درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

سرزمینهای درگیر در واقعه ظهور: قم و طالقان

در ادامه مطلب قبل که به طور کلی به روایات مربوط به ایران به عنوان یکی از سرزمین های درگیر در واقعه ظهور و مردمان فارس، پرداختیم، در این مطلب به احادیث مربوط به شهرهایی مانند قم و طالقان خوهیم پرداخت.
بررسی محتوای روایات که همگی با ادبیات مشترک پرده از واقعیتی بزرگ بر می دارند و از واقعه ای در آینده خبر می دهند، نشان می دهد که بر 4 موضوع محوری تکیه شده است:

1.خیزش مردی از شرق(قم)
2. نهضتی بزرگ و اجتماعی
3. نقش آفرینی در زمینه سازی ظهور
4 دعوت به سوی حق

انگیزه قیام کنندگان دعوت  به حق است و همین انگیزه، واقعه را تبدیل به نهضتی زمینه ساز برای ورود به عصر ظهور و همراهی با امام زمان(ع) می کند. دعوت جهانی امام مهدی، نهضتی است سیاسی،جهانی و نظامی.

قم در آخرالزماندر روایات زیادی از ائمه اطهار(ع) اشاراتی به شهر قم شده است. برای مثال:
عفان بصری از امام صادق(ع) نقل می کند: امام(ع) به من فرمودند: «آیا میدانی چرا این شهر را قم می نامند؟» عرض کردم: خدا و رسولش آگاه ترند. امام(ع) فرمودند: «زیرا اهل قم اطراف قائم آل محمد گرد آمده و با او قیام نمایند و در کنار او ثابت قدم مانده و او را یاری کنند.»(1)

همچنین در روایت دیگری، امام صادق(ع) می فرمایند:
«به زودی کوفه از مومنان خالی می شود و علم از آن می گریزد و پنهان می شود، آن گونه که مار در سوراخش پنهان می گردد. سپس علم در شهری به نام قم ظاهر می گردد و شهر قم کانون علم و فضل می شود و چنان دنیا را به حقایق آشنا می سازد که در روی زمین مستضعفی در دین باقی نماند، حتی زنان در پرده و چنین زمانی نزدیک ظهور قائم آل محمد (ص) است . سپس خداوند قم و اهل آن را قائم مقام حجت خدا قرار می دهد که اگر چنین نشود زمین اهل خودش را فرو می برد و حجتی باقی نمی ماند. آن گاه علم (علوم اسلامی) از قم به تمام دنیا می رسد و مشرق و مغرب عالم را فرا می گیرد و حجت خدا بر خلق تمام می گردد زیرا در تمام روی کره زمین کسی باقی نمی ماند که دین و علم به او ابلاغ نشده باشد. آن گاه امام زمان (عج)  ظاهر می شود.»(2)  

پاره های آهنهم چنین امام موسی کاظم(ع) درباره شهر قم فرمودند:
«مردی از اهل قم، مردم را به سوی حق فرا می‌خواند. گروهی مانند پاره‌های آهن، همراه او جمع می‌شوند که بادهای تند، آنان را منحرف نمی‌کند. از نبرد، خسته نمی‌شوند و نمی‌ترسند و بر خداوند توکل می‌کنند و عاقبت برای اهل تقوا است.»(3)

طالقان در روایات درباره ی شهر طالقان از گنج ها و خزینه هایی یاد شده است که منظور از آنها، مردمان آن شهر هستند. آنها، افرادی با ایمان و زاهدند و خواهان خون سید الشهداء هستند.(4)

روایت مشهوری از حضرت امیرالمؤمنین (ع) در توصیف اهل طالقان وجود دارد که ایشان فرمودند: «خوشا به حال طالقان! که برای خدا در آن گنج‌هایی است، ولی نه از طلا و نقره، بلکه مردانی است که خدا را به حقّ شناخته‌اند، آنها یاوران حضرت مهدی(ع) در آخرالزّمان هستند.»(5)

همچنین، آیت‌الله مولی نظر علی طالقانی در کتابش «کاشف الأسرار»  احادیثی را از امام صادق(ع) در مورد طالقان نقل کرده، از جمله حدیث مفصلی که «جوان حسنی از دیلم خروج می‌کند و گنج‌های طالقان او را مدد می‌کنند».
 
