درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

نگاه دار: مدعی از نوع دیگر!

یکی از مسائلی که در زمان همه ی امامان (ع) ما وجود داشت، مسئله ی بسیار مهم مدعیان دروغین بود. زمانی که امامان (ع) زنده بودند، برخی ادعای بابیت آنها را داشتند.

بابیت یعنی، فرد باب، مبلغ امام است و از طرف او مامور اجرای احکام الهی است.

اگر امامی به شهادت می رسید نیز مدعیانی پیدا می شدند و آن امام (ع) را باقی می خواندند و می گفتند که امام هرگز نمی میرد و مردم را فریب می دادند که: این امام به شهادت نرسیده است بلکه مانند حضرت عیسی (ع) بازمی گردد. و یا فرزند بزرگ آن امام را بدون آنکه نظر امام معصوم (ع) را بدانند به پیشوایی خویش برمی گزیدند.

به همین علت امام صادق (ع) زمانی که فرزند بزرگشان از دنیا رفت او را به همه ی مردم نشان داد و چندین شاهد بر بستر مرگ او حاضر کرد تا مردم دچار انحراف نشوند.

پس از غیبت صغری (عج) مدعیان شکل تازه ای به خود گرفتند و آنچه امروز شاهد آن هستیم ادعای پیغمبری، نیابت، بابیت و ادعای منجی بودن است.

در هر حال مشکل ادعا سازها از مشکلات زمان امام هادی (ع) نیز بود. امام هادی (ع) در نامه های مختلفی به سوالاتی از این دست پاسخ داده اند که می تواند راه گشای اکنون ما نیز باشد:

1.پاسخ نامه ی محمد بن عیسی که گفته بود فردی ادعا دارد امام، خداست و او باب اوست و از طرف او احکام را عوض کرده است.

پاسخ امام علی النقی (علیه السلام):

«ابن حسکة دروغ می‌گوید. لعنت خدا بر او باد! من او را از دوستان و پیروان خود نمی‌دانم. او را چه شده است؟ خدا لعنتش کند! سوگند به خدا، خداوند محمد(ص) و پیامبران پیش از او را جز به آئین یکتاپرستی و امر به نماز و زکات و حج و ولایت نفرستاده و محمد(ص) جز به سوی خدای یکتای بی‌همتا دعوت نکرده است. ما جانشینان او نیز بندگان خداییم و به او شرک نمی‌ورزیم. اگر او را اطاعت کنیم، مشمول رحمت او خواهیم بود و چنانچه از فرمانش سرپیچی کنیم گرفتار کیفرش خواهیم شد. ما بر خدا حجتی نداریم، بلکه خداست که بر ما و بر تمامی آفریده‌هایش حجّت دارد.

من از کسی که چنین سخنانی می‌گوید، بیزاری می‌جویم و از چنین گفتاری به خدا پناه می‌برم. شما نیز از آنان دوری کنید و آنان را در فشار و سختی قرار دهید و چنانچه به یکی از آنها دسترسی پیدا کردید، سرش را با سنگ بشکنید» (1)

2.پاسخ نامه  ی عبیدی:
«من از فهری (محمد بن نصیر) و حسن بن محمد بن بابای قمی تبرّی می‌جویم. تو هم از آنان به دور باش. من تو و همه شیعیانم را از آنها برحذر می‌دارم و آنان را لعنت می‌کنم. خدا آنها را لعنت کند! اینان به نام ما به معاش و زندگی خود می‌رسند، فتنه‌گر و آزار دهنده‌اند. خدا آنها را عذاب کند و وارونه غرق در فتنه سازد. ابن بابا گمان می‌کند که من او را به عنوان پیامبر مبعوث کردم و او باب من است. خدا او را لعنت کند! شیطان او را مسخَّر و گمراه کرده است. هر کس سخنان او را بپذیرد، ملعون است.

ای محمد (عبیدی)!

اگر قدرت یافتی، سر او را با سنگ بشکن! او مرا آزار داده است؛ خداوند در دنیا و آخرت او را معذب سازد» (2)

پی نوشت:
1.رجال کشی، شیخ طوسی، مؤسسه آل البیت، ج2، ص804
2. همان؛ به نقل از مجله ی کوثر، شماره ی 70

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد