درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

ماجرای توسل آیت‌الله تهرانی به حضرت زهرا(س) در آخر عمر

حجت‌الاسلام میرلوحی گفت: اهل اطلاع می‌دانند که ایشان چه شاگردانی تربیت کرده و این شاگردان چه خدماتی در سنگرهای بسیار حساس نظام انجام دادند محفل ایشان وعده‌گاه همه عاشقان شهادت و ایثار بود.


حجت‌الاسلام سید مصطفی میرلوحی استاد دانشگاه امام صادق(ع) در راستای رحلت عالم فقیه آیت‌الله مجتبی تهرانی در گفت‌وگو با تسنیم ، گفت: هر مومن بزرگی مخصوصاً هر عالمی را که آدم از دست می‌دهد دلش می‌سوزد. اما گاهی بعضی از بزرگانی که آدم از دست می‌دهد روایت "اذا مات عالم لایسدها شیء" بهتر برای انسان مفهوم می‌شود که هر عالمی که از دنیا می‌رود خلأیی ایجاد می‌شود که هیچ چیزی نمی‌تواند آن را پر کند.

وی افزود: آدم فکر می‌کند که جای آیت الله حاج آقا مجتبی چه کسی می‌تواند این خلأ را پر کند خدا سایه همه مراجع را حفظ کند. واقعا فقیهی این چنینی که مرجع بوده و در دل جوانان چنین جایگاهی داشته باشند کم یافت می‌شود. فقیهی که اینطور در تهران، در دل شهر در دل جوانان و کسانی که در این سی سال منشأ خدمات خاص بودند و محافظ سنگرهای حساس نظام بودند، کم یافت می‌شوند. اهل اطلاع می‌دانند که ایشان چه شاگردانی تربیت کردند و این شاگردان چه خدماتی در سنگرهای بسیار حساس نظام انجام دادند. محفل ایشان همیشه وعده‌گاه همه عاشقان شهادت و ایثار بود.

میرلوحی در ادامه توصیفات خود از شخصیت آیت الله مجتبی تهرانی ادامه داد: چنین شخصیتی با آن جنبه علمی با آن جنبه زهد و تقوا و آن سبک زندگی کم یافت می‌شود. ایشان بارها به دلایلی علی‌رغم اینکه بارها به ایشان اصرار شد اما حاضر نشدند که مسئولیت بپذیرند. چون یکی از آفت‌های این سمت‌ها این بود که علمای ما وقتی به عرصه سیاست آمدند به خاطر دشمنی‌ها و ترورهایی که پیش می‌آمد به ناچار به وسیله محافظان از مردم جدا شدند اما این بزرگوار به همین دلیل در خانه و دفترش همیشه باز بود.

وی افزود: آن مرجعیتی که از قبل در ذهن مردم بود کاملاً در ایشان متجلی بود و در جمع جوانان حضور داشت. ایشان پای کار نظام و انقلاب و پشت ولایت بودند. مجموعه این موارد شخصیتی از ایشان درست کرده بود که به جهات اخلاقی و عمل به سفارش‌ها و موعظه‌ها و اشک ریختن‌ها در روضه؛ شخصیتی ویژه و محبوب و ممتاز ساخته بود که از شب رحلت ایشان، بسیاری از مومنین احساس می‌کنند پناهگاه خویش را از دست داده‌اند و کمرشان شکسته است.

میرلوحی با بیان خاطره‌ای از ایشان عنوان کرد: من توفیق داشتم دو سه هفته پیش به بیمارستان بروم. مغرب بود حاج آقا نماز می‌خواندند در محضرشان نشستم و چند کلمه‌ای هم صحبت کردیم در آن ساعات توسل‌شان عجیب بود. وقتی فاطمه زهرا(س) را صدا می‌کردند اول با صدای اخفا بود بعد با تمام تلاش‌شان "یا فاطمه(س)" بلندی می‌گفتند که به واقع احساس می‌کردم این مرد مرید طاهره صدیقه فاطمه زهرا(س) است. بزرگ‌ترین دستاویز و نجات بزرگان ما فاطمه زهرا(س) است.

وی در پایان خاطرنشان کرد: امیدوارم خدا این خلأ را پر کند و این مصیبت را که به امام زمان(عج)، بزرگان، مراجع و شاگردان و همه کسانی که از محضر ایشان استفاده می‌کردند وارد شده است، جبران کند و به ما هم توفیق دهد معارف، آثار، اهداف و آرمان‌های ایشان را پیاده کنیم و توفیق و سلامت به دیگر علما و مقام معظم رهبری بدهد.

مهدویت حقیقتی در تمام ادیان الهی

به گزارش منتظر، پرسش های متعددی در عرصه مهدویت در سطح جامعه مطرح است که با توجه به اهمیت این آموزه اصیل، این سوال ها نیازمند پاسخی دقیق و کارشناسانه است از اینرو موسسه آینده روشن (پژوهشکده مهدویت) بعنوان نهادی حوزوی همواره پاسخ به اینگونه سوال ها را دغدغه و هدف خود دانسته است. 

آنچه در ادامه می خوانید یکی از پرسش هایی است که حجت الاسلام و المسلمین محمدمهدی حایری پور؛ عضو هیات علمی موسسه آینده روشن (پژوهشکده مهدویت) به آن پاسخ گفته است که متن کامل این پرسش و پاسخ به شرح زیر است:

پرسش: ادعا شده است که با توجّه به عقیده زرتشتیان (در ایران باستان) به موضوع سوشیانت (نجات دهنده بزرگ)، معلوم می شود که مهدویتِ اسلام، ریشه در عقاید ایرانیان دارد و از آنجا گرفته شده است؛ پاسخ چیست؟

