درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

انتقام گیرنده کربلا

بخش سوم از سلسله مقالات ‌سیدالشهدا(ع) در جبین امام زمان(عج):

آن ایستاده مرد ، آن کوکب دری ( ستاره‌ی درخشان ) امام زمان علیه السلام است . همو که خداوند در سفر معراج به پیامبر صلی الله علیه و آله چنین معرفیش می‌کند :

 « ...او خونخواه ] برخاسته از [ عترت توست ، قسم به عزت و شوکتم که اوست حجتی ] که اطاعتش [ واجب است ، و اوست انتقام گیرنده از دشمنانم .» (1)

اینگونه بی‌خود نیست که وقتی اصحاب امام عصر علیه السلام به دور ایشان حلقه می‌زنند ، وقتی به زین اسب ایشان تبرک می‌جویند و چون کنیزان از ارباب خود فرمان می‌برند ، وقتی در محضر جانبازی می‌کنند و به هر کار او بخواهد دست میزنند ، وقتی دل‌های خاشع و روشنشان از خداوند شهادت می‌طلبد ، شعارشان این باشد : (2)

 « یا لثارات الحسین » !

ثاراث جمع ثار به معنای خون است . ترکیب « یا لثارات » در مصیبت‌ها به کار می رود که انسان از شدت آنها ، ندبه و زاری و فریاد می‌کند . پس منظور از عبارت « یا لثارات الحسین » ندبه کردن برای خونخواهی آن بزرگوار است .

 

 

 

 یکی از القاب امام حسین علیه السلام و پدر بزرگوارشان حضرت امیر علیه السلام ، ثارالله است . همانگونه که در زیارت عاشورا می‌خوانیم :

السلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره (3)

سلام بر تو ای خون خدا و فرزند خون خدا !

در تعبیر ثارالله، کلمه‌ی « ثار » به «الله » اضافه شده و این ترکیب اضافه‌ی تشریفی است از آنجا که خون سیدالشهداء علیه السلام شرافت بسیاری نزد پروردگار دارد و خدای متعال - به وسیله‌ی امام عصر علیه السلام - خونخواه اوست ،‌لذا آن را به خود منسوب کرده است خون امام حسین علیه السلام از شریف‌ترین خون‌هایی است که در عالم به زمین ریخته شده و هنوز تقاص آن گرفته نشده است .

امام زمان علیه السلام هنگام ظهور به کمک یاران خود انتقام ایشان را از دشمنان اهل بیت علیهم السلام می‌گیرند . ایشان و انصارشان با شعار خونخواهی امام حسین علیه السلام بر می‌خیزند و این شعار ، همه‌ی اهداف و خواسته‌های آنها را یکجا بیان می‌کند . ثائر کسی است که تا خونبهای خود را نگیرد ، آرام و قرار ندارد . امام عصر علیه السلام خونخواه نینواست و نهایت آرزوی هر مومنی خونخواهی حضرت سیدالشهداء در رکاب ایشان است چنانکه در زیارت عاشورا می‌خوانیم :

 فأسئل الله ... أن یزرقنی طلب ثارک مع أمام منصور من أهل بیت محمد صلی الله علیه و آله (4)

از خدا می طلبم ، خونخواهی تو را همراه امام پیروز اهل بیت پیامبر .

 

 موتور

آن « طرید » که فرو نهاده مانده چه خون دلی می‌خورد ! آن « شرید » که دور از دسترس افتاده چه رنجی می‌کشد ! در حدیثی امام عصر علیه السلام را به وصف « الموتور بأبیه » (5) معرفی کرده‌اند موتور یعنی کسی که مورد قتل و غارت قرارگرفته و «الموتور بأبیه » یعنی کسی که به خاطر جنایت در حق پدرش، مظلوم واقع شده و هنوز به خونخواهی او برنخاسته . این داغدار پدر چه مظلومیتی را تحمل می‌‌کند و چقدر باید به انتظار اجازه باشد تا به خونخواهی و انتقام برخیزد ؟!

 یکی از شباهتهای امام عصر علیه السلام به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را در روایات چنین بیان داشته‌اند :

 « قیام ، شمشیر کشیدن و کشتار دشمنان خدا و رسولش ، و زورگویان و طاغوت‌ها. او با شمشیر و ] ایجاد[ ترس ] در دل دشمنان[ یاری میشود و هیچ پرچمی برابر او تاب ] ایستادگی [ نمی‌آورد .» (6)

 این زخم پنهان روزی سر وا می‌کند و این فریاد خفته در گلو روزی عالمگیر می شود و زمین و زمان شنوای این داد از سر درد خواهند شد:

 ألا یا أهل العالم إن جدی الحسین قتلوه مظلوماً (7)

ای عالمیان ! جدم حسین را مظلومانه شهید نمودند .

 

 

 

عزاداران سیدالشهداء علیه السلام ، ملائک یاور امام عصر علیه السلام

السلام علیک و علی ملائکه المضاجعین (8)

یاران امام عصر علیه السلام در راه خونخواهی نیای بی‌یاورش ، نه تنها انسان‌ها ، که فراوانی از فرشتگان الهی هستند .

