درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

اللهم تقبل هذا القربان...

امن ترین لحظه ی زندگی ام
- آن لحظه ای که حس می کنم حتماً صدای مرا می شنوی و پاسخ می گویی-
لحظه ای است که بعد از یک شب بیداری
گوشه ی مسجد
بین تمام بنده های خوبت
شرمنده از تمام کارهایی که کرده ام
زیر سایه ی قرآن،
پناه می گیرم
و تو را
به آنچه گفته ای

قسم می دهم...

بحق اخیک ... و رضا پرکشید...

http://www.navideshahed.com/attachment/1389/10/292414.jpg


بقول حاج آقا محمود خداروشکر درب شهادت هنوز بازه و خیل یاران در امتداد راه حضرت سید الشهداء (ع)در حرکتند...




امروز  پیکر سرگرد شهیدمهندس رضا کارگر برزی  یکی از مدافعان حرم حضرت زینب(س)بر روی دست همرزمانش تشییع می شود.



وعده دیدار: ساعت 9:30 صبح

کیلومتر85 تهران - قزوین ، نظرآباد، میدان سپاه

جایزه برای سر فتوادهنده ذبح کودکان شیعه

یک مفتی وهابی کویتی که به خاطر صدور فتوای ذبح کودکان و زنان شیعه برای سرش جایزه تعیین شده است از بیم جان بی مقدار خود از کویت به قطر فرار کرد.

جایزه برای سر فتوادهنده ذبح کودکان شیعه/ فرار مفتی مزدور به قطر

به گزارش ابنا پس از آنکه یک تاجر عراقی برای سر «شافی العجمی» جایزه تعیین کرد وی به قطر گریخت.

«شافی العجمی» مفتی وهابی کویتی به خاطر فتوایش مبنی بر کشتن کودکان و زنان شیعه از کویت به قطر فرار کرد.

شافی العجمی پس از اینکه در تلویزیون آمد و اعتراف کرد که گروهش در دیرالزور یک کودک سوری را در برابر والدینش در صحن مسجد شیعیان در یک روستا در دیرالزور ذبح کردند، پیام های تهدید به قتل دریافت کرد که همین امر باعث فرار وی از کویت شده است.

یک تاجر اهل بصره مبلغ کلانی برای سر این روحانی نمای خونخوار و تفرقه انگیز تعیین کرده است.روز 22 خرداد عده ای وحشی کویتی وابسته به گروه تروریستی "جبهة النصره" حدود 60 نفر از اهالی روستای شیعه نشین «حطله» در استان دیرالزور را به دلیل مذهب آنان به شهادت رساندند.
از جمله جنایات فجیع این گروه مزدور سر بریدن خانواده «حجت الاسلام سید ابراهیم السید» بود که مسلحان وحشی زن و فرزندان وی را ذبح کردند.

دنیا به شکل پیرزنی کبودروی در روز قیامت!

امیرمومنان علی(ع) فرمودند: دنیا سرایی است پر از بلا و رنج که به بی‌وفایی معروف است. احوال آن استمرار ندارد و ساکنان آن به سلامت نمی‌رسند و حالاتش دائما در حال تغییر و نوبت‌هایش متفاوت و متغیر است.

توجه به برخی تمثیل‌هایی که درباره مسائل مختلف در احادیث و روایات ازسوی معصومین(ع) بیان شده ما را به یک حقیقت مهم رهنمون می‌شود که عمل به آنها و یادآوری همواره این حقیقت ما را به سعادت می‌رساند.

یکی از این تماثیل قابل توجه و آموزنده در کتاب معراج‌السعادة درباره دنیا نقل شده است که: در روز قیامت دنیا را به شکل پیرزنی کبود روی، ارزق چشم، گراز دندان، کریه منظر و قبیح رخسار برای مردم مجسم می‌کنند و می‌پرسند: آیا این پیرزن را می‌شناسید؟ می‌گویند: نعوذباالله که ما او را بشناسیم! خطاب می‌رسد: این همان دنیایی است که به آن تفاخر می‌کردید، به واسطه آن با یکدیگر حسادت می‌ورزیدید، دشمنی می‌کردید، قطع صله‌رحم می‌کردید و بسیاری از گناهان دیگر را مرتکب می‌شدید.

