درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

حرف حساب: با لذت و آرامش نماز بخوانید

آیت الله احمد مجتهدی تهرانی در یکی از سخنرانی های خود می گفتند:
«یکی از کسانی که زیر سایه ی عرش الهی اند، نمازخوان های خوب هستند؛ آنهایی که نماز خوب می خوانند، تقلید صحیح، حمد درست، با حضور قلب... از نماز لذت ببرید، کیف کنید، همانطور که گرسنه از غذا لذت می برد.»



«بعضیها وقتی به رکوع می روند، هنوز بدنشان آرام نگرفته، ذکر رکوع را می گویند. این نماز درست نیست. به سجده نرسیده ذکر را می گویند. ذکر سجده را سه قسمت می کنند، هنوز پیشانی شان به زمین نرسیده می گویند «سبحانَ»، «ربی الاعلی و بحم» را در سجده می گویند، «ده» را موقع بلند شدن! نماز باید با طمأنینه باشد. بدنتان آرام که گرفت، بعد ذکر بگویید.»


منبع:
کتاب «طریق دوست: مجموعه رهنمودهای اخلاقی حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی» ، ص 56.

حرف حساب: توسّل به حضرت جواد الائمّه(ع)

درباره ی آیت الله سید عبدالکریم کشمیری می گویند: بسیار دیده و شنیده شد که افراد برای امور مادی، مانند خرید خانه و ماشین و رزق و ازدواج، از وی راهنمایی می خواستند. آن بزرگوار می فرمود:

«سوره یس بخوانید و ثواب آن را به امام جواد (ع) تقدیم کنید، حاجت شما را خواهند داد. گاه امر می کرد صلوات برای حضرتش هدیه کنند و آن را در توسّل به این امام کریم مجرّب می دانست.»

«روح و ریحان»، صص 101 و 102؛ به نقل از نویسنده : به کوشش: حسن قدوسی زاده،

تو خود بخوان حدیث مفصل (کسب اطلاعات نظامی در مورد قریش..)

رسول خدا (ص) و مسلمانان پس از اینکه مطلع شدند که عده ای از قریشیان به سمت بدر آمده اند، مثل همیشه ابتدا به کسب اطلاعات نظامی از طرف مقابل خود اقدام کردند.
برای مثال نخست خود پیامبر (ص) با یک سرباز دلاور، پس از طی مسافتی، نزد رئیس قبیله ای رفتند و در خلال صحبت، از او پرسیدند: از قریش و محمد (ص) و یاران او چه اطلاعی داری؟

او چنین گفت: به من گزارش داده اند که محمد (ص) و یاران او در فلان روز از مدینه حرکت کرده اند. اگر گزارش دهنده راستگو باشد، اکنون او و یارانش در فلان نقطه هستند (نقطه ای را نشان داد که مسلمانان در آنجا مستقر شده بودند) و نیز به من خبر داده اند که قریش در چنین روزی از مکه حرکت کرده است، اگر گزارش رسیده صحیح باشد، احتمالا حالا در فلان نقطه هستند (نقطه ای را معین کرد که قریش درست در آنجا تمرکز داشتند.)

علاوه بر این یک گروه گشت که در میان آنها زبیر عوام و سعد ابی وقاص هم بودند، به فرماندهی حضرت علی(ع)، کنار آب بدر رفتند تا اطلاعات بیشتری به دست آورند و این نقطه معمولاً مرکز تجمع و دست به دست گشتن اطلاعات بود. این افراد در اطراف آب، به «شترِ آب کشی» با دو غلام که متعلق به قریش بودند، برخورد کردند و هر دو را دستگیر کرده به محضر پیامبر (ص) آوردند. پس از بازجویی، معلوم شد که آن دو مأمورند که آب به قریش برسانند.

