درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

جایزه برای سر فتوادهنده ذبح کودکان شیعه

یک مفتی وهابی کویتی که به خاطر صدور فتوای ذبح کودکان و زنان شیعه برای سرش جایزه تعیین شده است از بیم جان بی مقدار خود از کویت به قطر فرار کرد.

جایزه برای سر فتوادهنده ذبح کودکان شیعه/ فرار مفتی مزدور به قطر

به گزارش ابنا پس از آنکه یک تاجر عراقی برای سر «شافی العجمی» جایزه تعیین کرد وی به قطر گریخت.

«شافی العجمی» مفتی وهابی کویتی به خاطر فتوایش مبنی بر کشتن کودکان و زنان شیعه از کویت به قطر فرار کرد.

شافی العجمی پس از اینکه در تلویزیون آمد و اعتراف کرد که گروهش در دیرالزور یک کودک سوری را در برابر والدینش در صحن مسجد شیعیان در یک روستا در دیرالزور ذبح کردند، پیام های تهدید به قتل دریافت کرد که همین امر باعث فرار وی از کویت شده است.

یک تاجر اهل بصره مبلغ کلانی برای سر این روحانی نمای خونخوار و تفرقه انگیز تعیین کرده است.روز 22 خرداد عده ای وحشی کویتی وابسته به گروه تروریستی "جبهة النصره" حدود 60 نفر از اهالی روستای شیعه نشین «حطله» در استان دیرالزور را به دلیل مذهب آنان به شهادت رساندند.
از جمله جنایات فجیع این گروه مزدور سر بریدن خانواده «حجت الاسلام سید ابراهیم السید» بود که مسلحان وحشی زن و فرزندان وی را ذبح کردند.

دین در عصر ظهور

از آنجایی که در دوران ظهور امام زمان علیه السلام بسیاری از مسائل تغییر می کند و در واقع اصل و حقیقت مسائل توسط آن حضرت آشکار می شود، مانند مساجد که حضرت آنها را به شکل اصلی اش بر می گرداند و اصلاح می کند؛ در این مطلب سعی داریم یکی از آن مسائل، یعنی دین را برای شما بازگو کنیم.

اینکه دین در عصر ظهور چیست؟ وضعیت مساجد و قرآن و ادیان دیگر در آن زمان چگونه است؟ عالم و فقیه کیستند؟
دینی که حضرت مهدی (ع) برمی گزیند و بر اساس آن حکومت می نماید، اسلام است.

این مسئله از این جهت اثبات می شود که حضرت، از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است و دین پیامبر اسلام است و دین اسلام هم آخرین دین است. چنانکه پیامبر (ص) می فرمایند: «مردی از اهل بیت من خروج می کند که گفتارش طبق سنت من است.1»

مساجد در عصر ظهورحضرت علی (ع) می فرمایند: «گویی با چشم خود می بینم که شیعیانم در مسجد کوفه خیمه زده، برای مردم قرآن را آنچنان که نازل شده آموزش می دهند. هنگامی که قائم ما ظهور کند، آن را تخریب می کند و قبله اش را درست می کند.2»

همچنین امام صادق (ع) درباره وضعیت مسجدالحرام در زمان ظهور می فرمایند: «چون قائم قیام کند، مسجدالحرام را خراب می کند و به پایه اولی باز می گرداند، مقام ابراهیم را به محل سابق خود برمی گرداند و دستهای بنی شیبه را قطع کرده و از درب کعبه آویزان می کند و بر روی آن می نویسد: اینها دزدان کعبه هستند.3»
در روایات آمده است که حضرت حجت (ع) بعد از ظهور، طرح مسجد بزرگی را درباره مسجد کوفه می دهند که دارای هزار در است و همه مردم را در خود جای می دهد. نکته دیگر اینکه حضرت، مسجد کوفه را برای اصلاح قبله آن بازسازی خواهند کرد.4 امام صادق (ع) نیز می فرمایند: «حضرت مهدی (ع) ساختمان مسجدالحرام را ویران می کند و آن را به ساختمان نخستین و اندازه اصلی اش باز می گرداند، مسجد پیامبر را نیز پس از ویران کردن به اندازه اصلی اش برمی گرداند و کعبه را در جایگاه اصلی اش می سازد.»

