درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

عکس مدینه را که به دیوار می زنم

عکس مدینه را که به دیوار می زنم

پشت بقیع می روم و زار می زنم

حالا که شعر آمد و بغض مرا شکست

حرف از نگفته های تو بسیار می زنم

شکرانه ی نفس زدن بین روضه ها

هر لحظه نام فاطمه را جار می زنم

هرجاکه، مادری به زمین می خورد فقط

با دست چاره بر سر ناچار می زنم

وقتی که صحبت از در و دیوار می شود

دیوانه وار بر در و دیوار می زنم

حس می کنم شکستگی سینه تورا

سینه میان کوچه که هر بار می زنم

حجم تمام سینه من تیر می کشد

وقتی گریز روضه به مسمار می زنم

گاهی کبوترانه به قم پرکشیده و

از دوری مزار شما زار می زنم

امنیّت در حکومت مهدوی

امنیّت در حکومت مهدوی

مردم در زمان غیبت تنها دو حرف از 27 حرف علم را آموخته‌اند. امام مهدی(عج) با ظهور خود تمام حروف را در میان مردم منتشر می‌کند. در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: «علم و دانش 27 حرف است. آنچه تا کنون همة پیامبران آورده‌اند جز دو حرف بیشتر نیست و مردم تا امروز جز دو حرف از علم آگاهی ندارند. وقتی قائم قیام کند، 25 حرف دیگر را آشکار و در میان مردم پخش می‌کند و آن دو حرف را به آن ضمیمه می‌نماید و 27 حرف علم در میان مردم پخش می‌شود.«

امنّیت اجتماعی
در روایتی آمده است: «بدانید آن کس از ما که فتنه‌های آینده را دریابد، با چراغی روشنگر در آن گام می‌نهد و بر همان سیره و روش پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) رفتار می‌کند تا گره‌ها را بگشاید، بردگان و ملت‌های اسیر را آزاد نماید، جمعیّت‌های گمراه و ستمگر را پراکنده و حق جویان پراکنده را جمع آوری کند. او سال‌های طولانی در پنهانی از مردم به سر می‌برد؛ آن چنان که اثرشناسان اثر قدمش را نمی‌شناسند گرچه در یافتن اثرها و نشانه‌ها تلاش فراوان می‌کنند. سپس گروهی برای در هم کوبیدن فتنه‌ها آماده می‌گردند و چونان شمشیرها صیقل می‌خورند. دیده‌هایشان با قرآن، روشنایی می‌گیرد و در گوش‌هایشان تفسیر قرآن طنین افکند و در صبح گاهان و شام گاهان جام‌های حکمت سر می‌کشند».1
آنگاه که حضرت ظهور کرد... علم و دانش در دل‌های مؤمنان قرار می‌گیرد تا جایی که مؤمنی نیازمند دانش برادرش نمی‌شود
مرور تاریخ بیانگر بحران‌های داخلی و بین‌المللی است که ریشه در قومیّت‌گرایی، تعصّبات نژادی و نبود هدایت واحد دارد. آنچه زیبا و امید بخش به نظر می‌رسد، تجلّی و تحقّق حضور مردی است که در آینده‌ای نزدیک به این مسائل پایان می‌بخشد. در عرصة حکومت مهدوی آنچه مایة ارزش و تعالی بشر است، تقوا و اسلام است. کرامت انسانی در این نظام بر پایة ایمان و عمل صالح است. این ملاک ارزشی، هویّت دینی واحد به مردم می‌بخشد که در هم شکنندة هویت‌های کاذبی چون ناسیونالیسم که نتیجة تلاش بشری برای ایجاد همرنگی در درون ملّت‌هاست یا جنبش فمنیسم که به دنبال تعریف هویّت بر مبنای جنسیّت و وارد کردن آن به عرصة سیاست و قدرت است، خواهد بود.
امام رضا(ع) در تفسیر آیة «وَ لَهُ أَسْلَمَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ طَوْعًا وَ کَرْهًا وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ؛2 هر که در آسمان‌ها و زمین است ‏خواه و ناخواه سر به فرمان او نهاده است و به سوی او بازگردانیده می‏شوید.» فرمود: «در شأن قائم فرود آمده است. زمانی که خروج کند، یهود و نصارا و آفتاب‌ پرستان و زندیقان و مرتدان و کافران، شرق و غرب زمین را گرفته باشند؛ پس اسلام را بر آنان عرضه می‌‌دارد. هر کدام که اسلام آورد، او را به نماز خواندن و دادن زکات و آنچه مسلمانان به آن مأمور می‌باشند، امر می‌‌کند و هر‌ که اسلام نیاورد، گردن او را می‌‌زند تا آنکه در مشرق و مغرب کسی نماند، مگر آنکه خدا را به یگانگی بشناسد.»3
حاکم شدن کلمة توحید بر تمام سرزمین‌ها، وحدت و یگانگی هویّتی را بر بشر حاکم می‌کند و امّت اسلامی به تمام معنای کلمه به وجود می‌‌‌آید. پیامد این امر، کنار گذاشتن اختلافات قومی و تعصّبات نژادی و خروج از بحران‌های اجتماعی است. 

امنّیت فرهنگی و معنوی
فرهنگ، از موضوعات مهم عرصة‌ اجتماعی و مسائل امنّیتی است. با مطرح شدن بحث جهانی ‌شدن و خطر یک‌ پارچه‌سازی فرهنگی، همچنین شکستن مرزهای امنّیتی به وسیلة وسایل ارتباطی، اهمّیت این حوزه افزون‌تر گردیده است. در اصطلاح کلّی فرهنگ، به مجموعه‌ باورهایی اطلاق می‌شود که در ذهن افراد جامعه نهادینه شده است. بنابراین، می‌‌توان گفت که نقش تک‌ تک افراد جامعه و طبایع آنها در شکل‌ گیری هر تفکّر و فرای آن، فرهنگی برجسته است.
علوم بشری همواره در تغییر و تحوّل است و نمی‌تواند حکم قطعی در مورد مسائل ارائه دهد؛ زیرا عقل بشری بر علوم و قوانین طبیعی احاطة کامل ندارد و همه چیز را با تجربه می‌آموزد. به طور کلّی حوزة علوم بشری همواره با ناامنی‌های فکری و دگرگونی‌ها رو به روست، اگر چه طبع بشری، در شکل‌گیری فرهنگ‌‌ها یا ناامنی‌های اجتماعی دخیل است، با توسعة‌ آموزشی، اخلاقی و مذهبی، می‌‌توان امیدوار بود که بشر جایگاه اصلی خود را بشناسد و اصول اخلاق و ارزشی را در جامعه اجرا کند. با ظهور امام که حکومت عدل الهی بر پا می‌شود، اسلام که بر طبق روایات جز اسمی از آن در آخرالزّمان باقی نمی‌ماند، احیا و زنده می‌شود: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ ‏بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ؛ او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند».4
در روایتی نیز آمده است که: «هنگامی که قائم قیام کند ـ هر کس اهل هر دینی باشد ـ به اسلام گرایش پیدا کند و به آن ایمان آورد.»5
آگاهی و معرفت از لوازم اصلی تأمین امنّیت فرهنگی است. با زنده شدن اسلام و برپایی حکومت الهی، طبیعت بشر به جایگاه اصیل خود ـ مقام خلیفـ[ اللّهی ـ واقف می‌شود. آنگاه فرهنگ غنی اسلامی بر پا می‌شود و آرامش و طمأنینه فرهنگی و معنوی باز خواهد گشت.
در دنیای زر و زور و تزویر کنونی که تبلیغات فریب افکار عمومی و شعارهای دروغین در قالب ارزش‌ها نقش مهمّی یافته و ابرقدرت‌های جهانی با بهره‌گیری از این راهکارها اعمال ننگین خود را ارزشمند و منطبق بر عدالت جلوه می‌دهند. ظهور امام می‌تواند چنین راه دشواری را بر بشر هموار کند. امام باقر(ع) در تفسیر آیة 41 سورة حج می‌فرماید: «این آیه در مورد آل محمّد و مهدی و یاوران آنهاست که خداوند آنان را مالک شرق و غرب زمین می‌گرداند و دین را آشکار می‌سازد و به وسیلة او و یارانش، بدعت‌ها را نابود می‌کند؛ همانطور که بی‌خردی را به وسیلة حق نابود نمود و چنان کند که اثری از ستم دیده نشود و به نیکی‌ها فرمان می‌دهد و از زشتی‌ها جلوگیری می‌کند.»6

امنّیت علمی
بشر در طول ادوار مختلف با کشف قوانین طبیعی پا به عرصة علوم طبیعی گذاشت و با بهره‌مندی از عقل و استعدادها و توانایی‌های ذاتی توانست بر نظام طبیعت چیره شود؛ امّا علوم بشری همواره در تغییر و تحوّل است و نمی‌تواند حکم قطعی دربارة مسائل ارائه دهد؛ زیرا عقل بشری بر علوم و قوانین طبیعی احاطه کامل ندارد و همه چیز را با تجربه می‌آموزد. به طور کلّی حوزة علوم بشری همواره با ناامنی‌های فکری و دگرگونی‌ها
رو به روست. با این گستردگی علوم، مردم در زمان غیبت تنها دو حرف از 27 حرف علم را آموخته‌اند. امام مهدی(عج) با ظهور خود تمام حروف را در میان مردم منتشر می‌کند. در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: «علم و دانش 27 حرف است. آنچه تا کنون همة پیامبران آورده‌اند جز دو حرف بیشتر نیست و مردم تا امروز جز دو حرف از علم آگاهی ندارند. وقتی قائم قیام کند، 25 حرف دیگر را آشکار و در میان مردم پخش می‌کند و آن دو حرف را به آن ضمیمه می‌نماید و 27 حرف علم در میان مردم پخش می‌شود.»7
در روایت دیگر نیز آمده است: «آنگاه که حضرت ظهور کرد... علم و دانش در دل‌های مؤمنان قرار می‌گیرد تا جایی که مؤمنی نیازمند دانش برادرش نمی‌شود.»8
زمانی که قائم(ع) قیام کند، با حکم داوودی میان مردم حکم می‌کند و نیازی به گواه ندارد. خدای تعالی به او الهام می‌نماید او با علم خود حکم می‌کند و هر پرسشی را پاسخ می‌گوید. او با فراست و زیرکی دوست را از دشمن باز می‌شناسد.
علمی که امام مهدی(عج) به مردم عرضه می‌کند، علم الهی است و قطعیت و ثبات به همراه دارد، نه شکاکیت و نسیبت را، در نتیجه آرام بخش فکری است.

امنّیت قضایی و حقوقی
حقوق بشر از جمله موضوعات و مجادلات جهانی است که حتّی دستاویز قدرت‌های بزرگ برای پیگیری اهداف شوم و توسعه‌طلبانه قرار گرفته است. تدوین حقوق بشر و تشکیل دادگاه‌های کیفری در بسیاری موارد دچار نقصان‌های جدّی است؛ زیرا عقل بشر قادر نیست بر همة ابعاد وجود احاطه یابد و ممکن است اشتباه کند یا منافع شخصی را در تدوین قواعد و تشکیل دادگاه لحاظ کند.
عدالت، وجدان، ایمان، سعة صدر و ... از عناصر مهم و کلیدی در حوزة قضاوت هستند. امام علی(ع) تضمین امنّیت قضایی افراد در جامعه را مستلزم رعایت سه اصل انتخاب قاضی، شرایط قاضی و وظایف دولت در برابر قاضی می‌داند.9
بی شک حاکمیّت الهی از نظر قواین و اجرای آنها مشکل نخواهد داشت؛ زیرا قوانین الهی کامل‌ترین و جامع‌ترین قوانین است و مجری آنها در حکومت امام مهدی(عج)، شخص امام است که منتخب الهی است. امام صادق(ع) فرموده است: «زمانی که قائم قیام کند، با حکم داوودی میان مردم حکم می‌کند و نیازی به گواه ندارد. خدای تعالی به او الهام می‌نماید  او با علم خود حکم می‌کند و هر پرسشی را پاسخ می‌گوید. او با فراست و زیرکی دوست را از دشمن باز می‌شناسد.»10
در حکومت امام مهدی(عج) قوانین به بهترین نحو اعمال می‌شود و دست هر صاحب نفوذ منفعت طلبی کوتاه خواهد شد.

زهرا رضائیان
پی نوشت‌ها:
1. نهج البلاغه، خ 15.
2. سورة آل عمران(3)، آیة 83.
3. بحار الانوار، ج 52، ص 340.
4. سورة صف(61)، 9.
5. مستنبط، احمد، قطره‌ای از دریای فضایل اهل بیت(ع)، ج1، ص 735.
6. تفسیر قمی، ص 441.
7. بحارالانوار، ج52، ص 336.
8. قطره‌ای دریای فضایل اهل بیت(ع)، ج2، ص 784.
9. فصل نامة علوم سیاسی، ش 34، ص261.
10. مستدرک الوسایل، ج4، ص304.

فرماندهان آخرالزّمانی شیطان

یکی از ابزار‌های کهن و قدیمی شیطان استفاده از ابزار بدل‌سازی و نسخة بدل حقایق است. افرادی که بخشی از حقایق را می‌فهمند نه کلّ آن را به همان اندازه حقیقت را پذیرفته و از بقیّه‌اش بی‌خبر می‌ماند یا با توجّه به کم اطّلاعی نسبت به بقیّة موضوع موضع‌گیری می‌کند. جریان‌های مدّعیان نبوّت، امامت، مهدویّت و معنویّت در طول قرن‌ها آدمیان بسیاری را به خود مشغول ساخته و آنها را یا از مسیر حق و حقیقت خارج ساخته‌اند یا حتّی در موارد متعدّد به ورطة هلاکت انداخته‌اند.
این جریان در طول قرن‌ها سیر رو به تزایدی داشته و این روزها شاهد چنان جریانی از مدّعیان مهدویّت و معنویّت شده‌ایم که اگر این دوره را دوره و عصر مدّعیان و فرقه‌ها بنامیم، سخن به گزاف نگفته‌ایم. فعّالیت بیش از دوهزار فرقه، تنها در ایران شاهدی بر این مدّعاست.




مدّعیان معاصر
در سال‌های اخیر، رواج پدیدة اوهام و خرافه، رونق بازار عرفان‌های مجازی و معنویّت‌های فانتزی، گسترش طریقت‌های منهای شریعت، رشد شبه‌عرفان‌های ژله‌ای با رنگ و بوی شهوت، شهرت و ثروت و گرمی بازار مکّارة مدّعیان دروغین به ویژه متمهّدان و مدّعیان دروغین مهدویّت رشد فزاینده و نگران کننده‌ای یافته است.
باید اذعان نمود که این روند، مختص به ایران یا کشور‌های اسلامی نیست بلکه گرایش به معنویّت‌های مجازی در مغرب زمین نیز، رونق گرفته است؛ زیرا معنویّت، گمشدة دنیای معاصر است. واقعیّتی به نام خلأ معنویّت، به رغم احساس شدید تشنگی انسان معاصر به حقایق ماورای طبیعت، هم‌دست قدرت‌های سیاست‌پیشه را برای بهره برداری از این خلأ باز می‌نهد و هم تشبّث به هر حشیش یا سیراب شدن با هر سرابی را برای این انسان حیران توجیه می‌کند.
نسل تشنة معنویّت، عطش خود را با سراب‌های عرفان‌نما فرو می‌نشاند. در بازار گرم مدّعیان، بنجل‌های خرافه و عرفان‌های بدلی، فرصت عرضه می‌یابند و این سیکل عرضه و تقاضا تا همواره وجود جهل و ظلم در جهان ادامه خواهد داشت. میلتون، یکی از محقّقان حوزة جامعه شناسی ادیان نو پدید می‌نویسد: بیش از دو هزار فرقة معنویّت گرا در آمریکا و بیش از دو هزار جریان معنویّت‌جو در اروپا هست که درصد کمی از آنها مشترکند.

زمینه‌های ادّعا
زمینه‌های مختلفی باعث ظهور و بروز جریان‌های مدّعیان می‌شود که در اینجا به مهم‌ترین آنها اشاره می‌کنیم:

نجات باوری مهدوی
موضوع مهدویّت پتانسیل فوق‌العادّه قوی‌ای دارد که در دوره‌های مختلف مورد سوء استفادة طمّاعانی قرار گرفته که آن را به نفع خود مصادره کرده‌اند. مشهورترین حالت این ماجرا را در جریان مهدی سودانی می‌توان دید که با استفاده از این پتانسیل فوق‌العادّه مدّت‌ها مقابل استعمار انگلیس ایستاد و به اهداف خود نائل شد.

جهل و نادانی مردم
در طول تاریخ اسلام تنها کسانی با مدّعیان همراه شده‌اند که دچار جهالت اختیاری یا اجباری بوده‌اند؛ کسانی که می‌توانسته‌اند با مراجعه به ائمه(ع)، علما و مراجع، حتّی کتاب‌های حدیثی و منابع، راه را از چاه و سره را از ناسره تشخیص دهند؛ امّا با تنبلی و کوتاهی یا جبر زمانه و هجمة رسانه‌ای (مانند شام دورة معاویه) به جهالت خود دامن زده است و مشکل خویش را پایان نبخشیده است.

نابه‌سامانی‌‌های اجتماعی و اقتصادی
برای برون‌رفت از مشکلات و بحران‌های اجتماعی که تبدیل به معضل و مصیبت لاینحل می‌شود هرکس به فراخور آنچه به ذهنش می‌رسد و گمان می‌کند، می‌تواند چاره‌ساز باشد راه حلّی ارائه می‌کند در این میان بسته به شرایط اجتماعی و با فراهم بودن دو شرط قبلی یکی از راه‌هایی که مستمسّک افراد مختلف قرار می‌گیرد موضوع مهدویّت است که با انگیزه‌هایی که از این پس خواهیم دید، طرح می‌شده‌اند.

انگیزه‌های ادّعا
آنان که مرکب شیطان می‌شوند و اجازه می‌دهند شیطان با ابزار ادّعا بر آنها سوار شود انگیزه‌ها و اهداف مختلفی دارند و نمی‌توان همه را با یک چوب راند:


1. ثروت طلبی
یکی از شایع‌ترین انگیزه‌های ادّعا برای جذب افراد به سمت خود، انگیزه‌های مالی و مادّی است. لابه‌لای شکایات فریب‌خوردگان مشاهده می‌شود که مدّعیان به بهانة بخشش گناهان!، حلّ مشکلات، جلب رضایت امام زمان(ع)! و ... از مخاطبان خود پول درخواست می‌کرده‌اند. برخی از مدّعیان هم برای پاک شدن مریدان خود ده‌ها میلیون تومان از آنها می‌گرفتند و خرج سفر‌های خارجی می‌کرده‌اند تا در سواحل «مدیترانه» اسباب رضایت امام زمان! را از مریدان خود فراهم آورند!
2. شهرت طلبی
کم نیستند افرادی که از شهرت و مشهور شدن خوششان بیاید. انگشت‌نما شدن یکی از اسباب بسیار محبوب و مطلوب شیطان است و معمولاً برای افرادی کارا می‌افتد که در مقاطع مختلف زندگی اعم از کودکی و بزرگسالی دچار سرخوردگی، تحقیر و عقده‌های شخصیتی هستند. در عصر ارتباطات و با تغییر فرهنگ اخلاقی اتّفاق افتاده در میان مردم ناشی از سلطه رسانه‌ها، این فرهنگ و آسیب خیلی جدّی‌تر خود را نشان داده است. عدّه‌ای با استفاده از ابزار فیلم و سریال و جمعی به بهانة مسابقات حرفه‌ای ورزشی شهوت شهرت طلبی خود را ارضا می‌کنند؛ امّا عدّه‌ای که نمی‌توانند از این ابزارها برای این میل نفسانی خود استفاده کنند به راهکار‌های دیگری دست می‌یازند که یکی از آن راه‌ها ادّعاست: شهرت به کرامت، ارتباط با خدا و امام زمان(ع) و... همچنین اجابت دعا، شفای بیماران و... البتّه برخی از اینان در ارتباط با جنّیان ممکن است تا حدّی برخی از این قدرت‌ها را هم به دست بیاورند که هرگز دلیل حقّانیت آنان نمی‌تواند به شمار آید.


3. مقام دوستی
میل به پست و مقام و امضا که در ادبیات روایات از آن به حبّ جاه و مقام یاد می‌شود یکی از آفات و آسیب‌های دیرینة حیات آدمی بر زمین خاکی است که در نتیجة آن خون‌های بسیار بر زمین ریخته شده و روابط خویشاوندی و دوستانة زیادی بریده شده و اموال زیادی بر باد رفته است. بسیاری از جنگ‌های تاریخ، رقابت بر سر قدرت بوده است. وعده‌های دروغ ایّام انتخابات در تمام دنیا و آنچه از آن امروزه با زیرآب زنی یاد می‌شود و در قدیم‌الایّام به سخن‌چینی و نمّامی شهرت داشت همه بر این مبناست که عدّه‌ای به دنبال کسب مقام و قدرتند و حاضرند به هر قیمت آن را به دست آورند.
4. بحران اخلاقی ـ جنسی
بخشی از این طیف سوء رفتارها به آنانی اختصاص می‌یابد که از اعتماد طرف مقابل خود سوء استفاده می‌کنند. این سوء استفاده از اعتماد در کلاس‌های درس و جا‌های مشابه آن اتّفاق می‌افتد.

5. عقده‌های شخصیّتی و کمبود محبّت (محبوبیّت طلبی)

یکی از عقده‌های شخصیّتی کمبود محبّتی است که به واسطة بی‌مهری والدین، برادران و خواهران در دوران کودکی یا همسر در سنین بزرگسالی و پس از ازدواج برای افراد به وجود می‌آید. عدّه‌ای از مدّعیان دوست دارند محبّت دیگران را از طرق مختلف شفاهی، دریافت هدیه و ... تجربه کنند. از جمله راه‌های جلب محبّت دیگران ادّعاهاست. وقتی کسی خود را محبوب امام زمان(ع) و خدا نشان دهد به راحتی می‌تواند محبّت دیگران را به سمت خود جلب کند.

6. مأموریت از شرق، غرب یا یهود
دشمنان مسلمان از ترفند‌های مختلفی برای تضعیف سپاه حق استفاده می‌کنند. جریان مدّعیان، فواید قابل توجّهی در این راستا می‌تواند برای آنان به بار بیاورد. وهّابیت ترکیب اسلام سنّی با خشونت و ظاهرگرایی یهود است و بهائیّت نسخة یهودی شدة باور‌های شیعی است که در بستر شبه قارّه به شکل قادیانیّه به چشم می‌خورد. هرسه این جریان‌ها با برنامه‌ریزی غربیان شکل گرفته و کتاب‌های «تاریخ جامع بهائیّت» نوشتة آقای بهرام افراسیابی و نیز «خاطرات مستر همفر در کشور‌های اسلامی» به خوبی این مدّعا را ثابت می‌کند. البتّه این جریان محدود به سال‌های ظهور این فرقه‌ها نمی‌شود و این سیاست این روزها همچنان دنبال می‌شود و افرادی که هوس شهرت، ثروت، قدرت و شهوت باشند انجام این مأموریت را متقبّل شده و زمینة فریب دیگران را فراهم می‌آورند.
7. مأموریت و ترس از ناحیة جنّیان
برخی از اشتباهات و معاصی دیوار‌های موجود میان ما و عالم جن را برمی دارد و زمینة ورود، تأثیر و سلطة جنّیان را بر فرد فراهم می‌آورد. برای نمونه در مقدّمة ماجرای ادّعا‌های علی محمّد باب ترس طلبة نجفی از جنّی ماجرا کاملاً مشهود است. همچنین در کتاب‌های مربوط به جنّ، داستان‌هایی را می‌توان یافت که آنان افراد را تحت سلطة خود در آورده و از آنان درخواست‌های عجیب و گاه پرمخاطره داشته‌اند.

منشأ ادّعا
انسی(خود فرد و دیگر انسان‌ها)
مبنای اصلی ادّعا هوای نفس و حبّ دنیاست؛ امّا گاه خود فرد فریب دنیا را خورده و اسیر آن می‌شود و گاه اطرافیان او را فریب داده و به وادی هلاکت و گمراهی می‌افکنند.
دیگر انسان‌ها که زمینه‌ساز ظهور مدّعیان می‌شوند گاه از آشنایان هستند و گاه افرادی که با یک یا چند واسطه از ناحیة دشمنان، خود را به او نزدیک کرده‌اند تا او را فریب داده و ابزار دست خود کنند.آمریکا، اسرائیل و نظام یهود و انگلیس از بارزترین دشمنان سیاسی و عقیدتی هستند که در راستای مقابله با فرهنگ تشیّع یا نظام جمهوری اسلامی افراد را اجیر خود می‌کنند.

جنّی
قرآن به صراحت و به نقل از جنّیان از موضوع یاری جستن برخی از انسان‌ها از آنان پرده برمی‌دارد:
«وَ أَنَّهُ کانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ یَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً؛1 و مردانی از آدمیان به مردانی از جنّ پناه می‏بردند و بر سرکشی آنها می‏افزودند.» برخی از مدّعیانی را که این روزها بازار نسبتاً داغی هم برای خود به راه انداخته‌اند به استناد محتوای ادّعاهایشان و نیز توانایی انجام برخی امور غیرعادی را می‌توان متأثّر از رابطه با جنّیان دانست. بنابر ماجرایی که مرحوم آیت الله علی اکبر نهاوندی در کتاب شریف و ارزندة «العبقری الحسان» نقل کرده، داستان علی محمّد باب علاوه بر پشتوانة انگلیسی آن موکلّی جنّی هم پیگیر آن بوده است.

تأثیرات مدّعیان
1. شبهه‌پراکنی در جامعه (قلب و تحریف حقایق)
با توجّه به اینکه مدّعیان برای همراه کردن افراد با خود چاره‌ای جز قلب و تحریف حقایق ندارند و این اتّفاق حالت دیگری از شبهه‌سازی و شبهه‌پراکنی به شمار می‌آید، ساده‌ترین تأثیری که جریان مدّعیان در جامعه می‌توانند داشته باشند شیوع و جریان شبهات در میان مردم است. بدیهی است اگر علما، آگاهان، افراد و نهاد‌های مسئول در این راستا به وظایف خود عمل نکنند به طور طبیعی زمینه‌ساز داغ شدن بازار مکّارة مدّعیان خواهند شد و از همین روست که فرموده‌اند:
«إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فَعَلَی الْعَالِمِ أَنْ یُظْهِرَ عِلْمَهُ فَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ سُلِبَ مِنْهُ نُورُ الْإِیمَانِ؛2 وقتی بدعت‌ها ظاهر شد عالم باید علمش را ظاهر کند و الّا نور ایمان از او سلب می‏شود.»
انذار و تهدید به از دست دادن نور ایمان تهدیدی است جدّی که عجیب است چرا هنوز بسیاری آن را جدّی نگرفته‌اند و می‌گویند همین قدر که به زندگی دنیا و آخرت خویش مشغول باشیم، بهتر است!


2. تضعیف باور بینندگان و اطرافیان سست ایمان
واقعیّت این است که همة مردم از یک سطح ایمان برخوردار نیستند و عدّه‌ای که ایمان سستی دارند با کوچک‌ترین شبهه‌ای ممکن است دچار تزلزل، تردید یا حتّی مسیر و باور بدهند. مدّعیان، عدّه‌ای را برای نیل به اهدافشان با خود همراه می‌سازند و جمعی دیگر که اقوام، دوستان، آشنایان و اطرافیان فریب خوردگان را با خزعبلات و اراجیف خود دچار شکّ و تردید می‌کنند. تنها راه نجات از آسیب‌های اینان تقویت باورها و اعتقادات است.

3. تقلیل و تضعیف جبهة حق
نتیجة طبیعی جذب عدّه‌ای به سمت مدّعیان، اسیر شبهات شدن عدّه‌ای دیگر، تلاش برای مقابله و خنثی‌سازی جریان مدّعیان، اقدامات و فعّالیت‌های آنان و همراهانشان و کاهش کمّی و کیفی قوای جبهة حق است. هم تعداد نیرو‌های فعّال این جبهه کم می‌شود و هم نیروی باقیماندگان به جای آنکه صرف پرداختن به امور مهم شود، مصروف مقابله و خنثی سازی این جریان‌ها می‌شود.

4. زمینه ساز نفوذ، موفّقیت و سلطة دشمنان جنّی و انسی
همواره و در تمام عرصه‌های نبرد طول تاریخ خودی‌های ضعیف و ناتوان و نفوذی‌های هم‌دل با دشمنان زمینه‌ساز موفّقیت، پیروزی و حتّی سلطة دشمنان را بر جبهة مقابل فراهم ساخته‌اند. سلطة بهائیّان بر جان، مال و ناموس ایرانیان در سال‌های پایانی حکومت پهلوی از جمله مصادیق تلخ این ماجراست که نیازی به توضیح ندارد. آموزش نیرو‌های ساواک برای اقرار گرفتن از نیرو‌های انقلابی در اسرائیل و از انواع راه‌های جانی، روانی و جنسی یکی از ساده‌ترین مصائبی بود که شیعیان امام زمان(ع) در شیعه خانة اهل بیت(ع) در آن ایّام تجربه کرد.

 

 

 

علل پذیرفته شدن مدّعیان
جهل، بی‌اطّلاعی، بی‌سوادی و خرافه گرایی
اوّلین و مهم‌ترین علّت همراهی افراد با مدّعیان جهل و بی‌اطّلاعی آنان است. جهل، زمینه‌ساز تمام انحرافات و فسادهاست و همین افراد جاهل و گاه خرافه پسند هستند که با خرافه گرایی خود همیشه بازار رمّال‌ها، فال‌گیرها، کف‌بین‌ها و.... را داغ نگاه می‌دارند.

هم‌سویی ادّعاها با هوا‌های نفسانی مریدان
پذیرش تمام احکام و قوانین دینی هم‌سو با امیال و هوا‌های نفسانی نیست و در عرصه‌های مختلف شخص متدّین لازم است بخشی از خواسته‌های نفس را چشم‌پوشی کرده و در مسیر کمال قدم بگذارد. اینکه یک مدّعی قائل به آزادی جنسی و نوشیدن مسکرات باشد یا خمس و زکات را از جانب خود می‌بخشد یا حکم وجوب نماز و روزه را برمی‌دارد و از این دست تغییر در احکام الهی هم‌سو با امیال و هوا‌های عدّه‌ایست نه برای پیروی از مدّعیان که برای یافتن راهی برای موجّه نشان دادن هوا‌های نفسانی به آنان می‌گروند.
بحران‌های شخصی
آزمون، ابتلا و امتحان الهی برای همة انسان‌ها رخ می‌دهد و این طور نیست که به صرف ایمان آوردن به خدا انسان‌ها از عرصة امتحانات و ابتلائات رها شوند حتّی بنا بر برخی از آیات هر کدام از ما بنا بر مشیّت الهی برای رشد، ارتقا و حرکت در مسیر کمال و ارتقا سالی یکی دوبار دچار فتنه می‌شویم. در این فتنه‌ها و ابتلائات راه‌های مختلفی مانند دعا، صبر و... توصیه شده که الزاماً همة آنها را دنبال نمی‌کنند و به جست‌وجوی راه‌های میان‌بر و متفاوت می‌گردند. بازار مدّعیان را این دسته افراد خیلی خوب داغ می‌کنند.

ضعف محتوایی، شخصیتی و ... در تبلیغ مطالب دینی
ضمن روایتی امام هشتم(ع) فرمودند: «اگر مردم زیبایی‌های کلام ما را می‌فمیدند، قطعاً از ما تبعیّت می‌کردند.» متأسّفانه باید اعتراف کنیم تبلیغات دینی ما در تبیین جایگاه و فرهنگ تشیّع و اسلام اصیل و انقلابی چه از حیث محتوا چه از حیث مجریان حقیقی و حقوقی ماجرا آن‌گونه که باید به انجام وظایف خود نپرداخته‌ایم.

نحوة همراهی مدّعیان
افرادی که مخاطب مدّعیان قرار می‌گیرند سطح پذیرش متفاوتی نسبت به موضوع و ادّعاها دارند و همه در یک سطح نیستند و باید در تحلیل‌های خود این تفاوت سطوح را حتماً باید در نظر داشت و همه را به یک چوب نراند. در اینجا نگاهی به مراتب مختلف این پذیرش و همراهی‌ها خواهیم داشت:

1. شرکت در جلسات و پیگیری آثار
اوّلین همراهی را می‌توان شرکت مرتّب و مداوم در جلسات و پیگیری آثار اعم از سخنرانی، کتاب و ... است که شایع‌ترین حالت است و الزاماً مرید در این مرحله متوجّه نقاط شروع انحراف و آغاز زاویه‌ها نمی‌شود و به او به عنوان صاحب نظری اندیشمند و ارزشمند نگاه می‌کند.

2. قبول ادّعاها و توّهمات

مرحلة بعد در پی آشنایی و اطّلاع شخص از ادّعا‌های مدّعی است. اگر وی فرد فهیمی باشد یا با افراد فهیم ارتباط برقرار کرده باشد، می‌تواند به انحراف مدّعی پی ببرد والّا در گمراهی خود همچنان دست و پا زده و ادّعا‌های مدّعی را پذیرفته و آن را به طور محدود یا نامحدود برای دیگران نقل می‌کند.

3. شرکت در مراسم آیینی بدعت‌آمیز
مدّعیان بسته به میزان انحرافاتشان جلساتی آیینی برگزار می‌کنند. نماز جماعت، زیارت، دعا و توسّل دسته جمعی، نماز جماعت همراه با طواف!، طواف دور کعبه‌های نوساخته (مانند حیفا و هشتگرد)، جلسات مدیتیشن و ... از جمله مواردی است که در مجموعه‌های مدّعیان یافت می‌شود. شخص پس از قبول ادّعا‌های کرامات و ارتباطات و نیابت‌ها برای قرب به مدّعی و دست‌یابی به آثار این نزدیکی از دستورات او اطاعت کرده و در جلسات آیینی یاد شده حاضر می‌شود. این رفتار سرآغاز پذیرش مطلق و تعبّد اندیشه‌ای مرید به مدّعی است و می‌تواند تا جایی ادامه پیدا کند که او را شاخص تمام اندیشه‌ها و رفتار‌های خویش نموده و همه چیز و همه کس را در مقایسه با او بسنجد و هر مخالف او را به چوب نفی و اتّهام براند.

4. توسّل به مدّعی
مرحلة بعد از مراتب پیش گفته این است که شخص برای به دست آوردن مقامات و کرامات یا حلّ مشکلات خود دست به دامان مدّعی شده تا آنچه را می‌طلبد برای او فراهم آورد. نکتة مهم در این مرتبه آن است که در موارد محدود و معدودی در ارتباط با جنّیان می‌تواند بخشی از این خواسته‌ها را فراهم کند؛ امّا در اکثر موارد افراد با تلقین به خود گمان می‌کنند آن آثار و خواسته‌ها به دست آمده یا خود را به نفهمی زده و در عین حال که چیزی نمی‌بینند به دیگران چنین می‌نمایانند که گویا چیزی بوده و او دیده است؛ همانند داستان «لباس جدید پادشاه»که در ادبیات داستانی اروپا از حملة داستان‌های مشهور به شمار می‌آید.

5. ارتکاب معاصی
مدّعی که به جلب اعتماد مریدان خود ضمن مراحل قبل اطمینان حاصل کرده، آرام آرام آنان را به کنار گذاشتن یا تخلّف از دستورات شرعی به طور جزیی یا کلّی تشویق و توصیه می‌کند.


6. خود فروشی
اعتماد مریدان از حدّی که گذشت آرام آرام همه یا بخشی از آنچه را در اختیار دارند به مدّعی که مرادشان شده تقدیم می‌کنند. حداقل این خود فروشی تقدیم اموال منقول و غیرمنقول مانند ملک و زمین است و حداکثر آن برقراری رابطة جنسی با مدّعی است چه از طریق شرعی (ازدواج دائم یا موقّت و صیغه)، چه از راه‌های نامشروع (زنا، زنای محصنه، لواط و همجنس‌گرایی).

7. بی‌ناموسی و بی‌غیرتی
مرحلة بعد از خودفروشی عرضة همسر و فرزندان و ناموس خود در اختیار منویّات و هوا‌های مدّعی است. با تأسّف در پرونده‌های مدّعیان برخی موارد را می‌توان مشاهده کرد که یا حتّی بدون طلاق، افراد همسر و حتّی فرزندان خود را برای روابط جنسی فردی و گاه اشتراکی! در اختیار مدّعی یا دیگر پیروان او قرار می‌دهند. توجیهات مفصّل و مستند به آیین باستانی مصری این دست اعتقادات را در کتاب «راز داوینچی» نوشتة دن براون را که به بهانة موجه نشان دادن این رفتارها از ناحیة ماسون‌ها نگاشته شده، می‌توانید مطالعه کنید.

8. عبادت دینی: سجده
بالاترین مرحلة تعبّد اندیشه‌ای فرد در حالتی خود را نشان می‌دهد که شخص نه تنها آراء و اندیشه‌های مدّعی را پذیرفته که او را نایب امام زمان(ع)، خود امام عصر(ع)، امیرالمؤمنین(ع)، حضرت زهرا(س) و پیامبر اکرم(ص) و گاه در نهایت ناباوری خود خدا!! می‌شمارد. علاوه بر علی محمّد باب، قادیانیّه و برخی فرقه‌های صوفیه که افراد برای اظهار ارادت به قطب و شخص اوّل فرقه باید پای او را ببوسند و بسیاری دیگر در این ایّام می‌توان اخباری را به خاطر آورد که یک مدّعی خدایی در خوزستان و یکی دیگر در قم عدّه‌ای را به دور خود جمع کرده‌اند و پیروان بر او سجده می‌کنند!! آن هم پیروانی که دارای تحصیلات دانشگاهی حتّی در سطوح بالا بوده‌اند.


محمود مطهری‌نیا
پی‌نوشت‌ها:
1. سورة جن(72)، آیة‌ 6.
2. بحارالانوار،‌ ج 48، ص 252.

بزرگترین افتخار حضرت عبدالعظیم (ع)

مروز سالروز ولادت بزرگ‌مردی از تبار بنی‌هاشم است که مدال افتخار پیام‌رسانی از سوی امام هشتم را بر گردن آویخت و بزرگترین افتخار او نیابت از طرف امام زمانش، هادی النقی(ع) برای مردم ری است.

به گزارش فارس، یکی از محدثین جلیل القدر و روات بزرگوار که شرافت نسب او با فضیلت علم و تقوی به هم آمیخته، حضرت عبدالعظیم‌ حسنی(ع) است، وی سیدی شریف و بزرگوار، متقی، پارسا ، پرهیزکار از مشایخ حدیث و از زهاد و عباد زمان خود بود.

نسب حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع) با چهار واسطه به امام حسن مجتبی علیه‌السلام منتهی می‌شود، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن الامیر بن زید بن امام حسن مجتبی علیه‌السلام، همچنین جده مادری ایشان «لبابه» از بنی هاشم و دختر عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب است.

ایشان که در محضر سه نفر از ائمه معصومین رسیده و از آن بزرگواران نقل حدیث کرده و محل اعتماد و اطمینان حضرات ائمه اطهار علیهم‌السلام بوده است، فرمایشات حضرت امام رضا علیه‌‌السلام در پیامی که توسط ایشان برای شیعیان فرستاده‌اند، خود شاهدی روشن برای اثبات این موضوع و حدیث «عرض دین» او خدمت امام هادی علیه‌السلام و تصدیق آن حضرت اعتقادات حضرت عبدالعظیم را، دلیلی بر ایمان و قداست و عقیده ثابت او به ائمه معصومین علیهم‌السلام می‌باشد.

مانند جد بزرگوارش چندین بار اموال خود را میان فقرا تقسیم کرد

حضرت عبدالعظیم(ع) در زمان خود دارای موقعیت بس عظیم داشت، وی با بزرگان شیعه و روات درجه اول ارتباط کامل داشت و با عده کثیری از اصحاب حضرت امام صادق، امام موسی کاظم و امام رضا علیهم‌السلام معاصر و همنشین بود، علمای رجال و فقهای بزرگ، حضرت عبدالعظیم را در کتب خود آورده‌ و او را توصیف و تمجید کرده‌اند و همگان او را به خلوص عقیده، صفای باطن و اعتقاد صحیح ستوده و معرفی می‌کنند.

هر چند که باید گفت از زندگانی حضرت عبدالعظیم تاریخ مشروح و مفصلی در دست نیست، اما نام ایشان همان طور که گفته شد در کتب رجال، انساب و مشیخات حدیثیه، تاریخ و تراجم مضبوط است،‌ تا کنون کتابی که جامع جمیع حالات این امامزاده عظیم‌الشان باشد، نوشته نشده است، ایها‌الحال برخی کتب مانند «جنة النعیم» ملاباقر مازندرانی، «امامزادگان ری» شیخ محمد حسین طهرانی، «الخصائص العظیمه» شیخ جواد لاریجانی به شرح مستقل حالات و زندگانی این سید بزرگوار اهتمام داشته‌اند.

از تاریخ تولد حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) اطلاع درستی در دست نیست، لیکن در کتاب «نورالآفاق لشهاب‌الانهار النفاق» از کتاب «الخصائص العظیمه» نقل کرده است که ولادت آن حضرت چهارم ربیع‌الثانی به سال 173 هجری در مدینه در مدینه واقع شده است، همچنین مرحوم سید مهدی حسینی تفرشی ملقب به بدایع نگار در کتاب خود به نقل از کتاب «نزهة الابرار» سید موسی شافعی و «مناقب المعتبره» احمد حلی سمهودی درباره تاریخ ولادت حضرت عبدالعظیم می‌نویسد: «ولادت آن حضرت در روز 5 شنبه چهارم ربیع‌الثانی سال 173 در مدینه بوده است».