پیامبر (ص) از آنها پرسیدند که قریش کجا هستند؟ گفتند: پشت کوهی که در بالای بیابان قرار گرفته است. سپس از تعداد نفرات سوال کردند. آنها گفتند: دقیقاً نمی دانیم. حضرت (ص) فرمودند: روزی چند شتر می کُشند؟، گفتند: یک روز ده شتر و روز دیگر 9 شتر. حضرت رسول (ص) فرمودند: پس نفرات آنها بین نهصد و هزار است. و بعد از سران آنها سوال نمودند و آنها پاسخ دادند: عتبة بن ربیعه، شیبة بن ربیعه، ابوالبختری بن هشام، ابوجهل بن هشام، حکیم بن حزام و امیة بن خلف و ... در میان آنها هستند. در این هنگام پیامبر (ص) رو به اصحاب خود کردند و فرمودند :«مکه جگر پاره های خود را بیرون ریخته است». سپس دستور دادند این دو نفر زندانی گردند تا تحقیقات ادامه یابد.

از دیگر اقداماتی که برای کسب اطلاعات جنگی در مورد دشمنان انجام شد این بود که دو نفر ماموریت پیدا کردند وارد دهکده «بدر» شوند و اطلاعاتی از کاروان کسب کنند. آنها در کنار تلی نزدیک به آب پیاده شدند و وانمود کردند که تشنه هستند و آمده اند آب بخورند. اتفاقاً در کنار چاه دو زن را دیدند که با یکدیگر سخن می گویند. یکی به دیگری می گفت: چرا قرض خود را نمی پردازی، می دانی که من نیازمندم؟ دیگری در پاسخ او گفت: فردا یا پس فردا کاروان می رسد و من برای کاروان کار می کنم، سپس بدهی خود را ادا می نمایم . «مَجدی بن عمرو» که در نزدیکی این دو زن بود، گفتار بدهکار را تصدیق کرد و آن دو زن را از هم جدا نمود.
هر دو سوار از شنیدن این خبر خوشحال شدند و پیامبر (ص) را از آنچه شنیده بودند آگاه ساختند.

بالاخره کارها انجام شد و لشکر مسلمانان خود را آماده جنگ با قریش کرد. در این وقت سپاه مجهز قریش از راه رسید و چون از تپه ای که رو به روی مسلمانان بود، سرازیر شدند، رسول خدا (ص) سر به سوی آسمان بلند کرده و فرمودند:

«بار الها این قریش است که با تمام نخوت و تکبر خود به سوی ما می آیند تا به دشمنی با تو برخاسته و رسول تو را تکذیب کنند، پروردگارا! من اینک چشم به راه نصرت و یاری تو هستم. همان نصرتی که به من وعده داده ای، پروردگارا! تا شب نشده آنان رانابود کن.»

منبع: فروغ ابدیت، آیت الله جعفر سبحانی، ج1، ص407؛ با تصرف و تلخیص.

بر آستان اجابت

مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری از استادش، مرحوم آیت الله سیّدمحمّد فشارکی نقل می‌کند که به هنگام شیوع وبا در «سامرّاء» ایشان فرمود:من حکم کردم بر زنان و مردان از شیعیان سامرّاء که زیارت عاشورا بخوانند و ثواب آن را هدیه نمایند به روح مطهّر حضرت نرجس خاتون، والده ماجده حضرت حجّت(ع) و او را در نزد فرزندش شفیع قرار دهند تا ایشان نیز در نزد خداوند شفاعت نمایند و من ضامن می‌شوم که هرکس این عمل را انجام دهد، مبتلا به بیماری وبا نشود. همه شیعیان به این حکم عمل کردند و هیچ کس مبتلا به وبا نشد.