 « فرشتگانی که با نوح علیه السلام در کشتی بودند ، فرشتگانی که ابراهیم علیه السلام را هنگام انداخته شدن در آتش همراهی می کردند ، فرشتگانی که با موسی علیه السلام بودند هنگام شکافتن دریا برای بنی اسرائیل . چهارهزار فرشته‌ی نشاندار همراه با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و هزار ملکی که پی در پی بر ایشان فرود می‌آمدند و سیصد و سیزده فرشته‌ای که در بدر بودند ، چهار هزار ملکی که برای پیکار در رکاب حسین بن علی علیه السلام فرود آمدند و به آنها اجازه‌ی جنگ داده نشد.اینان پریشان و غبارآلود و گریان در کنار قبر آن حضرت هستند تا روز قیامت .... همه‌ی اینها در روز زمین انتظار قیام قائم علیه السلام را میکشند تا هنگامه‌ی ظهورش فرا رسد» . (9)

این فرشتگان نیز میان حسین علیه السلام و مهدی علیه السلام در سعی‌اند ، از سویی بر داغ حسین علیه السلام می‌گدازند و از طرفی در رکاب مهدی علیه السلام به انتقام جویی اباعبدالله علیه السلام اقدام می‌کنند .

 

پی نوشتها :

(1)    مکیال المکارم ، ج 1 ، ص 130.

(2)    مکیال المکارم ، ج 1 ، ص 131.

(3)    زیارت عاشورا ، مفاتیح الجنان.

(4)    زیارت عاشورا ، مفاتیح الجنان.

(5)    کمال الدین ، ج 2 ، ص 361.

(6)    مکیال المکارم ، ج 1 ، ص 141.

(7)    الزام الناصب ، ص 282.

(8)    بحارالانوار ، ج 101 ، ص 317.

(9)    مکیال المکارم ، ج 1 ، 138.

نمونه‌هایی از امام زمان شناسان

بخش چهارم از سلسله مقالات ‌سیدالشهدا(ع) در جبین امام زمان(عج):

 امروز اگر کسی میخواهد به « هل من ناصر » حسین علیه السلام لبیک بگوید ، باید پی یاری مولایش باشد و باید پی راهی برای حمایت از صاحبش بگردد. برای آنکه راه جویی این یاوری آسان‌تر شود باید در صدر برنامه‌ی دوستداران امام عصر علیه السلام آشنایی بیشتر با سید الشهداء علیه السلام و اصحاب با وفای ایشان باشد تا بهتر بدانند خون به ناحق ریخته شده‌ی این بزرگواران چه ارزشی دارد و چه راه‌هایی را برای دستیابی به فوز اکبر یاری امام عصر علیه السلام می توان جست .

 

 

 

سعید بن عبدالله حنفی

 همه شنیده‌ایم که شب عاشورا امام حسین علیه السلام چگونه بیعت خود را از یاران برداشتند و آنان را آزاد گذاشتند که راه صحرا را پیش گیرند و جان از مهلکه به در برند . و نیز شنیده‌ایم که برخورد یاران با وفای ابا عبدالله علیه السلام با این سخن ایشان چگونه بود . در این میان یکی از زیباترین عجز و لابه‌ها ، از آن سعید بن عبدالله حنفی است :

« نه ، قسم به خدا ، ای پسر رسول خدا هرگز شما را تنها نمی‌گذاریم تا خدا بداند ما وصیت پیامبر را در مورد شما حفظ کرده‌ایم و اگر بدانم در رکاب شما کشته می‌شوم ، باز زنده خارج می‌‌گردم و تمام ذرات بدنم را به باد می‌دهند ، و هفتاد بار بر من چنین رَوَد باز هم از شما جدا نمی‌شوم تا جانم را فدایتان کنم ...» (1)

 مرحوم شیخ شوشتری مصیبت سعید را چنین می‌خواند :

 « یکی از طواف‌‌کن‌ها ] به دور سید الشهداء علیه السلام[ سعید بن عبدالله بود که سیزده تیر به صورتش و گلویش رسید ..سعید افتاد ،‌ببین چقدر عمل خود را نا قابل می‌دانست . عرض کرد : یا اباعبدالله من وفاداری خود را با جناب تو کردم ؟ اوفیت ؟ فرمود : بلی وفیت ...در بهشت پیش روی من خواهی بود .» (2)

 

مسلم بن عوسجه کوفی

 حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه دو تن از یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بودند که با سر و مویی سپید ، وخسته از عمری پیکار با دشمنان اهل بیت علیهم السلام در رکاب امام زمانشان حضور می‌یافتند ابتدا مسلم پا به میدان گذاشت و شمشیر زد ، تا بر زمین افتاد . امام حسین علیه السلام به همراه حبیب به بالین او رفتند .. حبیب به مسلم نزدیک شد نو گفت : تحمل مرگ تو برای من دشوار است ، بشارت باد تو را بر بهشت ! مسلم با صدایی بی‌رمق پاسخ داد : خدا تو را بشارت دهد . حبیب از او خواست که اگر وصیت یا امر مهمی دارد بگوید تا برآورده‌اش کند . مسلم زخمی و از نفس افتاده ، اشاره به سید الشهداء علیه السلام نمود و گفت :

اوصیت بهذا . تو را به ] یاری [ ایشان سفارش می‌کنم پیش او بجنگ تابمیری ... (3)

 

ام البنین

ام البنین ،‌مادر حضرت عباس علیه السلام در هنگام واقعه‌ی کربلا در مدینه سکونت داشت و از چهار پسری که در خانه‌ی امیرالمومنین علیه السلام پرورده بود ،‌یکی از کربلا بازنگشت و همه ی ثمره‌های زندگیش در پای سیدالشهداء فدا شدند . با این حال اولین برخورد او با قاصد و پیشاهنگ کاروان بازماندگان کربلا دیدنی است . وقتی ام البنین بشیر را می‌بیند، اولین پرسشش این است :« بشیر ! از حسین علیه السلام چه خبر !»

