درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری

حکومت حضرت مهدی(علیه السلام) تجلی قدرت خداوند است و این اراده وخواست خداست که به این بنده صالحش چنان قدرتی بدهد که تاکنون به هیچ یک از بندگانش نداده است.
چه زیباست بدانیم او که می آید، چه می پوشد، در دستش چیست و با خود چه می آورد؟ براساس روایات موجود، هنگام ظهور، فرشتگان غرق شادی وسرورند. فرشته ای بالای سر  حضرت مهدی(ع) قرار می گیرد و فریاد می زند:ای مردم! این حضرت مهدی(ع) است، از او پیروی کنید.(1)
 
تن پوش مهدی(ع)
پیراهن خون آلود پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) در جنگ احد را بر تن خود دارند. پیراهنی که قطرات خون مقدس حضرت(ص) بر آن ریخته شده است. امام صادق(علیه السلام) به یعقوب بن شعیب می فرمایند:"آیا نمی خواهی پیراهن قائم آل محمد(ص) را که در روز ظهور به تن می کند؛ به تو نشان دهم؟" عرض کرد: آری. امام صادق(ع) صندوقی را طلبیدند، پیراهنی از آن بیرون آورند و در مقابل یعقوب باز کردند. یعقوب می گوید: ناگاه چشمم به آستین چپ پیراهن افتاد که آغشته به خون بود. حضرت فرموند: "این پیراهن رسول الله است. روزی که دندانهای پیشین حضرت را شکستند، این پیراهن راپوشیده بود و قائم در همین پیراهن قیام می کند."(2) آقایمان عمامه ی سفید جدش پیامبر بزرگوار اسلام(ص) را بر سر مبارکشان می گذارند.(3)

سلاح مهدی(ع)
سلاح ایشان کلاه خود و زره و شمشیر ذو الفقار رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم)است. (4) امام صادق(ع) داشتن سلاحهای باقی مانده از رسول الله را از نشانه های امامت می دانند. حارثه بن المغیره نصری گوید: به حضرت امام صادق(ع) عرض کردم: امام به چه چیز شناخته می شود؟

فرموند: به سکینه و وقار.
عرض کردم: و دیگر به چه چیز؟ حضرت فرموند: او را به وسیله شناختن حلال و حرام می شناسی و به نیاز مردم به او و بی نیازی او از مردم و همچنین سلاح پیامبرنزد اوست.(5)

پرچم مهدی(ع)پرچم پر افتخار پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) که حضرت جبرئیل امین در روز بدر برای پیامبر(ص) آورد و با به اهتزاز درآمدنش مسلمانان پیروز شدند، همراه مهدی(ع) خواهد بود. امیر المؤمنین علی(علیه السلام) نیز در بصره این پرچم را به اهتزاز درآورد و چشم فتنه را کور کرد. مؤمنان اصرار ورزیدند، حضرت پرچم را در صفین نیز باز کند، ولی نپذیرفتند و فرمودند: "این پرچمی است که بعد از من کسی جز حضرت قائم صلوات الله علیه آن رابه اهتزاز درنمی آورد."(6) امام صادق(ع) درباره ماهیت و جنس این پرچم فرمودند:"به خدا سوگند، این پرچم هرگز از جنس پنبه و کتان و ابریشم نیست. بلکه از برگهای بهشت است که جبرئیل آن را آورد وپیامبر در روز بدر برافراشت. سپس جمع کرد و به دست علی داد. این پرچم همچنان نزد علی بود تا در روزجمل آن را باز کرد وخداوند فتح و پیروزی برایش آورد. آنگاه آن را جمع کرده، کنارگذاشت و اکنون نزدماست و تا قیام قائم کسی آن را باز نخواهدکرد."(7)

ذخایر مهدی(ع)
تمام آثار پیامبران و سفرای الهی از آدم تا خاتم نزد مهدی موعود(ع) است که در موقع ظهور هم با خود می آورد. مهمترین این آثارعبارت است از:
1- عصای موسی(علی نبینا و علیه السلام)
امام محمد باقر(علیه السلام) می فرمایند: "عصای موسی، پیش از آنکه در دست موسی باشد، عصای آدم بود. سپس به شعیب و بعد به موسی بن عمران رسید و اکنون این عصا نزد ماست. رنگ این عصا همچنان سبز است و به همان شکل اول خود باقی است. اگر از آن بپرسی، پاسخ می دهد. این عصا برای قائم ما ذخیره گردیده است. او با عصا همان کاری می کند که موسی انجام داد..."(8)

