درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

منتظرت نیستیم...سنگ صبورمن ، کجایی؟

می خوانیم: «غیبت» و گمان می کنیم تو غایبی.
بی آنکه تأملّی در لحظه های حضور تو کنیم و لحظه های حضور خودمان...
بی آنکه ببینیم دست تو را میان بیداری های جهان،
بی آنکه ببینیم رد پای تو را در قلب هدایت شدگان، بی آنکه ببینیم حمایت تو را از شیعیان بی نام و نشان،
بی آنکه ببینیم چهره ی تو را در چشم مشرّف شدگان،
بی آنکه ببینیم استجابت دستهای دعا را
تو را غایب می دانیم و
نمی پرسیم خود چه کرده ایم؟
می خوانیم: «کبری» و معنا می کنیم: طولانی
و نمی دانیم «غیبت کبری» که از آن ماست،
یعنی: «چقدر نیستیم!»
چقدر در ندبه های صبح های غریبانه ی جمعه نیستیم.
چقدر پای قول و قرارهایمان نیستیم.
چقدر در غم های تو شریک نیستیم.
چقدر منتظر تو نیستیم.

چقدر وقت عمل که می رسد، نیستیم!

می خوانیم: «کبری» و نمی دانیم
عظمت غمهای تو را
در این غیبت طولانی...

می خوانیم: «منتظر» و تعبیر می کنیم به انفعال،
به دست روی دست گذاشتن،
به نشستن،
به خیره ماندن به جاده،
بی آنکه شوری باشد و عشقی!

ما،
در غیبت کبرای تو منتظر نیستیم،
پس کی ظهور می کنیم؟

آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری

حکومت حضرت مهدی(علیه السلام) تجلی قدرت خداوند است و این اراده وخواست خداست که به این بنده صالحش چنان قدرتی بدهد که تاکنون به هیچ یک از بندگانش نداده است.
چه زیباست بدانیم او که می آید، چه می پوشد، در دستش چیست و با خود چه می آورد؟ براساس روایات موجود، هنگام ظهور، فرشتگان غرق شادی وسرورند. فرشته ای بالای سر  حضرت مهدی(ع) قرار می گیرد و فریاد می زند:ای مردم! این حضرت مهدی(ع) است، از او پیروی کنید.(1)
 
تن پوش مهدی(ع)
پیراهن خون آلود پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) در جنگ احد را بر تن خود دارند. پیراهنی که قطرات خون مقدس حضرت(ص) بر آن ریخته شده است. امام صادق(علیه السلام) به یعقوب بن شعیب می فرمایند:"آیا نمی خواهی پیراهن قائم آل محمد(ص) را که در روز ظهور به تن می کند؛ به تو نشان دهم؟" عرض کرد: آری. امام صادق(ع) صندوقی را طلبیدند، پیراهنی از آن بیرون آورند و در مقابل یعقوب باز کردند. یعقوب می گوید: ناگاه چشمم به آستین چپ پیراهن افتاد که آغشته به خون بود. حضرت فرموند: "این پیراهن رسول الله است. روزی که دندانهای پیشین حضرت را شکستند، این پیراهن راپوشیده بود و قائم در همین پیراهن قیام می کند."(2) آقایمان عمامه ی سفید جدش پیامبر بزرگوار اسلام(ص) را بر سر مبارکشان می گذارند.(3)

سلاح مهدی(ع)
سلاح ایشان کلاه خود و زره و شمشیر ذو الفقار رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم)است. (4) امام صادق(ع) داشتن سلاحهای باقی مانده از رسول الله را از نشانه های امامت می دانند. حارثه بن المغیره نصری گوید: به حضرت امام صادق(ع) عرض کردم: امام به چه چیز شناخته می شود؟

فرموند: به سکینه و وقار.
عرض کردم: و دیگر به چه چیز؟ حضرت فرموند: او را به وسیله شناختن حلال و حرام می شناسی و به نیاز مردم به او و بی نیازی او از مردم و همچنین سلاح پیامبرنزد اوست.(5)