بشیر می‌گوید : خدا به تو صبر دهد که عباست به خون تپید . اما پاسخ این بانو همان جمله‌ی پیشین است : « بشیر ! از حسین علیه السلام چه خبر !»

بشیر یک به یک شهادت فرزندانش را به او خبر می دهد ، اما او با این حال مرتب از مولایش خبر میگیرد و می‌فرماید :

 « فرزندان من و آنچه در سایه‌ی آسمان است فدای حسینم باد! »

 تا اینجا ام البنین محکم و پایدار و ساکن مانده است . اما وقتی بشیر آن پرسش همیشگی او را با خبر شهادت سیدالشهداء علیه السلام پاسخ می‌دهد تازه ام البنین ناله و فریاد بلند می کند و به شیون و زاری می‌پردازد .

ام البنین چهار جگرگوشه‌اش را تقدیم امام حسین علیه السلام کرده است ، اما خبر شهادت آن چهار شیر دلاور را آنگونه تکان نمی‌دهد که خبر شهادت اباعبدالله علیه السلام!

زنان متدین باید چنین معرفت و محبتی به امام زمان خود داشته باشند ، تا بتوانند فرزندانی دیندار برای دفاع از حریم اهل بیت علیهم السلام پرورش دهند .(4)

 

 

 

ام خلف

 ام خلف همسر مسلم بن عوسجه است وقتی مسلم به شهادت می‌رسد ، فرزندش پا به میدان می‌نهد ،اما ابا عبدالله علیه السلام او را باز می‌دارد و می فرماید :« اگر تو نیز کشته شوی مادرت در این بیابان در پناه چه کسی بگریزد ؟» واو را راضی می‌نماید که باز گردد. در راه بازگشت مادر راه پسر را سد می‌کند و این را مایه‌ی خجالت او می‌شمرد که پسر رسول خدا بی‌یاور باشد و او سالم بماند و می‌گوید :

 « ] اگر بازگردی [ من هرگز از تو راضی نمی شوم »

 فرزند مسلم به میدان جنگ باز می‌گردد و سخت پیکار میکند . مادر پیوسته تشویقش می‌کند :

« پسرم ! شاد باش که هم اکنون از آب کوثر سیراب خواهی شد .»

 وقتی سر بریده‌ی فرزند را به سوی مادر پرتاب می‌کنند ، به آغوشش میگیرد و می بوسد و می‌گرید .(5)

 ام خلف هستی‌اش را برای امام حسین علیه السلام داده است در حالی که می‌توانست از تنهایی و بی‌پناهیاش توجیهی برای راحت شدن و آسودنش بسازد و اذن امام حسین علیه السلام را بهانه‌ی این توجیه خود کند .

اینگونه هیچ کس به او ایراد نمی‌گرفت و زندگیش را با آسایش و رفاه نمی‌گذراند . اما بر همه‌ی اینها دفاع از امام زمانش را ترجیح داد و میوه‌ی دلش را قربانی محبوبش نمود .

 آیا به راستی عمل او افراط و زیاده‌روی و تحجر و ارتجاع بود ؟ و آیا اگر بانوان ما امروز به خاطر حفظ دینشان از بعضی درخواست‌ها و تجمل‌ها و تفاخرها بگذرند و ورع و تقوی را پیشه سازند ،‌مرتکب افراط و مقدس مآبی شده‌اند ؟

 

 

 

همسر زهیر

زهیر راه مکه به عراق را موازی کاروان اباعبدالله علیه السلام حرکت می کرد اما از ترس بنی امیه به گونه‌ای حرکت می‌کرد که با امام حسین علیه السلام روبرو نشود . در هر منزلی که می رسید دورتر خیمه می زد تا با اباعبدالله علیه السلام برخورد نکند . در یکی از منازل وقتی درحال غذا خوردن بود فرستاده‌ی امام حسین علیه السلام رابر در خیمه دید :

« ای زهیر ! ابوعبدالله علیه السلام تو را می طلبد .»

 جماعت همراه او در عین ترس از بنی امیه ، از نافرمانی امام حسین علیه السلام نیز هراس داشتند . اینگونه بود که لقمه‌ها را بر زمین گذاشتند .اینجا بود که همسر زهیر به میدان آمد :

« سبحان الله ! پسر رسول خدا کسی را به سوی تو می‌فرستد و تو را طلب می‌کند و تو به او پاسخ نمی‌گویی ؟! برخیز و شتاب کن و بشنو که چه می‌گوید »

 زهیر بر می خیزد و شتاب زده می‌دود . دیری نمی گذرد که بازمی‌گردد درحالی که چهره‌اش خورشیدوش می‌درخشد تا می‌رسد دستور می‌دهد خیمه‌هایش را از جا برکنند و نزدیک مولایش بزنند و به یارانش می‌گوید :

 « من تصمیم قطعی گرفته‌ام که در ملازمت حسین علیه السلام کوچ کنم و جانم را فدای او سازم.»

 مالش را میان یارانش تقسیم می‌کند و همسرش را به آنها می‌سپارد تا به جایی امن برسانند . همسر زهیر می‌گرید و می گوید :

 « تو می خواهی در رکاب فرزند علی مرتضی علیه السلام جانبازی کنی ، چرا من نخواهم در خدمت دختر مصطفی سرافرازی کنم ؟ و همراه زهیر روانه می شود .» (6)

خوش بر احوال مردی که چنین همسری داشته باشد همسری که رنج و اسارت را پذیرا شود تا خود و شوهرش را به سعادت برساند . همسری که از رفاه خود بگذرد تا همسرش در رکاب امام زمانش باشد . در راه اهل بیت علیهم السلام ، گذشتن از مال و جاذبه‌های دنیوی آسان نیست و تنها کسانی زنان مرد پرور این راهند که معرفت صحیح به امام زمانشان داشته باشند و حاضر شوند همه چیزشان را در پای مولایشان نثار کنند .

 

پی نوشتها :

(1)    لهوف ، سید بن طاووس ، ص 91 تا 93.

(2)    مواعظ ، شیخ شوشتری.

(3)    لهوف ، سید بن صاووس ، ص 106 و 107.

(4)    ریاحین الشریعه ، ج 3 ، ص 292.

(5)    ریاحین الشریعه ، ج 3 ، ص 305.

(6)    ریاحین الشریعه ، ج 3 ، ص 306.

امام عصر(عج) و حسین(ع) در ادعیه

بخش پنجم از سلسله مقالات ‌سیدالشهدا(ع) در جبین امام زمان(عج):

دو کشتی نجات در دعای ندبه

سپیده‌ی جمعه ، وقتی اشک و ضجه‌ی دلباختگان ،‌ با ندبه‌ی گره می خورد و در آن هنگام در پرستوی سینه‌ها به سمت آشیانه‌های مهدویشان کوچ می‌کنند ؛ طلوع آدینه که سوز و درد ، راز و فریاد ، شکوه و بغض به هم می‌پیوندند ، وقتی زمزمه‌ها در می‌گیرد و وردها از جا می خیزند ؛ پیش از سراغ جستن از مهدی علیه السلام هر عاشقی دنبال سید الشهداء علیه السلام می‌گردد . زبان‌های شوق و پلک‌های جستجو همنوا می‌شوند :

 أین الحسن و أین الحسین ؟(1)

 به راستی سر این بستگی آسمانی و عاشقانه چیست ؟ که ندبه خوان ابتدا از حسین علیه السلام می پرسد و از او سوال می‌کند و بعد به آن هدفی که برای آن آمده دیده می‌دوزد ؟

« کجاست حسن ؟ کجاست حسین ؟ کجایند فرزندان حسین ؟ صالحی از پس صالحی و صادقی از بی‌صادقی .... کجاست بقیه الله که از عترت هدایتگر پیامبر بیرون نمی‌رود ؟»(2)

 

 

 

 « أین بقیه الله » پس از « أین الحسین » و وقتی بدانی اولین بازگشت کننده در عصر رجعت نور مشرقین – حسین بن علی علیه السلام - است و کسی که امام عصر شهید را غسل و کفن می‌دهد و به خاک می‌سپارد اوست ،(3) این رمز و راز نهفته برایت آشکارتر می‌شود همین طور که از امام زمانت پی‌جویی می‌کنی و « أین » « أین » می‌گویی ، یکباره می‌پرسی : کجاست اویی که تقاص خون انبیاء و فرزندانشان را می طلبد و بعد می‌پرسی :

« أین الطالب بدم المقتول بکربلا»(4)

کجاست خونخواه شهید کربلا ؟

خون مقتول کربلا خون یحیای نینوایی ما جوشان است تا خونخواه در رسد و تقاص آن را بطلبد، خونی که پلک‌های اهل بیت علیهم السلام را زخمی کرد و اشک‌ها را به گونه‌هایشان جاری ساخت ، خون عزیزی که در حضیض گودال غروب کرد و کرب و بلا چون تیرهای بی‌شمار بر سرش بارید ، از آن زمین تا روزی که شمشیر خونخواه در غلاف باشد خون می جوشد ، خونی که از قلب رسول خدا صلی الله علیه و آله دویده است .

 

نام مهدی علیه السلام در زیارت سیدالشهداء علیه السلام

 پس اگر گذرت به کربلا افتاد و قدمت بر آن بهشت مشهود پا نهاد و سحرگاهان بوی سیب در آن حریم سرمستت کرد ، سر بر آن ضریح فیاض بند و زبان بیاور :

اللهم رب الحسین إشف صدر الحسین

اللهم رب الحسین أطلب بدم الحسین

اللهم رب الحسین انتقم ممن رضی بقتل الحسین

اللهم رب الحسین انتقم ممن خالف الحسین

اللهم رب الحسین انتقم ممن فرح بقتل الحسین(5)

خدایا ای پروردگار حسین ، دل حسین را شاد و گشاده نما .

خدایا ، ای پروردگار حسین ، خونخواهی حسین کن .

خدایا ، ای پروردگار حسین ، از راضی شدگان به قتل حسین انتقام گیر.

خدایا ، ای پروردگار حسین ، از مخالفان حسین انتقام گیر .

خدایا ، ای پروردگار حسین ، از شادمانان به قتل حسین انتقام گیر .

 

 

 

نیمه‌ی شعبان حسین علیه السلام

 شب نیمه ی شعبان ارواح انبیای الهی برای زیارت سیدالشهداء علیه السلام از خداوند اجازه می‌طلبند و خداوند آنها را اذن زیارت می دهد . در رأس این پیامبران ، انبیای اولوالعزم هستند و فرموده‌اند هر که می‌خواهد با صد و بیست و چهار هزار پیامبر خدا مصافحه کند ، شب نیمه‌ی شعبان را به زیارت امام حسین علیه السلام برود که در این شامگاه مبارک منادیی از افق اعلی ندا می‌دهد :

زائرین حسین ! باز گردید که بخشوده شدید و ثواب شما بر ] عهده‌ی [ خدا و پیامبرتان ] است [.(6)

در زیارت این شب ، خطاب به آن حضرت عرضه می‌داریم :

 أشهد أنک قتلت و لم تمت (7)

شهادت می دهم که تو کشته شدی و نمردی .

او در قلب هر محبی زنده است و خانه‌ی محبت او تا ابد باز است ! این است که می بینی تا محرم می‌شود ، سیل دسته‌های دل شکسته راه می‌افتد و علم‌های وفادار قد می‌افرازند . حسین کشته شده ، اما نمرده است . این را نیمه‌ی شعبان می‌گوید . یعنی زائر می گوید ما آمده‌ایم تا تو را بشارت دهیم فردا روز ، حسین دیگری داغ تو را به خنکای انتقام خواهد رساند . زیارت نیمه‌ی شعبان یعنی تبریک گفتن به ابا عبدالله علیه السلام و مژده دادن او به فرزند پاکبازش ، یعنی یاد کرد حسین علیه السلام در شب میلاد مهدی علیه السلام ، یعنی هم نفس مهدی علیه السلام یا حسین علیه السلام گفتن ! ...

 

امان نامه از آتش

 در تشرف حاج علی بغدادی خدمت امام عصر علیه السلام که مرحوم آقا شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان نقل فرموده چنین آمده است :

« ... آنگاه فرمود : برگرد و جدم را زیاد کن ، پس برگشتم ] و سلام دادم [ و دست راست او در دست چپ من بود . وقتی به راه افتادیم دیدم در طرف راستمان نهر آب سفید و صاف جاری است و درختان لیمو و نارنج و انار و انگور همه پر ثمر – با آنکه فصلشان نبود – بر سرمان سایه انداخته ، گفتم این نهر و این درخت‌ها چیست ؟ فرمود : هر که موالیان ما که ما و جدمان را زیارت کند ، اینها با او هست .. پرسیدم : تعزیه خوان‌ های سید الشهداء علیه السلام نقل می کنند که ... سلیمان اعمش را در خواب دید هودجی میان زمین و آسمان است ، پرسید در آن هودج کیست ؟ گفتند : فاطمه‌ی زهرا و خدیجه‌ی کبری علیهما السلام گفت به کجا می‌روند ؟ گفتند : به زیارت امام حسین علیه السلام در امشب که شب جمعه است . رقعه‌هایی در هودج بود و از آن به زمین می ریخت که بر آن نوشته بود :

 أمان من النار لزوار الحسین علیه السلام فی لیله الجمعه أمان من النار یوم القیامه

 امان از آتش برای زائران شب جمعه‌ی امام حسین علیه اسلام امان از آتش روز قیامت .

 آیا این رؤیا صحیح است ؟ فرمودند: آری ، درست و تمام است . دوباره پرسیدم ، آقای من ،‌درست است که هر کس حسین علیه السلام را شب جمعه زیارت کند برای او امان است ؟ فرمود : آری ، و الله . و اشک از چشمان مبارکش جاری شد و گریست ....» (8)

 

 

 

شب جمعه شب اباعبدالله علیه السلام است و امام عصر علیه السلام به خدا قسم فرموده‌اند که فاطمه زهرا علیهما السلام آن شب به همه‌ی زوار اباعبدالله علیه السلام امان نامه از آتش بدهند و حاج علی را سفارش کرده‌اند که ایشان را از راه دور زیارت کند تا از نهرها و درختان بهشت بهره‌ور باشد .

 چگونه می‌شود نیمه شب جمعه در کنار سایر انبیای الهی امام عصر علیه السلام به زیارت پدر نرود و در غم و حسرت پای ضریح او آب نشود ؟ پس اگر شب جمعه زائر حسین علیه السلام بودی یادت باشد میان آن همه صورت پی او هم بگرد!

 

پی نوشتها :

(1)    دعای ندبه ، مفاتیح الجنان .

(2)    همان .

(3)    تاریخ طبری ، ج 6 ، ص 256 – لهوف سید بن طاووس ، 122 - ارشاد شیخ مفید ، 456.

(4)    دعای ندبه ، مفاتیح الجنان .

(5)    کامل الزیارات ، ص 252 .

(6)    همان ، ص 197 .

(7)    مفاتیح الجنان ، زیارت امام حسین علیه السلام در شب نیمه شعبان .

(8)    مفاتیح الجنان ، حکایت حاج علی بغدادی .

 

یاری امام حسین،یاری امام عصر

خش ششم از سلسله مقالات ‌سیدالشهدا(ع) در جبین امام زمان(عج):

یار امام حسین علیه السلام یاور امام عصر علیه السلام نیز هست . ایشان در روز عاشورا خطاب به یارانشان فرمودند :

 جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله به من خبردادند که فرزندم حسین در بیابان کربلا در حال غربت و تنهایی و تشنگی شهید می شود ، پس کسی که او را یاری کند به تحقیق مرا و فرزندش « قائم » را یاری کرده است .(1)

در عصر غربت امام زمان علیه السلام کسانی که در صدد یاری حضرتش هستند باید این عمل مقدس را سرلوحه‌ی برنامه‌ی خویش قرار دهند و برای امام زمانشان از جان مایه بگذارند .

 

 

 

 راهکارهای یاری : نیت ،‌محبت

یاری امام حسین علیه السلام به چیست ؟ کسانی که از عاشورای 61 هجری دور افتادند و آن بیابان بلا خیز را درک نکردند ، چگونه می‌توانند پشتگرمی آن غریب عطشان شهید باشند ؟ یکی از راه‌های این یاوری به دل گرفتن محبت آن مظلوم است.

 جابر بن عبدالله انصاری را می‌توان نماد و تجسم این محبت دانست .

 او که از قافله‌ی ابا عبدالله علیه السلام عقب مانده بود ، پس از چهل روز به یکباره با قبر آن به خون تپیده روبرو می شود . جابر نابینا به همراه عطیه‌ی عوفی تا کنار قبر سید الشهداء علیه السلام می آید و از او می‌خواهد دستانش را بر تربت پاک ایشان قرار دهد اینگونه از شدت ناراحتی و مصیبت زدگی از هوش می افتد و به روی قبر از حال می رود . وقتی به هوش می‌آید سه بار حبیبش حسین علیه السلام را صدا می زند و می‌گوید :

 « حبیب لایجیب حبیبه »

و پس از سلام به امام حسین علیه السلام و ارواح سایر شهدا عرضه می‌دارد :

قسم به خدایی که پیامبر صلی الله علیه و آله را به حق برگزید با شما در آنچه وارد شدید ،‌شریک شدیم .

 عطیه می پرسد : ما که کوه و دشتی را طی نکردیم و شمشیر نزدیم در حالی که میان سرها و بدنهای اینان و فرزندانشان جدایی افتاد ، و زن‌های ایشان همسران خود را از دست داده‌اند .

 جابر در پاسخ می‌گوید :

 عطیه ! از حبیبم رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمودند :

 من أحب قوماً حشر معهم و من أحب عمل قوم اشرک فی عملهم

 سپس می‌افزاید :

 قسم به کسی که محمد صلی الله علیه و آله را به حق برانگیخت ،‌ نیت من و اصحابم همان نیتی است که امام حسین علیه اللام و اصحابش داشتند.(2)

محبت ، عملی قلبی است که می‌تواند من و تو را به محبوبمان برساند و موانع و حجاب‌های زمان و مکان را در نوردد . از این رو من و تویی که از آن راحله‌ی سعادت و فوز بازماندیم و سرنوشت ما راهمان را به آن عرصه‌ی پیکار بست ، میتوانیم با نیت و محبت خود هم سفر آنان شویم و حتی از فیض ثواب و شهادت در رکاب ایشان بهره‌ور گردیم .

 یعنی هم در دنیا در صف اصحاب امام حسین علیه السلام شمرده شویم و هم آخرتمان را صحنه‌ی اعطای پاداش یاران باوفای ایشان دریابیم .

نیت مومن ، روح ، پایه ، اساس و نیکوتر از عمل مومن است . چون این قصد و آهنگ یک کار است که سرنوشت آن را رقم می‌زند . نیت انسان مهمتر از کار اوست ، چه به آن اقدام کند و چه نکند . چرا که ملاک عمل ،نیت است . خداوند هم به نیت‌ها توجه می‌کند و معیار حسابرسی او نیات انسان هاست بسیاری از اعمال هست که افراد می‌خواسته‌اند آن را انجام دهند ، ولی توفیق نیافته‌اند . اما روز قیامت آن را در نامه‌ی عمل خویش می‌بینند . پس نیت جدی و قصد محکم برای یاوری امام حسین علیه السلام اجر آن را به دنبال دارد و همان فضیلت را خواهد داشت . شرطش این است که در برابر این قانون الهی تسلیم شویم ، با دل و جان این سنت را باور کنیم و نسبت به وعده‌ی الهی در این خصوص نگرش مثبت داشته باشیم تا با به کارگیری این نیت در زمره‌ی یاران امام عصر علیه السلام قرار گیریم.

 امام صادق علیه السلام در واقعه‌ی عاشورا هنوز متولد نشده بودند و پدر بزرگوارشان در آن سفر تقریباً پنج سال داشتند . با این همه خود و تمام شیعیان خود را در زمره‌ی شهدای کربلا می‌شمارند و می فرمایند :

 من خود را بیرون از ] زمره‌ی [ شهدای کربلا نمی‌دانم و پاداشم را کمتر از آن نمی شمرم . زیرا نیت من این است که اگر آن روز را درک میکردم ( امام حسین علیه السلام را ) یاری می‌نمودم و همچنین شیعیان ]از شهیدان محسوب هستند [ هر چند در بسترهایشان از دنیا بروند .(3)

 

 

 

 یا لیتنی کنت معک

 محبت به امام و نیت یاری ایشان رمز و کلید این فتح عظیم است . انسان با این دو عمل قلبی - نیت و محبت - میتواند به درجات بسیار والا صعود نماید .

 امام رضا علیه السلام به ریان بن شبیب که روز اول محرم خدمت ایشان رسیده بود ، فرموده‌اند :

 ای پسر شبیب ! اگر شاد می شوی از این که مانند ثواب همراهان کشته‌ی سید الشهداء علیه السلام را ببری ، هرگاه یاد آنان می‌افتی بگو : یا لیتنی کنت معهم فأفوز فوزاًعظیماً.(4)

 دوستان امام حسین علیه السلام وقتی به یاد سید الشهداء علیه السلام و یاران ایشان می‌افتند از ژرفای دل آرزو می‌کنند که ای کاش در آن عصر بودند و به یاری حضرتش می‌شتافتند این نیت و محبت آنها تصنعی نیست ، بلکه بند بند وجود آنان به این آرزو و تمنای قلبی گواهی می‌دهد و همین آرزوی خود را به زبان اظهار میکنند . از این رو به فضل الهی مشمول این فیض عظیم می‌گردند . « تأسف » بر عدم توانایی یاری اباعبدالله علیه السلام نشانه‌ای بارز از این تمنای قلبی است اگر کسی از سر محبت ، آرزوی فداکاری و جان فشانی در رکاب سیدالشهداء علیه السلام را داشته باشد ، حقیقتاً به خاطر عدم توفیق انجام آن تأسف و حسرت می‌‌خورد ، واقعاً همانندی با آن انصار و احبّای خدا خواهد داشت و به این ترتیب از یاران واقعی امام زمان علیه السلام نیز به حساب می‌آید .

 

پی‌نوشت‌ها :

(1)                  فوائد المشاهد ، ص 466.

(2)                  بحار الانوار ، ج 101 ، ص 196 .

(3)                  مکیال المکارم ، ج 2 ، ص 228 .

(4)                  بحار الانوار ،ج 44 ، ص 286.


آثار و برکات امام غایب

امام معصوم علیه السلام حجت و خلیفه خداوند بر روی زمین است. او مانند پیامبر از سوی پروردگار برگزیده می‌شود. امام تمام مسؤولیت‌های رسول گرامی اسلام صل الله علیه و آله و سلم به جز دریافت وحی تشریعی را بر عهده دارد، اگر پیشوای معصوم از دیدگان ما پنهان باشد و نتواند به بیان قرآن و احکام و تشکیل حکومت بپردازد، آیا می‌تواند با این حال در حیات بشری تأثیر گذار باشد؟

در این نوشتار برخی از آثار و برکت‌های امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که نهان از چشمان ما است، به صورت خلاصه بیان می‌شود.

 

اول: امید بخشی

نقش حیاتی و شگفت انگیز امید در سعادت فرد و جامعه بر کسی پوشیده نیست، وقتی امید می‌آید تلاش و حرکت جایگزین رخوت و سستی می‌شود و در یک سخن؛ انسان به امید زنده است. مهمترین دلیل شکست مسلمانان در جنگ احد، شایعه شهادت رسول خدا صل الله علیه و آله و سلام بود. وقتی این خبر دروغ پخش شد، عدّه کمی به اندازه انگشتان دست، اطراف پیامبر باقی ماندند.(1) شیعه با اعتقاد به امامی که زنده است و حاضر و ناظر و پشتیبان آنان است، خود را حفظ کرده و به پیش می‌رود ولی اهل سنت اعتقاد دارند، مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در آخرالزمان به دنیا می‌آید و سپس ظهور خواهد کرد.

آنان به امام زنده معتقد نیستند به همین دلیل جوامع سنی نشین عموماً دارای انتظاری سرد و خاموش هستند ولی انتظار در جوامع شیعی، زنده و نیرو آفرین است. دلیل این نشاط دو نکته اساسی است:

1. شیعه با اعتقاد به وجود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و قدرت و علم گسترده او، خود را دارای پشتوانه قوی و فولادینی می‌بیند، چون کوهی استوار در برابر دشمن می‌ایستد و به پیش می‌رود.

2. شیعه، با اعتقاد به نقش و تأثیر انسان‌ها در پایان یافتن غیبت امامشان و برپایی عدالت در جهان، تلاش خود را برای فراهم کردن زمینه‌های ظهور انجام می‌دهد که نمونه بارز آن انقلاب اسلامی ایران است.

 

دوم: امنیت بخشی

پروردگار عالم هر روز شاهد نافرمانی و ظلم و فساد بندگانش بر روی زمین است. اگر به خاطر وجود مبارک امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و عدالت گستری او نبود تا کنون بارها اهل زمین را نابود کرده بود. به همین جهت در روایات ما به تعبیرهای مختلف آمده است: اگر حجت بر روی زمین نباشد، زمین اهل خود را فرو می‌برد.(2) امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود: من پناه اهل زمین هستم آن چنانکه ستارگان پناهگاه ساکنان آسمانند.(3)

 

 

 

سوم: رابط میان آسمان و زمین

یکی از ویژگی‌های شیعه دوازده امامی برقراری رابطه آنان با خداوند به وسیله نماینده اوست. با آمدن پیامبر اسلام، رابطه ادیان پیشین با آسمان قطع شد و با رحلت پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلام رابطه اهل سنت با آسمان بریده شد ولی شیعه با اعتقاد به جانشینی پیشوایان معصوم از طرف خداوند، این ارتباط را حفظ کرد. در میان گروه‌های شیعه نیز، این شیعه دوازده امامی است که با اعتقاد به امام مهدی به عنوان امام غایب هنوز پیوند خود را با آسمان نگه داشته و ریسمان محکم الهی را رها نکرده است.

