاد مسلمانان، یکی از انبیای پارسای خداوند متعال بوده است.

    * علامت نیل تا فرات: این علامت،  که به صورت  2  نوار  آبی  رنگ در  دو  طرف ستاره ی  شش گوش  دیده  می شود،   وسعت  سرزمین  پادشاه  سلیمان (King Solomon) را از دید یهود نشان می دهد.

نکته ی جالب این که فراماسونها نیز اعتقاد دارند، که قبل از ظهور ضد مسیح (Antichrist)، باید سرزمین حکومت پادشاه سلیمان به اشغال درآید و بعد از آن ضد مسیح حکومت جهانی را آغاز کند.

اشتراکات  فراوانی  که   بین   نمادها   و   تفکرات   یهودیان   صهیونیست   و فراماسون ها وجود دارد (از جمله مثال های فوق)،   نشان  می دهد  که  به احتمال بسیار زیاد، رابطه ی بسیار محکمی بین این گروه ها وجود دارد.

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(71).jpg 

پرچم اسراییل که واضحاً واجد علایم ماسونی است.

 

2 – حضور علامت ستاره ی داوود (Hexagram) پرچم اسرائیل،  در مهر ماسونی و اسکناس  یک  دلاری  آمریکا   (مهر ماسونی  آمریکا  2  قرن  قبل  از  تأسیس اسرائیل ساخته شد.).

این  موضوع  می تواند ارتباط اسرائیل با فراماسونری را تأیید کند؛  چرا که مهر ماسونی ایالات متحده ی آمریکا که مملو  از  انواع  و  اقسام  علایم  ماسونی است،  علامت ستاره ی شش گوش را نیز در خود  جای  داده  است.  از  این مطلب می توان دریافت که علامت ستاره ی شش گوش  نیز  یکی  از  علایم واضح ماسونی است که در نمادهای  تشکیلات  مهم  ماسونی  به  کار  رفته است.    ضمن این که  حضور  علامت  ستاره ی داوود  (Hexagram)  در مهر ماسونی و اسکناس یک دلاری آمریکا نشان می دهد  که  نقشه ی  تأسیس اسراییل از قرن ها پیش توسط فراماسون ها ریخته  شده  بود  و   هولوکاست بهانه ای بیش نبود. در واقع می توان از این  مساله   نتیجه  گرفت  که  کشور اسراییل  باید  به  هر  وجه  ممکن  توسط   ماسون ها   تشکیل  می شد   و افسانه ی کذایی هولوکاست  نیز  فقط  بهانه ای  شد  تا  فلسفه ی  وجودی اسراییل، توجیهی داشته باشد.

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(72).jpg 

حضور علامت ستاره داوود (Hexagram) پرچم اسراییل در مهر ماسونی و اسکناس یک دلاری آمریکا(مهر ماسونی آمریکا دو قرن قبل از تاسیس اسراییل ساخته شد.)

3 –  دادگاه عالی اسرائیل (Israeli Supreme Court) در بیت المقدس.(82)

بسیاری از حکم ها و فرمانهایی که  درباره ی  ترور  فلسطینیان  و  مسلمانان  سایر کشورهای اسلامی وضع  می شود،  از  « (Israeli Supreme Court) یا دادگاه عالی اسرائیل » صادر می گردد.  در این دادگاه به صورت علنی و بدون هیچ  واهمه ای  از علایم ماسونی استفاده شده است.   حضور علایم فراوان ماسونی در این دادگاه، به قدری ما را به  شک  وا  داشت  که  مجبور  شدیم برای اطمینان از  صحت  مقالات  مورد  استفاده،  از  برنامه ی  Google Earth استفاده کرده و صحت عکس ها را به وسیله ی آن بیازماییم. همان طور که در  تصاویر زیر ملاحظه می فرمایید، عکس ها کاملاً واقعی هستند و هیچ تردیدی در صحت آن ها وجود ندارد:

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(73).jpg 

عکس راست: (Israeli Supreme Court) یا دادگاه عالی اسراییل برگرفته از سایت اینترنتی.
عکس چپ: (Israeli Supreme Court) یا دادگاه عالی اسراییل در برنامه یGoogle Earth.

 
در طراحی این دادگاه از علایم ماسونی بی شماری استفاده  شده است  که  ما  در این جا به بعضی از آن ها اشاره خواهیم کرد:

    * در طراحی ساختمان این دادگاه، در سقف یکی از قسمت ها، « هرم و چشم جهان بین » ساخته شده است.  این نما در تصویری که از پایین گرفته  شده، بهتر دیده می شود.

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(74).jpg 

عکس راست: (چشم جهان بین) بر روی سقف دادگاه عالی اسراییل. این تصویر از راه دور گرفته شده است.
عکس چپ: (چشم جهان بین) بر روی سقف دادگاه عالی اسراییل. این تصویر از نزدیک و زیر هرم گرفته شده است.

 

    * یکی دیگر از بناهای دادگاه، یک  Obelisk  است که دقیقاً مشابه  بنای یادبود ماسونی   جرج  واشنگتن  در   آمریکا (البته  با  ابعادی  کوچکتر)   می باشد. (Obelisk یک علامت معروف مصری و ماسونی است.)

 
http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(75).jpg
 
عکس راست: Obelisk در دادگاه عالی اسراییل.البته خود Obelisk خارج از کادر عکس است که با فلش نشان داده شده است.
عکس چپ: Obelisk در دادگاه عالی اسراییل.



http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(76).jpg 

عکس راست: Obelisk بنای یادبود ماسونی جرج واشنگتن
عکس چپ: Obelisk مصر باستان


    * کتابخانه ی دادگاه، 30 عدد پله دارد و بعد از این 30 پله، 3 رده کتاب وجود دارد که مجموعاً عدد 33 را تشکیل می دهند.

علاوه بر این، قوانین حاکم بر کتابخانه ی دادگاه  نیز  مشابه  قوانین  ماسونی است.  یکی  از قانونهای ماسونی این است که، ماسونی  که  در  هر  رده  و درجه ای قرار دارد، نمی تواند به  اختیارات مربوط به درجات و  مراتب  دیگر  لژ،   دسترسی داشته باشد.

در کتابخانه ی دادگاه عالی اسرائیل نیز قوانین  ماسونی  حاکم  است؛  یعنی هر عضوی حق دارد فقط  از  کتابهای  رده ی  مربوط  به  خود  استفاده   کند.

رده های کتابخانه ی  دادگاه عالی  اسراییل  عبارتند از:  رده ی اول مربوط  به وکلای مدافع، رده ی دوم مربوط به قضات فعال و مشغول به کار و رده ی سوم مربوط به قضات بازنشسته.  بالاترین رده،  مربوط به قضات  بازنشسته  است، اما آن ها نیز نمی توانند از کتابها ی رده های پایین تر استفاده کنند.

این در حالی است که در هیچ کتابخانه ی دیگری این ممنوعیت ها  حداقل  در مورد افراد با مراتب بالای علمی وجود ندارد.

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(77).jpg 

کتابخانه ی ماسونی دادگاه عالی اسراییل با 30 پله و 3 رده کتاب.(30+3=33)
 

 

نکته ی بسیار مهم: از دقت در ساختار  « دادگاه عالی اسراییل »  می توان  دریافت که ساختار حکومتی کشور اسراییل  (که ظاهراً با داعیه های  مذهبی  شکل گرفته است)، عملاً و علناً ویژگی های الحادی،  شیطانی و ماسونی  را  نشان  می دهد. وقاحت  این  مسأله  تا  آن  حد  است  که  اسراییلیان  که  ادعای  شریعت  حضرت موسی (ع) را می کنند و  قاعدتاً  باید  از  فرعون  بیزار  باشند،  به  وضوح  از  علایم ماسونی با منشأ مصری در بناهای دولتی خود استفاده می کنند.   از جمله: هرم و چشم جهان بین، Obelisk و....

 

 
4 – بناهای ماسونی شهر ایلات (Eilat) در اسرائیل.(83)


شهر ایلات در جنوب اسرائیل و مجاور دریای سرخ  واقع  شده  است.  در  این شهر، علایم ماسونی خود را با جسارت تمام نشان می دهند؛   به طوری  که  می توان گفت در هیچ نقطه از جهان، علایم ماسونی اینچنین  آشکارا  در  ملأ  عام قرار ندارند.

 بناهای ماسونی متعددی که در این شهر وجود دارند، عبارتند از:

·         بنای  مربوط  به  یکی  از  میادین  این   شهر،   «هرم و چشم جهان بین» می باشد  و  روی  سنگ  یادبود  این  بنا،   علامت  «پرگار و گونیا»   دیده می شود.

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(78).jpg 

یکی از میادین شهر ایلات اسراییل, که در آن نمادهای هرم وچشم جهان بین, پرگار وگونیا وسایر علایم ماسونی دیده می شود.


http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(79).jpg

عکس راست: علامت هرم وچشم جهان بین در یکی از میادین شهر ایلات اسراییل (نمای بزرگتر عکس قبل).
عکس چپ: علامت پرگار وگونیا در یکی از میادین شهر ایلات اسراییل (نمای بزرگتر عکس قبل).



·         یکی از ساختمان های شهر ایلات که به صورت هرم ساخته شده است.


http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(80).jpg 

یکی از بناهای شهر ایلات که به شکل هرم ساخته شده است.

 

5 – آرم سازمان جاسوسی اسراییل (موساد=Mossad).

 در  آرم   سازمان جاسوسی اسراییل (موساد)(84)   که   یکی  از  مخوف ترین نهاد های  امنیتی  دنیا  است،    علایم  ماسونی  خود  را  به   وضوح   نشان می دهند. این علایم عبارتند از:

1- دو شاخه ی زیتون که هر  کدام  13  برگ زیتون دارند.  (13 عدد خوش یمن ماسون ها و یهودیان است.).

2- یک شمعدان  7  پایه ی  3  پله،  که  هم  در  بین  یهودیان  و  هم  در  بین ماسون ها مقدس است. این  شمعدان 7 پایه،  علامت مخصوص  درجه ی « Royal Master » در لژ های ماسونی « York Rite »   (که یکی  از  انواع  لژهای  معروف هستند)، می باشد.(85)

توجه: به دلیل مقدس بودن شمعدان 7 پایه در نزد یهودیان، شاید بتوان این شمعدان را به عنوان عقیده ی یهودی موساد نیز توجیه کرد. بنابراین این شاهد ذکر شده برای ماسونی بودن اسراییل، جزء شواهد قوی نیست.

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(81).jpg 

عکس راست: آرم سازمان جاسوسی اسراییل(موساد).به 13 برگ زیتون در هر شاخه, و شمعدان 7 پایه توجه فرمایید.
عکس چپ: علایم مربوط به مدارج لژ های ماسونی.به شمعدان 7 پایه ی 3 پله که مربوط به درجه 15 لژ است, توجه کنید.(فلش قرمز)



6 – ماسون بودن تعداد زیادی از نخست وزیران اسراییل.

ماسون بودن تعداد زیادی از نخست وزیران اسراییل، از جمله شواهدی  است که ارتباط اسراییل را با فراماسونری نشان می دهد.  در  اسراییل  نیز  همانند  آمریکا،  اکثر  نخست وزیران  ماسون  بوده اند.   در  تصویر  زیر، دو  نفر  از  این نخست وزیران ماسونی را به عنوان مثال آورده ایم:(86)

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(82).jpg 

اسحاق رابین نخست وزیر سابق ماسونی اسراییل(سمت راست), هنری کیسینجر سیاستمدار یهودی آمریکایی(وسط) و شیمون پرز یکی دیگر از نخس وزیران ماسونی سابق اسراییل(سمت چپ). اسحاق رابین به دلیل تخلف از بعضی آرمان های صهیونیستی و ماسونی , به دست یک صهیونیست افراطی کشته شد.

