شاید برای برخی همواره، این پرسش مطرح باشد که چگونه ممکن است کسی که غایب است، حاضر باشد؟ و یا در عین حضور، غایب باشد؟
نگارنده برای پاسخ به این پرسش، به اجمال، مطالبی را تقدیم میکند؛ باشد با بهرهمندی از آموزههای آفتابگون پیشوایان معصوم، هرچند اندک، از این باور اساسی، رفع ابهام شود.
سالها پیش از زاده شدن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، آنگاه که معصومین علیه السلام از آن حضرت سخن میگفتند، بیدرنگ به پنهان زیستی ایشان نیز اشاره می کردند. این پافشاری، بیش از آن که در جهت آگاه کردن شیعیان باشد، به منظور زمینهسازی غیبت و آماده کردن شیعیان برای پذیرش آن بود.
آنچه بر رمز و راز این مسأله میافزود، پافشاری معصومین علیه السلام بر حفظ جنبه سرّی این حادثه بود. به طوری که آنچه در رهیافت بررسی سخنان ایشان میتوان به دست داد، نسبت به آنچه بر ما پوشیده است، بسیار اندک و ناچیز مینماید. اگرچه گاهی نیز به تناسب، گفتههای ارزندهای درباره آن، به پیروان خود میفرمودند.
نیم نگاهی به واژه غیبت
«غیبت» به معنای «پنهان شدن از دیدگان» است و غائب به کسی گفته میشود که حاضر و ظاهر نیست(1). و در اصل به معنای پنهان شدن خورشید، ماه و ستارگان به کار میرود(2). همچنین درباره کسی به کار میرود که مدتی در جایی حضور دارد و پس از آن، از دیدگان رفته و دیگر دیده نمیشود(3). و در اصطلاح مهدویت، به پنهان زیستی حضرت مهدی علیه السلام گفته میشود.
تأکید بر حتمی بودن غیبت
پیشوایان معصوم علیه السلام در پاره ای از سخنان خود، غیبت حضرت مهدی علیه السلام را امری حتمی و غیر قابل تردید دانستهاند.
امام رضا علیه السلام از پدران خود و ایشان از نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم نقل کردهاند که آن حضرت با استفاده از واژگان سوگند، فرمود: «وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ بَشِیراً لَیغِیبَنَّ الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِی»؛(4) «و سوگند به آن کسی که مرا به حق، بشارت دهنده، برانگیخت؛ هر آینه، قائم از فرزندان من، غائب خواهد شد».
مفضّل میگوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: «إِیاکُمْ وَ التَّنْوِیه أَمَا وَ اللَّهِ لَیغِیبَنَّ إِمَامُکُمْ سِنِیناً مِنْ دَهْرِکُمْ وَ لَتُمَحَّصُن...»؛(5) «فریاد نکنید. به خدا سوگند؛ امام شما سالیانی از روزگارتان غیبت میکند و ناگزیر، مورد آزمایش واقع شوید...».
امام عسکری علیه السلام نیز در این باره فرمود: «وَ اللَّهِ لَیغِیبَنَّ غَیبَه»؛(6) قسم به خدا صاحب این امر، از شما غایب می شود.
در روایات زیادی، قطعی بودن غیبت برای حضرت مهدی علیه السلام تأکید شده است.
تأکید فراوان پیشوایان معصوم علیه السلام باعث شد این باور در عمق اذهان مسلمانان ریشه دوانده، و از باورهای خدشه ناپذیر آنها شود. به همین دلیل برخی از افرادی که مدعی مهدویت شدهاند، در پارهای موارد، سخن از غیبت نیز به میان آوردهاند(7).

چگونگی غیبت حضرت مهدی علیه السلام
با بهرهگیری از بیانات معصومین علیه السلام، سه دیدگاه کلّی و قابل توّجه درباره چگونگی غیبت حضرتش، قابل ارائه است:
1. پنهان بودن جسم (ناپیدایی)؛
2. پنهان بودن عنوان (ناشناسی)؛
3. پنهان بودن جسم و پنهان بودن عنوان به تناسب شرایط.