در دعای ندبه می‌خوانیم: «أَینَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَینَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاء»(4)؛ کجاست آن وسیله پیوند میان آسمان و زمین.

 

چهارم: حافظ علوم و اسرار الهی

تمام علوم و حقایقی که همراه حضرت آدم به زمین آورده شد و تمامی میراث پیامبران، پیوسته از حجّتی به حجّت دیگر می‌رسید و حجّت هر زمان مسؤول نگهداری و استفاده از این علوم بود، هم اکنون حافظ این علوم و اسرار امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. او در زمان ظهور، هنگام رشد عقلی انسان‌ها از این میراث گرانبها برای پیشرفت انسان‌ها استفاده خواهد کرد. امام صادق علیه السلام فرمودند: علومی که با آدم علیه السلام نازل شد، از میان نرفت و عالمی نمی‌میرد، مگر این که علمش را به ارث می‌گذارد و زمین بدون عالم باقی نمی‌ماند.(5)

 

پنجم: خودسازی

معتقدان به امام غایب او را شاهد اعمال خود می‌بینند و می‌دانند کردارشان پیوسته به محضر او عرضه می‌شود؛ از این روی تلاش می‌کنند کردار و رفتارشان مطابق میل او باشد تا در پیشگاه امام خود شرمگین و سرافکنده نشوند. این خودسازی می‌تواند مقدمه‌ای برای هدایت باطنی به وسیله امام باشد.

 

ششم: هدایت باطنی

رسالت اصلی پیامبران و پیشوایان دین هدایت تشریعی و راهنمایی مردم به راه مستقیم است. برخی مردم این دعوت را می‌پذیرند و برخی نمی‌پذیرند ولی عده‌ای از انسان‌ها به درجات پایین ایمان قانع نیستند. آنها با شناخت استعدادهای خود و تلاش خستگی ناپذیر، نگاهشان به بالاترین مرتبه‌های ایمان است. خدای حکیم وسیله رشدشان را با قرار دادن انسان کاملی فراهم کرده است تا با آنان ارتباط معنوی برقرار کرده و دستگیر و راهنمایشان در صعود به قله‌های ایمان باشد. و آن انسان کامل کسی جز حجّت خداوند در هر زمان نیست و هم اکنون امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، این وظیفه را بر عهده دارد.

 

 

 

هفتم: فریاد رس

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، اگر چه از دیدگان ما غایب است ولی در هنگام اضطرار فریادرس بسیاری از بیچارگان و در راه ماندگان و گمراهان خواهان هدایت بوده و می‌باشد. کتب متعددی این عنایات حضرت را جمع آوری نموده، و به رشته تحریر درآورده‌اند.(6)

 

هشتم: حفظ کیان شیعه

در طول دوران غیبت هر وقت شیعیان در خطر قرار گرفته‌اند و دشمن از هر طرف به آنان هجوم آورده است، امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف با روشی آنان را نجات داده است. آیت الله العظمی نائینی می‌گوید: در دوران جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط روسها و انگلیسی‌ها، فشار و سختی ملت ایران به اوج خود رسید. شبی به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف متوسل شدم و با چشمانی گریان خوابیدم. در عالم رؤیا دیوار بزرگی به شکل نقشه ایران دیدم که در حال سقوط است و عده‌ای زن و بچه زیر آن نشسته‌اند. وضعیت به قدری هولناک بود که در خواب فریاد کشیدم. در این حال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آمدند و انگشت مبارکشان را به طرف دیوار گرفتند. دیوار سر جای خودش قرار گرفت. ایشان فرمودند: این جا خانه شیعه، خانه ما است، می‌شکند، خم می‌شود، خطر است ولی ما نمی‌گذاریم سقوط کند، نگهش می‌داریم. جریان شیعیان بحرین و قضیه انار نیز دلیل خوبی بر این مدعا است.

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در توقیعی به شیخ مفید، فرمودند: ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نکرده و شما را از یاد نبرده‌ایم. و اگر جز این بود دشواری‌ها و مصیبت‌ها شما را فرا می‌گرفت و دشمنان شما را ریشه کن و نابود می‌کردند.(7)

خدای مهربان این حجت را بر ما دارد که من نماینده‌ام را برای نجات و هدایت شما فرستادم، آن چه هست از طرف شما باید آمادگی پذیرش باشد تا او ظاهر شود. وجود امام زمان و آمادگی او برای قیام که لقب «قائم» بیانگر آن است، این پیام را برای منتظران دارد که در راه فراهم کردن مقدمات ظهور او بیشتر تلاش کنند.

 

پی نوشتها:

(1) فروغ ابدیت، ج2، ص53.

(2) اصول کافی، ج1، ص178.

(3) کمال الدین، ج2، ص239، باب45، حدیث4.

(4) بحارالأنوار، ج99، ص106.

(5) اصول کافی، ج1، ص223، حدیث 8.

(6) نجم الثاقب، میرزا حسین طبرسی نوری؛ میر مهر، پورسیدآقایی؛ برکات سرزمین وحی؛ محمدی ری شهری.

(7) احتجاج طبرسی، ج2، ص598.