درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

نشانه های یاران مهدی (ع )







« اینما تکونوا یات بکم الله جمیعا »1
هر جا باشید خداوند شما را حاضر می کند

در روایت متعددی که از ائمه اهل بیت (ع ) به ما رسیده این آیه به اصحاب مهدی (عج ) نیز تفسیر شده است .
در کتاب « روضه کافی » از امام باقر(ع ) می خوانیم که بعد از ذکر این جمله فرمود :
« یعنی اصحاب القائم , الثلاثماه والبضعه عشر رجلا , هم والله الامه المعدوده , قال یجتمعون والله فی ساعه واحده قزع کقزع الخریف » 2

منظور , امام قائم (ع ) که سیصد و سیزده نفرند , به خدا سوگند منظور از « امه معدوده » آنها هستند , به خدا سوگند در یک ساعت همگی جمع می شوند همچون پاره ای ابر پاییزی که بر اثر تندباد , جمع و متراکم می گردد.
از امام علی بن موسی الرضا(ع ) نقل شده است :
« و ذلک والله ان لوقام قائمنا یجمع الله الیه جمیع شیعتنا من جمیع البلدان » 3

به خدا سوگند هنگامی که مهدی (ع ) قیام کند , تمام پیروان ما را از تمام شهرها گرد او جمع می کند.
باید توجه داشت که این روایات در حقیقت اشاره به آن است که خدایی که قدرت دارد ذرات پراکنده انسانها را در قیامت از نقاط مختلف جهان جمع آوری کند , به آسانی می تواند یاران مهدی (عج ) را در یک روز و یک ساعت برای افروختن نخستین جرقه های قیام به منظور تاسیس حکومت عدل الهی و پایان دادن به ظلم و ستم جمع نماید . 4

« یا ایهاالذین امنوا من یرید منکم عن دینه فسوف یاتی الله بقوم یحبهم و یحبونه اذله علی المومنین اعزه علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومه لائم ذلک فضل الله یوتیه من یشا والله واسع علیم . » 5

ای کسانی که ایمان آورده اید هر کس از شما از آیین خود بازگردد (به خدا زیانی نمی رساند) خداوند در آینده جمعیتی را می آورد که آنها را دوست دارد و آنها نیز او را دوست دارند , در برابر دوستان متواضع و در برابر کافران نیرومند هستند , آنها در راه خدا جهاد می کنند و از سرزنش کنندگان هراسی ندارند.
این فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) می دهد و فضل خدا وسیع و خداوند دانا است .
علاوه بر اینکه طبق روایت زیادی که از طریق شیعه و سنی وارد شده این آیه در مورد علی (ع ) است , در روایات دیگری می خوانیم این آیه درباره یاران مهدی (ع ) نازل شده است که با تمام قدرت در برابر آنها که از آیین حق و عدالت مرتد شده اند می ایستند و جهان را پر از ایمان و عدل و داد می کنند . 6

پیامبر گرامی اسلام (ص ) فرموده است : این آیه درباره قائم (ع ) و یاران اوست که در راه خدا تلاش می کنند و از سرزنش هیچ ملامتگری ترس ندارند . 7
« فاستبقوا الخیرات , اینما تکونوا یات بکم الله جمیعا » 8
پس در عمل به خیرات سبقت جویید , که هر جا باشید خدا همه شما را می آورد.

همین است و فرمود : منظور از خیرات , ولایت و محبت اهل بیت (ع ) است , همچنانکه در جایی دیگر فرمود : « و لئن اخرنا عنهم العذاب الی امه معدوده :9 اگر عذاب را از ایشان تاخیر اندازیم , تا امت معدوده ... » که منظور از امت معدوده اصحاب قائم (ع ) هستند که در عرض یک ساعت همه یک جا جمع می شوند.

وقتی قائم (ع ) به سرزمین « بیدا » برسد , لشکر سفیان در برابرش صف آرایی می کند , پس خدای عزوجل زمین را دستور می دهد تا پاهای ایشان را در خود فرو برد و بگیرد و درباره همین مورد است که خدای عزوجل می فرماید :
« و لو تری اذ فزعوا فلا فوت و آخذوا من مکان قریب و قالوا آمنا به » 10 می گویند اینک ما به قائم آل محمد(ع ) ایمان آورده ایم , یعنی بین آنان و عذاب نشدنشان حائل ایجاد می شود . 11

« و لئن اخرنا عنهم العذاب الی امه معدوده لیقولن مایحسبه الا یوم یاتیهم لیس مصروفا عنهم و حاق بهم ما کانوا به یستهزون » 12

اگر مجازات را تا زمان محدود از آنها به تاخیر اندازیم (از روی استهزا) می گویند چه چیز مانع آن شد آگاه باشید آن روز که به سراغشان می آید هیچ چیز مانع آن نخواهد بود و آنچه را مسخره می کردند دامنشان را می گیرد.

در روایات متعددی که از طریق اهل بیت (ع ) به ما رسیده , امت معدوده به معنی نفرات کم , و اشاره به یاران مهدی (ع ) گرفته شده است , به این ترتیب معنی آیه نخستین چنین می شود : اگر ما مجازات این ستمگران و بدکاران را به قیام مهدی (ع ) و یارانش واگذار کنیم آنها می گویند چه چیز جلوی عذاب خدا را گرفته است ولی البته همانگونه که گفتیم معنی ظاهر این آیه این است که « امت معدوده » به معنی زمان معدود و معین است و اتفاقا در روایتی از امیرمومنان علی (ع ) در تفسیر آیه نقل شده « امت معدوده » همین اصطلاح « بطن آیه » بوده باشد که البته در این صورت بیان یک قانون کلی در مورد ستمگران است نه یک مساله مربوط به مشرکان و مجرمان زمان پیامبر(ص ) و می دانیم که قرآن آیاتش معانی مختلفی دارد , معنی نخستین و ظاهر آن ممکن است درباره یک مساله خاص یا گروه معین باشد اما معنی دوم آن یک معنی عام و مجرد از زمان و گروه معین .13

« الا ان اولیاالله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون » 14
آگاه باشید اولیا (و دوستان ) خدا نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند.

در کتاب « کمال الدین » از ابوبصیر از امام صادق (ع ) نقل شده که فرموده : « طوبی لشیعه قائمنا المنتظرین لظهوره فی غیبته و المطیعین له فی ظهوره اولئک اولیاالله الذین لا خوف علیهم و لا هم یحزنون » 15 خوشا به حال پیروان امام قائم (ع ) که در غیبتش (با خودسازی ) انتظار ظهورش را می کشند , و به هنگام ظهورش مطیع فرمان اویند , آنها اولیای خدا هستند همانها که نه ترسی دارند و نه غمی .

« فاذا جا وعده اولیها بعثنا علیکم عبادالنا اولی باس شدید فجاسوا خلال الدیار و کان وعدا مفعولا »16

هنگامی که نخستین وعده فرا رسد مردانی پیکارجو را بر شما می فرستیم (تا سخت شما را در هم کوبند حتی برای به دست آوردن مجرمان ) خانه ها را جستجو می کنند , و این وعده ای است قطعی .

در بعضی روایات , منظور از « عبادالنا الی باس شدید » حضرت مهدی (ع ) و یارانش می باشد. و در بعضی دیگر اشاره به جمعیتی گرفته شده است که قبل از مهدی (ع ) قیام می کنند .17

جعفر شیخ الاسلامی


پی نوشتها
1 ـ سوره بقره , آیه .148
2 ـ تفسیر نورالثقلین , جلد 1 , صفحه .139
3 ـ تفسیر مجمع البیان , ذیل آیه مورد بحث .
4 ـ تفسیر نمونه , جلد 1 , صفحه .503
5 ـ سوره مائده , آیه .54
6 ـ تفسیر المیزان , جلد 10 , صفحه .302
7 ـ تفسیر برهان , ج 1 , ص .479
8 ـ سوره بقره , آیه .148
9 ـ سوره هود , آیه .8
10 ـ سوره سبا , آیه 51 و .52
11 ـ تفسیر المیزان , جلد 32 , صفحه .308
12 ـ سوره هود , آیه .8
13 ـ تفسیر نمونه , جلد 9 , صفحه .32
14 ـ سوره یونس , آیه .62
15 ـ تفسیر نمونه ج 8 , صفحه 339 , به نقل از تفسیر نورالثقلین , جلد 2 , صفحه .309
16 ـ سوره اسرا , آیه .5
17 ـ نورالثقلین , جلد 3 , صفحه .138
از نشریه « جان جهان »

سیماى یاران حضرت مهدى(ع)

محمدتقى محمدى

 

صفحات تاریخ بشریت با همه نشیبها و فرازها، طلوعها و افولها، سراسر مشحون است از حوادث ریز و درشت که آفرینندگان آنها با دستهاى هم اندیشه و هم سو با خود، این صحنه ها را رقم زده اند. این دستان همفکر و هم جهت »یاران« نامیده مى شوند که با تمام وجود در تحقق اهداف و گرایشهاى خود تلاش مى کنند و موفقیت آنان مرهون جان فشانى، اخلاص و ایثار چنین یارانى است. مطابق معیارهاى تعقّل تاریخى، رمز موفقیت یا شکست این گونه افراد غالباً در توان و صلاحیت یا عدم توان یاران خود نهفته است. پیامبران و ائمه معصومین(ع) هم از این مسئله مستثنى نیستند و به وسیله یاران خفلّص، مرام و منظور خود را پیاده کرده و رسالت الهى شان را انجام داده اند. همان طورى که پیامبر(ص) با مساعدت مهاجرین و انصار هدف الهى خود را تحقق بخشید و حضرت على(ع) و فرزندان اطهارش هم با همدلى و همیارى یاران اندک خود در صدد اجراى منویات الهى خود بودند و در این میان رشادتها و ایثارها و جانفشانیهاى یاران حضرت سیدالشهداء(ع) جایگاه ویژه اى در تاریخ بشریت دارد. همچنین حضرت بقیةاللَّه الاعظم(ع) را در تحقق دولت کریمه، یارانى مساعدت خواهند کرد و با قلت عفدّه و عفدّه، جهان را زیر لواى آن حضرت خواهند آورد و بستر تحقق حکومت واحد جهانى را مهیا خواهند ساخت. در این نوشته قصد آن داریم که نگاهى هر چند گذرا بر سیماى یاران آن حضرت داشته باشیم.
در روایات متعددى که از ائمه معصومین(ع) وارد شده سیماى یاران حضرتش ترسیم شده است، که از میان آنها به مرفوعه فضیل بن یسار از امام صادق(ع) مى پردازیم:
خداوند را در طالقان گنجى است نه از جنس سیم و زر و پرچمى است که از هنگامى که فرو پیچیده شده برافراشته نشده است و مردانى که انگار دلهایشان پاره هاى آهن است. شک و دودلى در ذات خدا، آن را نیالوده و از سنگ با صلابت تر است. اگر برکوهها یورش برند آنها را از جاى برمى کنند و هیچ شهرى مقصد پرچمهاى آنان واقع نمى شود مگر آنکه ویرانش مى سازند. گو اینکه بر اسبانشان بازها پر گشوده اند، از راه تبرّک، دست بر زین امام برده و دور امام گرد مى آیند. در جنگها با جان خود از امام(ع) محافظت نموده و از پس هر آنچه امام(ع) از آنان مى خواهد، برمى آیند. مردانى که شب نمى آرمند و در نمازشان زنبورسان زمزمه دارند، شب را در قیام و قعود به سر مى آورند و صبح را بر پشت اسبانشان آغاز مى نمایند، در شب رهبانند و در روز شیران. از فرمانبرى کنیز، نسبت به آقایش، براى امام فرمانبردارترند.
بسان چراغهایى هستند. مثل اینکه دلهاشان چراغدان است. آنان از خشیت خدا ترسانند. شهادت را مى خواهند و آرزو مى کنند که در راه خدا کشته شوند، شعارشان »یا لثارات الحسین« است. وقتى به حرکت درمى آیند رعب و ترس [حاصل از هیبت و شکوه و انسجامشان] به مسافت راه یک ماه پیششان مى تازد. رهسپار کوى مولایند. خداوند با آنان امام حقّ را یارى مى نماید.1
در این روایت مرفوعه، خطوط برجسته سیماى یاران حضرت ولىّ عصر(ع) بیان شده است. خطوطى کاملاً همگرا با خطوط ترسیمى مولى الموحدین(ع) از سیماى فرهیختگان خود نگهدار و پرهیزکار. این خطوط نمایانگر بخش اعظمى از فضایل عالیه الهى انسان ملکوتى است که با دارا بودن آنها برازنده خلعت خلّت و نصرت آن حضرت مى گردد. خلعتى که از مجموعه خلقت، فقط تعداد اندکى به تشریف آن نایل مى شوند.
دم از تقرّب جانان زنند ناکس و کس
هماى را چه رسد همنشین شدن با خس
آرى باید آراسته به اوصاف پسندیده بود تا در سلک یاران او لیاقت اندک پیدا کرد و فیض دیدار او هم تنها از تحلّى و آراستگى به این نشانه ها و خصایص حاصل مى شود. باید غبار ناهمگونى و نامتجانسى را از راه فرو نشاند تا به طراوت دیدار، دیدگان نورانى ساخت.
جمال یار ندارد نقاب و پرده ولى
غبار ره بنشان تا نظر توانى کرد
به اختصار از منظر این روایت مرفوعه به بعضى از خطوط چهره نورانى یاوران آن امام همام(ع) نظر مى کنیم. باشد که در سرچشمه هاى جوشان این فضایل به طهارت دل بنشینیم و عنقاى لقاى او را فراچنگ آریم هر چند که:
عنقا شکار کس نشود دام باز چین
اینجا همیشه باد به دست است دام را

1. خلوص اعتقاد و شدّت توحیدگرایى:

»کأنّ قلوبهم زبرالحدید لایشوبها شکّ فى ذات اللَّه أشدّ من الحجر«
یاران حضرت حجت در اعتقاد خود چنان از درجه بالاى خلوص برخوردارند که لحظه اى شکّ و تردید در دل آنها سایه نمى گسترد و کنج قلبشان را به تسخیر نمى آورد، بلکه با سراسر وجود او را ادراک کرده و در همه حال خود را در حضور او مى یابند؛ چرا که اینان از نردبان »علم الیقین« به بام بلند »عین الیقین« رسیده و از آنجا به بال ریاضت و توفیق و تقرّب در فضاى بیکران »حق الیقین« به پرواز درآمده اند. پروانه صفت در حرارت کانون شمع وجود حقّ، جلّ و علا، پر و بال سوخته اند و ققنوس وار از خاکستر خود تولدى تازه یافته اند و خود روشن است که با این وصف قلمرو وجودشان از تنش تارهاى عنکبوتان شرک منزّه بوده و لمحه اى در هیچ یک از ابعاد، شرک نمى ورزند. از اشعه آفتاب توحیدشان هیچ زاویه مبهم و تاریکى بى بهره نمانده است، تا نامرئى ترین تارتنان شرک در آن توان تنش داشته باشند. آرى حصار قلب توحیدى اینان چنان پاره هاى آهن است که یغماگران شرک و کفر و بى مبالاتى در آن هیچ راهى ندارند.
یاران حضرت حجت در اعتقاد خود چنان از درجه بالاى خلوص برخوردارند که لحظه اى شکّ و تردید در دل آنها سایه نمى گسترد و کنج قلبشان را به تسخیر درنمى آورد، بلکه با سراسر وجود او را ادراک کرده و در همه حال خود را در حضور او مى یابند.

2. توانمندى و قدرت اراده:

»لو حملوا على الجبال لأزالوها«
یاوران حضرتش چنان قوى و با اراده و ذوفنون اند که اگر بر کوهها یورش برند از بن بر مى کنند. در راه پیشبرد اهداف و اغراض خود چنان صلب و سخت عزم اند که اگر کوهها از جا کنده شود، اینان خم به ابرو نمى آورند و چرا اینگونه نباشند که اهل تقوایند و »إنّ التقوى أعزّ عزّ؛ فیه نجاة کل هارب و درک کل طالب و ظفر کل غالب«2 و این اکسیر تقواست که زندگى قدرتمندانه را به ارمغان مى آورد که: »من اتّقى اللَّه عاش قویاً«3، البته بدیهى است که هیچ قدرتى بى فیض علم صورت تحقّق نمى بندد، پس یاران آن حضرت از لحاظ دانش همه در مرتبه والایند.

3. عشق والا به امام(ع) و متعلقات ایشان:

»یتمسّحون بسرج الإمام، علیه السلام، یطلبون بذلک البرکة«.
بسیارند تنگ نظرانى که بر اعتقاد تشیع نسبت به بزرگداشت لوازم وجودى ائمه معصومین(ع) و تقبیل مشاهد متبرکه خرده هاى شناعت مآب گرفته اند، حتى در اثر اینگونه القائات و جوّهاى مسموم، بر شیعیان ساده لوح هم صورت این خیال حاصل گشته که این کارها سلوک متوحّشان و کوران و ابلهان و به دور از آئین خرد است، تا آنجایى که گاه این کارها را به وادى شرک و کفر کشانده و بسیار مهملات بافته اند.
اما درک فلسفه این کارها و ژرفاى این عوالم نه تنها چنین تخیلاتى را واهى مى داند، بلکه حقانیت آنرا مسلم مى دارد:
گفت بوسم معجر لیلى از آن
بوى زلف خوب لیلى دارد آن
عشق مى ورزم به پاى افزار او
بهر آنکه هست پاى ابزار او
شانه اش بوسم گذارم بر دو چشم
تا زبویش نور گیرد هر دو چشم
آرى ژرفانگرى خاص مى طلبد تا فراتر از فضاى اندیشه منطق تراش بشر، علقه بین محبوب و متعلقات او را ادراک نموده و ساحت او را برتر از عرض حاجت خود شمرده و بر زینش بوسه زنند و دست ارادت بسایند، این شدت محبت و نهایت عمق اندیشى یاران حضرتش را مى رساند.
من خاکى که از این در نتوانم برخاست
از کجا بوسه زنم بر لب آن قصر بلند
هیچ روئى نشود آینه حجله بخت
مگر آنروى که مالند بر آن سم سمند

4. از خودگذشتگى و ایثار:

»یقونه بأنفسهم فى الحروب«7
یاران حضرت حجت(ع) با دل و جان از حضرتش پاسدارى مى کنند و پیشمرگ او مى شوند و جان را فداى آن جانان مى کنند، که جان تحفه ناقابلى است.
چو جان فداى لبت شد خیال مى بستم
که قطره اى ز زلالت به کام ما مى افتد
خیال زلف تو گفتا که جان وسیله مساز
کزین شکار فراوان به دام ما افتد

5. داشتن کفایت کافى و وافى:

»یکفونه ما یرید فیهم«
یاران حضرت مهدى کفایت فوق العاده جهت انجام وظایف محوله دارند؛ چرا که کفایت، مشروب از زلال علم است و یاران آن حضرت چون از مشرب تقواى بى بدیل و خالص سیراب شده اند، به اقتضاى »واتقوا اللَّه و یعلّمکم اللَّه«،4 دانش وسیع هر کارى را دارند و هر آنچه حضرت از آنها بطلبد به تمام وجود خواسته، اشراف کامل دارند و آن را به نحو احسن و اتم، انجام مى دهند و مراد حضرتش را کما هفوَ المَطلوب حاصل مى نمایند.

