درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

عراق در یک قدمی ظهور

احادیث بسیارى درباره عراق در قسمت نشانه هاى ظهور امام مهدى(علیه السلام) و حرکت ظهورش آمده است و تقدیر خدا این است که عراق ، مرکز دولت جهانى عدل الهى باشد که امام آن را بنیان مى نهد . تقسیم روایات مربوط به عراق پیش از ظهور سخت است ، برخى ، حاکمان آن جا را نام مى برند و برخى شهرهایش را نکوهش یا ستایش مى کنند ، گاهى از کمبود میوه و ثمرات سخن مى گویند و همچنین ترسى که اهالى آن جا را فرا مى گیرد و برایشان آرام و قرار باقى نمى گذارد .



شیخ مفید(رحمه الله) مجموعه اى از نشانه هاى ظهور امام مهدى(علیه السلام) و رخدادهایى که در عراق و جاهاى دیگر اتفاق خواهد افتاد را آورده و در ارشاد  مى گوید : علامت ها و نشانه هایى از زمان قیام قائم مهدى(علیه السلام) و حوادث پیش از قیام بیان شده است از جمله : خروج سفیانى ، قتل سید حسنى ، اختلاف بنى عباس بر سرِ حکومت دنیوى ، کسوف خورشید در نیمه رمضان و خسوف ماه در آخر آن که بر خلاف رویه عادى و معمول است . همچنین فرو رفتگى در « بیدا » و فرو رفتگى در غرب و شرق ، حرکت کُند خورشید از هنگام ظهر تا نیمه هاى عصر ; طلوع خورشید از غرب ; قتل نفس زکیه در پشت کوفه میان هفتاد نفر افراد صالح ; بُریدن سر مرد هاشمى بین رکن و مقام ، فرو ریختن دیوار مسجد کوفه ; روى آوردن سپاهى با پرچم هاى سیاه از سوى خراسان ; شورش یمانى ; ظهور فردى « مغربى » در مصر و تملک مناطق شام توسط وى.

آمدن ترکان به جزیره ، آمدن رومیان به « رمله » (ساحل) ; طلوع ستاره اى درخشان در شرق، چنان که ماه مى درخشد ، سپس خم شدن ستاره ، و رسیدن دو طرف آن به هم، پدیدار شدن سرخى در آسمان و پخش شدن در گستره آن ; ظاهر شدن آتشى در شرق به مدت طولانى و ماندن سه یا هفت روز در جو و آسمان ; پایان سختى هاى اعراب و به زیر فرمان درآوردن شهرها و خروج از زیر سلطه عجم .

قتل امیر مصر توسط اهالى ; ویرانى شام ; اختلاف و درگیرى سه لشکر در آن; ورود پرچم هاى قبیله قیس و عرب به مصر ، ورود پرچم هاى قبیله کنده به خراسان ; ورود لشکرى از سوى غرب تا وقتى که به آستانه «حیره» برسد . رو آوردن لشکرى با پرچم هاى سیاه از مشرق ، بدان گونه که گفتیم ; شکاف آب فرات و ورود آب به محله هاى کوفه; ظهور شصت دروغگوى مدعى نبوت ; خروج دوازده نفر از آل ابوطالب که همگى براى خود ادعاى امامت مى کنند; سوزاندان مردى ارجمند از بنى عباس بین « جلولا » و « خانقین » ; ساختن پل در آنجا تا مدینة السلام که آب روان است .

برخاستن دود سیاه در آغاز روز در مدینة السلام ; زلزله در آن جا به قدرى که بسیارى از مناطق مدینة السلام زیر خاک برود ; ترس و هراسى که اهالى عراق و بغداد را فرا مى گیرد ; مرگ سخت و کاستى در اموال و جان ها و میوه ها در بغداد ; یورش ملخ ها در فصل و غیر فصل خود ، آن قدر که به کشتزار و غلات حملهور مى شوند ; نیز به حبوبات کمى که مردم کاشته اند .

اختلاف دو گروه عجم و خونریزى بسیار میان آنان ; سرپیچى بندگان از پیروى سران خود و کشته شدن آنها به دست بالا دستان ; مسخ گروهى بدعتگزاران و خوک و میمون شدن آنان ; چیرگى بردگان بر مناطقى که سَرْوَران آنان مى زیستند.

سروش آسمانى که تمامى ساکنان زمین ـ هر یک به زبان خویش ـ مى شنوند ; صورت و سینه اى که در قرص خورشید براى مردمان پدیدار مى شود ; مردگانى که از قبرها برانگیخته شده ، به دنیا برمى گردند تا با یکدیگر آشنا شده ، همدیگر را ببینند .

سپس در پایان 24 دفعه بارش پیاپى که پس از خشک شدن زمین ، آن را سرسبز کرده و برکاتش را نشان مى دهد .

پندار خشک شدن فرات یا آبهاى زمین ، صحت ندارد . بر عکس از اهل بیت(علیهم السلام) روایت شده است : سال ظهور ، سال پُر نعمت و پُر بارانى است ، آن قدر که میوه ها گندیده و آب فرات در کوفه سر ریز خواهد شد .

ارشاد  از جعفر بن سعد از پدرش آورده است که ابوعبدالله(علیه السلام) فرمود : «در سال فتح (و ظهور) فرات شکافته و آب وارد کوچه هاى کوفه مى شود » . مانند روایت در الغیبه طوسى /273 ; اعلام الورى /429 ; الخرائج 3/1164 ; اثبات الهداة 3/733 ; بحار 52/217 .

ارشاد از ابوعبدالله(علیه السلام) آورده است : « پیش از قائم(علیه السلام) سال پر بارانى است که در آن میوه ها و خرماى نخل ها مى گندد . در این باره شک نکنید » .

منبع احادیث: الغیبه طوسى /272; اعلام الورى /428 ; الخرائج 3/1164; اثبات الهداة 3/718 ; بحار 52/214 .

اینک آخر الزمان: شرابخواری

چند روزی است که بعد از آن مهمانی کذایی هنوز شاخ هایی که از تعجب روی سرم سبز شده، از بین نرفته است. آدم  باورش نمی شود، دوست دوران دبیرستانت تو را برای مهمانی جشن تولدش دعوت می کند و وقتی وارد می شوی می بینی که میزی چیده است از انواع نوشیدنی حلال و حرام، الکل دار و بی الکل. اینها را می بینی و در آن همه صدای موسیقی که دارد گوشت را کر می کند، به این فکر می کنی که انسان ها چه زود عوض می شوند.

***
وارد رستورانی می شوی تا با دوستان گرسنه تر از خودت، ناهاری بخوری و می بینی که پیشخدمت برای میز کناری ات یک سینی پر از استکان های کوچک مشروب را سرو می کند.

«... در مجالس، شراب، ساز و آواز، نرد و ...، غنا و موسیقی معمول می گردد و ظرفهای طلا و نقره رواج می یابد.»
«و می بینی که مشروب را به طور علنی می خورند، افرادی که از خدا تقوی نمی کنند بر گرد آن اجتماع می کنند و دوستانشان را برای شرب خمر دعوت می کنند.»(1)
مردم آن زمان را می بینی که در حال نشئه شب می کنند و در حال مستی صبح می کنند، و دیگر اهمیت نمی دهند که دیگران چه حالی دارند.»(2)

فروش علنی شراب
امروزه در بسیاری از کشورهای اسلامی فروش علنی مشروبات الکلی در طبقه های فروشگاه ها قابل مشاهده است.
«... مشروبات شیوع پیدا می کند و در بازارها علنی فروخته می شود.»(3)
«قمار علنی می شود و مشروبات به طور علنی فروخته می شود و کسی جلوگیری نمی کند.»(4)

شراب حلال می شود
دوستی برایم تعریف می کرد که پدرش بیماری کلیوی دارد و هر بار که به ملاقات دکترش می رود، بسیار مورد سرزنش دکتر واقع می شود و دکتر او را عقب مانده و خشک مقدس خطاب می کند. او می گفت که این همه تحقیر برای این است که دکتر می گوید اگر هر روز کمی مشروب بخوری، بیماری کلیه ات حل می شود و اینقدر نیاز به دوا و درمان نداری.