بر آستان اجابت

 

••• مطمئن‌ترین و نزدیک‌ترین راه برای اجابت دعا
همه امامان، کشتی نجاتند؛ لیکن کشتی امام حسین(ع) سریع‌تر است.
همه ائمّه(ع) مشعل هدایتند؛ ولی مشعل اباعبدالله الحسین(ع) پرفروغ‌تر است. همه اولیای الهی درهای رحمت پروردگارند؛ امّا درِ رحمت امام حسین(ع) فراخ‌تر است.
همه شهیدان راه حقّ شفابخشند؛ لیکن شفابخشیِ امام حسین(ع) گسترده‌تر است.
همه پیشوایان الهی اعجازگرند؛ ولی معجزات امام حسین(ع) همگانی‌تر است.
امام حسین(ع) هرچه داشت، در طبق اخلاص نهاد و همه را یک‌جا، در راه خدا داد.
خدا نیز به او پاداشی فراخور خداوندی‌اش عطا فرمود: شفا در تربت او، استجابت دعا تحت قبّه او و دوای هر دردی را در گروی یک نگاه او قرار داد.
یکی از وسایل مهم و مجرّب برای توسّل به حضرت سیّدالشّهداء(ع)، «زیارت عاشورا» است.
زیارت عاشورا و مداومت بر آن، بسیار سهل و آسان است. هر کسی در هر مکان و در هر زمانی می‌تواند با دلی پاک و نیّتی صادق به درگاه او روی آورد و این زیارت را طبق دستور امام(ع) بخواند و مشکلش را حل شده بیابد.
چقدر فراوانند کسانی که اولاددار نمی‌شدند، با زیارت عاشورا صاحب اولاد شدند! به بیماری سخت و کمرشکنی چون سرطان مبتلا بودند، از برکت زیارت عاشورا بهبودی یافتند! سرپناهی نداشتند و در پرتوی زیارت عاشورا صاحب خانه و کاشانه شدند!
وه چقدر بسیارند کسانی که یک عمر از درد هجران سوختند، با زیارت عاشورا به کعبه مقصود و قبله موعود رسیدند!

 