 

نکته ی جالب این که در نامه ای که  از  سوی  یک  تشکیلات  فراماسونی  اسراییل برای « اسحاق رابین » نخست وزیر سابق اسراییل فرستاده  شده است،  از وی به همراه « بیل کلینتون » رییس جمهور سابق آمریکا و « ملک حسین » پادشاه سابق اردن، به عنوان ماسون های صلح طلب تقدیر شده  و  به  آن ها  لقب  ماسون های صلح داده شده است! در تصویر زیر، متن نامه ی مذکور را ملاحظه می فرمایید:(87)

 
http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(83).jpg

متن نامه ای که از سوی یک تشکیلات فراماسونری اسراییل برای « اسحاق رابین » نخستوزیر سابق اسراییل فرستاده شده است, و در آن از وی به همراه «بیل کلینتون» رییس جمهور سابق آمریکا و «ملک حسین» پادشاه سابق اردن, به عنوان ماسون های صلح طلب تقدیر شده و به آنها لقب ماسون های صلح داده شده است!
 


همان گونه که در متن نامه ملاحظه فرمودید،  « اسحاق رابین »  نیز همچون  « بیل کلینتون » یک ماسون بوده است.   از سوی دیگر، متن نامه نشان می دهد که  اکثر دشمنان ملت مسلمان  ایران  و  سایر  مسلمانان  آزاده ی جهان،   عضو  تشکیلات شیطانی فراماسونری  هستند.  برای مثال،  « بیل کلینتون »  که  با  سیاست های خصمانه ی خود،  تحریم  اقتصادی  وسیعی  را  علیه  ایران  اعمال  کرد،  « اسحاق رابین » که در دشمنی با ایران،  شمشیر  را  از  رو  بسته بود،  و  « ملک حسین » پادشاه اردن که با حمایت از صدام در جنگ تحمیلی، نقش مهمی  را  در  به شهادت رساندن جمع کثیری از ملت غیور ایران بازی  کرده  و  حتی  به  صورت  نمادین،  یک گلوله ی توپ ارتش بعثی را به سمت شهرهای مرزی ایران پرتاب نموده بود،(88)همه و همه شاگردان مکتب شیطانی فراماسونری بودند.   از این مطلب  می توان  نتیجه گرفت که امت بزرگ اسلامی، باید هر چه سریع تر دست به دست هم  دهند  تا  به کمک یکدیگر، مانع از قدرت طلبی های بیشتر فراماسونری شوند.

 

7 – تلاش برای تخریب مسجدالاقصی و ساخت معبد سلیمان.

در  قسمت های  ابتدایی  این  مقاله،  ذکر  شد  که   اکثر  یهودیان  (بالاخص صهیونیست ها) و نیز فراماسونرها، سلیمان را پادشاه می دانند و  اعتقاد  به جادوگر بودن وی دارند، تا آنجا که به جای  عبارت  (Prophet Solomon : پیامبر سلیمان)، عبارت (King Solomon : پادشاه سلیمان)  را به کار می برند.(89)

 

یکی از مهمترین برنامه هایی که  گروه های  منحرف  مذکور  تدارک  دیده اند، تخریب مسجدالاقصی  و  ساخت  معبد سلیمان  است.  نکته ای  که  مسلم است، این است که هدف از ساخت معبد سلیمان، ساخت یک معبد به عنوان عبادتگاه خداوند، و  به عنوان معبدی برای شریعت حضرت موسی (ع) نیست، بلکه هدف آن ها، ساخت معبدی به عنوان  نماد  الحاد  و  محلی  برای جولان تمام ابزارها و یادبودهای شیطانی است.  واقعاً  چگونه ادعای صهیونیست ها را مبنی بر اینکه معبد سلیمان جایی برای پرستش  خداوند  است،  می توان پذیرفت، در حالی که در تورات  تحریف  شده  (نه  تورات  نازل  شده  از  جانب خداوند)،   سخن   از   بت پرستی   سلیمان (ع) (نعوذ بالله)   به   میان  آمده است؟(90) از سوی دیگر با توجه به این که در روایات اسلامی از مسجدسازی حضرت آدم (ع) و حضرت ابراهیم (ع) و... سخن به  میان  آمده  است،  چگونه می توان   پذیرفت   که   حضرت  سلیمان (ع)    به    جای    مسجد،    معبد ساخته اند؟(91)    (البته لازم به ذکر است که ما در اینجا  قصد  نداریم  تا  صرفاً بین لفظ  مسجد  و  معبد  تفاوت  قایل شویم،  بلکه  تلاش  می کنیم  تا  بین مفاهیمی که این نامگذاری ها به دنبال خود دارند، افتراق بگذاریم.)

بدین ترتیب می توان دریافت که  ادعاهای  صهیونیست ها  مبنی  بر  این  که معبد سلیمان محلی برای پرستش خداوند می باشد، دروغ بوده  و  آن ها  به همراه متحدان نزدیک خود (فراماسون ها) در صدد ساخت محلی برای  مبارزه با نماد های الهی هستند.

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(84).jpg 

عکس راست: همان طور که در تصاویر فوق مشاهده می کنید صهیونیست ها وماسون ها به جای لفظ پیامبرسلیمان (Prophet Solomon), از عبارت پادشاه سلیمان(King Solomon) استفاده میکنند.
عکس چپ: ماکت معبد کذایی سلیمان که صهیونیست ها و ماسون ها قصد دارند بعد از تخریب مسجد الاقصی آن را بسازند. لازم به ذکر است که دیدگاه صهیونیست ها و ماسون ها نسبت به حضرت سلیمان (ع), کفر آمیز است.

 

– نقش  یهود (بالاخص  یهودیان  ساکن  اورشلیم)  به  عنوان  پرورش دهنده ی تعالیم ماسونی کابالا.

نقش  یهود  (بالاخص  یهودیان  ساکن اورشلیم)  به  عنوان  پرورش دهنده ی تعالیم ماسونی کابالا و نشر دهنده ی  اصلی  آن  در  طول  تاریخ،  خود  سند دیگری بر ارتباط اسراییل با فراماسونری است.(92)



 8– حمایت همه جانبه ی کشور ماسونی آمریکا از اسرائیل.

حمایت همه جانبه ی کشور  صد در صد  ماسونی  آمریکا  از  اسرائیل  از  بدو تأسیس، و مشترک بودن بسیاری  از  علایم  دولتی  و  رسمی  دو  کشور (از جمله حضور ستاره ی شش گوشه در پرچم اسراییل و  حضور  همین  علامت در مهر ماسونی آمریکا و در پشت دلار)، نشان دهنده ی این مطلب است  که کشور اسرائیل نیز همانند آمریکا، یک کشور کاملاً ماسونی است.

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(85).jpg 

آمریکا و اسراییل: دو کشور ماسونی که بدون هیچ قید و شرطی از یکدیگر حمایت میکنند.

فراماسونری: دجال آخرالزمان- بخش دوم

۳۸۸

 طرح های اولیه ارائه شده  برای  پرچم  آمریکا،  به  وضوح  دارای  علامت ها   و نمادهای فراماسونری بودند. از جمله چشم جهان بین  یا  چشم نورافشان،  که به نظر می رسد به دلیل نوپا بودن آمریکا در  آن  زمان،  مؤسسین  آمریکا  از ریسک در این زمینه اجتناب کردند، زیرا به دلیل وجود  جو مذهبی  در  مردم  آن زمان، ممکن بود علایم واضح ماسونی، مردم را از نیات  شیطانی سیاستمداران آگاه نماید و بدین ترتیب، حکومت نوپای ماسونی آمریکا سرنگون گردد.

 

 

 ابزارهای فراماسونری

 فراماسونری در طول تاریخ با تمام وجود، از همه ی قدرت و  امکانات  موجود  برای رسیدن به مقاصد شوم خود بهره برده است. بعد از نابودی حکومت مصر باستان، این عقیده شیطانی به شکلی مخفی و رمزآلود ولی فعالی و پویا، در طی  اعصار و قرون در بین جوامع خزیده است. از اواخر  قرن 18 و اوایل قرن 19 و  همزمان  با استقلال  آمریکا (که کشوری با  ارکان کاملاً ماسونی است)، فراماسونری  با این تفکر که دیگر در موضع قدرت قرار گرفته است، آهسته آهسته خود را از لایه های زیرین جوامع بیرون کشیده و بدون واهمه، نمادهای خود را عرضه نموده است؛  تا آنجا که در سالهای اخیر به دلیل قدرت فراوان، اعمال  خود  را  علنی تر  کرده  تا عده ای را با ترساندن از قدرت خود، به سمت خویش جذب کند و  پایه های  خود را مستحکم تر نماید.

 فراماسونری در طول تاریخ برای پیشبرد اهداف خود و مبارزه با ادیان الهی،  در دو جبهه ی کلی و مهم به فعالیت پرداخته است:

1 – جبهه ی اقتصادی، سیاسی، نظامی و تکنولوژیکی  (که  از  اواخر  قرن 18  و اوایل  قرن 19  به  موفقیت  نایل  شده  و  از  آن  زمان  جهان  را  تحت  تأثیر  قرار داده است.) در این جبهه، نقش اصلی را  کشورهای  اسرائیل  و  آمریکا برعهده دارند .  آمریکا  و  اسرائیل  علاوه  بر  عملکرد بارز  خود  در  زمینه ی سیاسی و اقتصادی  و  نظامی،  به  صورت  غیر مستقیم  نیز  با حمایت  از  گروه های  شیطان پرست،  به  ترویج  فساد و فحشا  و  اعمال شیطانی  مبادرت می ورزند. نکته ی مهم و جالب توجه این  است  که  سردمداران  و  رؤسا  و استادان اعظم ماسونی و آنان که گرداننده ی  این  شبکه  هستند،  ظاهری شیک و آراسته و عادی دارند، ولی رده های پائین و مردم عادی که به سمت گروه های شیطان پرست کشیده  می شوند،  از  ظاهر و آرایش شیطانی برخوردارند.

 2 – جبهه ی فکری، عقیدتی و فرهنگی (که با نفوذ در ادیان، قصد تخریب آنها  را، هم از درون و هم از بیرون داشته است.)

در  جبهه ی  عقیدتی،  فراماسونری  با  عناوین  مختلف  در   دین های   اسلام، مسیحیت و یهودیت نفوذ کرده است:

·         اسلام: از  طریق  رواج  بهائیت،  بعضی   از   فرقه های   عرفانی   نوپا   و فراماسونهای طیف Shriner، قصد تضعیف دین اسلام را داشته و دارد.


·        مسیحیت: فراماسونری گروه هایی به  نام  اوانجلیکالها  (نوانجیلی ها)  را رواج داده که اهداف و اعمالشان هم جهت با عقاید فراماسون ها است و این گروه ها تا حد  زیادی  هم موفق  بوده اند.  فراماسونها  در  واتیکان  و بعضی از فرقه های پروتستان هم نفوذ  کرده اند.  از  این  مطلب  می توان نتیجه گرفت  که مشکلات اخیر واتیکان با اسلام و کشورهای اسلامی  نیز ناشی از همین موضوع می باشد.

 ·     یهودیت : اکثر یهودیان بالاخص ساکنین اسرائیل جزء  وابستگان  تشکیلات ماسونی هستند . ارتباط یهود و فراماسونری ارتباطی دوطرفه است،  یهود به رواجتعالیم ماسونی یا کابالا پرداخته و فراماسونری هم از یهود  حمایت می کند.

در تصویر زیر، جبهه های مختلف فراماسونری را در  مواجهه  با  ادیان  الهی  ملاحظه می فرمایید:



پس از ذکر اطلاعات مقدماتی پیرامون فراماسونری، به بررسی شواهد ارتباط کشور ها و گروه های مختلف با فراماسونری می پردازیم.
 
شواهد ارتباط آمریکا با فراماسونری

 1 – برجسته ترین  افرادی  که  بیانیه ی  اعلان  استقلال  آمریکا  را  در  سال  1776 میلادی  امضا کردند، فراماسون بوده اند.(45) اینان عبارتند از:


Benjamin Franklin-Thomas Jefferson-George Washington-John Adams

(البته در مورد جان آدامز نظرها  متفاوت  است،  ولی  در  مورد  3  تن  دیگر،  در  ماسون بودنشان شکی وجود ندارد. نکته ی دیگر این که منظور از  John Adams در این جا، John Adams پدر است،  نه  John Quincy Adams یا John Adams پسر.)