6. شب زنده دارى:

»رجال لاینامون اللّیل رهبان باللّیل«.
یاران حضرت مهدى(ع) شب را به قیام و قعود و عبادت و تهجد به سر مى آورند. رهبانان شب اند. در خلوت شبان به دور از انظار ریاطلبان، سجاده نیاز و نماز را مى گسترانند و اشک خونى را بدرقه امید وصال مى گردانند. به فرمایش على(ع): »أمّا اللّیل فصافون أقدامهم تالین لأجزاء القرآن یرتّلونه ترتیلاً و یحزنون به أنفسهم«.5 ناى غرّش شیران روز در خلوت شبانگاهان باز مى شود؛ چرا که اراذل بهایم در خواب غفلتند. مثل مار زخم خورده از شدت فراق بر خود مى پیچند و ناله هاى نیازمندانه شان میناى حیرت ملکوت را صد پاره مى کند. در شب، شیاطین شرک انگیز کمتر میدان دار معرکه اند و در حظیره قدس عبادت بین عابد و معبود، حجابهاى روزانه نیست.

7. شجاعت و دلاورى:

»لیوث بالنّهار«
یاران حضرتش که شب تا سحر را نغنوده اند، بر عکس شب زنده داران دنیوى روز را در خواب و غفلت نمى سپارند، بلکه شیران نهارند و پگاه را بر فراز سمندهاى تیز پاى خود پیشواز مى کنند و از هرگونه بطالت و اهمال و لهو و لعب بدورند. البته از فراز »و یصبحون على خیولهم« جهت و سوى کارها و تلاششان مشخص مى شود که اینان یاریگران اند و یاریگر باید هماره در فکر یارى و کارهایش در جهت آن باشد. در فرهنگ قویم اینها، تلاش پربار واژه اى است که ژرفناک ترین معانى را حمل مى کند. آرى مصداق بارز فرمایش مولاى متقیان اند که »و أمّا النهار فحلماء علماء أبرار و أتقیا«.6

8. عبادت خالصانه:

»لهم دوى فى صلاتهم کدوىّ النحل«
یاران آن حضرت شیفته عبادت اند و قرةالعین شان نماز است. زمزمه عاشقانه آنها در نماز ذوق شهد مصفّا را دارد. به خاطر خدا رو به قبله عشق مى آورند و از عبادت تجارت پیشگان و برده صفتان سخت احتراز مى جویند. بلکه او را به خاطر او، جلّ و علا، مى پرستند، (فتلک عبادة الأحرار) اینان محصول کمال را از سرزمین زرافشان سجاده درو مى کنند و از خمخانه آن، هر فضیلت دیگر را صبغه الهى مى زنند و صفاى اندرون را که لیاقت هم صحبتى و انس و یادگیرى حضرتش را ارزانى مى دارد، از میخانه سجاده حاصل مى کنند.
سر رشته جان به جام بگذار
کاین رشته از او نظام دارد

9. فرمانبرى و اطاعت محض:

»هم أطوع له من الأمة لسیّدها«
یاران امام زمان(ع) بر اطاعت بى چون و چراى مولاى خود کمر بسته اند و دل در رضاى او سپرده اند و هر آنچه او بخواهد آن را حق محض و محض حق شمرند. اینان ولایتمداران سر سپرده و بى همتایند که به هیچ رو از خط فرمان ولىّ خود سربر نمى تابند و سالک نستوه صراط قویم »أطیعوا اللَّه و أطیعوا الرسول و أولى الأمر منکم«7 هستند. تا آنجا که اگر دستور باشد در دل آتش مى روند و خطاب: »یا نار کونى بردأ و سلاماً«8 را به جان تجربه مى کنند.

10. روشنگرى و هدایت بخشى:

»کالمصابیح کأنّ قلوبهم القنادیل«
یاران مهدى(ع) چراغهاى روشن هدایت اند؛ چرا که سرچشمه هاى حکمت در اثر تقواى محض از سرزمین قلبشان بر زبانشان جارى است و سراسر وجودشان بارقه لطف ازل را نمایان ساخته و در ظلمت اندیشه هإ؛ از قندیل قلبشان پرتو افشانیها رخ داده و مهار خرد خردورزان را بر دست با کفایت خود گرفته و به سوى کعبه مقصود هدایت مى کنند.

11. خداترسى:

»و هم من خشیة اللَّه مشفقون«
یاوران آن حضرت از خشیّت حضرت حق چون بید بر خود مى لرزند؛ چرا که بصیرتشان کامل است و اعتقادشان خالص و شهودشان حق الیقین و در این مرتبه است که نیران صاعقه جلال و هیبت و قهّاریّت خرمن هستى را مى سوزاند و ترس بر وجود، سیطره مطلق مى یابد تا جایى که: »قد براهم الخوف برى القداح ینظر إلیهم الناظر فیحسبهم مرضى و ما بالقوم من مرض و یقول لقد خولطوا و لقد خالطهم أمر عظیم«9؛ به سوهان ترس چونان تیرهاى نازک تراشیده شده اند. تا جایى که نظاره گر، بیمارشان مى پندارد، در حالى که بیمارى ندارند و مى گوید: اینان دیوانه اند. در حالى که امرى عظیم از خود بى خودشان ساخته است.

12. آرزوى شهادت:

»یدعون بالشهادة و یتمنّون أن یقتلوا فى سبیل اللَّه«
یاران حضرت حجت(ع) مدام دست بر دعا از حضرت حق وصال شاهد شهادت را مى خواهند. شهادت به عنوان اعلى ترین و راقى ترین وسیله تقرب به مبدأ هستى هماره آرزوى قلبى انسانهاى موحد خالص است و یاران حضرتش هم با عنایت به فیض بى منتهاى »بل أحیاء عند ربّهم یرزقون«10 پر و بال در هواى شهادت مى گسترانند و دولت این غم را به دعا از خدا مى خواهند.

13. خونخواهى از حسین:

»شعارهم: یا لثارات الحسین«
از نشانه هاى دیگر یاران آن حضرت(ع) آن است که اهل شعار »یا لثارات الحسین« هستند. یعنى داعیان خونخواهان حسین(ع) و داعیه داران اخذ حق آن مظلوم تاریخ اند. قرار گرفتن راستین - نه ادّعایى - در جناح سیدالشهدا و اهتزاز لواى ولاى آن امام(ع) و اهتمام در اخذ خون آن بزرگوار حکایت از فرهنگى بس ناب دارد که ریشه در همه خصایص و فضایل عالى دارد، اینان کارگزاران حق اند و حسین(ع) کشته راه حق. نداى »ألا ترون أنّ الحقّ لایعمل به و أنّ الباطل لایتناهى عنه«11 آن مظلوم پژواک همت عالى یاران آن حضرت(ع) است تا طنین حکومت حق را در تمامت جهان آشناى گوشهاى همگان نمایند.

14. یارى امام حق:

»بهم ینصراللَّه إمام الحق«
رسیدن به منزلت واسطه گرى و نصرت قائم آل محمد(ع) برترین کمالها را مى طلبد و بایستى در بى بدیل ترین فراز کمال و عشق بود تا به این خلعت عالى مخلع گردید. بدین تشریف هر کسى را مشرف نمى گردانند، باید گوهرى پاک داشت و اهل حال بود و ریاضت کش کوى عشق که:
گوهر پاک بباید که شود قابل فیض
ورنه هر سنگ و گلى لؤلؤ و مرجان نشود
آرى همین خصیصه به تنهایى در ژرفاى لیاقت یاران آن حضرت کفایت مى کند که ورود در سلک ناصران مقتضى سنخیّت و تناسب است چرا که:
ز روى دوست دل دشمنان چه در یابد
چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا؟
چه نسبت است به رندى صلاح و تقوى را
ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا



پى نوشتها:

1 . محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج52، ص307 و 308: »له کنز بالطالقان ماهو بذهب، ولا فضة، و رایة لم تنشر منذ طویت، و رجال کأنَّ قلوبهم زبر الحدید لایشوبها شکّف فى ذات اللَّه أشدّ من الحجر، لو حملوا على الجبال لأزالوها، لا یقصدون برایاتهم بلدة إلاّ خرَّبوها، کأنَّ على خیولهم العقبان یتمسّحون بسرج الإمام،علیه السلام، یطلبون بذلک البرکة، و یحفّون به یقونه بأنفسهم فى الحروب، و یکفونه ما یرید فیهم.
رجال لاینامون اللّیل، لهم دوىّف فى صلاتهم کدوىّف النحل، یبیتون قیاماً على أطرافهم، و یصبحون على خیولهم، رهبان باللّیل لیوث بالنّهار، هم أطوع له من الأمة لسیّدها، کالمصابیح کأنَّ قلوبهم القنادیل، و هم من خشیةاللَّه مشفقون، یدعون بالشهادة، و یتمنّون أن یقتلوا فى سبیل اللَّه، شعارهم: یا لثارات الحسین، إذا ساروا یسیر الرّفعب أمامهم مسیرة شهر، یمشون إلى المولى إرسالا، بهم ینصراللَّه إمام الحقّف«.
2 . همان، ج77، ص374، از حضرت على(ع).
3 . همان، ج70، ص213، از حضرت على(ع).
4 . سوره بقره(2) آیه 282.
5 . سید علینقى فیض الاسلام، ترجمه و شرح نهج البلاغه، خطبه 184، ص612.
6 . همان، ص613.
7 . سوره نساء(4) آیه 59.
8 . سوره انبیاء(21) آیه 69.
9 . ترجمه و شرح نهج البلاغه، خطبه 184، ص613.
10. سوره ال عمران(3) آیه 169.
11. محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج44، ص381.
 

رمضان‌، بهار انتظار







ابراهیم‌ شفیعی‌ سروستانی‌





ماه‌ خدا با برکت‌، رحمت‌ و مغفرت‌ الهی‌ به‌ بندگان‌ خدا روی‌ می‌آورد و همگان‌ را به‌ مهمانی‌ خدا فرا می‌خواند؛ ماهی‌ که‌ روزهایش‌ بهترین‌ روزها، شبهایش‌ بهترین‌ شبها و ساعتهایش‌ بهترین‌ ساعتهاست‌؛ 1 ماهی‌ که‌ در لحظه‌ لحظه‌اش‌ خدا جاری‌ است‌ و هر آنش‌ سرمایه‌ای‌ است‌ که‌ باید چون‌ جان‌ پاسش‌ داشت‌ و آن‌ را به‌ راحتی‌ از کف‌ نداد.
مگر می‌توان‌ غیر از ماه‌ مبارک‌ رمضان‌، ماهی‌ را پیدا کرد که‌ یک‌ شب‌ از شبهای‌ آن‌ ارزشی‌ فزون‌تر از هزار ماه‌ داشته‌ باشد؟ 2
مگر می‌توان‌ غیر از این‌ ماه‌، ماهی‌ را سراغ‌ گرفت‌ که‌ در سرتاسر آن‌ درهای‌ بهشت‌ بر روی‌ مردمان‌ گشوده‌ و درهای‌ دوزخ‌ بر روی‌ آنان‌ بسته‌ باشد؟ 3
مگر می‌توان‌ ماه‌ دیگری‌ را نشان‌ داد که‌ در آن‌ نفس‌ کشیدن‌ حکم‌ تسبیح‌ و خوابیدن‌ حکم‌ عبادت‌ داشته‌ باشد؟ 4
پس‌ بیایید قدر این‌ ماه‌ را بیشتر بدانیم‌ و پیش‌ از آنکه‌ لحظه‌های‌ ارزشمندش‌ سپری‌ شود از چشمه‌سار جوشان‌ آن‌ خود را سیراب‌ کنیم‌.
رمضان‌، بهار قرآن‌ و بهار دعا و مناجات‌ به‌ درگاه‌ پروردگار بی‌نیاز است‌. در هیچ‌ ماهی‌ به‌ اندازه‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌، دعا، مناجات‌، ذکر و نمازهای‌ مستحبی‌ وارد نشده‌ است‌. هر روز آن‌، دعایی‌ خاص‌ و هر شبش‌ نماز و ذکری‌ ویژه‌ خود دارد.
اما رمضان‌، بهار انتظار نیز هست‌؛ چرا که‌ در دعاها و مناجاتهای‌ این‌ ماه‌ به‌ همان‌ اندازه‌ که‌ روح‌ بندگی‌ و تضرع‌ به‌ درگاه‌ خداوند و طلب‌ آمرزش‌ و رستگاری‌ از او موج‌ می‌زند؛ روح‌ انتظار و امید فرا رسیدن‌ دولت‌ کریمة‌ اهل‌ بیت‌(ع‌) نیز جاری‌ است‌.
با بررسی‌ اجمالی‌ اعمال‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ روشن‌ می‌شود که‌ علاوه‌ بر تضرع‌ و بندگی‌ در پیشگاه‌ خالق‌ هستی‌ دو موضوع‌ دیگر نیز در مجموع‌ این‌ اعمال‌ مورد توجه‌ جدی‌ قرار گرفته‌ است‌؛ که‌ عبارتند از:
1. نقش‌ امام‌ و حجت‌ الهی‌ در جهان‌ هستی‌؛
2. انتظار و آمادگی‌ برای‌ ظهور دولت‌ کریمة‌ اهل‌ بیت‌(ع‌).
در اینجا برای‌ روشن‌تر شدن‌ موضوع‌ به‌ برخی‌ از دعاها و مناجاتهایی‌ که‌ این‌ دو موضوع‌ در آنها تجلی‌ یافته‌ است‌، اشاره‌ می‌کنیم‌.

1. نقش‌ امام‌ و حجت‌ الهی‌ در جهان‌ هستی‌

در اعتقاد شیعه‌، امامت‌ تنها به‌ امور شرعی‌ و اعتقادی‌ مردم‌ و یا حتی‌ امور اجتماعی‌ و سیاسی‌ محدود نمی‌شود، بلکه‌ امام‌ به‌ عنوان‌ حجت‌ خدا در عالم‌ تکوین‌ نیز نقش‌ داشته‌ و واسطه‌ فیض‌ الهی‌ به‌ بندگان‌ است‌. به‌ عبارت‌ دیگر آنچه‌ که‌ خداوند در عالم‌ هستی‌ مقدور فرموده‌ از مجرای‌ امام‌ و حجت‌ عصر بر مردم‌ جاری‌ و ساری‌ می‌شود و از این‌ رو است‌ که‌ در زیارت‌ «جامعه‌ کبیره‌» ـ که‌ از امام‌ هادی‌(ع‌) نقل‌ شده‌ ـ خطاب‌ به‌ ائمه‌ معصومین‌(ع‌) عرض‌ می‌کنیم‌:
... بکم‌ فتح‌ الله و بک‌ یختم‌، و بکم‌ ینزّل‌ الغیث‌ و بکم‌ یمسک‌ السماء أن‌ تقع‌ علی‌ الارض‌ إلاّ بإذنه‌ و بکم‌ ینفّس‌ الهمّ و یکشف‌ الضرّه‌... 5 .
... خداوند، ] هستی‌ را [ به‌ وسیله‌ شما آغاز کرد و به‌ وسیله‌ شما ] نیز [ به‌ انجام‌ می‌رساند. او به‌ وسیله‌ شما باران‌ را نازل‌ می‌کند و به‌ وسیله‌ شما، تا زمانی‌ که‌ خود اراده‌ کند، آسمان‌ را از این‌که‌ بر زمین‌ فرو افتد، نگاه‌ می‌دارد و هم‌ به‌ وسیله‌ شما غم‌ و اندوه‌ را برمی‌دارد و سختیها را برطرف‌ می‌سازد... .
و یا در زیارت‌ مطلقه‌ حضرت‌ ابا عبدالله، حسین‌ بن‌ علی‌(ع‌) ـ که‌ از امام‌ صادق‌(ع‌) نقل‌ شده‌ ـ خطاب‌ به‌ آن‌ وجود مقدس‌ و دیگر ائمه‌ هدی‌(ع‌) می‌گوییم‌:
... إرادة‌ الربّ فی‌ مقادیر أموره‌ تهبط‌ إلیکم‌ و تصدر من‌ بیوتکم‌. 6
ارادة‌ پروردگار در همة‌ آنچه‌ او مقدر داشته‌ به‌ شما محول‌ شده‌ و از خانه‌های‌ شما صادر می‌شود.
با توجه‌ به‌ این‌ بینش‌ و این‌ اعتقاد نسبت‌ به‌ امامان‌ معصوم‌ و حجتهای‌ الهی‌(ع‌) است‌ که‌ شب‌ قدر مفهوم‌ می‌یابد؛ شبی‌ که‌ فرشتگان‌ و روح‌ به‌ اذن‌ پروردگار خویش‌ «کلّ أمر» یا برنامة‌ یک‌ سالة‌ جهان‌ هستی‌ را بر کسی‌ که‌ از سوی‌ خداوند به‌ ولایت‌ برگزیده‌ شده‌ عرضه‌ می‌دارند. چنانکه‌ در روایتی‌ که‌ از پیامبر اکرم‌(ص‌) نقل‌ شده‌ آمده‌ است‌:
امنوا بلیلة‌ القدر، فإنّه‌ ینزّل‌ فیها أمر السنة‌ و إنّ لذلک‌ ولاة‌ من‌ بعدی‌ علی‌ بن‌ ابی‌طالب‌ و أحد عشر من‌ ولده‌. 7
به‌ شب‌ قدر ایمان‌ بیاورید همانا در این‌ شب‌ امور یک‌ سال‌ (همه‌ آنچه‌ در یک‌ سال‌ واقع‌ می‌شود) نازل‌ می‌گردد و برای‌ این‌ موضوع‌ پس‌ از من‌ پیشوایانی‌ وجود دارند که‌ عبارتند از: علی‌بن‌ ابی‌طالب‌ و یازده‌ تن‌ از نوادگان‌ او.
بنابراین‌، ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ که‌ شب‌ مقدس‌ قدر را در خود جای‌ داده‌ است‌ فرصت‌ مناسبی‌ است‌ برای‌ توجه‌ دادن‌ مردمان‌ به‌ جایگاه‌ برجستة‌ حجتهای‌ الهی‌(ع‌)، به‌ طور عام‌، و امام‌ عصر و حجت‌ زمان‌(ع‌)، به‌ طور خاص‌، در عالم‌ هستی‌ و یادآوری‌ وظیفه‌ای‌ که‌ آنان‌ نسبت‌ به‌ این‌ واسطه‌های‌ فیض‌ خداوندی‌ دارند.
مرحوم‌ مجلسی‌(ره‌) در بیان‌ اعمال‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ می‌گوید:
از جمله‌ وظایفی‌ که‌ در هر شب‌ (ماه‌ رمضان‌) مقرر شده‌ این‌ است‌ که‌ بنده‌ در آغاز هر دعای‌ نیکو و در پایان‌ هر عمل‌ پسندیده‌ آن‌ کس‌ را که‌ جانشین‌ خداوند، جل‌ جلاله‌، در میان‌ بندگان‌ و سرزمینهای‌ او می‌داند، یاد کند؛ زیرا آن‌ جانشین‌ عهده‌دار همه‌ نیازمندیهای‌ روزه‌دار است‌؛ از خوراکی‌ و آشامیدنی‌ او گرفته‌ تا همه‌ آنچه‌ که‌ او در نظر دارد؛ یعنی‌ همه‌ اسباب‌ و وسایلی‌ که‌ در اختیار جانشین‌ پروردگار بزرگ‌ (ربّالارباب‌) است‌. همچنین‌ هر روزه‌دار وظیفه‌ دارد که‌ آن‌ جانشین‌ خدا را، به‌ آنچه‌ که‌ شایسته‌ مانند اوست‌، دعا کند و معتقد باشد که‌ خداوند، جل‌جلاله‌، و جانشین‌ او بر او منت‌ گذاشته‌اند که‌ چنین‌ جایگاه‌ و منزلتی‌ را به‌ او بخشیده‌اند. 8
مرحوم‌ مجلسی‌ پس‌ از این‌ عبارت‌ روایتی‌ را از کتاب‌ «إبن‌ أبی‌قرّه‌» نقل‌ می‌کند که‌ در آن‌ به‌ نقل‌ از صالحین‌(ع‌) چنین‌ آمده‌ است‌:
در شب‌ بیست‌ و سوم‌ ماه‌ رمضان‌، ایستاده‌ و نشسته‌ و در هر حالی‌ که‌ هستی‌، و همچنین‌ در تمام‌ این‌ ماه‌ و به‌ هر صورت‌ ممکن‌، بلکه‌ در تمام‌ مدت‌ روزگارت‌، پس‌ از بزرگداشت‌ نام‌ خدای‌ تعالی‌ و درود و صلوات‌ بر پیامبر و خاندان‌ او بگو:
أللّهم‌ کن‌ لولیّک‌ القائم‌ بأمرک‌، محمد بن‌ الحسن‌ المهدی‌ ـ علیه‌ و علی‌ آبائه‌ أفضل‌ الصلاة‌ والسلام‌ ـ فی‌ هذه‌ الساعة‌ و فی‌ کل‌ ساعة‌، ولیّاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و مؤیّداً حتی‌ تسکنه‌ أرضک‌ طوعاً و تمتّعه‌ فیها طولاً و عرضاً... . 9
خداوندا! ولی‌ و برپا کننده‌ امرت‌، محمد، زادة‌ حسن‌، مهدی‌ را ـ که‌ برترین‌ درودها و سلامها بر او و پدرانش‌ باد ـ در این‌ ساعت‌ و در همه‌ ساعتها، سرپرست‌، نگهدار، راهبر، یاور، راهنما و پشتیبان‌ باش‌ تا او را ] نه‌ از سر زور بلکه‌ [ به‌ اختیار ] مردم‌ [ در زمین‌ جایگاه‌ بخشی‌ و او را در درازا و پهنای‌ زمین‌ بهره‌ور و کامران‌ سازی‌.
با توجه‌ به‌ آنچه‌ که‌ گذشت‌ بر همة‌ ما لازم‌ است‌ که‌ در فرصت‌ به‌ دست‌ آمده‌ در ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ از یک‌ سو به‌ نقش‌ و جایگاهی‌ که‌ حضرت‌ بقیة‌اللهالاعظم‌ ـ ارواحنافداه‌ ـ به‌ عنوان‌ حجت‌ خدا و امام‌ عصر در سراسر جهان‌ هستی‌ و در زندگی‌ همه‌ انسانها دارند، توجه‌ کنیم‌ و آن‌ را به‌ درستی‌ بشناسیم‌؛ و از سویی‌ دیگر به‌ وظیفه‌ و تکلیفی‌ که‌ در برابر آن‌ وجود مقدس‌ ـ که‌ ولی‌ نعمت‌ همه‌ ما و واسطه‌ همه‌ فیوضات‌ الهی‌ هستند ـ به‌ خوبی‌ واقف‌ شویم‌ و بدانیم‌ که‌ همه‌ نعمتها و برکتهای‌ الهی‌ به‌ سبب‌ وجود ایشان‌ بر ما جاری‌ شده‌ و بنابراین‌ بی‌توجهی‌ و غفلت‌ نسبت‌ به‌ آن‌ حضرت‌، ناسپاسی‌ و قدرناشناسی‌ بزرگی‌ است‌ که‌ خداوند به‌ سادگی‌ از آن‌ نخواهد گذشت‌.