••• آثار معجزه‌آسای زیارت عاشورا
آثار معجزه‌آسای زیارت عاشورا در این صفحات نمی‌گنجد؛ ولی به حکمِ
آب دریا را اگر نتوان کشیـد
به قدر تشنگی باید چشید
به نمی از یمِ بیکران آن اشاره می‌کنیم:
1. مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری از استادش، مرحوم آیت الله سیّدمحمّد فشارکی نقل می‌کند که به هنگام شیوع وبا در «سامرّاء» ایشان فرمود:
من حکم کردم بر زنان و مردان از شیعیان سامرّاء که زیارت عاشورا بخوانند و ثواب آن را هدیه نمایند به روح مطهّر حضرت نرجس خاتون، والده ماجده حضرت حجّت(ع) و او را در نزد فرزندش شفیع قرار دهند تا ایشان نیز در نزد خداوند شفاعت نمایند و من ضامن می‌شوم که هرکس این عمل را انجام دهد، مبتلا به بیماری وبا نشود.
همه شیعیان به این حکم عمل کردند و هیچ کس مبتلا به وبا نشد.
این مطلب به قدری روشن بود که سنّی‌ها از روی شرمساری، مرده‌های خود را شبانه دفن می‌کردند و به «حرم مطهّر عسکریّین(ع)» می‌آمدند و می‌گفتند:
ما به شما درود می‌فرستیم؛ آن‌گونه که شیعیان می‌فرستند.1
2. در عهد زعامت مرحوم آیت الله حاج سیّدمحمّد حجّت کوه‌کمری، قحطی و گرانی سختی پدید آمد. آن مرحوم به چهل نفر از طلّاب مهذّب و متدیّن  دستور داد که به «مسجد جمکران» مشرّف شوند و در پشت‌بام مسجد به صورت دسته‌جمعی، زیارت عاشورا را با صد سلام و صد لعن و «دعای علقمه» را بخوانند. آنگاه به حضرت موسی‌بن جعفر(ع)، حضرت ابوالفضل(ع) و حضرت علی‌اصغر(ع) متوسّل شوند، رفع گرانی و نزول باران را از خداوند بخواهند.
چهل تن از طلبه فاضل و متدیّن به امر مرجعیّت اعلای تشیّع به میعادگاه عاشقان شرفیاب شدند؛ زیارت عاشورا را طبق دستور آن مرجع آگاه انجام دادند و مسجد جمکران را به قصد «قم» ترک کردند. هنوز به دِه «جمکران» نرسیده بودند که بارانِ رحمت سیل‌آسا فرو ریخت و طلّاب، ناچار شدند که لباس‌های خود را در آورند، کفش‌های خود را به دست بگیرند و از میان سیلاب‌ها عبور کنند.2
3. داستان همسرِ صالحه استاد اشرف حدّاد را همه شنیده‌اند که به زیارت عاشورا مداومت داشت. در شب اوّل رحتلش، سه بار امام حسین(ع) به دیدارش تشریف‌فرما شدند و در بار سوم، امر فرمودند که عذاب را از اهل آن قبرستان بردارند.3
4. سیّد احمد رشتی هنگامی که از قافله عقب ماند و از زندگی دست شست، توسّل فراوان نمود. سرانجام به محضر کعبه دل‌ها تشرّف یافت. حجّت خدا بعد از فرمان نماز شب و «جامعه کبیره» فرمود:
«شما چرا عاشورا نمی‌خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا.»4
5. مرحوم میرزا ابراهیم محلّاتی، عموی محروم آیت‌الله حاج شیخ بهاءالدّین محلّاتی، در شب 24 صفر 1336 ه‍ .ق. در «شیراز» رحلت کرد. در همان شب مرحوم شیخ مشکور در «نجف اشرف» حضرت عزرائیل(ع) را در رؤیا دید و از او پرسید: از کجا تشریف می‌آورید؟ فرمود: از شیراز، از قبض روح میرزا ابراهیم محلّاتی می‌آیم.
از وضع آن مرحوم در عالم برزخ پرسید؛ فرمود: در بهترین حالت است. خداوند هزار فرشته موکّل فرموده که از او اطاعت کنند.
پرسید: از کجا ایشان به این مقام رسیده‌اند؟ فرمود: او سی سال تمام بر زیارت عاشورا مداومت داشت.
شیخ مشکور خوابش را برای میرزا محمّدتقی شیرازی نقل کرد. او به شدّت گریه نمود. گفت: خواب است. فرمود: بلی؛ ولیکن خوابِ شیخ مشکور است.
فردای آن روز، تلگرافی از شیراز رسید و صادقه بودن رؤیای شیخ مشکور بر همگان ثابت شد.5
6. مرحوم شیخ صدرا بادکوبه‌ای که بر زیارت عاشورا مداومت داشت، در 11 شعبان 1392ه‍ ‌.ق. درگذشت. پس از بیست و سه سال هنگامی‌که قبر شریفش در موقع تخریب «وادی السّلام» توسط رژیم عفلقی شکافته شد، پیکر پاکش، تر و تازه پدیدار گردید.6
7. مرحوم حاج شیخ حسن فرید که داستان سامرّاء را از مرحوم حائری شنیده بود، به گرفتاری سختی مبتلا می‌شود. از روز اوّل محرّم شروع به خواندن زیارت عاشورا می‌کند. روز هشتم از برکت آن زیارت، به صورت خارق العادّه‌ای مشکلش حل می‌شود.7
8. بانویی که تا بیست سال بعد از ازدواج، اولاددار نمی‌شد، با مداومت بر زیارت عاشورا ـ به مدّت چهل روز ـ صاحب فرزند شد.8
9. مرحوم آقا نجفی اصفهانی می‌نویسد:
دو چلّه زیارت عاشورا جهت مطالب مشروع خواندم و نتیجه گرفتم.9
10. مرحوم حاج شیخ عبدالنّبی عراقی که کتاب ارزشمندی در کیفیت مداومت بر زیارت عاشورا نوشته، انگیزه نگارش این کتاب را برآورده شدن حاجتی به برکت زیارت عاشورا معرفی می‌کند که به نظر ایشان محال عادی بوده است.
در شیوه‌ای که ایشان بیان فرموده، سه روز روزه گرفته می‌شود، روز سوم غسل زیارت کرده، به صحرا رفته، به خواندن زیارت عاشورا پرداخته می‌شود.10