و در حدیث دیگری از حضرت صادق(ع) می‌فرماید: «گویا جوانان اهل طالقان را  به منزلة خزینه‌ها می‌بینم که حربه‌ها به دست گرفته و به اسب‌های سفید سوار شده و از بسیاری شوق به سوی جنگ و جهاد مانند گرگان صدا می‌کنند. سردارشان مردی باشد از قبیله تیمی یا تمیمی، که او را شعیب بن صالح گویند، پس امام حسین(ع) در میانشان روی می‌آورد، در حالتی که روی مبارکش مانند دایرة قمر می‌باشد و پی قتل ظالمان می‌افتد».

ایرانیان در آخرالزماندر وقت یاد کردن از این خطه، روایات گاه اشاره به طالقان دارند و گاه قم که در بالا به آن اشاره کردیم اما گاهی این مردمان اهالی  فارس یا اهالی مشرق معرفی شده اند.
بهره ایرانیان از ولایتمداری و پایمردیشان در طریق امامت و ولایت، آنان را به مرتبه ای می رساند که پیامبر درباره شان چنین می فرماید: «در بین مردم، مردم فارس بیشترین سهم را از اسلام دارند»(6) و در جایی دیگر می فرمایند: «ایرانیان خویشاوندان ما اهل بیتند.»(7)

امام صادق نیز فرمودند: «مردم خراسان، بزرگان ما، مردم قم، یاران ما و مردم کوفه، حامیان استوار ما هستند.»(8)

در روایت  بلندی که عبدالله بن مسعود از قول پیامبر نقل کرده، ارتباط میان قیام زمینه سازان و پیوستن آن قیام با نهضت مقدس حضرت مهدی  آشکار می شود:
«به زودی بعد از من، اهل بیتم در شهرها پراکنده و آواره می شوند.»

این پراکندگی در زمان حضرت علی بن موسی الرضا و مهاجرت امامزادگان به ایران به نقطه اوج خود رسید. سپس به پیروزی نهضت مشرق زمینیان و پیوند خوردنشان به پیشوایی اهل بیت، یعنی حضرت مهدی(ع) اشاره می کنند و می فرمایند: «آنها درفش های هدایتند و آن را به دست مردی از اهل بیت من می سپارند که نام او هم نام من و نام پدرش نام پدر من است. او حاکم زمین گردد و آن را پر از عدل و داد می کند آنگونه که از جور و ستم پر شده است.»(9)

پی نوشت:
1.     بحارالانوار،ج60، ص216
2.     صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر(ع)، ص433
3.     عصر ظهور، ص214
4.     بحارالانوار، ج53، ص307
5.     بحارالانوار، ج15، ص87
6.     کنز الاعمال، ج2، ص303
7.     همان
8.     بحار الانوار، ج57، صص214-217
9.     همان، ج51، ص83

مهندسی عصر ظهور

هر چند مدت هاست سیاستمداران جهان، فریاد می زنند که: «جمعیت در حال انفجار است و زمین منابع کافی برای تأمین احتیاجات این جمعیت را ندارد»، آیا تا به حال فکر کرده اید که این چنین هست یا نه؟
اگر چه بسیاری از مردم نگران کمبود منابع طبیعی و غذا هستند و حتی برخی سودجویان به فکر استفاده از کرات دیگر افتاده اند، باید گفت که می توان به طریقی ثابت کرد که زمین تا ابد سفره ی خویش را برای مخلوقات خدا پهن کرده است و جمع هم نمی کند. چگونه؟ تحولات زمین را می توان در 3 بخش مطالعه کرد:

1. مهندسی کشاورزی:
اگر روی نقشه ی جغرافیایی مسیر عراق تا شام را دنبال کنید، خطی کویری و خشک خواهید دید. در دوران ظهور از این مسیر کویری چیزی باقی نخواهد ماند: «زنی از عراق به شام می رود و جز بر سبزه و گیاه قدم نمی گذارد.» (1)علاوه بر آن با بارش بی امان باران، زمین پس از قرن ها تشنگی، سیراب و سرزمین های حاصلخیزی برای کشت و کار ایجاد می شود.

