درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

آیا امام عصر(عج) می تواند در اقامه نماز بر پیامبر پیشی بگیرد؟!

درباره ظهور حضرت مسیح (ع) و یکی از مهم ترین اتفاقات آخر الزمان یعنی نمازگزاردن ایشان پشت سر حضرت ولی عصر(عج) احادیث متعددی ذکر شده است. از جمله حدیثی که از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است.
پیامبر دراین باره می فرماید: امام جماعت باید پیشوای جماعت باشد، اگر دو نفر مساوی بودند، آن که عالم تر است و چنانچه هر دو در علم مساوی بودند، آن که فقیه تر است و اگر هر دو نفر مساوی بودند، آن که سابقه ی دینی اش بیشتر است، چنانچه هر دو از لحاظ سابقه مساوی بودند، آن را که خوش صورت تر است باید مقدم داشت و با او نماز گزارد.

حضرت عیسی(ع) و امام مهدی(عج)، هر دو پیشوا می باشند. یکی پیغمبر و دیگری امام. اگر آنها در محلی اجتماع کنند و امام سمت پیشوایی پیدا کند، در واقع نسبت به پیامبر مقتدا و پیشواست.
از این رو امام، برتر از مأموم یعنی حضرت عیسی(ع) است که پشت سر وی نماز می گزارد.

اما درباره جهاد عیسی(ع) در رکاب امام زمان(ع) باید دانست که جهاد عبارت است از جان دادن در راه خدا به فرمان کسی که برای خدا می جنگد. از طرفی امام در میان امت اسلام، نماینده پیامبر(ص) و برای حضرت عیسی(ع) جایز نیست که بر خاتم پیامبران، پیشی بگیرد، همچنین بر نماینده او نیز نمی تواند مقدم باشد.

از حافظ بن ماجه قزوینی نقل شده: امّ شریک، دختر ابی عسکر عرض کرد: یا رسول الله! در آن روز قوم عرب کجا هستند؟ فرمود: عرب در آن روز عده کمی هستند که بیشترشان در بیت المقدس می باشند.

امام آنها هر صبح با آن ها نماز می خواند، چون عیسی فرود آید، امام آن ها به عقب برگشته تا عیسی جلو آمده و با مردم نماز گزارد، ولی عیسی دست خود را روی شانه های او می گذارد و می گوید: بایست تا ما با شما نماز بگزاریم.(1)(2)


منبع:

1-کفایت الطالب، به ضمیمه البیان، گنجی شافعی، ص498
2-یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان(عج)، علیرضا رجالی تهرانی، ص9-207

اولین بیعت کننده با امام زمان (عج) کیست؟

اولین مسئله ای که پس از اعلام ظهور حضرت قائم(عج) به وجود خواهد آمد مسئله بیعت با ایشان است واین سوال به ذهن متبادر می شود که چه کسی اولین بار با ایشان بیعت خواهد کرد. از روایات رسیده از جانب معصومین(ع) چنین استفاده می شود که اوّلین کسی با حضرت مهدی(عج) بیعت کرده و به دست مبارک آن جناب بوسه می زند...



اوّلین کسی با حضرت مهدی(عج) بیعت خواهد کرد و به دست مبارک آن جناب بوسه می زند، حضرت جبرئیل امین فرشته مقرّب الهی است.

اولین مسئله ای که پس از اعلام ظهور حضرت قائم(عج) به وجود خواهد آمد مسئله بیعت با ایشان است واین سوال به ذهن متبادر می شود که چه کسی اولین بار با ایشان بیعت خواهد کرد. از روایات رسیده از جانب معصومین(ع) چنین استفاده می شود که اوّلین کسی با حضرت مهدی(عج) بیعت کرده و به دست مبارک آن جناب بوسه می زند، حضرت جبرئیل امین فرشته مقرّب الهی است.

مفضّل بن عمر از امام صادق(ع) روایت کرده که فرمود: آنگاه که خداوند به حضرت قائم اجازه خروج دهد، آن حضرت به منبر رود، پس مردم را به سوی خویش دعوت کند و به خداوند سوگندشان دهد و به حق خویش آنها را بخواند و به این که بین ایشان و روش رسول خدا(ص) رفتار کند و به کردار آن حضرت عمل کند.

آنگاه خداوند جبرئیل را می فرستد که نزد او بیاید، جبرئیل در حجر اسماعیل نزد آن حضرت می آید و می گوید: به چه چیز مردم را می خوانی؟ حضرت قائم(ع) دعوت خود را به او خبر دهد. جبرئیل می گوید: من نخستین کسی هستم که با تو بیعت می نمایم، دست خویش را برای بیعت باز کن، پس دست به دست آن حضرت گذارد و متجاوز از سیصد و ده مرد نزد او بیایند و با او بیعت نمایند و در مکه می ماند تا یارانش به ده هزار نفر برسد، سپس از آنجا به مدینه رهسپار گردد.(1)

همچنین نقل شده است که حضرت قائم(عج) پشت به حرم(خانه کعبه) می دهد و دست خود را دراز می کند مثل دست موسی ... آنگاه می فرمایند: این دست خداست و از جانب خداست و به امر خدا کشیده شد و این آیه را تلاوت می کند :"ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله یدالله فوق ایدیهم، فمن نکث فانما ینکث علی نفسه ...". پس اول کسی که دست آن حضرت را می بوسد جبرئیل است و با آن جناب بیعت می نماید و پشت سر او فرشتگان و نجبای جنّ و نقیبان آن حضرت بیعت می کنند. (2)

منابع:

1-مهدی موعود، ترجمه و نگارش علی دوانی، ص1154
2-اسرار العقائد، ج 2، ص 100 به نقل از کتاب "یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان(عج)"، از علیرضا رجالی تهرانی،‌ انتشارات نبوت

آیا زنان می‌توانند جزء یاران امام عصر(ع) باشند؟

در برخی از روایات به طور مشخص از تعدادی از زنان که هر کدام در مقعطی از تاریخ نقش مهم و تعیین کننده‌ای در گسترش و تحکیم دین حق داشته‌اند، به عنوان رجعت‌کنندگان یاد شده است که از آن جمله می‌توان به «صیانه» همسر «جزقیل»، پسر عموی فرعون و گنجینه‌دار وی که در برخی روایات آمده است، مؤمن آل فرعون همین فرد بوده است.



آیا در قیام و انقلاب جهانی امام مهدی(ع) زنان نقشی دارند و آیا زنان می‌توانند جزء یاران امام عصر(ع) باشند در پاسخ این سوال، نکانی را یادآور می‌شویم:


1. تفاوت نکردن زن و مرد در یاری امام عصر(ع)


همة روایات، ادعیه و زیارت‌هایی که در آنها از موضوع‌هایی چون ویژگی‌های یاران امام عصر(عج)، چگونگی دست‌یابی به مقام یاری و نصرت آن امام، تمنای حضور در زمرة یاری‌کنندگان حضرت، درخواست زنده شدن دوباره در زمان ظهور و یافتن توفیق درک آن زمان و ... سخن به میان آمده است، بی هیچ تفاوتی مردان و زنان را در بر می‌گیرد و هرکس بتواند ویژگی‌ها و خصایصی را که برای یافتن به مقام‌های یاد شده، ضروری است دارا شود، می‌تواند به این مقام‌ها برسد. به بیان دیگر چنان‌که در رسیدن به مراتب عالی کمال انسان جنسیت دخلی ندارد و همة انسان‌ها به شرط داشتن ایمان، انجام عمل صالح و مراقبت بر اوامر الهی می‌توانند به این مراتب دست یابند1، در  دست یافتن به مقام یای و نصرت امام عصر(ع) نیز جنسیت مطرح نیست و مهم عمل به وظایف و تکالیفی است که منتظران واقعی برای رسیدن به این مقام باید آنها را انجام دهند.2

توجه به بخشی از دعای عهد که همة شیعیان، اعم از زن و مرد مأمور به خواندن آن شده‌اند، نکته یاد شده را روشن می‌سازد:

بارخدایا! من در بامداد این روز و تمام دوران زندگانیم، عهد و پیمان و بیعتی را که از آن حضرت بر گردن دارم با او تجدید می‌کنم؛ که هرگز از آن عهد و پیمان برنگردم و بر آن پایدار بمانم. بارخدایا! مرا از یاران و هواداران و مدافعان آن حضرت و شتابندگان در پی انجام خواسته‌های او و اطاعت کنندگان از اوامر و نواهی او و حمایت‌کنندگان از وجود او و پیشی گیرندگان به سوی خواسته‌های او و شهید شدگان در حضور او قرار ده. 3

2. حضور تعدادی از زنان در یاران خاص امام زمان(ع)


بر اساس پاره‌ای از روایات متعددی از یاران قائم(ع) را زنان تشکیل می‌دهند. از جمله در بخشی از روایتی که «ام سلمه» دربارة نشانه‌های ظهور از پیامبر اکرم(ص) روایت کرده‌اند، چنین می‌خوانیم:

پس پناهنده‌ای به حرم [الهی] پناه می‌آورد و مردم همانند کبوترانی که از چهار سمت به یک سو هجوم می‌برند سوی او جمع می‌شوند تا اینکه در نزد آن حضرت سیصد و چهارده نفر گرد آمده که برخی از آنان زن می‌باشند که بر هر جبار و جبارزاده‌های پیروز می‌شود.4

در روایتی دیگر که «جابر بن یزید جعفی» از امام باقر(ع) نقل کرده، در این زمینه چنین آمده است:
به خدا سوگند، سیصد و سیزده نفر که پنجاه نفر از آنها زن هستند، بدون هیچ قرار قبلی در مکه کنار یکدیگر جمع خواهند شد.5

پرسشی که در اینجا مطرح می‌شود این است که آیا این تعداد زن جزء 313 نفر یاران خاص امام مهدی(ع) هستند یا اینکه خیر، آنها جزء عموم یاران آن حضرت می‌باشند؟

در پاسخ به این پرسش باید گفت: با توجه به آنکه امام باقر(ع) در این روایت از تعبیر «فیهم» استفاده کرده و نفرموده است «معهم» می‌توان استفاده کرد که این تعداد زن جزء 313 نفر یاران خاص هستند و اینکه در بیشتر روایات آمده است 313 نفر مرد آن حضرت را یاری می‌کنند، شاید به این دلیل باشد که بیشتر این 313 نفر مرد هستند.6


3. ذکر نام تعدادی از زنان به عنوان رجعت‌کنندگان


در برخی از روایات به طور مشخص از تعدادی از زنان که هر کدام در مقعطی از تاریخ نقش مهم و تعیین کننده‌ای در گسترش و تحکیم دین حق داشته‌اند، به عنوان رجعت‌کنندگان یاد شده است که از آن جمله می‌توان به «صیانه» همسر «جزقیل»، پسر عموی فرعون و گنجینه‌دار وی که در برخی روایات آمده است، مؤمن آل فرعون همین فرد بوده است. «امّ ایمن» کنیز پیامبر اکرم(ص)، «زبیده» همسر هارون الرشید که به انجام کارهای نیک معروف بود؛ «سمیه» مادر عمار یاسر که در راه اسلام به شهادت رسید؛ «ام خالد» یکی از زنان فداکاری که به جرم تشیع و حمایت از قیام زید بن علی دستش بریده شد؛ «حبابه والبیه» زنی که دوران هشت امام معصوم را درک کرد و یک بار به معجزه امام سجّاد و یک بار به معجزه، امام هشتم دوباره جوان شد؛ «قنواء» دختر رشید هجری که پدر او در زمان ابن زیاد به جرم بیزاری نجستن از امام علی(ع) به شهادت رسید و خود او نیز در راه عقیده‌اش پایداری و فداکاری فراوان کرد.7

پی‌نوشت‌ها:

1. قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید:  هرکس ـ از مرد و زن ـ کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزه‌ای، حیات [حقیقی] بخشیم». سورة نحل(15)، آیة 97.
2. برای مطالعه بیشتر در زمینة وظایف و تکالیف منتظران ر.ک: شفیعی سروستانی، ابراهیم، معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، ص 127 ـ 151.
3. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 102، ص 111.
4. معجم أحادیث الامام المهدی(عج)، ج 1، ص 500، ح 340، به نقل از: هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج 7، ص 315.
5. مجلسی، همان، ج 52، ص 223.
6. برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: طبسی، محمدجواد، زنان در حکومت امام زمان(عج)؛ طبسی، نجم‌الدین، چشم‌اندازی از حکومت مهدی(ع)، ص 73 ـ 74.
7. برای مطالعة بیشتر در این زمینه ر.ک: طبسی، همان، ص 74 ـ 81.
 