2. آمادگی‌ برای‌ ظهور دولت‌ کریمه‌ اهل‌بیت‌(ع‌)

در تعدادی‌ از دعاهایی‌ که‌ در ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ وارد شده‌ موضوع‌ انتظار و آمادگی‌ برای‌ ظهور مورد توجه‌ قرار گرفته‌ که‌ در اینجا به‌ برخی‌ از آنها اشاره‌ می‌کنیم‌:
1ـ2. دعای‌ افتتاح‌: یکی‌ از دعاهایی‌ که‌ خواندن‌ آن‌ در هر شب‌ ماه‌ رمضان‌ سفارش‌ شده‌، دعای‌ افتتاح‌ است‌. نکته‌ قابل‌ توجه‌ در مورد دعای‌ یاد شده‌ این‌ است‌ که‌ بیش‌ از یک‌ سوم‌ آن‌ به‌ دعا برای‌ گشایش‌ و پیروزی‌ قائم‌ آل‌ محمد(ع‌)؛ درخواست‌ ظهور دولت‌ کریمه‌ اهل‌ بیت‌(ع‌)؛ نجوای‌ عاشقانه‌ در فراغ‌ ولی‌ زمان‌ و شکایت‌ از غیبت‌ و دوری‌ او، اختصاص‌ دارد.
در قسمتی‌ از دعای‌ افتتاح‌ چنین‌ می‌خوانیم‌:
أللّهمّ و صلّ علی‌ ولیّ أمرک‌ القائم‌ المؤمّل‌ والعدل‌ المنتظر و حفّه‌ بملائکتک‌ المقرّبین‌ وأیّده‌ بروح‌ القدس‌ یا ربّ العالمین‌؛ أللّهمّ اجعله‌ الداعی‌ إلی‌ کتابک‌ و القائم‌ بدینک‌ استخلفه‌ فی‌الارض‌ کما استخلفت‌ الذین‌ من‌ قبله‌... .
خدایا! بر ولی‌ امرت‌، آن‌ قیام‌ کنندة‌ مورد آرزو و آن‌ عدالت‌ مورد انتظار درود فرست‌ و او را با فرشتگان‌ مقربت‌ در برگیر و با روح‌القدس‌ یاری‌ کن‌؛ ای‌ پروردگار جهانیان‌، خدایا! او را فراخواننده‌ به‌ سوی‌ کتابت‌ و برپا کنندة‌ دینت‌ قرار ده‌ و او را بر روی‌ زمین‌ جانشین‌ قرار ده‌، چنانکه‌ کسانی‌ را که‌ پیش‌ از او بودند جانشین‌ قرار دادی‌... .
و باز در همین‌ دعا می‌خوانیم‌:
أللّهمّ إنّا نرغب‌ إلیک‌ فی‌ دولة‌ کریمة‌ تعزّ بها الاءسلام‌ و أهله‌ و تذلّ بها النفاق‌ و أهله‌ و تجعلنا فیها من‌ الدعاة‌ إلی‌ طاعتک‌ والقادة‌ إلی‌ سبیلک‌ و ترزقنا بها کرامة‌ الدنیا والاخرة‌... 10
خدایا ما به‌ راستی‌ آرزو داریم‌ از تو دولت‌ بزرگمنشی‌ را که‌ به‌ واسطه‌ آن‌ اسلام‌ و اهل‌ آن‌ را عزیز گردانی‌ و نفاق‌ و اهل‌ آن‌ را خوار و ذلیل‌ گردانی‌ و در آن‌ دولت‌ ما را از جمله‌ کسانی‌ قرار دهی‌ که‌ به‌ سوی‌ طاعت‌ تو فرامی‌خوانند و به‌ راه‌ تو راهبری‌ می‌کنند به‌ واسطة‌ آن‌ دولت‌ کرامت‌ و بزرگواری‌ را در دنیا و آخرت‌ روزی‌ ما قرار ده‌... .
گفتنی‌ است‌ که‌ این‌ بخش‌ از دعای‌ افتتاح‌ در دعای‌ مفصلی‌ که‌ از امام‌ صادق‌(ع‌) در هنگام‌ دخول‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ وارد شده‌، نیز آمده‌ است‌. 11
2ـ2. دعای‌ حج‌ : یکی‌ دیگر از دعاهای‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ که‌ مضمون‌ انتظار و آمادگی‌ برای‌ ظهور در آن‌ موج‌ می‌زند دعایی‌ است‌ که‌ مرحوم‌ شیخ‌ عباس‌ قمی‌(ره‌) در مفاتیح‌ الجنان‌ از آن‌ به‌ عنوان‌ «دعای‌ حج‌» یاد کرده‌ است‌. مرحوم‌ کلینی‌(ره‌) این‌ دعا را از امام‌ جعفر صادق‌(ع‌) نقل‌ کرده‌ و خواندن‌ آن‌ در همه‌ ایام‌ مبارک‌ رمضان‌ توصیه‌ نموده‌ است‌. در بخشی‌ از این‌ دعا چنین‌ می‌خوانیم‌:
و أسئلک‌ أن‌ تجعل‌ وفاتی‌ قتلاً فی‌ سبیلک‌ تحت‌ رأیة‌ نبیّک‌ مع‌ أولیائک‌ و أسئلک‌ أن‌ تقتل‌ بی‌ أعدائک‌ و أعداء رسولک‌... 12
و از تو می‌خواهم‌ که‌ مرگ‌ مرا کشته‌ شدن‌ در راه‌ خودت‌، زیر پرچم‌ پیامبرت‌ و همراه‌ با بندگان‌ خاص‌ خود، قرار دهی‌، و از تو می‌خواهم‌ که‌ دشمنانت‌ و دشمنان‌ پیامبرت‌ را به‌ دست‌ من‌ نابود سازی‌...
چنانکه‌ برخی‌ مفسران‌ کتاب‌ الکافی‌ گفته‌اند مراد از پرچم‌ پیامبر(ص‌) در این‌ دعا همان‌ پرچمی‌ است‌ که‌ در حال‌ حاضر در اختیار حضرت‌ قائم‌(ع‌) است‌. این‌ احتمال‌ هم‌ وجود دارد که‌ چون‌ پرچم‌ پیامبر و پرچم‌ قائم‌ هر دو در حق‌ بودن‌ مشترکند از پرچم‌ قائم‌ به‌ عنوان‌ پرچم‌ پیامبر یاد شده‌ است‌. 13
دعاهای‌ دیگری‌ نیز در این‌ ماه‌ وجود دارد که‌ در آنها به‌ نوعی‌ به‌ موضوع‌ انتظار و آرزوی‌ برپایی‌ دولت‌ کریمة‌ اهل‌ بیت‌(ع‌) اشاره‌ شده‌ است‌. دولتی‌ که‌ در پناه‌ آن‌ همه‌ فقرا بی‌نیاز می‌گردند؛ همة‌ گرسنگان‌ سیر می‌شوند؛ همه‌ برهنگان‌ پوشیده‌ می‌شوند؛ همه‌ بدهکاریها ادا می‌گردد؛ از همه‌ گرفتاران‌ رفع‌ گرفتاری‌ می‌شود و بالاخره‌ همه‌ امور مسلمانان‌ اصلاح‌ می‌گردد.
در پایان‌ یادآوری‌ می‌کنیم‌ که‌ یکی‌ از نشانه‌های‌ اصلی‌ ظهور؛ یعنی‌ ندای‌ آسمانی‌ نیز در ماه‌ رمضان‌ رخ‌ می‌دهد. چنانکه‌ در روایتی‌ که‌ از امام‌ باقر(ع‌) نقل‌ شده‌ آمده‌ است‌:
آن‌ ندای‌ آسمانی‌ برنخواهد خاست‌ مگر در ماه‌ رمضان‌ که‌ ماه‌ خداست‌. آن‌ ندا از جبرییل‌ است‌ که‌ خطاب‌ به‌ مردم‌ سر داده‌ می‌شود و نام‌ قائم‌ را در همه‌ جا طنین‌انداز می‌سازد، تا آنجا که‌ همة‌ ساکنان‌ زمین‌ از شرق‌ تا به‌ غرب‌، آن‌ ندا را خواهند شنید. از وحشت‌ شنیدن‌ آن‌ ندا هر کس‌ که‌ در خواب‌ فرو رفته‌ بیدار می‌شود و هر کس‌ برپا ایستاده‌ ناچار به‌ نشستن‌ می‌شود و هر کس‌ بر زمین‌ نشسته‌، به‌ناگاه‌ از جای‌ برمی‌خیزد. پس‌ رحمت‌ الهی‌ بر کسی‌ باد که‌ این‌ ندا را بشنود و به‌ آن‌ پاسخ‌ گوید. 14
امید که‌ خداوند به‌ همة‌ ما توفیق‌ دهد که‌ آن‌ ندای‌ آسمانی‌ را درک‌ کنیم‌ و آن‌ را چنانکه‌ شایسته‌ است‌ پاسخ‌ گوییم‌ و در خیل‌ یاران‌ حضرت‌ مهدی‌(ع‌) درآییم‌. ان‌شاءالله .