به دستور حضرت مهدی(عج) کانالی از کربلا به نجف می کشند تا زمین های آن منطقه مشروب شوند و با ایجاد سرزمین های مستعد کشاورزی، مردم به سکت کشت و کار روی می نهند. «گویی پیرمردی را می بینم که ظرفی از گندم بر سر دارد و می رود تا آن را به رایگان آرد نماید.» (2)
از این حدیث می توان فهمید که حضرت، با دادن امکانات رایگاه مردم به به سمت کشاورزی تشویق می کنند و مردم نیز با این کار، احتیاجات خود را برآورده می سازند.
از این طریق هیچ گرسنه ای بر زمین باقی نمی ماند، «زمین همه ی خوراکی هایش را ارزانی بشر می کند و چیزی از آن نگه نمی دارد.» (3)

2. مهندسی عمران:
ساختمان هایی که با دانش عمران و معماری امروزی ساخته می شود، از نظر شکل و تاثیر گذاری چندان مورد پسند اسلام نیست. چنانچه وقتی حضرت مهدی (عج) ظهور می کنند: «4 مسجد را تخریب می کنند و مسجد مرتفعی در زمین باقی نمی گذارند.» (4) چرا که آنها را بدعت می دانند.
علاوه بر آن برخی ساختمان ها، برای همسایگان ایجاد مزاحمت می کند و در عصر ظهور هیچ مزاحمت و ستمی روا شمرده نمی شود. بنابرانی حضرت «هر بالکنی را می شکنند» چرا که آنها غالباً بر خانه های دیگر مشرف اند و امنیت اهل خانه را بر هم میریزند. ایشان همچنین «لوله های فاضلاب و ناودان هایی که سر راه مردم قرار داده شده است را می بندند.» (5)

وقتی جهان از ابنیه ی شرک و نفاق خالی شد، جا برای ساختمان ها و مساجدی باز می شود که با نیاز مردم آن روز هماهنگ است و به نوعی معماری جدیدی محسوب می شود.

در اوین جمعه پس از ظهور، حضرت مهدی (عج) در مسجد کوفه نماز می خوانند اما مردم تقاضا می دهند که مسجدی بزرگتر ساخته شود تا همه بتوانند در نماز شرکت کنند و پاسخ می شنوند: «من در پی انجام خواسته های شما هستم.» (6)

سپس پایتخت جهان، کوفه (7)، میزبان مسجدی عظیم با هزار در می شود. این مسجد که همان مسجد کوفه ی پیشین است در مرکز شهر قرار می گیرد و کوفه در اطراف آن چنان گسترش می یابد که «شخصی برای نماز جمعه، صبح با استری تند رو به سمت مسجد حرکت می کند ولی به ادا نماز نمی رسد.» (8)
علاوه بر این ها بر روی کره ی زمین «هیچ ویرانی باقی نمی ماند مگر آنکه آباد می شود.» (9)

3. مهندسی معدن:
معادن که این روزها از رونق افتاده اند در زمان ظهور جلوه ی خاصی می یابند. پس از ظهور حضرت مهدی (عج) به برکت پاک شدن زمین از لوث ستمگران «خداوند گنج ها و معادن زمین را برایش آشکار می سازد» (10)

