درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

بررسی گروه‌های مذهبی غیرمتداول و نوظهور در جهان غرب-2


 یکی از خصوصیات گروه‌های غیرمتداولی، که به نام دین فعالیت می‌کنند، ترویج معنویت منهای عبادت خدا می‌باشد؛ چرا که آنها عبادت خدا را به عنوان خالق کائنات منکر می‌باشند. اکثر این گروه‌ها مراسم عبادی مرموزی را انجام می‌دهند و از مواد مخدر استفاده می‌نمایند و این باعث انواع فساد و تجربة تلخ برای اعضای این گروه‌ها شده است.
این گروه‌ها فقط در شهرهای بزرگ فعالیت می‌نمایند و این یک پدیدة کاملاً شهری است. رهبران این گروه‌ها انتقاد از خود، توسط پیروانشان را برنمی‌تابند و بدین سبب اعضای آنها مورد سوء استفاده‌های مختلف قرار می‌گیرند.

 اشاره:
جهان غرب از قرن 17میلادی و حتی پیش از آن، از دورة «رنسانس» به این سو، در جهت غیردینی کردن نگاه و نگرش مردم و سست کردن علایق دینی در زندگی روزمرة آنان تلاش کرده است. غرب در این دوران به نام «اومانیسم» و «فردگرایی» (Individualism) به طور کامل درصدد مخالفت با استیلای دین برآمد. پس از جنگ جهانی دوم و خصوصاً از دهة 1960 به این سو، گروه‌های مذهبی غیرمتداول بسیاری، خارج از چهارچوب ادیان رایج، در غرب، ایجاد شده است که هدف آنها سکولاریزه کردن دین می‌باشد؛ هرچند پایه‌گذاران این جنبش‌ها خود را به عنوان معلمان روحانی و دینی معرفی کرده‌اند.
در قسمت اول این مقاله، نویسنده به بررسی علل پیدایش، عقاید و ویژگی‌های برجستة این گروه‌ها پرداخت، اکنون قسمت دوم آنرا تقدیم می‌کنیم.

رابطة تمدن سکولار غرب و گروه‌های یاد شده

مصرف‌گرایی به عنوان یک اصل، در زندگانی جوامع غربی حاکم است و بر این اساس، کالاهای مصرفی برای فروش توسط رسانه‌ها تبلیغ می‌شوند. گروه‌های غیرمتداول دینی نیز، افکار خود را در جوامع غربی، به عنوان کالاهای مصرفی و مطابق فردگرایی حاکم بر این جوامع ترویج می‌کنند. جوانان این جوامع هم، برای یک تغییر و تجربة جدید در این گروه‌ها جذب می‌شوند؛ زیرا این گروه‌ها از جهاتی با ادیان سنتی تشابه دارند.1 دانشمندان غربی این گروه‌های نوظهور غیرمتداول مذهبی را «شبه دین» (Quasi-religion) می‌نامند، که مانند کالاها در جوامع غربی خرید و فروش، عرضه و مصرف می‌شوند و رهبران آنها می‌کوشند افرادی را که به این گروه‌ها جذب شده‌اند، با هر وسیلة ممکن در گروه خود حفظ نمایند.2
این گروه‌های نوظهور، فاقد هرگونه تعلیمات دینی می‌باشند و فعالیت‌های آنها بر محور رهبرانشان انجام می‌شود، که تسلطی کامل بر اعضای خود دارند. اعضای این گروه‌ها بعداز عضو شدن در تشکیلات، از خانواده و جامعة خود کاملاً منقطع می‌شوند و در اختیار این گروه‌ها قرار می‌گیرند. در ایالات متحدة آمریکا، گروه‌های یاد شده، خود را به عنوان گروه دینی معرفی می‌نمایند تا از تسهیلات و معافیت در پرداخت مالیات به دولت استفاده نمایند.3 این‌گروه‌ها حتی برنامه‌های اساسی برای تعامل بین خود ندارند. اکثر آنها اعضای خود را در بخش‌های اختصاصی سکونت می‌دهند، تا از این راه کاملاً تحت کنترل تشکیلات سازمان خود باشند. بیشتر این گروه‌ها لباس متحدالشکل برای پیروان خود دارند و مراسم ویژة گروهی خود را در محل‌های اختصاصی برگزار می‌نمایند و کوشش آنها این است که اعضای گروه خود را از جامعه، دور نگه دارند.4
در پروژة سکولار نمودن جوامع جهانی، این گروه‌های غیرمتداول مذهبی را که جدیداً ظهور نموده‌اند، به عنوان ادیان جایگزین (Altermative Religions) معرفی می‌نمایند و دکتر «پیتر کلارک» استاد فلسفة دین در دانشگاه لندن این گروه‌ها را به «اسب‌های ترومن» (Troan Horses) (حمله از درون) تشبیه می‌کند که هدف آنها سکولار نمودن تمامی ادیان در جهان، از درون می‌باشد.5
بیشتر اعضای این گروه‌ها مورد سوء استفاده و استثمار رهبران و افراد مخصوص رهبران خود قرار می‌گیرند، ولی به دلیل شرم و ترس از آنها آنرا آشکار نمی‌کنند. با این حال، فسادهای جنسی و مالی از سوی بنیانگذاران این گروه‌ها سبب جدایی شمار زیادی از اعضای این گروه‌ها شده است.
اکثریت مطلق این گروه‌ها از نظام سرمایه‌داری خصوصی‌سازی، فرضیة نسبی‌گرایی (Relativism)، مکتب وحدت وجود (Monism) و فلسفة کلیت (Holism) ترویج می‌کنند و باورهای دینی آنها تلفیقی از عقاید ادیان مختلف با یکدیگر است و بر این اساس پیروان خود را در فضای فانتزی (خیال‌بافی) غوطه‌ور می‌نمایند.6 بیشتر پیروان این گروه‌ها از مواد مخدر و «مدیتیشن»  (meditation) برای به وجود آوردن حالت خلسه و نشاط بهره می‌گیرند که این باعث ایجاد تضاد میان تعقل و احساسات و انشعاب در شخصیت فرد می‌گردد. بعضی از این گروه‌ها ریاضت‌های سخت، و برخی از لذت‌جویی‌های افراطی را برای پیروان خود تجویز می‌کنند، و بدین‌سان پیروان خود را از دستیابی به حقیقت ابدی باز می‌دارند. این گروه‌ها ادعا دارند که ادیان جدید «عصر نو» می‌باشند، ولی اکثریت مطلق آنها، از مکاتب دینی قبل از مسیح در دوران وحشی‌گری قارة اروپا پیروی می‌کنند و این اعتقادات را با بعضی از افکار مذهبی ادیان آسیای دور تلفیق می‌نمایند. افکار شبه عرفانی که در این گروه‌ها ترویج می‌گردد، به خودپسندی در میان این افراد انجامیده است.