پرچم مهدی(ع)پرچم پر افتخار پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) که حضرت جبرئیل امین در روز بدر برای پیامبر(ص) آورد و با به اهتزاز درآمدنش مسلمانان پیروز شدند، همراه مهدی(ع) خواهد بود. امیر المؤمنین علی(علیه السلام) نیز در بصره این پرچم را به اهتزاز درآورد و چشم فتنه را کور کرد. مؤمنان اصرار ورزیدند، حضرت پرچم را در صفین نیز باز کند، ولی نپذیرفتند و فرمودند: "این پرچمی است که بعد از من کسی جز حضرت قائم صلوات الله علیه آن رابه اهتزاز درنمی آورد."(6) امام صادق(ع) درباره ماهیت و جنس این پرچم فرمودند:"به خدا سوگند، این پرچم هرگز از جنس پنبه و کتان و ابریشم نیست. بلکه از برگهای بهشت است که جبرئیل آن را آورد وپیامبر در روز بدر برافراشت. سپس جمع کرد و به دست علی داد. این پرچم همچنان نزد علی بود تا در روزجمل آن را باز کرد وخداوند فتح و پیروزی برایش آورد. آنگاه آن را جمع کرده، کنارگذاشت و اکنون نزدماست و تا قیام قائم کسی آن را باز نخواهدکرد."(7)

ذخایر مهدی(ع)
تمام آثار پیامبران و سفرای الهی از آدم تا خاتم نزد مهدی موعود(ع) است که در موقع ظهور هم با خود می آورد. مهمترین این آثارعبارت است از:
1- عصای موسی(علی نبینا و علیه السلام)
امام محمد باقر(علیه السلام) می فرمایند: "عصای موسی، پیش از آنکه در دست موسی باشد، عصای آدم بود. سپس به شعیب و بعد به موسی بن عمران رسید و اکنون این عصا نزد ماست. رنگ این عصا همچنان سبز است و به همان شکل اول خود باقی است. اگر از آن بپرسی، پاسخ می دهد. این عصا برای قائم ما ذخیره گردیده است. او با عصا همان کاری می کند که موسی انجام داد..."(8)

2- حجر موسی(ع)
سنگی که حضرت موسی برآن زد و چشمه های آب از آن روان شد، نزد امام غائبمان(ع) است. وقتی حضرت اراده کوفه می کنند، یکی از یاورانش فریاد می زند: هیچ کس آب و غذا برندارد. آنگاه حجر موسی بن عمران را بر شتر می نهند و همراه خود می برند. در هیچ منزلی فرود نمی آیند، مگر آنکه چشمه ای از آن سنگ روان می شود. گرسنگان، بی نیاز و تشنگان، سیراب می شوند... (9)

3- تابوت سکینه
این تابوت از زمان حضرت موسی(علی نبینا و علیه السلام) نزد پیامبران بنی اسرائیل بود.
امام صادق(ع) درباره آن می فرمایند: "این همان صندوقی است که خداوند برای مادر موسی فرستاد تا نوزادش را در آن قرار دهد و در دریارها کند... . حضرت موسی در پایان عمر، الواح و زره و همه آثارنبوتش را در آن قرار داد. "(10) به گفته برخی از محققان، تمثالهای پیامبران خدا در این تابوت جای داشت. بنی اسرائیل این تابوت را در جنگها با خود حمل می کردند و در پرتو آن پیروزی به دست می آوردند. (11) قائم آل محمد(ص) هنگام ظهور و رفتن به سوی بیت المقدس، آن تابوت را همراه خاتم سلیمان و الواح موسی(ع) بیرون می آورند. (12)

4- مجموعه ای دیگر از آثار انبیا
امام صادق(ع) می فرمایند: "الواح و عصای موسی و خاتم سلیمان نزد من است. ظرفی که حضرت موسی در آن برای خدا قربانی می کرد، تابوتی که فرشتگان آن را حمل کرده، آوردند و نیز نامی که پیامبر خدا برای حفظ مسلمانان از تیرهای مشرکان، آن را میان صفوف قرار می داد، پیش من است. (13) آری، پیراهن حضرت آدم(ع)(14)حضرت یوسف، ابراهیم و نیز حله اسماعیل نزد قائم آل محمد(ص) است."(15)