 
برجسته ترین امضا کنندگان بیانیه ی اعلان استقلال آمریکا در سال 1776. (همگی آنها ماسون بوده اند)


George Washington  که  اولین  رئیس جمهور  آمریکا  بود،  لقب  استاد  اعظم فراماسونری (بالاترین درجه و رتبه در فراماسونری ، و تقریباً همرده ی اسقف در مسیحیت  و  خاخام  در  یهودیت)  داشت. در تصویر،  جرج واشنگتن  در  یک  لژ فراماسونری دیده می شود، در این عکس علامت گونیا و پرگار روی پیشبند وی دیده می شود  و  در  بالای  سرش  علامت G  (=Goatبز)   نمایش  داده  شده  است. (46)




جرج واشنگتن در لژ فراماسونری



مجسمه یادبود جرج واشنگتن در شهر واشنگتن.(47) بسیاری از مردم آمریکا که از این مجسمه بازدید میکنند , از مشاهده مجسمه نیمه لخت اولین رییس جمهور خود تعجب می کنند . اما اگر این مجسمه را با تصویری که شیطان پرستان از شیطان (Bamphomet) متصورند مقایسه کنیم به مطالب مهمی پی خواهیم برد. به خصوص اگر به حالت دست ها توجه کنیم. (نکته دیگری که در شکل دیده میشود, عصایی است که در دامن (Bamphomet) وجود دارد و به دور آن دو مار پیچ خورده اند. امروزه این علامت سمبل تجارک بوده و Caduceus نام دارد. این علامت اصالتا" در مصر باستان وجود داشته است و با توجه به وجود تجار بزرگ در فراماسونری , به نظر میرسد که آنان تعمدا" از این علامت به عنوان سمبل تجارت استفاده کرده اند و متاسفانه کماکان این علامت در نقاط مختلف دنیا به عنوان نماد تجارت استفاده میشود.)






 
2 – طرح های اولیه ارائه شده  برای  پرچم  آمریکا،  به  وضوح  دارای  علامت ها   و نمادهای فراماسونری بودند.(49)  از جمله چشم جهان بین  یا  چشم نورافشان،  که به نظر می رسد به دلیل نوپا بودن آمریکا در  آن  زمان،  مؤسسین  آمریکا  از ریسک در این زمینه اجتناب کردند، زیرا به دلیل وجود  جو مذهبی  در  مردم  آن زمان، ممکن بود علایم واضح ماسونی، مردم را از نیات  شیطانی سیاستمداران آگاه نماید و بدین ترتیب، حکومت نوپای ماسونی آمریکا سرنگون گردد.


طرح های اولیه پیشنهادی برای پرچم آمریکا(به چشم جهان بین توجه فرمایید.)

 3 – اکثر روسای جمهوری آمریکا در گروه های مخفی و ماسونی  شامل  Masonry، Freemasonry، Occult، Illuminati، Secret Society  و ...   عضو   بوده اند؛   به نحوی که 14 تن از آن ها تنها عضو فراماسونری بودند و قریب به همین تعداد نیز در گروه های Illuminati و ... عضویت داشته اند. به جرأت می توان گفت که بالغ بر 95 – 90 در صد آنها عضو این گروه ها بوده اند  و  در  این  زمینه  نیز اسناد  و مدارک  زیادی  به  دست  آمده است.(50)  در این مورد هیچ تفاوتی بین جمهوریخواه ها و دموکرات ها وجود ندارد؛  حتی گهگاه ارتباط دموکراتها با لابی های صهیونیستی آمریکا مثل ایپک، قوی تر از جمهوریخواه ها بوده است.

 تنها  چند  رئیس جمهور  آمریکا  قطعاً  غیر  ماسونی  یا  ضد  ماسونی  بوده اند  که مهمترین آن ها عبارتند از:(51)

 1 – Abraham Lincoln  (ترور شد.)
2 – Ulysses S .Grant (جزء روسای جمهور قدیم است.)
3 – John F. Kennedy (ترور شد.)  « کندی،  تنها رییس جمهور کاتولیک  آمریکا بوده است. »

چند مثال از روسای جمهور ماسونی:



جمهوریخواه: جرج بوش پدر, جرج بوش پسر                     دموکرات : لیندون جانسون, بیل کلینتون
(هر دو عضو گروه اسکلت و جمجمه بوده اند.)



رونالد ریگان رییس جمهور جمهری خواه سابق آمریکا در مراسم کسب گواهینامه ماسونی یک فراماسونر در کاخ سفید


روسای جمهور ضد ماسونی:




آبراهام لینکلن                                        اولیسس گرانت                            جان.اف.کندی


نکته ی مهم و بحث برانگیزی که جلب توجه می کند، این  است  که  چرا  از  بین  3
رئیس جمهور ضد ماسون ، 2 نفرشان ترور شدند در  حالی که از بین روسای جمهور ماسون، کسی ترور نشده است؟!(52)

 4 – نحوه ی ساخت بناها و ساختمان های شهر واشنگتن (پایتخت آمریکا).

 این شهر در بین  مسیحی های  غیر اوانجلیکال  مثل  کاتولیک ها  و  فرقه های   دیگر  پروتستان،   به  دلیل   وجود  علامت ها  و  نمادهای   شیطانی  به  شهر  شیطان  ملقب شده است.

    * اولین ساختمان   مورد   بحث،   پنتاگون  (وزارت جنگ آمریکا)  است.  پنتاگون  به شکل 5 ضلعی ساخته شده، که اگر اقطار آن را به هم وصل  کنیم،  ستاره ی پنج گوش در وسط آن به  وجود  می آید  که  نسبت  به  کاخ سفید،  معکوس است و تشکیل Baphomet می دهد.(53)



عکس راست: نماد های مختلف از Pentagon, و موقعیت آن نسبت به کاخ سفید. همان گونه که ملاحظه می فرمایید ,اقطار Pentagon نسبت به کاخ سفید ,حالت ستاره 5 گوشه ی معکوس یا Baphomet دارد_ عکس چپ: تصویر فوق همان تصویر مجاور است که چرخانده شده تا حالت Baphomet اقطار پنتاگون نسبت به کاخ سفید , بهتر مشخص شود.

    *  نحوه ی قرار گیری ساختمان های مهم دولتی و ماسونی از جمله  کاخ سفید و کنگره (کاپیتول) نسبت به یکدیگر:

     * اگر کاخ سفید و میدانهای اطرافش را به هم وصل کنیم، نسبت به کاخ سفید، شکل ستاره ی 5 پر معکوس یا Baphomet   به دست می آید.(54)  تصویر زیر که  مطلب  فوق را  نشان  می دهد،  توسط  برنامه ی  Google Earth  تهیه شده است.


نحوه قرار گرفتن میادین اطراف کاخ سفید (تشکیل Baphomet )


    *  در این تصویر، نقشه ی  اولیه ی  واشنگتن  دیده  می شود.  با  دقت  در  این نقشه خواهیم دید که طراحی خیابانها و میادین  به  گونه ای  بوده  است  که نماد Baphomet  در گوشه ای از آن رؤیت شود.(55)



نقشه ی اولیه شهر واشنگتن. در داخل دایره قرمز , شما میتوانید Baphomet را به وضوح ببینید که فقط نصف یک ضلع آن ناقص است که این نقص در داخل بیضی آبی نشان داده شده است. به نظر میرسد که طراحان ماسونی شهر واشنگتن برای ممانعت از مخالفت جامعه ی آن زمان آمریکا(که به شدت مذهبی بود). قسمت کوچکی از Baphomet را طراحی نکرده اند تا از وضوح آن بکاهند.


    *  در این شکل، 3 ساختمان مهم آمریکا دیده می شود؛ اگر از  ساختمان  کنگره (کاپیتول) به کاخ سفید خطی رسم کنیم (البته این خط در امتداد خیابانی قرار  می گیرد  که  این 2 ساختمان را به هم وصل  کرده  است.)،  و  خطی  هم  از کنگره به بنای  یادبود جفرسون Jefferson Memorial   وصل  کنیم (جفرسون نیز ماسون بوده است)، علامت پرگار  به  وجود   می آید.   همچنین  اگر  دو  خط  عمود  بر  هم  از  بنای  یادبود لینکلن (Lincoln Memorial) به  کاخ سفید  و  بنای یادبود جفرسون وصل کنیم، علامت گونیا حاصل می شود. (لازم به ذکر  است که لینکلن ماسون  نبوده است،   اما  بنای یادبودش  را  نیز  خودش  نساخته است، بلکه یک رییس جمهور ماسون بنای مذکور را احداث کرده است.) تصویر زیر که مطلب فوق را نشان  می دهد،  توسط  برنامه ی  Google Earth  تهیه شده است.



وضعیت قرار گیری ساختمان دولتی و ماسونی شهر واشنگتن

    * همچنین زاویه ی به وجود آمده بین  2  خط  فرضی  که  یکی  از  بنای  یادبود جفرسون و کاخ سفید می گذرد و  دیگری  از  پنتاگون  به  کاخ سفید  کشیده می شود، 33 درجه می باشد. البته  این  نکته  را  باید  خاطر  نشان  کرد  که زاویه ی 33 درجه ی مذکور را تنها هنگامی که تصویر شهر واشنگتن با مقیاس واقعی تهیه شود، می بینیم. و در صورتی که مقیاس را رعایت نکنیم، زاویه ی مذکور را نمی بینیم.  تصویر زیر که مطلب فوق را نشان می دهد و نمای شهر  را با  مقیاس  واقعی  ارایه  می نماید،  توسط  برنامه ی  Google Earth  تهیه شده است.


وضعیت قرار گیری ساختمان دولتی و ماسونی شهر واشنگتن


تمام این نکات  گفته   شده،  نشان دهنده ی  توطئه ی  فراماسونها  است.  به نحوی که آنها حتی نمادهای خود را در طراحی شهرها به کار بسته اند.
5 - اولین  سنگ  بنای  کنگره  (کاپیتول)  که   حدود   200   سال   پیش   در   خاک گذاشته شد، دارای نقش پرگار و گونیای فراماسونری بود.(56)

 می توان گفت که حتی کنگره ی آمریکا هم با اهداف  ماسونی  پایه ریزی  شد. در تصاویر زیر مراسم نمادینی را می بینید که  به  مناسبت  دویستمین  سالگرد تأسیس   کنگره برگزار شد. این مراسم دقیقآً  مشابه  مراسم  واقعی  تأسیس کنگره در  200 سال پیش بود. (به علامت  پرگار و گونیای روی  سنگ  بنا  توجه فرمایید.)




مراسم نمادینی که به مناسبت دویستمین سالگرد تاسیس کنگره برگزار شد.(به علامت روی سنگ بنا توجه فرمایید.)



مراسم نمادینی که به مناسبت دویستمین سالگرد تاسیس کنگره برگزار شد.(به علامت روی سنگ بنا توجه فرمایید.)



سنگ بنایی که در سال 1932 به مناسبت صد و سی نهمین سالگرد تاسیس کنگره و در مراسمی مشابه مراسم بالا مورد استفاده قرار گرفت. این سنگ در حال حاظر در موزه نگه داری میشود.




نمایی از داخل کنگره آمریکا( کاپیتول) . به دو تبر ضخیم در دو طرف پرچم آمریکا توجه فرمایید . این تبر ضخیم (Fasces) نام داشته و نماد لژیون های ارتش روم بوده است. موسولینی نیز که در جنگ جهانی دوم با ادعای احیای روم قدرت گرفته بود , در پرچم ایتالیا علامت (Fasces) را قرار داد . کلمه فاشیسم نیز از کلمه ی (Fasces) اقتباس شده است . نام کاپیتول نیز از نام گرگ ماده ی کاپیتول که نماد روم بوده , برداشته شده است.
 