پاسخ اول:وقتی مهدویت ریشه در صدها روایت و سند دینی اسلامی دارد و همه مسلمانان (و نه تنها شیعیان) به این حقیقت اعتراف و ایمان دارند چرا باید ریشه عقیده به مهدویت را در ایران باستان جست وجو کرد؟! آری، عقیده به منجی در همه ادیان از جمله دین زرتشتی هم بوده، ولی روشن است که صرف مشابهت در عقیده دلیل آن نیست که این موضوع، اسلامی و قرآنی نباشد. جالب اینکه قرآن کریم خود تصریح کرده که موضوع وراثت صالحان و حاکمیت ایشان در زمین در همه کتاب های آسمانی و ادیان الهی بوده است:
خداوند در سوره انبیاء آیه ۱۰۵ می فرماید:
«و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصّالحون.»
»و همانا ما در زبورِ [داوود(ع)] نوشتیم پس از آنکه در همه کتاب های آسمانی نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ی ما ارث می برند.»
توضیح مختصر: این آیه آشکارا خبر داده است که موضوع وراثت صالحان پیش از قرآن در سایر کتاب های آسمانی و بویژه «زبور» که کتاب آسمانی حضرت داوود (ع) (از پیامبران بنی اسراییل) است، بیان شده است و جالب اینکه بشارت های مذکور، در زبور فعلی که در ضمن «کتاب مقدس» مسیحیت موجود است، دیده می شود*

بنابراین مهدویت، حقیقتی است که در همه ادیان الهی وجود داشته و اشتراک اسلام و سایر ادیان در این موضوع حکایت از این دارد که منشأ و سرچشمه این حقیقت ناب، همانا وحی و اخبار آسمانی است و این مهم، سبب تأیید و تقویت این عقیده در میان موحّدان عالم از هر دین و مکتب الهی است.

پاسخ دوم:به نظر می رسد که طرّاح شبهه از روی بی اطلاعی یا غفلت گفته مهدویت از ایران باستان به ایران اسلامی سرایت کرده است! زیرا ظهور اسلام نه در ایران بلکه در حجاز و میان اعراب بوده است و در آن زمان ها هیچ تناسب و تبادل فرهنگی میان عرب و ایرانیان نبوده است که بحث منجی و مهدویت از ایران به میان عرب ها و در نتیجه به اسلام رفته باشد! و نیز این مسلم است و از آثار اسلامی هویداست که مهدویت از آغاز در اسلام مطرح بوده یعنی از همان وقت که در مکّه ظهور کرده است نه اینکه بعدها مطرح شده باشد.