«خمر جنبه داروئی پیدا می کند، برای بیماران توصیه می شود و بیماران به قصد شفا و بهبودی به آن اقدام می کنند.»(5)

«به راستی این امت به اموال خود گرویده، با دین خود بر پروردگارشان منت نهاده، به رحمت او امیدوار و از خشم او در امان بوده، با شبهه های دروغین و وسوسه های خلاف، پای در حریم محرمات می گذارند: مشروب را به نام نبیذ، رشوه را به نام هدیه و ربا را به نام داد و ستد، حلال پنداشته؛ می خورند.»(6)

«هنگامی که مردم به دروغ گوش فرا دهند، حرام و رشوه بخورند، ربا را جایز بشمارند، شراب و قمار و لهو و لعب را حلال بدانند...»(7)

نام جدید شراب بر اساس روایات در آخرالزمان نام شراب عوض می شود. رسول خدا(ص) در این مورد می فرمایند:
«در آن زمان حدود و قوانین الهی که بر پیامبرش محمد (ص) نازل کرده، از بین می رود، گفته می شود: فلانی چنین گفته!، رأی فلانی چنین است!. تابع آراء و عقاید دیگران می شوند و سنت پیامبر (ص) را ترک می کنند، در آن زمان مشروبات به نام های دیگر رائج می شود، در مجالس شراب، ساز و آواز، نرد و شطرنج، غنا و موسیقی معمول می گردد و ظرفهای طلا و نقره رواج می یابد.»(8)

«گروهی از امت من نام مشروب را عوض کرده، آن را می خورند، و بالای سر آنها ادوات موسیقی زده می شود.»(9)
«زمانی پیش می آید که مردم خمر را حلال می شمارند، لعنت خدا و آدمیان و فرشتگان عموماً بر آنها باد.»(10)

شرابخواری به جای خمسهمان طور که می دانید افرادی در این زمانه زیر بار دادن خمس و زکات و ... نمی روند و البته که پولشان در چه راه هایی که خرج نمی شود.
اموال خویشاوندان پیامبر (ص) به زور و باطل خورده می شود. با آن اموال شراب می خورند و قمار می بازند.»(11)

راحت و آسوده باشدر روز های آخر روزگار مردم به خوردن شراب افتخار می کنند:
 با شرب خمر مباهات نموده، در مساجد نی و بر بط زنند و کسی بر آنها اعتراض نکند، کافرزاده ها در آن زمان بزرگ شمرده می شوند و سفیهان زمام قوم را برعهده بگیرند.»(12)

آنچه باید باشد
مذمت شرابخواری در قرآن  
هنگامی که رسول گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی( ص) به پیامبری مبعوث شدند، در کنار بت پرستی وشرک، به مبارزه با شرب خمر و کارهای وابسته به آن پرداختند. در آن زمان، در سرزمین عربستان، خیلی از افراد معیشت خود را از تهیه و فروش شراب تأمین می کردند؛ برای همین امر، قرآن در آیات متعدد و به دفعات حرمت آن را بیان می کند. آیات 90 و 91 سوره مائده، آیاتی است که در این باره حجت را بر همگان تمام می کند و می فرماید:

«ای کسانی که ایمان آوردید! شراب و قمار و بت ها و ازلام( نوعی بخت آزمایی)، پلید و از عمل شیطان است. از آن ها دوری کنید تا رستگار شوید." "شیطان می خواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و از نماز بازدارد. آیا (با این همه زیان و فساد، و با این نهی اکید)خودداری خواهید کرد؟»
علاوه بر آن خداوند در سوره بقره می فرماید:
«از شراب و قمار از تو می پرسند، بگو در آن گناه بزرگی است و سود هایی برای مردمان دارد ولی گناه آن ها از آن بیشتر است»

شراب، مادر گناهان
صفحه حوادث روزنامه ها را که ورق بزنید، عصبانیت های بیش از حد، تجاوز به عنف، سرقت، قتل، تصادفات مرگبار و ... گاهی یک علت یکسان دارند. شرب خمر .
از حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) پرسیده شد:که بزرگترین گناه کبیره کدام است؟ فرمودند:

«شراب خواری، خداوند چیزی مانند شراب خواری را گناه نکرده است، ممکن است شخص نماز واجب خود را ترک کند، و با مادر و خواهر و دختر خود زنا کند در حالیکه مست و لایعقل است»(13)

از حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) پرسیده شد: آیا شما فرمودید که شراب از دزدی و زنا بدتر است؟ حضرت فرمودند:
«بلی، زنا کننده شاید گناه دیگری نکند. لیکن شرابخوار، چون شراب خورد، زنا می کند. آدم می کشد و نماز را ترک می کند.»(14)

بر اساس روایات شخص شرابخوار:

1.    کریه منظر وارد قیامت می شود
2.    شامل شفاعت اهل بیت(علیهم السلام) نمی شود
3.    مورد لعنت خداوند است
4.    هم ردیف با بت پرستان و کافران است
5.    عامل قساوت قلب و بیزاری انبیاء و فرشتگان
6.    نمازش قبول نمی شود

برای اطلاع بیشتر در مورد شرابخواری و احادیث و حدود آن به مطلب گناهان کبیره مبحث شرابخواری مراجعه کنید:
گناهان کبیره: شرابخواری- 1
گناهان کبیره: شرابخواری- 2


پی نوشت:
1.    بشاره الاسلام صفحه 25
2.    الزام الناصب صفحه 183، منتخب الاثر صفحه 430، بحارالانوار جلد 52 صفحه 258 و تحف العقول صفحه 43
3.    بحارالانوار جلد 52 صفحه 256، بشاره الاسلام صفحه 133 و الزام الناصب صفحه 183
4.    منتخب الاثر صفحه 430، بحارالانوار جلد 52 صفحه 257، بشاره الاسلام صفحه 132 و الزام الناصب صفحه 183
5.    الزام الناصب صفحه 184 و بشاره الاسلام صفحه 134 و 259
6.    الامام المهدی صفحه 158
7.    بشاره الاسلام صفحه 75 و الزام الناصب صفحه 195
8.    بشاره الاسلام صفحه 27 و 76
9.    مسند احمد حنبل جلد 2 صفحه 418
10.    بشاره الاسلام صفحه 76
11.    منتخب الاثر صفحه 431، بحارالانوار جلد 52 صفحه 259، بشاره الاسلام صفحه 134 و الامام المهدی صفحه 219
12.    الزام الناصب صفحه 184
13.    فروع کافی کتاب الاشربة حدیث 16 باب شارب الخمرج 6 ص 399. به نقل از گناهان کبیره . نوشته شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب. دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. ج 1و 2
14.    همان، باب ان الخمر رأس کل ثم و شر، ج6، ص 403، حدیث 8. به نقل از گناهان کبیره . نوشته شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب. دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. ج 1و 2

منبع احادیث: روزگار رهایی، کامل سلیمان، ترجمه علی اکبر مهدی پور

کعبه و رمزگشایی ظهور

پرواز پرنده‌ای در آسمان، جز آن چه که دیده می‌شود، برای انسان‌های معمولی نکته خاصی ندارد، اما آن‌گاه که چشمان تشنه‌لبی در بیابان، همین پرنده را رصد می‌کند، از او نشانه‌های مقصود خویش را درک نماید. او پرنده را می‌بیند، اما مدام با لبان خشکیده خویش این عبارت را با اشتیاق زیاد تکرار می‌کند: «آب، آب»، زیرا انسان تشنه،

