درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

بی مرگی: ارتباط با علما و مراجع تقلید

در عصر غیبت، دین خدا تعطیل نمی شود. وظایف مرجعیت علمی امام بنا بر همان توقیع معروف امام زمان (عج) بر عهده ی مراجع دین است.
در این توقیع امام می فرمایند:
"وامّا الحَوادُثُ الواقعه فارجعوا فیها الی رواةِ حدیثنا، فانّهم حجتی عَلَیکم و انا حجةُ اللهِ علیهم" (1)

(و اما در رویدادهایی که در آینده پیش می آید به راویان حدیث ما مراجعه کنید، زیرا آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنان هستم)

قطعاً نمی توان در دوران غیبت احکام اسلام را نادیده گرفت و برای اجرای آن تنها به ظهور امام تکیه کرد. اگر اینگونه بود که فقط امام احکام دین را اجرا می کرد، آیا عدالت خدای عالی زیر سوال نمی رفت؟ آیا می شد احتیاج به شریعت و انتخاب راه درست باشد و راهنمای آن نباشد؟

ائمه ی معصومین در زمان غیبت، تکلیف ما را مشخص کرده اند و فرمان داده اند از علمای جامع الشرایط پیروی کنیم.

از جمله شرایطی که امام صادق (ع) برای مراجع ذکر کرده اند چند تاست:

1.بازدارنده ی نفس خود
2.نگهدارنده ی دین خود
3.پس زننده ی هوای نفس
4.اطاعت از اوامر مولایشان

امام صادق (ع) این صفات را ذکر می کنند و سپس یادآور می شوند که این صفات فقط در برخی از علمای شیعه یافت می شود. (2)

در اینجا خوب است به بحث «نایب عام» اشاره کنیم. در زمان غیبت صغری که مردم بطور غیر مستقیم با حضرت صاحب الامر ( ارواحنا له الفداء) ارتباط داشتند، 4 نایب به طور خاص از طرف امام انتخاب و معرفی شدند که مسئول پاسخگویی به نیازهای مردم و سوالات آنها از طریق امام زمان (ع) بودند.

وقتی در زمان غیبت کبری، امکان دیدار از بین رفت، به فرمان امام زمان (ع) مردم باید به فقهای جامع الشرایط رجوع می کردند. این مراجع با عنوان نایب عام، وظیفه ی هدایت شیعه را بر عهده گرفتند.

اما مردم در زمینه ی سیاسی و اجتماعی موظف اند، از فقیهی پیروی کنند که از سوی بزرگان دین به عنوان «ولی فقیه» انتخاب شده است.

گفتگو درباره ی مرجع تقلید، نحوه ی انتخاب آن توسط مردم، لزوم تبعیت از مرجع اعلم، نوع ولایت ولی فقیه بر مردم از مسائل مهمی است که پرداختن به آن، در این مقاله نمی گنجد و مقاله ی مفصل تری را می طلبد که ان شاء الله به زودی در خدمت شما قرار خواهد گرفت.

 

پی نوشت:

1.صدوق، محمد بن علی بن حسن، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص 483، ح 4
2.حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج 18، ص 95، ح 20

منبع: شفیعی سروستانی، ابراهیم، معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، صص 146- 148

بی مرگی: تجدید عهد

"بر انجام واجبات صبر کنید و با دشمنانتان پایداری کنید و پیوند خود را با امام منتظرتان مستحکم نمایید." (1)


در حدیثی که خواندید، امام باقر (علیه السلام) وظایف شیعیان را در عصر غیبت برشمردند. مهمترین آنها که دیگر وظایف را هم در برمی گیرد، ایجاد ارتباطی مستحکم با امام غایب است.

نتیجه ی این ارتباط این می شود که شیعه، به خود اجازه نمی دهد که قلب امام را بشکند و در حضور او معصیت کند. در نتیجه با آمادگی تک تک افراد برای ترک گناه و انجام حسنات، جامعه به سمت ظهور پیش می رود.

برای ایجاد ارتباط وحفظ آن بهترین کار این است که عهدی با امام غایب بسته شود. در روایات زیادی به نقل  از امام صادق و امام باقر (علیهم السلام)، تجدید عهد با امام، در آغاز روز، و بعد از نمازهای واجب سفارش شده است. (2)

برای این تجدید عهد راهکارهایی وجود دارد که بهترین آنها خواندن مداوم دعای عهد است.

مضمون این دعا از اهمیت زیادی برخوردار است. در این دعا می خوانیم:

"...اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هَذَا، وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی، ‏لاَ أَحُولُ عَنْهَا وَ لاَ أَزُولُ أَبَداً، اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ، وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ، وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ، وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ، وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ السَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ، وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ ..." (3)

( بار خدایا! من در این روز و تمام دوران زندگیم، عهد و عقد و بیعتی را که از آن حضرت بر گردن دارم با او تجدید می کنم، که هرگز از آن عهد و بیعت برنگردم و بر آن پایدار بمانم.