پی‌نوشتها :

1 . برگرفته‌ از خطبه‌ شعبانیه‌ رسول‌ اکرم‌(ص‌). ر.ک‌: محمدباقر مجلسی‌، بحارالانوار، ج‌93، ص‌356. به‌ نقل‌ از: شیخ‌ صدوق‌، عیون‌اخبار الرضا(ع‌)، ج‌1، ص‌295.
2 . ر.ک‌: سوره‌ قدر (97)، آیه‌ 3.
3 . برگرفته‌ از خطبه‌ شعبانیه‌ رسول‌ اکرم‌(ص‌)، ر.ک‌: محمدباقر مجلسی‌، همان‌، ص‌357-356.
4 . همان‌.
5 . ر.ک‌: شیخ‌ عباس‌ قمی‌، مفاتیح‌الجنان‌، زیارت‌ جامعه‌ کبیره‌، به‌ نقل‌ از: شیخ‌ صدوق‌، همان‌.
6 . ر.ک‌: شیخ‌ عباس‌ قمی‌، همان‌، زیارت‌ مطلقه‌ امام‌ حسین‌(ع‌)، زیارت‌ اول‌، به‌ نقل‌ از: محمد بن‌ یعقوب‌ کلینی‌، الکافی‌.
7 . محمد بن‌ یعقوب‌ کلینی‌، همان‌، ج‌1، ص‌533، ح‌12؛ شیخ‌ مفید، الاءرشاد فی‌ معرفة‌ حجج‌ الله علی‌ العباد، ج‌2، ص‌346-345.
8 . محمدباقر مجلسی‌، همان‌، ج‌94، ص‌349-348، به‌ نقل‌ از: سیدعلی‌ ابن‌طاووس‌، إقبال‌ الاعمال‌، ص‌86 .
9 . همان‌، ص‌349؛ همچنین‌ ر.ک‌: محمدبن‌ یعقوب‌ کلینی‌، همان‌، ج‌4، کتاب‌ الصیام‌، باب‌ فی‌ لیلة‌ القدر، ص‌162، ج‌4. مرحوم‌ کلینی‌ این‌ روایت‌ را به‌ نقل‌ از محمد بن‌ عیسی‌ و او نیز با اسناد خود از صالحین‌(ع‌) نقل‌ کرده‌ است‌. در این‌ روایت‌ دعای‌ مزبور به‌ این‌ صورت‌ آمده‌ است‌: «أللّهمّ کن‌ لولیّک‌ فلان‌ بن‌ فلان‌ فی‌ هذه‌ الساعة‌ و فی‌ کلّ ساعة‌ ولیّاً و حافظاً و ناصراً و دلیلاً و قاعداً و عوناً ] عیناً [ حتّی‌ تسکنه‌ أرضک‌ طوعاً و تمتّعه‌ فیها طویلاً».
10. شیخ‌ عباس‌ قمی‌، همان‌.
11. محمدباقر مجلسی‌، همان‌، ج‌94، ص‌332.
12. محمدبن‌ یعقوب‌ کلینی‌، همان‌، ج‌4، کتاب‌ الصیام‌، باب‌ مایقال‌ فی‌ مستقبل‌ شهر رمضان‌، ص‌74، ح‌6؛ همچنین‌ ر.ک‌: شیخ‌ عباس‌ قمی‌، مفاتیح‌الجنان‌.
13. همان‌.

یاران قائم، علیه‌السلام-2

خلیل منتظر قائم

 

«مهدى هنگام نماز عشا در مکه ظهور مى کند در حالى که پرچم رسول خدا، که درود خدا بر او و خاندانش باد، و پیراهن و شمشیر او را با خود دارد و داراى نشانه ها و نور و بیان است. وقتى نماز عشا را به جا آورد با صداى رسا و بلند خود مى فرماید: اى مردم! خدا را به یاد شما مى آورم. شما اینک در پیشگاه خدا ایستاده اید. او حجت خود را برگزید و پیامبران را برانگیخت و کتاب (آسمانى) فرو فرستاد و شما را امر کرد که چیزى را شریک او قرار ندهید و از او و فرستاده اش اطاعت و فرمانبردارى کنید و زنده نگه دارید آنچه را که قرآن زنده کرده است و بمیرانید آنچه را که او میرانده است. هواداران راستى و هدایت و پشتیبان تقوى و پرهیزگارى باشید، زیرا نابودى و زوال دنیا نزدیک شده و اعلام وداع نموده است. و من شما را به خدا و رسولش و عمل به کتاب خدا و ترک باطل و احیاى سنت او دعوت مى کنم. سپس او، بدون قرار قبلى، به همراه سیصد و سیزده مرد، به شمار یاران بدر، که همچون ابر پاییزى پراکنده اند و زاهدان شب و شیران روزند، ظهور مى کند و خداوند سرزمین حجاز را براى مهدى مى گشاید و او هر کس از بنى هاشم را که در زندان به سر مى برد; آزاد مى سازد. آنگاه درفشهاى سیاه در کوفه فرود مى آید و گروهى را به جهت بیعت به سوى مهدى روانه مى سازند و آن حضرت لشکریان خود را به سراسر جهان گسیل داشته و ستم و ستم پیشگان را از میان بر مى دارد و همه سرزمینها به دست او به راستى و درستکارى در مى آیند.» (1)

امام باقر، علیه السلام.