قرآن در عصر ظهوردرباره شیوه جدید تنظیم قرآن در عصر ظهور، امام صادق (ع) می فرمایند: «چون قائم قیام کند، کتاب خدای تبارک و تعالی را آنچنان که هست تلاوت می کند و قرآنی را که امیرمؤمنان نوشته بیرون می آورد.5» هنگامی که امیرالمؤمنین (ع) از نوشتن قرآن فارغ شد، آن را بر مردم عرضه کرد و فرمود: «این کتاب خدای تبارک و تعالی است، آن را از دو لوح، آنچنانکه خدایش بر محمد فروفرستاده ، گرد آوردم.» مردم گفتند: ما مصحفی داریم که همه آیات قرآن را در بر دارد، دیگر نیازی به قرآن شما نداریم. امیرمؤمنان (ع) فرمودند: «به خدا سوگند دیگر بعد از امروز آن را نخواهید دید. من وظیفه داشتم هنگامی که از نوشتن آن فارغ شدم آن را بر شما عرضه کنم تا شما آن را بخوانید.6»

این روایت مشخص می کند که قرآن حضرت علی (ع) در محضر حضرت مهدی (ع) است و آن بر حسب نزول، تنظیم شده و شأن نزول ها را در بر دارد و حضرت حجت (ع) آن را به هنگام ظهور، عرضه می کند و معلمان قرآن در مسجد کوفه آن را آموزش می دهند.

اتحاد ادیاناز حضرت علی (ع) درباره آیه 28 سوره فتح (برای آنکه او را بر همه دین برتری بخشد) آمده است که فرمود: «تا جایی که هیچ آبادی نماند مگر اینکه هر صبح و شام بانگ شهادت لا اله الا الله و محمد رسول الله، در آن بلند شود.7»

از ابن عباس نیز آمده است: «این آیه تحقق نمی پذیرد مگر وقتی که یهودی و نصرانی و صاحب هر دینی نماند مگر آنکه به حق (اسلام) گرویده شود.8»
امام محمد باقر (ع) نیز فرموده اند: «امام مهدی دشمنان را می کشد تا جز دین محمد باقی نماند.9»

کامل شدن علوم دین
امام باقر (ع) درباره عصر ظهور می فرمایند: «و در زمان او حکمت به شما داده می شود تا آنجا که زن در خانه اش به کتاب خدا و سنت رسول خدا حکم می کند.10»
امام علی (ع) نیز می فرمایند: «و علم در دلهای مؤمنین واقع می شود پس هیچ مؤمنی به علمی که نزد برادرش است احتیاج نخواهد داشت.11»
امام صادق (ع) درباره تکامل علوم در زمان ظهور می فرماید: «علم بیست و هفت حرف است، تمام آنچه پیغمبران آورده اند دو حرف است که مردم تا به امروز جز دو حرف ندانسته اند و چون قائم ما به پا خیزد، بیست و پنج حرف دیگر را برآورد و به ضمیمه آن دو حرف دیگر، در میان افراد بشر آشکار و پراکنده سازد.12»

 پی نوشت
1- الحاوی للفتاوی، السیوطی، ج 2، ص 131 ؛ به نقل از مکیال المکارم، محمدتقی موسوی اصفهانی
2- بحارالانوار، ج 52، ص 364 ؛ به نقل از روزگار رهایی، کامل سلیمان
3- بحارالانوار، ج 52، ص 313؛ وسائل الشیعه، ج 2، ص 353 تا 356 ؛ به نقل از روزگار رهایی، کامل سلیمان
4- بحارالانوار، ج 52، ص 330
5- اصول کافی، ج2، ص 633 ؛ به نقل از روزگار رهایی، کامل سلیمان
6- اصول کافی، ج 2، ص 633؛ به نقل از روزگار رهایی، کامل سلیمان
7- المحجة، ص 86؛ به نقل از مکیال المکارم، محمدتقی موسوی اصفهانی
8- مکیال المکارم، ج 1، ص 116
9- الطوسی، محمدبن الحسن، ص 283؛ به نقل از مکیال المکارم، محمدتقی موسوی اصفهانی
10- بحارالانوار، ج 52، ص 252؛ به نقل از مکیال المکارم، ج 1، کشف علوم، ص 279
11- بحارالانوار، ج 53، ص 56؛ به نقل از مکیال المکارم، ج 1، ص 280
12- بحارالانوار، ج 52، ص 336 ؛ به نقل از مکیال المکارم، محمدتقی موسوی اصفهانی

