درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

بی مرگی: تزکیه

یکی از شعرهای زیبا و مشهور خانم طاهره صفارزاده، در بیان مفهوم انتظار است که می گوید:
"به انتظار ننشینیم، به انتظار بایستیم."

منظور از بیان این شعر مناسبتی است که با موضوع ما دارد. حتماً می دانید انتظار در خواندن دعای فرج و شناختی سطحی محدود نمی شود. منتظر بودن به این معنی است که فرد برنامه ی زندگی و حال و آینده اش را با امید به فرج و ایمان به امام زمان (عج) هماهنگ کند و یک لحظه غافل از امام خود و وظایف خود نسبت به امام نباشد.

در مقاله های پیشین خواندید نخستین وظیفه ی یک منتظر شناخت امام است و بعد از آن احترام. سومین وظیفه ی یک منتظر آراستن خود به نیکی ها و پیراستن خود از بدی هاست.

امام صادق (ع) می فرمایند:

"هر کس دوست دارد از یاران قائم (عج) باشد باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار نماید، در حالی که منتظر اوست." (1)
علت این تزکیه، آمادگی برای ظهور و ایجاد شرایطی برای آن است.

دو راه برای آمادگی در ظهور وجود دارد:

الف) پر شدن جهان از ظلم
ب) آمادگی مردم به لحاظ روحی و فکری برای پذیرش ولایت امام زمان(ع)


مسیر اول مسیری است که به هیچ وجه در اسلام توصیه نمی شود. بلکه همواره توصیه می شود که مردم مانعی بر سر راه ظلم و مقابله کننده با آن باشند.

راه دوم راه مطلوب است. این آمادگی تنها از طریق عمل به واجبات و دوری از محرمات به دست می آید. چرا که کسی که براستی در برابر اسلام تسلیم شود، ظرفیت ظهور حضرت مهدی (عج) را نیز دارد.

شاهد این مثال دعایی است که از امام عصر (عج) نقل شده است و در مفاتیح الجنان موجود است (2):

" اللهم الرزقنا توفیق الطاعة و بعد المعصیة و صدق النیة و عرفان الحرمة ، و أکرمنا بالهدی و الاستقامة ."

(بارالها ! توفیق بندگی و دوری از گناه و نیت پاک . شناخت حرام را به ما عطا فرما ، و با هدایت و استقامت در راهت گرامیمان بدار.)

خود حضرت صاحب الامر(ع) نیز در توقیعی که به شیخ مفید نوشته است، اشاره کرده است که از شیعیان انتظار گناه و رفتار ناخوشایند نمی رود.(3)
پس از مهمترین وظایف شیعیان است: پیراستگی از بدی ها و آراستگی به خوبی ها.

 
پی نوشت:

1.نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص 200، ح 16؛ به نقل از: شفیعی سروستانی، ابراهیم، معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، ص 133

2.شفیعی سروستانی، ابراهیم، معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، ص 136
3.شفیعی سروستانی، ابراهیم، معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، ص 134. برای خواندن توقیع ر.ک . به: مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 53، ص 177

بی مرگی: احترام

یکی از وظایف مومنان در برابر امام زمان (ع) رعایت احترام است.
علت این احترام مطمئناً شأنی است که امام دارد. شأنی که خداوند به او داده است. البته رعایت ادب و احترام نسبت به همه ی اشخاص مومن، به خاطر سن، عبادات بیشتر، و یا دیگر دلایل بر ما واجب است. اما احترامی که به امام می گذاریم از  جنس دیگری است.

برای مثال مؤمن باید نام امام را با احترام یاد کند و او را با القاب شریفش صدا بزند. القابی که امام با آنها خوانده می شود نشانگر اخلاق و یا صفتی است که در او متجلی شده است. مثلاً یکی از صفات امام زمان (عج) هدایتگری است؛ نام «مهدی» نامی است که متجلی همین صفت است.