2- حجر موسی(ع)
سنگی که حضرت موسی برآن زد و چشمه های آب از آن روان شد، نزد امام غائبمان(ع) است. وقتی حضرت اراده کوفه می کنند، یکی از یاورانش فریاد می زند: هیچ کس آب و غذا برندارد. آنگاه حجر موسی بن عمران را بر شتر می نهند و همراه خود می برند. در هیچ منزلی فرود نمی آیند، مگر آنکه چشمه ای از آن سنگ روان می شود. گرسنگان، بی نیاز و تشنگان، سیراب می شوند... (9)

3- تابوت سکینه
این تابوت از زمان حضرت موسی(علی نبینا و علیه السلام) نزد پیامبران بنی اسرائیل بود.
امام صادق(ع) درباره آن می فرمایند: "این همان صندوقی است که خداوند برای مادر موسی فرستاد تا نوزادش را در آن قرار دهد و در دریارها کند... . حضرت موسی در پایان عمر، الواح و زره و همه آثارنبوتش را در آن قرار داد. "(10) به گفته برخی از محققان، تمثالهای پیامبران خدا در این تابوت جای داشت. بنی اسرائیل این تابوت را در جنگها با خود حمل می کردند و در پرتو آن پیروزی به دست می آوردند. (11) قائم آل محمد(ص) هنگام ظهور و رفتن به سوی بیت المقدس، آن تابوت را همراه خاتم سلیمان و الواح موسی(ع) بیرون می آورند. (12)

4- مجموعه ای دیگر از آثار انبیا
امام صادق(ع) می فرمایند: "الواح و عصای موسی و خاتم سلیمان نزد من است. ظرفی که حضرت موسی در آن برای خدا قربانی می کرد، تابوتی که فرشتگان آن را حمل کرده، آوردند و نیز نامی که پیامبر خدا برای حفظ مسلمانان از تیرهای مشرکان، آن را میان صفوف قرار می داد، پیش من است. (13) آری، پیراهن حضرت آدم(ع)(14)حضرت یوسف، ابراهیم و نیز حله اسماعیل نزد قائم آل محمد(ص) است."(15)

5- کتابهای آسمانی
تمام کتابهای آسمانی که روزی در دست پیامبران مرسل و اولو العزم بود. و به وسیله آن مردم را هدایت و ارشاد می کردند. توسط پیامبر به اهل بیت انتقال یافت. و امروز همه آنها در اختیار آخرین ذخیره الهی است. روزی که حضرت بقیه الله به فرمان پروردگار از پرده غیبت برون آید، تمام آنها را با خود می آورد. امام صادق(ع) می فرمایند: "خداوند هیچ چیز به پیامبران نداد، مگر اینکه آن را به محمد(ص) نیز عطا کرد. آن صحفی که قرآن درباره اش فرمود: «صحف ابراهیم و موسی » نزدماست..."(16)

6- قرآنی که امیر المؤمنین علی (علیه السلام) گرد آوردند
روزی که پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) دار فانی را وداع گفتند، امیر المؤمنین علی(ع) به سفارش ایشان در خانه نشستند تا قرآن را گردآورد. ایشان پس از پایان کار، قرآن را به مسجد بردند و به ابوبکر دادند. عمر گفت: ای علی! این قرآن را به جای خود برگردان، ما نیازی به آن نداریم. امیرالمؤمنین علی(ع)  آن را گرفتند و به خانه برگشتند. هنگامی که عمر به خلافت رسید، روزی به  امیر المؤمنین علی(ع) گفت: اگر بخواهی،می توانی قرآنی که نزد ابوبکر آوردی اکنون بیاوری تا گرد آن جمع شویم.