••• کیفیّت ختم زیارت عاشورا
امّا بهترین کیفیّت زیارت عاشورا بر اساس روایتی که شیخ طوسی(ره) در «مصباح المتهجّد» و ابن قولویه در «کامل الزّیارات» از امام‌صادق(ع) نقل کرده‌اند، به قرار زیر است:
1. غسل زیارت کردن در اوّل روز؛
2. رفتن به صحرا یا محلّی مرتفع؛
3. اشاره کردن به سوی «کربلا»؛
4. لعن فراوان بر قاتلان امام حسین(ع) نمودن؛
5. تکبیر گفتن؛
6. زیارت «امین‌الله» یا زیارت ششم امیرالمؤمنین(ع) را خواندن؛
7. دو رکعت نماز زیارت به جای آوردن؛11
8. زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام خواندن؛
9. دو رکعت نماز زیارت به جای آوردن؛
10. دعای علقمه خواندن.
امام صادق(ع) تضمین کرده است که هر کس این زیارت را به این کیفیّت بخواند، زیارتش قبول، سعی‌اش مشکور، دعایش مستجاب، حاجتش روا و سلامش به محضر سیّدالشّهداء(ع) واصل گردد. آنگاه پس از آنکه پاداش زیارت عاشورا را هزار هزار حج، هزار هزار عمره و هزار هزار جهاد در محضر رسول خدا(ص) بیان می‌کنند، می‌فرمایند:
«اگر بتوانی در همه عمر، همه روزه این زیارت را بخوانی، انجام بده، که همه این پاداش‌ها از آنِ تو خواهد بود.»
و در پایان می‌فرمایند: «هرگاه تو را حاجتی پیش آید، این زیارت را با این دعا بخوان و به این وسیله به سوی خدا توجّه کن که البتّه حاجتت برآورده می‌شود و بی‌گمان خداوند خلف وعده‌ نمی‌کند.»12
با توجّه به نکات یاد شده، بر همه ما لازم است که مشکلات خود را با توسّل به ائمّه اطهار(ع) و به خصوص از رهگذرِ مداومت بر زیارت عاشورا حل کنیم و از فیوضات بیکران این زیارت غفلت نکنیم.

••• راه آســـان
صحیح‌ترین، معتبرترین، کامل‌ترین و جامع‌ترین کیفیّت ختم زیارت عاشورا همان است که از مصباح المتهجّد شیخ طوسی(ره) نقل کردیم؛ امّا برای کسانی که می‌خواهند همه روزه توفیق ختم زیارت عاشورا پیدا کنند، ولی زمان آنها برای چنین کاری کفاف نمی‌دهد، راه آسانی هست که صاحب کتاب «الصّدف المشحون» با سلسله اسنادش از امام هادی(ع) روایت کرده است. بر اساس این نقل، می‌توان جمله لعن را یک‌بار خوانده، فقط جمله «اللّهمّ العنهم جمیعاً» را صد بار گفت.
همچنین جمله سلام را یک بار خوانده، فقط جمله «السَّلَامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلَى أَوْلَادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَیْن‏» را صد بار گفت.13
آیت الله شبستری نیز این متن را از شیخ طوسی(ره) نقل کرده و شرح داده که صاحب «الذّریعه» نیز به آن اشاره نموده است.14

