درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

بیایید کاری بکنیم

 اگر که، من و تو، همان کاری را بکنیم که همه می‌کنند؛ قطعاً، به همان نتیجه‌یی‌خواهیم رسید، که همه می‌رسند.
از راهِ کارهایِ تکراری و همیشگی، هرگز، نمی‌توان به دستاوردهایِ نو و غیرتکراری رسید:



اگر که، من و تو، همان کاری را بکنیم که همه می‌کنند؛ قطعاً، به همان نتیجه‌یی‌خواهیم رسید، که همه می‌رسند.
از راهِ کارهایِ تکراری و همیشگی، هرگز، نمی‌توان به دستاوردهایِ نو و غیرتکراری رسید:
به هرزه، بی «می» و «معشوق»، عُمر می‌گذرد/ بَطالتم بَس؛ از امروز، کار خواهم کرد
به یادِ «چشمِ» تو، خود را، خراب خواهم ساخت/ بنایِ «عهد قدیم»، استوار خواهم کرد ...
[حافظة شعر ایران؛ حافظِ قرآن]
دُعای عهد قدیم، فقط خواندنی نیست؛ کار کردنی ـ هم ـ هست، به کار بردنی ـ هم ـ هست.
دعای عهد، پیمان‌نامه‌یی ست که ـ حتماً ـ به امضای دو طرف باید برسد؛ وگرنه، نه معنا دارد و نه موجودیت! پیمان‌شکنی، ریشه در نادانی و سُست عهدی دارد.
نمی‌شود ندانست، و کاری کرد!
آن که نمی‌داند چه می‌کند، در واقع، دارد کاری نمی‌کند؛ و ای کاش، اصلاً، کاری نمی‌کرد! پیامبر دل‌آگاه و دلسوزمان ـ حضرتِ ختمی مرتبت، صلّی الله علیه و آله ـ با دلشوره‌یی دلسوزانه می‌گفت: «آن‌که، نادانسته کاری می‌کند؛ به جای آن‌که کار را درست کند، خراب‌تر ـ هم ـ خواهد کرد!»
[نهج‌الفصاحه/سخن شمارة 3058]
توبه و تغییر، تنها راه، برای کاری کردن‌ست.
انقلاب، دیگرگون‌سازی ‌ست: انقلاب، دیگرگون شدن‌ست. انقلاب، دیگرگون کردن‌ست.
و «خلّاقیت»،
یعنی این‌که شما کاری بکنید که تا کنون نمی‌کرده‌اید؛ و در نتیجه، به دستاوردی نایل شوید، که تاکنون در دنیای‌تان نبوده است!
«انتظار» هم، نوعی انقلاب است؛
«انتظار» هم، نوعی خلّاقیت است. از «خلّاقیت انتظار»، می‌باید به‌طور «خلّاقانه» بهره گرفت.
وگرنه، همین انتظاری که می‌توانست بهترین «فرصت» برای «زمین» و «زمان» باشد، به صورت بدترین «تهدید» رُخ می‌تواند نمود!
بیایید کاری بکنیم،
و با «مدیریتِ تهدیدها»، بهترین فُرصت‌های انسان و جهان را، بیافرینیم.
از هر فرصتی که به خوبی استفاده نکنیم ـ
باور کنید که خودش به بدترین تهدید، تبدیل خواهد شد.
نمی‌شود کاری نکرد، و به جایی رسید؛ و شاید «مسأله‌شناسی»، نخستین کاری باشد که باید کرد. آن کس که مسأله‌هایش را نمی‌شناسد، و یا اگر می‌شناسد، آن‌ها را نمی‌تواند دسته‌بندی و اولویت‌بندی کند ـ حتماً ـ شکست خواهد خورد! ... امّا، آن‌که مسألة خودش را ـ مسألة اساسی و حیاتی خودش را ـ  به خوبی شناخته است؛ به واقع، در راهِ نوآوری و «مهندسیِ‌ مجدّدِ زندگی»،‌ گام نهاده است. «خلّاقیت»، دوباره دیدن‌ست؛ و «نوآوری»، دست دادن با آینده‌یی ست که آمدنی‌ست!

 

حقوق امام زمان(ع)

 از میان همة حقوق گوناگونی که در آموزههای اسلامی بر ادای آنها تأکید شده است، پس از حقّ خدای متعال، هیچ حقّی به بزرگی حقّی که امامان و پیشوایان معصوم دین(ع) بر عهدة ما دارند، نیست؛ زیرا هیچ کس به اندازة آنها در زندگی ما نقش ندارد و استمرار زندگی ما بدون وجود آنان امکانپذیر نیست.
 

برای روشن شدن این موضوع، به روایتی از امام صادق(ع) که از پدر ارجمندش، امام باقر(ع) و از جدّ بزرگوارش امام سجّاد(ع) نقل کرده است، اشاره میکنیم. در این روایت چنین میخوانیم:

«ما پیشوایان اهل اسلام و حجّتهای خدا بر جهانیان و سروران مؤمنان، رهبران رو سفیدان و سرپرستان مؤمنان هستیم. ما امانی برای ساکنان زمین هستیم، همچنان که ستارگان، امانی برای اهل آسمان هستند. ما کسانی هستیم که خداوند به وسیلة ما، آسمان را از اینکه جز به اذن او بر زمین افتد، نگه میدارد و به وسیلة ما، زمین را از اینکه ساکنانش را پریشان سازد، حفظ میکند و به وسیلة ما، باران را فرو میفرستد، رحمتش را جاری میسازد و برکات زمین را خارج میکند. اگر یکی از ما در زمین نباشیم، زمین ساکنانش را در کام خود فرو میبرد.» سپس فرمود: «زمین از زمانی که خدا، آدم را آفرید، هیچ گاه از حجّت خدا خالی نبوده است، خواه این حجّت، آشکار و شناخته شده باشد، خواه غایب و از دیدهها پنهان و تا برپایی رستاخیز نیز زمین از حجّت خدا خالی نمیماند، اگر این گونه نبود، خدا پرستیده نمیشد.»1
به دلیل همین عظمت حقوق امام(ع) است که در دعای ندبه از خدا میخواهیم که ما را در ادای این حقوق یاری کند:
«خداوندا! ... ما را در راه ادای حقوق او (امام مهدی(ع))، تلاش در پیروی از او و دوری از مخالفت او یاری کن و با خشنودی او بر ما منّت گذار.»2

پس از این مقدّمه، برای آشنایی بیشتر با حقوق امام زمان(ع) برخی از روایاتی را که در این زمینه به دست ما رسیده است، به اجمال بررسی میکنیم:

1. ضرورت ادای حقوق امام(ع)
در این زمینه روایات فراوانی از پیامبر اعظم(ع) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) وارد شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم.3

رسول اکرم(ص) در روایتی میفرماید:
«سوگند به آنکه جانم در دست اوست، هیچ بندهای را کردارش سود نرساند، مگر در پرتو شناخت حقّ ما.»4
امام صادق(ع) نیز در همین زمینه میفرماید:
«خداوند عزّوجلّ به وسیلة پیشوایان هدایت از خاندان پیامبر ما، دینش را آشکار ساخت و به وسیلة ایشان راهش را روشن نمود و به واسطة آنان چشمههای پنهان دانش خود را گشود. پس، از امّت محمّد ـ درود خدا بر او و خاندانش باد ـ هرکس که حقّ واجب امامش را بشناسد، مزّه ایمانش را بچشد و به ارزش دلپذیریِ اسلام خود پی برد.»5

2. حقوق امام عصر(ع)
پیشوایان معصوم دین(ع) حقوق گوناگونی برعهدة ما دارند که بررسی تفصیلی همة این حقوق، مجالی گسترده میطلبد، در این مجال به برخی از مهمترین این حقوق اشاره میکنیم:

الف. دوست داشتن
رسول اکرم(ص) در ازای زحمات فراوانی که در راه ارشاد و هدایت مردم پذیرا شد، تنها یک چیز از مردم درخواست کرد و آن دوستی خویشاوندان خود بود. قرآن کریم دراینباره میفرماید:
«قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى6‏؛ بگو به ازای آن [رسالت]، پاداشی از شما خواستار نیستم، مگر دوستی دربارة خویشاوندان.»
امام باقر(ع) در پاسخ شخصی که از ایشان دربارة تفسیر این آیه پرسیده بود، میفرماید:
«به خدا سوگند که این [دوستی]، فریضهای است که خداوند نسبت به اهل بیت محمّد بر عهدة بندگان نهاده است.»7
احادیث دیگری نیز در این زمینه وارد شده است که به جهت رعایت اختصار به همین مقدار بسنده میکنیم.8

ب. تمسّک جستن
بیتردید در تندباد حوادث روزگار و به هنگام برخاستن توفانهای سهمگین، تنها با چنگ زدن به «دستگیرهای محکم» میتوان از درافتادن به وادی گمراهی در امان ماند و راه هدایت و رستگاری را بازشناخت.
قرآن کریم از این دستگیرة محکم، گاه با تعبیر «عروة الوثقی؛ دستاویز استوار»9 و گاه با تعبیر «حبل الله؛ ریسمان خدا» 10 یاد کرده است.

به تصریح روایات، این دستگیرة محکم تنها اهلبیت عصمت و طهارت(ع) هستند و به همین دلیل همة اهل ایمان موظّف شدهاند که تنها به آنها تمسّک جویند.

امام علی(ع) در این باره میفرماید:
«رسول خدا ـ درود خدا بر او و خاندانش باد ـ به من فرمود: «ای علی...! شما حجّت خدا بر خلق او و آن دستگیرة محکم هستید که هرکس بدان چنگ زند، هدایت شود و هرکه رهایش کند، گمراه گردد.»11

از امام صادق(ع) نیز در این باره چنین روایت شده است:
«دروغ میگوید کسی که مدّعی است ما را شناخته، ولی به دامن دیگران چنگ آویخته است.»12

گفتنی است، برخی از اهل تحقیق معتقدند: احادیثی که بر وجوب تمسّک به اهل بیت دلالت دارند، بیش از حدّ تواترند.13

ج. دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان
آنگاه ما در ادّعای دوستی با اهل بیت عصمت و طهارت(ع) صادق هستیم که دوستان آنها را دوست بداریم و با دشمنان آنها دشمنی کنیم. از این رو در روایات، دوستی با دوستان اهل بیت(ع) و دشمنی با دشمنان آنها، یکی از حقوق امامان معصوم(ع) برشمرده شده و بسیار بر آن تأکید شده است.

پیامبر خاتم(ص) در این باره میفرماید:
«هر کس دوست دارد که برکشتی نجات بنشیند و به دستگیرة محکم چنگ آویزد و ریسمان استوار خدا را بگیرد، باید پس از من، علی را دوست بدارد و با دشمن او دشمنی کند و امامان هدایتگر از نسل او را به پیشوایی بپذیرد؛ زیرا آنان پس از من جانشینان و اوصیای من و حجّت خدا بر خلقند و سروران امّت هستند و پرهیزگاران را به سوی بهشت میبرند. حزب آنها، حزب من و حزب من، حزب خداست و حزب دشمنان آنان، حزب شیطان است.»14

د. پذیرفتن ولایت
به تصریح روایات، در آموزههای اسلامی هیچ موضوعی به اندازة موضوع ولایت، تأکید نشده است15 و به همین دلیل میتوان گفت، پذیرش ولایت و سرپرستی امامان معصوم(ع) یکی از مهمترین حقوق آنهاست. در روایتی که از پیامبر اعظم(ص) نقل شده است، در این زمینه چنین میخوانیم:
«هرکس دوست دارد که مانند من زندگی و چون من بمیرد و به بهشتی که پرودگارم مرا وعده داده است، وارد شود، پس باید ولایت علیّ بن ابیطالب و وارثان پاک او را که پس از من امامان هدایتگر و چراغهای تاریکیها هستند، بپذیرد؛ زیرا آنها هرگز شما را از راه راست به کجراهة گمراهی نمیکشانند.» 16

امام علی(ع) نیز در این باره میفرماید:
«ما را برعهدة مردم، حقّ فرمانبری و ولایت است و برای این کار، از خداوند سبحان پاداش نیک خواهند گرفت.»17


ه . مقدّم داشتن
به دلیل برتریها و ویژگیهای بیمانندی که خدای متعال به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) ارزانی داشته، سزاوار است که آنها در همة زمینهها بر همگان مقدّم داشته شوند و هیچ کس بر آنها ترجیح داده نشود. به این موضوع نیز به عنوان یکی از حقوق امامان معصوم(ع)، در روایات بسیار توجّه شده و از جمله در روایتی که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده، چنین آمده است:
«خدای متعال ذرّیة هر پیامبری را از پشت خود او قرار داده است، ولی ذرّیة مرا از پشت علیّ بن ابیطالب(ع) ... پس آنان را پیشرو قرار دهید و از ایشان جلو نیفتید؛ زیرا آنان در خردسالی، بردبارترین شما هستند و در بزرگی، داناترینتان. بنابراین، از آنها پیروی کنید؛ چرا که ایشان شما را به گمراهی نمیکشانند و از راه راست بیرونتان نمیبرند.»18


و. پیروی کردن
امامان معصوم(ع) در علم، تقوا، شجاعت، سیاست، سخاوت، کرامت و دیگر صفات پسندیدة اخلاقی، سرآمد اهل روزگار هستند و به همین دلیل، مردم باید آنان را پیشوا و مقتدای خود سازند و در همة امور به آنها اقتدا کنند. پیامبر اکرم(ص) در این باره میفرماید:
«هر کس خوشحال میشود مانند من زندگی کند و مانند من از دنیا برود و در بهشت برینی که پروردگارم آن را کاشته است، ساکن شود، باید پس از من علی را دوست دارد و به امامان پس از من اقتدا کند؛ زیرا آنان عترت منند، از طینت من آفریده شدهاند و فهم و دانش روزی شدهاند.»19

ز. گرامی داشتن
پیامبر اعظم(ص) همواره بر ضرورت گرامی داشتن اهل بیت طاهرین خود(ع) تأکید میکرد و امّت خود را از آزار و اذیّت آنان برحذر میداشت. به همین دلیل میتوان گفت که یکی از حقوق قطعی و مسلّم امامان معصوم(ع) گرامی داشتن، عزیز شمردن و خوار نساختن آنان است.
در روایتی که ابن عبّاس نقل کرده، در این زمینه چنین آمده است:
رسول خدا ـ درود خدا بر او و خاندانش باد ـ بر منبر رفت و برایمان سخنرانی کرد و مردم جمع شدند. آن حضرت فرمود: «ای مردم! شما [در روز قیامت] گرد آورده خواهید شد و دربارة ثقلین از شما خواهند پرسید. پس مواظب باشید که پس از من با آنان چگونه عمل میکنید. آنان، اهل بیت من هستند. هرکه ایشان را آزار دهد، مرا آزار داده و هرکه به ایشان ستم کند، به من ستم کرده است. هرکه ایشان را خوار دارد، مرا خوار داشته و هرکه ایشان را عزیز شمارد، مرا عزیز شمرده است. هرکه ایشان را یاری دهد، مرا یاری داده و هرکه ایشان را تنها و بییاور گذراد، مرا تنها و بییاور گذاشته است.»20

ح. ادا کردن حقوق مالی
خداوند متعال در قرآن کریم، حقوق مالی  مشخّصی را برای پیامبر اکرم(ص) و خویشاوندان او در نظر گرفته است که در اصطلاح از آن تعبیر به «خمس» میشود:
«وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَیْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیل؛ بدانید که هر چیزی را به غنیمت گرفتید، یک پنجم آن برای خدا و پیامبر و از آن خویشاوندان [او] و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است.»21

در زمینة وجوب ادای خمس، به عنوان یکی از حقوق مالی امامان معصوم(ع) روایات فراوانی وارد شده است که از آن جمله میتوان به روایت زیر که از امام سجّاد(ع) نقل شده است، اشاره کرد.

ابن دیلمی نقل میکند که علیّ بن الحسین(ع) به مردی از اهل شام فرمود: «آیا در سورة انفال نخواندهای که «بدانید که هر چیزی را به غنیمت گرفتید، یک پنجم آن برای خدا و پیامبر و ... است؟» عرض کرد: چرا. پس شما، همانان هستید؟ فرمود: «آری.»22

امام عصر(ع) در یکی از توقیعات خود، مردم را از کوتاهی در ادای حقوق مالی اهل بیت(ع) برحذر داشته است و میفرماید:

«هرکس به ناحق چیزی از اموال ما را تصاحب کند، به راستی درون خویش را از آتش انباشته است و به زودی به رو در آتش افکنده خواهد شد.»23

آن حضرت همچنین دربارة فلسفة پرداخت خمس میفرماید:
«اموال شما را نمیپذیریم مگر به دلیل اینکه پاک شوید، پس هر که میخواهد، بپردازد و هرکس میخواهد، نپردازد.»24

ط. پیشکش کردن مال
چنانکه در مقدّمة این مبحث یادآور شدیم، همة فیضهای مادّی و معنوی و همة نعمتهای دنیوی و اخروی که ما از آنها بهرهمندیم، به برکت وجود اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است و از همین رو شایسته است که ما به هر طریق ممکن سپاس خود را به پیشگاه این بزرگواران عرضه و به هر بهانهای مهر و محبّت خود را به آنان اعلام کنیم. اگرچه آنها از سپاس، مهر و محبّت ما کاملاً بینیازند.

یکی از این راهها، پیشکش کردن مال به پیشگاه حضرات معصومان(ع) است که در اصطلاح از آن به «صله دادن» تعبیر میشود.

در روایتی که از امام صادق(ع) نقل شده در این زمینه چنین آمده است:
«صله دادنِ از اموال خود به آل محمّد را فرو مگذارید. هرکه داراست به قدر دارایاش [صله دهد] و هرکه نادار است به فراخور ناداریاش. هرکه میخواهد خداوند، مهمترین حاجتهایی را که از خدا میخواهد، برآورده سازد، از مال خود، آنچه را بیشتر از همه مورد نیاز اوست، به آل محمّد و شیعیان آنان صله دهد.»25

چنانکه از روایت یاد شده هم به دست میآید، مراد از صله دادن، این نیست که مالی را به طور مستقیم به اهل بیت(ع) پیشکش کنیم، بلکه منظور این است که ما به قصد خشنودی این خاندان، اموال خود را در راههایی که آنها میپسندند، به ویژه در راه دستگیری از شیعیان درمانده که یتیمان آلمحمّد(ع) به شمار میآیند، هزینه کنیم.

ی. فرستادن صلوات
یکی دیگر از حقوق امامان معصوم(ع) درود و صلوات فرستادن بر آنهاست. در این زمینه نیز روایات فراوانی وارد شده است که در اینجا به دو روایت بسنده میکنیم.

از رسول خاتم(ص) روایت شده است که فرمود: «هرکه نمازی بخواند و در آن بر من و اهل بیتم صلوات نفرستد، نمازش پذیرفته نمیشود.»26

امام صادق(ع) نیز در این باره میفرماید: «پدرم مردی را دید که به کعبه آویخته و میگوید: اللهمّ صلّ علی محمّد. پدرم به او فرمود: «ای بندة خدا! آن را ناقص مگو. حقّ ما را ضایع مگردان. بگو: اللهمّ صل محمّد و اهل بیته.»27

ک. یاد کردن
از آنجا که یاد کردن از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و بیان فضایل و صفات برجستة آنها، موجب زنده شدن مکتب اهل بیت(ع) و جلا یافتن دلهای ما میشود، در روایات سفارشهای فراوانی به این موضوع شده است. در یکی از این روایات، امام صادق(ع) خطاب به داوود بن سرحان میفرماید:
«ای داوود! سلام مرا به دوستدارانم برسان و آنچه را میگویم و به آنان ابلاغ کن. رحمت خدا بر آن بندهای که با دیگری گرد آید و دو نفری دربارة امر ما گفتوگو کنند که در این حال، سومین نفر آنان فرشتهای است که برای آن دو آمرزش میطلبد. هیچ دو نفری گرد هم نیامدند و از ما یاد نکردند، مگر اینکه خداوند متعال، به وجود آنان بر فرشتگان بالید. پس هرگاه گرد هم آمدید، به ذکر مشغول شوید؛ زیرا گردهمآیی و مذاکرة شما با یکدیگر باعث زنده شدن ما میشود. بهترین مردم بعد از ما کسی است که دربارة امر ما مذاکره کند و به یاد و نام ما، فراخواند.»28

در پایان آرزو میکنیم که خداوند به همة ما توفیق شناخت و ادای کامل حقوق اهل بیت عصمت و طهارت(ع)؛ به ویژه امام عصر(ع) را ارزانی فرماید و در دنیا و آخرت ما را از فیض وجود این بزرگواران بهرهمند سازد.
آمین یا ربّ العالمین
 

ابراهیم شفیعی سروستانی
 
پینوشتها:
1. لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الأثر، ص 268، ح 638.
2. محمّد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 99، ص 109.
3. برای مطالعة بیشتر در این زمینه ر.ک: محمّد محمّدی ریشهری، اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ترجمة حمیدرضا شیخی و حمیدرضا آژیر، ج 2، صص 540 ـ 549.
4. همان، ص 541، ح 781.
5. همان، ص 543، ح 768.
6. سورة شوری(42)، آیة 23.
7. اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ج 2، ص 556، ح 819.
8. ر.ک: همان، صص 551، 559.
9. ر.ک: سورة بقره(2)، آیة 256 و سورة لقمان(31)، آیة 22.
10. ر. ک: سورة آل عمران(3)، آیة 103.
11. اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ج 2، ص 561، ح 834.
12. همان، ص 565، ح 845.
13. ر.ک: همان، ص 565.
14. همان، ص 561، ح 832.
15. ر.ک: محمّد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج2، ص 18، ح 3.
16. اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ج 2، ص 567، ح 849.
17. همان، ص 568، ح 856.
18. همان، ص 575، ح 869.
19. همان، ص 577، ح 874.
20. همان، ص 583، ح 885.
21. سورة انفال(8)، آیة 41.
22. اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ص 585، ح 891.
23. محمّد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 183، ح 11.
24. همان، ص 180، ح 10.
25. اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ص 587، ح 898.
26. همان، ص 589، ح 904.
27. همان، ح 903.
28. همان، ص 591، ح 910.
 

محبّت به امام

دل‌بستگی و محبّت به امام از نظر روانی در اختیار ما نیست؛ ولی شرایط و مقدّماتی که سبب تحقّق آن امر غیر اختیاری است، تحت ارادة ماست اگر ما واقعاً در حقّ امام معرفت پیدا کنیم و ارزش راستین وی را درک کنیم، قطعاً دوستدار وی خواهیم شد و نمی‌توانیم نسبت به او که در سعادت ابدی ما سهیم بوده است، بی‌تفاوت باشیم.
محمّد بن فضیل می‌گوید: از امام رضا(ع) معنای آیة زیر را پرسیدم: «قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِکَ فَلْیَفْرَحُواْ هُوَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ؛1 بگو به فضل و رحمت‏ خداست که [مؤمنان] باید شاد شوند و این از هر چه گرد مى‏آورند، بهتر است.»حضرت فرمود: «به دوستی پیامبر و خاندان او باید شادمان باشند که آن بهتر است از دنیایی که آنها جمع کنند.»2 همچنین فرمود: «که جدّم رسول خدا فرموده است: «هر کس دوست می‌دارد به دین من دست یازیده، پس از من بر کشتی نجات سوار بشود، باید که به حضرت علی(ع) اقتدا کند و با دشمنش، دشمنی نماید و با دوست او، پیوند دوستانه برقرار کند، زیرا که او وصیّ من و جانشینم بر امّتم در زندگانی‌ام و پس از وفاتم است و اوست امیر (امام) هر مسلمان و امیر هر مؤمن بعد از من، گفته‌اش گفتة من و امرش، امر من و نهی او، نهی من است و پیرو او، پیرو من و یاری کننده‌اش، یاور من و خوار کننده‌اش، خوار کنندة من است.»

سپس رسول خدا(ص) فرمود: «هر کس بعد از من از حضرت علی(ع) جدا شود، روز قیامت مرا نخواهد دید، من نیز او را نخواهم دید و هرکه با حضرت علی(ع) مخالفت کند، خداوند بهشت را بر وی حرام نماید و عاقبتش را جهنّم قرار دهد [و بد جایگاهی است] و هر آنکه حضرت علی(ع) را خوار نماید، خداوند او را نصرت نماید، روزی که او بر خداوند عرضه شود و هرکس حضرت علی(ع) را نصرت دهد، خداوند او را نصرت نماید، روزی که او را ملاقات کند و به هنگام سؤال و جواب، دلیلش را به وی تلقین کند.» آنگاه آن حضرت فرمود: «امام حسن و امام حسین دو امام امّت من، بعد از پدرشانند. دو سیّد جوانان اهل بهشت و مادرشان، بهترین زنان عالمیان، نهمینشان، قائم(عج) از فرزندان من است. اطاعتشان، اطاعت از من است و معصیتشان، معصیّت من است، به خداوند شکوه می‌کنم از منکران فضیلت ایشان و تضییع کنندگان حقّ [حرمت] آنان پس از من و خداوند بس است که ولی و یاور عترت من و امامان امّتم باشد و از منکران حقّ ایشان انتقام کشد.»3

امام رضا(ع) از جدّ بزرگوارش، علی(ع) نقل کرده که فرمود: «هر که دوست دارد، خدای را ملاقات کند در حالی که ایمانش کامل و اسلامش نیکو باشد،‌ محبّت حجّت صاحب الزّمان را پیشة خود قرار دهد که او و دیگر پیشوایان، چراغ‌های روشن در تاریکی‌های زندگی و امامان هدایت و نشانه‌های تقوایند. هر کس آنان را دوست بدارد، ولایتشان را دارا شود، برای او از خدای تعالی ضمانت بهشت می‌کنم.»4

  •  بیزاری جستن از دشمنان امام
امام رضا(ع) فرموده است: «پیروان ما به امر ما گردن می‌نهند و به گفتار ما عمل می‌کنند و با دشمنان ما مخالفت می‌ورزند و هر که چنین نباشد،‌ از ما نیست.»5 یکی از اهالی «کرمند»، شتربان حضرت امام رضا(ع) بود، زمانی که آن حضرت عازم خراسان بودند و این مرد ساربان که از عامّه [اهل سنّت] بوده، چون می‌خواست از خراسان برگردد، به حضرت عرض می‌کند: ای پسر رسول خدا! مرا به مقداری مختصر از خطّ مبارکت مشرّف گردان تا به آن تبرّک جویم! و حضرت این عبارت را برای او مرقوم فرمودند: «دوستدار آل محمّد باش اگر چه فاسق باشی!‌ و دوستدار دوستان ایشان باش، اگر چه آنها فاسق باشند.»6

همچنین امام رضا(ع) در روایتی فرموده است: «وارد شدن به دستگاه دشمنان و کمک به آنها و کوشش در تأمین نیازهایشان معادل کفر است و توجّه (روی آوردن) عمدی به ایشان، در زمرة گناهان بزرگی  است که آتش دوزخ سزای آن است.»

محسن کتابچی


پی‌نوشت‌ها:

با استفاده از: مهدی منتظَر یا ناموس اعظم حق در کلام امام هشتم(ع).
1. سورة‌ یونس(10)، آیة 58.
2. اصول کافی، کتاب الحجّه، ح 55؛ تفسیر نورالثّقلین، ج2، ص 307.
3. کمال الدّین و تمام النّعمه، ج 1، ص 260.
4. بحار الانوار، ج 36، ص 296.
5. همان، ج 65، ص 167؛ جامع الاحادیث الشّیعه، ج 1، ص 310.
6. بحارالانوار، ج 15، ص 284.
7. همان، ج 75، ص 374؛ وسائل الشّیعه، ج 12، ص 138.