درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

اینک آخرالزمان: زنان آخرالزمانی، لباس نامرئی

این روزها در هر شهر و کشوری هم که باشید، نیاز به کند و کاو زیادی ندارد که لباس ها و مدل های مو و ... خاص و عجیب زنان را ببینید، لباس هایی که در عین لباس بودنشان، پوششی در کارشان نیست:

رسول خدا(ص) می فرمایند:
«هنگامی که زن ها را دیدید که بر سرشان چون کوهان شتر هاست، بدانید که نمازشان پذیرفته نمی شود.»(1)

«در آخر امت من ... زنانشان در عین لباس پوشیدن لخت و عور هستند و بر سرشان چیزی همانند کوهان اشتران لاغر است، آنها عطر بهشت را نمی شنوند. آنها را لعنت کنید که آنها از رحمت خدا بدور هستند.»(2)

«قیامت برپا نمی شود جز هنگامی که لباسی ساخته شود و زنها آن را بپوشند که در عین لباس پوشیدن لخت و عور باشند و اراذل و اوباش بر مردم شریف و آزاده برتری پیدا کنند.»(3)

هم چنین امیر مومنان، علی(ع) در وصف زنان آخرالزمان می فرمایند:
«زنها لخت و عور می باشند، زینتهای خود را آشکار می سازند، و از دین بیرون می روند، به فتنه ها می گرایند، به سوی شهوتها و لذتها می شتابند، محرمات الهی را حلال می شمارند و در جهنم جاویدانند.»(4)

آنچه باید باشد
براساس آیات قرآن و روایات، زنان مسلمان باید بدن خود را به جز گردی صورت و دو دست تا مچ بپوشانند و هر گونه نمایاندن بدن و جلب توجه که منجر به ایجاد لذت در نامحرم شود، در این دین حرام است. البته مسئله ی حجاب نه تنها در دین اسلام که در سایر ادیان نیز مطرح است و به تمام زنان عالم اختصاص دارد.

 خداوند متعال در قرآن در سوره نور، آیات ۳۰، ۳۱، ۳۳ و ۶۰ و سوره احزاب، آیات ۳۵، ۵۳، ۵۵، و ۵۹٫ مسئله ی حجاب را مطرح کرده است و حدود حجاب نیز در روایات، از زبان ائمه(ع) مشخص شده است، برای مثال یکی از اصحاب امام صادق(ع) از ایشان می پرسد،که چه چیزی حلال است برای مرد نامحرم که از زن ببیند؟ حضرت (ع) فرمودند: صورت و دست ها و قدم ها (روی پاها)»(5)

در مورد حجاب واجب، کافی است که زن به هر وسیله ای که می تواند خود را بپوشاند و لباس خاصّی شرط نیست; ولی پوشیدن لباس های تنگ و چسبان و همچنین لباس های زینتی اشکال دارد.(6)



پی نوشت:
1.       روزگار رهایی، کامل سلیمان، مهدی پور، ص753
2.       صحیح مسلم جلد 6 صفحه 168
3.       منتخب الاثر صفحه 426
4.       همان
5.       کلینی، الکافی، ج5، ص 520
6.       توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 421، مسئله 2435، دفتر انتشارات اسلامی.

اینک آخرالزمان: اوضاع زنان در آخرالزمان

   فتنه ی زنانه
رسول خدا(ص) در توصیف مردان و زنان اهل آخرالزمان می فرمایند:
«بعد از عصر من هیچ فتنه ای برای مردان پیش نمی آید که زیانبارتر از فتنه ای باشد که از ناحیه زنان می رسد.»(1)

هم چنین می فرمایند:
«در مورد امت خود، از هیچ فتنه ای چون زن ها و مشروبات الکلی اندیشناک نیستم.»(2)

شاید اگر سالها پیش، کسی این احادیث را می خواند، درک معانی عمیق این سخنان برایش کمی مشکل بود اما شاید مردمان زمانه ما که اوضاع برخی از زنان امروز را در کوی و برزن می بینند، حتماً راحتتر به عمق این احادیث می رسند.