ایشان که از حکومت زمان خود در هراس و مورد تهدید بودند، به همین دلیل وطن خود را ترک کردند و به طور ناشناس از این شهر به آن شهر می‌گریختند تا اینکه وارد «شهر ری» شدند و در محله «ساربانان» خانه یکی از شیعیان، در «کوی بردگان» ساکن شدند و به عبادت و راز و نیاز با قاضی الحاجات و پروردگار مشغول شدند، حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در بذل و بخشش وجود و سخاوت همانند جد بزرگوارشان امام حسن مجتبی علیه‌السلام چند مرتبه اموال خویش را میان فقرا و بینوایان تقسیم کردند و چیزی را برای خود نگه نداشتند.

«خطب امیرالمومنین» و «یوم و لیله» از کتاب‌های حضرت عبدالعظیم می‌باشد

شخصیت علمی و خدمات فرهنگی ایشان به حدی بود که امام هادی علیه‌السلام به «ابوحماد رازی» که از اهالی ری بود و برای پرسیدن مسائل شرعی نزد ایشان رفته بودند، فرمودند: «یا حماد! اذا أشکل علیک شی من امر دینک بناحیتک، فاسئل عن عبدالعظیم بن عبدالله الحسنی و اقرأ منی السلام»؛ «ای ابوحماد! هرگاه در ناحیه‌ای که زندگی می‌کنی، در مسائل و معارف دینی خود به مشکلی برخورد کردی و از حل آن ناتوان ماندی، آن را از عبدالعظیم حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان»، پس هجرت ایشان به دستور امام هادی علیه‌السلام بوده و به عنوان وکالت و تبلیغ دین و قوانین شرع و نیابت آن حضرت در ری بوده است.

کتاب «خطب امیرالمومنین» حضرت عبدالعظیم حسنی درباره خطبه‌های امام علی علیه‌السلام است که در آن دو حدیث از امام نقل شده است که یکی از آنها حدیث معروفی است که آن حضرت(ع) با شریح قاضی در مورد منزلی که خریده بود، گفت‌و‌گو و انتقاد می‌کند، این حدیث اکنون به عنوان نامه سوم در کتاب نهج‌البلاغه در بخش نامه‌ها آمده است، دومین تالیف این سید بزرگوار «یوم و لیله» نام دارد که درباره وظایف و اعمال مستحبی و اخلاقی افراد در هر شبانه روز می‌باشد.

رساندن پیام امام رضا(ع) و نیابت از امام هادی(ع)

شاید بتوان یکی از افتخارات حضرت عبدالعظیم(ع) را رساندن پیام امام رضا علیه‌الاسلام به شیعیان توصیف کرد، اینکه ثامن‌الحجج علیه‌السلام برای رساندن پیام خود به شیعیان، جناب عبدالعظیم حسنی را انتخاب کردند و این مدال افتخار را به این شخصیت بارز و عالم وارسته و محدث کبیر اهدا نمودند، بر این اساس متن خلاصه این پیام به این شرح است: «ای عبدالعظیم! سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو، راهی را برای نفوذ و تسلط شیطان بر خود باز نگذارد، آنان را به راستگویی در سخن و ادای امانت وادار کند نیز به آنان دستور بده در مسائل پوچ و بیهوده بحث و جدال را ترک کرده و سکوت را انتخاب کنند و باز به آنان دستور بده به سوی هم روی آورند و معاشرت و رابطه با یکدیگر برقرار کنند، زیرا این عمل موجب تقرب  و محبوبیت نزد من می‌شود... و آنان را آگاه ساز که خداوند نیکوکاران را آمرزیده و از بدکاران آنها هم در گذشته است، مگر کسانی که شرک آورده یا موجب تجاوز و اذیت دوستی از دوستان من شود یا عداوت و کینه آنان را در دل داشته باشد، چرا که چنین گناهانی را پروردگار نمی‌آمرزد، جز اینکه از کار زشت خود بازگشت واقعی نماید و آن را جبران کند وگرنه روح ایمان از قلب آنان می‌رود و از دایره ولایت ما خارج می‌شود و از آن بهره‌ای نخواهد برد و من از آثار شوم چنین گناهان و لغزش‌های خطرنانک به خدا پناه می‌برم! »، از عبارات این پیام استفاده می‌شود که این موضوع پیام، موضوع سیاسی و اجتماعی بوده  و امام هشتم علیه‌السلام در آن زمان از دو موضوع ناراحت بودند و احساس خطر می‌کردند.

آری این سید بزرگوار از چنان شخصیتی والایی برخوردار است که امام دهم علیه‌السلام درباره زیارت قبر شریفش به مردی از اهالی ری می‌فرمایند: «اگر قبر حضرت عبدالعظیم(ع) را که در نزد شماست، زیارت می‌کردی،‌مانند این بود که به زیارت قبر امام حسین علیه‌السلام رفته باشی»، شاید درباره دلیل تشبیه زیارت حضرت عبدالعظیم با اباعبدالله الحسین علیه‌السلام این باشد که عبدالعظیم(ع) را شهید دفن کردند و دلیل دیگر دوری از شهر و دیارش به خصوص تنهایی و بی کسی او در شهر غریب است و دیگر اینکه در راه دین خدا و ترویج و تبلیغ احکام قرآن و راهنمایی دین مقدس اسلام هجرت و غربت در راه خدا را پذیرفت، دانست.

عیز دلم...

چه می شود که مجال عبادتی می شد

نصیب حلقه به گوشت لیاقتی می شد

قدیم ها که کمی صاف و ساده تر بودم

پس از شکستن دل استجابتی می شد

چه خوب چشمه ی چشمم همیشه جاری بود

همین که محضرتان عرض حاجتی می شد

زمان شور حسینی شعور غالب بود

میان سینه زنی ها کرامتی می شد

خلاف حالت امروز طعم نان شبم

شبیه طعم غذاهای حضرتی می شد

به زیر بیرق عباس قد کشیدم من

همیشه فرصت کسب ارادتی می شد

به این گدای شکسته هنوز امیدی هست

اگر که قسمتم آقا زیارتی می شد

من و تو و حرم و لحظه های رویایی

میان شاه و گدا گر رفاقتی می شد...