5- کتابهای آسمانی
تمام کتابهای آسمانی که روزی در دست پیامبران مرسل و اولو العزم بود. و به وسیله آن مردم را هدایت و ارشاد می کردند. توسط پیامبر به اهل بیت انتقال یافت. و امروز همه آنها در اختیار آخرین ذخیره الهی است. روزی که حضرت بقیه الله به فرمان پروردگار از پرده غیبت برون آید، تمام آنها را با خود می آورد. امام صادق(ع) می فرمایند: "خداوند هیچ چیز به پیامبران نداد، مگر اینکه آن را به محمد(ص) نیز عطا کرد. آن صحفی که قرآن درباره اش فرمود: «صحف ابراهیم و موسی » نزدماست..."(16)

6- قرآنی که امیر المؤمنین علی (علیه السلام) گرد آوردند
روزی که پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) دار فانی را وداع گفتند، امیر المؤمنین علی(ع) به سفارش ایشان در خانه نشستند تا قرآن را گردآورد. ایشان پس از پایان کار، قرآن را به مسجد بردند و به ابوبکر دادند. عمر گفت: ای علی! این قرآن را به جای خود برگردان، ما نیازی به آن نداریم. امیرالمؤمنین علی(ع)  آن را گرفتند و به خانه برگشتند. هنگامی که عمر به خلافت رسید، روزی به  امیر المؤمنین علی(ع) گفت: اگر بخواهی،می توانی قرآنی که نزد ابوبکر آوردی اکنون بیاوری تا گرد آن جمع شویم.

حضرت فرمودند:"هیهات، راهی برای رسیدن به آن نیست. من در زمان ابوبکر چنان کردم تا برشما اتمام حجت کرده باشم و در روزقیامت نگویید ما از این غافل بودیم; یا برای ما نیاوردی. اکنون این قرآن نزد من است و جز پاکان و جانشینان من کسی به آن دست نمی زند."
عمر گفت: آیا زمانی برای اظهار این قرآن وجود دارد؟

حضرت فرمودند: "آری، هنگامی که قائم از فرزندانم ظهور کند. "(17) تمام کتابها و نوشته های معصومین(علیهم السلام) به نامهای صحیفه جامعه (18) که املای رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم) و خط  امیرالمؤمنین علی(ع) بود، کتاب علی(ع) (19)، مصحف فاطمه(س) (20)، جفر ابیض (21) ، جفر احمر (22) وصحیفه هایی که نام تمام پیامبران، پادشاهان و پیروان اهل بیت (علیهم السلام) برآن نوشته است، نزد امام عصر(ع) قراردارد.


پی نوشت:
1- تلخیص المتشابه، ج 1، ص 417.
3- غیبه نعمانی، ص 243.
4- عقدالدرر، ص 277.
5- معجم احادیث الامام المهدی، ج 3، ص 244 و 387.
6- غیبه نعمانی، ص 242.
7- معجم احادیث الامام المهدی، ج 3، ص 386.
8- همان، ص 387.
9- بصائرالدرجات، ص 183.
10- همان، ص 188.
11- و 13 الشیعه و الرجعه، ج 1، ص 164.
12- همان، ج 1، ص 163.
13- معجم احادیث الامام المهدی،ج 3،ص 292.
14- همان، ص 188.
15- معجم احادیث الامام المهدی،ج 3،ص 120.
16- بصائرالدرجات، ص 135.
17- الشیعه و الرجعه، ج 1، ص 419.
18- بصائرالدرجات، ص 142.
19- همان، ص 147.
20- همان، ص 151.
21- معجم الامام المهدی، ج 3، ص 388.
22- بصائرالدرجات، ص 151.