دو احتمال درباره ی این آشکار شدن ناگهانی می توان داد:
الف: این آشکاری، جنبه ی اعجاز داشته باشد، یعنی طلا و نقره از معادن به سطح زمین بیایند و مردم به راحتی به آنها دسترسی داشته باشند.
ب: با وسایل پیشرفته، طلا و نقره به راحتی کشف و استخراج شود.اگر حالت دوم را در نظر بگیریم، بر طبق موازین اسلامی راه هایی برای جلوگیری از انباشت ثروت های بدست آمده ی اینچینین، پیش بینی شده است. بر طبق این راهکارها، هر کس معدنی را استخراج کندد پس از پرداخت خمس آن، مالک باقیمانده ی آن می شود.  در نتیجه هزاران کارگر معدن از اقصی نقاط به سمت معادن می آیند و خمس ثروت های خالص استخارج شده، فقیری بر زمین باقی نمی گذارد. علاوه بر آن در دست چند نفر هم انباشته نمی شود چرا که بر طبق اصول اسلامی، «هر شخص حق ندارد بیش از نیاز سالانه اش از معدن استخراج کند.» بنابراین با رفع نیاز هر شخص، فرد دیگری جایگزین او می شود و راه برای باقی نیازمندان باز می ماند.

پس؛
جهان آفرینش به گونه ای تنظیم شده است که احتیاجات مخلوقات از زمان حضرت آدم (ع) تا قیامت کبری در آن تأمین شود. زمین و آسمان به نحوی خلق شده اند که انگار هر سال، با بهار، حیاتی دوباره می یابند و این حیات، تا آدمی در زمین باقی است، ادامه خواهد یافت. چرا که از خداوند رزّاق چنین برمی آید که موجودی را بدون روزی مادی و معنوی نگذارد  و «بهار» خود گواه این مدعاست...


پی نوشت:
1. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 13، ص 182
2. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص 280
3. صدر، محمد، تاریخ پس از ظهور، ص 474
4. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ص 342
5. همان
6. طوسی، محمد بن حسن، همان، ص 281
7. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ص 341
8. طوسی، محمد بن حسن، همان، ص 280
9. قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ص 563
10. طبرسی، فضل بن حسن، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ص 413
منبع: صدر، محمد، تاریخ پس از ظهور، صص 460 – 490

مدیر کل...

ترسیم دولت کریمه ی حضرت مهدی (عج) و ارائه ی تصویر دقیقی از آن زمان، مشکل است. یکی از دلایلش این است که آنقدر چشم مان به بدی ها و نازیبایی ها عادت کرده که یادمان رفته، زندگی را چگونه می شود با رنگ و بوی الهی سامان داد.
از ویژگی های دولت کریمه ی حق این است که اداره امور به صورت متمرکز و به دست مدبّرانه ی حضرت صاحب الامر (ارواحنا له الفداء) انجام می شود.

اگر روزی زندگی تان در پیچ و خم ادارات دولتی، گرفتار شده باشد، می فهمید که کارمندان و رؤسای هر بخش اداری، چقدر می توانند در حل مشکلات کمک کنند یا سنگ بیندازند. یک خبر خوب! در دولت کریمه ی حضرت مهدی (عج)، خبری از ناکارآمدی و دوست و رفیق بازی در امور مردم نیست. هیچ رئیس و کارمندی در کار خود نمی ماند، چون منتخب مدیر کلّی است که اشتباه نمی کند.

در افقی وسیع تر، امروز در هیچ کجای جهان، حکومتی را نمی توان یافت که فرامین الهی در آن به طور کامل اجرا شود. در چنین حکومت هایی، حق مردم نادیده گرفته می شود و رویای «عدالت» رنگ می بازد. رؤسای دولت ها که به منبع عدالت متصل نیستند و از احکام الهی بی خبرند، چگونه می توانند جهان را به سوی تکامل پیش ببرند؟

و اماّ، دولت سبز کریمه؛ در وهله ی اول ظهور، حضرت بقیة الله (عج)، با جهانی رو به روست با قومیت ها، زبان ها، فرهنگ ها و نژادهای مختلف که همگی به دست اسلام فتح شده اند و نیازمند امیری برای اداره ی امورشان هستند. 313 نفر، که حلقه ی اصلی یاران امام را تشکیل می دهند، والیان این کشورها می شوند.