1. پنهان بودن جسم؛
پارهای روایات، چگونگی غیبت آن حضرت را به پنهان بودن جسم دانسته است. این دیده نشدن جسم در دوران غیبت، به دو گونه قابل تفسیر است:
1ـ1. آن حضرت بسان فرشتگان، ارواح و اجنّه، جسمی نامرئی دارد که با وجود این که در میان جوامع بشری حضور دارند اما قابل دیدن نیستند.
2ـ1. ایشان جسمی مرئی دارد؛ امّا به قدرت الهی در دیدگان مردم، تأثیر و تصرّفی نماید تا کسی نتواند ایشان را ببیند و این کار از اولیای الهی ـ که از سوی خدا دارای قدرت تصرّف در جهان آفرینش هستند ـ بعید نیست.
از قرآن کریم نیز میتوان امکان استتار و اختفای انسان از دیدگان را ـ چه به صورت کوتاه مدت یا دراز مدت ـ دریافت کرد.(8)
به نظر میرسد، تفسیر نخست، غیر قابل پذیرش است؛ چرا که هیچ دلیلی وجود ندارد که آن حضرت دارای جسمی با ویژگی این تفسیر باشد. بلکه بر عکس، آن حضرت مانند تمامی انسانها دارای جسمی مادی میباشد. همانگونه که پدران بزرگوارشان و نیز رسول گرامی اسلام علیه السلام چنین بودند.
با این بیان، تفسیر دوم مورد پذیرش است. چنانچه با بررسی جامع سخنان معصومین علیه السلام، میتوان به فرازهایی دست یافت که مؤید این مطلب باشند:
امام علی علیه السلام در این باره در روایتی طولانی فرمودهاند:
«...تا آن گاه که یکی از فرزندان من از دیدگان مردمان پنهان شود ...پس به پروردگار علی سوگند، حجّت حق بر زمین استوار است. در جادهها حرکت میکند. در خانهها و قصرها وارد می شود. و در شرق و غرب زمین به گردش می پردازد. سخن مردم را میشنود و بر گروه مردم سلام میکند. میبیند و دیده نمیشود؛ تا زمان ظهورِ وعده الهی و ندای آسمانی. هان! آن روز، روز شادی فرزندان علی و پیروان اوست»(9).
امام صادق علیه السلام نیز فرمودهاند: «یفْقِدُ النَّاسُ اِمامَهُمْ یشْهَدُ المَوسِمَ فَیراهُمْ وَلا یرَوْنَهُ»؛(10) «مردم امام خویش را گم میکنند، پس آن امام در موسم حج حضور مییابد و مردم را میبیند، ولی مردم او را نمیبینند».
آنگاه که از امام صادق علیه السلام درباره کیستی حضرت مهدی علیه السلام پرسش شد؛ فرمود: «پنجمین از فرزندان هفتمین.» آن گاه ادامه داد:
«یغِیبُ عَنْکُمْ شَخْصُهُ...».(11) «شخص او از شما غائب میشود...».
امام رضا علیه السلام نیز درباره امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود: «لَا یرَی جِسْمُهُ...»؛(12) «جسمش دیده نمیشود».
داود بن قاسم میگوید از امام هادی علیه السلام شنیدم که فرمود: «الْخَلَفُ مِنْ بَعْدِی الْحَسَنُ فَکَیفَ لَکُمْ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِ الْخَلَفِ فَقُلْتُ وَ لِمَ جَعَلَنِی اللَّهُ فِدَاکَ فَقَالَ إِنَّکُمْ لَا تَرَوْنَ شَخْصَهُ...»؛(13) «جانشین پس از من حسن است. پس چگونه خواهید بود با جانشین پس از جانشین؟» عرض کردم: «خدا مرا قربانت گرداند؛ برای چه؟» فرمود: «همانا شما شخص او را نمیبینید».