القاب زیبایی که می توان امام را با آن خواند عبارت است از: صاحب الامر، صاحب الزمان، حجت، قائم، مهدی و... است. (1) (برای توضیح هر کدام از این نامها به سلسله مقالات «نزدیکتر» مراجعه کنید)

در میان امامان معصوم (علیهم السلام) رفتاری شایع بود که خاص حضرت مهدی (ع) است. آنها وقتی نام حضرت را می شنیدند، برمی­خاستند و دست خود را به نشانه ی احترام بر سر می گذاشتند و بر حضرت درود می فرستادند و طلب تعجیل در فرج می کردند. این رفتار به مومنان نیز توصیه و سفارش شده است.(2)

یکی از نکاتی که در غالب کتابهای مهدوی به آن پرداخته شده است، گفتن نام محمد است که برخی آن را به علت منع احادیث «م- ح- م- د» می خوانند و می نگارند. بسیاری احادیث در منع بردن این نام مخصوصاً میان جمع، آمده است و علت آن را این می دانند که با بردن نام حضرت مکان زندگی حضرت و یا دوستان او آشکار می شوند و از این طریق جان امام به خطر می افتد. اما در حال حاضر به نظر بسیاری از علما، بردن این نام منعی ندارد چرا که یافتن امام در این جهان بزرگ بسیار دشوار است.

 با این حال در کتاب مکیال المکارم نبردن نام محمد نیز یکی از علائم احترام دانسته شده است.(3) بهتر است حداقل در میان جمع و یا با صدای بلند این نام را به کار نبریم و از القاب دیگر امام استفاده کنیم. چرا که این روش سیره ی ائمه بوده است و عقل نیز چنین حکم می کند که از شبهه و اعمال شبهه ناک دور باشیم.

پی نوشت:

1.تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (ع)، به نقل از مکیال المکارم، ص 23؛ با تصرف
2.الزام الناصب، ص81، به نقل از کتاب دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص 125
3.تکالیف بندگان نسبت به امام زمان، به نقل از مکیال المکارم، ص 65

بی مرگی: شناخت (2)

در مقاله ی قبل درباره ی شناخت و لزوم آن بحث کردیم. در این مقاله می خواهیم به مراتب شناخت بپردازیم و بفهمیم مردن  در کدام مرحله ی شناخت، مرگ جاهلی نیست.
شناخت، 4 مرتبه یا مرحله دارد.

مرتبه ی اول: مرتبه ی اول شناخت، شناخت شناسنامه ای است. به این معنا که درباره ی اسم، نسب، تولد، تاریخ و دیگر مسائل ظاهری امام بدانیم. آیا دانستن تاریخ تولد باعث نجات انسان می شود؟ معاویه از تاریخ و نسب امامان بیش از هر شخص دیگری مطلع بود، آیا این شناخت موجب نجات او شد؟

این مرتبه از شناخت هر چند در مرحله ی اول لازم است اما کافی نیست.

مرتبه ی دوم: مرحله ی دوم، آگاهی کلامی است. کلام علمی است که از اعتقادات دین دفاع می کند.

 در این مرتبه از شناخت، آگاهی درباره ی امامت، ضرورت آن، رابطه ی امامت با نبوت، رابطه ی امامت با توحید و به طور کلی درباره ی امامت و مسائل اعتقادی کلی پیرامون آن بحث می شود. برای مثال از مهمترین مسائل درباره ی امامت این است که امامت یک منصب الهی است و خداوند این منصب را برای هر که مناسب بداند او را انتخاب می کند. انتخاب امام به عهده ی مردم نیست.

هر چند این مرتبه از شناخت بهتر از مرتبه ی اول است اما این مرحله نیز دانایی ما را درباره ی امام زمانمان کامل نمی کند.

مرتبه ی سوم: آگاهی به صفات، کمالات و خلقیات امام زمان (ع) مرحله ی سوم است. صفاتی که ائمه در وجود خود به صورت تامّ و کمال یافته، داشتند و مردم را به آن دعوت می کردند. صفاتی که باعث می شد نزدیک به مکروه نروند و حرام انجام ندهند. در واقع شناخت اخلاق از امام در مرتبه ی سوم قرار می گیرد.

شناخت این صفات آسان نیست. صفات مراتبی دارند. ائمه (ع) بالاترین مرتبه از صفات را دارا بودند و این مرتبه مرحله ی تامّ است.

 برای مثال اگر یک انسان معمولی «بینا» است، عقاب مرتبه ی بینایی بالاتری در  بین موجودات دارد که در آسمان موشی را که روی زمین می خزد می بیند، و امام در مرحله ی اتمّ بینایی است. یعنی بینا به ظاهر و باطن جهان خلقت است یا به تعبیری «شاهد» است.