«مهدی (عج)، سیصد و اندی نفر را به همه ی مناطق دنیا گسیل می دارد و پیش از فرستادن آن ها بین شانه ها و بر سینه هایشان دست می کشد، در نتیجه در هیچ قضاوتی در نخواهند ماند...» (1)

علاوه بر این، حضرت مهدی (عج) به هر کدام از فرمانداران خویش، عهدنامه ای می دهند که در آن اصول کلی حکومت داری و حل مشکلات مردم درج شده است. عهدنامه ای شبیه به چیزی که امیرالمؤمنین (ع) به مالک اشتر داد. امّا برخی معتقدند، تسلط حضرت بر فرمانداران شان، فراتر از عهدنامه ای عادی است. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
«زمانی که قائم ظهور فرماید به هر سرزمین کسی را برای حکمرانی می فرستد و به او می گوید: "عهدنامه ات در دستت است؛ هر گاه مسئله ای برایت پیش آمد که آن را نمی دانستی و داوری برایت ممکن نبود، پس به دستت نگاه کن و مطابق آن عمل نما..."» (2)

از آنجایی که علم در زمان حضرت صاحب الامر (عج)، به منتها درجه ی پیشرفت می رسد، نمی توان تعریف دقیقی از عبارت «پس به دستت نگاه کن و مطابق آن عمل نما» ارائه داد. با این حال برخی این را معجزه ای از سوی حضرت می دانند و برخی دیگر معتقدند، این جمله اشاره به همان عهدنامه دارد. الله عالم.

این را هم باید در نظر گرفت که 313 یار اصلی حضرت مهدی (عج) از نخبگان عصر خویش اند و در دین و دیانت پیش تاز. ممکن است ارتباط آنها با حضرت در امور اداری از طرق عادی باشد و شاید از طریق معجزه صورت پذیرد. آنچه می توان به طور یقینی گفت آن است که امور جهان، تحت کنترل و نظارت حضرت مهدی (عج) است و امری خارج از محدوده ی دین انجام نمی شود.

امام صادق (ع) درباره ی فرمانداران حضرت مهدی (عج) می فرمایند:
«آنان صاحبان پرچم هایند و حاکمان خدا در زمینش...» (3)

پی نوشت:
1. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 13، ص 180
2. ابن طاووس، علی بن موسی، الملاحم و الفتن، ص 171
3. مجلسی، محمد باقر، همان، ص 185

منبع: صدر، محمد، تاریخ پس از ظهور، صص 400 – 433

اوصاف تو را به هر زبان باید گفت

امام زمان ما، همان کسی که بیش از هزار سال است در پس پرده ی غیبت نشسته اند و عمری را به انتظار گذرانده اند، آخرین ذخیره ی الهی هستند که برای مردم فرستاده شده اند. این حجت خداوند، اوصاف و ویژگیهایی دارند که در کلام معصومین ما (علیهم السلام) به آنها اشاره شده است. در این مطلب، به طور اجمالی، به  برخی از این ویژگیها اشاره می کنیم که تفصیل آنها را در سایر مطالب ویژه نامه خواهید خواند.
اوصاف ظاهری
1.    زیبایی: اولین نشانه ای که می شود در چهره ی موعود آخرالزمانمان دید، زیبایی صورتشان است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره این ویژگی ایشان فرموده اند: «مهدی طاووس اهل بهشت است که جامه هایی از نور او را در بر گرفته است.» (1)

2.    خال گونه: وجود خالی بر گونه ی راست حضرت، یکی دیگر از  نشانه های ظاهری ایشان است. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «دیدگان مبارکش سرمه کشیده، محاسن مبارکش پرمو و بر گونه راست او یک خال است.» (2)