مدل خانواده ی اصیل چیست؟

آیا تا به حال پیش آمده است که خانواده ای را ببینید و با خودتان بگویید «این همانی است که اگر روزی من هم بخواهم تشکیل خانواده بدهم این مدلی اش را انتخاب می کنم!»؟هر کس سلیقه ای دارد و سبک و سیاق خاصی را می پسندد. سلیقه ی شما چیست؟  اصلا چقدر سلیقه در تشکیل یک خانواده ی اصیل مهم است؟ شاید در نگاه اول نظرات شخصی حرف اول را بزند، اما چیزی که مهم است، این است که خانواده هم مثل هر چیز دیگری، پس از ظهور مهدی موعود (عج)، طبق مقررات خاصی، رو به کمال می رود. اگر دوست دارید بدانید مدل یک خانواده پس از ظهور چگونه می شود و یک خانواده ی اصیل مهدوی چه ویژگیهایی دارد، با ما همراه باشید.

1.      امانت داری:
در روایات آمده است که در عصر ظهور، امانات بازگردانده می شوند و به دست صاحبان خویش می رسند. در خانواده ی مهدوی، افراد خانواده امانت الهی هستند و نتیجه اش این که اگر انسان، فرزند و همسر خود را امانت بداند نه مال، آنها را در انتخاب راه و روش زندگی آزاد می گذارد، تحمیل در چنین خانواده ای صورت نمی پذیرد و پویایی آن از بین نمی رود. انسان که روبات نیست که بخواهند برایش تصمیم بگیرند.
در خانواده ی مهدوی، هر کس، بنا بر تربیت و فطرت خود راه را می یابد و از سوی همسر یا والدین خود مجبور به گزینش راه ویژه ای نیست. تربیت ها آنقدر قوی و صحیح صورت می گیرد که نیازی به تحمیل وجود ندارد.
مثال: در خانواده ی مهدوی، هیچ فرزندی مجبور نیست طبق میل والدین انتخاب رشته کند!

2.      امنیت:
یکی از اصولی که در خانواده ی مهدوی رعایت می شود، «ایجاد حس امنیت» در تک تک اعضای خانواده است. خانواده باید محل آرامش باشد و پناهگاه امن هر عضو. آرامش بدون امنیت امکان پذیر نیست. بعضیها را دیده اید که دزدکی وارد اتاق فرزندشان می شوند تا به اصطلاح مچ او را بگیرند؟ یا برای همسرشان اجیر می گیرند تا او را قدم به قدم تعقیب کند؟ این در حالی است که پیامبر خدا (صلوات الله علیه و آله) فرموده اند: «وقتی وارد خانه می شوید صدای خود را صاف کنید تا چیزی که دوست ندارید، نبینید.» خانواده ی مهدوی، به جای تجسس در رایانه و تلفن فرزندش، تربیت ایجابی را انتخاب می کند. راه و روش درست را به او می آموزد و در نهایت او را در انتخاب راه درست آزاد می گذارد. همسران تمام موازین و حقوق همدیگر را رعایت و در نهایت به هم اعتماد می کنند. نتیجه اش می شود عشق و اعتماد متقابل.

3.      بی نیازی:
ما گاهی نیاز به خانه ی بزرگ  در بالای شهر و ماشین مدل بالا و لباس اینچنینی و مهمانیهای آنچنانی داریم که اگر به آنها برسیم شاید از آنها بی نیاز شویم؛ گاهی هم از اول از این چیزها بی نیازیم زیرا استغنا داریم، یعنی بی نیازی از هر چه رنگ تعلق پذیرد. استغنا یکی از ویژگی های خانواده ی مهدوی است. آن وقت است که شکل دغدغه ها هم فرق می کند و همه چیز از سطح به عمق می رود. خانواده ی مهدوی نیازش رسیدن به کمال است نه خانه و ماشین و موبایل و ... .
در چنین خانواده ای، به قضا و قدر خدا اطمینان وجود دارد و در هر کاری «توکل». کسی که به خدا، ایمان نداشته باشد همیشه در فقر است و خانواده ی مهدوی، خانواده ایست ثروتمند.