یا اگر حاتم طائی در میان بخشش گران جایگاه ویژه ای دارد، ائمه ی اطهار (ع) در بخشندگی تامّ و تمام هستند.

مرتبه ی چهارم: معرفت درباره ی خلقت نورانی امامان (ع) بالاترین مرحله ی شناخت و شرط نمردن در مرگ جاهلی است. در این مرحله می فهمیم برتری ائمه، نه به خاطر صفات علیا، و نه به خاطر نسب شریف است، بلکه به خاطر تقدم خلقت نورانی آنهاست.

همه ی موجودات، یک خلقت نورانی دارند و یک خلقت بر سیر تاریخ. در زمان زمینی حضرت آدم (ع) نخستین انسان است. اما این زمان زمینی حتی در کهکشان هم جایگاهی ندارد و ارواح نورانی این زمان خطی را ندارند. در زمان زمینی، خلقت، خطی است، یعنی اول حضرت آدم (ع) خلق شده، بعد نوح (ع) بعد موسی (ع) و دیگران.

 اما در خلقت نورانی مرتبه از بالا به پائین است. در این مرتبه، اول وجود نورانی پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) خلق شده است و از نور آنها باقی مردم. این نورانیت نیز مراتبی دارد.

از آنجایی که دوست نداریم هیچ کس به مرگ جاهلی بمیرد چند کتاب به شما معرفی می کنیم تا با بهره­ گیری از آنان به مراتبی از شناخت دست بیابید.

1.معرفت امام زمان و وظایف منتظران، ابراهیم شفیعی سروستانی
2.وجود حضرت مهدی (ع) در پرتو عقل و نقل، علی اصغر رضوانی
3.وابستگی جهان به امام زمان (ع)، آیة الله صافی گلپایگانی
4.ولایت کلیّه، سید حسن میرجهانی

خواندن برخی از این کتابها بسیار مشکل است، پیشنهاد می کنیم این کتب را به همین ترتیب مطالعه کنید. در ضمن خواندن کمی فلسفه و منطق را نیز توصیه می کنیم.

بی مرگی: شناخت

مقالاتی که از این به بعد با عنوان «بی مرگی» تقدیم می شود، سلسله مقالات کوتاهی است درباره ی وظایف منتظران در  دوران غیبت.

علت نامگذاری این مقالات به «بی مرگی» این بوده است که از منظر احادیث و روایات هرکسی در هر دوران باید امام خود را بشناسد والّا مانند مردم زمان جاهلیت می میرد. این نوع مرگ، یعنی مرگ در غفلت و بی خبری از امام عصر (علیه السلام) فقط مخصوص دوره و زمان ما نیست بلکه در هر دورانی مردمان آن زمان وظیفه داشته اند امام زمان خود را بشناسند.

هدف از این مقالات این است که برنامه ای پیش روی زندگیمان بگذاریم که جاهل و غافل نمیریم! این برنامه ها را ائمه ی دین (علیهم السلام) پیش روی ما قرار داده اند، پس بهترین برنامه ها و کامل ترین آنهاست. امید است با رعایت این تکالیف، حقی را که از امام بر گردن داریم بهتر ببینیم. ان شاء الله.

نخستین وظیفه و تکلیفی که در عصر غیبت بر دوش منتظران گذاشته شده است، شناخت امام زمان (ع) است. مهمترین و معروفترین حدیث در اینباره حدیثی است از پیامبر اکرم (ص) که می فرمایند:

"من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتةً جاهلیةً" (1)

(هرکس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ زمان جاهلیت مرده است)

این در حالی است که امام باقر (ع) می فرمایند:

"هر کس بمیرد و امام خود را بشناسد مانند کسى است که با مهدى منتظر (عج) در خیمه‎اش بوده است" (2)

اهمیت شناخت از این حدیث به خوبی معلوم می شود. اما باید بدانیم ضرورت شناخت امام چیست؟ یعنی اگر امام زمان را نشناسیم چه می شود؟

1.تحقق آموزه های دین:

 امام رضا (ع) در حدیثی طولانی می فرمایند:

" ... تمامیت نماز و روزه و حج و جهاد و گردآوری مالیات و صدقات و اجرای حدود الهی و حراست از احکام دین و مرزهای اسلامی، همه به دست امام است. امام حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام می کند و حدود خدا را به پا می دارد و از دین خدا دفاع می کند. او با حکمت و اندرز و حجت آشکار مردم را به راه پروردگارش فرا می خواند." (3)

این حدیث نشان می دهد، هر حکمی که در اسلام آمده و هر دستوری که از طرف خداوند متعال صادر شده، محقق نمی شود مگر به دست امام. چرا که امام است که از حدود الهی به طور کامل باخبر است و اوست که با استقرار عدالت شرایطی را فراهم می کند که احکام الهی به صورت عملی و عینی تمام و کمال اجرا شوند. حدود الهی را امام می شناسد چرا که هیچ انسانی عدل را به طور کامل در اختیار ندارد مگر امام. هیچ کس مانند امام معصوم از آموزه های دین باخبر نیست، پس تحقق عینی و عملی آموزه های دین فقط به دست امام است.

 با شناخت امام، دقت در سخنان و اعمال اوست که حدود الهی شناخته می شوند.

2.اطاعت از خدا در گرو شناخت امام:

امام باقر (ع) می فرمایند:

"همانا اگر مردی شبها به عبادت به پا خیزد و روزها روزه دارد و تمام اموالش را صدقه دهد و در تمام دوران عمرش به حج رود و امر ولایت ولی خدا را نشناسد تا از او پیروی کند و تمام اعمالش با راهنمایی او باشد، برای او از ثواب خدای جل و عزّ حقی نیست و او از اهل ایمان نمی باشد." (4)

این حدیث بسیار روشن است. شناخت ولایت امام و قبول ولایت او، شرط پذیرفته شدن طاعت الهی است، چرا که فردی که در مسیر الهی بدون راهنما قدم برمی دارد مانند کسی است که در تاریکی به دنبال مقصد می گردد و امکان انحراف او زیاد است. به قول حافظ :

طی این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی

توجه: مقاله ی بعدی در ادامه ی بحث «شناخت» است. در مقاله ی بعدی به سطوح شناخت خواهیم پرداخت. سعی می کنیم از این به بعد هر مقاله درباره ی یک موضوع و کوتاه باشد اما به دلیل اهمیت و گستردگی موضوع شناخت این یک بار عذر ما را بپذیرید!

 

پی نوشت:

1.بحارالانوار، ج 8، ص 368، ج 32؛ به نقل از معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، ابراهیم شفیعی سروستانی، ج1، ص 146
2.تفسیر اطیب البیان، ج 1، ص 150.
3.الکافی، ج 1، ص 200، ح 1؛ به نقل از معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، ابراهیم شفیعی سروستانی، ج1، صص 146 - 149
4.الکافی، ج 2، ص 19، ح 5؛ به نقل از معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، ابراهیم شفیعی سروستانی، ج1، ص 149

ولایت در زمان غیبت‏ حضرت ولى عصر(عج)

در عصر غیبت صغرا، امام زمان(عج)، چهار نفر را به عنوان نایبان خاص خود معین فرمود. این افراد، مسئول ارتباط بین امام و مردم بودند و بعد از سپری شدن آن زمان، هیچ فرد دیگری به طور ویژه برای این کار برگزیده نشده است. در عصر غیبت کبرا، تاکنون نیابت از امام معصوم علیه السلام ، برعهده فقیه واجد شرایط بوده است. در این مورد، نشانه هایی از سوی معصوم داده شده که با توجه به آنها، می توان کسانی را که واجد شرایط هستند، شناخت و در بین آنها بهترین را برگزید. بنابراین، فقیه جامع الشرایط نماینده امام عصر(عج) در میان مسلمانان است.

 

نائبان عمومی در غیبت کبری

در عصر غیبت صغرا، امام زمان(عج)، چهار نفر را به عنوان نایبان خاص خود معین فرمود. این افراد، مسئول ارتباط بین امام و مردم بودند و بعد از سپری شدن آن زمان، هیچ فرد دیگری به طور ویژه برای این کار برگزیده نشده است. در عصر غیبت کبرا، تاکنون نیابت از امام معصوم علیه السلام ، برعهده فقیه واجد شرایط بوده است. در این مورد، نشانه هایی از سوی معصوم داده شده که با توجه به آنها، می توان کسانی را که واجد شرایط هستند، شناخت و در بین آنها بهترین را برگزید. بنابراین، فقیه جامع الشرایط نماینده امام عصر(عج) در میان مسلمانان است.