توضیح یک نکته: با توجه به کنگره ی  آمریکا  متوجه  می شویم  که  پیش بینی تعدادی از روایات اسلامی در مورد  آخرالزمان  به  حقیقت  پیوسته اند.   زیرا  در روایات  ذکر  شده  است  که  در آخرالزمان،  روم  به  حیله ای  در  عراق  حاضر می شود.   بسیاری  از  علما  و  محققین نیز  آمریکا را   همان   روم   روایات می دانند.(57)   همان طور  که  در  تصاویر ملاحظه  کردید،  نام کنگره ی آمریکا (Capitol) از نام  گرگ  ماده ی  کاپیتول   که  نماد  روم  باستان  بوده،   اقتباس شده  است. به  علاوه،  تبرهای  ضخیم   کنگره ی   آمریکا (Fasces)  نیز  نماد لژیون های ارتش روم بوده است. این  موارد  در  کنار  نشانه های فراوان  دیگری که وجود دارند، نشان  می دهد  که  ساختار سیاسی  آمریکا  از   روم  باستان اقتباس شده است. بدین ترتیب پیش بینی روایات به حقیقت پیوسته است. ذکر این نکته ضروری است که ساختار فکری و  فلسفه ی  وجودی  کشور  آمریکا  از تعالیم  ماسونی  مصر  باستان  منشأ  گرفته   است،   اما   ساختار   سیاسی   آمریکا شباهت فراوانی با روم باستان دارد.

6 – مهر رسمی ایالات متحده ی آمریکا که در  پشت  اسکناس  1 دلاری آمریکا  نیز وجود دارد، از شواهد مهم دیگر نشان دهنده ی  ارتباط   آمریکا   با  فراماسونری می باشد.(58)


اسکناس یک دلاری آمریکا


علایم و شواهدی که بر روی دلار وجود دارند و ارتباط  فراماسونری  را  با  آمریکا نشان می دهند، عبارتند از:

1) علایم ماسونی روی دلار: چهره ی جرج واشنگتن ، استاد اعظم  فراماسونری  و اولین رئیس جمهور آمریکا دیده می شود. در مهر سازمان خزانه داری  آمریکا بر روی دلار نیز، 13 عدد دایره ی سفید در شکل  ^    مانند  مشاهده  می گردد. (13 عدد مقدس یهودیان و عدد خوش یمن ماسون ها است و آمریکا نیز در  ابتدا 13 ایالت داشت.).


عکس جرج واشنگتن بر روی دلار                                   مهر وزارت دارایی آمریکا
 

2) علایم ماسونی پشت دلار:  تصاویر مهر رسمی ایالات متحده ی آمریکا در پشت دلار، مهمترین علایم ماسونی هستند.  2 طرح اصلی در  مهر  آمریکا وجود دارد. در طرح اول، بر بالای سر عقاب،  ستاره ی  داوود یا  ستاره ی شش گوش دیده می شود که با  13 ستاره ی کوچک طراحی شده  است. همچنین در یک پای عقاب، 13 عدد تیر یا پیکان  قرار  گرفته است و در  پای دیگر نیز،  13 برگ زیتون و 13 دانه ی زیتون وجود دارد؛ در وسط مهر نیز، پرچم آمریکا با 7 خط سفید و 6 خط سیاه، مجموعاً 13خط طراحی شده است. (شکل زیر)




یکی از دو طرح مهر رسمی ایالات متحده ی آمریکا در پشت اسکناس 1 دلاری



ستاره 6 گوش در مهر رسمی آمریکا و پشت دلار


نکته ی مهم: مهر رسمی آمریکا  در  حدود  دو  قرن  پیش  ساخته  شد.  وجود علامت  ستاره ی شش گوش   در  مهر  رسمی  ایالات  متحده ی  آمریکا  (که کشوری مسیحی است.) از 200 سال قبل از تاسیس اسراییل، نشان می دهد که طرح ایجاد اسراییل از  قرن ها  پیش  ریخته  شده  و هولوکاست، افسانه  و بهانه ای بیش نیست.

 در طرح  دوم  مهر  رسمی  آمریکا،  هرمی  وجود  دارد  که  در  رأس  آن،  تصویر مثلث نور افشان یا چشم جهان بین نقش بسته است.  تعداد پله های  هرم،  13 عدد  می باشد.  همچنین   عبارت « Novus Ordo Seclorum = نووس اوردو سکلوروم » (به زبان لاتین)، یا  New World Order(معادل آن در انگلیسی) در پایین مهر نوشته شده است. آنچه که امروزه دیده می شود، استفاده ی مکرر سردمداران آمریکا از جمله جرج بوش پسر،  از شعار  « فرمان جدید دنیا  یا  نظم نوین  جهانی » می باشد  که  این  شعار  مهمترین  برنامه ی  ماسونها  جهت تشکیل حکومت جهانی شیطانی است. نکته ی دیگر اینکه، اصرار در استفاده از عدد 13 و نمادهای مربوط به مصر باستان در دلار آمریکا،  نشان دهنده ی  ارتباط آمریکا با فراماسونری است و این تنها توجیه منطقی این قضیه است.


یکی دیگر از دو طرح مهر رسمی ایالات متحده آمریکا در پشت اسکناس 1 دلاری

در تصویر  زیر، ما  اگر  پرگار و گونیای  ماسونی  را  روی  هرم و چشم جهان بین منطبق کنیم، نوک پرگار، دو حرف M  وN  را قطع می کند و محل تلاقی  گونیا  با حروف،  3 حرف S و O و A  خواهد بود، از کنار هم گذاشتن این حروف، کلمه ی ماسون به دست می آید (MASON).




ایجاد کلمه ی (Mason) از قرار دادن علامت ماسونی پرگار و گونیا بر روی مهر رسمی آمریکا

یک توضیح در مورد دلار آمریکا:  از سال 1957 در  پشت  تمامی  اسکناس های  دلار آمریکا  عبارت « IN GOD WE TRUST » (ما به خدا ایمان داریم)  نقش  بست.  البته این عبارت در سال های قبل نیز هر از چند گاهی بر روی سکه های آمریکایی  نقش می بست و سپس ناپدید می شد.  اما  اسکناس های  آمریکا  از  سال  1957  این عبارت را در پشت خود داشتند.


عبارت (in god we trust) در پشت دلارهای آمریکا

بنا به نظر عده ی زیادی از صاحبنظران، این حرکت آمریکا در سال 1957 (که فقط  12 سال از پایان جنگ جهانی دوم گذشته بود و آمریکا وارد دوران جنگ سرد  با  شوروی شده بود)،  تنها به منظور مقابله با حرکت کمونیسم  که  علناً  بی خدایی  را  ترویج می کرد، انجام شد. در واقع هدف آمریکا از  این  کار، جلب  حمایت  مردم  آمریکا  و بقیه ی کشورهای  مسیحی  بود.  به  طوری  که  در  سال های  بعد  از فروپاشی شوروی، زمزمه هایی مبنی بر حذف این عبارت از پشت  اسکناس ها  شکل  گرفت که حامیان این طرح، موفق به تصویب آن در کنگره  نشدند.   شکل  زیر  نیز  یکی  از تحلیل ها را در این رابطه نشان می دهد.(59)




تحلیل پیرامون علت قرار گرفتن عبارت (IN GOD WE TRUST) در پشت دلار های آمریکا

 
اتفاق دیگری که این تحلیل را تأیید می کند، حذف عبارت  « IN GOD WE TRUST » از  حاشیه ی  سکه ی  1 دلاری  یادبود  جرج واشنگتن  در  ماه  مارس  سال  2007   است.(60)  البته وزارت دارایی آمریکا از این مسأله عذرخواهی کرده و آن را سهوی  و  غیرعمد دانسته است؛ اما وجود حداقل 50000 عدد از مسکوکات فاقد این عبارت در  آمریکا، پذیرش سهوی بودن این مسأله را بسیار مشکل می نماید. زیرا اشتباه  در ضرب این تعداد سکه، بعید است. لازم به ذکر است که  سکه های  یادبود،  به  طور کلی کمیابند و 50000 عدد سکه ی فاقد عبارت مذکور در بین این سکه های کمیاب، عدد قابل ملاحظه ای است.



مطلبی از سایت YAHOO  پیرامون حذف عبارت (IN GOD WE TRUST) از سکه های یادبود 1 دلاری جرج واشنگتن در ماه مارس سال 2007




سکه یاد بود 1 دلاری جرج واشنگتن در سال 2997 (قبل از ماه مارس) .به عبارت in god we trust  در حاشیه آن توجه فرمایید.

بنابراین به سهولت می توان دریافت که درج عبارت « IN GOD WE TRUST » بر روی اسکناس های آمریکایی از سال 1957 به بعد، به دلیل اعتقاد سردمداران  آمریکا  به خداوند متعال نبوده است؛  بلکه این سردمداران  لامذهب  و  حتی  ضد مذهب،  از عبارت مذکور به عنوان حربه ای برای مبارزه با  حکومت کمونیستی شوروی  (که  آن هم علناً بی خدایی را ترویج می نمود)،  استفاده می کردند.  به همین دلیل  عبارت « IN GOD WE TRUST » را می توان به عنوان وسیله ای برای فریب  افکار  عمومی توسط سیاستمداران آمریکایی قلمداد کرد. 

7 – شاهد دیگر ماسونی بودن حکومت آمریکا، پرچم کنونی این کشور  است  که  از 13 خط سفید و قرمز تشکیل  شده  است.   (13  عدد  خوش  یمن  ماسون ها است.)


13 خط سفید و قرمز در پرچم آمریکا



8 – علامت دست شیطان در دست روسای جمهور آمریکا و همپیمانانشان.

 در تصاویر فراوانی، جرج بوش با علامت دست شیطان دیده می شود.(61)  وی این علامت را به کرات و در مکانهای مختلف استفاده  کرده  است.


علامت دست شیطان در دست جرج بوش , بیل کلینتون و سیلویو برلوسکونی

 لازم به ذکر است که  همین مسأله برای جرج بوش و خانواده اش دردسر ساز  شد،  چرا که در روزنامه ها  و نشریات، انتقاد شدیدی از این رفتار گشت.  خانواده ی  جرج بوش  در توجیه این  مسأله گفتند  که:   « علت استفاده ی ما از  علامت  مذکور،  این  است  که  ما طرفدار تیم  تگزاس لانگهورنز  هستیم  و  این  علامت  نیز  علامت  طرفداران  تیم تگزاس لانگهورنز است. ».

 البته این توجیه  مطمئناً  دروغ  است.  مطالبی  که  این  توجیه  را  رد  می کنند عبارتند از:

1) علامت تیم تگزاس لانگهورنز، عمدتاً با هر دو دست و با  پشت  دست  نشان  داده می شود، ولی علامت دست شیطان (که توسط خانواده ی بوش  مورد  استفاده قرار می گیرد)، با یک دست و با کف آن نمایش داده  می شود. (62) (البته گهگاه ممکن است علامت  تگزاس لانگهورنز  با  یک  دست  نیز  نشان داده شود.)





جرج بوش و طرفدار تیم تگزاس لانگهورنز(به تفاوت علامت ها توجه فرمایید.)