4.      الگو پذیری از امام (ع):
در روایات داریم که در دوران ظهور، پیر و جوان از امام فرمان می برند. این فرمانبری، در پیر و جوان به این معناست که نه تنها دنیا دیدگان و سرد و گرم چشیدگان، بلکه جوانانی که آزادند نیز امام (ع) را الگوی خود قرار می دهند. وقتی الگو امام (ع) باشد، نتیجه معلوم است دیگر!
در خانواده ی مهدوی، فرزند از همان روزهای اول پدر و مادری را می بیند که الگویشان معصوم (ع) است، و خب واضح است که تربیت چنین فرزندی در آینده کار دشواری نخواهد بود.

5.      اهمیّت دادن به زبان اسلام:
در روایات داریم که با اینکه وزرای حضرت مهدی (عج) همه عجم هستند، اما به زبان عربی سخن می گویند.
در خانواده ی مهدوی، زبان عربی در کنار زبان مادری آموخته می شود؛ چرا که یادگیری این زبان باعث فهم بهتر کتاب دین و خود دین می شود.

6.      توسعه دادن مال.
توسعه دادن، مفهومی است بین اسراف و بخل، چیزی مثل «دست و دل بازی». در حکومت حضرت مهدی (عج) مرد، زن و فرزندانش را در تنگنای مالی قرار نمی دهد. در حد وسع خود، دست آنها را در ایجاد رفاه برای خانواده باز می گذارد. خانواده ی مهدوی بخیل نیست. علاوه بر آن انقدر هم خرج نمی کنند تا اسرافکار خوانده شوند.

7.      حق مداری، حق گرایی، حق گویی:
جوانی می گفت: «4 ساله بودم و وقتی دیدم پدرم سیگار می کشد، از او پرسیدم: «مگر سیگار بد نیست؟» پدرم گفت: «چرا؛ من دیگر نمی کشم.» همان لحظه سیگارش را کنار گذاشت و دیگر لب به آن نزد. بعدها به من گفت: «من آنروز به خاطر این سیگار را ترک کردم که تو یاد بگیری که حق پذیر و حق گو باشی.»
خانواده ی مهدوی، چنین خانواده ای است، از حق دفاع و به آن عمل می کند و آن را معیار قرار می دهد. اگر چنین نباشد، خروجی هیچ خانواده ای، فرزند حق طلب نخواهد بود.

8.      خفته ای بیدار نمی شود:
در روزهای طلایی ظهور، هیچ خفته ای به اجبار برای انجام فرایضش بیدار نمی شود. متأسفانه شاهدیم که بسیاری از خانواده های مذهبی، برای آنکه فرزندشان نماز خوان بار بیاید آنها را اجبار به این کار می کنند. این روش غلط است. باید از راه ابراز محبت و عشق و عمل کردن به واجبات فرزندان را به سوی دین فراخواند. چطور پدر و مادری که خودشان به احکام دین پایبند نیستند انتظار دارند که فرزندانشان دین دار بار بیایند؟

نکته: خانواده ی مهدوی، ویژگیهای بسیار دیگری هم دارد. اما به خاطر رعایت اختصار کلام به همین میزان بسنده می کنیم. نکته این است که تمام این تغییرات به خاطر وجود مبارک امام عصر (عج) رخ خواهد داد که در روایت آمده است ایشان به سر مردم دست می کشند و عقل ها کامل می شود. این روایت را اینطور تفسیر کرده اند که امام (ع)، با برنامه ریزی دقیق و ریشه ای، فرهنگ مردم را درست می کنند و وقتی فرهنگ از پای بست اصلاح شود، همه چیز در جهت مطلوب تغییر خواهد کرد. به امید آن روز.

مولای ما همچون «بهار» است

برخی در میان فصلهای سال، زمستان را دوست دارند؛ می گویند برف دارد و سپیدی. برخی رنگارنگی پائیز را می پسندند و برخی هم روزهای بلند تابستان را. من می گویم: بهار! چرا که بهار، فصل تعادل است. سرد است؛ ولی سرد استخوان شکن نیست. رنگارنگ است؛ پر از شکوفه های و گلهای اردیبهشتی ناب و رنگش حاصل زندگی درختان است نه مردن شان. روزهای بلندی هم دارد؛ امّا میان شب و روز به عدالت تقسیم شده است.