حضرت فرمودند:"هیهات، راهی برای رسیدن به آن نیست. من در زمان ابوبکر چنان کردم تا برشما اتمام حجت کرده باشم و در روزقیامت نگویید ما از این غافل بودیم; یا برای ما نیاوردی. اکنون این قرآن نزد من است و جز پاکان و جانشینان من کسی به آن دست نمی زند."
عمر گفت: آیا زمانی برای اظهار این قرآن وجود دارد؟

حضرت فرمودند: "آری، هنگامی که قائم از فرزندانم ظهور کند. "(17) تمام کتابها و نوشته های معصومین(علیهم السلام) به نامهای صحیفه جامعه (18) که املای رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم) و خط  امیرالمؤمنین علی(ع) بود، کتاب علی(ع) (19)، مصحف فاطمه(س) (20)، جفر ابیض (21) ، جفر احمر (22) وصحیفه هایی که نام تمام پیامبران، پادشاهان و پیروان اهل بیت (علیهم السلام) برآن نوشته است، نزد امام عصر(ع) قراردارد.


پی نوشت:
1- تلخیص المتشابه، ج 1، ص 417.
3- غیبه نعمانی، ص 243.
4- عقدالدرر، ص 277.
5- معجم احادیث الامام المهدی، ج 3، ص 244 و 387.
6- غیبه نعمانی، ص 242.
7- معجم احادیث الامام المهدی، ج 3، ص 386.
8- همان، ص 387.
9- بصائرالدرجات، ص 183.
10- همان، ص 188.
11- و 13 الشیعه و الرجعه، ج 1، ص 164.
12- همان، ج 1، ص 163.
13- معجم احادیث الامام المهدی،ج 3،ص 292.
14- همان، ص 188.
15- معجم احادیث الامام المهدی،ج 3،ص 120.
16- بصائرالدرجات، ص 135.
17- الشیعه و الرجعه، ج 1، ص 419.
18- بصائرالدرجات، ص 142.
19- همان، ص 147.
20- همان، ص 151.
21- معجم الامام المهدی، ج 3، ص 388.
22- بصائرالدرجات، ص 151.

جوان هزار ساله ی هاشمی

اگر گذر سن انسان را از دوران نوزادی تا پیری نگاه کنیم، می بینیم که پیری خیلی شبیه نوزادی است! شباهتش، هم در نداشتن مو و دندان است و هم ناتوانی و وابستگی! ولی بعضی از پیرها هستند که از نشانه های پیری، فقط سنّ بالا دارند. همین چند وقت پیش، پیرمرد 150 ساله ای را نشان می داد که از منِ جوانِ روغن نباتی خیلی سالمتر و سرحال تر بود و تازه می خواست تجدید فراش کند! یا چند وقت قبلترش، «سلمان فارسی» صحابی محمّدی ایرانی تبار حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، زمانی که در جنگها علیه مشرکین شمشیر می زد، حدوداً 500 ساله بود! (1)

در تاریخ، انسانهای بسیار مسن زیادی وجود داشته اند. در میان پیامبران می توانیم به حضرت آدم، حضرت نوح، حضرت خضر و حضرت الیاس (علی نبینا و آله و علیهم السلام) اشاره کنیم. میان کسانی که عمر طولانی داشته اند، مولای غریب ما، حضرت حجّت بن الحسن- ارواحنا له الفداء- نیز هستند. کسی که تا امروزی که این مطلب را می نویسیم حدود 1210ساله اند. بله! ایشان «صاحب الزّمان» اند؛ یعنی زمان نیز، مانند باقی مخلوقات در دست قدرتمند ایشان است. بنابراین مفهوم گذر زمان برای مولای زمان، تحقق پیدا نمی کند و امام، مافوق زمان است.