3.    قامت موزون: قدی که نه کوتاه است و نه بلند، بدنی که نه چاق است و نه لاغر، اندامی که در نهایت تناسب است، اوصافی است که هر بیننده ای را خیره می کند. امام صادق (ع) در این باره فرموده اند: «دراز قامت متکبر و کوتاه قامت چسبیده به زمین نیست، بلکه میان قامت است، سیمایی گرد، سینه ای فراخ، پیشانی ای باز و ابروانی به هم رسیده دارد...» (3)

4.    جوانی و سرزندگی: صدها سال هم که از غیبت مولای ما بگذرد، باز هم گذر زمان گرد پیری به چهره ی حضرت نمی نشاند و همین خصوصیت، نشان دیگری از ظاهر اماممان است. امام صادق (ع) فرموده اند: «از امتحانات بزرگ [خداوندی] است که صاحبشان به صورت جوانی ظاهر می شود، در حالی که آنها او را پیری کهنسال تصور می کنند.» (4)

5.    قدرت بدنی: آن آقایی که قرار است تمام دنیا را پر از عدل و داد کند، باید هم قوی باشد و مانند پدر بزرگوارش، در خیبر از جا بکند و صدایش لرزه برتن دشمن بی اندازد. امام صادق (ع) فرمود: «قائم (ع) هنگامی که ظهور می کند، در سن کهولت خواهد بود، ولی با سیمای جوانی و نیروی بدنی قوی که اگر دستش را به سوی قوی ترین درخت روی زمین بکشد، از ریشه بر می کند و اگر بر کوهها بانگ بزند، سنگهایش فرو ریزد...» (5)

6.    عطر خوش: اماممان که بیایند، از هرجا بگذرند، ردی از خودشان می گذارند و آن هم، عطری است که هرکسی آن را می پسندد و نشانی است برای شناخت ایشان. عطری که از وجود خودشان است و باد و باران آن را کم اثر نمی کند. امام رضا (ع) فرموده اند: «بوی خوش او از بوی خوش مشک معطرتر است.» (6)

اوصاف دیگری از حضرت
1.    قیام با شمشیر: از امام باقر (ع) نقل شده است: «شباهت مهدى به جدش مصطفى (ص) به خروج با شمشیر و کشتن دشمنان خدا و دشمنان رسولش و جباران و طاغوت ها است. و همانا او به توسط شمشیر و ترس نصرت و یارى خواهد شد.» (7)

2.    دعوت در مکه: از امام باقر (ع) نقل شده که فرمودنده: «همانا او به سوى مسجد الحرام به حرکت در مى آید و در آنجا کنار مقام ابراهیم چهار رکعت نماز مى گزارد و با تکیه بر حجر الاسود، حمد خدا و ثناى او را به جاى آورده و یادى نیز از پیامبر می کند و بر او درود مى فرستد. آن گاه سخنى را آغاز خواهد کرد که هرگز کسى چنین سخن نگفته است.» (8) 

3.    سخن گفتن به تمام زبانها: یکی از صفات امامان و البته امام زمان (عج)، این است که به تمام زبانها مسلط هستند.همانا سخن هیچ یک از مردم بر امام پوشیده نیست و نه سـخـن پـرنـدگان و نه سخن چارپایان و نه سخن هیچ جاندارى، پس هر که این صفات را نداشته باشد، امام نیست. (9)

4.    علم کامل: از نشانه های امام (ع) است که هر چه بپرسیم، جواب درستش را می دانند. «علم بیست و هفت حرف است، تمام آنچه پیغمبران آورده اند، دو حرف است که مردم تا به امروز جز دو حرف ندانسته ‏اند و چون قائم ما به پاخیزد بیست و پنج حرف دیگر را برآورد؛ و به ضمیمه آن دو حرف دیگر، در میان افراد بشر آشکار و پراکنده [می]سازد.» (10)

5.    بخشندگی: افراد بخشنده کم نیستند؛ اما امام ما می بخشند، بدون اینکه بشمارند. امام باقر (ع) فرموده اند: «مهدی آنقدر از اموال می بخشد که هیچ کس قبل از  آن [آنقدر] نبخشیده است.» (11)