2) جرج بوش   در  دانشگاه  « Yale »   تحصیل   کرده  و   هیچگاه  در  دانشگاه « Texas Longhorns » درس نخوانده است؛   بنابراین  طرفداری  وی  از  تیم تگزاس لانگهورنز   که  تیم   ورزشی   همان   دانشگاه   است،   عجیب   به  نظر می رسد!(63)
3) استفاده ی مکرر بوش  از علامت  مذکور  در  مکان های  مختلف  و  جلسات گوناگون،  بیانگر این  مطلب  است  که  علامت  مورد  استفاده   توسط   او، نمی تواند علامت یک تیم ورزشی باشد. چرا که بوش حتی در جلساتی  که هیچ سنخیتی با ورزش ندارند نیز، از علامت Cornuto استفاده  کرده  است. برای مثال، وی این علامت را در  جلسات  سیاسی،  دیدار  با  سران کشور های دیگر (به خصوص سران کشور های غربی) و ... به کار برده است.  حال آن که سران کشور های دیگر،  تیم راگبی تگزاس لانگهورنز  را نمی شناسند و علامت این تیم برای آنان معنی ندارد. مگر این که علامت  مذکور  را  همان Cornuto یا  « دست شیطان »  فرض  کنیم که در  این  صورت،  می توانیم بگوییم  که  علامت  دست  جرج بوش  برای  آن ها  نیز  که عمدتاً  ماسون  هستند، معنا دار بوده و به صورت سلام ماسونی و شیطانی معنا می شود.
4) عضویت  جرج بوش  در  گروه  ماسونی  « Skull & Bones »   و   استفاده ی اعضای این گروه از Cornuto به عنوان  علامت « دست شیطان »،  خود دلیل دیگری است که نشان می دهد علامت  مذکور،  دقیقاً  به  معنای  « دست شیطان » است، نه چیز دیگر.

بنابراین همان گونه که ملاحظه فرمودید، توجیه خانواده ی بوش  در  استفاده از Cornuto بی اساس  بوده،  و  این  علامت،  معنای  دیگری   جز  « دست شیطان » نمی تواند داشته باشد.

نکته ی مهم: علامت Cornuto  علامتی است که باید در تفسیر آن بسیار  محتاطانه عمل کرد. زیرا علاوه بر معنای « دست شیطان » که در غرب شناخته  شده  است، معانی دیگری نیز دارد. برای مثال در بین ناشنوایان، این علامت، مترادف I Love You است. در  مناطق  آذری  زبان  ایران  و  ترکیه  نیز  این علامت،  نماد  بوزقورت (گرگ خاکستری) می باشد که این نماد ، در بین آذری ها شناخته  شده  است . بنابراین Cornuto  هنگامی به معنای دست شیطان است که  یک  فرد  شنوای  اروپایی  یا آمریکایی در مکان های متعدد از این علامت استفاده می کند و از  سوی  دیگر،  این شخص با گروه های مخفی و مشکوک مرتبط است.(64)  به عبارت  دیگر،  هر  گردی گردو نیست! برای اطلاق لفظ دست شیطان به علامت Cornuto  باید  هم  به  محل زندگی فرد ، موقعیت ، وضعیت جسمی ، ارتباط وی با  گروه های مشکوک  و  دلیل وی در استفاده از این علامت بررسی شود. در ضمن، استفاده از  Cornuto  در  کنار علایم دیگر شیطانی اهمیت دارد. در واقع این علامت،  تأیید  کننده  است  نه  اثبات کننده.

فراماسونری: دجال آخرالزمان- بخش اول

۳۸۸

 وقایع جهان امروز را به چه صورت می توان توجیه کرد؟ چرا امروزه مسجدالاقصی کانون توجه ادیان الهی است؟ تلاش های اخیر برای تخریب مسجدالاقصی به چه دلیلی صورت گرفته است؟ با وجود کشورهای پیشرفته ی اقتصادی درجهان (همانند چین  و  روسیه)،  چرا ایران به عنوان دشمن اصلی کشورهای غربی مطرح می شود؟ چرا اخیراً ساعت آخرالزمان 2 دقیقه به جلو کشیده شده و فقط 5 دقیقه به پایان مانده است؟


پرسش های آغازین بحث:

 1 – وقایع جهان امروز را به چه صورت می توان توجیه کرد؟
2 – چرا امروزه مسجدالاقصی کانون توجه ادیان الهی است؟
3 – تلاش های اخیر برای تخریب مسجدالاقصی به چه دلیلی صورت گرفته است؟
4 – با وجود کشورهای پیشرفته ی اقتصادی درجهان (همانند چین  و  روسیه)،  چرا ایران به عنوان دشمن اصلی کشورهای غربی مطرح می شود؟
5 – چرا  کشورهایی  همچون   آمریکا  و  اسرائیل  که  داعیه های  مذهبی   دارند، بیشترین جنایات را در حق بشر مرتکب می گردند، اما کشور  کمونیستی  مانند چین، کمتر از کشورهای مزبور دست به سرکوب می زند؟
6 – چرا امروزه غرب، مسلمانان را بزرگترین تهدید می شمارد؟
7 – هدف غرب و بخصوص آمریکا، از حضور در خاورمیانه چیست؟
8 – چرا با وجود کشورهای نفت خیزی چون عراق و عربستان، اسرائیل در فلسطین اشغالی لانه گزیده است؟
9 – چرا عراق اشغال شده است؟
10 – چرا بهاییان مقبره ی بهاء الله در اسرائیل را مقدس ترین مکان می دانند؟
11 – چرا مبارزه با اسرائیل وظیفه ی تمامی مسلمین جهان است؟
12 – آرماگدون چیست و چرا امروزه مورد توجه قرار گرفته است؟
13 – چرا جرج بوش  مأموریت  خود  را  در  جنگ  علیه  تروریسم ؟!  مأموریتی الهی می داند؟
14 – چرا آمریکا از اسرائیل حمایت کامل می کند؟
15 – آیا آمریکا بازیچه ی اسرائیل است یا اسرائیل بازیچه ی آمریکا؟
16 – علت دشمنی غرب و اسرائیل با ایران و حزب الله چیست؟
17 – چرا اخیراً ساعت آخرالزمان 2 دقیقه به جلو کشیده شده و فقط 5 دقیقه به پایان مانده است؟

 

ان شاء الله تلاش داریم تا بتوانیم در این بحث  به  پرسش های  مطرح  شده  پاسخ دهیم. البته پاسخ ما به این سوالات، مستقیم نخواهد بود؛  بلکه  تلاش  می نماییم  تا شما خوانندگان عزیز، خود بتوانید با استفاده از اطلاعات این مقاله به پاسخ صحیح برسید.


 

فراماسونری چیست؟

می توان گفت این سؤالی است که افراد بسیاری قادر به پاسخ دادن  نیستند  و  یا اطلاعات دقیقی در این رابطه ندارند. این در حالی است که این تشکیلات و اعضای آن، نقش مهمی در تاریخ داشته اند و شناخت  این  تشکیلات،  برای  ما  مسلمانان امری لازم و ضروری است.

کلمه ی  ماسون (mason)   یعنی  بنّا،  فراماسون (Freemason)  یعنی  بنّای  آزاد. ماسونری  یک تشکیلات منظم جهانی است که بر  ارکان  دولت های  جهان  و  اکثر وجوه زندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جوامع، سلطه یافته است و  بسیار  هم آزادانه عمل می کند.  کسی  که  عضو  فراماسونری  است،  ماسون  یا  فراماسون نامیده می شود. ساختمانی که مرکز  فعالیت  ماسونهاست  لژ  نام  دارد.  یکی  از بزرگترین اهداف گروه های ماسونی این است که زمینه را برای حکومت فردی از بین ماسون ها با عنوان نمادین ضد مسیح (Antichrist  = دجال)، یا  به  تعبیر  بعضی  از گروه های ماسونی، فرعون جدید (New Pharaoh) آماده کنند. فراماسونری جمعیتی سرّی است که کسی به راحتی نمی تواند در حریم آن نفوذ کند و اگر هم راه یافت، مکلف است اسرار آن را مکتوم نگه دارد؛ اما با این وجود،  کسانی توانستند به حریم آن نفوذ کنند و به اسناد و مدارک مهمی دست یابند و  موفق  به  کشف  و  افشای اسرار آنها شوند. همه ی این افراد متفق الرأی  هستند  که:   «مسئله  یک  توطئه است که این توطئه از اواخر قرن هجدهم آغاز شده و تا به امروز هم با موفقیت تمام ادامه دارد و هدف نهائی آن ایجاد یک حکومت جهانی «شیطانی» است و برای پیاده کردن آن در سراسر عالم، به یک مبارزه وسیع و بی امان دست زده اند.» (1)

کتاب «کمیته 300 کانون توطئه های جهانی» نوشته ی دکتر جان – کولمن،  در  این زمینه  چنین  می گوید:   « دلیل  موجودیت  نظامهای  پنهانی   مانند   سلحشوران اورشیلم،  سنت جان  و  مردان  میزگرد  و  گروه  میلنر  و  سایر  اجتماعات   مخفی (ماسونی) چه می تواند باشد؟ اینان، بخشی از  زنجیره ی  گسترده ی  فرماندهی سلطه گری  جهانی  را  تشکیل  می دهند   که   از   باشگاه  رم ،    سازمان  ناتو، مؤسسه ی  سلطنتی  امور  بین المللی   تا   سرسلسله ی   توطئه گران،   یعنی کمیته ی 300، امتداد دارد. این افراد و گروه ها به این اجتماعات پنهان  و  اسرار آمیز نیاز دارند، چرا که اعمالشان شیطانی است و بایستی از چشم جهانیان به دور بماند. » (2)



بخش هایی از کتاب "کمیته 300 کانون توطئه های جهانی " نوشته دکتر جان کلمن


یک توضیح: در کشور های غربی گروه های مختلف مخفی و سری فعالیت می کنند که بعضآً نام های اغواگری  چون  ( Illuminati = روشن ضمیران،  روشن فکران )  و ...  دارند.  اکثر  گروه های  نامبرده ،  گروه هایی توطئه گر و پیرو اهداف  شیطانی  هستند که دست بسیاری از آن ها برای محققین رو شده است. اکثر  این  گروه ها  با  وجود تفاوت های ظاهری، عقاید مشترک و  اهداف  یکسانی  دارند.  اسامی  که  به  این گروه ها اطلاق می شود عبارتند از: Theosophical Society (نامی که به هیچ عنوان درخور آنان نیست)، Occult، Secret Society، Illuminati،  The Committee of 300،Masonry  و  Freemasonry. از این به بعد وقتی از ماسون ها یا فراماسون ها  سخن می گوییم ، علاوه بر اعضای Freemasonry  و  Masonry  به  طور  خاص،  منظورمان  اعضای  گروه های  دیگر  نیز   به   طور   عام می باشند. چرا که این گروه ها همگی عقاید و اهداف مشترکی دارند.
 
منشأ فراماسونری

فراماسونری عمده ی تعلیمات خود را از حکومت طاغوتی  و  شیطانی  مصر  باستان کسب کرده  است،  هر  چند  تعالیم  اندکی  نیز  از  بقیه ی  حکومت های  الحادی فراگرفته است. در هر صورت رد پای حکومت  طاغوتی  فرعون های  مصر  باستان  را می توان در سراسر تعالیم ماسونی یافت.

شواهدی که بر این مدعا صحه می گذارند، به قرار زیرند:

1 – نقوش  اهرام،  مجسمه های  ابوالهول  و  همچنین  نوشته های  هیروگلیف  در سراسر لژها و نشریات ماسونی به چشم می خورد.(3)
2 – دعاهایی که فراماسون ها می خوانند، مملو از عبارات مصری است که در  زمان فراعنه استفاده می شد. برای نمونه:  (مَعَت نِب مِن آ، مَعَت بَ آ = بزرگ  است استاد فراماسونری ، بزرگ است روح فراماسونری) (4)
3 – یکی  از  نمادهایی  که  در  فراماسونری  کاربرد  فراوان  دارد،  علامت   و   نماد  « چشم جهان بین :All seeing eye  » است که به صورت یک  هرم و چشم  در انتهای  آن  می باشد.  این  نماد  مربوط  به   یکی   از   خدایان   مصر   باستان  بوده است.(5)

علامت معروف فراماسونری              چشم horus یا چشم ra (خدای خورشید ) در مصر باستان



4 – « ستاره ی شش گوش » علامت و نماد بحث برانگیز فراماسونها.(6)



مراسم ماسونی افراد رده پایین لژ (به دو علامت ستاره 6 گوشه در بالای در ورودی لژ توجه فرمایید.)