و سرانجام در فرازی از دعای ندبه چنین میخوانیم:
«...عَزِیزٌ عَلَی أَنْ أَرَی الْخَلْقَ وَ لَا تُرَی...»؛(14) «سخت است بر من که مردمان را ببینم امّا تو دیده نشوی...».
روشن است که همه روایات پیشین و احادیثی مانند آن، دلالت بر دیده نشدن آن حضرت دارند و قابل تأویل بر شناخته نشدن، نخواهند بود؛ چرا که صراحت در معنای دیده نشدن دارند.
یکی از نویسندگان معاصر، پس از اشاره به برخی روایات یاد شده، این نظریه را سادهترین طرح و فرضیه عملی و قابل قبول درباره پنهان شدن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و رهایی ایشان از ظلم ستمگران دانسته و بر این باور است با این گونه اختفا، آن حضرت در پناهگاهی امن به سر برده و هیچ گونه آسیبی نخواهد دید. سپس میافزاید: «این گونه اختفا و پنهانی از راه اعجاز خدایی امکان دارد، به همان گونه که دیر زیستی حضرت در طول این همه سال نیز با اعجاز الهی درست میشود».(15)
این برداشت، افزون برآن که با معنای لغوی غیبت مطابقت میکند، با روایاتی که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در دوران غیبت را به خورشید پشت ابر تشبیه نموده نیز، همخوانی بیشتری دارد.

2. پنهان بودن عنوان؛
این دیدگاه، بر آن است که آن حضرت، در جوامع انسانی، عمر شریف خود را سپری مینماید و مردم را میبیند و مردم نیز ایشان را می بینند؛ امّا ایشان را نمیشناسند و به تعبیر دیگر: فقط از نگاه معرفتی و شناختی مردم پنهان است نه از دید ظاهری.
افرادی که بر این دیدگاه پافشاری میکنند به روایاتی استدلال نموده اند که از جمله آن به موارد زیر اشاره میشود: سدیر نقل کرده که امام صادق علیه السلام فرمود: «در قائم، سنّتی از یوسف است... چرا این مردم منکرند که خدای تعالی با حجت خود همان کند که با یوسف کرد؟ در بین ایشان گردش کند و در بازارهای آنها راه رود و بر بساط آنها پا نهد و آنها او را نشناسند تا آن گاه که خدای تعالی به او اذن دهد که خود را به آنها معرفی سازد. همان گونه که به یوسف اذن داد...».(16)
و نیز سخن نائب خاصّ آن حضرت «محمد بن عثمان» که در این باره میگوید: «وَ اللَّهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لَیحْضُرُ الْمَوْسِمَ کُلَّ سَنَه یرَی النَّاسَ وَ یعْرِفُهُمْ وَ یرَوْنَهُ وَ لَا یعْرِفُونَهُ»؛(17) «به خدا سوگند، همانا صاحب این امر، هر سال در موسم حج حاضر میشود؛ مردم را میبیند و آنها را میشناسد و مردم او را میبینند ولی نمیشناسند».
برخی از دانشمندان معاصر براساس این دیدگاه بر این باورند که مقصود از غیبت، آن نیست که حضرتش در یکی از قلههای کوهها و یا در دژی محکم و یا در غاری از غارهای زمین، نهان باشد؛ بلکه مقصود از غیبت ناشناخته بودن آن حضرت است. ایشان معتقدند که حضرت در حالی که در میان مردم است و همگان او را میبینند ولی او را نمیشناسند.(18)
3. پنهان بودن جسم و پنهان بودن عنوان، به تناسب شرایط
اگر چه به راستی آگاهی به چگونگی غیبت حضرت فقط نزد پرودگار متعال است؛ امّا از مجموع روایات میتوان دیدگاه سومی نیز ارائه نمود. و آن عبارت است از این که:
حضرت در مواردی که صلاح بداند از دیدگان مردم پنهان است ـ البته با تصرّفی که به قدرت الهی در دیدگان افراد می نماید؛ نه نامرئی کردن جسم خویش ـ و در مواردی که مصلحت بداند به صورت آشکار در جامعه حرکت می کند و مردم ایشان را می بینند ولی نمیشناسند.