محتاج آب است و پرنده‌ای که پرواز می‌کند، جلوه‌ای از حیات دارد و آن‌چه به او حیات داده، آبی است که در همان نزدیکی هاست و این گونه او را به محل پرواز پرنده می‌کشاند. آری پی‌بردن به پیام‌های هستی بخش و مشکل‌گشا، آمادگی می‌خواهد که شرط اساسی آن طلب واقعی است، همچنان که مولوی می‌گوید:
آب کم جو، تشنگی آور به دست               تا بجوشد آبت از بالا و پست
مسلمانی که زندگی روزمره خود را بدون هیچ طلب و شوقی نسبت به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و ظهور مبارکش ادامه می‌دهد، هرگز نخواهد توانست حقیقت غیبت و ظهور و شرط ظهور را درک کند، اما اگر به مقام منتظران حقیقی، بار یافت، به اذن خدا در و دیوار به او حکمت‌ها می‌آموزد.
کسی که منتظر موعود عدل‌گستر است، وقتی در موسم حج به زیارت خانه خدا مشرف می‌شود، از آن‌جا نیز پیام‌ها و نکاتی دریافت می‌کند و از ملکوت خدا الهام می‌گیرد.
ایام حج و در کنار کعبه، قیامتی برپاست. سیل جمعیت است که با رنگ‌ها و نژاد‌ها و زبان‌ها و ملیت‌های گوناگون، به سوی شهر خدا حرکت نموده‌اند و به دور کعبه، این نماد توحید، پروانه وار می‌گردند، به گونه‌ای که چشم هر بیننده‌ای را خیره می‌کنند. آیا این رخداد، پیامی ندارد؟ آیا این عظمت و جلوه‌نمایی، حاصل رغبت عمومی به این خانه نیست؟ در همین هنگام، این پرسش وجدان‌های بیدار را می‌آزارد که وقتی عظمت نماد توحید به رغبت آحاد مسلمین است، آیا ظهور و جلوه نمایی امامی که نه تنها خود نماد توحید، بلکه جاری کننده  حقیقت توحید در کل هستی است[1]، نیازمند رغبت و استقبال همه مسلمانان نیست؟ آیا این کعبه است که به دور مردم می‌چرخد و یا این که برعکس است؟
به راستی شأن امام چیست؟ آیا او باید به سراغ فرد فرد انسان‌ها رفته و از آنها تمنای رغبت به خویش کند، یا این که این مردم هستند که باید با اشتیاق و روی آوردنی فراگیر، امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را به تجلی درآورند و ظهور جایگاه وی را سبب شوند؟ این شباهت کعبه و امام، حیرت انگیز است و از همین روست که زهرای مرضیه علیها السلام از رسول مکرم اسلام سلام الله علیه نقل فرمود: «مثل الإمام مثل الکعبة إذ تؤتى و لا تأتی؛[2]مثل امام همچون کعبه است که به سویش روی می‌آورند و او به سوی کسی نمی‌شتابد».
البته قطعاً مراد این نیست که حضرت مهدی ناظر بر مسلمین نبوده و در فتنه‌ها دستگیر آنان نخواهد بود که او همچون پدری مهربان است، زیرا امام رضا علیه السلام در وصف امام فرمود: «الْإِمَامُ الْأَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیق؛ امام، همدمی رفیق و پدری مهربان است»[3] و در روایتی از خود امام مهدی نقل شده که ایشان فرمود: «ما در رعایت حال شما کوتاهى نمى‏کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده‏ایم و اگر جز این بود، از هر سو گرفتارى به شما رو مى‏آورد و دشمنانتان، شما را از میان مى‏بردند»[4] ؛ سیطره اسلام با همه ابعادش بر کل جوامع و متحول شدن دنیای ظاهری مردم، تنها با ظهور بُعد امامت و رهبری سیاسی و حکومت آن حضرت میسر خواهد بود و این امر جز با میل فراگیر همه مردم به وقوع نخواهد پیوست.

بنابراین همه ما مسلمانان باید به حقیقت این مطلب رسیده و با جان از خدای متعال مسئلت نماییم که: «إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْکَ فِی دَوْلَةٍ کَرِیمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِکَ وَ الْقَادَةِ فِی سَبِیلِکَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا کَرَامَةَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة؛[5] بار خدایا مشتاقانه مسئلت داریم که دولتى با شکوه، بپا داری که اسلام و اسلامیان را عزت بخشى و نفاق و منافقین را به خاک ذلت کشى و ما را از منادیان دعوتت و خوانندگان به سوى طاعتت و رهبران راهت قرار دهى و کرامت دنیا و آخرت نصیب ما فرمایى»‏. و با این معرفت و آتش درون، هر صبح‌گاه با پروردگار عالمیان عهد ببندیم که«اللّهم انّى اجدّد له فی صبیحة یومی هذا عهداً و عقداً و بیعةً له فی عنقى، لا احول عنها و لا ازول ابدا. اللّهم اجعلنى من انصاره و اعوانه، و الذّابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المحامین عنه و السّابقین الى ارادته و المستشهدین بین یدیه»[6]؛ باشد که در حیات دنیایی خویش، تجلی امامتِ امام زمان و ظهور مبارکش و حکومت با برکتش را به نظاره بنشینیم.