این علامت در افکار عمومی به عنوان نماد «یهودی ها» شناخته شده است و به آن « ستاره ی داوود » یا « مهر سلیمان » هم می گویند؛ ولی در حقیقت این نماد هم  جزء نمادهای الحادی بوده که بر اساس تفکرات الحادی  مصر باستان  ساخته  شده  است و نماد تعادل طبیعت بین زن و مرد، طبع سرد و گرم، الهه های  ماه و خورشید  و.... است.  البته علامت مذکور در مکتب های الحادی دیگر، مانند هندوییسم و دیگر  مکتب های شرقی نیز با مفاهیم مشابهی به کار می رود. نکته ی  مهم این  است که این تفکر تعادل عالم خلقت، متفاوت با دیدگاه اسلام است.  در اسلام نیز مفهوم تعادل وجود دارد، اما در دیدگاه  اسلامی،  این تعادل مخلوق خداوند یکتاست.  امّا در  مکاتب شرک آمیز نامبرده، این تعادل را خدایان مختلفی با کمک هم  ایجاد  کرده اند.  برای مثال در تفکر مصر باستان، از امتزاج قدرت خدایانIsis   و  Osiris، تعادل در عالم خلقت ایجاد شده است.


ستاره 6 گوشه : نماد تعادل خلقت از دیدگاه مکاتب شرک آمیز


نکته ی عجیبی که وجود دارد، این است که  شیطان پرستان نیز علامت مذکور را قویترین علامت خود می دانند و از  آن  در  مراسم  شیطانی  خود  استفاده  می نمایند.  در  کتاب « Web of Darkness : شبکه ی تاریکی »  اثرSean Sellars  (شیطان پرست معروف) در زیر این علامت نوشته شده است :






« این   علامت،   قوی ترین   علامت   در   شیطان پرستی   است.    ستاره ی شش گوشه  از شش ضلع،  شش گوشه (زاویه)  و  شش  مثلث  کوچک   درست شده است که معرّف عدد  666 می باشد. »   این  عدد  در  بین  مسیحیان  و   نیز شیطان پرستان عددی ویژه   و  خاص  است  و نشان دهنده ی  دجال یا   Antichristمی باشد.

هدف اصلی شیطان پرستان و فراماسونها به حکومت رساندن Antichrist  است؛  به همین دلیل است  که ستاره ی شش گوش، بهترین و قوی ترین  نمادشان  محسوب می شود.

 در ادامه  در  کتاب  نوشته  شده  است  که  حتی  کلمه ی  « hex »   که  در  زبان انگلیسی به معنی  نفرین  و  تلاش  برای  آسیب رساندن می باشد، از کلمه ی « HEXAGRAM :  ستاره ی  شش گوش » گرفته شده است. »(7)

 5 – افسانه ی ایزس (Isis) یا زن بیوه، نیز از دوران مصر باستان اقتباس شده است. فراماسونها اعتقاد دارند که تمام ماسونها فرزندان زن بیوه می باشند.(8)  همان طور که ذکر شد در باور مصریان قدیم، Isis و  Osiris الهه های مصر باستان بودند که در اثر ازدواج آنان تعادل طبیعت به وجود آمد. بعد از مدتی Osiris مرد  و خدای شهر های مردگان گشت. بدین ترتیب Isis بیوه شد.



Isis                                                    Isis


6 – علامت آنخ (Ankh) که نماد Isis است و در لژهای ماسونی  به  کار  می رود.(9) این  علامت  امروزه به عنوان سمبل جنس زن و  نشانه ی فمینیست ها (Feminists) نیز به کار می رود.(10) رواج تفکر فمینیستی در جهان  نیز  مشکوک  بوده  و  احتمالاً توطئه ای  از  جانب  ماسون ها  می باشد. (فمینیسم  دیدگاه تساوی  حقوقی  زن و مرد اسلام و سایر ادیان الهی را قبول ندارد و به بهانه ی احقاق  حقوق  زنان، در جهت اهداف استعماری قدم برمی دارد.)



آنخ امروزی                     آنخ مصر باستان                       آنخ ماسونی                    آنخ فمینیسم                  سمبل کنونی زن     


7 – ستون سنگی با نوک هرمی (Obelisk): این  نماد  که  نماد  زایندگی و باروری در مصر باستان بوده است، در بناهای ماسونی متعددی به کار رفته است.(11)


Obelisk پارک مرکزی نیویورک            بنای یادبود ماسونی جرج واشنگتن             Obelisk مقبره یکی از فراعنه



توجه کنید که Obelisk ها دقیقاً به شکل فوق می باشند  و  به  صورت  ستون سنگی منشوری شکل هستند که سطح مقطع مربعی دارند و در انتهای آن ها نیز همیشه هرم وجود دارد. بنابراین بناهایی  که  ویژگی های  فوق  را  نداشته باشند، Obelisk محسوب نمی شوند. برای درک بهتر این مطلب به اشکال  زیر توجه فرمایید:




مقایسه Obelisk (تصویر سمت راست) با یک بنای غیر Obelisk (تصویر سمت چپ) . توجه کنید که Obelisk ها دقیقا" به صورت ستون سنگی منشوری شکل هستند که سطح مقطع مربعی دارند و در انتهای آنها نیز همیشه هرم وجود دارد. بنابر این بناهایی که ویژگیهای مذکور را نداشته باشند , Obelisk محسوب نمی شوند.



نحوه ی اوج گیری فراماسونری

 
همان گونه  که  دیدیم،  منشاء  فراماسونری  به  زمان  مصر  باستان  و  فراعنه   باز می گردد. سؤالی که مطرح می شود این  است  که  چگونه  این  تعالیم  به  آمریکا  و اروپای این دوران راه پیدا کرد و چگونه اوج گرفت؟

با  مرور  در  سیر  فراماسونری  خواهیم  دید   که   عامل   گسترش،   بنی اسرائیل  بوده است. ترتیب وقایعی که به اوج گیری فراماسونری منجر شدند، عبارتند از :

 1 –  افول قدرت مصر  و  نابود شدن فرعون با خواست  خداوند  متعال  و  به  دنبال  رسالت  حضرت موسی (ع).(12)
2 – مهاجرت بنی اسرائیل از مصر  به  فرمان  خدا  به  همراه  حضرت موسی (ع)  و ساکن شدن آنان در صحرای سینا.(13)
3 – گوساله پرستی بنی اسرائیل و سپس بازگشت مجدد  به  دین  خدا:  به  دنبال تأخیر چند روزه ی حضرت موسی (ع) که برای  دریافت  پیام  خدا،  به  کوه  طور رفته بودند، بنی اسرائیل شروع به پرستش گوساله ی سامری کردند و  حضرت موسی پس از  بازگشت،  این  گوساله  را  از بین بردند  و  بنی اسرائیل  دوباره خداپرست شدند.(14)
4 – پس  از  درگذشت  حضرت  موسی(ع)،  پیامبران  دیگری  نیز   به   سمت   قوم بنی اسرائیل فرستاده شدند که هیچکدام قدرت حضرت موسی(ع) را  نداشتند، در نتیجه قوم بنی اسرائیل به تدریج  شروع  به  ترویج  تعالیم  ماسونی  مصری کردند. در واقع عده ای از آنان قبلاً این تعالیم را در مصر فراگرفته بودند.(15)
5 – ترویج تعالیم ماسونی  در  بین  بنی اسرائیل  و  اضافه شدن  تعالیم  شرک آمیز فلسطینیان باستان (نه اعراب فلسطینی) به تعالیم مصری و شکل گیری تعالیم مختلط با نام کابالا (Kabbalah=Cabbalah=Qabalah).(16)
6 – حکومت حضرت داوود (ع) و حضرت سلیمان (ع)  در  اوج  قدرت  بنی اسراییل  و توقیف وسایل جادوگری توسط حضرت سلیمان (ع).(17)
7 – وفات حضرت سلیمان (ع) و بازپس گیری وسایل جادوگری از سوی  جادوگران  و تهمت جادوگری به حضرت سلیمان (ع) از جانب مردم بنی اسراییل.(18)
8 – ادامه ی ترویج کابالا (Qabalah) توسط جادوگران و کاهنان معابد.(19)
9 – تسخیر اورشلیم به دست رومیان: به این ترتیب  بنی اسرائیل  توانائی  حکومت بر خود را از دست دادند و تحت سلطه ی رومیان درآمدند.
 10 – ظهور حضرت عیسی(ع) و آزار رساندن یهودیان به ایشان.
 11 – ظهور حضرت محمد(ص) که ایشان هم از آزار بنی اسرائیل در امان نبودند.
  12 – فتح اورشلیم به دست ایرانیان که در  زمان  رسالت  حضرت محمد (ص)  اتفاق افتاد.
  13 – باز پس گیری اورشیلم توسط رومیان.
  14 – فتح اورشلیم به دست مسلمانان. از آن پس نام آن شهر به  « بیت المقدس » تغییر یافت.
  15 – جنگ های صلیبی و رد و بدل شدن بیت المقدس بین مسلمانان و صلیبیان.
  16 – در پی اشغال قدس توسط صلیبیان، بسیاری از شوالیه ها و سربازان در  قدس ساکن شدند. عده ای از این شوالیه ها، مأمور نگهبانی از معابد مخصوصآً معبد موسوم به معبد سلیمان شدند که اینان شوالیه های معبد نامیده می شدند. در  نتیجه ی  این مجاورت و نزدیکی شوالیه ها با  کاهنان  یهودی  معبد موسوم به معبد سلیمان،  آنان  به  تدریج  تعالیم  ماسونی را از یهود یاد گرفتند.(20)
 17 – بازپس گیری  بیت المقدس  توسط  مسلمانان  و  فرار  صلیبیان و شوالیه های معبد به اروپا.(21)
 18 – با فرار شوالیه های معبد، تعالیم ماسونی کابالا  توسط  همین  شوالیه ها  به اروپا راه یافت.(22)
 19 – به دلیل ماهیت شیطانی تعالیم کابالا و مغایرت آنها با تعالیم کلیسا، واتیکان در صدد مجازات و مقابله با شوالیه های معبد برآمد  و  بسیاری  از  آنها  را  اعدام کرد.(23)
 20 – مهاجرت شوالیه ها به اسکاتلند (در آن زمان پادشاه اسکاتلند از واتیکان تبعیت نمی کرد) و شروع ساخت  اولین  لژ  فراماسونری  مخفی  در  اروپا  با  نام  لژ « وال بیلدرز » یا « لژ کهن اسکاتلند » که امروزه  نیز  به  فعالیت  خود  ادامه می دهد و از جمله قویترین و مهمترین لژها در اروپای امروز نیز می باشد.(24)
 21 – آغاز فعالیت رسمی ماسون ها در اروپا با ساختن لژهای متعدد  در  قرن 18.  با کم رنگ شدن نقش و قدرت مذهب  در  قرن 18،  فراماسونها  فعالیت  رسمی خود  را  آغاز  کردند.  به  تدریج  با  کاهش  سختگیری   واتیکان   و   توسعه ی پروتستانیسم در اروپا، فراماسون ها فعالیت خود را افزایش داده و لژهای زیادی را در سراسر اروپا ساختند؛ البته تمام آداب و رسوم فراماسونها کماکان مخفی و پنهانی صورت می گرفت. زیرا تفکر اکثر مردم اروپا در آن زمان  مذهبی  بود  و در صورت علنی شدن عقاید فراماسونری، حیات این لژها به خطر می افتاد.
 22 – با استقلال آمریکا در سال 1789، اولین دولت با ارکان ماسونی شکل گرفت.
 23 – تأسیس سازمان ملل متحد با آرمانهای ماسونی در سال 1945.
 24 – شکل گیری   اسرائیل   در   سال   1948   به  عنوان   آخرین   بازوی   اجرایی فراماسونری.
 25 – در سیر تاریخی فراماسونری و روند پیشبرد اهداف، به سال 2006  می رسیم.
جنگ با حزب الله در سال 2006 برای رسیدن به  چند  هدف  مهم  انجام  شد: تشکیل حکومت نیل تا فرات سلیمان و استارت  برای  پروژه های (Apocalypse = آخرالزمان،  و  Armageddon = جنگی  که  صهیونیست ها   ادعا   می کنند   جنگ آخرالزمان است.) خوشبختانه این پروژه ها موقتاً ناتمام مانده است.
 26 – و  اقدام  اخیر،  کشمکش  لفظی  با  ایران . چرا  که  ایران   بزرگترین   دشمن فراماسونری در جهان است. در حال حاضر در تمامی کشورهای جهان، یا قدرت در دست ماسون هاست و یا آن کشور تحت تأثیر  کشورهای  ماسونی  است. برای مثال در کشورهای همسایه، کشور ترکیه دارای لژهای ماسونی است  و کشور عربستان هم که عاری از لژ است، تحت تاثیر آمریکا و اسراییل (دولتهای با ارکان ماسونی) می باشد.
 27 – ... و الله العالم.