بار خدایا! مرا از یاران آن حضرت و از مدافعان حریم او، شتابندگان در پی انجام مقاصد او و اطاعت کنندگان از دستورات و نواهی او و حمایت کنندگان از او و سبقت جویان به سوی خواسته ی او و شهید شدگان در حضور او قرار بده!)

دقت و عمل به دعای عهد، همچنین خواندن ادعیه و زیارات مخصوص امام عصر ( ارواحنا له الفداء)، زیارت مکانهای منصوب به امام ( مثل مسجد جمکران و مسجد کوفه)، این انس را روز به روز بیشتر می کند و سنخیتی بین امام و منتظر ایجاد می کند که انشاءالله گام بلندی است در آمادگی برای ظهور آن حضرت.

 

پی نوشت:

1. نعمانی، الغیبه، ص 199
2.حسینی بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج1، ص 334، ح1.
3. قمی، عباس، مفاتیح الجنان، دعای عهد


منبع: شفیعی شروستانی، ابراهیم، معرفت امام زمان وتکلیف منتظران، صص 137- 141

بی مرگی: تزکیه

یکی از شعرهای زیبا و مشهور خانم طاهره صفارزاده، در بیان مفهوم انتظار است که می گوید:
"به انتظار ننشینیم، به انتظار بایستیم."

منظور از بیان این شعر مناسبتی است که با موضوع ما دارد. حتماً می دانید انتظار در خواندن دعای فرج و شناختی سطحی محدود نمی شود. منتظر بودن به این معنی است که فرد برنامه ی زندگی و حال و آینده اش را با امید به فرج و ایمان به امام زمان (عج) هماهنگ کند و یک لحظه غافل از امام خود و وظایف خود نسبت به امام نباشد.

در مقاله های پیشین خواندید نخستین وظیفه ی یک منتظر شناخت امام است و بعد از آن احترام. سومین وظیفه ی یک منتظر آراستن خود به نیکی ها و پیراستن خود از بدی هاست.

امام صادق (ع) می فرمایند:

"هر کس دوست دارد از یاران قائم (عج) باشد باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار نماید، در حالی که منتظر اوست." (1)
علت این تزکیه، آمادگی برای ظهور و ایجاد شرایطی برای آن است.

دو راه برای آمادگی در ظهور وجود دارد:

الف) پر شدن جهان از ظلم
ب) آمادگی مردم به لحاظ روحی و فکری برای پذیرش ولایت امام زمان(ع)


مسیر اول مسیری است که به هیچ وجه در اسلام توصیه نمی شود. بلکه همواره توصیه می شود که مردم مانعی بر سر راه ظلم و مقابله کننده با آن باشند.

راه دوم راه مطلوب است. این آمادگی تنها از طریق عمل به واجبات و دوری از محرمات به دست می آید. چرا که کسی که براستی در برابر اسلام تسلیم شود، ظرفیت ظهور حضرت مهدی (عج) را نیز دارد.

شاهد این مثال دعایی است که از امام عصر (عج) نقل شده است و در مفاتیح الجنان موجود است (2):

" اللهم الرزقنا توفیق الطاعة و بعد المعصیة و صدق النیة و عرفان الحرمة ، و أکرمنا بالهدی و الاستقامة ."

(بارالها ! توفیق بندگی و دوری از گناه و نیت پاک . شناخت حرام را به ما عطا فرما ، و با هدایت و استقامت در راهت گرامیمان بدار.)

خود حضرت صاحب الامر(ع) نیز در توقیعی که به شیخ مفید نوشته است، اشاره کرده است که از شیعیان انتظار گناه و رفتار ناخوشایند نمی رود.(3)
پس از مهمترین وظایف شیعیان است: پیراستگی از بدی ها و آراستگی به خوبی ها.

 
پی نوشت:

1.نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص 200، ح 16؛ به نقل از: شفیعی سروستانی، ابراهیم، معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، ص 133

2.شفیعی سروستانی، ابراهیم، معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، ص 136
3.شفیعی سروستانی، ابراهیم، معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، ص 134. برای خواندن توقیع ر.ک . به: مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 53، ص 177

بی مرگی: احترام

یکی از وظایف مومنان در برابر امام زمان (ع) رعایت احترام است.
علت این احترام مطمئناً شأنی است که امام دارد. شأنی که خداوند به او داده است. البته رعایت ادب و احترام نسبت به همه ی اشخاص مومن، به خاطر سن، عبادات بیشتر، و یا دیگر دلایل بر ما واجب است. اما احترامی که به امام می گذاریم از  جنس دیگری است.

برای مثال مؤمن باید نام امام را با احترام یاد کند و او را با القاب شریفش صدا بزند. القابی که امام با آنها خوانده می شود نشانگر اخلاق و یا صفتی است که در او متجلی شده است. مثلاً یکی از صفات امام زمان (عج) هدایتگری است؛ نام «مهدی» نامی است که متجلی همین صفت است.