مخالفت شدید علیه این گروه‌ها

چنان‌که گذشت، استراتژی این گروه‌ها جذب جوانان بوده، و موفق شدند تعداد زیادی از جوانان را در این کشورها با تبلیغات گستردةخود جذب نمایند. جوانانی که عضو فعال این گروه‌ها شدند، شغل و کار خود را رها کرده، تمام وقت در اختیار گروه خود قرار گرفتند. با اوج گرفتن فعالیت‌های این گروه‌ها در اواخر دهة 1970 شماری از مؤسسات، برای مبارزه با این گروه‌ها در ایالات متحدة آمریکا به وجود آمدند که فعال‌ترین آنها «بنیاد آزادی شهروندان»7 «بنیاد خانوادة آمریکایی»،8 «شبکة بیداری از این گروه‌ها»9 «مؤسسة تحقیقات مسیحیت»،10 «بنیاد لیوجی ریان»،11 و «پروژة معنویت جعلی»12 می‌باشند. این مؤسسات از سوی والدینی که فرزندان خود را با جذب در این گروه‌ها از دست داده بودند، به وجود آمد. این مؤسسات، مراکزی را برای برگرداندن فرزندان و اعضای این گروه به حالت اولیه و سروسامان دادن به آنها به وجود آوردند. در این مراکز، جوانان با مشاوره و گفت و گو از گروه‌های مزبور جدا می‌شوند و به درون جامعه بازمی‌گردند. این مؤسسات با تحقیقات علمی خود اثبات کرده‌اند مراسم عبادی و زندگی در داخل گروه‌های یاد شده؛ براساس شست و شوی مغزی انجام می‌شود و از این رو، با کمک این مؤسسات، اعضای سابق این گروه‌ها چندین شکایت را به دادگاه‌های ایالات متحدة آمریکا ارائه کرده‌اند.13
«انجمن روان‌شناسی آمریکا»14 که بزرگ‌ترین مؤسسة روان‌شناسی ایالات متحدة آمریکا می‌باشد، در سال 2002 این گروه‌ها را تخریب‌کار و ایجاد کنندة تنفر در میان اعضای خود علیه جامعه معرفی کرد.15 در ایالات متحدة آمریکا در حال حاضر، بیش از یک هزار نفر از محققان دربارة تأثیر مخرب این گروه‌ها تحقیقات انجام می‌دهند.16
در کشور کانادا نیز چندین مؤسسه‌ای برای مقابله با این گروه‌ها به وجود آمده است.17
گفتنی است، گروه‌های غیرمتداول مذهبی، در کشورهای غربی، که مسیحی پروتستان می‌باشند، بیشتر نفوذ کردند؛ زیرا در پروتستانتیسم، به نام تفسیر انجیل و انجام اصلاحات در اعتقادت، تاکنون 13200 فرقه به وجود آمده است. این گروه‌ها تا حدی هم توانستند در دیگر کشورهای مسیحی کاتولیک نفوذ کنند و دلیل آن، دوری کلیسا از سیاست بوده که باعث کاهش قدرت اجتماعی آنها شده و نسبی‌گرایی و ناامیدی از آینده، باعث بحران‌های اجتماعی در جهان غرب شده است.18 حضور مسیحیان در کلیسای کشورهای پروتستان، در شمال اروپا رو به کاهش است؛ لیکن در ایالات متحده آمریکا به خاطر تبلیغات گستردة ایوانجلیست‌ها در دو دهة گذشته، رو به افزایش است.19 در کشورهای مسیحی ارتدوکس، بعداز فروپاشی نظام کمونیستی، رابطة خیلی نزدیکی بین دولت‌ها و کلیسای این کشورها به وجود آمده و سبب شده است جلو نفوذ و تبلیغات این گروه‌ها غیرمتداول مذهبی گرفته شود.20
در سه دهة بعداز جنگ جهانی دوم، ایالات متحدة آمریکا و کانادا شاهد به وجود آمدن گروه‌های جدید مذهبی بودند، که در طول تاریخ این کشورها بی‌سابقه بود.21 هرچند تنها پنج درصد از کل جمعیت این دو کشور در فعالیت‌های مذهبی این گروه‌ها، شامل عضویت برای مدتی کوتاه یا انجام مراسم مذهبی، شرکت داشتند؛ با گسترش فعالیت‌های متناقض و غیرمتداول آنها به نام دین، احساسات شدید مردمی علیه این گروه‌ها، تحریک، و باعث شد که توسط مردم، مؤسسات و تشکیلات قدرتمندی برای افشای فعالیت‌های غیرمتداول آنها در این دو کشور پدید آید.22
در این مدت، تعداد سه هزار مرکز از مراکز اقامتی متعلق به این گروه‌ها در آمریکا به وجود آمد که در آنها کارهای غیرمتداول و لذت‌جویی جنسی به نام افعال عرفانی توسط گروه‌ها انجام می‌گیرد! نویسندگان آمریکایی همانند «چارلز فراشیا»،23 و «بنیامین زابلوکی»24 کارهایی را که این گروه‌ها در مراکز خود انجام می‌دهند، در کتب خود شرح داده‌اند.
«گاردن ملتن» در دایرة المعارف ادیان آمریکایی 484 گروه از گروه‌های غیر متداول را وصف کرده است که از بین آنها 68 گروه در دهة 1950 و 184 گروه در دهة 1960 در ایالات متحده به وجود آمدند.25 دایرة المعارف انجمن‌ها26 چاپ سال 1983 بیش از پانزده هزار انجمن غیرانتفاعی ملی در آمریکا را معرفی کرده که در میان آنها 700 گروه غیرمتداول دینی وجود دارد و 147 گروه از آنها در دهه 1960 در این کشور به وجود آمده‌اند.