گفتیم که به هنگام ظهور قائم، علیه السلام، یاران او از سراسر جهان در مکه به گردش جمع مى شوند و با او بیعت مى کنند; حال این پرسش مطرح است که یاران قائم چگونه همگى در یک زمان و در کمترین فرصت در مکه حاضر مى شوند و خود را براى همراهى با آن حضرت آماده مى سازند؟

امام على، علیه السلام، در این زمینه تعبیر جالبى دارند که به ما در درک چگونگى اجتماع یاران قائم، علیه السلام، یارى مى کند. ایشان مى فرماید:

«فاذا کان ذلک ضرب یعسوب الدین بذنبه، فیجتمعون الیه کما یجتمع قزع الخریف.» (2) چون وقت آن برسد آقاى بزرگوار و پیشواى دین مستقر و پابر جا گردد. پس نزد آن بزرگوار گرد آیند، چنانکه پاره هاى ابر در فصل پاییز گرد آمده و به هم مى پیوندند.

تشبیه جمع شدن یاران آن حضرت به جمع شدن ابرهاى پاییزى نشان از سرعت اجتماع و به هم پیوستن آنها دارد; چنانکه در روایتى که در همین زمینه از امام باقر، علیه السلام، نقل شده آمده است:

«یاران قائم سیصد و سیزده مرد از فرزندان عجم (غیر عرب) هستند. گروهى از آنان به هنگام روز به وسیله ابر حرکت مى کنند و با نام خود و نام پدر و خصوصیات نسبشان شناخته مى شوند. گروهى دیگر از آنها در حالى که در بستر خود آرمیده اند، بدون قرار قبلى در مکه بر آن حضرت وارد مى شوند.» (3)

از امام صادق، علیه السلام، نیز روایتى به همین مضمون نقل شده است:

«جوانان شیعه در حالى که بر پشت بامهاى خود آرمیده اند، در یک شب، بدون هیچ قرار قبلى به نزد صاحب خود برده شده و بامدادان در مکه حاضر مى شوند.» (4)

از این روایات و دیگر روایات مشابه (5) که همگى دلالت بر اجتماع ناگهانى و از پیش تعیین نشده یاران قائم، در یک شب مشخص در مسجدالحرام، دارند، روشن مى شود که تنها به مدد قدرت بى مانند خداوند متعال است که آن تعداد افرادى که براى یارى امام مهدى، علیه السلام، برگزیده شده اند در مدت زمان کوتاهى و یا به تعبیر برخى از روایات «در کمتر از یک چشم بر هم زدن » (6) به گرد آن حضرت جمع مى شوند.

گفتیم که یاران قائم، علیه السلام، از نظر توان جسمانى و قدرت بدنى در مرتبه بالایى قرار دارند تا آنجا که کوهى را از جا بر مى کنند. اما این پرسش همواره مطرح بوده که امام عصر، علیه السلام، و یارانش از چه سلاحى در مبارزه با مستکبران و گردنکشان عصر استفاده مى کنند؟

براى یافتن پاسخ پرسش یادشده به سراغ روایات مى رویم تا ببینیم از آنها چه چیزى به دست مى آید.

امام باقر، علیه السلام، در ضمن روایتى که در آن به بیان شباهتهاى امام مهدى با انبیاى الهى مى پردازند، شباهت آن امام را با جد بزرگوارش پیامبر اکرم، صلى الله علیه وآله، چنین بر مى شمارند:

«... اما شباهت او به جد برگزیده اش، که درود بر او و خاندانش باد، این است که او با شمشیر قیام مى کند و دشمنان رسول خدا، صلى الله علیه وآله، و همه ستمگران و گردنکشان را به قتل مى رساند. و او با شمشیر و ترسى (که در دل دشمنان مى افکند) به پیروزى مى رسد...». (7)

چنانکه ملاحظه مى شود در این روایت به دو شباهت عمده حضرت مهدى، علیه السلام، با جد بزرگوارش اشاره شد که یکى از آنها قیام با شمشیر و دیگرى حمایت و پشتیبانى خدا از او به وسیله ایجاد ترس و وحشت در دل دشمنان است.

در اینجا براى روشن ساختن بیشتر موضوع، در مورد شباهتهاى یاد شده باختصار توضیح مى دهیم:

1. نبرد و پیروزى با شمشیر

در روایات بسیارى بر این نکته تصریح شده که امام مهدى، علیه السلام، با شمشیر قیام مى کند، تا آنجا که آن حضرت را «قائم بالسیف » و یا «صاحب السیف » نامیده اند; که براى نمونه مى توان به روایت زیر که از امام صادق، علیه السلام، نقل شده اشاره کرد.

آن حضرت در پاسخ فردى که در مورد «قائم » از ایشان پرسیده بود فرمود:

«کلنا قائم بامرالله، واحد بعد واحد، حتى یجى ء صاحب السیف، فاذا جاء صاحب السیف جاء بامر غیر الذى کان.» (8) همه ما، یکى پس از دیگرى، بر پا دارنده (قائم) امر خداییم، تا اینکه صاحب شمشیر ظهور کند. پس آنگاه که صاحب شمشیر ظهور کند، شیوه اى غیر از آنچه پیش از آن بوده است، در پیش مى گیرد.

اما این پرسش مطرح است که آیا این تعبیرها تنها اشاره به مسلحانه و قهرآمیز بودن قیام و انقلاب مهدوى دارد، یا اینکه نه، ذکر شمشیر در اینگونه روایات موضوعیت داشته و آن امام واقعا با شمشیر به نبرد با گردنکشان مى پردازد؟

اگر چه شاید نتوان پاسخى صریح و قطعى به این پرسش داد ولى توجه به روایات زیادى که در این زمینه وارد شده احتمال دوم را تقویت کرده و نشان مى دهد که در قیام مهدوى شمشیر جایگاه خاصى دارد.

در اینجا به برخى از روایاتى که در آنها از شمشیر، به عنوان سلاح آن حضرت و یاران ایشان، یاد شده، اشاره مى کنیم:

الف) امام باقر، علیه السلام، در روایتى خطاب به «جابر جعفى » مى فرماید:

«اى جابر! براى بنى عباس پرچمى است و براى دیگران پرچمهایى، پس برحذر باش و برحذر باش، تا زمانى که مردى از فرزندان حسین، علیه السلام، را ملاحظه کنى که بین رکن و مقام با او بیعت مى شود. سلاح رسول خدا، صلى الله علیه وآله، کلاهخود رسول خدا، صلى الله علیه وآله، زره رسول خدا و شمشیر رسول خدا با اوست.» (9)

ب) در روایت دیگرى، به نقل از امام باقر، علیه السلام، در وصف امام قائم، علیه السلام، چنین آمده است:
«هشت ماه تمام شمشیر بر دوش نهاده (دشمنان خدا) مى کشد تا خدا خشنود گردد. (10) »

ج) امام صادق، علیه السلام، نیز در مورد سلاح جنگى یاران قائم مى فرماید:
«هنگامى که قائم بپا خیزد، شمشیرهاى نبرد فرود مى آید، درحالیکه روى هر شمشیر نام مردى (از یاران آن حضرت) و نام پدر او نوشته شده است.» (11)

د) «ابان بن تغلب » نقل مى کند که روزى با جعفر بن محمد، علیهماالسلام، در مسجد مکه نشسته بودم، آن حضرت درحالیکه دست مرا گرفته بود فرمود:
«اى ابان! خداوند313 مرد در همین مسجد شما گرد مى آورد، مردم مکه مى دانند که (آن گروه) از پدران و نیاکان آنها متولد نشده اند. با هر یک از آنها شمشیرى است که بر آن نام شخص و نام پدر و نسب و خاندانش نوشته شده است.» (12)

روایات بالا بخش کوچکى از روایات فراوانى است که در آنهاء تصریح شده که قائم، علیه السلام، و یاران او با شمشیر، نبرد رهایى بخش خود را آغاز مى کنند.

اما اینکه چرا آن امام از میان همه سلاحها شمشیر را برگزیده است شاید به این خاطر باشد که خداوند نمى خواهد عهدى از ستمگران بر گردن آن حضرت باشد، حتى به انداره استفاده از سلاحهایى که ستمگران روزگار به وجود آورنده آنها بوده اند.

2. ایجاد وحشت در دل دشمنان

چنانچه گفته شد، یکى از ویژگیهایى که در روایات براى قیام مهدى بر شمرده شده، رسیدن به فتح و پیروزى به وسیله ایجاد وحشت و هراس در دل دشمنان است. یعنى همان ویژگى که در صدر اسلام و در حرکت رهایى بخش پیامبر اسلام، صلى الله علیه وآله، وجود داشت.

در آیات متعددى از قرآن کریم به این موضوع اشاره شده که خداوند با ایجاد ترس و وحشت در دل کافران و مشرکان به یارى رسول اکرم و سپاه او برخاسته و آنها را بر دشمنانشان غالب ساخته است. که براى نمونه مى توان به آیات زیر اشاره کرد:

الف) « اذ یوحى ربک الى الملائکة انى معکم فثبتوا الذین آمنوا سالقى فى قلوب الذین کفروا الرعب... » (13) (و به یاد آر) آنگاه که پروردگارت به فرشتگان وحى کرد: من با شمایم، شما مؤمنان را به پایدارى وادارید. من در دلهاى کافران بیم خواهم افکند...