••• آداب ختـــم
همه ختومات از جمله ختم زیارت عاشورا آدابی دارند که رعایت آنها شایسته است:
1. با وضو باشد؛
2. رو به قبله باشد؛
3. با توجّه کامل انجام پذیرد؛
4. به قصد قربت باشد؛
5. به دور از هر گونه ریا و تظاهر انجام پذیرد؛
6. در صورت امکان در اماکن مقدّسه و مشاهد مشرّفه انجام شود؛
7. در صورت امکان، در ساعت معیّن انجام شود؛
8. در صورت امکان، در مکان معیّن انجام پذیرد؛
9. بدون تکلّم در وسط باشد؛
10. با تن پاک، جامه نظیف، به دور از لقمه شبهه‌ناک باشد.
در مورد ختم زیارت عاشورا، علاوه بر آداب یاد شده، رعایت چند نکته دیگر مناسب است:
1. غسل زیارت کرده باشد؛
2. رو به سوی کربلا باشد؛
3. در صحرا، پشت بام، جای مرتفع، زیر آسمان باشد؛
4. متن زیارت را با صد لعن، صد سلام و سجده انجام دهد؛
5. قبلاً زیارت امین الله یا زیارت ششم امیرمؤمنان(ع) را بخواند؛
6. دو رکعت نماز زیارت به جا آورد؛
7. دعای علقمه را بخواند؛
8. بر قاتلان امام حسین(ع) لعنت فراوان کند؛
9. آن را به نیّت تعجیل در امر فرج انجام دهد؛
10. برای تعجیل در امر فرج دعا کند و حدّاقل بگوید:

«اللَّهُمَّ رَبَّ الْحُسَیْنِ اشْفِ صَدْرَ الْحُسَیْنِ وَ اطْلُبْ بِثَارِهِ اللَّهُمَّ انْتَقِمْ مِمَّنْ قَتَلَهُ وَ أَعَانَ عَلَیْه‏»15


پی‌نوشت‌ها:
1. این داستان به خطّ مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری در نزد نگارنده موجود است.
2. این داستان را به نقل از شاهدان عینی در کتاب «کریمه اهل بیت»، ص 481 آوردیم.
3. این واقعه را صاحب «شفاء الصّدور» در ج 1، ص 126 با سند معتبر نقل کرده است.
4. این تشرّف و این فرمان را مرحوم نوری در نجم الثّاقب، ص 342 بدون واسطه از سیّد احمد رشتی نقل کرده است.
5. شرح حال آن فقید سعید در کتاب «مردی بزرگ از خطّه فارس» به تفصیل آمده و این داستان در منابع فراوان، از جمله «داستان‌های شگفت»، ص 344 آمده است.
6. مشروح این داستان را در کتاب «اجساد جاویدان»، ص 355 آوردیم.
7. داستان‌های شگفت، ص 458.
8. زیارت عاشورا و آثار شگفت، ص 32.
9. سیاحت شرق، ص 380.
10. نگارنده گوید: شیخ طوسی سه روز روزه را در زیارت وارث نقل فرموده است. [مصباح المتهجّد، ص 717].
11. شیخ طوسی، مصباح المتهجّد، ص 781.
12. شیروانی، الصّدف المشحون، ص 199.
13. شبستری، اللّؤلؤ النضید، ص 140.
14. آقا بزرگ طهرانی، الذّریعه، ج 15، ص 29.
15. کفعمی، البلد الأمین، ص 280

 

هرزه زبانی

 «ای علی! بدترین مردم کسی است که مردم از زبان بد او ترسیده، از روی ترس او را گرامی بدارند.» (1)
بعضی آدمها واقعا همین هستند؛ افرادی بد دهن، اهل داد و بیداد و فحش و ناسزا. خدانکند که از چیزی ناراحت شوند، تمام اطرافیان را به باد فحش و بد و بیراه می گیرند و خیلی وقتها خانه و خیابان هم برایشان فرقی ندارد. احتمالا در اطرافیان دور و نزدیک، از این دست افراد دیده اید. البته شاید هم خدای نکرده خودتان کمی بد زبان باشید. اگر این طور است، این مطلب را بخوانید تا با برخی پیامدهای زشت این رفتار و راههای ترک آن آشنا شوید.


