شاید در زندگیمان لحظه های شاد زیاد داشته باشیم،
امّا همه ی شادی هایی که داشته ایم، زودگذر و تمام شدنی بودند. علاوه بر
این، هیچ کدامشان، حقیقی نیست. چرا که شادی حقیقی زمانی است که ولی نعمتان
عالم شاد باشند. زمانی که لبخندی حقیقی بر لبهای مولامان، علی بن ابی
طالب بنشیند و یا بانوی رنج کشیده، حضرت زهرا (سلام الله علیها) شادمان
باشند. این شادی حقیقی که عید حقیقی را به ارمغان می آورد تنها به دستان
حضرت مهدی (عج) و با ظهور ایشان محقق می گردد.
در این مقاله به چند نمونه از مواردی که باعث شادی حضرت محمد (ص) و آل ایشان (ع) می شود اشاره می کنیم.
1. زنده کردن دین خدایکی
از شادی هایی که تنها به دست حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) محقق می
شود، احیای دین اسلام است. اینکه در اقصی نقاط جهان، پیام رسول گرامی اسلام
(صلوات الله علیه و آله) جاری شود و فرامین خداوند، به دست همه ی بندگان
او اجرا می شود.
در دعای ندبه آمده است: «أَیْنَ مُحْیِی مَعالِمِ
الدِّینِ وَأَهْلِهِ» (1)؛ (کجاست آنکه نشانهها و آثار دین و اهل دین را
زنده کند؟)
در حدیث لوح آمده است: «و دینم را به وسیله او اجرا و بر
همه برنامهها چیره خواهم کرد.» (2) همچنین در تفسیر آیه «لِیُظْهِرَهُ
عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ»؛ (3) (تا تو را بر همه [مجموعههای] دین پیروز
گرداند.) آمده است: با ظهور حضرت قائم (علیه السلام) این کار انجام خواهد
شد.
امام باقر (ع) فرمودند: «...سپس به سوی کوفه باز خواهد گشت.
آنگاه سیصد نفر را به تمامی جاها میفرستد؛ بین شانه و سینههایشان دست
میکشد؛ پس در هیچ قضاوتی در نمیمانند، و هیچ سرزمینی نماند مگر اینکه در
آن بانگ شهادت به لا إله إلاّ اللَّه وحده لا شریک له وأنّ محمّداً رسول
اللَّه بلند شود.» (4)
2. انتقام آن حضرت از دشمنان خداهمزمان
با ظهور حضرت مهدی (عج)، عده ای دوستان و عده ای از دشمنان خداوند رجعت می
کنند. برای مطالعه ی بیشتر در این زمینه به مقالات «بازگشت درگذشتگان،
قسمت
اول و
دوم مراجعه کنید.
دوستان
خدا برای آن بازمی گردند که شاهد نعمات الهی باشند و دشمنان خدا برای
اجرای عدالت بازخواهند گشت. از جمله کسانی که بازمی گردند، «حمیراء» است.
زنی که به حضرت خدیجه (سلام الله علیها) و دامن پاک ایشان، تهمت ناپاکدامنی
زد.
امام باقر (ع) فرمودند: «هرگاه قائم ما بپاخیزد، حمیرا به سوی
او بازگردانده شود تا حدّ تازیانه به او بزند تا انتقام فاطمه دخت محمد (ص)
را از او بگیرد.» گفتم: فدایت شوم، چرا حدّ تازیانه به او میزند؟ فرمود:
«به خاطر تهمتی که بر مادر ابراهیم زد.» گفتم: پس چطور شد که این کار (حد
زدن) را خداوند برای زمان حضرت قائم تأخیر انداخت؟ فرمود: «به تحقیق خداوند
- تبارک و تعالی – محمد (ص) را برای رحمت فرستاد، ولی قائم (ع) را به
منظور نقمت و کیفردهی برمیانگیزد. (5)
امام صادق (ع) نیز فرمودند:
«هرگاه قائم ما بپاخیزد برای خدا و رسول او و همه ما خاندان پیغمبر انتقام
خواهد گرفت.» (6) و: «و دست بنی شیبه را میبُرد و بر در کعبه میآویزد و
بر آن مینویسد: اینها دزدان کعبه هستند.» (7)
رسول خدا (ص) در
خطبه ی غدیر فرمودند:«توجّه کنید! خاتم امامان از ما مهدی (عج) میباشد.
آگاه باشید! اوست چیره شونده بر همه دین، اوست انتقام گیرنده از ظالمین،
اوست فاتح و منهدم کننده دژها، اوست که تمام قبائل اهل شرک را نابود
میسازد...» (8)
و در قسمت دیگری از این خطبه آمده است:«ای گروههای
مردم! نور مخصوص خداوند - عزّوجلّ - در وجود من است، سپس در وجود علی
تجلّی خواهد کرد و سپس در نسل او تا قائم مهدی که حقّ خداوند و هر حقّی را
که برای ما هست، میگیرد.» (9)
3. اقامه و برپا کردن حدود الهیتا
امروز، به دلایل مختلف، احکام الهی به طور کامل پیاده نشده است. به همین
خاطر امکان برقراری عدالت واقعی وجود نداشته. امّا در دوران عید حقیقی
ظهور، تمامی احکام به دست حضرت مهدی (عج)، اقامه می شود و عدالت واقعی حکم
فرما خواهد شد؛ آن طور که خدا می خواهد.
در دعایی که به وسیله
عمروی، نایب اول امام زمان (عج)، از خود آن حضرت روایت شده چنین آمده است:
«وَأَقِمْ بِهِ الحُدُودَ المُعَطَّلَةَ وَالأَحْکامَ المُهْمَلَةَ»؛ و به
وسیله او حدود تعطیل شده و احکام کنار مانده را برپا کن.
از امام
صادق (ع) روایت شده که: «دو خون در اسلام از سوی خداوند مباح و روا است،
اما هیچ کس درباره این دو خون به آنچه خداوند دستور فرموده حکم و داوری
نمیکند تا اینکه خداوند قائم اهل البیت (علیهم السلام) را برانگیزد، پس
در آنها به حکم الهی حکم خواهد فرمود و در آن بیّنه و شاهد نخواهد خواست؛
یکی، زناکار محصن که سنگسارش میکند؛ و دیگری منع کننده زکات که گردنش را
میزند. (10)
4. تعلیم و آموختن قرآنی که امیرالمؤمنین جمع کرده بوددر
بحار به نقل از نعمانی از امیر مؤمنان علیعلیه السلام آمده که فرمود:
گویا میبینم شیعیان ما در مسجد کوفه خیمهها زدهاند و قرآن را به همان
گونه که نازل شده به مردم میآموزند. (11)
از حضرت امام باقر (ع)
روایت است که فرمود: «چون قائم (عج) بپاخیزد، خیمههایی نصب میشود برای
کسانی که قرآن را به همانگونه که خداوند جلّ جلاله آن را نازل فرموده، به
مردم بیاموزند. پس دشوارترین چیزی که خواهد بود برای کسانی است که آن را
حفظ کردهاند، زیرا با این تألیف اختلاف دارد. (12)
5. انتقام از خون امام حسین (ع)در
تفسیر آیه: «وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ
سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی القَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً»؛ (13) (و
هر آنکه مظلوم کشته شود، البته ما برای ولیّ او تسلط و حکومت قرار
دادهایم، پس در کشتن اسراف نکند که او یاری شده است.) از امام باقر (ع)
آمده است: «او، حسین بن علی (ع) است که مظلوم کشته شده و ما اولیای او
هستیم، هنگامی که قائم ما بپاخیزد به خونخواهی حسین (ع) میپردازد...»
(14)
از حضرت صادق (ع) روایت است که فرمود: «وقتی حسینعلیه السلام
کشته شد، آسمانها و زمین و آنچه در آنها است ناله کردند و گفتند:
پروردگارا! به ما اجازه بده که خلایق را نابود سازیم و بار دیگر زمین تجدید
گردد که حرمت تو را حلال دانسته و برگزیده ات را به قتل رسانیدهاند. پس
خداوند به آنها وحی فرمود که: ای فرشتگان؛ و ای آسمانهای من؛ و ای زمین
من! آرام گیرید. سپس یکی از حجابها را برداشت، به ناگاه پشت آن محمدصلی
الله علیه وآله و دوازده وصیّ او مشاهده شدند و دست فلانی، قائم از آنها
را گرفت و فرمود: ای فرشتگانم؛ و ای آسمانهایم؛ و ای زمین من! با این یاری
خواهم جست. سه مرتبه این خطاب را فرمود.» (15)
پی نوشت:
قمی، عباس، مفاتیح الجنان، فرازی از دعای ندبه
صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و اتمام النّعمه، ج 1، ص 569؛ به نقل از
وحید خراسانی، حسین، حدیث لوح، نشر موعود عصر (عج)، 1388، ص 51
سوره ی فتح، آیه ی 38
بحارالانوار، ج 52، ص 345؛ به نقل از موسوی اصفهانی، محمد تقی، مکیال المکارم، ج 1، ص 109
بحار الانوار، ج 314، ص52؛ و علل الشرایع، ج 2، ص 267؛ به نقل از همان کتاب، ص 111
بحار الانوار، ج 52، ص 376؛ به نقل از همان منبع
همان، ص 338؛ به نقل از همان.
الاحتجاج طبرسی، ج 1، ص 80؛ به نقل از همان منبع، ص 112
همان
بحارالانوار، ج 52، ص 325؛ به نقل از همان منبع، ص 113
رجال النجاشی، ص 297
بحارالانوار، همان، ص 339؛ به نقل از همان منبع، ص 123
سوره ی اسرا، آیه ی 33
تفسیر عیاشی، ج 2، ص 290؛ به نقل از همان منبع، ص 128
کافی، ج 1، ص 534؛ به نقل از همان منبع، ص 129