حکومت ولی فقیه، ضرورتی عقلی
محکم ترین دلیل بر ولایت فقیه این است که قانون الهی و شریعت اسلام، بدون گرداننده و ولی امر، بی اثر و بیهوده است. در یک نظام دینی ـ اسلامی، هرگز نمی توان حکومت را به دست کسی داد که در فقه و فقاهت، این راهکار حیات فردی و جمعی جامعه اسلامی، متخصص نباشد یا به آن بی اعتنا باشد. در نظام های سیاسی دنیا هم همین گونه است. نمی شود حکومت را به دست کسی داد که به تمام یا بیشتر احکام مربوط به ساختار آن حکومت، آگاه یا معتقد نباشد. نیاز جامعه بشری به دین الهی، مطلبی ضروری است و به عصر حضور معصوم اختصاص ندارد. احکام سیاسی ـ اجتماعی اسلام همانند احکام عبادی آن، برای همیشه از گزند و زوال مصون است و از این رو، برای همیشه لازم الاجراست. لزوم زنده نگهداشتن و اجرای احکام سیاسی ـ اجتماعی اسلام، ایجاب می کند تا فردی اسلام شناس و متخصص، و در عین حال عادل و وارسته عهده دار آن شود

شناخت وجود مقدس آقا امام زمان (عج)
یکی از ویژگی‌های منتظر، شناخت و معرفت به امام زمان است نه فقط یادگیری نام‌ها و القاب و تاریخ ولادت و غیبت؛ بلکه معرفت داشتن به ویژگی‌ها و ابعاد وجودی حضرت و اندیشیدن در کلمات و اوامر حضرت و تأمل در حکمت نام‌ها و نشانه‌ها و علائم ظهور و شگفتی ولادت و حیات او، همچنین دانستن سبب و حکمت غیبت پر رمز و راز حضرت که به یقین وقتی انسان معرفت به این موارد پیدا کرد و اهداف و آرمان‌های او را فهمید خود را برای عملی کردن اهداف امام زمان آماده می‌سازد و خشنودی او را به خشنودی خودش ترجیح می‌دهد و سعی می‌کند سرباز خوبی برای آن حضرت باشد.

از رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) حکایت شده:
«من مات و هو لایعرف امامَهُ ماتَ میتةً جاهلیةً»«کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.»

از امام صادق(ع) نقل شده که می‌فرمایند: «اگر دوران او را درک می‌کردم همه‌ی روزهای زندگیم را در خدمت به او می‌گذراندم.»7
وقتی پیامبران و امامان در خدمت به امام زمان پیشتاز هستند وقتی امام صادق(ع) آرزوی خدمت به ایشان را دارد و حضرت عیسی(علی نبینا وعلیه السلام) از آسمان فرود می‌آید تا او را یاری کند وظیفه‌ی شیعیان منتظر در خدمت به ساحت مقدس او چقدر است؟
بی‌تردید خادمین دوران ظهور، همان خادمین دوران غیبت‌اند.
آنها که پس از ظهور شایستگی خدمت می‌یابند، همان‌هایی هستند که در دوران غیبت، بر خدمت به امام و امت امام همت گماشته‌اند، و اهداف امام را سرلوحه‌ی زندگی خود قرار داده‌اند