پی نوشت:*کتاب ظهور حضرت مهدی (عج) از دیدگاه اسلام، مذاهب و ملل جهان ص305-310

لطفاً در مورد سیما و چهرة امام زمان(ع) توضیح دهید

استان اصفهان - با ارسال نامه‌ای خواستار پاسخ به سؤال ذیل شده‌اند:
لطفاً در مورد سیما و چهرة امام زمان(ع) توضیح داده و بفرمایید آیا این توضیحات منبع موثقی دارد؟
شناخت ظاهری امام مهدی(ع) که یکی از ابعاد شناخت امام و حجت هر زمان است، از جهاتی قابل توجه است. یکی از نظر تکلیف، به حکم حدیث معروف پیامبر گرامی اسلام(ص) آنجا که می‌فرماید: «کسی که
بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.» همچنین روش مؤثری برای محسوس کردن وجود نازنین امام و ایجاد تعلق خاطر برای منتظرین فرجش است. چنانکه امام حسن(ع) به هند بن
ابی‌هاله می‌فرماید:
«دوست دارم اندکی رسول خدا(ص) را توصیف کنی تا تعلق خاطری نسبت به ایشان در من پیدا شود»1
و بالاخره اینکه بررسی سیمای ظاهری ایشان بدلیل اینکه امام قبل از ایشان در قید حیات نیستند که ایشان را معرفی نمایند اهمیت ویژه‌ای می‌یابد تا بدین وسیله راه بر مدعیان دروغین امامت و مهدویت بسته
شود. و شاید سرّ اینکه این همه در روایات معصومین(ع) به این مسأله پرداخته شده، همین باشد.
نکته قابل توجه در مورد این نشانه‌ها، این است که با وجود اینکه روایات از فریقین و از چند امام نقل شده ولی هیچگونه تضاد و تنافی میان روایات نیست و همه فرد واحدی را معرفی می‌کنند.2
در مورد سیمای امام مهدی(ع) روایات فراوانی وارد شده که به تفصیل جزئیات جمال دل‌آرای ایشان را به تصویر کشیده‌اند. البته یک معیار کلی نیز معرفی کرده‌اند و آن شباهت بسیار زیاد به پیامبر گرامی اسلام(ص)
است. چنانکه خود نبی‌اکرم (ص) می‌فرماید: «او از نظر آفرینش و اخلاق شبیه‌ترین مردم به من است.»3
حال که دانستی آن حضرت شبیه‌ترین مردم به رسول اکرم(ص) است، توصیف پیامبر(ص) را از زبان امام باقر(ع) می‌شنویم: «پیامبر خدا رخسارش سپید آمیخته با سرخی و چشمانش سیاه و ابروانش به هم
پیوسته و دستهایش درشت و سطبر بود. بدانسان که طلا بر انگشتانش ریخته باشد. استخوان دو شانه‌اش بزرگ بود چون به کسی روی می‌کرد به خاطر مهربانی شدیدی که داشت با همة بدن به جانب او توجه
می‌نمود. یک رشته مو از گودی گلو تا نافش، انگار که میانة صفحه نقرة خالص است و گردن و شانه‌هایشان بسان ابریق سیمین بود، بینی کشیده‌ای داشت که هنگام آشامیدن آب نزدیک بود به آب برسد. هنگام
راه رفتن محکم قدم بر می‌داشت که گویا به سرازیری فرود می‌آید. باری نه قبل و نه بعد از پیامبر خدا کسی تا کنون مثل او دیده نشده.»4
از این حدیث، به خوبی می‌توانیم حضرت ولی‌عصر(عج) را تجسم نماییم. اما روایات فراوان دیگری هم از معصومین(ع) نقل شده که برای رعایت اختصار از هر ویژگی تنها یک یا دو حدیث نقل می‌کنیم:
1. سن مبارک ایشان:
امام رضا(ع) فرمود: «نشانه‌اش این است که در سن پیری است ولی چهره‌اش جوان است به گونه‌ای که بیننده می‌پندارد چهل ساله و یا کمتر از آن است و نشانه دیگرش آن است که به گذشت شب و روز پیر
نشود تا آنکه اجلش فرا رسد.»5
2. قامت:
«قامتش معتدل بود نه بلند و نه کوتاه...»6
همچنین امام رضا(ع) خطاب به اباصلت که از صاحب‌الامر پرسیده بود، فرمودند: «... وی نیرومند باشد به غایتی که اگر دستش را به بزرگترین درخت روی زمین دراز کند، آن را از جای برکند...»7
3. رنگ:
امام باقر(ع): «در آخرالزمان مردی از فرزندانم ظهور می‌کند که رنگش سفید متمایل به سرخی است...»8
همچنین در مورد ایشان گفته شده: «اندکی گندمگون و رنگش طلایی است.»9
4. موی سر:
از امام باقر(ع) روایت شده است که: «خوش مو، که موهایش بر دو شانة او ریخته...»10 همچنین در غیبت شیخ طوسی آمده است: «موی سر ایشان اندکی چین و شکن دارد...»11
5. صورت:
«گونه‌هایی نرم با خالی در گونه راست که مانند دانه مشک بر روی عنبر است.»12 همچنین در جریان تشرف علی‌بن مهزیار ایشان حضرت را اینگونه توصیف می‌کنند: «جوانی نورس و نورانی و سپید پیشانی بود
با ابروانی گشاده و گونه و بینی کشیده و قامتی بلند و نیکو چون شاخه سرو و گویا پیشانیش ستاره‌ای درخشان و بر گونه راستش خالی بود که مانند مشک و عنبر بر صفحه‌ای نقره‌ای می‌درخشید و بر سرش
گیسوانی پرپشت و سیاه و افشان بود که روی گوشش را پوشانده بود و سیمایی داشت که هیچ چشمی برازنده‌تر و زیباتر و باطمأنینه تر و باحیاتر از آن ندیده است.»13
یعقوب بن منقوش از اصحاب امام حسن عسکری(ع) ایشان را اینگونه توصیف می‌کند: «پیشانی نورانی و روئی سپید و چشمانی درخشان ... بر گونه راستش خالی بود...»14
وقتی از امیرالمؤمنین (ع) درباره صفات امام مهدی(ع) سوال شد ایشان فرمودند: «جوانی میان قامت و نیکو روی که موهایش را بر شانه‌هایش می‌ریزد و نور رخسارش بر سیاهی موی صورت و سرش غلبه
دارد.»15
همچنین امام صادق(ع) می‌فرماید: «صورتی زیبا، گندمگون و چهره‌ای گلگون دارد، ابروهائی کشیده، صورتی نیکو، دیدگانی مشکی بینی باریک و نیکو خمیده، و پیشانی باز و درخشان دارد.»16
6. خال و نشانه‌ها:
امیرالمؤمنین(ع) : «... در پشت او دو علامت است که یکی به رنگ پوست و دیگری شبیه مهر نبوّت است.»17
و در حدیثی دیگر امام صادق(ع) می‌فرماید: «... خالی بر گونه راست چون دانه مشک که بر قطعه عنبر سائیده.»18 همچنین از دیگر نشانه‌های ایشان این است که: «بر دو کف دست‌اش نوشته شده است: با او
بیعت کنید، زیرا، بیعت، فقط برای خداوند است.»19
همچنین بر بازوی راست ایشان این دو آیه: «جاء الحق و زهق الباطل إن الباطل کان زهوقا»20 و «و تمت کلمه ربک صدقا و عدلا لا مبدل لکلماته و هو السمیع العلیم»21 نوشته شده است.22
خلاصه اینکه هم ائمه(ع) و هم کسانی که سعادت تشرف یافته‌اند، قبل از هر وصفی، ذکر زیبایی ایشان را کرده‌اند. چنانکه می‌گوید: «چهره‌ای زیباتر از روی ایشان ندیدم و نه هیبتی بالاتر از هیبت ایشان و نه
منزلتی برتر از ایشان، حتی به خاطر هیبت شان از دیدن‌اش سیر نمی‌شدیم.»23 همچنین اینطور ستوده‌اند که «چهره‌اش میان گشاده رویان عالم مانند ماه نورانی در بین ستارگان درخشان است.» 24 و فرد
دیگری که سعادت تشرف یافته چنین می‌گوید: «سیمایی داشت که هیچ چشمی برازنده‌تر و زیباتر و با طمأنینه‌تر و باحیاتر از آن ندیده است.»25
و نکته آخر اینکه حضرت، نه تنها زیباروی این دنیاست بلکه به فرموده رسول گرامی اسلام(ص): «مهدی طاووس اهل بهشت است که هاله‌ای از نور او را احاطه کرده است.»26


پی‌نوشت:

1. شیخ صدوق؛ معانی الاخبار؛ صفحه 79.
2. جمال یار، جعفری، جواد، فصلنامه انتظار، ش5.
3. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، مترجم: پهلوان، منصور، ج1، ص 535.
4. موسوی اصفهانی، سیدمحمدتقی، مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم، ص96.
5. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ترجمه: پهلوان، منصور، ج2، ص 558.
6. همان، ص 212.
7. همان، ص 69.
8. همان، ص 560.
9. شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص 155.
10. شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص 357.
11. شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص 165.
12. همان، ص 161.
13. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ترجمه: پهلوان، منصور، ج2، ص 180.
14. همان، ص 116.
15. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر(ع)، ص 187.
16. کامل سلیمان، روزگار رهایی، ترجمه: علی اکبر مهدی‌پور، ج1، ص 127.
17. همان، ص 124.
18. همان، ص 128.
19. فصلنامه انتظار، ش 5، ص 186، به نقل از دلائل الامامه، ص 270.
20. سوره انعام، آیه 155.
21. سوره اسراء، آیه 181.
22.خراسانی، محمدجواد، مهدی منتظر(ع)، ص 42.
23. همان، به نقل از صراط المستقیم، ج2، ص 261.
24. همان، به نقل از الملاحم و الفتن، ص 136.
25. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ترجمه: پهلوان، منصور، ج2، ص 180.
26. کامل سلیمان، روزگار رهایی، ترجمه: مهدی‌پور، علی‌اکبر، ج2، ص 122.

