درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

مهم‌ترین وظیغه عصر غیبت

اوّلین و مهم‌ترین وظیفه‏ای که هر شیعة منتظر بر عهده دارد کسب معرفت نسبت به وجود مقدّس امام و حجّت زمان خویش است. این موضوع تا بدان درجه از اهمیت قرار دارد که در روایات بسیاری که از طریق شیعه و اهل سنّت از پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه معصومین(ع)، نقل شده، آمده است که:
 هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است. 1
 و در روایت دیگری که مرحوم کلینی به سند صحیح از فضیل بن یسار نقل می‌کند آمده است که:
شنیدم حضرت اباجعفر (امام محمّد باقر)(ع)، می‏فرمودند: هر کس در حالی که امامی نداشته باشد بمیرد، مردنش مردن جاهلیت است و هر آنکه در حال شناختن امامش بمیرد پیش افتادن یا تأخیر این امر (دولت آل محمّد (ص)) او را زیان نرساند و هر کس بمیرد در حالی که امامش را شناخته همچون کسی است که در خیمة قائم(ع) با آن حضرت باشد. 2
 توجّه به مفاد دعاهایی که خواندن آنها در عصر غیبت مورد تأکید قرار گرفته است، نیز ما را به اهمیّت موضوع شناخت حجّت خدا رهنمون می‏سازد، چنانکه در یکی از دعاهای معروف و معتبری که شیخ صدوق آن را در کتاب کمال‏الدین نقل کرده، می‏خوانیم:
 بار الها! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی پیغمبرت را نخواهم شناخت، بارالها! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانی حجّت تو را نخواهم شناخت. بارالها! حجّت خود را به من بشناسان که اگر حجتّت را به من نشناسانی از دینم گمراه می‏گردم، خداوندا! مرا به مرگ جاهلیّت نمیران و دلم را از (حق) پس از آنکه هدایتم فرمودی منحرف مگردان... . 3

پی‌نوشت‌ها:

1. مجلسی، محمّد باقر، بحارالانوار، ج 8، ص 368 و ج 32، صص 321 و 323؛ همچنین ر.ک: قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ج 3، ص 372.
2. کلینی، محمّد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 371، ح 5.
3. صدوق، محمّد بن علی بن حسین، کمال الدّین و تمام النعمة، ج 2، ص 512.

 

پیمان با امام زمان (ع)


 هر کس چهل روز این دعا را بخواند از یاوران حضرت قائم(ع) خواهد بود و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خدای تعالی او را زنده خواهد کرد، تا در رکاب آن جناب جهاد نماید؛ و به شماره هر کلمه از آن هزار حسنه برایش نوشته می‏شود، و هزار کار بد از او محو می‏گردد.




حفظ و تقویت پیوند قلبی با امام عصر(ع) و تجدید دایمی عهد و پیمان با آن حضرت یکی از وظایف مهمی است که هر شیعه منتظر در عصر غیبت بر عهده دارد. بدین معنا که یک منتظر واقعی حضرت حجّت(ع) به رغم غیبت ظاهری آن حجّت الهی هرگز نباید احساس کند که در جامعه رها و بی‏مسئولیت رها شده و هیچ تکلیفی نسبت به امام و مقتدای خود ندارد.

این موضوع در روایات بسیاری مورد تأکید قرار گرفته که از آن جمله روایتی است که از امام محمّد باقر(ع) نقل شده است. آن حضرت در تفسیر این کلام خدای تعالی:
یا أیها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوالله لعلکم تفلحون؛1
ای کسانی که ایمان آورده‌اید، شکیبا باشید و دیگران را به شکیبایی فرا خوانید و مراقب و مواظب باشید و از خدا بترسید، باشد که رستگار شوید.

می‌فرماید:
 بر انجام واجبات صبر کنید و با دشمنانتان پایداری کنید، و پیوند خود را با امام منتظرتان مستحکم نمایید. 2

 همچنین امام صادق(ع) در روایت دیگری که در تفسیر آیه مزبور رسیده است، می‏فرماید:
بر واجبات صبر کنید و یکدیگر را بر مصایب به صبر وادارید و خود را بر پیوند با امامان (و یاری آنها) ملتزم سازید. 3

اینکه می‌بینیم در روایت‏های متعدّدی، امامان ما، شیعیان خود را به تجدید عهد و بیعت با امام زمان خود سفارش کرده و از آنها خواسته‏اند که در آغاز هر روز و حتّی بعد از هر نماز واجب، دعای عهد بخوانند، همه نشان از اهمیّت پیوند دایمی شیعیان با مقام عظمای ولایت و حجّت خدا دارد.

 یکی از مشهورترین دعاهای عهد، دعایی است که مرحوم  سیّد بن طاووس آن را در کتاب ارزشمند مصباح‏الزائر به نقل از امام صادق(ع) روایت کرده و در ابتدای آن آمده است که:
هر کس چهل روز این دعا را بخواند از یاوران حضرت قائم(ع) خواهد بود و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خدای تعالی او را زنده خواهد کرد، تا در رکاب آن جناب جهاد نماید؛ و به شماره هر کلمه از آن هزار حسنه برایش نوشته می‏شود، و هزار کار بد از او محو می‏گردد. 4

حداقل کاری که ما برای حفظ و تقویت پیوند قلبی خود با امام زمانمان می‌توانیم انجام دهیم، خواندن همین دعای عهد است. دعایی که زمزمه آن در آغاز هر صبح‌گاه ما را از حال غفلت و بی‌خبری خارج می‌سازد و متوجه‌مان می‌کند که ما عهد و عقد و پیمانی از مولای خود بر گردن داریم که تا از عهده وفای به آنها برنیاییم نمی‌توانیم از خدا بخواهیم که ما را از جمله انصار و اعوان آن حضرت قرار دهد.


 پی‌نوشت‌ها:

1. سورة آل عمران(3)، آیة 200.
2. نعمانی، محمّد بن ابراهیم، کتاب الغیبة، ص 199، همچنین ر.ک: حسینی بحرانی، سیّد هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 334، ح 4.
3. بحرانی، حسینی، سیّد هاشم، همان، ح 2.
4. ابن طاووس، علی بن موسی، مصباح الزائر، ص 455؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 102، ص 111.

بایسته‌های سـلوک منتظران از منظر شیخ مناجاتیان میرزا جواد ملکی ت

عبدالحسن ترکی

اشاره:
اهل معرفت، اولیای حق را از نظر شکل و شیوة سلوک الی الله به دو دسته تقسیم کرده‌اند: خراباتیان  (جمالی)، مناجاتیان (جلالی). خراباتیان، عارفانی هستند که محو جَذَبات جمال الهی بوده، سیر و سلوک را با شوق و جذبة حضرت حق آغاز کرده، طیّ مقامات می‌نمایند. اینان را «عشق» و «جمال الهی» به پیش می‌برد.

امّا مناجاتیان بیشتر تحت تأثیر مهابت، خوف و جلال حضرت حق قرار گرفته، بر اثر توجّه به عظمت ذات حق تعالی از بارقه‌های خوف و خشیّت اثر پذیرفته، راه حق را با سوز و گداز می‌گذرانند. مطالعه و دقت در آیین سلوک و همچنین حالات و آثار حضرت آیت‌الله العظمی ملکی تبریزی(ره) خصوصاً دو اثر سترگ او  المراقبات و اسرار الصلوة بیانگر و نشان‌دهندة مناجاتی بودن این «ولیّ خدا» است. در این گفتار ضمن معرفی کوتاه و سیری گذرا بر حیات نورانی این «شیخ مناجاتیان» نکته‌هایی ناب و نورانی و رهنمودهایی روشنگر از آن جناب با مروری بر دو اثر گران ارج وی یعنی المراقبات و اسرار الصلوة با عنوان «بایسته‌های سلوک منتظران» خدمت خوانندگان فرهیختة موعود تقدیم می‌شود.

زندگی‌نامه

عارف کامل و فقیه صاحبدل، مرحوم آیت‌الله  میرزا جواد آقای ملکی تبریزی در خانواده‌ای  پارسا و در عین حال ثروتمند در تبریز به دنیا آمد. بنا به آنچه که دربارة ایشان در یادنامه‌های معاصر آمده:

خانوادة ایشان از تاجران آن سامان بودند. پدرش مرحوم «حاج میرزا شفیع» در ابتدا عامل مضاربة «ناصرالدین شاه» بود. امّا در پایان موفق شد که در خدمت یکی از عالمان اهل باطن توبه کرده و از راه گذشته باز گردد و در معیّت آن مرد خدا، مراتبی از تهذیب نفس را بپیماید.

مرحوم میرزا جواد آقا، مقدّمات علوم دینی را در زادگاه خود ـ تبریز ـ گذراند. آنگاه جهت تکمیل تحصیلات و پرتوگیری از مشکات انوار ولایت علوی(ع) به نجف اشرف کوچید. وی سالیانی در آستان آن مدینة علم به دانش اندوزی در محضر بزرگان و پالایش دل و جان خود پرداخت تا اینکه در سایة عنایات امیرمؤمنان(ع) و مجاهدات فراوان به مقام منیع اجتهاد در درس و جهاد با نفس و به مقامات معنوی و کمالات ظاهری و باطنی راه یافت. از استادان وی می‌توان از فقیه فرزانه مرحوم آیت‌الله حاج آقا رضا همدانی، صاحب مصباح الفقیه، مرحوم آخوند خراسانی، مرحوم محدّث نوری و عارف کامل، مرحوم ملّا حسینقلی همدانی(ره) نام برد.

باری چنانچه اشارت رفت مرحوم «میرزا جواد آقا» به موازات تحصیل علوم ظاهری و رسمی از تربیت و خودسازی غافل نبوده و پیراستگی نفس و آراستگی جان را سرلوحة مرام و منش خود قرار داده  و  به حکم آن که «جوینده، یابنده است» سرانجام توفیق شرفیابی به محضر مرحوم آیت‌الله آخوند ملّاحسینقلی همدانی را می‌یابد و مدّت 14 سال در خدمت این آیتِ نور به سیر و سلوک می‌پردازد. این توفیق، سرفصل جدیدی را در حیات نورانی او می‌گشاید. محصول 14 سال حشر و نشر با این مرد خدا، ارمغان «توحید» و «ولایت» برای این سالک وادی ایمان و عرفان می‌باشد.
دربارة استاد و مربّی نفس ایشان (مرحوم ملّا حسینقلی همدانی) در این نوشته جای پرداختن نیست و تنها به ذکر یک سخن از عارف تبریزی دربارة استاد خود بسنده می‌کنیم: «مرا شیخی بود جلیل‌القدر، عارف عاملِ کامل(ره)، که کسی را نظیر او در این مراتب ـ توحید ـ ندیدم.»1 ضمناً مطالعة کتاب شمع جمع را در شناخت این مرد خدا به دوستان توصیه می‌کنیم.


آیین سلوک

دربارة مرحوم میرزا جواد آقا نقل شده که، ایشان در معرفت حضرت حق و عبادت پروردگار، آیتی عجیب بود، تا حدّی که سوز و گداز و نیایش‌های شبانة او زبانزد خوّاص مناجاتیان است. در این راستا عدّه‌ای او را از بُکّائون عصر (= بسیار گریه‌کنندگان زمانة خویش) به شمار آورده‌اند. در آیینة دانشوران دربارة وی گفته شده که: سه ماه رجب، شعبان و رمضان را پیوسته روزه می‌گرفت و چنین شنیدم که در قنوت نمازهای مستحبّی مکرّر این بیت [حافظ] را می‌خواند.
ز آن پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام بادة گـلگلون خراب کـن2

شاگردان او اظهار داشته‌اند سخنان ایشان چون از دلی سوخته برمی‌آمد مانند اخگر پاره‌ای در هیزم هستی مستمعان تأثیر می‌کرد و آنان را به جوش و خروش درمی‌آورد و دل‌های شنوندگان را آنچنان با موعظه‌های آتشین شعله‌ور می‌ساخت که آنان را به دنیایی دیگر داخل و واصل می‌کرد و تا چندی از سُکرِ سخنانش بی‌خود و مست می‌شدند و این نبود جز بارقه‌هایی از دل سوخته و جان ساختة میرزا.

همچنین این خاطره دربارة شب‌های او شنیدنی است که: «شب‌ها تا به سحر دل از دست داده و مست در صحن خانه قدم می‌زد و زبانش به این بیت مترنّم بود:
گـر بـشـکافند سراپای من
جز تو نیابند در اعضـای من3

و گاهی نیز تا به سپیده‌دم همراه با هستی  ذکر «لاحول و لا قوّة إلاّ بالله العلیّ العظیم» می‌گفت. عارف تبریزی پس از بازگشت از نجف 8 سالی را در زادگاه خویش به فعالیت‌های دینی، ارشادی و تربیتی پرداخت، تا آنکه آشوب و آفت مشروطه فضا را بر وی در آن سامان تنگ ساخت و او با هدایت الهی، قم را برگزید و در اینجا بود که این گوهر گران ارج گمنام از صدف سکوت بدر آمد. با تلألو و تشعشع‌اش، دل‌ها و خردها را به خود خیره ساخت و فصلی دیگر در دفتر حیات او رقم خورد و آثار و برکات وجودی او ظهور کرد.

سرانجام این عارف عامل پس از عمری خدمت به شریعت مطّهر و دستگیری از نفوس پاک و مضطرّ و تربیت شاگردانی شایسته در سحرگاه یازدهم ذی‌الحجّه سال 1343 ق. برابر با 1304، مصادف با عید قربان در سن 65 سالگی دنیای فانی را به سوی حیات جاویدان رها کرد و در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد. نقل است که عارف بی‌نظیر معاصر ـ حضرت امام خمینی(ره) ـ که خود از دست پروردگان حوزة عرفان این مردِ خدا بود، بارها بر سر تربت ایشان حاضر می‌شد و با گوشة عمامة خود غبار از تربت پاک او برمی‌گرفت.4

  • بایسته‌های سلوک منتظران
در اینجا مروری کوتاه و سیری گذرا بر المراقبات ـ که برنامة سلوک هر شیعة دوستدار معرفت مدار است ـ کرده، نکته‌هایی نورانی و نسخه‌هایی عرفانی در ارتباط با توسّل و معرفت به امام‌زمان(ع) برگزیده، تقدیم می‌کنیم باشد که مطالعة آنها بیش از پیش بر شناخت و معرفت و ادب ما سبت به آن موعود مهربان بیفزاید.

1. شب نیمة شعبان
مرحوم میرزا در آداب و اعمال این شب عزیز می‌آورد: «یکی از اعمال این شب نزدیکی جستن به امام زمان، حجّت عصر، ولیّ امر، وارث پیامبران، مظهر عدل خدا، رابط آسمانیان و زمینیان، سلطان بزرگ، مولای کریم، امام و مولای ما حضرت مهدی(ع) است که می‌توان با زیارت، مناجات، عرض شوق و شکایت... به آن حضرت نزدیک شد. انسان باید در این شب بیندیشد که چه سعادت‌هایی را به جهت غیبت او از دست داده و به بیگانگان بنگرد که چگونه در قلمروی او تصرّف نموده و حقّ حکومت او را غصب کرده و بر دوستدارانش حکمرانی می‌کنند آنگاه از تمام این مسائل به درد آمده، به خداوند شکایت کند و او را با سوز دل صدا زده، فرجش را بخواهد و  بر آستان خدا بگرید و از او بخواهد تا بر وی منّت نهاده، دیدار جمال، فرمانبرداری کامل و رسیدن به خشنودی او را نصیبش نماید و مانند کسی که قبل از تولّد، پدر خود را از دست داده و پیوسته منتظر آمدن اوست؛ در تمام حوادث او را به یاد آورد. در اینجا عارف تبریزی تمثیل کوتاهی را جهت ملموس کردن مطلب می‌آورد و در پی آن است که بگوید شیعة امروز کودک یتیمی است که پدر و سرپرست خود را در آشوب و فتنة بازار دینا گم کرده است و تنها با یاد و نام پدر است که قدرت می‌گیرد و قوّت می‌یابد. او می‌نویسد: «برادری داشتم که بعد از فوت پدرم به دنیا آمد، بعد از اینکه فهمید پدرش از دنیا رفته است، در این پندار بود که پدرش زنده است. لذا در هر کاری او را به یاد می‌آورد و اینکه او می‌آید و چنین و چنان می‌کند... تو نیز نباید پدرت را بیش از امام خود ـ‌که پدر روحانی و حقیقی توست ـ دوست بداری. کارها و سخنانت باید نشان‌دهندة این حالت باشد که امام خود را از دست داده و منتظر ظهور و خواهان وصال او هستی. در زمان غیبت آنچنان وفاداری از خود نشان بده که ادّعای وابستگی‌ات را به آن حضرت تصدیق کند [ضمناً] هدف تو از آرزوی دیدار او نباید چیزی جز ظهور و دیدار او باشد. زیرا خود دیدار و نزدیک شدن به او، بالاترین هدف‌ها بوده و بقیّة اهداف، مقدمّه‌ای برای رسیدن به این هدف است.»13

2. روز عید فطر

اسوة سالکان در مراقبات روز عید فطر می‌نویسد:
«[یکی از اعمال این روز] دعای ندبه است. مؤمنی که صاحب‌الزّمان(ع) را امام خود می‌داند و در عصر غیبت، غصب حاکمیت او از ناحیة دشمنان و همچنین تنگنای شیعیان را در حکومت کافران و بدکاران می‌بیند؛ باید شادمانی او به غمی سنگین، خندة او به گریه و عید او به عزا تبدیل شده و دعای ندبه بخواند و مانند مادر بچه مرده بگرید و برای فرج او دعا کند.»14

شیخ مناجاتیان همچنین در آداب نماز عید می‌آورد: «هنگام برپایی نماز عید، مصیبت غیبت او را به یاد بیاور که امامت نماز عید از حقوق مخصوص امام‌زمان(ع) و اقامة آن از کارهای معروف اوست. آیا این مصیبت نیست که به جای نماز با امام(ع) با دیگران نماز می‌گزاریم؟ اگر به جای دیگران، امام زمان(ع) خطبه‌های نماز عید را می‌خواند چه حالی داشتیم؟ اگر او در میان ما بود، روزگار ما با امروز چقدر فرق داشت! به آنچه که در روایات دربارة او آمده تأمّل کن [مسائلی مانند] برکات و انوار زمانِ حضورِ او، گسترش عدالت، عزّت اسلام، احترام قرآن، تکامل عقل‌ها، تزکیة جان‌ها... آنگاه با صدای بلند به او خطاب کرده و با زبان شوق به حضرت قدس او عرضه بدار:

ای پسر احمد! آیا به سوی تو راهی هست تا ملاقات شوی... آقای من! آقای من! طولانی شدن فراق شما مرا کشته و امید وصال شما زنده‌ام می‌کند و چرا چنین نباشد اگر وعدة ظهور شما نبود تاکنون از میان رفته بودیم.آقای من! زمان سپری شد و به آخر رسید و ما هنوز منتظر امر شما بوده و با یاد شما زندگی کرده و نشانه‌های ظهورتان را جست‌وجو می‌کنیم.آقای من! آنگاه که دربارة وصال و لذّت دیدارتان می‌اندیشم و همچنین دربارة کسانی که آنان را در پناه خود گرفته، به ایشان احسان کرده و به دیدار جمالت مشرفّشان کرده‌ای و با نوشاندن جام‌های توحید بر آنان منّت نهاده‌ای می‌اندیشم؛ نزدیک است قلبم از حسرت شکافته شده و از غیرت دوپاره شود... بر من سخت است که ببینم دیگران در برابر تو، در قلمروت ـ به ناحق ـ تصرّف و بر شیعیانت حکومت می‌کنند. شیعیان و دوستدارانت به تو پناه آورده و از تو کمک می‌خواهند امّا پاسخی نمی‌شنوند. پناه بر خدا از این مصیبت‌های دردناک و سختی‌های فراوان. «انّا لله و انّا الیه راجعون» از مصیبت فقدان و نبود تو و درازای غیبتت؛ در حالی که گرگ‌ها از هر سو برشیعیانت مانند رمه‌ای بی‌صاحب حمله ور شده و آنها را می‌درند.سررو من! اینها اندکی از مصیبت‌های ما بود. امّا ناراحتی‌های شما به خاطر این مصیبت‌ها از ما سخت‌تر بوده و دل شما را بیشتر به درد می‌آورد. زیرا از عطوفت و رأفت شما نسبت به شیعیان و هم چنین از غیرت و قلب مهربان شما به خوبی آگاهیم. مگر جدّ شما امیرمؤمنان(ع) نبود که از ربودن خلخال زنی ذمّی به دست سپاهیان معاویه به درد می‌آمد و شِکوه می‌کرده و می‌فرمود: «اگر مسلمانی از این خبر بمیرد، سزاوار سرزنش نیست» پس حال شما چگونه است وقتی بدانید بر زنان مسلمان چه می‌رود؟»15

3. روز عید قربان

آن بزرگ، در اعمال و آیین عید قربان دوباره دل‌ها را متوّجه آخرین حجّت خدا می‌نماید و لزوم توجّه به ایشان را یادآور شده و می‌نویسد:
«مستحّب است که بعد از نماز عید، دعای ندبه خوانده شود، دعایی که به ما می‌گوید چگونه در این روز به یاد امام زمان خود بوده، چگونه برای از دست دادن امام خود گریان و اندوهناک باشیم. اگر بتوانی باید سعی کنی در تمام این روز به یاد مولایت باشی و نگذاری مراسم عید، تو را از این مهم باز دارد و اگر به جهت حضور مردم نمی‌توانی آن را به خوبی انجام دهی [حداقل] سعی کن در باطن با پروردگار مأنوس بوده و حتّی ارتباط و دل‌مشغولی تو با مردم نیز با اجازه و رضایت او باشد.»17
چنان که در باب پاره‌ای از اعمال تاسوعا و عاشورا نیز می‌آورد: «تاسوعا و عاشورا را روزهای مصیبت خود قرار بده و در این دو روز با امام زمانت در عزا و سوگ مشارکت کن که آن جناب مصیبت جدّشان را در هیچ روزی فراموش نمی‌کنند چنانچه از بعضی از بیاناتشان استفاده می‌شود هر بامداد و شامگاه بر آن حضرت می‌گریند.»18

4. سالروز ولادت پدر گرامی امام زمان(ع)

عارف پارسای تبریزی دربارة آداب دهم ربیع‌الثانی چنین آورده: «روایت شده این روز، روز ولادت مولا و امام ما، حضرت امام حسن عسکری(ع) است. خصوصیّت و ویژگی‌ای که این روز دارد این است که مولود این روز، پدر بلا واسطة امام ما می‌باشد. بنابراین سزاوار است شیعیان با اموری مناسب به امام‌زمان(ع) تهنیّت گفته، حاجات خود را از مولود این روز بخواهند و هم چنین از وی بخواهند که سفارش او را به امام زمانش(ع) نموده تا او را مورد نظر و لطف خود قرار داده، از بخشش و بزرگواری‌های خود بهره‌مندش نماید».12

5. سالروز شهادت پدر گرامی امام زمان(ع)

مرحوم آیت‌الله ملکی تبریزی(ره) در تکلیف و وظیفة دوستداران امام زمان(ع) در هشتم ربیع‌الاول نیز آورده: «روایت شده وفات [شهادت] امام حسن عسکری(ع) در این روز است. پس بر فرد مراقب واجب است که در این روز اندوهگین باشد. به خصوص با در نظر گرفتن این مطلب که صاحب مصیبت، حجّت عصر و امام زمانش است. باید آن امام را [امام عسکری(ع)] با هر زیارتی که به ذهنش می‌رسد، زیارت نموده، به امام زمانش(ع) تسلیت بگوید. سپس از خداوند به خاطر جانشینی امام زمانش(ع) تشکّر نموده، به خاطر غیبت و دسترسی نداشتن به آن حضرت متأثّر شده، زمان ظهور و فواید انوار او و خیر و برکت‌های آن را در ذهن خود مجسّم کند.»11

6. اعمال ماه ذیقعده

عارف تبریزی در اعمال و مراقبات این ماه و زیارت رسول خدا(ص) خطاب به آن ذات مقدّس با  دلی دردمند و چشمی گریان از ایشان ملتمسانه می‌خواهد تا وساطت و شفاعتی کرده و از خدا بطلبد که ظهور فرزندش را نزدیک کند. «ای رسول خدا! ما با از دست دادن تو و  غیبت جانشین شما مانند کودکان بی‌سرپرست و چونان اسیران بی‌نگهبان شده‌ایم، پس ای رحمتِ جهانیان به ما رحم کرده و ما را از رحمت خود بهره‌مند گردان، و به فرزند خود فرمان ظهور ده تا در این شب‌های تاریک به نورافشانی پرداخته و برای حمایت اسلام، احیای قرآن، استحکام ایمان و تربیت جهانیان برخیزد.

ای رسول خدا! جهت تحقّق وعده‌ها و یاری بندگان [بیچاره] دست دعا بر آستان پروردگار برآور که ما کسی را جز تو نمی‌شناسیم.»16

توسل به امام زمان(ع)

پایان مقال را دستور العملی از آن بندة خوب خدا در توسّل پیوسته به ساحت مقدس اهل بیت(ع) و استعانت و استمداد از آنان و همچنین خصایص و ویژگی‌ آنان در برآوردن حوائج مختلف با آرزوی بلندای مقامات برای آن ولیّ خدا به پایان می‌بریم.

«اگر چه هر کدام از معصومین(ع) وسیله‌ای برای بندگان خدا در برآوردن حاجات ایشان هستند امّا توسّل به هر یک از آنان آثار و برکات خاصّی را در پی دارد چنانچه دعای توسّل شاهدی بر این مطلب است.

1. توسّل به رسول خدا(ص) و دختر بزرگوارش حضرت زهرا(س) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) برای طلب توفیق در طاعت و عبادت و رضایت خدا.
2. توسل به امیرمؤمنان(ع) برای ایمنی از شرّ ستمگران و انتقام از دشمنان.
3. توسّل به امام سجّاد(ع) برای دفع وسوسه‌های شیاطین و ستم سلاطین.
4. توسّل به امام باقر(ع) و امام صادق(ع) جهت توفیق در امور اُخروی و معنوی.
5. توسّل به امام کاظم(ع) برای سلامتی از بیماری‌ها و عافیت دردها.
6. توسّل به حضرت رضا(ع) جهت سلامتی در سفر و هراس از مشکلات آن.
7. توسّل به امام جواد(ع) برای گشایش در روزی و بی‌نیازی.
8. توسّل به امام هادی(ع) برای توفیق بر مستحبّات و اطاعت خداوند و نیکی و احسان به مردم.
9. توسّل به امام حسن عسکری(ع) برای توفیق در امور اخروی.
10. و سرانجام توسّل به امام عصر(ع) برای برآورده شدن همة نیازهای مادّی و دنیوی و اخروی. چرا که امام عصر(ع) پناه و امید و حافظ و نور و زندگی ماست و او در بردارندة همة خصایص و ویژگی‌های دیگر معصومین است و برای حاجات دیگر نیز توسّل به ایشان مناسب است.19

مرحوم آیت‌الله میرزا جوادآقای ملکی تبریزی(ره) در بخشی از کتاب اسرار الصلوة خود تعقیباتی را برای بعد از نماز ذکر می‌کند که ما در اینجا چند دستورالعمل را که در ارتباط با امام زمان(ع) است ذکر می‌کنیم. امید که عمل بدان‌ها خشنودی حجّت‌ خدا و ترفیع درجات آن بندة خوب خدا را در پی داشته باشد زیرا هر کس سنّت نیکویی را بنهد در پاداش عاملان بدان سنّت، شریک خواهد بود:

1. بعد از هر نماز خواندن سه مرتبه سورة توحید (قل‌هوالله) و هدیة آن به پیشگاه حضرت صاحب‌الامر(ع)؛
2. خواندن دعای عهد در تعقیب نماز صبح؛
3. خواندن دعای «اللّهم عرّفنی نفسک...»؛
4. دعا برای امام عصر(ع) بدین صورت: «و عجّل لولیّک الفرج و أرنا فیه و فی أهل بیته و شیعته و رعیّته و عامّته و خاصّته ما یأمُل و فی أعدائه ما یَخدز».20
پروردگارا دعای ناقابل ما را که نشانة محبت ما بدان حجّت خدا است به پیشگاه ایشان برسان و ما را مشمول دعاهای خیر او قرار بده و قلب او را از ما دوستداران او راضی و خشنود بگردان.

  • آثار و مکتوبات

از حضرت آیت‌الله ملکی تبریزی آثار فراوانی بر جای نمانده و شاید بتوان گفت علّت آن این باشد که پرداختن به تهذیب  نفوس، مراقبه و محاسبة شبانه‌روزی؛ آنچنان ساعات و آنات شبانه روز او را پر کرده بود که دیگر فرصت و فراغتی برای نوشتن کتاب و رساله باقی نمی‌گذاشت با این همه شش اثر از ایشان در دو حوزة عرفان عملی و فقه باقی مانده است که  به شهادت شخصیت‌هایی مانند امام خمینی، علّامه طباطبایی، مرحوم میرزا محمّد اسماعیل دولابی(ره) و علّامه حسن‌زاده آملی تربیت‌کننده و در مسیر سیر و سلوک روشنگر است. در عظمت آثار او همین بس که عارف مجاهد بی‌نظیر عصر ما ـ حضرت امام خمینی(ره)ـ فرزند گرامی‌اش، سید احمد را به مطالعة آثار و کتب او می‌خواند و می‌فرمود: «از علمای معاصر، کتب شیخ جلیل‌القدر، عارف بالله حاج‌میرزا جواد آقای تبریزی را مطالعه کن.»5
در اینجا سه اثر سترگ او را در حوزة عرفان و معرفت به اختصار معرفی کرده، مطالعة پیوستة آنان را به دوستان و طالبان سفارش می‌کنیم.

1. اسرار الصلوة: کتابی است حاوی اشارات و اسرار فراوانی در باب نماز از طهارت و مقدّمات تا سجده و سلام و بخش پایانی آن در تفسیر سورة حمد و توحید و فضیلت نماز شب و جماعت. تأثیر این اثر نورانی را می‌توان در آثار عرفانی امام خمینی(ره) به خوبی مشاهده کرد.

2. المراقبات یا اعمال السنه: مرحوم مؤلّف در این اثر گران مایه و بلندپایه اعمال و برنامه‌های روزها و ماه‌های سال از محرّم تا ذی‌الحجّه را به همراه آثار و برکات روحی و معنوی هر عمل با قلمی شیوا توضیح داده است. مؤلّف در مقدمه‌ای که با مناجات آغاز می‌شود انگیزة خود را از تألیف این کتاب چنین آورده است:

به آسانی می‌توان از روزهای سال مراقبت کرد و برای یک بار هم که شده بعضی از اعمالِ سال را انجام داد. من در این کتاب به طور اختصار مهم‌ترین اعمال رسیده و لازم‌ترین مراقبات را می‌نویسم. به یقین بدان که هیچ گاه نمی‌توانی ظاهر خود را اصلاح کنی مگر با اصلاح باطن. زیرا سرچشمة اعمال قلب است.6

مرحوم علّامة طباطبایی(ره) در مقدّمه‌ای کوتاه، مؤلّف و کتاب او را چنین می‌ستاید:
این کتاب دریای موّاجی است که در سنگ و پیمانه نگنجد و مؤلّف آن پیشوای والامقامی است که برتری و بلندای شخصیّت او با هیچ معیار و مقیاسی قابل سنجش نیست ‌باشد.7

دربارة المراقبات این نکته از زبان یکی از اهل معرفت شنیدنی است که: «مرحوم میرزا جوادآقا به خاطر توغّل و تعمّق در توحید چندان کارِ منسجمی نکردند. کتاب المراقبات ایشان به این صورت نبود، بلکه حضرت امام خمینی و حضرت آیت‌الله سیّد احمد خوانساری(ره) اوراقِ آن را تنظیم کردند تا به صورت کتاب حاضر درآمد.»8

3. رسالة لقاءالله: کتابی سرشار از نورانیّت و معنویّت که مطالعه و عمل به آن ره‌پویان وادی معرفت را به قلّة قداست و چکاد طهارت می‌رساند در این اثر «لقاءالله» و آیات مربوط به آن توضیح داده شده و راه موفّقیت و توفیقات الهی برای سالکان کوی دوست به قلم عارفی ره پیموده و گرم و سرد سلوک را چشیده بیان شده است. علّامه حسن‌زاده آملی این رساله را بارقه‌ای از بارقه‌های آتشین و دل‌نشین محفل عرشی آن استاد بزرگ ربّانی می‌داند.9

سخن را در این باب با بیانی از عارف صاحبدل مرحوم حاج میرزا محمد اسماعیل دولابی(ره) که می‌فرمودند: «کتاب‌های میرزا جواد آقا سرشار از نور هستند»10 به پایان برده و بلندای مقامات معنوی را برای آن دو بزرگوار و همة معلّمان اخلاق و مربیّان نفوس از خدای قدّوس خواهانیم.



پی‌نوشت‌ها:

1. ملکی تبریزی اسرار الصلوة، ص 324، ترجمة صادق حسن‌زاده و علی خلیلی، نشر کیش مهر.
2. سید علیرضا ریحان یزدی، آئینة دانشوران، ص 143، به تصحیح باقری بیدهندی، نشر کتابخانة آیت‌الله مرعشی نجفی.
3. محمد جواد نور محمّدی، شیخ مناجاتیان، ص 58، به نقل از علاّمه حسن‌زاده آملی، نشر مهر خوبان.
4. علاّمه طهرانی، روح مجرّد، ص 285، ، نشر علامه طباطبایی
5. حضرت امام خمینی(ره)، سرّ الصلوة، ص 40، ، مرکز نشر آثار حضرت امام خمینی.
6. ملکی تبریزی، ترجمة المراقبات، ص 37، ، ترجمة ابراهیم محدّث، نشر اخلاق.
7. همان، ص 19.
8. محمد جواد نور محمّدی، ناگفته‌های عارفان، ص 183، به نقل از شیخ مناجاتیان، ص 75.
9. صادق حسن‌زاده، طبیب دل‌ها، ص 166، به نقل از اسرار الصلوة، ص 2.
10. مصباح الهدی، ص 442، مهدی طیب، نشر سفینه.
11. المراقبات، صص 70 ـ 71، ترجمة: ابراهیم محدث، نشر اخلاق.
12. همان، صص 81 ـ 82.
13. همان، صص 183 ـ 185.
14. همان، ص 345.
15. همان، صص 351 ـ 358.
16. همان، ص 412.
17. همان، صص 459 ـ 460.
18. ملکی تبریزی، اسرار الصلوة، ص 125.
19. المراقبات، صص 82 ـ 83.
20. ملکی تبریزی، اسرار الصلوة، صص 338 ـ 340، نشر کیش مهر.
 

لوح چهل وظیفة موعودیان

تو ای شیعة پاک سرشت: این چهل وظیفه از جمله اعمالی است که باید پیوسته بر آن مواظبت داشته، در زمان غیبت آن فرزانه‌ دوران، امام عصر(ع) بر آن اهتمام ورزی و نیز با خواندن این دعا همواره خود را مورد عنایات خاصة آن حضرت قرار دهی. بعد از ستایش پروردگار به بزرگی و صلوات بر پیامبر اکرم(ص) بگو:


«اللّهمّ کن لولیّک الحجّة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه السّاعة و فی کلّ ساعة ولیّاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتّی تسکنه ارضک طوعاً و تمتّعه فیها طویلاً؛

خداوندا برای ولیّ‌ات حجّت‌بن الحسن(ع) که صلواتت بر او و پدران گرامی‌اش در این ساعت و هر ساعت دیگر نثار باد، سرپرست و نگهدار و پیشوا و یاور و راهنما و دیده‌بان باش تا او را در زمین خود با رغبت مردم تسلّط کامل دهی و در مدّت طولانی بهره‌مندش گردانی.
1. پیوسته بر آن حضرت و یارانش سلام و درود فرستادن،
2. اظهار شوق به زیارت جمال مبارکش داشتن،
3. لقای آن حضرت را با عافیت طلبیدن،
4. منتظر فرج و ظهور آن حضرت بودن،
5. در هر فرصتی فضایل و کمالات آن حضرت را بیان کردن،
6. از فراق آن حضرت غمگین و بر مظلومیّت و دوری او گریان بودن،
7. اعمال صالح خود را به آن حضرت تقدیم و برای او زیارت نمودن،
8. از مال خود به آن حضرت هدیه و برای سلامتی او صدقه دادن،
9. صفات آن حضرت را شناختن و قصد بر یاری او داشتن،
10. برای فتح و نصرت آن حضرت دعا نمودن،
11. از خداوند معرفت آن حضرت را برای خود و دیگران طلب کردن ،
12. آن حضرت را به لقب یاد و با شنیدن نام «قائم» قیام نمودن،
13. برای آن حضرت دعا نمودن و بر دشمنانش نفرین فرستادن،
14. از خداوند درخواست اینکه ما را از یاران حضرتش قرار دادن،
15. اظهار محّبت به آن حضرت و مردم را تشویق به دوستی او نمودن،
16. به نیابت آن حضرت قربانی کردن،
17. به نیابت آن حضرت حج و طواف خانة کعبه نمودن،
18. به نیابت آن حضرت زیارت قبور ائمّه(ع) کردن،
19. با صدای بلند برای آن حضرت دعا نمودن،
20. به هنگام دعا، خداوند را به آبروی آن حضرت قسم دادن،
21. به وقت دعا، اوّل برای آن حضرت دعا کردن و ظهورش را طلبیدن،
22. سعی در اینکه به سبب طول غیبت، قلبش قسی نشدن،
23. اهتمام در اینکه دل‌های مردم را به یاری آن حضرت متّحد نمودن،
24. بر دین او ثابت و به نغمه‌های مخالف گوش ندادن،
25. در انجام اوامر او تسلیم و چون و چرا نکردن،
26. از معاشرت‌هایی که او را از یاد آن حضرت غافل می‌کند، دوری نمودن،
27. در مهمّات به آن حضرت متوسّل و عریضة توسّل تقدیم داشتن،
28. بر سختی‌ها و اذیّت و سرزنش دشمنان صبر نمودن،
29. برای ظهور آن حضرت وقت تعیین نکردن،
30. از دشمنان آن حضرت تقیّه نمودن،
31. خود را خادم آن حضرت و در خدمتگزاری‌اش کوتاهی نکردن،
32. از مدّعیان مهدویّت سؤال و پرسش نمودن،
33. سعی در تحصیل صفات حمیده و اخلاق پسندیده داشتن،
34. مدّعیان نیابت خاصّه را تکذیب کردن،
35. توبة حقیقی نمودن تا باعث تأخیر در ظهور نشدن،
36. اهتمام در ادا کردن حقوق مالیة مردم داشتن،
37. علما با علم خود طریقة جواب مخالفان را به دیگران آموختن،
38. دعاهای وارده را حتّی المقدور ترک نکردن،
39. روزهای اعیاد جمعه، غدیر، فطر، قربان دعای ندبه را با توجّه و حال خواندن،
40. روزهای جمعه خود و فرزندان را مهمان آن حضرت دانسته و او را مخصوصاً زیارت نمودن.

شیوه‌های یاری حضرت مهدی (عج)

معرفی میراث مکتوب مهدوی

اشاره:
«لواءُ الانتصار» یا شیوه‌های یاری قائم آل محمّد(ع) نام کتابی است که به قلم یکی از شیفتگان و ارادتمندان امام عصر(ع) تألیف شده است. مرحوم آیت الله میرزا محمّدباقر فقیه ایمانی اهتمام و عنایت فراوانی به ذکر فضایل و مناقب امام زمان داشت و در تمام عمر در فراق و انتظار یوسف زهرا(ع) دلی سوزان و اشکی ریزان داشت و از ویژگی‌های آن منتظر راستین این بود که با هر بهانه‌ای دل‌ها را متوجه آن امام مهربان می‌کرد. ایشان 70 جلد کتاب و رساله نوشت که نیمی از آنها به موضوعات مهدویت مربوط می‌شود. از آنجایی که پیش از این، در مقاله دیگری با عنوان «جانِ شیفته» به شرح احوال و آثار این عبدصالح خدا پرداخته شده است، در این نوشتار تنها گزارشی از کتاب «شیوه‌های یاری قائم آل محمّد» آورده می‌شود.


معنای یاری امام زمان(ع)
مرحوم فقیه ایمانی کتاب خود را با این سؤال اساسی شروع می‌کند که: آیا یاری امام عصر(ع) که خود مظهر قدرتِ یزدان و مظهر سیطره و چیرگی خدای جبار است، از طرف ما بندگانِ ضعیف امکان پذیر است؟ در پاسخ، با استناد به آیاتی چند می‌نویسد: «خداوند خود در قرآن کریم فرموده: «إن تنصروا الله ینصرکم و یثبّت أقدامکم؛ اگر خداوند را یاری کنید، او نیز شما را یاری کرده و گام‌هایتان را ـ در سلوک راه حق ـ ثابت و پایدار نگاه می‌دارد». ممکن است این سؤال در ذهن کسی خطور کند که خداوند متعال که خود بی‌نیاز مطلق است و احتیاج و نیاز در ذاتِ مقدّس او راه ندارد و معقول و پذیرفتنی هم نیست؛ چگونه چنین درخواستی را از بندگان خود نموده است؟»

یا در جای دیگر فرموده: «من ذالّذی یقرض الله قرضاً حسناً؛ کیست که به خداوند قرض نیکو بدهد» در پاسخ باید گفت: خداوند از شدت علاقه و محبتی که به اولیای خود دارد، یاری آنها را یاری خود، ظلم به آنها را ظلم به خود، احسان به آنها را احسان به خود فرض کرده و آنان را معیار و ملاک قرار داده تا بندگانش را بیازماید. پس هر کس که ادعای دوستی خدا را دارد باید اولیای او را دوست بدارد، چنانکه در بسیاری از زیارات معصومین(ع) آمده است:

«من أحبّکم فقد أحبّ الله و من أبغضکم فقد أبغض الله؛ کسی که شما را دوست بدارد، خدا را دوست داشته و هر که با شما دشمنی کند، خدا را دشمن داشته است».

پس با توضیحات بالا روشن شد، اگر کسی بخواهد خدا را یاری کند تا مشمول عنایات پروردگار و امدادهای غیبی او واقع شود، باید اولیای او را یاری کند و بدیهی است که سر سلسلة اولیای الهی و محبوب‌ترین افراد در درگاه ربوبی، پیامبر خدا(ص) و اهل بیت(ع) او هستند و آنان سرچشمة همة برکات و واسطة همة فیوضاتِ الهی می‌باشند و آنچه از طرف پروردگار به بندگانش احسان می‌شود به خاطر آنهاست.
و در زمان حاضر ولایت کلیة الهیه و خلافت و وصایت نبویه به وجود مبارک حجت بن الحسن(ع) اختصاص دارد و اوست که واسطة میان خدا و خلق می‌باشد: «و بیمنه رُزق الوری و بوجوده تثبت الأرض و السماء؛ به برکت وجود نازنین اوست که به همة موجودات روزی داده می‌شود و به وجود شریف اوست که زمین و آسمان پایدار مانده است».

پس وظیفة ما در مقابل این همه الطاف و عنایات که از ناحیة مقدس او به ما می‌رسد، شکرگزاری است و کمترین مرتبة شکر آن است که نعمت‌های ولیّ خود را در راه مخالفت با او به کار نبریم و موجباتِ خوشنودی او را فراهم آوریم و او را به هر شکل ممکن یاری دهیم که این خود یاریِ خداست و همان چیزی است که خداوند در برابر آن، وعدة نصرت به بندگانش را داده است.1


انگیزة نگارش کتاب
مرحوم فقیه ایمانی پس از بیان منظور از یاری امام عصر(ع)، در انگیزة تألیفِ خود می‌نویسد: از آنجایی که زنده کردن امر امام زمان(ع) و دعوت و هدایت بندگان به سوی ولایتِ ایشان، نصرت و یاری آن حضرت است ـ و این هدف با تحریر و نشر سخنان اهل بیت(ع) در این موضوع به دست می‌آید، در خاطر قاصر این عبد ضعیف ـ محمّدباقر (فقیه ایمانی) ـ چنین آمد که در ضمن چند ورق، راه‌هایی را که به واسطة آنها، نصرت آن امام مظلوم تحقّق پیدا می‌کند را یادآوری کنم و آن را «لواء الانتصار؛ پرچم یاری» یا: شیوه‌های یاری قائم آل محمّد(ص)، بنامم.2


گزارشی از کتاب
این کتاب در دو فصل نگارش و تدوین یافته است: 1. فصل اوّل در: فضیلت نصرت و یاری اهل بیت(ع) در اخبار و روایات که مؤلف با آوردن احادیث و اخباری فضیلت یاوری اهل بیت پیامبر(ص) را مختصراً بازگو می‌کند؛ 2. فصل دوم کتاب که سایر بخش‌های کتاب را در برمی‌گیرد، در بیان چگونگی و کیفیت نصرت و یاری امام زمان(ع) در امر دین است. این فصل به بیان دوازده کیفیت پرداخته و نگارش یافته است که گزارشی از موضوعات و مطالب آن جهت آشنایی با بیشتر این شیوه‌ها در ادامه می‌آید.

1. یاری امام زمان(ع) با پیشه کردن تقوا: مرحوم فقیه ایمانی در ذیل این شیوه، شانزده راه و روش را برمی‌شمارد که به اختصار به چند مورد آن اشاره می‌شود:

الف) از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین اموری که آن حضرت(ع) از جانب حق تعالی بر عهده دارند، هدایت بندگان و ارشاد آنان به سوی فلاح و صلاح است. پس هرگاه کسی یک نفر از بندگان خدا را هدایت کند یا اینکه خودش را اصلاح نماید و تقوا پیشه کند، به همان مقدار که در هدایت او یا اصلاح خود گام بردارد، امام(ع) را یاری کرده است.

ب) هرگاه مؤمنی به صفتِ تقوا آراسته گردید و آثار کمال از او ظاهر شد، امام(ع) به وجود او افتخار می‌کند و در حقیقت مایة زینت امام(ع) شده است.

ج) هرگاه بندة مؤمنی بر اثر تقوا به درجة کمال رسید، خداوند متعال بعضی از کرامات را گاه گاه از او ظاهر می‌نماید و این ـ ظهور کرامات ـ موجب کمال و استحکام عقیده و معرفت مردم نسبت به امام زمان(ع) می‌شود که اینان که شیعه و دست‌پروردة اویند، چنین‌اند، پس خود او چگونه است.
د) از برترین اقسام یاری امام زمان(ع)، دعا در تعجیل فرج آن حضرت است و بدیهی است که از شرایط استجابت دعا، تقوا است. پس دعا و طلب فرج آن حضرت زمانی واقعاً یاری امام(ع) به حساب می‌آید که بنده، حقیقتاً دارای صفتِ تقوا باشد.3

2. یاری امام زمان(ع) با راهنمایی جاهلان: مرحوم فقیه ایمانی در این باب می‌نویسد: هدایتِ بندگانِ خدا یکی از شئون امامت امام(ع) است، پس هر کس به توفیق الهی بتواند وسیلة هدایتِ گروهی شود، در حقیقت آن حضرت را در امر ترویج و تبلیغ دین یاری کرده و با این عمل نصرت الهی را محقّق نموده است. بنابراین هر کس به هر شکلی که برای او ممکن است باید در راهنمایی افراد گمراه و نادان تلاش کند که این شیوه، از بهترین عبادت‌ها و باعث نزدیکی به پروردگار است و مقصود از زنده کردن [نفس] در این آیة شریفه «و من أحیاها فکأنّما احیی الناس جمیعاً؛4 هر کس نَفْسی را زنده کند، گویا تمام مردم را زنده کرده است» همین هدایت است و این تکلیف بیشتر متوجه علما است.5

3. یاری امام زمان(ع) با تحصیل علوم و معارف دینی: شخص مؤمن با کوشش در فراگیری علوم و معارف دینی، در حقیقت امام عصر(ع) را یاری کرده است، زیرا اوّلاً خودِ انسان از جملة کسانی است که هدایتِ او از شئون امام است، پس همان طور که به هدایت دیگران، یـاری امــام(ع) حاصل می‌شود، فراهم آوردن وسایل هدایت خود نیز یاری آن حضرت به حساب می‌آید، ثانیاً: آمـوختـن علوم دینی، مقدمة راهنمایی خلق است. وقتی نور علم پیدا شد، دیگران نیز از روشنایی آن بهره‌مند می‌شوند و بدین وسیله یاری امام زمان(ع) تحقّق پیدا می‌کند.6

4. یاری امام عصر(ع) با امر به معروف و نهی از منکر: یکی دیگر از راه‌ها و شیوه‌های یاری امام عصر(ع)، انجام دو فریضة امر به معروف و نهی از منکر است که اگر با شرایط آن انجام شود، آثار ظاهری و باطنی را به دنبال دارد. آثار ظاهری این دو فریضه در این راستا این است که: به وسیلة امر به معروف، تارکان کارهای نیکو، آنها را به جا می‌آورند و همچنین با نهی از منکر گناهکاران یا کلّاً گناه را ترک می‌کنند یا کمتر انجام می‌دهند.

و در این آثار ظاهری، نوعی نصرت و یاری امام زمان(ع) نهفته است، زیرا اینها از اموری است که مختص به وجود مبارک امام(ع) است. پس هر کس مؤفق به انجام این امور شود، البته امام را یاری نموده است.
امّا آثار باطنی این دو فریضه این است که: موجب نزول برکات و فیوضات الهی شده و سبب برطرف شدن بلاها و گرفتاری‌ها می‌گردد. که در این آثار باطنی نوعی نصرت امام(ع) نهفته است، زیرا برکات و فیوضات الهی به یُمن وجود مبارک امام(ع) به بندگان می‌رسد، پس هر کس باعث برطرف شدن موانع و سبب ظهور آنها گردد، آن حضرت را در ظهور آثار وجودی ایشان یاری کرده است.7

5. یاری ولیّ امر(ع) از طریق مرابطه: حضرت آیت الله فقیه ایمانی ابتدا «مرابطه» را این‌گونه معنی می‌کند: «مرابطه، یعنی آمادگی و مسلّح بودن در برابر دشمنان اسلام در مرزها» ایشان با آوردن این آیه و تفسیر آن از امام صادق(ع)، یاری امام عصر(ع) به وسیلة مرابطه را چنین می‌نویسند: کلینی در کتاب «کافی» در ذیل این آیة شریفه «إصبروا و صابروا و رابطوا»8 از امام صادق(ع) روایت کرده: یعنی «بر سختی واجبات صبر کنید و یکدیگر را به پایداری در مصایب امر کنید و برای ائمه(ع) مرابطه نمایید».

مؤلف آنگاه مرابطه را در دو قسم این‌گونه تبیین می‌کند: 1. اینکه جمعی از مسلمانان برای حراست از کیان کشور اسلامی پیوسته آماده باشند که یاری امام زمان(ع) بدین شیوه کاملاً واضح است، زیرا حفظ کیان اسلام و مسلمانان از اموری است که به وجود مبارک امام(ع) بازگشت کرده و از شئون امامت است. پس هر کس در این راه تلاش کند، زحمتی از دوش مبارک آن حضرت برداشته، باعث عزّت و شرف ایشان گشته و به نوعی امام خود را یاری کرده است؛
2. قسم دوم مرابطه آن است که شخص مؤمن پیوسته و در همه حال منتظر فرج امام زمان خود باشد و خویشتن را برای شرکت در قیام بزرگ و جهانی آن حضرت ـ هر چند با آماده کردن یک تیر ـ مهیّا سازد که امام صادق(ع) در این باره فرمود: «هر یک از شما [مسلمانان] باید برای قیام قائم آمادگی پیدا کند، اگرچه با داشتن یک تیر باشد».9

6. یاری صاحب الامر(ع) با تقیّه نمودن: تقیّه، یعنی در برخورد با دشمنان آن گونه رفتار شود که جان و مال و آبروی فرد مؤمن و دیگر مؤمنان حفظ شود. مرحوم فقیه ایمانی این نوع یاری را در سه دسته تقسیم نموده، از جمله اینکه چگونه می‌توان به وسیلة تقیّه امام زمان(ع) را یاری کرد؟ وی در پاسخ می‌نویسد: چنان‌که گفته شد «تقیه» در موردی است که شخص مؤمن به علّت انجام یا ترک کاری در معرض خطر [جانی ـ مالی ـ آبرویی و... ] باشد و همچنین آن خطر نسبت به آن حضرت یا شیعیان و دوستان آن حضرت باشد، پس اگر مؤمن در این گونه موارد تقیّه کند در اصل امام خود را در دفع خطر و ضرر یاری کرده است، مانند مواردی که گفتار و کردار بندة مؤمن [خدای ناخواسته] موجب مسخرة دشمنان یا بی‌ادبی جاهلان نسبت به اولیای حق و امامان معصوم(ع) شود.10 مؤلف در ادامه روایاتی را در فضیلت تقیّه و همچنین در نکوهش ترک آن [در جایگاه خود] و اشاراتی به موارد و کیفیت آن آورده است.

7. یاری امام عصر(ع) با دعا در تعجیل فرج آن حضرت: احادیث و روایات دلالت دارد که احقاقِ حقوق الهی و حقوق همة انبیا، اوصیا و اولیا بستگی کامل به ظهور سرشار از سرور حضرت بقیة‌الله(ع) دارد و متوقف بر آن است. همچنین از بسیاری از اخبار و فقرات ادعیه و زیارات استفاده می‌شود که اصل وقوع ظهور آن حضرت یک وعدة تخلف ناپذیر الهی است، ولی زمان وقوع آن حرکت و حادثة عظیم از امور «بداءپذیر» بوده که قابل تعجیل و تأخیر می‌باشد.

از بعضی از روایات این گونه به دست می‌آید که دعای مؤمنان ـ چنانچه با شرایط و آداب کامل باشد ـ تأثیر به سزایی در تعجیل فرج خواهد داشت و روشن است که اگر فعل کسی در وقوع امری تأثیر داشته باشد، به نوعی در آن امر کمک کرده است. نتیجه آنکه: دعای شخص مؤمن جهت تعجیل فرج، در حقیقت، نصرت و یاری امام عصر(ع) است.11

مرحوم مؤلف در ادامة این فصل چنین آورده است: همان طور که دعا موجب تعجیل در فرج است، ترک آن نیز باعث تأخیر در فرج می‌شود. ایشان از طریق استناد به شواهد قرآنی و روایی به تبیین این مهم می‌پردازد. آوردن آیات و روایات و تفسیر و تأویل آنها بر این مطلب تأکید می‌کند.

وی همچنین با آوردن روایاتی مبنی بر اینکه امامان معصوم(ع)، خود گاهی اوقات از شیعیان خود می‌خواستند، که برای حوایج و مهمات آنها دعا کنند، نتیجه می‌گیرد که دعای مؤمن در اصلاح حوایج و برطرف شدن هموم و غموم (ناراحتی‌ها و نگرانی‌های) امامان(ع) تأثیر دارد و این مطلب منافاتی با این قضیه ندارد که امامان با اینکه خود وسیلة همة فیوضات الهی برای دیگران هستند و از هر جهت از دیگران بی‌نیاز می‌باشند [امّا از دیگران درخواست دعا نمایند] چنان‌که خداوند متعال با آنکه غنی بالذات بوده و بی‌نیاز می‌باشد، امّا بندگان را امر به عبادت خود فرموده و همچنین از آنها طلب یاری نموده و حتی قرض خواسته است.

حکمت این امور، آن است که بندگان، خود را در راحتی عقیده و گفتار و در مقام دوستی با او بیازمایند و با انجام این اعمال لیاقت و قابلیت رحمت او را بیابند.12 مؤلف در ادامه، مطالب خواندنیِ خوب و قابل استفاده‌ای را دربارة شرایط دعا و اوقات و مکان‌های آن ذکر می‌کند.

8. یاری امام زمان(ع) به واسطة تمنا و آرزوی یاری ایشان: تمنا و آرزوی یاری امام زمان(ع) هنگامی که با عزم و ارادة حقیقی و اشتیاق قلبی و صدق و یقین باشد در حقیقت یاری امام عصر(ع) است و بر دو قسم است: اوّل، اینکه اشتیاق فراوان و اراده و تصمیم داشته باشد که هرگاه آن حضرت ظهور کنند، ایشان را یاری نماید. دوم، اینکه اندیشة نصرت و یاری اسلام [حقیقتاً] در قلب او باشد و به واسطة خرابی و نابسامانی در اسلام اندوهگین باشد.

فردِ مؤمن، شوق و اشتیاق فراوانی برای نصرت و یاری امام زمان(ع) دارد و چون در خارج، اسباب ظاهری آن مهیّا نیست، همواره آرزوی فراهم شدن زمینة آن را دارد و برای آن بی‌تابی می‌کند. مؤمن منتظر، پیوسته با غم و اندوه همدم است تا به حدّی که حالت ندبه پیدا می‌کند؛ در این صورت است که خداوند به او اجر کامل یاری امام زمان(ع) را عنایت کرده و او را از یاوران
قائم آل محمد(ع) به شمار می‌آورد.13

بندة مؤمن اگر تمنای نصرت و یاری اسلام را داشته و حقیقتاً برای مصیبت‌های اسلام غمناک باشد امّا چون توانایی یاری اسلام را ندارد، به واسطة تمنای آن، در زمرة یاوران واقعی محسوب می‌شود. از آنجا که نصرت و یاری و حفظ اسلام از شئون خاصة امام زمان(ع) است، پس هر کس، به هر عنوان و به هر وسیله‌ای که سعی و کوشش در نصرت اسلام نماید، در حقیقت امام عصر(ع) را یاری نموده است.14مرحوم مؤلف در این باب، روایاتی را دربارة ادخال سرور در قلب مؤمن و رفع گرفتاری‌های مؤمنان و حقوق برادران دینی می‌آورد و از آن نتیجه می‌گیرد که کمک به آنان و یاری رساندن به ایشان، یاری رساندن به امام زمان(ع) است.15
9. یاری حجّت خدا(ع) با انتظار ظهور و فرج آن حضرت: اهمیت انتظار ظهور به حدّی است که منتظر در زمرة مجاهدان و شهدای در حضور امام(ع) به شمار می‌رود. مرحوم فقیه ایمانی این بخش را در سه قسمت سامان داده است: 1. روایاتی که بیان می‌کند که انتظار فرج، فضیلت نصرت و شهادت در راه خدا را دارد. از جمله: در «نورالابصار» از ابی حمزه نقل شده که گفت: به امام صادق(ع) عرض کردم: «فدایت شوم، پیر و ناتوان شده و اجلم نزدیک شده و می‌ترسم پیش از وقوع امر فرج شما بمیرم».

امام(ع) فرمود: «ای اباحمزه! هر کس که ایمان داشته باشد و گفتار ما را تصدیق کند و منتظر فرج ما باشد، مانند کسی است که در زیر پرچم حضرت قائم(ع) شهید شده، بلکه پاداش کسی را دارد که در رکاب پیامبر اکرم(ص) شهید شده است».16 و در روایت دیگری آن حضرت فرمود: «هر کس که در حال انتظار فرج از دنیا برود نزد حق‌تعالی از بسیاری از شهیدان بدر و احد برتر است».17

از این روایات و روایات مشابه آن استفاده می‌شود که خداوند به واسطة انتظار، اجر و پاداش مجاهدان و شهیدان در رکاب حضرت قائم(ع) را مرحمت فرموده و منتظران فرج را در فوج یاوران ایشان محشور می‌فرماید.18 مرحوم مؤلف فصل دوم این باب را به فضیلت‌های انتظار اختصاص داده و احادیثی را در این باره می‌آورد.

3. در بیان معنای انتظار و شرایط و آداب آن: مرحوم فقیه ایمانی در این باب در معنای «انتظار» می‌نویسد: حقیقت انتظار، بر حسب مفهوم لفظی آن، ضدّ یأس است و مراد از انتظار چیزی، آن است که یقین به وقوع آن داشته، چشم به راه آن و امیدوار به وقوع آن باشد. آنگاه ایشان انتظار را به دو مقولة قلبی و بدنی تقسیم می‌کند و می‌نویسد: «انتظار قلبی دارای درجات سه گانه است: الف) یقین داشته باشد که ظهور آن حضرت حق است و واقع خواهد شد و در آن وعدة الهی، تخلفی نیست لذا هر قدر هم در تحقق آن تأخیر شود، ناامید نگردیده و اصل آن را منکر نشود و بداند که اعتقاد به این درجه واجب است و حقیقت ایمان به آن بستگی دارد و نبود آن در باطن امر، موجب کفر و ضلالت است، اگر چه به حسب ظاهر، محکوم به احکام اسلام باشد، چون انکار امر امامت است هر چند در ظاهر اقرار به توحید و رسالت دارد.
ب) ظهور را منحصر به وقت خاصّی نداند که قبل از آن، مأیوس از وقوع آن شود، اعتقاد به این درجه نیز واجب است از این یأس و ناامیدی نهی شده و حرام است و این حرمت و حرام بودن به علّت «تکذیب وقّاتون» است.

ج) به حسب آنچه در روایات آمده، در همه حال منتظر بوده و امید به ظهور داشته باشد و اعتقاد به این درجه، مقتضای کمال ایمان است، زیرا لازمة کمال ایمان شخص مؤمن در این است که فرج را نزدیک بداند و پیوسته چشم به راه بوده و همه وقت منتظر آمدن مسافر خود باشد.19

مرحوم فقیه ایمانی در ادامه دربارة «انتظار بدنی» می‌نویسد: هرگاه انسان مزرعه‌ای داشته، آن را اصلاح کرده، تخم کاشته و آب داده باشد، چون احتمال وقوع آفاتِ زمینی و آسمانی می‌رود، دعا می‌کند و از خداوند متعال حفظ آن زراعت را از آفات طلب می‌کند و با این حال در انتظار زمان رسیدن محصول باقی می‌ماند. همان‌گونه که در نعمت‌های دنیوی، خداوند متعال اسباب را مهیّا کرده و نعمت‌ها را به وسیلة آن اسباب عطا می‌فرماید، همچنین برای تعجیل در ظهور امام ـ که وسیلة ظهور همة نعمت‌هاست ـ اسبابی مقرّر فرموده که به دست خود بندگان است و آن اسباب عبارت از تقوا و اعمال صالح است. گناهان بندگان، افشا کردن اسرار آل محمد(ص) و تقیّه نکردن از دشمنان از اموری است که خود امر فرج را به تأخیر می‌اندازد، لذا بندة مؤمن باید با توبه از همة گناهان، دفع آفات را طلب کند و در انتظار زمان رسیدن محصول یعنی روز ظهور و فرج امام باقی بماند. این حالت، انتظار کامل بدنی بوده و از لوازم کمال ایمان است.20

مؤلف به دنبال بحث مهمّ انتظار، به شرایط آن می‌پردازد و دو شرط مهم را برای آن ذکر می‌کند: 1. خلوص نیت، 2. صبر و شکیبایی. ایشان در بحث صبر به اقسام و درجات آن اشاره کرده و مطالب مفیدی را می‌آورد و رشتة بحث را به آداب انتظار گره زده، می‌نویسد: مؤمن هرگاه واقعاً انتظار ظهور مولای خود را دارد و حقیقتاًَ مشتاق دیدار آن طاووس کبریایی است و درک حضور او را آرزو دارد، باید بعد از تحصیل انتظار، کوشش نماید تا باطن خود را به محاسن و مکارم اخلاق زینت دهد و ظاهر خود را به آداب و سنن نبوی(ص) از قبیل انجام نوافل و مستحبّات و ترک مکروهات آراسته گرداند.21

مؤلف دامنة بحث را با علایم انتظار فرو چیده و در این باب دو مطلب مهم را خاطر نشان می‌کند و آن اینکه: از آشکارترین علامت‌های انتظار دو چیز است: 1. اشتیاق قلبی: زیرا هر چه محبوب در نظر حبیب عزیزتر و محبت حبیب نسبت به او بیشتر باشد، اشتیاق او به دیدار محبوب زیادتر می‌شود و هر چه آتش اشتیاق شعله‌ورتر شود، فراق دوست تلخ‌تر خواهد شد و هر چه مفارقت درازتر گردد، غم و اندوه فراوان‌تری به دنبال خواهد داشت به حدّی که باعث بکاء و گریه، بلکه موجب جزع و ندبه می‌شود.22

2. دومین علامت و نشانة انتظار، عزلت و دوری از نامحرمان و همچنین کمی گفتار و دوری از مطالب بیهوده است. پس هر کس این آثار را در وجود خود به صورت بیشتر و کامل‌تر از نظر ظاهری و باطنی داشته باشد، نشان آن است که مقام اشتیاق و حقیقت انتظار او برای ظهور و فرج مولای خود و زیارت جمال نورانی او کامل‌تر است.23

بنابراین هرگاه بنده‌‌ای به اندازة توانایی خویش در نصرت و یاری امام زمان(ع) کوشش کند و فرج آن حضرت را انتظار کشد، چنین شخصی در زمرة یاوران آن حضرت قرار می‌گیرد.24

10. یاری امام زمان(ع) با طلب آمرزش برای مؤمنان: یکی دیگر از راه‌های نصرت و یاری امام(ع) طلب آمرزش برای همة اهل ایمان است؛ چه در حال حیات بوده یا اینکه از دنیا رفته باشند. در اخبار زیادی نقل شده است که دعای مؤمن در حقّ دیگر مؤمنان و در غیاب آنان مستجاب است و از جمله دعاهایی است که رد نمی‌شود. پس هرگاه مؤمنان علاوه بر توبه از جانب خود، برای دیگر مؤمنان طلب آمرزش نمایند، کمال امیدواری است که این توبه و دعا و آمرزش مورد قبول درگاه الهی شده و به واسطة آن، فرج نزدیک‌تر شود و واضح است که هرگاه مؤمنان هر زمان بدین شکل توبه و دعا کنند و آن، مورد قبول حضرت حق واقع شود، چنین توبه و دعایی وسیلة تعجیل فرج شود و این معنای نصرت کامل امام عصر(ع) است.25

مرحوم فقیه ایمانی در ادامه دربارة فواید دعای فردی ـ در صورتی که دعای جمعی اتفاق نیفتد ـ می‌آورد: «در چنین زمانی که مولای ما(ع) مظلوم واقع شده‌اند و حقّ الهی ایشان ـ که تصرّف در جمیع امور بندگان است ـ به علّت طغیان ظالمان و سرکشی اشرار و کمی یاوران و انصار غصب گردیده است، توبه و دعای مؤمنان، نوعی نصرت برای ایشان است و این نوع کمک مقدور همة بندگان نیز است و اگر همگی این نوع نصرت و یاری را انجام می‌دادند، رفع مظلومیت از آن حضرت می‌شد، امّا مادامی که توبه و دعای جمعی اتفاق نیفتاده است هر کس باید عمل به تکلیف واجب خود کند تا در زمرة انصار واقعی آن حضرت به شمار آید.26

11. یاری آخرین حجّت خدا(ع) با یاری سیدالشهداء(ع): این بخش، آخرین بخش کتاب بوده و کتاب که در 12 قسمت به تعداد امامان معصوم(ع) نگارش یافته، به پایان می‌رسد. مرحوم مؤلف این بخش را از دیگر بخش‌های اشاره شده، برتر و ارزشمندتر دانسته و برای اهمیت آن سه مطلب را مورد اشاره قرار داده است.

الف) دلایلی عقلی و نقلی بر این موضوع وجود دارد که نصرت و یاری سیدالشهداء(ع) همان نصرت و یاری امام عصر(ع) است، از جمله: نقل روایتی از امام حسین(ع) که در کربلا به اصحاب خود فرمود: «هر کس ما را با جان خود یاری کند در درجات برتر بهشت با ما خواهد بود». جدّ بزرگوارم رسول خدا(ص) فرمود: «فرزندم چنین در کربلا در حال تنهایی و تشنگی شهید خواهد شد، هر کس او را یاری کند، مرا و فرزندش حضرت قائم(ع) را یاری کرده است».27 مفهوم فرمایش پیامبر خدا(ص) این است که به یاری امام حسین(ع)، یاری حضرت صاحب الامر(ع) حاصل می‌شود و تبیین مطلب چنین است: «زیرا از وجود مبارک سیدالشهداء(ع)، نصرت و یاری کامل، نسبت به خداوند متعال در امر دین مبین ظاهر و آشکار گردید به طوری که آن درجة محبت و نصرت از احدی از انبیا و اولیا از اولین و آخرین ظاهر نشده است. ـ اگرچه اهل بیت ـ از پیامبر اکرم(ص) تا حضرت قائم(ع) ـ از نظر کمال معرفت و خلوص محبت به اندازة کمال حسینی یا کامل‌تر از آن حضرت بودند؛ اما در مقام ظهور و بروز درجات محبت و نصرت حضرت احدیت، حضرت اباعبدالله(ع) از دیگر اولیا ممتاز شدند ـ [به همین علّت] هم خداوند متعال در مقام عطایای خاصة خود نسبت به آن حضرت، قلوب بندگان، حتی اولیا و انبیای مرسل خود را ـ از اولین و آخرین ـ مجذوب ایشان گردانید.

همچنین به همین دلیل است که دوستی سیدالشهداء(ع) به منزلة محبت به همة اهل بیت(ع) و زیارت ایشان، زیارت همه و گریه بر ایشان، گریه بر همه و ادای حقّ ایشان، ادای حقوق همة امامان(ع) و نصرت و یاری ایشان، نصرت و یاری همة اهل بیت(ع) است. پس هر کس در هر زمان و با هر عنوان، امر و اهداف سیدالشهداء(ع) را زنده نماید و ایشان را نصرت و یاری کند؛ امر و اهداف حضرت قائم(ع) را زنده گردانیده و [در حقیقت] آن حضرت را یاری نموده و در زمرة یاران آن جناب داخل گردیده است، زیرا در این زمان خونخواه و صاحب مصیبت عظمای او در عالم، کسی جز وجود مبارک حضرت صاحب العصر و الزمان(ع) نیست و روشن است که حضور در عزای او و همراهی با صاحب سوگ، نوعی یاری نمودن او به شمار می‌رود.28

آیت الله میرزا محمد باقر فقیه ایمانی(ره) کتاب «لواء الإنتصار» یا شیوه‌های یاری قائم آل محمد(ع) را با ذکر مطالبی پیرامون فضایل زیارت و آداب و شرایط و حدود و اوقات زیارتی سیدالشهداء(ع) به پایان می‌برد. گفتنی است که این کتاب به علّت شیوه‌های نوین و دسته‌بندی مطالب و نکته‌های ناب فراوانی که در آن وجود دارد، یک بار برگزیدة جشنوارة برترین‌های فرهنگ مهدویت گردیده است. خواندن چندین بارة این کتاب نفیس را به همة علاقه‌مندان معارف مهدوی توصیه می‌کنیم و این گزینش و گزارش را با آرزوی ظهور سرشار از سرور امام عصر(ع) و شادی روح این فقیه دلدادة امام زمان(ع) پایان می‌بریم.


عبدالحسن ترکی

پی‌نوشت‌ها:

1. فقیه‌ایمانی، محمّدباقر، شیوه‌های یاری قائم آل محمد، صص 11 و 12.
2. همان، ص 12.
3. همان، صص 23 و 32.
4. سورة مائده، آیة 32.
5. شیوه‌های یاری و قائم آل محمد، صص 33 ـ 34.
6. همان، ص 37.
7. همان، صص 39 ـ 40.
8. سورة آل عمران (3)، آیة 200؛ کافی، ج 2، ص 81، ح 2.
9. غیبت نعمانی، ص 320.
10. شیوه‌های یاری قائم آل محمد، ص 47.
11. همان، صص 57 ـ 58.
12. همان، صص 65 ـ 66.
13. همان، صص 89 ـ 90.
14. همان، صص 92 ـ 93.
15. همان، صص 95 ـ 96.
16. تفسیر برهان، ج 4، ص 293، ح 9.
17. کافی، ج 1، ص 334، ذیل ح 2.
18. شیوه‌های یاری قائم آل محمد، ص 114.
19. همان، صص 118 ـ 121.
20. همان، صص 121 ـ 122.
21. همان، ص 133.
22. همان، ص 134.
23. همان، ص 135.
24. همان، ص 138.
25. همان، صص 140 ـ 141.
26. همان، صص 142 ـ 143.
27. ر.ک: شوشتری، شیخ جعفر، فوائد المشاهد.
28.  شیوه‌های یاری قائم آل محمّد، صص 152 ـ 155.