برخی از اندیشوران معاصر نیز به این دیدگاه اشاره کرده، و اینگونه نوشتهاند:
«درباره امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، غیبت به هر دو نحو ـ غیبت جسم و غیبت عنوان ـ تحقق دارد و فلسفه و فائده غیبت به هر دو نحو، حاصل میشود. از جمع بین روایات و حکایاتِ تشرف افراد به خدمت آن حضرت و بهره برداری از تفسیر بعضی از آنها از برخی دیگر دانسته میشود که غیبت آن حضرت به هر دو نحو، وقوع پیدا کرده است».(19)
چه این که به هر یک از گونههای پیشین باور پیدا کنیم، باید توجّه داشت که در برخی پیامبران پیشین نیز چنین پنهان زیستی ـ البته با ویژگیهای خاصّ خود ـ سابقه داشته است. به گونهای که شیخ صدوق اساس تألیف کتاب ارزشمند کمال الدین و تمام النعمه را بر این باور بنا نهاده است.
پی نوشتها:
1) ر.ک: فخر الدین طریحی، مجمع البحرین، ج2، ماده غیبت؛ لسان العرب، ج4، ص454؛ زبیدی، تاج العروس، ج3، ص146؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ج2، ص10؛ جوهری، الصحاح، ج2، ص633.
2) جوهری، الصحاح، ج1، ص196.
3) ابوهلال عسکری، الفروق اللغویه، ص63.
4) پیشین، ج1، ص51.
5) شیخ کلینی، کافی، ج1، ص336، ح3.
6) شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص384.
7) از جمله این گروهها میتوان به کیسانیه، زیدیه، جارودیه و اسماعیلیه اشاره کرد.
8) ر.ک: سوره یس، آیه 9 و اسراء، آیه45.
9) نعمانی، الغیبه، ص144.
10) شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص 161، ح 119؛ شیخ کلینی، کافی، ج 1 ص 337، ح 6؛ نعمانی، الغیبه، ص 175 ح 14؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج2، باب 33، ص346، ح33.
11) پیشین، ج2، ص333، ح1.
12) شیخ کلینی، کافی، ج1، ص333؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص370.
13) شیخ کلینی، کافی، ج1، ص328؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص202؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص381.
14) سید بن طاووس، الاقبال، ص298.
15) صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری،ص48.
16) شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ص144، باب 5، ح3.
17) شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص362؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج2، ص520.
18) صدر، سید رضا، راه مهدی علیه السلام ، ص78.
19) صافی گلپایگانی، لطف الله، پاسخ ده پرسش، ص67.
توصیه به خواندن زیارت آل یاسین
امام زمان (ع) در توقیع شریفی می فرماید: «هرگاه خواستید به وسیله ی ما به خداوند بلند مرتبه توجه کنید و به سوی ما روی آورید، همانگونه که خداوند متعال فرموده است بگوئید: ... سلامٌ علی آل یاسین.... .»(1)
توصیه به خواندن دعای ندبه
یکی از بازرگانان اصفهانی که مورد اعتماد گروهی از دانشمندان بود، در عالم رؤیا به محضر امام زمان (ع) مشرف می شود و از ایشان می پرسد: «فرج شما کی خواهد رسید؟» می فرمایند: «نزدیک است، به شیعیان ما بگوئید دعای ندبه را روزهای جمعه بخوانند.» (2)
توصیه به خواندن دعای فرج
مرحوم شیخ طبرسی (ره) در کتاب «کنوز النجاح» نقل می کند: ابوالحسن محمد بن احمد بن ابی اللیث از ترس کشته شدن به قبر امام کاظم (ع) و امام جواد (ع) پناه آورد. در عالم رؤیا امام زمان (ع) را زیارت کرد. آن حضرت این دعا (دعای فرج) را به او تعلیم دادند و او به برکت خواندن آن، از کشته شدن نجات یافت.

توصیه به خواندن نماز شب، زیارت جامعه، زیارت عاشورا
در تشرف مرحوم سید احمد بن سید هاشم بن سید حسن موسوی رشتی (ره) که از مسافرت حج از قافله جدا می شود و راه را گم می کند، به او می فرمایند: «نافله (نماز شب) را بخوان تا راه را پیدا کنی.» او نماز شب را می خواند بعد به او می فرمایند: «زیارت جامعه را بخوان.» ایشان زیارت جامعه را از حفظ می خوانند. بعد می فرمایند: «زیارت عاشورا را بخوان.» او زیارت عاشورا را نیز از حفظ می خواند با تمام لعن و سلام و دعای علقمه، آنگاه او را سوار بر مرکب می کند و می فرماید: «چرا شما نافله نمی خوانید؟ نافله. نافله. نافله» و باز می فرماید: «چرا شما عاشورا نمی خوانید؟ عاشورا. عاشورا. عاشورا.» بعد می فرماید: «چرا شما زیارت جامعه نمی خوانید؟ جامعه. جامعه. جامعه.» سپس می فرماید: «اینها دوستان شما هستند که در کنار نهر آبی فرود آمده اند تا برای نماز صبح وضو بگیرند.» (3)
توصیه به خواندن صحیفه سجادیه
مرحوم مجلسی (ره) در کتاب «روضه المتقین» در شرح «من لا یحضره الفقیه» می گوید که در اوایل بلوغ در مسجد قدیم اصفهان میان خواب و بیداری حضرت صاحب الزمان (ع) را دیدم، گفتم: «مولای من! چون نمی توانم همیشه خدمت شما شرفیاب شوم کتابی به من عنایت کنید که همیشه به آن عمل کنم.» آن حضرت به واسطه شخصی نسخه ای از کتاب صحیفه سجادیه را به ایشان می دهند و بعد از مدتی به برکت وجود امام زمان (ع)، کتاب شریف صحیفه سجادیه اشتهار می یابد.(4)
توصیه به خواندن زیارت امین الله
در تشرف مرحوم حاج علی بغدادی به محضر امام زمان (ع)، او می گوید: همراه با امام زمان (ع) داخل حرم مطهر امام کاظم (ع) و امام جواد (ع) شدیم و به ضریح مقدس چسبیدیم و بوسیدیم. بعد به من فرمود: «زیارت بخوان.» گفتم: «سواد ندارم.» فرمود: «برایت زیارت بخوانم؟» عرض کردم: «آری» فرمود: «کدام زیارت را می خواهی؟» گفتم: «هر زیارت که افضل است.» فرمود: «زیارت امین الله افضل است.» آنگاه مشغول به خواندن زیارت امین الله شدند.(5)

دعا برای فرج امام زمان (عج)
آقا میرزا محمدباقر اصفهانی (ره) می گوید که شبی در خواب گویا مولایم، حضرت امام حسن مجتبی (ع) را دیدم که به من فرمودند: «روی منبرها به مردم بگویید که توبه کنند و برای فرج حضرت حجت (عج) دعا نمایید و بدانید این دعا مثل نماز میت واجب کفایی نیست بلکه مانند نمازهای یومیه بر تمام مکلفین واجب است.»(6)
در تشرف مرحوم آیت الله حاج سید محمد فرزند آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی، امام زمان (ع) فرمودند: «از علایم ظهور، فقط علامات حتمی مانده است و چه بسا آنها نیز در مدتی کوتاه به وقوع بپیوندند شما برای فرج من دعا کنید.»(7)
پی نوشتها :
(1) نجم الثاقب ، ص411
(2) ملاقات با امام زمان(عج) ، ص45
(3) نجم الثاقب ، ص 664
(4) نجم الثاقب ، ص455
(5) نجم الثاقب ، ص455
(6) ملاقات با امام زمان(عج) ، ص 87
(7) ملاقات با امام زمان(عج) ، ص 87
«یخرُجُ القائِمُ (ع) یومَ السَّبت یئمَ عاشُورا اَلیوم الذِی قُتِلَ فِیهِ الحُسَین (ع)»(1)
قائم آل محمد علیهم السلام در روز شنبه روز عاشورا همان روزی که حسین (ع) در آن کشته شد، خروج خواه کرد.