دشمن خدا نباشیمیکی از یاران امام صادق(علیه السلام) می گوید: «بر امام صادق(علیه السلام) وارد شدم. در ابتدا فرمودند: به من بگو قضیه تو با شتربانت چه بوده است؟ [ سپس فرمودند] بپرهیز از اینکه زشتگو و بدزبان و یا فریادزن یا لعنت کننده باشی. من گفتم به خدا سوگند او به من ستم کرده است. حضرت فرمودند: اگر او به تو ظلم کرده، همانا تو بر او پیشی گرفتی [به سبب ناسزا گفتن، تو هم ستم کردی]. همانا فحش از رفتار من نیست و پیروان خود را نیز به آن امر نمی کنم. از پروردگارت آمرزش بطلب و [به سوی بدی] باز نگرد.»(2)
همچنین امام باقر(علیه السلام) نیز می فرمایند: «همانا خداوند فحش دهنده ی هرزه گو را دشمن می دارد.»(3)

دعوت به ناسزاگویی
غیر از اینکه ناسزاگویی و بد زبانی، یک صفت بد اخلاقی به شمار می آید و به شدت نهی شده است، پیامدهای دیگری هم دارد. برای مثال اصلی ترین پیامد آن، این است که با این کار، دیگران را هم به ناسزاگویی تشویق می کنیم و در حقیقت با این کار خود، آنها را به فحش دادن به خودمان دعوت می کنیم. زیرا خیلی از افراد مقابله به مثل می کنند و رفتار بد را با همان رفتار پاسخ می دهند. همانطور که در قرآن کریم می خوانیم: «خدایان آنها را فحش ندهید؛ چراکه آنها نیز (در مقابل) از روی دشمنی به خداوند ناسزا می گویند.»(4) همچنین امام علی (ع) می فرمایند: «هر که عیبجویى کند، عیبجویى شود و هر که ناسزا گوید، پاسخ (ناسزا) شنود...»(5)

نابودی برکت
یکی دیگر از آثار بدزبانی، از بین رفتن برکت از زندگی است. امام باقر (ع) می فرمایند: «هرکس به برادر مسلمانش ناسزا بگوید، خداوند برکت روزی را از او می گیرد و او را به خود واگذاشته و زندگی اش را فاسد می کند.»(6) ان شاالله که خداوند هیچ کداممان را به حال خود رها نکند.


اجابت نشدن دعا امام صادق (ع) می فرمایند: « مردی در میان بنی اسرائیل مدت سه سال از خداوند فرزند می خواست . زمانی که دید خداوند دعای او را اجابت نمی کند ، گفت : پروردگارا آیا من از تو دورم که صدای مرا نمی شنوی یا تو به من نزدیکی و دعایم را اجابت نمیکنی. پس، کسی [را] در خواب [دید که نزد] او آمد و گفت : همانا تو سه سال است خدا را با زبانی آلوده به ناسزا و قلب بی هراس از خدا و انگیزه غیر راستین میخوانی. ناسزاگویی را از زبانت جدا ، و قلب خود را اهل ترس و تقوا ساز و انگیزه خویش را نیکو کن. آن مرد چنین کرد؛ سپس خدا را خواند و برای او فرزندی به دنیا آمد.»(7)

اما چطور می توانیم که این صفت زشت را از خود دور کنیم؟ شاید در ابتدا کمی سخت باشد، اما با یاری خداوند و نیت پاک و اراده ی قوی، ان شاالله خواهیم توانست.
•    اول اینکه خشم را از خود دور کنیم. بیشتر داد و فریادها و ناسزاگویی ها، ناشی از عصبانیت ماست. نه اینکه هرگز عصبانی نشویم، بلکه مهم این است که در زمان عصبانیت چطور رفتار کنیم. داد و بیداد و فحش و ناسزا دادن کار آسانی است، هنر این است که خودمان را کنترل کنیم.