6.    وجودی سراسر نور: امام ما، وجودشان نور است، مثل باقی ائمه (ع). از امام صادق (ع) در تفسیر آیه ی «و أشرَقَتِ الارضُ بِنورِ ربِّها» (12) (و زمین به نور پروردگارش روشن می شود.). ایشان فرمودند: «پروردگار زمین، امام زمین است» از ایشان پرسیدند: پس هرگاه ظهور کند، چه می شود؟ امام پاسخ دادند: «مردم از روشنایی خورشید و ماه بی نیاز می شوند و به نور امام بسنده می کنند.» (13)

7.    میراث دار انبیا و اوصیا: حضرت حجت (عج)، آنچه همراه دارند، میراثی است که از نیاکان پاکشان به ایشان رسیده است. پرچم، شمشیر، قرآن، انگشتری و ... که همه را یک یک از انبیا و اوصیای خدا به ارث برده اند و دلیل دیگری است بر حقانیت ایشان. شرح کامل تر این میراث را در اینجا بخوانید.

8.    آسیب نرساندن حیوانات به ایشان: امام معصوم (ع)، از شر حیوانات وحشی در امان است. تمام پرندگان و چرندگان و خزندگان، مطیع فرزندان زهرای مرضیه (سلام الله علیها) هستند و از ایشان حرف شنوی دارند. شرح  این مطلب را هم می توانید در اینجا بخوانید.

9.    ابر سفید: ابری که بالای سر حضرت است و با ایشان حرکت می کند، نشانه ی دیگری است برای امام زمانمان. از رسول اکرم (ص) روایت است که: «مهدی خروج می ‌کند و بر سر او ابر سفیدی است و از میان آن ابر یک منادی ندا سر می ‌دهد که این مهدی خلیفه و جانشین خدا است، پس از او پیروی کنید...» (14)

 
پی نوشت
1.    روزگار رهایی، کامل سلیمان، ترجمه علی اکبر مهدی پور، نشر آفاق، چاپ سوم، 1376، ج 1، ص 122؛ منتخب الاثر، صافی گلپایگانی، ص 147؛ ینابیع المودة، ج 3، ص 164؛ ر. ک: مکیال المکارم، محمد تقی موسوی اصفهانی، مؤسسة الامام المهدی، 1404 ق، ج 1، ص 67.
2.    روزگار رهایی، ج1، ص 122؛ منتخب الاثر، ص 166.
3.    بحارالانوار، ج 51، ص 3 و 19، روزگار رهایی، ج 1، ص 128.
4.    روزگار رهایی، ج 1، ص 126؛ منتخب الاثر، ص 258.
5.    روزگار رهایی، ج 1، ص 127؛ بحارالانوار، ج 52، ص 322؛ منتخب الاثر، ص 221.
6.    بحارالانوار، ج 25، ص 116.
7.    بحارالانوار ، ج 51 ، ص 218.
8.    بحارالانوار ، ج 13 ، ص 180.
9.    اصول کافى، جلد 2، صفحه 38، روایة 7.
10.    بحار الانوار، ج 52، ص 336؛ به نقل از موسوی اصفهانی، محمد تقی، مکیال المکارم، نشر مسجد مقدّس جمکران، ج 1، کشف علوم، ص 279.
11.    مکیال المکارم، ج 1، ص 51.
12.    سوره ی غافر، آیه ی 69.
13.    تفسیر القمی، ج 2، ص 253؛ به نقل از نهاوندی، علی اکبر، العبقری الحسان، نشر مسجد مقدس جمکران، ج 7، ص 354.
14.    کفایة الاثر، ص 151؛ به نقل از نهاوندی، علی اکبر، العبقری الحسان، نشر مسجد مقدّس جمکران، ج 7، ص 339.

همه دارند به اوضاع دلم میخندند...



همه دارند به اوضاع دلم میخندند...
بخدا مست نکردم ، نجفم دیر شده