ارتباط با وجود مقدس ولی عصر (عج) فقط از زوایة‌ مسائل شخصی مطرح نیست. در عالم تکوینی، او واسطة فیض الاهی و باب خدا است. دعا و عنایت خاصّ حضرت به شیعیان، چه در رفع مشکلات،‌ چه در دفع بلایا و چه در قضای حوایج، گره گشا است و ...؛ اما همة این ها در قلمرو ولایت تکوینیِ حضرت قرار دارد. برای حضرت افزون بر مقام ولایت تکوینی، ولایت تشریعی نیز ثابت است. او در مقام ولی امر جامعه اسلامی است. هر چند در این زمینه نیز مثل بسیاری از زمینه های دیگر کم کار کرده و حقش را ادا نکرده ایم، در هر حال، اعتقاد اجمالیِ خامی داریم که بر اساس نظر اسلام، به ویژه در دستگاه فکری شیعه، خداوند متعالی همان گونه که «رب تکوینی» است، «رب تشریعی» نیز هست و قانون و مجری قانون را نیز باید همو تعیین کند.
خداوند متعالی، امرِ قانونگذاری و تعیین مجریان قانون را در جامعه برعهده گرفته است. قوانین اجتماعی اسلام را وضع کرده و مجریان آن را نیز پیامبر اکرم و امامان (هم) قرار داده و کسی که هم اکنون از سوی خداوند، متصدی اصلی برای ادارة جامعة اسلامی است، وجود مقدس ولی عصر (عج) است. همة‌ ما به ولایت تشریعیِ امام زمان (عج) به طور کلی تا این اندازه اعتقاد داریم؛ اما پرسش این است که آیا در طولِ زمانِ غیبت ظاهری حضرت، مقامِ سرپرستی جامعة اسلامی و ولایت تشریعی او لغو شده است. آیا خداوند چنین خواسته است که جامعة‌ اسلامی در آن دوران 255 ساله 1 که جمعیت تمام مسلمانان به یک میلیون هم نمی رسید، ولی امر و سرپرست داشته باشد، ولی در این زمان که جمعیت مسلمانان از یک میلیارد هم گذشته است، سرپرستی نداشته باشد؟! آیا خداوند در زمانة غیبت، مجریِ دستورهای خود را تعیین نکرده است؟! آیا در این دوران، مسلمانان و به ویژه شیعیان که شمارشان بیش از صد میلیون نفر شده، به سرپرست و ولی امر نیازی ندارند؟! آیا در زمان غیبت کبرا، هیچ راه ارتباطی بین شیعیان و امام غایبشان نیست؟!
این مطالب، به طور اجمالی و ارتکازی در باور تمام شیعیان وجود دارد که زمان غیبت امام زمان (عج)،‌ اطاعت از دستور های مجتهد جامعِ شرایط واجب است. امام زمان (عج) وظیفة شیعیان را در زمانة غیبت، رجوع به عالمان و راویان حدیث جامع شرایط تعیین فرموده است:
و اما در حوادثی که برایتان واقع می شود،‌ به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ همانا که ایشان حجت من بر شمایند و من، حجت خدا بر ایشانم. بنابراین حدیث شریف، در دوران غیبت، فقیهای جامع شرایط و در صدر آن ها ولی فقیه که شبیه ترین مردم به امام معصوم (ع) هستند، حجت های امام زمان (عج) بر شمرده می شوند

حکومت ولی فقیه از نگاه آیات و روایات

اندیشمندان اسلامی برای اثبات ولایت فقیه و مشروعیت حکومت ولایی، به دلایل نقلی، اعم از آیات و روایات متعددی تمسک جسته اند. یکی از این دلایل نقلی، روایتی از امام صادق علیه السلام است که در طول تاریخ، فقیهان شیعه به آن استناد کرده اند. امام صادق علیه السلام در این حدیث، از سویی مراجعه به سلطان ستمگر و قاضیان دولت نامشروع را حرام می شمرد و احکام صادره از سوی آنها را ـ اگرچه صحیح باشد ـ فاقد ارزش و باطل می داند، و از سوی دیگر، برای برطرف ساختن نیازهای اجتماعی و قضایی، شیعیان را به پیروی از فقیهان جامع الشرایط مکلف می سازد.

توقیع و نامه امام زمان(عج) به اسحاق بن یعقوب که در آن صریحا دستور می دهد به فقها مراجعه کنیم، از دیگر دلایل نقلی است که فقها به آن استناد می کنند.
نقش مردم در حکومت ولی فقیه

اتحاد آنان بر محور حق را می طلبد. مردم با پذیرش دین و نیز پذیرفتن ولایت حاکم اسلامی، دین خدارا حاکمیت دین حق و نظام اسلامی، همانند هر نظام دیگری با آرزوها تحقق نمی پذیرد، بلکه حضور مردم نظام ولایی اسلام، مشارکتی فعال و کارآمد است. نیست، بلکه بر اساس عشق و علاقه مردم به دین و حاکم اسلامی صورت می پذیردمشارکت مردم در حکومت های ستمگر، در همین است که حکومت اسلامی، حکومتی مردمی است و بر پایه جبر و زور حکومت اسلامی هیچ گاه بدون خواست و اراده مردم پدید نمی آید و تفاوت اساسی حکومت اسلامی با در جامعه متحقق می سازند و چنین مردمی، اگرچه اندک باشند، خداوند یاری خود را به آنان می رساند