جوان هزار ساله ی هاشمی

اگر گذر سن انسان را از دوران نوزادی تا پیری نگاه کنیم، می بینیم که پیری خیلی شبیه نوزادی است! شباهتش، هم در نداشتن مو و دندان است و هم ناتوانی و وابستگی! ولی بعضی از پیرها هستند که از نشانه های پیری، فقط سنّ بالا دارند. همین چند وقت پیش، پیرمرد 150 ساله ای را نشان می داد که از منِ جوانِ روغن نباتی خیلی سالمتر و سرحال تر بود و تازه می خواست تجدید فراش کند! یا چند وقت قبلترش، «سلمان فارسی» صحابی محمّدی ایرانی تبار حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، زمانی که در جنگها علیه مشرکین شمشیر می زد، حدوداً 500 ساله بود! (1)

در تاریخ، انسانهای بسیار مسن زیادی وجود داشته اند. در میان پیامبران می توانیم به حضرت آدم، حضرت نوح، حضرت خضر و حضرت الیاس (علی نبینا و آله و علیهم السلام) اشاره کنیم. میان کسانی که عمر طولانی داشته اند، مولای غریب ما، حضرت حجّت بن الحسن- ارواحنا له الفداء- نیز هستند. کسی که تا امروزی که این مطلب را می نویسیم حدود 1210ساله اند. بله! ایشان «صاحب الزّمان» اند؛ یعنی زمان نیز، مانند باقی مخلوقات در دست قدرتمند ایشان است. بنابراین مفهوم گذر زمان برای مولای زمان، تحقق پیدا نمی کند و امام، مافوق زمان است.

تا به حال، کسانی که ایشان را دیده اند، خبر از جوانی ایشان داده اند؛ چرا که گذشت زمان بر ایشان اثرگذار نیست. از امام رضا (علیه السلام) روایت است که می فرمایند: «علامتش (یعنی علامت حضرت مهدی(ع)) آن است که در سن پیر و به صورت جوان است؛ طوری که نظر کننده به آن حضرت، گمان برد که در سن چهل سالگی یا کمتر از آن است. از دیگر نشانه های آن حضرت آن است که با گذر شبها و روزها، پیری بر ایشان راه نیابد تا زمانی که اجل آن حضرت فرا برسد.» (2)

آخر می شود مولایی که بارزترین صفتش «حیّ؛ زنده» است، علائم پیری و مرگ در چهره داشته باشد؟ هر چه باشد، جوانی، بهار عمر است! مولای ما هم گل همیشه بهارند.
 
پی نوشت:
1. ابن بابویه، محمد بن على، کمال الدین / ترجمه کمره‏اى - تهران، اسلامیه، چاپ: اول، 1377، ج‏1 ؛ ص267؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور 3/5.
2. کمال الدین و اتمام النعمه، ص 652؛ به نقل از نهاوندی، علی اکبر، العبقری الحسان، ج 7، ص 340 – 341.
 

چتری از جنس ابر

می خواهید یک راه آسان برای شناخت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) در بین هزاران فریبکار، به شما معرّفی کنیم؟ برای اینکه که در هنگامه ی ظهور، وسط گیر و دار بحرانهای جهان، نشانه ی بارزی برای تشخیص حضرت مهدی (عج) از اهل باطل باشد؟ راه ساده ای است: ابری بالای سر حضرت مهدی (عج) است که دائم فریاد می زند: حق با اوست!

البته ما هم همیشه برایمان سوال بوده است که وقتی حضرت صاحب الامر – ارواحنا له الفداء- به امید خدا، به زودی زود، آمدند، از کجا بدانیم که خودشان هستند؟ آخر مدّعیان آنقدر باهوش شده اند – و از ما جلوترند- که علاوه بر جعل خال هاشمی، ظهور از کنار خانه ی خدا را هم جعل می کنند! باور کنید همین چند وقت پیش در خبرها خواندم که کسی در کنار کعبه ادّعا کرد که مهدی فاطمه (سلام الله علیها) است! حتّی وهّابی ها هم فهمیدند که دروغ می گوید و دستگیرش کردند! البته نمی دانم؛ شاید می خواستند اگر مهدی حقیقی (عج) است از او بازجویی کنند... بگذریم!

حالا بیایید تصوّر کنید که ما همه ی نشانه های ظاهری حضرت مهدی (عج) را می شناسیم. خدا کند باشیم و ظهور ایشان را ببنیم. آن وقت وسط آن همه گریه ی از سر شوق و ذوق یاران مخصوص برای دیدن دلدار دیرینه، ما جلوی دست و پای همه را بگیریم و از امام نشانه بخواهیم؟! نمی شود دیگر! خدا هم فکر همه چیز را کرده است که نشانه های ظاهری فراوانی برای آن حضرت قرار داده است.

