درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

مولای ما همانند «دریایی پهناور» است

انسان احساس می کند که امواج همیشه یک شکل هستند و نگاه کردن به آنها، پس از مدتی خستگی آور است. امّا پس از دقایق و حتی ساعت ها، خیره شدن به دریا، نه تنها مرور امواج  تکراری و ملال آور نمی شود بلکه گذر زمان را نیز حس نمی کنیم.

دریا ها، یکی از چند مواردی است که نگاه کردن به آنها، ثوابی معادل نگاه کردن به آیات قرآن دارد. «نگاه‏ کردن به سه چیز عبادت است. نگاه کردن به چهره پدر، نگاه کردن به قرآن‏ و نگاه کردن به دریا.» (1)

این موضوع شاید به این خاطر است که این آبی بی انتها و بی کرانه، از شگفت آورترین آیات خداوند است. نه تنها پهنه ی پر موج آن، از آرامش بخش ترین زیبایی های طبیعت است، بلکه ژرفا و عرصه ی آن نیز، میدانگاه موجودات و ماهی های شگفت آوری است که بخش بزرگی از آنها توسط انسانها شناسایی نشده اند و نامی ندارند.

جالب این جاست که هر چه در عمق دریا ها و اقیانوس ها بیشتر فرو می رویم، عجایب دریا بیشتر می شود و شگفتی های آفرینش خداوند بیشتر به چشم می آید.

شاید به خاطر این وسعت و ژرفاست که امامان را شبیه به دریا معرفی می کنند: امام رضا (علیه السلام) می فرمایند: «امام همچون...دریای خشک ناشدنی... است» (2)

آقای مهربان من! پیش از تو، هیچ اقیانوس را نمی شناختم، که عمود بر زمین بایستد... (3)

نکته ی آخر: آقای ما نشناختنی است! چرا که در عمق روح بلند او، صفات نشناخته ای است که دست هیچ انسانی به آن نمی رسد همچون: خلیفة اللهی!

در انتظارش مانده‌ام، دل را به دریا داده ‌ام// می ‌آید و بغض مرا با گریه کامل می‌کند (4)

 
پی نوشت:
1. صحیفة الإمام الرضا علیه السلام / ترجمه حجازى ؛ ص82؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث 3/5؛ تولید موسسه نور.
2. بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار) ؛ ج‏3 ؛ ص115
3. موسوی گرمارودی، سید علی، شعر در سایه سار نخل ولایت.
4. شعر از فاطمه یاوری

مولای ما همانند «راه نجات» است

«انسانها، می توانند راه باشند!» البته از منظر ادبیات و زبان شناسی، اینکه بخواهیم انسانها را به راه تشبیه کنیم، خیلی عجیب نیست امّا اینکه برخی از انسانها به راستی بتوانند راه یا بی راهه باشند، کمی غیر عادی است. کمی راجع به آن فکر کنید؛ آن وقت متوجه می شوید که هر کدام از ما می توانیم «راه» یا «بیراهه» باشیم. مثلاً اگر با استفاده از حرف و عمل مان، کسی را متوجه خداوند بکنیم، راهی به سوی مقصدی الهی هستیم و برعکس.
راه بودن، علی الخصوص «سبیل الله» بودن، صفتی است که امامان را با آن می خوانند. درباره ی شخص حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه)، بارها و بارها تاکید شده است که راهی هستند به سوی خداند. در زیارت حضرت صاحب الامر (ارواحنا له الفداء) می خوانیم: «السلام علیک یا سبیل الله الذی من سلک غیره هلک» (1) (سلام بر تو ای راه خدا که کسی که راه دیگری جز آن رود هلاک می شود)

همچنین در دعای ندبه می خوانیم: «این السبیل بعد السبیل...» (2) (کجاست آن راه پس از راه)

جابر بن عبدالله انصاری – نخستین زائر امام حسین (ع)-  نقل می کند: از حضرت باقر (ع) پرسیدم درباره تفسیر این آیه در فرموده ی خداى عزّ و جلّ‏ "وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ‏ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ‏" (3) (و اگر در راه خدا کشته شوید، یا بمیرید...)، توضیح دهید. فرمودند: آیا تو میدانى راه خدا کدام است؟ عرض کردم؛ نه به خدا قسم، مگر آنکه آن را از شما بشنوم، فرمودند: «راه خدا و «سبیل اللَّه» علىّ (ع) و فرزندان او است» (4)

نکته ی آخر: بی جهت نیست که اجر هیچ کاری، بالاتر از خون باختن «فی سبیل الله» نیست...

پی نوشت:
1. قمی، عباس، مفاتیح الجنان، زیارت صاحب الامر؛ به نقل از سعیدی، احمد، اوصاف المهدی، ص 70
2. همان، دعای ندبه
3. آل عمران 3: 157
4. معانی الأخبار/ ترجمه محمدى؛ ج‏1؛ ص373؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث 3/5؛ تولید موسسه نور

مولای ما همچون «باران» است

احتمالاً ترکیب «باران رحمت» را شنیده اند. رحمت و باران، آنقدر نسبت نزدیکی به همدیگر دارند که وقتی ترکیب باران رحمت را می شنویم می توانیم همزمان دو معنی را برداشت کنیم: باران،  رحمتی است از جانب خداوند و رحمت و مهربانی همچون باران است.

شاید به خاطر همین نسبت بسیار نزدیک است که در قرآن، گاهی به جای کلمه ی باران از واژه ی «رحمت» استفاده شده است: «فَانْظُرْ إِلى‏ آثارِ رَحْمَتِ‏ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» (1) (به آثار رحمت خداوند بنگرید که چگونه زمینی را که مرده است، زنده و احیا می کند.)

جالب است همین جا اشاره کنیم که با هر قطره ی باران که به زمین می آید، فرشته ای فرود می آید. (2) شاید به همین خاطر است که نزول باران را با نزول رحمت خداوند یکی می دانند.

یکی از واژه های دیگر که با باران قرین می شود، «برکت» است. تا جایی که در مثال امام باقر (علیه السلام) درباره ی خیربخشی و ثمر دهی انسانها، از شباهت آنها به باران یاد شده است: «همانا خداى عز و جل را بندگانى است میمون و با برکت و گشاده خوى اینان روزگار خود را بسر برند و مردم نیز در سایه آنها (بخوشى و نعمت) زندگى خود را بسر برند، اینها در میان بندگان خدا همانند باران‏ هستند...» (3)

همه ی این قضایای رحمت و برکت و نرمی و طراوت باران را که کنار هم بگذاریم، تازه می فهمیم که چرا امام را، همچون باران می دانند. امام رضا (ع)، در حدیث خود در توصیف امام می فرمایند: «... امام‏ ابرى باران ‏زا و بارانى پیوسته و یک ریز [است]...» (4)


نکته ی آخر: راستش را می گوییم: تشنه نیستیم... امّا مگر باران، به انتظار تشنگی می نشیند...؟!

 

پی نوشت:
1. روم: 50
2. الصحیفة السجادیة / ترجمه و شرح فیض الإسلام ؛ ص55؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث 5/3، تولید موسسه نور
3. الروضة من الکافی / ترجمه رسولى محلاتى ؛ ج‏2 ؛ ص57؛ با استفاده از همان نرم افزار.
4. تحف العقول / ترجمه حسن زاده ؛ ص799؛ با استفاده از همان نرم افزار.

مولای ما همچون «باغی پرگل» است


اگر اهل دقت و موشکافی باشید، شاید تا به حال به این نتیجه رسیده باشید که لطافت هیچ چیز به برگ گل نمی رسد. شاید به همین خاطر است که کسی که روح لطیفی و یا پوست با طراوتی دارد، به لطافت و طراوت برگ گل تشبیه می کنند.

برگهای یک گل در کنار همدیگر، مخصوصاً اگر در یک دسته جمع شوند، نوازشگر چشم و روح  هستند. اگر تا به حال سری به باغهای پرگل کشورمان زده باشید، می دانید که زیبایی بی حد و حصر آن قابل مقایسه با هیچ چیز نیست.

رنگ گلها مهم نیست؛ هر رنگی که باشند، زرد و بنفش و سرخ، وقتی با سبز برگ و ساقه ترکیب می شوند، به چشم ناظران خوش می نشینند.

هر گلی، بویی دارد امّا عطر هیچ گلی، به دل انگیزی گل نرگس نیست؛ خصوصاً که این نام این گل، نام مادر بهترین انسان جهان است. آقای ما از طرفی همچون گل لطیف و زیباست و از طرفی نه یک گل، بلکه گلستانی

پر از فضایل و خوش خلقی است. انگار هر لبخند، هر نگاه مهربان، هر لطف و هر کرامت، گلی از این گلستان خوش بوست.

امام رضا (علیه السلام) در توصیف امام می فرمایند: «امام‏ یعنى ابر بارنده و باران تند و درشت و آفتاب نور افشان و آسمان سایه افکن و زمین پهناور و چشمه پرجوش و آبگیر پر از آب و گلستان پر از گل و ریحان.» (1)

حرف آخر: شنیده اید این حرف را؟ " مدعی گوید که با یک گل نمی گردد بهار// من گلی دارم که عالم را گلستان می کند." شاید به خاطر این است که آقای ما یک گل نیست؛ آقای ما باغی است پر از گل و ریحان.

پی نوشت:
1. الغیبة للنعمانی/ ترجمه فهرى؛ متن؛ ص257؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث 5/3 تولید موسسه نور

مولای ما همانند «طاووسی باشکوه» است


اگر از نزدیک به فیروزه ای گردن و تاج، و سبز و آبی پرهای بازشده ی طاووس نگاه کنید، می فهمید که هیچ رنگی در عالم، با یکی از رنگهای درون پر طاووس برابری نمی کند. می توانید ساعتهای بسیاری صرف دیدن طاووس کنید – البته اگر لطف کند و مقابل شما پرهایش را باز کند!- و خسته نشوید. چرا که در هر پر طاووس رنگ و زیبایی تازه ای نهفته است.

حضرت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه آله) فرمودند: «مهدی (عجل الله تعالی فرجه) طاووس اهل بهشت است.» (1)

این سخن، غیر از آنکه حکایت از زیبایی بی نظیر آقای ما می کند، در روایات به این معنی نیز آمده است که: نور و روح حضرت، متمایز و زیباتر از دیگر انوار و ارواح است.

آبت الله ناصری، در سخنرانی خود راجع به این شباهت بیان کردند: «در میان پرندگان زیبا طاووس جلوه دیگرى و جذابیت خاصى دارد. لذا شب معراج نبى‌‌اکرم (ص) وقتى به انوار معصومین رسیدند نور امام زمان (ع) بیشتر جلب توجه کرد. سؤال کردند: پروردگارا این نور سبزى که شمشیر به دست ایستاده نور کیست؟ حضرت حق در پاسخ پیامبر(ص) حالات و آثار وجودیه امام زمان( علیه السلام) را بیان فرمودند.» (2)

امّا این را هم اضافه می کنیم که زیبایی و شکوه حضرت مهدی (علیه السلام) تا جایی است که کسانی که ایشان را دیده اند، درباره ی ان چنین گفته اند:

ابراهیم بن مهزیار که به دیدار حضرت نائل شده است در این باره می گوید:

«او جوانی نورس و نورانی و سپید پیشانی بود با ابراوانی گشاده و گونه ها و بینی کشیده و قامتی بلند و نیکو چون شاخه ی سرو و گویا پیشانی اش ستاره ای درخشان بود.... بر سرش گیسوانی پرپشت و سیاه و افشان بود که روی گوشش را پوشانده بود و سیمایی داشت که هیچ چشمی برازنده تر و با طمأنینه تر و با حیاتر از آن ندیده است.» (3)

امام صادق (ع) درباره ی چهره ی ایشان می ‌فرماید: «صورتی زیبا، گندمگون و چهره‌ای گلگون دارد، ابروهائی کشیده، صورتی نیکو، دیدگانی مشکی بینی باریک و نیکو خمیده، و پیشانی باز و درخشان دارد.» (4)

نکته ی آخر: مشکل این است که به دیدن کلاغ ها و گنجشکها، عادت کرده ایم؛ وگرنه برای دیدن  طاووس جور هندوستان هم می کشیدیم...

 

پی نوشت:
1. ینابیع المودة، ص 181؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث 5/3، تولید موسسه نور
2. ماهنامه ی موعود شماره ی 37، ویژگی های حضرت مهدی، سخنرانی آیة الله ناصری
3. صدوق، کمال الدین و اتمام النعمه، ج2، ص 180- 181؛ به نقل از شفیعی سروستانی، ابراهیم، معرفت امام عصر و تکلیف منتظران، ص 44
4. کامل سلیمان، روزگار رهایی، ترجمه: علی اکبر مهدی‌پور، ج1، ص 127