عقاید فراماسونری
 
گروه های مختلف ماسونی بعضاً فلسفه ی عقیدتی متفاوتی دارند؛ اما  با  این حال در لا به لای عقایدشان، می توان مشترکات فراوانی نیز  یافت.  نکته ی  مهمی که وجود دارد این است که فلسفه ی وجودی  بسیاری  از  عقاید  ماسونی  به  طور  کامل شناخته نشده است، اما این به معنای عدم وجود این اعتقادات  نیست.  برای  مثال  شواهد  فراوانی  وجود  دارد  که  نشان  می دهد  اکثر  گروه های ماسونی،  شیطان  را تقدیس می کنند. از جمله: اذعان خود آن ها به تقدیس لوسیفر (یکی از نام های شیطان)  و یا استفاده از علایم بی شماری که اکثر آن ها توسط گروه های شیطان پرست نیز استفاده  می شوند؛  با  این  اوصاف  ما  می توانیم  بفهمیم  که ماسون ها شیطان پرست نیز هستند. اما هنوز نمی دانیم که چه عاملی آنان را  به این تفکر سوق داده است. (البته این نکته تقریباً اثبات شده است  که  ماسون ها  و شیطان پرستان به موجودی به  نام  ابلیس  یا  شیطان  اعتقاد  ندارند،  بلکه آن ها بزرگداشت شیطان را به عنوان نمادی برای مخالفت با ادیان انجام می دهند. در  هر صورت، علت لجاجت بیش از حد آن ها با دین و اصرار  افراطی  آن ها  بر  بزرگداشت شیطان به عنوان نماد ضد دینی، کاملاً روشن نشده  است.)  نکته ی  دیگر  این  که بسیاری از گروه های ماسونی شیطان پرست،  الهه های  ملل  باستان  را  نیز  ارج می نهند. از جمله: Isis و   Osirisو... که این مطلب کاملاً اثبات شده  است.  اما  ما نمی دانیم که چرا آنان خداوند یکتا را کنار گذاشته و  هم  شیطان  و  هم  الهه های متعدد را بزرگ می دارند؟!
 
با این حال بخشی از عقاید ماسون ها که کاملاً اثبات شده اند، عبارتند از:

    * ادعای روشنی بخش (Giver of light) بودن شیطان (Lucifer)
    * بزرگداشت شیطان و نمادهای شیطانی (Satanism)
    * اعتقاد به اینکه زن و مرد اولیه، که مقام نیمه خدایی دارند، خالق نسل کره ی زمین هستند نه خداوند یکتا.
    * بزرگداشت الهه های ملل باستان، مانند ایزس، لات و ... و  احترام  به  عقاید جاهلی ملل باستان (Paganism).
    * اعتقاد قوی به آداب و رسوم مصر باستان که این مطلب کفرآمیز  و  شرک آمیز بودن عقاید آنها را توأماً نشان می دهد.
    * اعتقاد فراوان به اومانیسم.
    * اعتقاد فراوان به ماتریالیسم (ماده گرایی)  و  عدم  اعتقاد  به  روح  و  مسایل فرامادی.
    * اعتقاد راسخ به سلیمان (Solomon) نه به  عنوان نبی بلکه به عنوان پادشاه، جادوگر و ماسون اعظم. نکته ی جالب این که  اکثر یهودیان نیز چنین اعتقادی دارند. آیه ی 102 سوره ی بقره نیز اشاره به  همین  مطلب دارد.

« خداوند نیز در آیه ی 102 سوره ی بقره درباره ی بنی اسراییل می فرماید:

وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْکِ سُلَیْمَانَ وَمَا کَفَرَ  سُلَیْمَانُ  وَلَـکِنَّ  الشَّیْاطِینَ کَفَرُواْ یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ....... و پیروی کردند از سخنانی که شیاطین در قلمرو سلیمان می خواندند وهرگز سلیمان به خدا  کافر  نگشت  ولیکن  شیاطین  کافر شدند و سحر به مردم می آموختند ......»

کتاب تفسیر نمونه درباره ی آیه ی 102 سوره ی بقره می نویسد:
 
از احـادیـث چـنـیـن بـر مـى آید که در زمان سلیمان پیامبر، گروهى  در  کشور  او  به عمل سحر و جـادوگـرى پرداختند, سلیمان دستور داد تمام  نوشته ها  و  اوراق  آنها را جمع آورى کرده، در محل مخصوصى نگهدارى کنند.
پـس از وفات سلیمان، گروهى آنها را بیرون آورده و شروع به اشاعه  و  تعلیم  سحر کردند؛ بعضى از این  موقعیت  استفاده  کرده  و  گفتند:  سلیمان  اصلاً  پیامبر  نبود، گروهى از بنى اسرائیل هم از آنها تبعیت کردند و  سخت  به  جادوگرى  دل  بستند، تا آنجا که دست از تورات نیز برداشتند.
هـنـگـامى که پیامبراسلام (ص ) ظهور کرد و ضمن آیات قرآن اعلام نمود سلیمان  از پیامبران خدا بوده  است،  بعضى  از  احبار  و  علماى  یهود  گفتند:  از  محمد تعجب نمى کنید که مى گوید سلیمان پیامبر است؟
این گفتار یهود، علاوه بر این که تهمت و افتراى بزرگى  نسبت  به  این  پیامبر  الهى محسوب مى شد، لازمه اش تکفیر سلیمان (ع ) بود.
به هر حال این آیه فصل دیگرى از زشتکاریهاى  یهود  را  معرفى  مى کند  که  پیامبر بزرگ خدا، سلیمان را به سحر و جادوگرى متهم ساختند، مى گوید:  « آنها  از  آنچه شیاطین  در  عصر  سلیمان  بر  مردم  مـى خواندند،  پیروى  کردند : واتبعوا ما  تتلوا الشیاطین  على  ملک  سلیـمان ».  سپس   قرآن   به   دنبال   این   سخن   اضافه مى کند: « سلیمان هرگز کافر نشد : و ماکفر سلیـمان ». او هـرگـز بـه سحر توسل نجست ، و از جادوگرى براى پیشبرد اهداف خود استفاده نکرد، « ولى شیاطین کافر شدند،  و  به مردم  تعلیم  سحر  دادند  :  ولکن  الشیاطین  کفروا  یعلمون   الناس  السحر ».(25)

     * علاقه ی افراطی به علوم طبیعی. تعداد زیادی از برندگان جوایز نوبل و دانشمندان علوم طبیعی، ماسون بوده اند. مانند: الکساندر فلمینگ کاشف پنی سیلین، و ادوارد جنر کاشف  واکسن  آبله.(26)   در  این  میان  به  نظر می رسد که علاقه و توجه  افراطی ماسون ها  به  علم، برای پر کردن خلاء ناشی از کنار گذاشتن معنویت انجام می گیرد. البته لازم به ذکر است که در  دین  اسلام هم تأکید زیادی  بر  فراگیری  علم  و  دانش شده  است،  اما  از  مسلمانان خواسته شده  تا  به   صورت  معتدل (نه افراط، نه تفریط)  به  علم بپردازند و از آن به عنوان ابزاری برای رسیدن به خدا استفاده  نمایند. بنابراین در اسلام، علم هدف نیست بلکه یک وسیله است، اما  در  فراماسونری  علم خود یک هدف است.
    * اعتقاد به قدرت برتر در ماسون صاحب درجه 33. گروه های ماسونی 33 مرتبه و 33 درجه دارند. شخصی که به درجه ی 33 می رسد ، قدرت  زیادی  داشته و ماسون اعظم نامیده می شود. این شخص بالاترین مقام لژ را در اختیار دارد.
    * اعتقاد به ساخت معبد سلیمان به عنوان  پایتخت  عقیدتی  در  بیت المقدس (Jerusalem) قبل از ظهور ضد مسیح (Antichrist) یا فرعون جدید (New Pharaoh) که منجی شیطانی ماسونهاست.(27)
    * اعتقاد به ظهور ضد مسیح (Artichrist  = دجال) یا فرعون جدید (New Pharaoh) در ابتدای  (دهه ی اول)   قرن 21  و  شروع  حکومت جهانی شیطانی  توسط  او.(28) (البته  ممکن  است که  Antichrist  مورد  نظر   خود ماسون ها، لزوماً شخص خاصی نباشد؛ بلکه  ممکن  است  Antichrist  مورد نظر ماسون ها، خود تشکیلات فراماسونری باشد.)

 در هر حال جا دارد که در این قسمت به این نکته اشاره کنیم  که  گروه هایی  مانند فراماسونر ها و شیطان پرستان، از شیطان پرستی به عنوان یک نماد برای مبارزه  با ادیان استفاده می کنند . اعضای این گروه ها در واقع هیچ اعتقاد  قلبی  به  مسایل فرازمینی مانند خدا، فرشتگان،   شیطان  و ...  ندارند  و معتقدند که تنها ماده  وجود  خارجی دارد. (اعتقاد به ماتریالیسم)  اعضای این گروه ها برای نشان دادن دشمنی  خود  با مذاهب، از نماد  (Baphomet) که مربوط  به  شیطان پرستان باستان  است، استفاده نموده و  از  آن  برای  نشان دادن  بی اعتقادی  خود  به  عالم  آخرت  بهره می جویند. البته لازم به ذکر است که فراماسون ها و شیطان پرستان، خودشان  نیز به این مسأله اعتراف کرده اند؛ تا  آن  جا  که  در  بعضی  از  کتب  شیطان پرستان، مطالب  زیر  به  چشم می خورد:(29)



اعتراف سایت کلیسای شیطان (Church Of Satan) به عدم اعتقاد واقعی به شیطان. ترجمه مطلب چنین است: شیطان پرستی یک مذهب لا مذهبی همچون بودیسم است! مذهبی که در آن نیازی به توضیح هیچ کدام از کارهایمان به هیچ کس نداریم. شیان پرستی اعتقادی به وجود خدا , فرشتگان , بهشت و جهنم , ابلیس , اهریمن , ارواح شیطانی , ارواح خوب , جن, دیو و ... ندارند.


اعتراف سایت کلیسای شیطان (Church Of Satan) به عدم اعتقاد واقعی به شیطان. ترجمه مطلب چنین است: شیطان پرستی لامذهبی است ... خود پرستی است - ما خودمان را می پرستیم ... شیطان پرستی ماده گرایی است ... شیطان پرستی بی دینی است.
Vexen Crabtree
" توصیف شیطان پرستی "

بدین ترتیب   نتیجه   می شود   که    اعتقاد   و   مسلک   واقعی    ماسون ها    و  شیطان پرستان،  بی دینی  است  و  آن ها  از  الهه های  ملل باستان،   بت ها   و شیطان، به عنوان نمادی برای دشمنی با مذاهب و ادیان استفاده می کنند.
 