[1]. اشاره به این روایت امام صادق علیه السلام که: «‏إِذَا قَامَ الْقَائِمُ لَا یَبْقَى أَرْضٌ إِلَّا نُودِیَ فِیهَا شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ»؛ نور الثقلین
[2]. کفایةالأثر، .
[3]. الکافی،
[4]. «إِنَّا غَیْرُ مُهْمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُمْ وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَکُمُ الْأَعْدَاء»؛ الاحتجاج،.
[5]. الکافی، 
[6]. پروردگارا! در صبح امروز با امام زمان عجل الله تعالی فرجه، عهد و پیمان و بیعت می‌بندم، از آن برنمی‌گردم و ترکش نمی‌کنم. خدایا! مرا از انصار و یاریگران و دفاع‌کنندگان از او و از کسانی قرار ده که برای انجام خواسته‌هایش سرعت می‌گیرند و از او حمایت می‌کنند و برای انجام اراده ایشان بر هم سبقت گرفته و در مقابلش شهادت را می‌طلبند.
المصباح کفعمی، دعای عهد،

تأثیر احادیث سفیانى بر پیروان امویان

طبیعى است که امویان و پیروانشان پس از سقوط دولت آنها ، از احادیث سفیانى سوء استفاده کنند و اعلام کنند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) ظهور این حاکم قدرتمند را خبر داده است و برایشان مهم نبود که سفیانى طاغى و ملعون باشد ، در نتیجه بسیارى از بنى امیه و دیگران ادعا نمودند که سفیانى موعود بوده ، عده اى شورش ها را بر ضد عباسیان رهبرى کرده ، پیروان جنگجویى داشتند .



نویسنده کتاب خطط الشام چندین شورش به نام سفیانى را بیان کرده است ، از جمله شورش على بن عبد الله بن خالد بن یزید بن معاویه بن ابو سفیان که در سال 195 در شام خروج کرد ، در زمان خلافت امین عباسى که به ابو عمیطر معروف بود .

همچنین شورش سعید بن خالد اموى پس از ابو عمیطر ; و نیز  شورش مبرقع در شام در سال 227 در زمان خلافت معتصم نام مى بَرَد .  شورش عثمان بن ثقاله که در عجلون اردن ، سال 816 شورید و ادعا کرد سفیانى موعود است . در جایی دیگر  گفته مأمون عباسى را مى آورد : « اما رهبران « قضاعه » منتظر سفیانى و خروج اویند تا از پیروانش گردند » و نیز دیگر ادعاهاى سفیانى .

از سوى دیگر ، زیاده گویى هایى درباره شخصیت سفیانى در احادیث منابع سنى مى بینیم ، تا جایى که برخى مى پندارند که صفات غیبى داشته و چنان که در احادیث به آن پرداخته شده ، گویا توسط خدا مبعوث گشته است .

ابن حماد  از على(علیه السلام) نقل مى کند : سفیانى از فرزندان خالد بن یزید بن ابو سفیان است . مردى است تنومند ، آبله رو است و لکه سفیدى در چشم دارد . از ناحیه شهر دمشق و از وادى به همراه هفت نفر خروج مى کند که به آن وادى یابس مى گویند . یکى از آنها پرچمى دارد که پیروزى را زیر پرچم او مى پندارند . مردم تا سى میل پیش روى سفیانى ، مى ترسند . اگر کسى آن عَلَم را ببیند و بخواهد با آن رویارویى کند ، شکست مى خورد .

از جمله زیاده گویى و مبالغه گویى هایى که درباره سفیانى مى گویند و به او ویژگى هاى غیبى مى دهند ، آن است که مى پندارند : سفیانى در خواب سراغ افرادى مى آید و مى گوید که برخیز ، وى سه عصا در دست دارد که به هر کسى بزند ، مى میرد . . . سفیانى در خواب به او مى گوید : برخیز و بیرون شو ! پس برمى خیزد اما کسى را نمى یابد . بعد براى بار دوم سراغ شخص مى رود و همان سخن را مى گوید ; بار سوم مى گوید : برخیز و بیرون برو و ببین چه کسى درِ خانه ات هست !