پس دنیا را به جهنم می‌افکنند در حالی که فریاد می‌زند: خداوندا! پس کجایند پیروان و دوستان من؟ (کسانی که فریب مرا خوردند حال بی‌وفایی مرا هم ببینند).

خداوند بلندمرتبه می‌فرمایند: دوستان او را هم به خودش ملحق سازید.

نتیجه می‌گیریم دنیاداران مست نباید به خود مغرور شده و ببالند چرا که این دنیا قبلا در دست دیگران بوده است و به زودی هم از دست ما خارج می‌شود و به دیگران می‌رسد.
منابع:

- نهج‌البلاغه، خطبه 226

- معراج‌السعادة، ص 339

- محجة‌البیضاء، ج 6، ص 10

- در محضر امیرالمومنین(ع)، ج 5، ص 450

چرا شیطان را خنّاس می‌گویند؟

"خنّاس‌" صیغة مبالغه از مادّة "خنوس‌" به معنای جمع شدن و عقب رفتن است‌; به شیطان نیز "خنّاس‌" گفته می‌شود، زیرا هنگامی که نام خدا برده می‌شود، عقب‌نشینی می‌کند و از آنجا که این امر غالباً با مخفی‌کاری و پنهان شدن توأم است‌، این واژه به معنای "اختفأ" نیز آمده است‌.

منابع

کلمات القرآن الکریم‌، حسن المصطفوی‌، ، مؤسسةالطباعة و النشر / تفسیر نمونه‌3، دارالکتب الاسلامیة‌.)

"خنّاس‌" در آیة شریفه "مِن شَرِّ الْوَسْوَاس‌ِ الْخَنَّاس‌ِ "(ناس‌،4) صفت "وسواس‌" (وسوسه کننده‌) است‌، چه از جن‌ّ باشد و چه از انس‌، مانند انسان‌های شیطان صفت‌.

منابع

کلمات القرآن الکریم‌، همان / قاموس قرآن‌، سید علی اکبر قرشی، دارالکتب الاسلامیة‌.)

کرامت های دوران شیر خواری

- حلیمه فرمود:« هر شب و روزی که محمد نزد ما بود، از جانب خدا خیری بر ما نازل می‌شد و با وجود قحطی و کمی علوفه، گوسفندان ما از چریدن در صحرا سیر می شدند و شیر کافی می دادند، در حالی که گوسفندان دیگر قبیله، گرسنه از صحرا باز می گشتند. یکی از فرزندان خودم که همزمان با محمد شیر می‌نوشید، هیچ گاه پیش از او شیر نخورد.
زمانی که همراه محمد از مکه به سوی محل سکونت خود می رفتیم، مردی نورانی که نور او تا اوج آسمان می رسید، از غاری خارج شد و گفت:« خداوند متعال مرا مأمور حفظ و نگاهبانی محمد صلی الله علیه و آله و سلم کرده است.»

2- پستان بی شیر حلیمه با مکیدن محمد صلی الله علیه و آله پر شیر شد.
3- مرکبی که حلیمه با آن سفر می کرد، به هنگام سواری محمد پرتوان و چالاک شد.
4- هیچ‌گاه مگس بر او نمی نشست و هیچ حیوان گزنده ای به او نزدیک نمی شد.
5- آمنه می گوید:« پس از به دنیا آمدن حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم هیچ گاه چراغی روشن نکردم، زیرا نوری که از او پرتو افشان بود مرا از چراغ بی‌نیاز می‌کرد.»

6- پس از تولد حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم مردم از هر سو به دیدار او می رفتند. هر کس او را زیارت می کرد، چنان از بوی مشک، معطر می شد که وقتی بازمی‌گشت، دیگران از بوی خوش او سرمست می‌شدند.
7- پس از زایمان آمنه، عبدالمطلب به دیدار او و فرزندش آمد. به سیمای محمد که چون ماه می درخشید نگاه کرد و از این که دید نوزاد لب به تسبیح و تکبیر خدا گشوده است، شگفت زده شد.

منابع:

بحارالانوار، ج15، ص331تا333 --- الخرائج و مناقب
همان، ص376 و 377 --- الانوار