از رسول اکرم (ص) روایت است که: «مهدی خروج می ‌کند و بر سر او ابر سفیدی است و از میان آن ابر یک منادی ندا سر می ‌دهد که این مهدی خلیفه و جانشین خدا است، پس از او پیروی کنید. گفته می‌ شود که این ندا به همه جای زمین می ‌رسد و هر کس، آن را به زبان خود می‌ شنود.» (1)


در حدیث دیگری هم آمده است که در آن هر مؤمن و کافری این صدا را می شنود که کسی که در سایه ی ابر است: «مهدی آل محمّد است. زمین را پر از عدل می کند؛ آنچنان که از ستم پر شده باشد.» (2)

حالا با این اوصاف، اگر ما خلیفه ی حقیقی را از جاعلان تشخیص ندهیم، خدای نکرده یا کوریم یا دشمن! خدا نشانه های حجّت خودش را داده است؛ نوبت بینایی ماست!
 
پی نوشت:
1. کفایة الاثر، ص 151؛ به نقل از نهاوندی، علی اکبر، العبقری الحسان، نشر مسجد مقدّس جمکران، ج 7، ص 339.
2. الامالی، ص 292؛ به نقل از همان منبع.
 

مُسکّن قلبها: مرگ نور چشم امام (ره) خمینی (ره)

همه مانده بودند که چطور این موضوع را به امام خمینی (ره) بگویند، همگی می خواستند بدانند که عکس العمل ایشان چه  خواهد بود؟
حاج آقا مصطفی مانند بازویی قوی برای امام (ره) بود و حالا به طرز نامعلومی مرحوم شده بود. صبح، برخی از آقایان، ناراحت و افسرده به دیدن امام (ره) می روند. امام خمینی (ره) از چهره هایشان می فهمند که اتفاق مهمی افتاده و به آنها می گویند: اگر برای مصطفی اتفاقی افتاده بگویید، من طاقت شنیدن آن را دارم و مجدداً از احمدآقا که خارج از اطاق بوده با فریاد سؤال می‏ کنند: چه شده است؟ چه خبر از مصطفی؟، حاج‏ احمدآقا یک مرتبه با صدای بلند گریه می ‏کند و حضار هم به دنبال ایشان اشک می ریزند و می‏ گویند انا لله و انا الیه راجعون.

امام (ره) متوجه جریان می‏ شوند و سپس به دستشان در حالی که پنجه‏ هایش از هم باز بود و به همان شکل روی زمین گذارده بودند خیره می‏ شوند و پس از سه مرتبه لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم و سه مرتبه انا لله و انا الیه راجعون گفتن، رو به جمع کرده و می ‏گویند: چون فوت مشکوک است 24 ساعت صبر کنید.

***

 تنها سه خط، همه ‌ی آن چیزی بود که امام (ره) خمینی در روز شهادت فرزند ارشد و پسر برومند خود «سید مصطفی» نوشتند:
انا للَّه و انا الیه راجعون

در روز یکشنبه نهم شهر (ماه) ذى القعدة الحرام 1397 مصطفى خمینى، نور بصرم و مُهجَه قلبم دار فانى را وداع کرد و به جوار رحمت حق تعالى رهسپار شد.
«اللهم ارحمه و اغفر له و أسکنه الجنة بحق اولیائک الطاهرین- علیهم الصلوة و السلام.»

امام (ره) خمینی سخنی که نشان دهنده ی اعتقاد ایشان بود، برای آرام کردن عروسشان به او می گویند:
«امانتی خداوند متعال به ما داده بود و اینک از ما گرفت. من صبر می‌کنم، شما هم صبر کنید و صبرتان هم برای خدا باشد.»

همیشه ی تاریخ همین بوده، مردان بزرگ امتحانات بزرگی هم دارند.

هر که در این بزم مقرب تر است
جام بلا بیشترش می دهند