القاب زیبایی که می توان امام را با آن خواند عبارت است از: صاحب الامر، صاحب الزمان، حجت، قائم، مهدی و... است. (1) (برای توضیح هر کدام از این نامها به سلسله مقالات «نزدیکتر» مراجعه کنید)

در میان امامان معصوم (علیهم السلام) رفتاری شایع بود که خاص حضرت مهدی (ع) است. آنها وقتی نام حضرت را می شنیدند، برمی­خاستند و دست خود را به نشانه ی احترام بر سر می گذاشتند و بر حضرت درود می فرستادند و طلب تعجیل در فرج می کردند. این رفتار به مومنان نیز توصیه و سفارش شده است.(2)

یکی از نکاتی که در غالب کتابهای مهدوی به آن پرداخته شده است، گفتن نام محمد است که برخی آن را به علت منع احادیث «م- ح- م- د» می خوانند و می نگارند. بسیاری احادیث در منع بردن این نام مخصوصاً میان جمع، آمده است و علت آن را این می دانند که با بردن نام حضرت مکان زندگی حضرت و یا دوستان او آشکار می شوند و از این طریق جان امام به خطر می افتد. اما در حال حاضر به نظر بسیاری از علما، بردن این نام منعی ندارد چرا که یافتن امام در این جهان بزرگ بسیار دشوار است.

 با این حال در کتاب مکیال المکارم نبردن نام محمد نیز یکی از علائم احترام دانسته شده است.(3) بهتر است حداقل در میان جمع و یا با صدای بلند این نام را به کار نبریم و از القاب دیگر امام استفاده کنیم. چرا که این روش سیره ی ائمه بوده است و عقل نیز چنین حکم می کند که از شبهه و اعمال شبهه ناک دور باشیم.

پی نوشت:

1.تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (ع)، به نقل از مکیال المکارم، ص 23؛ با تصرف
2.الزام الناصب، ص81، به نقل از کتاب دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص 125
3.تکالیف بندگان نسبت به امام زمان، به نقل از مکیال المکارم، ص 65

عمه زینب(س)...

محمد (ص)،
در کنج کاشانه ی خانه ی گلی مدینه،
پایان نیافت؛
حتی آن زمان که جانشین او،
به تنهایی،

بر پیکرش نماز خواند.


فریاد «لا اله الا الله تسبحوا» ی او را
تو فریاد کردی
در
شهر کوفه
کاخ ابن زیاد
مجلس یزید
فاطمه (س)،
در کوچه های مدینه،
پایان نیافت؛
حتی آن زمان که
نیلوفرانه،
دست در دست علی (ع)،
وصیت می کرد که با لباس غسلش دهد.
و پیراهن حسین (ع) را
به دست تو می داد.
همه دیدند،
در کاروان اسیران،
هیچ کس مانند تو نبود:
- از آتش خیمه ها-  سوخته تر،
- از سنگهای کوفیان- کوفته تر،
- از تازیانه ها-  زخم خورده تر،
-از سیلی ها- نیلی تر.
 
امیر (ع)
در محراب پایان نیافت؛
حتی آن زمان که،
با فرق شکسته و خونین،
دست تو و عباس و حسین را در دست هم می گذاشت.
پس از او
خون دل خوردن از کوفیان را
تو پاسداشتی؛
خطابه های بی بدیل را
تو خواندی؛
تهمتها را
تو شنیدی...
 
 

حسن (ع)
با صورت سبز و جگر سوخته،
پایان نیافت؛
حتی آن زمان که،
حلقه ی دستش را بر گردن حسین گذاشت و تو شنیدی که می گفت: «لا یوم کیومک...» (1)
حتی آن زمان که
چشمهای تو و حسین (ع)،
تیرهای تابوت او را به نظاره نشست.
هر کس که در تشییع پیکر حسن بن علی (ع) تیری نینداخت،
در کوفه و شام بر تو و علی بن حسین (ع) سنگ اندازی کرد.
 
حسین (ع)
عاشورا
در گودال پایان نیافت؛
حتی آن زمان
که پیکر صد چاک او را
بی سر
بر خاک
شناختی و خواندی: «این کشته ی فتاده به هامون حسین توست!» (2)
تو ادامه ی حسین بودی؛
که:
"کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود" (3)
 
بی جهت نیست،
که تو:
دردانه ی رسول خدایی و
زینت پدر، (4)
فاطمه ی صغرایی،
و گریستن بر مصیبت تو، همچون گریستن بر مصیبت حسن است و حسین (ع) (5)؛
که تو چکیده ی پنج تنی
زینب (س)!
ای زینت آل عبا...
 
 
پی نوشت:
1. اللهوف على قتلى الطفوف/ ترجمه فهرى، النص، ص: 26؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث 5/3، تولید موسسه ی نور
2. در سوگ امیر آزادى (ترجمه مثیر الأحزان)، ص: 275؛ با استفاده از همان نرم افزار
3. قادر طهماسبی (فرید)
4. زینب یعنی زین+ اب= زینت پدر
5. حدیث از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله)؛ منبع: خصائص الزینبیه، ص 53؛ به نقل از لا یوم کیومک یا اباعبدالله، نشر آرام دل، ص 109