درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

عزیز دلم...

خیال سیر جمالت، طواف حُسن خداست

ندیده هم، مه رویت، چراغ دیدۀ ماست

قسم به صبح ظهور و به لحظۀ فرجت

که طول غیبتت از شوق ما نخواهد کاست

تو غایبی و همه خلق در حضور تواَند

کنار یار صدا می زنند یار کجاست

به دیده ای که نبیند به غیر روی تو را

چراغ عارضت از صد نقاب هم پیداست

بیا که لشکر فتح آیدت به استقبال

بیا که فاطمه را در قفات، دست دعاست

بیا که کعبه به دور سرت طواف کند

بیا که دیدۀ زمزم ز خون دل دریاست

بیا که تا تو نیایی، علی است، خانه نشین

بیا که فاطمه در طول غیبتت تنهاست

به گریه ای که ز هجر تو می کنیم قسم

که اشک ما همه از خون سیدالشهداست

هزار سال فزون صبح جمعه، هر هفته

صدای ناله "اَینَ الحسین" ما به سماست

بیا بیا که ببینیم باز هم علمت

به روی دست علمدار دشت کرببلاست

دعای ندبه و عهد و فرج بسی خواندیم

هنوز نالۀ اَمّن یُجیبمان بر پاست

بیا که بی تو همه عیدها عزا گشتند

بیا که بی تو زمان لحظه لحظه عاشوراست

به لحظه فرجت می خورد قسم، "میثم"

که صبح روز ظهور تو، صبح عید خداست

دلتنگتم...

عزیز دلم...

مدتیه دلم بی سرو سامون شده

زود بهونه گیرمیشه...

اصلا چاره براش پیدا نمی کنم....

میگی چیکار کنم...

حاج احمد میگفت...آخرمیکشی...

بسم الله...


عزیز دلم...

اشکام داره اروم اروم ...

میبینی چطور حرف دلشو راحت میزنه...

خیلی ساده و بی الایش...

اصلا مقدمه چینی بلد نیست...



دلتنگم ...

کاش مادر هم میتونست دستاشو بالا بیاره و دعا کنه...

بدون شرح...

عزیز دلم

دست خودم نبود اگرعاشقت شدم

باورنمی کنم! نه؛ مگرعاشقت شدم!؟

سینی به دست رد شدم از نو نهالی ام

در هیئت محل به نظر عاشقت شدم

از سفره های نذری مادر شروع شد

با عکسی از ضریح قمر عاشقت شدم

سینه به سینه عشق تو را ارث برده ام

من از دعای خیر پدر عاشقت شدم

آقا زهیر دیگری امروز آمده

دست مرا بگیرو ببر...عاشقت شدم

خون گریه می کنم ز فراق تو، حق بده

من جای دل ز راه جگر عاشقت شدم

برطالعم نوشته شده «عاشق الحسین»

دست خودم نبود اگر عاشقت شدم