این آیه در جریان جنگ بدر نازل شده که پیامبر اکرم، صلى الله علیه وآله، تنها با313 نفر همراه و بدون تجهیزات کافى در برابر لشکر انبوه و مجهز قریش قرار گرفت و چنان عرصه بر مسلمانان تنگ شده بود که سر بر آسمان برداشته و از خداوند طلب یارى کردند و خداوند نیز علاوه بر اینکه هزار فرشته را براى یارى مسلمانان فرستاد، چنان ترسى در دل دشمنان آنها انداخت که همگى پا به فرار گذاشتند. (14)

ب) «هو الذى اخرج الذین کفروا من اهل الکتاب من دیارهم لاول الحشر ما ظننتم ان یخرجوا و ظنوا انهم ما نعتهم حصونهم من الله فاتیهم الله من حیث لم یحتسبوا و قذف فى قلوبهم الرعب یخربون بیوتهم بایدیهم و ایدى المؤمنین فاعتبروا یا اولى الابصار.» (15) اوست آن خدایى که نخستین بار کسانى از اهل کتاب را که کافر بودند، از خانه هایشان بیرون راند و شما نمى پنداشتید که بیرون روند. آنها نیز مى پنداشتند حصارهایشان را توان آن هست که در برابر خدا نگهدارشان باشد.

خدا از سویى که گمانش را نمى کردند بر آنها تاخت آورد و در دلشان وحشت افکند، چنانکه خانه هاى خود را به دست خود و به دست مؤمنان خراب مى کردند. پس اى اهل بصیرت عبرت بگیرید.

آیه یاد شده که در جریان نبرد مسلمانان با یهود «بنى نظیر» نازل شده است. بخوبى نشان مى دهد زمانى که نه مسلمانان گمان مى بردند که بنى نظیر با آن همه شوکت و قدرت خانه و کاشانه خود را رها کنند و از سرزمین خود خارج شوند و نه بنى نظیر احتمال مى دادند که مسلمانان بتوانند بر آنها با آنهمه تجهیزات و برج و بارو غلبه کنند، خداوند چنان ترس و وحشتى در دل یهود بنى نظیر انداخت که خود در جستجوى راهى براى فرار به تخریب خانه هاى خود پرداختند. (16) و این بهترین گواه بر تاثیر بیم و هراس ایجاد شده از سوى خداوند، در تسلیم و شکست دشمنان خداست، و چه زیبا در پایان این آیه مى فرماید:«اى خردمندان عبرت بگیرید.»

آیات دیگرى از این دست در قرآن کریم وجود دارد که ما به جهت رعایت اختصار از ذکر آنها خوددارى مى کنیم. (17)

اما برخى از روایاتى که در آنها تصریح شده حضرت مهدى، علیه السلام، و یاران او با ترس و بیمى که خداوند در دل دشمنان مى افکند، به پیروزى مى رسند، به قرار زیر است:

الف) امام محمدباقر، علیه السلام، در روایتى مى فرماید:

«القائم منصور بالرعب مؤید بالنصرة تطوى له الارض و تظهر له الکنوز و یبلغ سلطانه المشرق و المغرب و یظهر الله، عز و جل، به دینه و لو کره المشرکون.» (18) همانا قائم با ترس و بیم یارى شده و با نصرت (الهى) تایید گشته است، زمین براى او در هم پیچیده مى شود و گنجهایش را آشکار مى کند. نفوذ و اقتدار او شرق و غرب (جهان) را در بر مى گیرد و خداوند به وسیله او دین خودش را، بر خلاف میل مشرکان، غلبه مى بخشد.

ب) در روایت دیگرى که از آن امام نقل شده، چنین آمده است:

«... پرچم سیاه رسول خدا را به اهتزاز در مى آورد. به فاصله یک ماه از پیش رو، سمت راست و سمت چپ آن پرچم، ترس همه را فرا مى گیرد...» (19)

ج) امام، علیه السلام، در بیان لشکریان امام مهدى، علیه السلام، مى فرماید:
«یؤیدة بثلاثة اجناد: بالملائکة والمؤمنین والرعب.» (20) خداوند او را با سه لشکر یارى مى کند: فرشتگان، مؤمنان و هراس.

با توجه به آیات قرآن کریم که بصراحت از یارى پیامبر اکرم، صلى الله علیه وآله، به وسیله ایجاد رعب و هراس در دل دشمنان سخن گفته است و همچنین عنایت به روایاتى که رعب و هراس را از لشکریان امام مهدى، علیه السلام، و اسباب پیروزى ایشان برشمرده اند. مى توان چنین نتیجه گرفت که به هنگام ظهور خداوند چنان ترس و وحشتى در دل دشمنان آن امام مى افکند که آنان را از تصمیم گیرى درست و بموقع در مقابله با قیام مهدوى باز مى دارد، تا آنجا که به هر عملى که دست مى زنند به ضررشان تمام مى شود.

البته در عصر حاضر هم نمونه هاى چنین رویدادى قابل اشاره است، که پیروزى انقلاب اسلامى و تسلیم ارتش تا دندان مسلح رژیم طاغوت در برابر مردم بى سلاح و فتوحات گسترده رزمندگان اسلام در مقابل ارتش نیرومند بعثى از بارزترین آنهاست

پى‌نوشتها:

1. المروزى، ابو عبدالله نعیم بن حماد، الفتن (نسخه خطى)، ص 95، به نقل از: معجم احادیث الامام المهدى علیه السلام، ج 3، ص 295، ح 832: «ثم یظهرالمهدى بمکة عندالعشاء، و معه رایة رسول الله، صلى الله علیه وآله، و قمیصه و سیفه و علامات و نور و بیان، فاذا صلى العشاء نادى باعلاصوته یقول: اذکرکم الله ایهاالناس و مقامکم بین یدى ربکم، فقد اتخذالحجة و بعث الانبیاء، و انزل الکتاب، و امرکم ان لاتشرکوا به شیئا و ان تحافظوا على طاعته و طاعة رسوله و ان تحیوا ما احیاالقرآن و تمیتوا ما امات، و تکونوا اعوانا على الهدى، و وزرا على التقوى، فان الدنیا قد دنا فناؤها و زوالها و آذنت بالوداع، فانى ادعوکم الى الله و الى رسوله والعمل بکتابه و اماتة الباطل و احیاء سنته. فیظهر فى ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا عدة اهل بدر، على غیر میعاد، قزعا کقزع الخریف، رهبان باللیل و اسد بالنهار، فیفتح الله للمهدى ارض الحجاز، و یستخرج من کان فى السجن من بنى هاشم و تنزل الرایات السودالکوفة، فتبعث بالبیعة الى المهدى، فیبعث المهدى جنوده فى الآفاق و یمیت الجور و اهله و تستقیم له البلدان...».

2. فیض الاسلام، سید علینقى، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ص 1202، ح 1.

3. همان، ص 369، ح 157،: «اصحاب القائم ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا، اولادالعجم بعضهم یحمل فى السحاب نهارا، یعرف باسمه و اسم ابیه و نسبه و حلیته، و بعضهم نائم على فراشه، فیوا فیه (فیرى) فى مکة على غیر میعاد.»

4. همان، ص 370، ح 159: «بینا شباب الشیعة على ظهور سطوحهم نیام اذا توافوا الى صاحبهم فى لیلة واحدة على غیر میعاد، فیصبحون بمکة.».

5. ر.ک: همان، ص 239،286،316،323، 342، 368.

6. ر.ک: ابن طاووس، رضى الدین على بن موسى، الملاحم و الفتن فى ظهورالغائب المنتظر، ص 121; سلیمان، کامل، روزگار رهایى (یوم الخلاص)، ترجمه على اکبر مهدى پور، ج 1، ص 407.

7. المجلسى، محمدباقر، همان، ج 51، ص 217، ح 6: «... و اما شبهه من جده المصطفى، صلى الله علیه وآله، فخر وجه بالسیف و قتله اعداء لله و اعداء رسوله، صلى الله علیه وآله، و الجبارین والطواغیت، و انه ینصر بالسیف و الرعب و...».

8. همان، ج 23، ص 189، ح 4.

9. الحرالعاملى، محمدبن الحسن، اثبات الهداة، ج 3، ص 588، ح 808، به نقل از: معجم الاحادیث الامام المهدى علیه السلام، ج 3، ص 243، ح 772: «یا جابر ان لبنى العباس رایة و لغیرهم رایات، فایاک ثم ایاک - ثلاثا - حتى ترى رجلا من ولدالحسین، علیه السلام، یبایع له بین الرکن و المقام، معه سلاح رسول الله، صلى الله علیه وآله، و مغفر رسول الله و سیف رسول الله.»

10. النعمانى، محمدابراهیم، الغیبة، ص 165، به نقل از: سلیمان، کامل، همان، ص 478: «یجردالسیف على عاتقه ثمانیة اشهر هرجا حتى یرضى الله.»

11. المجلسى، محمدباقر، همان، ص 356، ح 121: « اذا قام القائم، علیه السلام، نزلت سیوف القتال، على کل سیف اسم الرجل و اسم ابیه.»

12. همان، ص 286، ح 19: «یا ابان، سیاتى الله بثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا فى مسجدکم هذا، یعلم اهل مکة انه لم یخلق آباؤهم و لا اجدادهم بعد، علیهم السیوف مکتوب على کل سیف اسم الرجل و اسم ابیه و حلیته و نسبه...».

13. سوره انفال (8)، آیه 12.

14. ر. ک: الطبرسى، ابو على الفضل بن الحسن، مجمع البیان فى تفسیرالقرآن، ج 3-4، ص 525-526.

15. سوره حشر(59)، آیه 2.

16. ر. ک: الطبرسى، ابوعلى الفضل بن الحسن، همان، ج 9-10، ص 257-258.

17. ر. ک: سوره آل عمران(3)، آیه 151، سوره احزاب (33)، آیه 23.

18. المجلسى، محمدباقر، همان، ج 52، ص 191، ح 24.

19. همان، ص 391: ح: «ینشر رایة رسول الله السوداء، فیسیر الرعب قدامها شهرا و عن یمینها شهرا و عن یسارها شهرا...».

20. همان، ص 356، ح 119.