در دهة 1970 سازمان‌های متعددی برای مقابله با این گروه‌های غیرمتداول دینی در این کشور تأسیس گردید؛ به ویژه، بعداز خودکشیِ گروهیِ 917 نفر از اعضای گروه «معبد مردم» به رهبری «جیم جونس» در 21 نوامبر 1978 در جونس تاون کشور گویان در منطقة کرائیب، تنفر شدیدی در میان مردم آمریکا، علیه این گروه‌ها به وجود آمد؛ چرا که تعدادی از اعضای این گروه تبعة این کشور بودند.27
اولین سازمانی که علیه این گروه‌ها در آمریکا در سال 1972 به وجود آمد.، «فری کاگ»28 نام داشت و هدف آن، رهایی جوانان از گروه «فرزندان خدا»29 بود که توسط «مورس دیوید برگ» در اوایل دهة 1970 در کالیفرنیا تأسیس شده بود. اعضای این گروه طرفدار آزادی و بی‌بندوباری جنسی بودند و جوانان، اکثریت اعضای این گروه را تشکیل می‌دادند. والدین اعضای این گروه، که فرزندانشان را با جذب در آن گروه از دست داده بودند، برای نجات آنها مؤسسة «فری کاگ» را تشکیل دادند و موفق شدند تعداد زیادی از فرزندان خود را نجات دهند.30
در ایالات متحدة آمریکا بیش از صد مؤسسه برای مبارزه با گروه‌های غیرمتداول مذهبی فعالیت دارند که بعد از آغاز دهة 1970 در این کشور به وجود آمدند. در برخی از دانشگاه‌ها و حوزه‌های دینی مسیحیت، در این کشور، مراکز مطالعاتی دربارة این گروه‌ها به‌وجود آمده است که کتاب‌های بسیاری در نقد و بررسی این گروه‌ها منتشر کرده‌اند. استاد برجستة جامعه‌شناسی آمریکا پروفسور «رونالد اینرات»31 در دهة 1970 دو عنوان کتاب در نقد این گروه‌ها تألیف نمود که در افشای چهرة واقعی آنها نقش به سزایی داشته است. عناوین این دو کتاب: جوانان، شست‌وشوی مغزی و گروه‌های افراطی،32 (1977) و فریب گروه‌های غیرمتداول33 1979 می‌باشد.
مجلة «قدرت‌های اجتماعی» در شمارة دسامبر 1997، 75 مقالة علمی را معرفی کرده است که در آنها دانشمندان غربی، تأثیرات مخرب و زیانبار وارد شده به اعضای این گروه‌ها را بر اثر انجام مراسم عبادی غیرعادی بررسی علمی نموده‌اند.
در مراسم عبادی بیگانه و غیرعادی، که اعضای این گروه‌ها انجام می‌دهند، شاید در مرحلة اول، آرامش نسبی احساس کنند، ولی در درازمدت، آنها به اضطراب، ترس، رغبت به خودکشی، از دست دادن انگیزة زندگی و ضربة روحی دچار می‌شوند.34
افرادی که جذب این گروه‌ها می‌شوند، اکثراً، افراد آشفته و مغشوشی می‌باشند و رهبران آنها با افعال و روش‌های خاص، برای تسلط کامل بر اعضای خود می‌کوشند. رهبران این گروه‌ها با پول‌هایی که از عضای خود به دست می‌آورند، زندگی بسیار متجمل و مرفهی دارند. در دو دهة گذشته، موارد فراوانی از رسوایی و فساد مالی و جنسی رهبران آنها گزارش شده و حتی گاه، مسائل مالی و جنسی بین رهبران و اعضای آنها به درگیری‌های خشونت‌آمیز هم انجامیده است.35
یکی از روانشناسان معروف آمریکایی به نام پروفسور «مارگارت سینگر» از اعضای برجستة انجمن روانشناسی آمریکا پس از تحقیقات خود دربارة 300 نفر از اعضای سابق این گروه‌ها، نتیجه‌گیری نمود که آنها به دلیل عضویت در این گروه و انجام افعال غیرمتداول، دچار اضطراب، ترس، امراض قلبی، سکته و زخم معده شدند و بیش از 90 درصد آنها به همین دلیل، از گروه‌های خود جدا می‌شوند. پروفسور سینگر روش‌های این گروه‌ها را «متقاعدسازی اجباری»36 قلمداد می‌کند.37
یکی از خصوصیات گروه‌های غیرمتداولی، که به نام دین فعالیت می‌کنند، ترویج معنویت منهای عبادت خدا می‌باشد؛ چرا که آنها عبادت خدا را به عنوان خالق کائنات منکر می‌باشند. اکثر این گروه‌ها مراسم عبادی مرموزی را انجام می‌دهند و از مواد مخدر استفاده می‌نمایند و این باعث انواع فساد و تجربة تلخ برای اعضای این گروه‌ها شده است.
این گروه‌ها فقط در شهرهای بزرگ فعالیت می‌نمایند و این یک پدیدة کاملاً شهری است. رهبران این گروه‌ها انتقاد از خود، توسط پیروانشان را برنمی‌تابند و بدین سبب اعضای آنها مورد سوء استفاده‌های مختلف قرار می‌گیرند.38