و نیز از حضرت صادق (ع) نقل کرده که فرمودند:
«اِنَّ القائِمُ صَلواتُ الله عَلَیه ینادِی اِسمَهُ لَیلَهَ ثَلاثَ وَ عِشرِین وَ یقُومُ یومَ عاشُورا یومُ قُتِلَ فِیهِ الحُسَین بن عَلِی علیهماالسلام»(2)
حضرت ولی عصر (ع) در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان به نام شریفش ندا می شود و در روز عاشورا روزی که حسین بن علی علیهماالسلام در آن کشته شد، قیام خواهد کرد.

و از کتاب غیبت شیخ طوسی از علی بن مهزیار نقل کرده که حضرت امام محمد باقر (ع) فرمودند:
«کأنّی بِالقائم یوم عاشُورا یوم السّبَت قائِماً بَینَ الرُّکنِ وَ المَقام وَ بَینَ یدَیهِ جِبرِئیل (ع) ینادِی: البَیعَه لله فَیملأها عَدلاً کَما مُلِئَت ظُلمَاً وَ جوراً»(3)
گویا می نگرم قائم (ع) را که در روز عاشورا روز شنبه بین رکن و مقام ایستاده و جبرئیل پیش روی او ندا می کند: بیعت برای خداست. پس زمین را پر از عدل می کند همانگونه که پر از ظلم و جور شده بود.»
و در کتاب غیبت نعمانی از ابوبصیر روایت شده که حضرت صادق (ع) فرمود: «یومَ القائِمُ یوم عاشُورا؛ یعنی، قائم (ع) در روز عاشورا قیام خواهد کرد.»(4) این مطلب از دو نظر شایسته توجه و بررسی است:
1. ورود این اخبار فراوان اهل بیت عصمت و طهارت و خاندان پیامبر اکرم (ص) و عنایت و اصرار آنان بر ابلاغ و رساندن این موضوع به مردم است که روز ظهور حضرت ولی عضر روز عاشورا می باشد. اگر یک روایت در این باب بود، حساسیت ایجاد نمی کرد ولی با ملاحظه این اخبار عدیده از امامان معصوم علیهم السلام اذهان متوجه این نکته می شود که آنان اهتمام کامل داشته اند که مطلب فوق را به مردم برسانند و امت را متوجه این موضوع بسازند.
2. تقارن خود این موضوع و این حادثه ی فوق العاده و دو حرکت بزرگ و جهانی، یادآور شدت ارتباط و پیوند آن دو محور حرکت، و آن دو انسان بی نظیر و آن دو امام معصوم است. چنانکه یادآور پیوند و اتصال عمیق بین جریان کربلا با ظهور حضرت مهدی (عج) می باشد. و به تعبیر دیگر جریان جگر خراش کربلا «کنش» و جریان عظیم ظهور و قیام ولی عصر، «واکنش» آن است.
از این رو، عکس العمل با خود عمل از نظر ظرفیت، توان، توسعه و گستردگی تناسب کامل دارد. اگر آن روز ظلم و ستم به نهایت رسید و امام حسین (ع) بی باکانه همه ی آن بلاهای فوق طاقت را تحمل فرمود. حضرت ولی عصر (عج) نیز حرکتی عظیم خواهد داشت که طوفان آن همه جا را فرا بگیرد و امواج خروشان آن، دریای بیکران هستی را به خروش آورد و جبران آن جنایت ها و ستمگری های بی حساب را بنماید. دشمنان امام حسین (ع) را به کیفر عمل خطرناکشان برساند و قلب آن امام معصوم و یاران وی را شادمان گرداند. انشاء الله.