 

چرا به هنگام شنیدن نام قائم(عج) لازم است برخیزیم؟

هنگامى که «دعبل خزاعى» اشعار خود را در محضر امام هشتم(ع) خواند، چون از بقیة اللَّه و قیام شکوه‏مند آن حضرت یاد کرد، امام رضا(ع) از جاى برخاست و دست مبارکش را بر سر نهاد و در برابر نام حضرت ولى عصر(عج) تواضع نمود و براى فرجش دعا کرد.(1) از امام صادق(ع) سؤال شد که چرا به هنگام شنیدن نام «قائم» لازم است برخیزیم؟ فرمود:

براى آن حضرت غیبت طولانى است و این لقب یاد آور دولت حقه آن حضرت و ابراز تأسف بر غربت اوست. و لذا آن حضرت از شدّت محبت و مرحمتى که به دوستانش دارد، به هر کسى که حضرتش را با این لقب یاد کند، نگاه محبت‏آمیز مى‏کند. از تجلیل و تعظیم آن حضرت است که هر بنده خاضعى در مقابل صاحب (عصر) خود، هنگامى که مولاى بزرگوارش به سوى او بنگرد از جاى برخیزد، پس باید برخیزد و تعجیل در امر فرج مولایش را از خداوند منان مسئلت بنماید.(2)


1. التسترى، قاموس الرجال، ح 4، ص 290.
2. منتخب الاثر، ص 506

 

آیا نام مبارک حضرت مهدی(ع) در قرآن کریم ذکر شده است؟

یکی از دوستان گرامی این سؤال را پرسیده‌اند که، آیا نام مبارک حضرت مهدی(ع) در قرآن کریم ذکر شده است؟ و در ادامه خواسته‌اند بدانند که چه آیاتی مربوط به آن امام(ع) می‌باشد؟ در پاسخ این دوست عزیزمان باید بگوییم که، اولاً: صرف وجود نام مبارک آن بزرگوار در متن آیات شریفة قرآن، دلالت بر امامت یا دیگر ویژگی‌های والای امام(ع) نمی‌باشد، زیرا تمام نام‌هایی که در این کتاب شریف ذکر شده است، در یک مرتبه از علو و منزلت قدر صاحبان آنها نیست، بلکه همانطور که واقفید، دایرة این نام‌ها از دورترین موجودات نسبت به خدای تعالی (یعنی شیطان رانده و لعنت شده) تا مقرب‌ترین و نزدیک‌ترین بندگان او را که همان اسماء حسنای پروردگار (مانند: رسول گرامی‌اش(ص)) باشند، دربرگرفته است.

دربارة وجود با عظمت امام غایب(ع)، هرچند به نام ایشان به شکل لفظی تصریح نشده است، اما آیات مختلفی از کلام الله مجید حول امامت و ولایت (به طور کلی) و نیز حول منجی موعود بشریت و قیام ایشان، تفسیر و تأویل گردیده است که از میان آنها بعضی با صراحت بیشتری در این باره سخن گفته است.
مطابق روایات اهل بیت(ع)، تاکنون بیش از 140 آیه از ایات نورانی قرآن، بنا به نقل تشیع و تسنن، به وجود شریف امام زمان(ع) تأویل گردیده است، که از آن جمله، علامه مجلسی بیش از 70 آیة کریمه را با استناد به روایات دربارة ظهور آخرین حجت حیّ پروردگار، نقل نموده است. همچنین علمای دیگری نظیر: علامه بحرانی، سید صادق شیرازی، علی‌اکبر مهدی‌پور، خادمی شیرازی و ... در آثار ارزشمندی مانند: تفسیر البرهان و المحجّة فی ما نزل فی القائم الحجّة (که توسط سید مهدی حائری قزوینی با عنوان: سیمای حضرت مهدی(ع) در قرآن، به فارسی برگردانده شده است.)؛ المهدیّ فی القرآن (که با عنوان: موعود قرآن به فارسی ترجمه شده ست)؛ سیمای امام زمان(ع) در قرآن و ... به بررسی این آیات اقدام نموده‌اند.

دسته بندی آیات موعود در قرآن

1. این آیات را می‌توان به چند دسته تقسیم بندی کرد؛ دسته‌ای از آیاتی که به وجود امام مهدی(ع) تأویل گردیده است، به وصف آن بزرگوار و بیان جایگاه تکوینی و تشریعی‌شان در عالم هستی اشاره دارند: مانند اینکه امام مهدی(ع)، «غیب» عالم است که ایمان به آن، شرط ورود در حلقة اهل ایمان می‌باشد.1 از جمله اوصاف دیگری که در آیات قرآن، در خصوص معرفی امام عصر(ع) آمده است، عبارتند از : ماء معین2 (آب گوارا)، رفیق نیکو،3 حق،4 غیب مورد انتظار خداوند که مؤمنان نیز به انتظار برای اوامر شده‌اند،5 قرآن عظیم،6 ولیّ کسی که مظلومانه شهید شد،7 صراط السّویّ (راه میانه)،8 کسی که خود و یارانش أولی بأس شدید (دارای قوت رزم‌آوری) باشند،9 نور خداوند که هرکه را بخواهد به وسیله آن هدایت می‌نماید10 و نور پروردگار که زمین را به وسیلة آن نورانی خواهدکرد،11 انسان مضطرّی که هنگامی‌که دعا نماید مستجاب گردد،12 ستارة پنهان شده (الخنّس)13، برخی از آسمان،14 تجلی‌بخش روز،15 مطلع فجر (سپیدة پگاه)،16 دارای دین قیمّه (استوار)،17 باطل کنندة باطل،18 فتح و نصرت پروردگار،19 آیت و نشانة خداوند،20 کسی که یارانش را بندگان شایستة پروردگار تشکیل می‌دهند،21 آنکه به سبقت گرفتن برای پیروی و اطاعتش امر شده است22 و... .