آیا رفتار و عملکرد برخی از زنان آخرالزمان، مانند حضور غیرضروری خانم ها در اجتماع با انواع آرایش و مدل مو و لباس  و عشوه گری های نا به جای زنانه در خیابان و...، اثری جز از هم پاشیدن زندگی های آرام خانوادگی را به همراه داشته است؟ آیا این نوع رفتارهای زنان را نمی توان فتنه نامید؟

زن قبله ی شوهر

پیرزن با یک ساک کوچک گوشه ی امامزاده نشسته و از پسرش می گوید که او را از خانه بیرون کرده است. او می گوید عروسم با من بدرفتاری می کرد و تا امروز هم برای شستن کهنه های بچه اش و نگهداری از او مرا نگه داشته بودند و حالا که بچه بزرگتر شده، دیشب پسرم گفت که تو داری زندگی ما را به هم میزنی و برای خودت جایی را دست و پا کن.

رسول خدا(ص)، مردانی آخرالزمانی که بی چون و چرا از زنانشان تبعیت می کنند را این طور تو صیف می کنند:
«مرد از همسرش اطاعت می کند ولی پدر و مادرش را نافرمانی می کند و برای به هلاکت رسانیدن برادرش تلاش می کند، به همسایه اش ستم روا می دارد و پیوند خویشاوندی را قطع می کند و صدای فاجران بلند می شوند.»(3)

«تمام همت یک مرد شکم او خواهد بود، و قبله اش همسر او، و دینش درهم و دینار او.»(4)

«هنگامی که نابخردان بر سر کار باشند و زنها مورد مشورت قرار گیرند.»(5)

آنچه باید باشد

با مرور احادیثی که به وصف زنان آخرالزمانی می پردازد می توان دریافت که اطاعت بی چون و چرای مردان از زنان

به معنی ترجیح دادن نظرات آنان بر دستورات خداوند و معصومین(ع) است که باعث دور شدن مردان از مجموع اوامر دینی می شود.

شرایط جوامع در آخرالزمان، زنان را به این سمت سوق می دهد که از جایگاه زن بودن و مادر بودن دور شوند و شان مردانه و مناصب مردان را بر عهده بگیرند و جای زن و مرد عوض شود.

همان طور که امروزه نیز شاهد هستیم، بعد شهوانی و نفسانی زنان بیشتر از سایر ابعاد وجودی آنها خودنمایی می کند و این امر باعث ایجاد فساد در جامعه و انحراف مردان می شود و در روزهای آخر الزمان، زنان از طرق غیر معمول از چنان جایگاهی برخوردار می شوند که حتی در تصمیم گیری های کلان نیز دخیل می شوند.

همه ی مواردی که در بالا بیان شد، برای زن مورد پذیرش اسلام نیست و زنان در دین اسلام از جایگاهی خاص و ویژه برخوردارند و این شان ویژه را می توان در حقوق و احکام اسلامی مربوط به بانوان مشاهده کرد.

پی نوشت:
1.       نهج الفصاحه جلد 2 صفحه 533 
2.       همان، صفحه 540
3.       الزام الناصب صفحه 181، بشاره الاسلام صفحه 22 و 76 و بحارالانوار جلد 52 صفحه 263
4.       بشاره الاسلام صفحه 132
5.       بشاره الاسلام صفحه 44

اینک آخرالزمان: زمامداران ظالم

«من در مورد امت خود از کشتارهای جنگی بیمناک نیستم و از دشمنی که آنها را ریشه کن سازد اندیشه نمی کنم، ولی ترس من در مورد آنها از رهبران گمراهی است که اگر از آنها پیروی کنند آنها را فریب می دهند و اگر نافرمانی کنند آنها را به قتل می رسانند.»(1)

«پست ترین مردمان، رهبر آنان می گردد».(2)
رسول خدا(ص) اوضاع زمامداران و حاکمان ظالم آخرالزمان را توصیف می کنند و در آخر زندگی در آن روزها را در زیر زمین، بهتر از روی زمین می دانند.(3)

روزی مردم در دستان ظالمان

چند روزی است که خبر حمله ی آمریکا به سوریه و حمایت برخی از کشورهای عربی از آن، تیتر اول همه ی روزنامه ها و خبرگزاری ها شده است. تلویزیون، خبرنگاری را نشان می دهد که به میان مردم عربستان رفته و نظرشان را در مورد شروع جنگ می پرسد و مردم اعتراض می کنند که رئیس جمهور پول ما مردم را در دست دارد و بدون اعتنا به نظر مردم آن را صرف جنگ و کشتار مردم بی گناه جهان می کنه و ما حتی نمی توانیم از حق خودمان دفاع کنیم...

رسول خدا(ص) می فرمایند:
«رهبرانی بر شما مسلط می شوند، که روزیهای شما را به دست می گیرند، چون با شما سخن بگویند دروغ می گویند، از شما راضی نمی شوند مگر هنگامی که کارهای ناشایست آنها را تحسین کنید و دروغهای آنانرا تصدیق نمائید.» (4)

حاکمان بلا

 اگر این روزها به اوضاع مردمانی مانند اهالی میانمار و شیعیان عربستانی و ... نگاهی بیندازیم، با مصادیق حدیث زیر آشنا خواهید شد:

«در آخرالزمان بلای سختی از ناحیه زمامداران به امت من وارد می شود، این بلا به قدری سخت می شود که نظیر آن هرگز شنیده نشده، و زمین را با این وسعت و گستردگی در نظر آنها تنگ می نماید، کسی از آنها پناهگاهی پیدا نمی کند که از ستم زمامداران به آنجا پناه ببرد، در چنین زمانی خداوند مردی را از عترت من بر می انگیزد...» (5)

غضب خداوند، حکومت بدترین مردم

اما در حدیث دیگری پیامبر اسلام(ص) علت سر کار آمدن حاکم ظالم را غضب خداوند از مردم معرفی می کنند:

«هنگامی که خداوند بر قومی غضب کند آنها را به عذاب هائی چون خسف و مسخ دچار نمی کند بلکه قیمت ها بالا می رود، باران حبس می شود و بدترین مردم بر آنها حکومت می کند.»(6)

در کل به قول حضرت محمد(ص)، «هنگامی که کارها به غیر اهل سپرده شود منتظر فرج باشید.» (7)

آنچه باید باشددر تعالیم دین اسلام و سخنان بزرگان دین، منش و رفتار حاکم بسیار اهمیت داشته است تا جایی که رسول خدا(ص) این موضوع را عامل نگرانی خود معرفی می کنند:

«برای امتم بعد از خود در مورد سه چیز بیمناکم: 1- لغزش عالم، 2- ستم زمامدار، 3- پیروی هوای نفس».(8)

و ایشان اصلاح مردم را در گرو اصلاح افراد و طبقاتی خاص از جامعه می دانند:
«دو صنف از امت من هستند که اگر آنها اصلاح شوند مردمان اصلاح می شوند، و اگر آنها فاسد باشند مردمان فاسد می شوند: آنها دانشمندان و زمامداران می باشند.»(9)

امام على(ع) برترین بندگان خدا را پیشواى دادگرى می دانند که رهیافته باشد و رهنما و سنّتى شناخته شده را بر پا دارد و بدعتى ناشناخته را بمیراند(10).

اما در نهایت بهتر است حاکم کامل را در بخشی از نامه ی امام علی (ع) به مالک اشتر بشناسیم:
« و مقدارى از وقت خود را به نیازمندان خود اختصاص ده و با آنان در یک مجلس عمومى بنشین و شخصا به مشکلاتشان رسیدگى کن و در آن مجلس براى خداوندى که تو را آفریده است فروتنى نما و سربازان و یارانت را که جزو محافظان و نگهبانان تو هستند از آنان دور بدار ، تا هر که مى‏خواهد سخن بگوید بدون لکنت زبان و بى‏ترس و واهمه مطالبش را اظهار کند . چرا که من از رسول خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم بارها شنیدم که مى‏فرمود : امّتى که در آن حقّ ناتوان ، بدون ترس و واهمه از قدرتمندان گرفته نشود ، هرگز روى رستگارى را نمى‏ بیند. همچنین درشتى و درماندگى و ناتوانى آنان در سخن گفتن را تحمّل کن و کم حوصلگى و تکبّر را از خود دور گردان ...» (11)

1.       نهج الفصاحه جلد 2 صفحه 472 و الزام الناصب صفحه 196
2.       الامام المهدی صفحه 219، الزام الناصب صفحه 180 و بشاره الاسلام صفحه 22
3.       نهج الفصاحه جلد 1 صفحه 45
4.       صحیح مسلم جلد 8 صفحه 58، بشاره الاسلام صفحه 23، الامام المهدی صفحه 217 و بحارالانوار جلد 52 صفحه 212
5.       بشاره الاسلام صفحه 28 و 31، الامام المهدی صفحه 66 و 108، الحاوی للفتاوی جلد 2 صفحه 135 و المهدی صفحه 206
6.       صحیح مسلم جلد 8 صفحه 58، بشاره الاسلام صفحه 23، الامام المهدی صفحه 217 و بحارالانوار جلد 52 صفحه 212
7.       الزام الناصب صفحه 178
8.       نهج الفصاحه جلد 1 صفحه 194
9.       نهج الفصاحه جلد 2 صفحه 393، المحجه البیضاء جلد 1 صفحه 15 و تحف العقول صفحه 42
10.   نهج البلاغة : الخطبة 164 منتخب میزان الحکمة : 448
11.   نهج البلاغة : الکتاب 53 منتخب میزان الحکمة : 618

اینک آخرالزمان: فراوانی رحلت علما

چند روز پیش بود که باز هم رسانه ها خبر فوت عالمی بزرگ را اعلام کردند و زمین از وجود مومنی دیگر خالی شد. رحلت علما و دانشمندان دینی موضوعی است که در احادیث آخرالزمانی پیش بینی شده است.

امیر مومنان، حضرت علی(ع) می فرمایند:
«و آن هنگامی است که مرگ فقهای راستین را یکی پس از دیگری برباید و امت محمد (ص) نماز را ترک گویند.»(1)

رسول خدا(ص) در این مورد فرمودند:
«هنگامی که دانشمندان شما کم شوند، قاریان شما از بین بروند، شما از دادن زکات ابا کنید، گناهان را علنی انجام دهید، صداهای شما در مساجد بلند شود، ... دانش را زیر پای خود بیفکنید، گفتارتان دروغ باشد، شیرینی مجالستان غیبت باشد، درآمدتان از طریق حرام به دست آید ... در چنین زمانی لعنت بر شما نازل می شود، ترس در میان شما انداخته می شود و نیروی شما بر علیه همدیگر به کارگرفته می شود.»(2)

ایشان هم چنین می فرمایند:
«خداوند علم و دانشی که به شما داده از شما سلب نمی کند، بلکه از طریق رحلت علمای ربانی این علم از میان شما رخت بر می بندد و گروهی نادان برای شما می ماند، از آنها فتوا می پرسید و آنها با رای خود برای شما فتوا می دهند، خود گمراه شده، شما را نیز گمراه می کنند.»(3)

و «هنگامی که فرج نزدیک باشد، مرگ بهترین امت را برمی گزیند، آن سان که شما خرماهای رطب را از یک طبق خرما بر می گزینید.»(4)

هم چنین امام علی(ع) در مورد کمی فقیه هدایتگر و فراوانی فقیه خائن می فرمایند:
«هنگامی که فقهای هدایتگر کم شوند و فقیهان گمراه و خیانت پیشه فراوان باشند و شاعران بسیار شوند.»(5)

آنچه باید باشد

در تمام طول تاریخ بر اساس تاکید تعالیم اسلام و رسولان و ائمه(ع)، علما از جایگاه ویژه ای برخوردار و مورد احترام مردم بوده اند تا آنجا که وارثان انبیا  (6) معرفی شده اند و امام علی(ع) در فواید معاشرت با علما می فرمایند: «با علما معاشرت کن تا علمت زیاد، ادبت نیکو و جانت پاک شود.»؛ و حتی قلم علما از خون شهدا بالاتر دانسته شده است.»(7)

اما منظور اسلام از عالم، عالم حقیقی است نه هر کسی که خود را عالم معرفی می کند زیرا به قول امام علی(ع) «چه بسیارند دانشمندانی که جهلشان آنها را کشته در حالی که علمشان با آنهاست، اما به حالشان سودی نمی دهد.»(8)

فقدان عالم، نقصان در زمین و شکاف در دین

امام صادق(ع) در تفسیر آیه «أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها...»(9)؛ آیا ندیدید که ما پیوسته به سراغ زمین می‌آئیم و از اطراف آن کم می‌کنیم، فرمودند: «ننقُضها بذِهابِ علماءِها و فقهاءِها و خیارِها»؛ این نقصان به واسطه علماء، فقها و اخیار است.(10)

 هم چنین امام علی(ع) فرمودند:  هنگامی که دانشمندی می‌میرد، چنان شکافی در اسلام پدید می‌آید که جز جانشینش آن را پر نمی‌سازد.(11)

پی نوشت:
1.       الامام المهدی صفحه 219، بحارالانوار جلد 52 صفحه 258، الزام الناصب صفحه 194 و بشاره الاسلام صفحه 75 و 133
2.       الزام الناصب صفحه 180، بحارالانوار جلد 52 صفحه 263، بشاره الاسلام صفحه 23 و الامام المهدی صفحه 217
3.       تحف العقول صفحه 23 و نورالابصار صفحه 35
4.       نهج الفصاحه جلد 1 صفحه 36
5.       منتخب الاثر صفحه 425، بحارالانوار جلد 51 صفحه 70 و بشاره الاسلام صفحه 5
6.       بحار الانوار، ج 1، ص 164، علامه مجلسی، چ بیروت، 1403 ق
7.       غررالحکم و درر الکلم،ص430
8.       نهج البلاغه،ص755
9.       رعد، 41.
10.   تفسیر برهان، ج 2، ص 301.
11.    الارشاد، ج 1، ص 230، شیخ مفید (ره)، چ اول، 1413 ق، ناشر: المؤتمر العالمی للألفیه الشیخ المفید.

تشرفات: اهل بیت(ع)، تنها راه شناخت

چند وقتی بود که به دنبال پناهگاهی می گشت. فکرش به جایی قد نمی داد.
میرزا مهدی اصفهانی علم اخلاق و تزکیه نفس و سیر و سلوک را نزد عارفی چون سید احمد کربلایی گذرانده بود و سید احمد، او را عارف کامل و قطب و فانی فی الله دانسته بود؛ میرزا مهدی شده بود استاد فلسفه ی اشراق و دستگیر دیگران در علم و دانش، اما هیچ چیز اغنایش نمی کرد. دلش می خواست به عمق معارف قرآن دست پیدا کند.
بالاخره میرزا تصمیمش را گرفت و شبهای چهارشنبه راهی مسجد سهله شد. روزها از پی هم می رفتند و میرزا مهدی هر روز خالص تر از قبل توسلش را به صاحب عصر و زمان، حضرت مهدی(ع) بیشتر می کرد.

عصر سه شنبه بود که میرزا تنی به آب زد و غسل کرد و راهی مسجد سهله شد، اما این بار با زمان های دیگر فرق داشت، هول و تکان عجیبی در دلش ایجاد شده بود، حسی غریب و نا آشنا.

میرزا گرم دعا و توسل بود و در حالی که چون ابر بهار اشک می ریخت، امام زمانش(ع) را قسم می داد و می گفت: آقا جان! شما مولا و سرور مایید، جان مادرتان راه مستقیم را به من نشان دهید و باب معارف قرآن را به رویم باز کنید؛ میرزا مهدی در همین حال بود که ناگهان متوجه حضور مردی نورانی در کنارش شد.

میرزا سر درد دل را با مرد عرب باز کرد و بی آنکه او را بشناسد، خواسته هایش را به او گفت و از او میزانی خواست تا همیشه طبق آن عمل کند، مرد عرب در جواب میرزا مهدی اصفهانی فقط یک چیز گفت، مرد فرمود: «طلب المعارف من غیر طریقنا اهل البیت مساوق لانکارنا؛ جستجوی معارف و شناخت حقایق از غیر راه ما اهل بیت، مساوی است با انکار ما»

همین کلام امام(ع) راه زندگی میرزا را دگرگون کرد، او راهی شهر مشهد شد تا علوم قرآنی را بیاموزد. میرزا مهدی حالا دیگر فهمیده بود که باید به معارف حق فقط از راه آیات و روایات اهل بیت(ع) برسد و بس.

 

منبع: متاله قرآنی، محمد علی رحیمیان فردوسی، ص237-239؛ با تصرف و تلخیص