بار سوم ، به طرف در خانه اش مى رود و مى بیند که هفت یا نُه نفر که پرچمى دارند در آن جا هستند و مى گویند : ما یارانت هستیم که همراهشان خروج مى کند. مردمى از روستاهاى وادى یابس ، از سفیانى پیروى مى کنند . حاکم دمشق مى آید که با وى بجنگد . وقتى نگاهش به پرچم سفیانى مى افتد ، شکست مى خورد . والى دمشق در آن وقت ، حاکم منصوب از طرف بنى عباس است . ابن حماد 1/280 .

برخى آگاهان مى گویند که وادى یابس ، از درعا ( نزدیک مرز سوریه با اردن ) تا نزدیک نابلس ( داخل فلسطین ) است .

ملاحظه سوم آن است که اکثر احادیث سُنى ها درباره سفیانى ، مُرسَل و از گفته هاى تابعین ، و بیشتر احادیث تحریف شده از پیامبر و اهل بیت(علیهم السلام) است ، که بافته هاى خیالى خود را به آن افزوده اند .

عقد الدرر  از ارطاة : وقتى ترک و روم گرد هم بیایند ، روستایى در دمشق فرو برود و قسمتى از دیوار غربى مسجد دمشق فرو بریزد، سه پرچم در شام برافراشته مى شود: ابقع ، اصهب و سفیانى . دمشق محاصره مى گردد و مردى و همراهانش کشته مى شوند . دو مرد از آل ابو سفیان خروج مى کنند که پیروزى از آنِ دومى است . وقتى پیروان «ابقع»از مصر مى آیند، سفیانى با سپاهش بر علیه شان خروج مى کند، سپس آنقدر ترکان ورومیان را در قرقیسیا مى کشد که حیوانانت وحشى، از گوشت شان سیر مى شوند.

ص 76 از ابو قبیل : سفیانى بدترین حکمران است . عالمیان و فاضلان را نیست و نابود مى کند . در ابتدا از آنها یارى مى خواهد ، هر کسى سرباز زند ، او را مى کشد .

ص 80 : سفیانى هر کسى را که نافرمانى کند ، مى کُشد و آنها را با میخ مى کوبد و در دیگ مى پزد . مدت حکومت او ، شش ماه است .

ص 86 از ابن عباس : سفیانى خروج مى کند و کشتار مى کند ، حتى شکم زنان را مى درد و کودکان را در دیگ هاى بزرگ مى جوشاند .

روایاتى از امام صادق و امام رضا در مورد سفیانی

از ابو الحسن الرضا(علیه السلام) آورده است : پیش از این امر (ظهور) سفیانى ، یمانى و مروانى و شعیب بن صالح مى آیند . پس چگونه مى گویند این و آن خواهد شد ؟! ( اثبات الهداة 3/735 ; بحار 52/233 ) .



کافى  از معلى بن خنیس آورده است : پیش از ظهور عباسیان ، نامه عبدالسلام بن نعیم ، سدیر و چند نفر دیگر را خدمت ابوعبدالله(علیه السلام) بُردم . نوشته بودند : مى توانیم امر (حکومت) را به شما بسپاریم ، نظرتان چیست؟ (راوى مى گوید :) امام نامه ها را بر زمین زد و فرمود : من امام اینها نیستم. آیانمى دانند امامشان کسى است که سفیانى را مى کشد ؟!

مى بایست به فشارهایى که شیعیان و طمعورزان حکومت به امامان وارد مى کردند ، توجه داشت . اینها مى خواستند از ائمه ، اجازه فعالیت سیاسى گرفته و به بهانه آن که پیامبر به مهدى و دولتش بشارت داده است به نام آنها انقلاب کنند ، اما ائمه نمى پذیرفتند و براى امت توضیح مى دادند که از شروط ظهور مهدى(علیه السلام) خروج سفیانى پیش از ایشان است .