علامات و اعداد در فراماسونری

 
علاوه بر علاماتی که در قسمت های قبلی ذکر شد، علامات دیگر و اعداد خاصی مورد توجه فراماسون ها و دیگر گروه های شیطان پرست هستند که اکثر آنها نیز منشاء مصری دارند، هرچند علامت هایی نیز از دیگر عقاید الحادی  ملل  باستان از جمله آریایی های قدیم (نه دین زرتشت) ، شرق دور و... اقتباس شده اند.

  مهمترین آنها عبارتند از:

1)  پرگار و گونیا (یکی از مهمترین و معروفترین علامات).

در وسط این دو علامت، حرف G  قرار گرفته  است.(30)  (به  اعتقاد  فراماسونها،  « Goat = بز »  نماد  شیطان است.
نکته ی جالب دیگر، این که در برخی از لژ ها بر روی علامت پرگار و گونیا، علامت چشم جهان بین نیز حک شده است که  نشان دهنده ی  اهمیت  فوق العاده ی  علامت  چشم جهان بین  در  نزد ماسون ها می باشد.

نماد پرگار و گونیای ماسونی (به چشم جهان بین روی پرگار دقت کنید )

2) ستاره ی  5 گوشه ی  معکوس یا Baphomet.
 
نشان دهنده ی  بز یا  Goat می باشد. در بین  شیطان پرستان،  بز نماد شیطان است.(31)  در قسمت  پایین تصاویر زیر، عیناً عباراتی از یک سایت فعال در زمینه ی شیطان پرستی نقل شده است تا مستندات در اختیار شما قرار گیرد.(32)


بز ( Goat ( نماد شیطان در گروه های شیطان پرست                                 عکس روی جلد کتاب انجیل شیطانی (کتاب مرجع شیطان پرستان)




3) دست شیطان  یا  دست شاخدار.

 در  تفکر  ماسون ها  و   شیطان پرستان، شیطان شاخدار  Cornuto  است  و  با  حرکت  دست  خود، شیطان  را  نمایش می دهند.(33)  مستندات عیناً نقل شده است.(34)









نکته ی مهم: علامت   Cornuto  علامتی  است  که  باید  در  تفسیر  آن  بسیار محتاطانه عمل کرد. زیرا علاوه بر معنای دست شیطان که در غرب شناخته شده است، معانی دیگری نیز دارد. برای مثال در بین ناشنوایان این علامت  به  معنای  I love you می باشد. در مناطق آذری زبان ایران  و  ترکیه  و ...  نیز  این علامت  نماد  بوزقورت (گرگ خاکستری) می باشد که این نماد ، در بین آذری ها شناخته شده است . بنابراین Cornuto  هنگامی به معنای دست شیطان  است  که  یک فرد شنوای اروپایی یا  آمریکایی  در  مکان های  متعدد  از  این  علامت  استفاده می کند و از  سوی  دیگر  این  شخص  با  گروه های  مخفی  و  مشکوک  مرتبط است.(35) به عبارت دیگر، هر گردی گردو نیست! برای اطلاق لفظ  دست شیطان به علامت  Cornuto، باید هم به محل  زندگی  فرد،  موقعیت،  وضعیت جسمی، ارتباط وی با گروه های مشکوک و دلیل وی در  استفاده  از  این  علامت  بررسی شود. در ضمن، استفاده از Cornuto در کنار علایم دیگر شیطانی اهمیت دارد. در واقع این علامت تایید کننده است نه اثبات کننده.

4) چلیپای شکسته (صلیب شکسته)  یا  Swastika:   علامت  شناخته شده ی هیتلر و نازی ها.

 نکته ی جالب اینکه این علامت در گروه های  ماسونی  هم  کاربرد  دارد.(36)   در  شکل سمت چپ که مربوط به ماسونهاست، طرحی دیده می شود که در  بالای  آن  علامت  صلیب شکسته،   و  در  وسط  آن  ستاره ی  شش گوش  مشاهده  می گردد که این مطلب ارتباط  نازیسم و صهیونیزم  را نشان  می دهد.  (برخلاف  ادعای جهان غرب). زیرا  هم  ستاره ی شش گوش و هم  صلیب شکسته  مورد  تقدیس  ماسون ها هستند. در واقع  ریشه های  نازیسم و یهودیت صهیونیستی یکی است و نه تنها این دو  حرکت  شوم  هیچ  تضادی  با  هم  ندارند،  بلکه  در  خدمت یکدیگر نیز قرار دارند. این مسأله خود شاهدی بر رد هولوکاست است.

 البته لازم به ذکر است که بعد از جنایات هیتلر اکثر گروه های ماسونی به منظور پرهیز از بدنامی، استفاده از چلیپای شکسته را کنار گذاشتند؛ این در حالی است که قبل از جنگ جهانی دوم، علامت چلیپای شکسته یک علامت کلیدی در فراماسونری بوده است.(37) (ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که هیتلر نیز ماسون بوده است،(38) اما تحرکات نظامی اش برخلاف مصالح فراماسونری بوده و منجر به مقابله ی بقیه ی ماسون ها با وی شده است).





5) جمجمه و استخوان  Bones)  &Skull ).(39)



علامت و رمز گروه مخفی(ماسونی) (Skull & Bones )                       (Skull & Bones)

6) عدد 666 نماد دجال یا ضد مسیح (Antichrist) یا شیطان.(40)

گاهی به صورت FFF  هم این عدد را نشان  می دهند.  چون  حرف F،  ششمین حرف انگلیسی است.







7) عدد 13.(41)

 عدد مقدس ماسون ها و یهودیان است.(42)  در حالی که مسیحیان آن  را  نحس می دانند. فراماسون ها  در بسیاری از  نماد های  خود،  تعداد  اجزاء  را  13 قرار می دهند.  به  عنوان  مثال  در  تصویر  راست،  ستاره ی  شش گوش  را  با  13 ستاره ی کوچک کشیده اند. در شکل وسط، 13 دست گوشه های یک شکل 13 دندانه را گرفته اند. در  تصویر  سمت  چپ  هم  که مربوط  به  چنگ  یک  الهه ی باستانی، است و متعلق به یک گروه ماسونی می باشد،  تعداد  تارها  13  عدد می باشد.

ستاره 6 گوش متشکل از 13 ستاره کوچک           13 دست و 13 دندانه                 13 تار چنگ الهه باستانی


8) عدد 33.(43)

 همان طور که  گفتیم  در  فراماسونری،  صاحب  درجه ی  33   بالاترین  قدرت  را داراست. در سمبل بسیاری از گروههای ماسونی از جمله در  علامت  مربوط  به یک  گروه ماسونی شهر (Memphis)  آمریکا  (که  نام  شهر باستانی Memphis  مصر را برخود نهاده اند)، عدد 33 بکار رفته است.




سمبل گروه ماسونی شهر Memphis آمریکا (به عدد 33 در بالای تاج توجه فرمایید.) _عدد 33 در نماد های ماسونی مختلف


ذکر یک نکته ی مهم:  بعد از ذکر علامات و اعداد مورد استفاده در فراماسونری، ذکر این نکته ضروری به  نظر  می رسد  که  برای  تطبیق علامت های  مذکور بر گروه ها و افراد، باید همواره با احتیاط برخورد کرد. زیرا در بعضی از مواقع،  علامت ها و لوگو های بعضی از  شرکت ها  و  سازمان ها  در  نقاط مختلف  جهان،  شبیه  به علامت های فراماسونری هستند، اما همواره نمی توان به این سازمان ها برچسب ماسونی بودن زد.  برای مثال بسیاری از شرکت ها و کانال های  تلویزیونی و ماهواره ای از نماد چشم در لوگوی خود استفاده  می کنند که این چشم،  نماد بیننده و مخاطب تلویزیونی است و این مطلب کاملاً  منطقی و  قابل  فهم است. بنابراین در این حالت، چشم موجود در لوگو های مذکور،  نشان دهنده ی  ماسونی بودن این کانال ها نیست. همچنین چشم پزشکی ها و  عینک سازی هایی  که  در تبلیغات خود از  علامت  چشم  استفاده  می کنند  نیز  ماسونی  نیستند،  چرا  که حرفه ی آن ها در ارتباط با چشم می باشد. از سوی دیگر در بعضی از تصاویر  هنری و معماری، ممکن است در اثر روی هم افتادن  خطوط،  تصاویر  متعددی  شبیه  به ستاره ی شش گوش و ستاره ی پنج گوشه ی معکوس پدید آید که  این  تصاویر  نیز غیرعمدی بوده و نشان دهنده ی فراماسون بودن معماران  این  بناها  نیست. برای درک بهتر این مطلب، به تصاویر زیر توجه فرمایید:


دو تصویر هنری که به صورت اتفاقی و به دلیل روی هم افتادن خطوط , دارای علامت های ستاره ی 6 گوش و ستاره ی 5 گوشه ی معکوس هستند. حصور اتفاقی این علامات در تصاویر فوق , به معنای ماسون بودن طراحان آنها نیست.

بدین ترتیب همان گونه که ملاحظه فرمودید، صرفاً با مشاهده ی یک علامت  مشابه علامات  ماسونی، نمی توان  به  افراد  و  شرکت های  مرتبط  با  آن  علامت،  فوراً برچسب ماسون بودن زد. بلکه باید در این زمینه تحقیق نمود و از شواهد محکم تری در تأیید یا رد ماسونی بودن گروه های مذکور بهره گرفت.
البته در این بین بعضی علامت ها هستند که  اختصاصاً  و  عمدتاً  ماسونی  هستند  و  تا  حدود  زیادی می توانند ماسونی بودن افراد و شرکت ها و سازمان های مرتبط با خود را نشان دهند. برای مثال علامت پرگار و گونیای ماسونی (نه پرگار تنها و یا گونیای تنها)، علامت بسیار  اختصاصی  ماسون ها  است. همچنین  علامت  هرم و چشم (نه هرم تنها یا چشم تنها)  نیز  یک  علامت  بسیار  اختصاصی برای گروه های ماسونی است.
از سوی دیگر اگر گروهی از علامت های فراوان و متعدد فراماسونری  استفاده  بکند نیز به احتمال قوی یک گروه ماسونی می باشد. به همین صورت، گروهی که  علایم ماسونی را بدون هیچگونه قرینه ی منطقی به کار می برد  نیز  به  احتمال  زیاد  یک گروه ماسونی است. برای مثال،  نماد چشم جهان بین که  در  لژ ها   استفاده می شود نیز یک نماد  کاملاً  ماسونی  می باشد؛  چرا  که  در  لژها  هیچ  عملیات چشم پزشکی و تصویربرداری انجام نمی شود که بتوان نماد چشم جهان بین  را  به آن ربط داد.
در هر حال باید این مطلب را همواره به یاد داشت که صرف دیدن یک  علامت  شبیه به علایم ماسونی، نباید سریعاً به افراد و سازمان های  مرتبط  با  علامت،  برچسب ماسون بودن زد و برای رد یا تأیید این مسأله، باید تحقیقات بیشتری انجام داد.
 
اهداف فراماسونری

 1 – نابودی تمام مظاهر توحید و یکتاپرستی در جهان.
2 – به دست گرفتن حکومت و قدرت در تمام کشورهای جهان از طریق  شبکه ی گسترده ی ماسونی در تمام ممالک دنیا.
3 – تخریب  مسجد الاقصی  و  کشف  معبد سلیمان  و  بازسازی  آن  در  ابتدای  قرن 21.(44)


عکس یادگاری ماسون ها در کنار ماکت سومین معبد کذایی سلیمان. ماسون ها آرزوی ساختن چنین معبدی را در سر می پرورانند و برای تحقق آن , گام های بلندی برداشته اند.

4 – پرکردن معبد سلیمان از بت ها  و  نمادهای ماسونی  به  عنوان  اصلی ترین پرستشگاه ماسونی.
5 – برقراری حکومت جهانی  شیطانی  به  پایتختی  معبد سلیمان  در  اورشلیم (بیت المقدس).
6 – به حکومت  رساندن  قدرتمندترین  فراماسون  با  عنوان  نمادیین  ضد مسیح (Antichrist= دجال) در ابتدای قرن 21.