نه اینکه بخواهم بگویم فصلهای دیگر، روزهای خدا نیست امّا، بهار، تلالو و درخشندگی ویژه ی خودش را دارد. اگر بهترین نبود که آقای ما را «بهار» نمی خواندند: « السَّلَامُ عَلَى رَبِیعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَیَّام» (سلام بر بهار فصلها و سرسبزی روزگاران!)

بهار، فصل جمع شدن گل و پروانه است؛ فصل طلوع مطبوع خورشید و بارش نشاط آور ابرهای نو. بهار، فصل گلستان شدن دنیای خواب زده و فصل آرامش دریاست.

مدعی گوید که با یک گل نمی گردد بهار// من گلی دارم که عالم را گلستان می کند.

غیر از اینها، بهار، برگ شروع دوباره ی جهان است. فصلی که جهان، شروعی سرزنده و سرسبز را در خود آغاز می کند. اگر کمی از باغبانی بدانید، می فهمید که اگر شکوفه های درختان در بهار نروید، یا سرمای از زمستان مانده، باعث یخ بستن آنها شود، میوه ها و ثمرات درختان در تابستان به بار نمی نشیند.

آقای ما نیز که مظهر حیّ خداوند هستند، بهار نامیده شدند چرا که با آمدنشان، روزگار، تجربه ی جدیدی از زندگی به دست می آورد و مردم تازه می فهمند که چقدر در سرمای سخت زمستان، مرده بودند!

همانطور که پیش از این نیز گفتیم، بهار فصل تعادل است: میان سرما و گرما، شب و روز، رنگارنگی و نشاط. همچنین فصل زایش و رویش نیز هست. زمین و دریا و آسمان و تمام مخلوقات خداوند، در بهار، شروع به تولد و زایش می کنند.

بهار، تجلی گلهاست... بی سبب نیست که آقای ما را بهار ایام خوانده اند؛ چرا که در زمان اوست که گلهای محمدی (صلوات الله علیه و آله)، در زمین، می شکفند و فرصتی برای تجلی می یابند.

غیر بهار جهان، هست‏ بهارى نهان// ماهرخ و خوش دهان، باده بده ساقیا! (2)

 

نکته ی آخر: دلم خوش است میان شکنجه‏ ی پاییز// چه باشم و چه نباشم، بهار در راه است (3)

 

پی نوشت:
1. بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏99 ؛ ص101؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور 3/5
2. شمس تبریزی
3. محمود سنجری

حرم حسین (ع)، خانه ی خودمان

حسین، علیه السلام، همه چیز را داد، همه را.
حسین (ع)، قیمتی به سنگینی کل عالم داشتمنبع تصویر: shiagraphics.ir
از اینرو، هیچ کس قادر به خریداری اش نبود.
قیمت حسین،(ع)، بهشت نبود،
حور و قصور هم نبود،
قیمت حسین (ع) خود خدا بود. حسین (ع)، ایستاد تا نشان دهد کسی را دوست دارد که می ارزد.
او در صحن کربلا حاضر شد
تمامی رنج عالم
تمامی مظلومیت
و تمامی سوز و داغ و درد فراق را، تاب آورد تا ثارالله شد.
حسین (ع) برای ثارالله شدن، تا بی نهایت در میدان ماند.
حسین (ع) با شأن ثاراللهی ماندگار شد.
ابدی شد.
مگر خون خدا می میرد؟!
از اینرو؛
خانه ی حسین (ع) خانه ی خدا شد.
خاک حسین (ع)، شرافت یافت و زیارتش همسنگ زیارت خانه ی خدا شد.
چرا که:
اگر پای در صحن و سرای خدا گذاشتی؛
اگر به صحن مسجد الحرام رفتی؛
اگر چه مسافری، اما، مقیمی،
اهل حرمی،
خودی هستی،
پس نمازت را کامل به جای آور!
که در در خانه ی خدایی.
تو در خانه ی خودی،
در وطن خودی.
به همین سان؛
وقتی در حریم امن حسین (ع) وارد آمدی از خودی
اهل خانه ای ؛
مسافر نیستی؛

پس نمازت را کامل کن!


بخت خاک