پی نوشتها :
تهذیب الاحکام ، شیخ طوسی ، ج 4 ، ص 333.
الغیبه ، شیخ طوسی ، ص 452.
الغیبه ، ص 453.
بحارالانوار ، ج 52 ، 297.
دعای ندبه یکی از دعاهای بسیار مشهور در میان شیعه است و از موقعیت خاصی برخوردار می باشد. دعای شریف ندبه که علامه مجلسی آن را در کتاب گرانسنگ «بحارالانوار» و نیز کتاب شریف «زادالمعاد» نقل کرده به سند صحیح از حضرت صادق (ع) روایت شده است.
چشم انداز اصلی این دعا توجه به حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء است و بخش عمده و چشمگیری از آن التجاء به مهدی موعود (ع) و اظهار تأسف از غیبت و دردمندی از فراق و دوری آن بزرگوار است. سوز و گدازی که در این دعا از غم مهدی آل محمد علیهم السلام به چشم می خورد در هیچ دعای دیگری مشاهده نمی شود و کلاً دعای گریه، ناله، زاری و غم دل با حبیب گفتن است و نام آن که ندبه است، حکایت از محتوا و مضامین عالیه ی آن می کند و از این رو همواره با اشک، آل، ناله و زمزمه های دلسوزانه همراه است و در این حالات، قرائت می شود.
فقراتی از این دعا از این جهت ممتاز است، و موارد شاخص دعا به شمار می رود، و آن فقرات راجع به حضرت سیدالشهدا حسین بن علی (ع) است. مانند:
«أینَ الحَسَن؟ أینَ الحُسَین؟ أَینَ اَبناءُ الحُسَین»
حسن (ع) کجاست؟ حسین (ع) چه شد؟ فرزندان حسین کجایند و چه شدند.

در حقیقت، شکایت فقدان و از دست دادن امام حسن (ع) و شهادت حضرت امام حسین (ع) و فقدان فرزندان حسین (ع) و فرزندان برومند آن بزرگوار را به ساحت قدس حضرت ولی عصر امام زمان ارواحنا له الفداء می بریم و بدین ترتیب، گویا آن امام والامقام را به حرکت و قیام فرا می خوانیم و به پیشگاه مبارکش عرض می کنیم که ما عزیزترین عزیزان را از دست دادیم و جنایتکاران، بزرگترین سرمایه های گرانقدر و آسمانی اسلام را از او گرفتند. اکنون چه می شود که ظهور کنی و به این درد بزرگ رسیدگی فرمائی و آن را درمان نمایی.
فراز دیگری از این دعای شریف که از حساسیت فوق العاده ای برخوردار است این جمله ی مبارکه است:
«أَینَ الطّالِبُ بِذُحُولِ الاَنبیاء وَ اَبناءِ الاَنبیاء؟ أینَ الطّالِبُ بِدَمِ المَقتُولِ بِکَربَلا؟»
کجاست آن امام بزرگواری که از ظلم و ستم امت بر پیغمبران و اولاد پیغمبران دادخواهی می کند؟ کجاست آنکه ازخون جدش که در کربلا شهید شد، انتقام خواهد گرفت.
ندبه کنندگان بر حضرت مهدی موعود (ع) امام و پیشوای خود را می خوانند که بیاید و انتقام خون شهید کربلا را بستاند و قاتلان را به کیفر عمل شنیع خود برساند.
در دعای ندبه از میان همه امامان، نام امام حسین (ع) و ابناء آن بزرگوار آمده است و این خود نکته ای است که پیوند اصیل و بی نظیر میان حضرت حسین بن علی (ع) و حجت بن الحسن (ع) را بازگو می کند که ذکر یک شهید در میان شهدای بسیار از آل علی و بنی الحسن و بنی عقی و آل جعفر و دیگران، دالّ بر خصوصیت و امتیاز اوست و حکایت از رابطه خاص میان این دو بزرگوار و دو امام معصوم- حسین و مهدی علیهماالسلام- می کند.