2. بخش دیگری از آیات موعود در قرآن، به حتمی بودن ظهور امام(ع) و قطعی بودن انتقام از ظالمان و ستم‌پیشگان و استقرار حاکمیت صالحان و شایستگان بر عرصة گیتی اختصاص دارد. هرچند، بیان تفصیلی و دلالات آنها بر طبق روایات نقل شده، مجال مبسوطی را طلب می‌کند و از حوصلة این نوشتار، خارج است، اما مناسب است که برای نمونه به چند آیة معروف از این دسته عنایت داشته باشیم. در آیات شریفة زیر؛

وعد الله الذّین آمنوا منکم و عملوا الصّالحات لیستخلفنهّم فی الأرض کما استخلف الّذین من قبلهم و لیمکّننّ لهم دینهم الذّی ارتضی لهم و لیبدلنهّم من بعد خوفهم أمناً یعبدونی لایشرکون بی شیئاً.23

خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند، وعده فرموده که در زمین خلافت دهد، چنانکه امم صالح پیامبران گذشته را جانشین پیشینیان خود ساخت و دین پسندیدة آنان را بر همه جا مسلّط و نافذ گرداند، و بر همة مؤمنان پس از ترس و هراس از دشمنان، ایمنی حاصل عطا فرماید که مرا عبادت کرده، هیچ به من شرک نورزند.
و امام صادق(ع) فرمودند: [بخش نخست آیه] دربارة علی بن ابی‌طالب و امامان از فرزندان ایشان نازل گشته است و منظور از [بخش پایانی آیه] ظهور قائم(ع) می‌باشد.24
همچنین خداوند متعال در آیة دیگری حتمیت ظهور کامل و جامع دین خویش بر تمام ادیان و فرق بر سراسر عالم را بیان فرموده است:
هو الذّین أرسل رسوله بالهدی و دین الحقّ لیظهره علی الدّین کلّه و لوکره المشرکون.25

او [خدایی] است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه دین [ها] آشکار سازد، هرچند که مشرکان این امر را اکراه دارند.

حضرت امام صادق(ع) دربارة این آیه فرمودند: به خدا سوگند تأویل آن هنوز نازل نشده و تأویل آن نازل نخواهد شد تا اینکه قائم(ع) خروج نماید، پس چون قائم(ع) خروج نماید، هیچ کافری به خداوند عظیم، و هیچ مشرکی به امامت باقی نماند مگر اینکه خروج او را اکراه دارد، تا اینکه اگر کافر یا مشرکی در دل سنگی [مخفی] باشد، آن سنگ [به زبان آمده] خواهد گفت: ای مؤمن، در شکم من کافری هست، مرا بشکن و او را به قتل برسان.26

این آیه27 و نظیر این روایت در تأویل آن در سورة دیگری از قرآن کریم نیز بنا به مقتضی آمده است.28

همچنین فرموده است:
و نرید أن نمنّ علی الّذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم أئمّةً و نجعلهم الوارثین و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم ماکانوا یحذرون.29

و ما اراده کردیم بر آنانکه در زمین مستضعف شدند منت گذاریم و آنان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم؛ و به فرعون و هامان و لشکریانشان، آنچه را از آن بیمناک‌اند نشان دهیم.

از حضرات امام باقر و امام صادق(ع) روایت شده است که فرمودند:
فرعون و هامان در اینجا، دو شخص از جباران قریش می‌باشند، خداوند تعالی آن‌دو را هنگام قیام قائم آل محمد(ع) در آخر الزمان زنده خواهد ساخت و به خاطر آنچه در گذشته مرتکب شده‌اند از آنها انتقام خواهدگرفت. روایات بسیاری علاوه بر این روایت، بر نزول این ایه در شأن امام مهدی و حکومت امامان اهل بیت(ع) پس از رجعت به دنیا، دلالت دارند.30

سلمان(ره) نیز در روایتی بلند از رسول گرامی خدا(ص) نقل کرده است که فرمودند:

... سوگند به خداوندی که مرا به حق فرستاد، من و علی و فاطمه و حسن و حسین و آن نُه تن [معصومین](ع) و هرکسی که از ما [و باما] است و در راه ما ستم دیده [حضور خواهد داشت] به خدا قسم که ابلیس [برای مقابله با حضرت قائم(ع)] لشکریانش را جمع می‌سازد و تمامی آنانکه ایمانشان خالص بوده و نیز همة کافران حقیقی جمع می‌گردند تا از یکدیگر قصاص کشند و خونخواهی کنند، و پروردگار تو بر احدی ظلم نمی‌کند، و تأویل این آیه تحقق می‌یابد.31

و آیات دیگری که با عباراتی نظیر: «وعده‌ای که به حق، برگردن خداوند است»،32 «همانا آن برحق است»،33 «آنرا پس از مصحف، در زبور نیز ثبت  کرده‌ایم»،34 «آن زمان آمدنی است»35 و نظایر این تعابیر از حتمی بودن ظهور امام زمان(ع) یاد شده است.