حیدررضا ضابط

پی‌نوشت‌ها:
٭جمهوری اسلامی، ش 7505، 24/3/84.
1. Alternative Religions,p.16.
2. Stark.\R , Bainbridge. W. The Future Religion, p.437.
3. Robbins, Cults, Culture and the Law, p.98.
4. Bromley. D, Hadden. J.K.(ed), Religion and the Social Order, vol 3A, pp 116, 251.
5. The World’s Religoins, p.910.
6. Alternative Religions, pp 237-238.
7. Citizen’s Freedom Fondation.
8. American Family Foundation.
9. Cult Awareness Network.
10. Christian Research Instiute.
11. Leo J.Ryan Foundaion.
12. Spiritual Counterfeits Project.
13. New Religious Movements in the 21st Century, p.238.
14. American psychological Association.
15. New Religious Movemens in the 21st Century, p.237.
16. Ibid, p.238.
17. Ibid, pp.243-246.
18. Alternative Religions, p.7.
19. ر.ک: مقالة «تبلیغات دینی و سیاسی ایوانجلیست‌های جنگ‌طلب در ایالات متحده آمریکا» مشکوه، ش 79، ص 89ـ67 و موعود، ش 55، مرداد 1374.
20. New Religions Movements in the 21st Century, pp.104-106.
21. Beckford. James, A New Religious Movements and Rapid Social Change. pp1-2.
22. Ibid, pp19-20.
23. Fracchia, Charles A, Living Together Alone: The New American Monasticism.
24. Benjamin Alienation and Charisma: A Study of Contemporary Amerian Communes.
25. Melton. J. Gordon, Encyclopedia of American Religion (2 Vols), Wilmington, NC: McGrath, 1978.
26. The Encyclopedia of Association, 1983.
27. Hall. john R. Apocalypse Observed, pp 15-43.
28. Freecog.
29. The children of God (coG).
30. Alternative Religions. p25.
31. Professor Ronald Enroth
32. Youth, Brainwashing and the Extrmist Cults (1977).
33. The Lure of the Cults (1979).
34. Social Forces, volume 76, pp511-525.
35. Alternative Religions, pp.26-29 Apocalypse Observed pp.2-4. Meltoon, J.Gordon. Encyclopedia of American Religions (2 vols), Wilmingtion.
36. Coersive Persuasion.
37. Singer. Margaret Thaler, Coming Out of the cults. psychology today, pp 72-82.
38. Beckford, james A.cult controversies, pp.12-20.

بررسی گروه‌های مذهبی غیرمتداول و نوظهور در جهان غرب-1


برای جلوگیری از گرایش مردم تشنة حقیقت و معنویت در غرب، به دین اسلام، پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه در ربع قرن گذشته، نزدیک به 2500 گروه غیراصیل با عنوان گروه‌های مذهبی در آمریکا و اروپا به وجود آمده است.5 بیشتر این گروه‌ها تحت عنوان معنویت و رستگاری، پیروان خود را به انجام کارهای مبتذل و غیراخلاقی، وادار ساخته‌اند و در حقیقت، در مسیر حفظ و امتداد اباحه‌گری و سکولاریسم، گام برداشته‌

 اشاره:
جهان غرب از قرن 17میلادی و حتی پیش از آن، از دورة «رنسانس» به این سو، در جهت غیردینی کردن نگاه و نگرش مردم و سست کردن علایق دینی در زندگی روزمرة آنان تلاش کرده است. غرب در این دوران به نام «اومانیسم» و «فردگرایی» (Individualism) به طور کامل درصدد مخالفت با استیلای دین برآمد. پس از جنگ جهانی دوم و خصوصاً از دهة 1960 به این سو، گروه‌های مذهبی غیرمتداول بسیاری، خارج از چهارچوب ادیان رایج، در غرب، ایجاد شده است که هدف آنها سکولاریزه کردن دین می‌باشد؛ هرچند پایه‌گذاران این جنبش‌ها خود را به عنوان معلمان روحانی و دینی معرفی کرده‌اند. در این مقاله، نویسندة محترم به بررسی علل پیدایش، اعتقادات، و دیگر ویژگی‌های برجستة گروه‌های فوق پرداخته است که آنها را با هم می‌خوانیم.

این گروه‌ها را گاه، کشیش‌هایی که از یک کلیسای سنتی، گسسته و به دنبال ایجاد و راه‌اندازی «ادیان» خاصی برای خودشان بوده‌اند، تأسیس نموده‌اند. بروز این پدیده در غرب، تا حد زیادی، برخاسته از ترویج مرموزات و کارهایی غریبه، همچون سحر و جادو بوده که از سوی کلیساهای قدیمی نیز تحریم شده است و طی دهه‌های اخیر مجدداً رشد یافته است. طرفداران سحر و جادو در آمریکا و اروپا، ادیان پیش از مسیحیت اروپا، همچون «سلت‌ها» (Celts) و «درویدها» (Druids) را ترویج می‌کنند. مروجان این آیین‌ها، که به عنوان «جنبش‌های جدید دینی» (New Religious Movements) به خصوص در آمریکا، کانادا و اروپای شمالی معروف شده‌اند، با تضعیف ادیان سنتی در این کشورها نفوذ می‌کنند.1 در آمریکا و اروپا از این آیین‌های جدید با عنوان گروه‌های مذهبی بیگانه و غیررایج یاد می‌کنند. تنها در انگلستان، بعداز جنگ جهانی دوم تا سال 1987 بیش از 400 گروه از این نوع گروه‌ها به‌وجود آمده است که تعداد آنها در ایالات متحده، بیش از انگلستان می‌باشد.2
رهبران این گروه‌ها ترویج می‌کنند که هیچ کتاب مقدسی، در جهان، ابدی نیست، و انسان این شایستگی را دارد که دین جدیدی را خلق نماید. از نگاه آنها، روش‌های عقلی، مانع کشف و حصول حقایق دینی می‌باشد و رستگاری بشر، با کنارگذاردن روش‌های عقلی و پیروی مطلق از پایه‌گذاران این فرقه‌ها حاصل خواهد گردید. این فرقه‌های مذهبی بر محور شخصیت رهبران و مؤسسان خود استوارند و از این رو بیشتر آنها با مرگ بنیانگذارانشان، محو و نابود می‌گردند.3
اکثر بنیانگذاران این گروه‌ها ترویج می‌کنند که انسان با پیروی مطلق از آنان، می‌تواند «خدا» شود. بیشتر بنیانگذاران این گروه‌ها از ایجاد تحولات نهایی در هزارة سوم سخن می‌گویند و اینچنین تبلیغ می‌کنند که دنیا به پایان خود رسیده است و آنان منجی جامعة بشری در آخرالزمان هستند و انسانیت با پیروی از آنها به رستگاری خواهد رسید.4

علل پیدایش این گروه‌ها
امروزه، در غرب، نسبت به گذشته، رویکرد به دین، رشد قابل توجهی یافته است و این اتفاق عمدتاً برخاسته از درهم شکستن و فرو ریختن بسیاری از ایدئولوژی‌های ذهنی جهان غرب است که متأثر از تفکرات قرون 18 و 19  در اروپا، سربرداشته و جایگاه دین را در تمدن مدرن غرب، گرفته بود. آن ایدئولوژی‌ها به تدریج، رنگ باخت و خطر و قدرت تخریبیشان، به طرز بی‌سابقه‌ای هویدا گشت.
امروزه در جهان غرب، با برچیده شدن بساط مکاتب فلسفی مدرن (Philosophical Modern Schools) که تحت شالوده‌شکنی و  پست مدرنیسم (Post-Modernism Deconstructionalism) و منهدم ساختن همة ساختارهای معنایی موجود از پیش، مکتب‌های فلسفی جدید غرب را به پایان خود رسانده است. بیشتر فلاسفة معاصر غربی، معتقدند که دوران مشغلة فلسفی، به آن معنایی که تاکنون در غرب، فهمیده می‌شد، پایان یافته و دیگر مکاتب فلسفة جدید نمی‌توانند گرهی از کار غرب و انسان‌های تشنه و نیازمند هدایت معنوی در آن سامان بگشایند.
تمدن غرب، برای مردم جهان، تناقضات بی‌شماری را پدید آورده است که ایجاد انواع بی‌عدالتی‌ها در جوامع و تخریب محیط‌زیست از آن جمله است. زندگی، برای جوانان، در غرب، معنای خود را از دست داده است و آنان را به بیراهة لذت‌های آنی جسمانی از طریق روابط غیرانسانی و یا استفادة مدام از مواد مخدر و یا خشونت و جنایت کشانده است.
از این‌رو، پس از جنگ جهانی دوم، به ویژه، در ربع قرن گذشته، جنبشی آمریکایی و اروپایی، با هدف کسب تجارت روحانی و معرفت دینی به وجود آمده است. قدرت‌های سکولار در جهان غرب که تاکنون، با عنوان «تجدد» و رنسانس، با دین مبارزه می‌کردند و در همین راستا به ایجاد اومانیسم، لیبرالیسم و فردگرایی دست زدند، احساس خطر کردند که ساکنان غرب برای رهایی خود به دین مبین اسلام گرایش پیدا می‌کنند، چرا که درون مسیحیت معنویتی وجود ندارد و مسیحیت در مقابل هجوم گرایش‌های دنیاگرایانة سکولار عقب‌نشینی کرد. و حتی آموزه‌های مسیحیت که اساس تلقی دینی آن را تشکیل می‌دهد، براثر اصلاحات و نوسازی به وجود آمده در آن، به تدریج به آموزه‌هایی غیردینی تبدیل شده است.
برای جلوگیری از گرایش مردم تشنة حقیقت و معنویت در غرب، به دین اسلام، پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه در ربع قرن گذشته، نزدیک به 2500 گروه غیراصیل با عنوان گروه‌های مذهبی در آمریکا و اروپا به وجود آمده است.5 بیشتر این گروه‌ها تحت عنوان معنویت و رستگاری، پیروان خود را به انجام کارهای مبتذل و غیراخلاقی، وادار ساخته‌اند و در حقیقت، در مسیر حفظ و امتداد اباحه‌گری و سکولاریسم، گام برداشته‌اند.
در همین راستا، در ربع قرن گذشته، افرادی از هند، به نام «گورو» (Guru) تبلیغاتی گسترده را در آمریکا و اروپا انجام داده‌اند و تحت عنوان ترویج عرفان «هندویسم» پیروانی را به سوی خود جذب کرده‌اند. همچنین تعدادی از مرشدهای «صوفیه» نیز از کشورهای اسلامی، به ترویج تعالیم افراطی صوفیانه در غرب پرداخته‌اند، که آنان نیز از سوی دولت‌ها و رسانه‌های گروهی آن مورد حمایت قرار گرفته‌اند. قدرت‌های استعماری و استعمارگران جدید برای جلوگیری از نفوذ اسلام در جهان غرب، از این گروه‌ها بهره گرفته‌اند، زیرا اسلام، امروز، سریع‌ترین رشد را در میان سایر ادیان در جهان غرب، آفریقا و دیگر نقاط شناخته شدة جهان دارد.
همان‌طور که بیان شد، گروه‌های مذهبی مذکور بنیان‌های اعتقادی و رفتاری خود را، به اشکال گوناگون از ادیان بزرگ اقتباس کرده‌اند و آنرا به شکل تحریف شده‌ای، عرضه می‌دارند. به این گروه‌ها در انگلیس «میکس پیک» (Mixpick) یا مختلط گفته می‌شود، که ویژگی‌های نسبی‌گرایی، هیچ انگاری، شالوده‌شکنی، فردگرایی، سکولاریسم و اباحی‌گری را، که حاکم بر جوامع مدرن غرب می‌باشد، با پوششی از مسائل معنوی و عرفانی معرفی کرده و آنرا به عنوان معنویت فردگرا و یک مذهب خصوصی، عرضه می‌کنند.6
طالع‌بینی، جادوگری، غیب‌گویی، ورزش‌هایی معنوی ارتباط با ارواح و موجودات سایر سیارات، روش‌های درمانی و معالجة بیماری‌ها با داروهای طبیعی یا اعمال با مواد بلورین، کارکردهای این گروه‌های غیرمتداول مذهبی را شکل می‌دهد.7
این گروه‌ها شماری از مؤسسات فرهنگی و تجاری را در جهان غرب تأسیس کرده، کتب و مجلات متعددی را منتشر می‌کنند. بیشتر این گروه‌ها با مرگ بنیانگذاران آنها منقرض می‌گردند و با گذشت زمان تضعیف و محو می‌شوند. تمامی افعال و مناسک ظاهراً مذهبی آنها در جهان غرب توسط روان‌شناسان و جامعه‌شناسان برجسته و علمای مسیحیت شدیداً تکذیب و ابطال گردیده است.بیشتر رهبران این گروه‌ها وابسته به تشکیلات فراماسون‌ها «لژهای فراماسونری»8 (Fereemasons) هستند.
برطبق آمار، در جهان 33700 فراماسون وجود دارد. پیش از دهة 1980 فراماسون‌ها این ایده را ترویج می‌کردند که: «خدا مرده است.» اما در ربع قرن گذشته و با آغاز جنبش احیای دینی در سراسر جهان، فراماسون‌ها، که با صهیونیست‌ها و به خصوص با گروهی مرموز از آنها با نام «قباله» (Kabbaleh) (یا کابالا) رابطه‌ای نزدیک دارند، در راستای اهداف گروه‌های مذهبی مذکور، این ایده را تبلیغ می‌کنند که: پیروان این گروه‌ها با اطاعت از رهبرانشان می‌توانند خدا شوند.9 عقاید این گروه‌ها، درون خود، دارای رموز و اسراری است، و آنان جوانان 18 تا 25 ساله را هدف تبلیغات سازمان یافتة خود قرار می‌دهند.