تا به حال، کسانی که ایشان را دیده اند، خبر از جوانی ایشان داده اند؛ چرا که گذشت زمان بر ایشان اثرگذار نیست. از امام رضا (علیه السلام) روایت است که می فرمایند: «علامتش (یعنی علامت حضرت مهدی(ع)) آن است که در سن پیر و به صورت جوان است؛ طوری که نظر کننده به آن حضرت، گمان برد که در سن چهل سالگی یا کمتر از آن است. از دیگر نشانه های آن حضرت آن است که با گذر شبها و روزها، پیری بر ایشان راه نیابد تا زمانی که اجل آن حضرت فرا برسد.» (2)

آخر می شود مولایی که بارزترین صفتش «حیّ؛ زنده» است، علائم پیری و مرگ در چهره داشته باشد؟ هر چه باشد، جوانی، بهار عمر است! مولای ما هم گل همیشه بهارند.
 
پی نوشت:
1. ابن بابویه، محمد بن على، کمال الدین / ترجمه کمره‏اى - تهران، اسلامیه، چاپ: اول، 1377، ج‏1 ؛ ص267؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور 3/5.
2. کمال الدین و اتمام النعمه، ص 652؛ به نقل از نهاوندی، علی اکبر، العبقری الحسان، ج 7، ص 340 – 341.
 

چتری از جنس ابر

می خواهید یک راه آسان برای شناخت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) در بین هزاران فریبکار، به شما معرّفی کنیم؟ برای اینکه که در هنگامه ی ظهور، وسط گیر و دار بحرانهای جهان، نشانه ی بارزی برای تشخیص حضرت مهدی (عج) از اهل باطل باشد؟ راه ساده ای است: ابری بالای سر حضرت مهدی (عج) است که دائم فریاد می زند: حق با اوست!

البته ما هم همیشه برایمان سوال بوده است که وقتی حضرت صاحب الامر – ارواحنا له الفداء- به امید خدا، به زودی زود، آمدند، از کجا بدانیم که خودشان هستند؟ آخر مدّعیان آنقدر باهوش شده اند – و از ما جلوترند- که علاوه بر جعل خال هاشمی، ظهور از کنار خانه ی خدا را هم جعل می کنند! باور کنید همین چند وقت پیش در خبرها خواندم که کسی در کنار کعبه ادّعا کرد که مهدی فاطمه (سلام الله علیها) است! حتّی وهّابی ها هم فهمیدند که دروغ می گوید و دستگیرش کردند! البته نمی دانم؛ شاید می خواستند اگر مهدی حقیقی (عج) است از او بازجویی کنند... بگذریم!

حالا بیایید تصوّر کنید که ما همه ی نشانه های ظاهری حضرت مهدی (عج) را می شناسیم. خدا کند باشیم و ظهور ایشان را ببنیم. آن وقت وسط آن همه گریه ی از سر شوق و ذوق یاران مخصوص برای دیدن دلدار دیرینه، ما جلوی دست و پای همه را بگیریم و از امام نشانه بخواهیم؟! نمی شود دیگر! خدا هم فکر همه چیز را کرده است که نشانه های ظاهری فراوانی برای آن حضرت قرار داده است.

از رسول اکرم (ص) روایت است که: «مهدی خروج می ‌کند و بر سر او ابر سفیدی است و از میان آن ابر یک منادی ندا سر می ‌دهد که این مهدی خلیفه و جانشین خدا است، پس از او پیروی کنید. گفته می‌ شود که این ندا به همه جای زمین می ‌رسد و هر کس، آن را به زبان خود می‌ شنود.» (1)


در حدیث دیگری هم آمده است که در آن هر مؤمن و کافری این صدا را می شنود که کسی که در سایه ی ابر است: «مهدی آل محمّد است. زمین را پر از عدل می کند؛ آنچنان که از ستم پر شده باشد.» (2)

حالا با این اوصاف، اگر ما خلیفه ی حقیقی را از جاعلان تشخیص ندهیم، خدای نکرده یا کوریم یا دشمن! خدا نشانه های حجّت خودش را داده است؛ نوبت بینایی ماست!
 
پی نوشت:
1. کفایة الاثر، ص 151؛ به نقل از نهاوندی، علی اکبر، العبقری الحسان، نشر مسجد مقدّس جمکران، ج 7، ص 339.
2. الامالی، ص 292؛ به نقل از همان منبع.
 