•    دومین کاری که می توانیم انجام دهیم این است که از فحش و بدزبانی حتی به شوخی هم بپرهیزیم، زیرا این کار نه تنها به خودی خود مذموم و زشت است، بلکه به عادت تبدیل می شود و به مرور زمان از ما یک انسان بدزبان می سازد. اتفاقی که به خصوص در شبکه های اجتماعی در حال گسترش است و به طور ناخودآگاه همه را درگیر می کند، تا جایی که استفاده از برخی واژه های ناشایست، عادی جلوه می کند. «خداوند عزوجل دوست دارد کسى را که در میان جمع شوخى کند به شرط آن که ناسزا نگوید.»(8)

در آخر هم دو نکته ی جالب را یادآور می شویم:
نکته ی اول این است که هرگاه کسی نسبت به ما بدزبانی کرد، در برابرش صبوری کنیم و هرگز بدزبانی نکنیم. امام علی (ع) - خطاب به قنبر- که مى خواست به کسى که به او ناسزا گفته بود، ناسزا گوید - فرمودند: «آرام باش قنبر! دشنامگوى خود را خوار و سرشکسته بگذار تا خداى رحمان را خشنود و شیطان را ناخشنود کرده و دشمنت را کیفر داده باشى. قسم به خدایى که دانه را شکافت و خلایق را بیافرید، مؤمن پروردگار خود را با چیزى همانند بردبارى و گذشت خشنود نکرد و شیطان را با حربه اى چون خاموشى به خشم نیاورد و احمق را چیزى مانند سکوت در مقابل او کیفر نداد.»(9)
نکته دوم هم این است که فکر نکنیم دشنام دادن و بدزبانی، فقط نسبت به انسانها زشت و مذموم است؛ بلکه این کار آنقدر در اسلام ناپسند است که پیامبر اکرم (ص) فرموده اند: «به بادها ناسزا مگویید که آنها (از جانب خداوند) مأمورند و کوهها و لحظه ها و روزها و شبها را ناسزا نگویید که گنهکار مى شوید و به خودتان بر مى گردد.»(10)

پی نوشت:

1.    بخشی از وصیت پیامبر اکرم (ص) به امام علی (ع)؛ آیت الله مجتبی تهرانی، کتاب اخلاق الهی، ج 4، مباحث قوه ی شهویه 3، آفات زبان (بخش یکم)، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ی اسلامی، ص 271.
2.    کلینی: کافی، ج 2، ص 326، ح 14؛ به نقل از همان، ص 267.
3.    کلینی: کافی، ج 2، ص 324، ح 4؛ به نقل از همان.
4.    انعام/ 108.
5.    کشف الغمّه، ج 3، ص 136 - منتخب میزان الحکمة، ص 494.
6.    حر عاملی: وسایل الشیعه، ج 16، ص 32، ح 20897. به نقل از آیت الله مجتبی تهرانی، کتاب اخلاق الهی، ج 4، مباحث قوه ی شهویه 3، آفات زبان (بخش یکم)، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ی اسلامی، ص 271.
7.     آیت الله مجتبی تهرانی، کتاب اخلاق الهی، ج 4، مباحث قوه ی شهویه 3، آفات زبان (بخش یکم)، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ی اسلامی، ص 172.
8.    امام باقر (ع)؛ کافى، ج 2، ص 663، ح4.
9.    أمالی المفید، ص 118، ح 2 - منتخب میزان الحکمة، ص 264؛
10.    علل الشرائع، ص 577، ح 1 - منتخب میزان الحکمة، ص 264.