ویژگی‌های برجستة این گروه‌ها
چنان‌که یاد شد، در یک ربع قرن گذشته، نزدیک به 2500 گروه از این گروه‌های غیرمتداول به نام دین در ایالات متحدة آمریکا و اروپا به سرعت به وجود آمدند. این گروه‌ها تغییراتی اساسی در اعتقاداتشان به وجود آوردند تا خود را با فرهنگ حاکم بر جامعة غربی کاملاً تطبیق نمایند. روش این گروه‌ها آن است که اعضای خود را ـ که بیشتر از جوانان جذب می‌نمایند ـ زیر نفوذ روانی رهبر و شست‌وشوی مغزی (Brain-Washing) گروه قرار می‌دهند. پس از جذب کامل اعضا، از آنان خواستار پول می‌شوند و حتی آنان‌را به منظور جمع‌آوری اعانه (کمک) به استخدام خود درمی‌آورند. از آنجا که شمار اعضای این گروه‌ها خیلی محدود است، میان آنها روابط و تعامل عاطفی به وجود می‌آید، و اکثراً وجود روابط نامشروع در بین اعضای این گروه‌ها گزارش شده است.
این گروه‌ها با توزیع مجلات، کتب، نوارهای سمعی و بصری و ایراد سخنرانی در هتل‌ها و مراکز شهری از ایدة خود ـ که مسائل مادی و روانی را تشکیل می‌دهد ـ با روش‌های متعدد درمانی ترویج می‌کنند.10 گفتنی است این گروه‌ها مسائل روانی و درمانی را که با واقعیت قطعی علوم پزشکی و روان‌شناسی ناسازگار است، به عنوان حقیقت علمی القا می‌کنند، که نتایج زیانبار و معکوسی برای اعضای آنها در پی‌داشته است.11
بیشتر این گروه‌ها به باورهای مذهبی تمدن‌های قدیم جهان، به ویژه دوران فراعنة مصر توجه خاص دارند و در کشورهای اروپا و آمریکا که کلیسا و مسیحیت در آنها تضعیف شده است، نفوذ می‌کنند.12 این گروه‌های بیگانه فرهنگ حاکم بر جوامع غربی را منعکس می‌نمایند و بدین‌سبب نتوانسته‌اند حتی با تبلیغات گستردة خود، تأثیری در جوامع غربی داشته باشند.13 گروه‌های مزبور به دلیل در اختیار نداشتن معیارهای معین و به خاطر ویژگی‌ التقاطی آن همواره از درون خود تجزیه و شاخه شاخه می‌گردند. این گروه‌ها فقط به خواهش‌های فردی توجه دارند و مسائل و تحولات اجتماعی را کاملاً نفی می‌کنند.14 پروفسور برایان ویلسون، استاد برجستة جامعه‌شناسی دانشگاه آکسفورد انگلستان، که مطالعاتی گسترده دربارة گروه‌های بیگانه دینی انجام داده است، این گروه‌ها را مظهر فردگرایی، اصالت فایده و تضادهای درونی می‌داند.15
پروفسور استیو بروس، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه ابردین اسکاتلند بریتانیا، که آثاری دربارة سکولاریسم در جهان غرب نوشته است، اظهار می‌دارد که این گروه‌ها اعتقاداتی روشن و مشخص ندارند و در حاشیه جوامع غربی قرارگرفته، ابعاد جوامع سکولار معاصر غربی را تأویل معنوی می‌نمایند.16
بیشتر رهبران این گروه‌ها قبلاً عضو یکی از این گروه‌ها بودند.17 بنیانگذاران و رهبران این گروه‌ها بر پیروان خود تسلط و کنترل مطلق دارند و خود و پیروانشان را خیر مطلق و دیگران را گمراه و شر مطلق معرفی می‌کنند.18
دهة 1960 در جوامع غربی را دهة اباحی‌گری و «هیپی» (Hippie) می‌نامند و از اوایل دهة 1970 اکثر اعضای سابق هیپی‌ها، که به دلیل اباحی‌گری و تضعیف روابط خانوادگی در جوامع غربی، از جامعه گسسته بودند، عضو این گروه‌های نوظهور دینی شدند و با عضویت در این گروه‌ها احساس عضویت در یک خانوادة مصنوعی را پیدا کردند. علاوه بر اینها افرادی که مبتلا به شرابخواری و استفاده از مواد مخدر و سرخورده از زندگی خانوادگی و محصول خانواده‌های متلاشی شدة طلاق هستند، نیز عضویت در این گروه‌های غیرمتداول دینی را می‌پذیرند.19 از ویژگی‌های این گروه‌ها آن است که رهبرانشان این عقیده را ترویج می‌نمایند که پیروان آنها از ارتکاب گناه و خلاف نباید در خود هیچ‌گونه احساس حقارت و ندامت کنند و برای جذب جوانان در رده‌بندی تشکیلاتی گروه‌هایشان از زنان بهره‌می‌گیرند.
در جوامع غربی، زن در رسانه‌های عمومی برای فروش کالا به عنوان یک ابزار استفاده می‌شود و گروه‌های غیرمتداول دینی هم برای جذب جوانان از وجود زن استفاده می‌نمایند. بعضی از این گروه‌ها ـ که فقط جادوگری را ترویج می‌کنند ـ اکثر زنانی را که طرفدارا نظریة «فمینیسم» می‌باشند، جذب می‌کنند. و پیروان این گروه‌ها را «زنان جادوگر» (witchcraft) می‌نامند. آنان عمل جادوگری را برای زنان «فمینیسم معنوی» (Spiritual Feminism) می‌خوانند،20 و این عقیده توسط یک نویسندة انگلیسی به نام جرالد گارنر (1964 ـ 1884 م) در اواخر دهة 1940 ترویج گردید؛ وی یک فراماسون بود و در موضوع جادوگری دو کتاب با عنوان جادوگری امروز21 و  سایه‌ها22 را تألیف نمود. فراماسون‌ها برای مبارزه با دین همیشه از خرافات به عنوان جنبه‌های معنوی ترویج نموده‌اند و در این زمینه «باشگاه آتش جهنم» را در قرن هیجدهم میلادی در سراسر انگلستان تاسیس کرده بودند که در آن، اعمال منافی عفت توسط اعضای آن صورت می‌گرفت.23