3. سومین بخش از آیات موعود در قرآن، آیاتی می‌باشند که طی آنها، خداوند متعال به بیان شرایط دشوار روز میعاد و قیام موعود برای منکران و کسانی‌که تا آن هنگام ایمان نیاورده‌اند پرداخته است و اهل کفر را انذاری شدید داده است.
از جمله، با این تعابیر و الفاظ، لحظات آن روز وصف شده است:
3ـ1. روز خدا: خداوند متعال می‌فرماید: «پس آنان را به روزهای خدا یادآور باش».36

حضرت امام باقر(ع) فرمودند: «ایام الله سه تاست: روزی که حضرت قائم(ع) بپاخیزد، و روز رجعت، و روز قیامت».37

3ـ2. روز هنگام معین شده: خداوند به شیطان می‌فرماید: «البته تو از مهلت شدگانی، تا روز وقت معین شده.».38

اسحاق بن عمار می‌گوید: از حضرت امام صادق(ع) دربارة گفتة ابلیس پرسیدم، که آن چه روزی خواهد بود، آن حضرت فرمودند: «وقت معلوم، روز قیام قائم آل محمد(ع) است، هرگاه خداوند او را برانگیزد در مسجد کوفه که ابلیس می‌آید در حالی که بر زانوهایش راه می‌رود و می‌گوید: ای وای از این روزگار، آنگاه از پیشانیش گرفته شده، گردنش زده می‌شود. آن هنگام، روز وقت معلوم است.»39

روایت دیگری نیز دربارة تفسیر این آیه ذکر شده است که در آن هنگام، رسول خدا(ص) او را گردن خواهند زد.40

3ـ3. روزی بزرگ: خداوند می‌فرماید: «خوب‌ها از میان خود اختلاف کنند، پس وای بر کافران از مشاهدة روزی بزرگ.»41

حضرت امام باقر(ع) طی حدیثی طولانی ذیل این آیه شریفه، دربارة علایم ظهور و جنگ‌هایی که واقع خواهد شد، در پایان آن با اشاره به شورش سفیانی علیه حضرت قائم(ع)، می‌فرمایند:
... پس هرگاه دیدی ترک‌ها از آن (دمشق) گذشتند و تر‌ک‌ها پیش‌روی کردند تا اینکه در جزیره فرود آمدند، و رومیان پیش آمدند تا اینکه در رمله فرود آیند، و آن سالی است که در هریک از سرزمین‌های عرب اختلاف خواهد بود، و به راستی که اهل شام بر سر پرچم اختلاف پیدا می‌کنند: اصهب و ابقع و سفیانی با بنی ذنب الحمار از قبیلة مضر اختلاف کنند و ... پس مردی از بنی ذنب الحمار به دمشق آید و با همراهانش چنان کشته شوند که کسی را آنطور نکشته باشند، و این است [معنای] آیه‌ای که خداوند تبارک و تعالی فرمود.42

3ـ4. روزی که صیحة (آسمانی) را بشنوند: خداوند متعال می‌فرماید: «و روزی که آن صیحه را به حق بشنوند، آن هنگام، روز خروج است.»43

حضرت امام صادق(ع) فرمودند: «به نام قائم(ع) از سوی آسمان [صیحه‌ای داده شود] و آن، روز خروج است.»44

3ـ5. روزی که منادی حق، از جای نزدیکی ندا کند:45

حضرت امام صادق(ع) دربارة این آیه و آیة قبل می‌فرمایند: «منادی صیحة حضرت قائم و نام پدرش(ع) را ندا می‌دهد.»46

3ـ6. روز پیروزی: خداوند متعال می‌فرماید: «بگو در روز پیروزی، ایمان کسانی که کفر ورزیدند، سودی به حالشان نخواهد داشت، و مهلت داده نخواهند شد.»47
حضرت امام صادق(ع) می‌فرمایند: «آن (روز پیروزی) روزی است که دنیا بر روی حضرت قائم(ع) گشوده می‌شود، و کسی که پیش از آن هنگام، مؤمن نبوده و بعداز این فتح یقین پیدا کند، ایمانش نفعی به حالش نخواهد داشت، ولی هرکه پیش از آن ایمان داشته و منتظر ظهورش بوده، ایمانش برایش سودمند خواهد بود و خداوند مقام و شأنش را نزد امام قائم(ع) بزرگ خواهد ساخت و ...».48

3ـ7. روزی که بعضی از نشانه‌های پروردگارت فرا رسد: خداوند متعال می‌فرماید: «روزی که بعضی از نشانه‌های پروردگارت فرارسد، هیچ کس را ایمان نفع نبخشد، در صورتی که از پیش ایمان نیاورده و یا در ایمان خود کسب خیر و سعادت نکرده باشد، بگو شما منتظر باشید، ما نیز منتظر هستیم.»49

از امام صادق(ع) روایت شده است که: «(آیات) همان امامان هستند، و آیه‌ای که مورد انتظار است، قائم(ع) می‌باشد، پس در آن روز کسانی که پیش از قیام او به وسیلة شمشیر ایمان نداشته‌اند را ایمان سودی نبخشد، هرچند به امامان دیگر از پدران او(ع) ایمان داشته باشد.»50

3ـ8. روزی که تأویل آن (قرآن) فرا رسد: خداوند می‌فرماید: «آیا [کافران منکران آیات خداوند چه چیزی را انتظار می‌کشند؟] جز رسیدن روز تأویل آن [قرآن] را؟51

حضرت امام صادق(ع) می‌فرمایند: «این از آیاتی است که تأویل آنها، بعداز تنزیلشان می‌باشد. آن [روز تأویل] در حضرت قائم(ع) است».52

علاوه بر موارد ذکر شده با تعبیرهای: «روز یأس کافران»53 و «روزی که بر کافران سخت خواهد بود»54 نیز از آن روز نام برده شده است. همچنین از آن حادثة موعود، یعنی ظهور امام عصر(ع)، با تعابیر زیر نیز یاد شده است:

3ـ9. ساعت: خداوند متعال در سورة زخرف فرموده است: «آیا [کافران] ساعت مرا انتظار می‌کشند که به ناگاه برای ایشان فرا رسد، در حالی که بی‌خبر و غافل باشند.»55
و در سورة محمد(ص) نیز می‌فرماید: «آیا جز این انتظار دارند که آن ساعت، به ناگاه برای آنان فرارسد [درحالی] که شرایط و نشانه‌های آن آمده، و پس از آمدن آن، دیگر تذکر دادن چه سودی به حالشان دارد.»56

همچنین در آیات دیگری، این لحظة شناخته شده ذکر شده است.
حضرت امام صادق(ع) در خصوص آن می‌فرمایند:
حاشا که خداوند، برای آن [ظهور قائم(ع)] وقتی تعیین فرماید؛ زیرا که او همان «ساعت» است که خداوند متعال فرموده است: «از تو می‌پرسند هنگام ساعت را که چه وقت خواهد بود، بگو البته علم آن نزد پروردگار من است. کسی جز او، آن ساعت را روشن و ظاهر نتواند کرد. آن ساعت در آسمان‌ها و زمین، بسی سنگین است؛ جز به طور ناگهانی برای شما نیاید. از تو می‌پرسند، گویی که تو کاملاً بدان آگاهی، بگو علم آن ساعت فقط نزد خداوند است ولی بیشتر مردم نمی‌دانند.»57

و فرموده است: «علم آن ساعت نزد اوست.» نه نزد کس دیگری غیر او... و باز فرموده: «آن ساعت نزدیک آمد و ماه شکافته شد.»58 و فرموده: «و توچه دانی، شاید که آن ساعت نزدیک باشد، آنانکه به ساعت ایمان ندارند [از روی تمسخر] تقاضای زودتر شدن آن‌را دارند و آنانکه ایمان آورده‌اند، از آن ساعت سخت بیمناکند و می‌دانند که آن روز برحق است، توجه کنید آنانکه دربارة ساعت جدال کنند، در گمراهی دوری هستند.»59

راوی از آن حضرت(ع) دربارة معنی «یُمارون: جدال می‌کنند» می‌پرسد و امام(ع) پاسخ می‌فرمایند:
[یعنی] می‌گویند: قائم کی متولد شده است و چه کسی او را دیده و در کجاست و کی ظاهر می‌شود؟ تمام اینها از جهت عجله کردن در امر خداوند و شک در قضای الهی است، آنان دنیا و آخرت را زیان کرده‌اند و پایان بد از آن کافران است.60

3ـ10. امر خداوند: خداوند می‌فرماید: «امرالهی آمد، پس در آن تعجیل نکنید.»61

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمودند: «هرگاه بخواهد که قائم(ع) قیام کند، جبرییل را به شکل پرندة سفیدی می‌فرستد، تا یک پای بر خانة کعبه و پای دیگر بر بیت المقدس گذارد، سپس با صدای بلندی بانگ زند: امرالهی آمد، پس آن را زود مشمارید».62

همچنین، «فرو بردن کافران در زمین»،63 «عقاب به مثل»،64 «اعادة عذاب نسبت به ارتکاب کنندگان مجدد ظلم»،65 «برگشتن چند صورت به پشت»،66 «فوت نشدن عذاب از اهل کفر»،67 «تسلیم شدن هر آنکه و هر آنچه در آسمان‌ها و زمین هستند»،68 و ... از جملة مضامینی است که به هنگامة ظهور آخرین و قیام حجت حضرت حقّ تأویل شده است.
دربارة نشانه‌های پیدایش ظهور، در آیات قرآن، مواردی ذکر شده است که به برخی از آنها مانند: صیحة آسمانی، فرو رفتن سپاه اهل کفر (سفیانی) در زمین (بیداء)، برگشتن چهرة چند نفر از سپاه سفیانی به پشت ضمن بخش‌های گذشته و همین بخش، اشاره شد. برای تکمیل این بحث، لازم است به آیاتی دیگر نیز اشاره کنیم.
خداوند متعال، می‌فرماید:
و لنبلونّکم بشیءٍ من الخوف و الجوع و نقص من الأموال و الأنفس و الثّمرات و بشّر الصّابرین.69

و هرآینه شما را به وسیلة ترس و گرسنگی و نقص در مال‌ها و جان‌ها و میوه‌ها می‌آزماییم، و صبرکنندگان را بشارت ده.
حضرت امام صادق(ع) می‌فرمایند:
پیش از قیام قائم(ع) نشانه‌هایی است جهت آزمایش از جانب خداوند نسبت به بندگان مؤمنش.
عرض کردم: آن نشانه‌ها چیست؟

فرمودند: ... «خوف»، ترس از ملوک بنی فلان (یعنی بنی‌عباس) در پایان زمامداریشان ... و گرسنگی به خاطر بالا بودن قیمت‌ها و ... کاستی از مال‌ها و فساد تجارت‌ها و ... مرگ سریع و... کم شدن کشاورزی و کمبود برکت محصولات... و صابران را در چنین وقتی به خروج قائم(ع) بشارت ده. این است تأویل قول خداوند عزوجل که می‌فرماید: تأویل آن (قرآن) را جز خداوند و پایداران در دانش نمی‌دانند.70

در آیه‌ای دیگر نیز می‌فرماید:
إنّ الله قادرٌ علی أن ینزّل آیةً.71
به درستی که خداوند قادر است که نشانه‌ای فروفرستد.
حضرت امام باقر(ع) در تأویل این آیة شریفه می‌فرمایند: «زود است که آیات و نشانه‌هایی از قدرت خداوند در آخرالزمان به تو نمایانده شود، از آن جمله است: دابّة الأرض (خبندة زمین) [که منظور، تشریف فرمایی امیرالمؤمنین(ع) در زمان رجعت و یا حضرت مهدی(ع) باشد.] و دجال و نزول عیسی بن مریم(ع) و طلوع خورشید از مغرب.»72
و در ذیل این آیة شریفه:

بگو او تواناست که بر شما عذابی از بالای سر و زیر پاهای شما برانگیزد و یا اینکه شما را گروه‌های غیرمتحدی نماید و آسیب برخی را به برخی دیگر بچشاند.73

حضرت امام باقر(ع) می‌فرمایند: «[عذاب از بالای سر:] دجال و صیحة آسمانی و [عذاب از زیرپا:] خسف ارض و فرورفتن در زمین و [گروه گروه ساختن] پیدایش اختلاف در دین و طعن به یکدیگر زدن و [چشاندن عذاب برخی به برخی دیگر:] کشتن بعضی از شماست، بعضی دیگر را، و تمام این حوادث در میان اهل قبله و مسلمین به وقوع می‌پیوندد.74

و همان حضرت(ع) در تأویل آیة شریفة:
پرسنده‌ای از عذابی که وقوع آن حتمی است، پرسید.75
می‌فرمایند: «عذاب در اینجا، آتشی است که از طرف مغرب(زمین) شعله‌ور می‌شود و پادشاهی آن را رهبری می‌کند و تمام خانه‌های بنی‌امیه و همة غاصبان حقوق اهل بیت(ع) را آتش می‌زند و مخصوصاً از بنی‌امیه آثاری باقی نخواهد گذاشت و او مهدی(ع) است».76

البته، بیان تفصیلی دسته‌بندی آیات مربوط به امام عصر(ع) فرصتی مبسوط می‌طلبد. در صورتی که خوانندگان محترم خواستار تحقیق بیشتر در این زمینه باشند می‌توانند به منابع معرفی شده در ابتدای این مطلب، به ویژه کتاب المحجّة که در این نوشتار، نیز، بیشتر از آن بهره گرفتیم، مراجعه نمایند.
 
 
پی‌نوشت:
1. سورة بقره(2)، آیة 3.
2. سورة ملک(67)، آیة 30.
3. سورة نساء(14)، آیة 67.
4. سورة اسراء(17)، آیة 81 و آیات فراوان دیگری؛ ر.ک: المعجم المفرس لألفاظ القرآن الکریم، ذیل کلمة «الحقّ».
5. سورة یونس (10)، آیة 20.
6. سورة حجر(15)، آیة 87.
7. سورة اسراء(17)، آیة 33.
8. سورة طه (20)، آیة 135.
9. سورة اسراء (17)، آیة 5.
10. سورة نور(24)، آیة 35 و آیات دیگری که در معجم المفهرس قابل مشاهده است.
11. سورة زمر (39)، آیة 69.
12. سورة نمل(27)، آیة 62.
13. سورة تکویر(81)، آیة 15.
14. سورة بروج(85)، آیة 1.
15. سورة شمس(91)، آیة 3.
16. سورة قدر(97)، آیة 5.
17. سورة بینه(98)، آیة 5.
18. سورة أنفال(8)، آیة 8.
19. سورة نصر(110)، آیة 1 و آیات دیگر.
20. سورة انعام(6)، آیة 158.
21. سورة انبیاء(21)، آیة 105.
22. سورة بقره(2)، آیة 148.
23. سورة نور(24)، آیة 55.
24. بحرانی، المحّجة؛ ترجمة مهدی حائری قزوینی، ص 39 به نقل از: نعمانی، الغیبة، ص 126.
25. سورة فتح(48)، آیة 28.
26. شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام‌النعمة، ج 2، ص 670.
27. سورة توبه(9)، آیة 33.
28. تفسیر قمی، ج 2، ص 317.
29. سورة قصص(28)، آیة 5.
30. بحرانی، همان، به نقل از: کشف البیان ـ مفقود است.
31. این موارد در آن منبع موجود نیست.
32. سورة توبه(9)، آیة 111.
33. سورة ذاریات(51)، آیة 23 و آیات دیگر.
34. سورة انبیاء(21)، آیة 105.
35. سورة زخرف(43)، آیة 66 و آیات دیگر.
36. سورة ابراهیم(14)، آیة 5.
37. شیخ صدوق، خصال، ص 108.
38. سورة حجر(15)، آیة 36 و 37و 38.
39. راوندی، دلائل الإمامة، ص 240.
40. ر.ک. البرهان، روایات ذیل این آیة شریفه.
41. سورة مریم(19)، آیة 37.
42. تفسیر عیاشی، ج 1، ص 64.
43. سورة ق (50)، آیة 42.
44. تفسیر قمی، ج 2، ص 327.
45. سورة ق (50)، آیة 41.
46. تفسیر فمی، ج 2، ص 327.
47. سورة سجده(32)، آیة 29.
48. تأویل الآیات الظاهرة، ص 445.
49. سورة انعام(6)، آیة 158.
50. شیخ صدوق، همان، ج 2، ص 336.
51. سورة اعراف(7)، آیة 53.
52. تفسیر عیاشی، ج 1، ص 235.
53. سورة مائده(5)، آیة 3.
54. سورة فرقان(25)، آیة 26.
55. سورة زخرف(43)، آیة 66.
56. سورة محمد(47)، آیة 18.
57. سورة اعراف(7)، آیة 187.
58. سورة قمر(54)، آیة 1.
59. سورة شوری(42)، آیة 17و18.
60. حضینی، الهدایة الکبری، صص (393ـ392) با اندک اختلاف.
61. سورة نحل(16)، آیة 1.
62. راوندی، همان، ص 252.
63. سورة نحل(16)، آیة 45 و سورة ملک(67)، آیة 16.
64. سورة نحل(16)، آیة 126.
65. سورة حج(22)، آیة 60.
66. سورة نساء(4)، آیة 47.
67. سورة سبأ (34)، آیة 51.
68. سورة آل عمران(3)، آیة 83.
69. سورة بقره(2)، آیة 156.
70. نعمانی، الغیبه، ص 250.
71. سورة انعام(6)، آیة 37.
72. علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 52، ص 181.
73. سورة انعام(6)، آیة 65.
74. علامه مجلسی، همان، ج 52، ص 182.
75. سورة معارج(70)، آیة 1.
76. علامه مجلسی، همان، ج 52، ص 188.