چهره ای که خدا کشید

اگر تا به حال روی بوم نقاشی خطی نینداخته‌ ای، قلمویی بیاور و رنگی؛ می ‌خواهیم قلم به دست بگیریم و یاد بگیریم که چگونه تمام زیباییها را نقاشی کنیم.
قلمو بردار، رنگ از سبز و سیاه و سرخ. بوم، فقط یکی!
 
امروز قرار است چهره‌ای بکشیم! پس:
قلم را به سرخی رنگ آغشته کن و دایره ‌ای از نور بکش. دایره ای که صورتگر یک مرد باشد. نه گونه ‌ای برایش بگذار نه خط و خطوطی بر چهره ‌اش.
 
رنگ سیاه زیاد بیاور! سیاه را برای چشمانش بگذار و دو کمان ابرویش؛ خم چون هلال قد خمیده ی ماه، پیوسته چون دو بال گشوده به پروازِ پرنده!
دستت را بر بوم رها کن. تا می توانی برای گره موهایش وقت بگذار. بعضی نقاشها سالها پای هر رشته ی مویش مانده اند...
 
پیکره را با سبز بکش. نه بلند و نه کوتاه. متوسط و میانه. متعادل: جوری که شایسته ی تنها مرد عادل زمین باشد! اگر تعادل را بر بوم ترسیم کنی، هر چه کژرفتار است بیرون می ‌رود و یک بی رقیب می ماند.
قامتش را با سبز بکش! میانه بالا و چهارشانه.
برای کشیدن خال گونه ‌اش یک نقطه را به لطافت تمام بگذار.
 
نقاشی ‌ات تمام نشد! بوم را رو به پنجره بگذار و آفتاب را میهمان بوم کن.
بگذار از برق سیاهی چشمها، نور بتابد و بوم و اتاق و تو را نورباران کند!
چشم در چشمِ چهره بدوز و انگار کن که اوست! سیاه چشم و نیکو چهره و میانه قامت!
مرد نقش بسته در بوم نقاشی، نه آن که او باشد اما نشانه ‌هایی دارد... خال! هر چند هاشمی نیست ولی هر چه خال است وام دار خال هاشمی اوست.
 
دیگر ببینیش می‌شناسی ‌اش!  امّا تا در خاطر دارم بگویم: زیبایی چهره‌ ی نقاشی جلوه‌ ی یک موی او هم نمی ‌شود!
 
نقاشی ‌ات تمام نشد! بوم را ببین! او، او نیست! هیچ کس دست توانایی در کشیدن تمام زیبایی‌ های او نداشته است! هیچ نقّاشی، هیچ قلمرانی...
 
قلم را بینداز... فقط خدا می تواند بر بوم جهان چهره ‌ی نیکویش را به تصویر بکشاند.
 
چشمت را ببند، اگر بوم دلت سفید باشد، شاید خدا عکس او را بر دلت بیندازد!
 

فرزند ستارگان

تصور کنید که ستارگان قادر به زاد و ولد بودند! از ازدواج دو ستاره ی پرنور چه اتفاقی می افتاد؟ یک ستاره ی پرنور تر به دنیا می آمد! و این تکثیر ستاره ها در نهایت نتیجه ای نداشت جز آنکه در تمامی کهکشان ها، چیزی جز نور باقی نمی ماند. آن هم نوری که هیچ کس یارای تصوّرش را ندارد. ما در جهان کسی را می شناسیم که «فرزند ستارگان» است و او را می خوانیم: «فرزند ستارگان درخشان؛ یابن انجم الزاهره!» (1)
البته «فرزند ماه های نورانی» (2) و «فرزند خورشیدهای درخشان» (3) نیز از صفت کسی است که باقی مانده ی نور خدا در زمین است. حضرت مهدی – ارواحنا له الفداء- کسی است که هر کس ایشان را دیده است، یک چیز در نظرش مانده است و هر چه توصیف کرده است در آن ویژگی محو شده: نورانی بودن.

اگر اهل خواندن داستان تشرفات (ملاقات بزرگان با حضرت مهدی (عجلّ الله تعالی فرجه)) باشید، احتمالاً این توصیفات را زیاد شنیده اید: نوری وارد شد، فضا نورانی شد، از خیمه نوری بالا می رفت، در چهره اش نور خاصی بود!

از ویژگی های منحصر به فرد حضرت مهدی (عج)، نور خاصّی است که چهره ی ایشان را در بر گرفته است. امام محمّد باقر(علیه السلام) در توصیف چهره ی ایشان فرمودند: «...جوانى است با قامت متوسط، نیکو رو و خوش مو و مویش تا پشت دوشش می ریزد. نور رخسارش سیاهى محاسن و سرش را تحت الشعاع قرار می دهد، پدرم فداى فرزند بهترین کنیزها!» (4)
نورانیت امام عصر (عج) هم به لحاظ روح بزرگ و هدایتگر آن حضرت است و هم در جسم آن حضرت قابل دیدن است.
 
نوری که عرش را روشن می کرد
آیت الله ناصری، در سخنرانی خود راجع به ویژگیهای منحصر به فرد حضرت مهدی (عج) بیان کردند: «در میان پرندگان زیبا طاووس جلوه دیگرى و جذابیت خاصى دارد. لذا شب معراج نبى‌‌اکرم (ص) وقتى به انوار معصومین رسیدند نور امام زمان (ع) بیشتر جلب توجه کرد. سؤال کردند: پروردگارا این نور سبزى که شمشیر به دست ایستاده نور کیست؟ حضرت حق در پاسخ پیامبر (صلی الله علیه و آله) حالات و آثار وجودی امام زمان (عج) را بیان فرمودند.» (5)

رسول خدا(ص) در خطبه ی غدیر پس از جمله ی معروف «هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست» فرمودند: «پروردگارا، یاری کن کسی را که امام را یاری می کند، بخاطر آنکه امامِ هدایت کننده را که همچون ماه شب چهارده تاریکی ها را روشن می کند یاری می کند...» (6) منظور از این نور، نور هدایتگری حضرت مهدی(عج) است.
 
روشن تر از خورشید
نور حضرت مهدی (عج)، اختصاص به خود ایشان دارد. چهره ی ایشان آنقدر نورانی است که در زمان حکومت ایشان، مردم از نور خورشید بی نیاز می شوند.
از امام صادق (ع) در تفسیر آیه ی «و أشرَقَتِ الارضُ بِنورِ ربِّها» (7) (و زمین به نور پروردگارش روشن می شود.). ایشان فرمودند: «پروردگار زمین، امام زمین است» از ایشان پرسیدند: پس هرگاه ظهور کند، چه می شود؟ امام پاسخ دادند: «مردم از روشنایی خورشید و ماه بی نیاز می شوند و به نور امام بسنده می کنند.» (8)

آقای ما، سرچشمه و منبع نور است. امام رضا (ع) درباره ی ایشان فرمودند: «آن حضرت سایه ندارد» (9)
 
شاید برایتان سوال باشد که نور این خورشید، امروز چه شده است که قابل رؤیت نیست؟ امام عصر (عج) فرمودند: «... و امّا چگونگی بهره بردن مردم در غیبت از من، همچون بهره بردن از خورشید است هنگامی که در پشت ابرها پنهان شود...» (10)
 
پی نوشت:
1. قمی، عبّاس، مفاتیح الجنان، ذیل دعای ندبه.
2. یابن الاقمار المنیره، به نقل از همان منبع.
3. یابن الشموس الطالعه، به نقل از همان منبع.
4. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مهدى موعود ( ترجمه جلد 51 بحار الأنوار) - تهران، چاپ: بیست و هشتم، 1378 ش، ص 239.
5. ماهنامه ی موعود شماره ی 37، ویژگی های حضرت مهدی، سخنرانی آیة الله ناصری
6. أسرار آل محمد علیهم السلام، ترجمه کتاب سلیم، ص513؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث 5/3، تولید موسسه نور.
7. سوره ی غافر، آیه ی 69
8. تفسیر القمی، ج 2، ص 253؛ به نقل از نهاوندی، علی اکبر، العبقری الحسان، نشر مسجد مقدس جمکران، ج 7، ص 354
9. کمال الدین و اتمام النعمه، ص 372؛ به نقل از همان، ص 355.
10. همان، ترجمه پهلوان، ج‏2، ص: 239؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور 3/5.