حیدر رضا ضابط


پی‌نوشت:
٭برگرفته از سایت نویسنده.
1. Hunt. Stephen. J, Alternative Religions, p.32.
2. Suthertand. stewart and others, the world’s Religion, pp.709ـ809.
3. Alternative Religions, pp.732ـ832.
4. Hal. John, Apocalypse Observied, pp.31ـ41.
5. Cresswell. J, Wilson. B, New Religious Movements: Challenge and Response, p.61.
6. Wuthnow. R, Christianity in the twentyـFirst Century, pp.93ـ104.
7.  Alternative Religions, pp.2,4,6,41,331.
8. لژ به محل تشکیل جلسات فرماسونری گفته می‌شود.
9. Schuster. Simon, Malachi. Martin, the keys of this Blood, p.915.
10. Alternative Religions, p.531.
11. Bruce.s, Cathedral to Cult, p.522.
12. Bainbridge. w, the sociology of Religious Movements, p.193.
13. Barker. Eileen, New Religious Movements, p.51.
14. Alternative Religions, p.41.
15. Wilson. Brayan, Contemporary Transformations of Religion, p.69.
16. Catedral to Cults, p.54.
17. Alternative Religions, p.22.
18. Jbid, p.42.
19. Christianity in the twenty-First Century, pp.93-104.
20. Alternative Religions, p.99.
21. Witchcraft to day.
22. Harun. Yahya, Global Freemasonry, pp. 161ـ551.