آیا امام زمان(ع) از وقت ظهور خود آگاه‌اند؟

همه ما می‌دانیم که خداوند، تبارک و تعالى، همه چیز را می‌داند و به همه امور واقف است. سؤال این است که: آیا امام زمان (عج) نسبت به دقت دقیق ظهور خود آگاهى دارند یا خیر؟ ثانیاً تعیین زمان دقیق ظهور چه حکمى دارد؟


1. تعیین وقت براى ظهور و فلسفه انتظار

انتظار منجى از سویى عاملى براى پایدارى و شکیبایى در برابر سختیها و مشکلات عصر غیبت و از سویى دیگر عاملى براى پویایى و تحرک شیعیان و آماده باش همیشگى آنان است. براساس تعالیم ائمه معصومین(ع) منتظر باید هر لحظه آماده ظهور باشد و زندگى خود را چنان سامان دهد که هر زمان اراده خدا به ظهور تعلق گرفت بتواند با سربلندى در پیشگاه حجت خدا ظاهر شود.

به عبارت دیگر انتظار ظهور حجت در آینده اى نامشخص هم بیم دهنده و هم نویدبخش است. بیم دهنده است؛ زیرا منتظر با خود می‌گوید شاید همین سال، همین ماه و یا همین روز ظهور رخ دهد پس باید آماده حضور در پیشگاه حجت خدا و ارائه اعمال خود به آن حضرت باشم. و امیدبخش است؛ چرا که منتظر می‌اندیشد شاید در آینده اى نزدیک ظهور رخ دهد و سختیها و مشکلات او به پایان برسد و لذا باید پایدارى و مقاومت ورزید و تسلیم جریانهایى نشد که در پى غارت سرمایه‌هاى ایمانى و اعتقادی‌اند.

با توجه به مطالب یاد شده، می‌توان گفت که تعیین زمان براى ظهور برخلاف مفهوم و فلسفه انتظار است و چه بسا منتظر را به سستى و یا ناامیدى بکشد؛ زیرا وقتى گفته شود که تا فلان زمان مشخص، هر چند آینده اى نه چندان دور، ظهور به وقوع نخواهد پیوست، ما به طور طبیعى دچار سکون و رکود می‌شویم و به این بهانه که هنوز تا ظهور فاصله داریم؛ از به دست آوردن آمادگى لازم براى ظهور خوددارى می‌کنیم.

از سویى دیگر اگر ظهور به هر دلیل در زمانى که به ما وعده داده شده رخ ندهد ما دچار ناامیدى و یأس می‌شویم و چه بسا که در اصل اعتقاد به ظهور منجى آخرالزمان نیز دچار تردید شویم. این نکته اى است که در روایات نیز مورد توجه قرار گرفته است.

از جمله در روایتى که فضیل بن یسار از امام محمد باقر(ع) نقل کرده، آن حضرت در پاسخ این پرسش که »آیا براى این امر (برخاستن قائم(ع))، وقت (مشخص) وجود دارد، فرمود:
کسانى که براى این امر وقت تعیین می‌کنند، دروغ می‌گویند (آن حضرت سه مرتبه این سخن را تکرار کرد و آنگاه فرمود:) زمانى که موسى(ع) قومش را براى رفتن به قرارى که با پروردگارش داشت ترک کرد، به آنها وعده داد که تا سى روز دیگر برمی‌گردد، اما زمانى که خداوند ده روز دیگر بر آن سى روز افزود، قومش گفتند: موسى خلاف وعده کرد پس آن کردند که کردند...1

داستان ارتداد قوم یهود و گوساله پرست شدن آنها در پى تأخیر ده روزه حضرت موسى در تاریخ مشهور است و این هشدارى است به همه کسانى که در پى تعیین وقت براى ظهورند.

آنچه در روایات امام باقر(ع) در مورد فلسفه تعیین نشدن وقت ظهور آمده بود، به بیانى دیگر در روایتى که از امام موسى کاظم(ع) نقل شده، آمده است. آن حضرت در این زمینه می‌فرماید:
اگر به ما گفته می‌شد: این امر [ظهور قائم] تا دویست سال و یا سیصد سال دیگر واقع نمی‌شود؛ دلها سخت می‌شد و بیشتر مردم از اسلام برمی‌گشتند. اما گفته‌اند: این امر چه با شتاب پیش می‌آید و چه نزدیک است! تا دلهاى مردم الفت گیرد و فرج نزدیک احساس شود.
بنابراین همه باید تلاش خود را متوجه اصل قضیه انتظار فرج، منتظر نگهداشتن مردم، حفظ شادابى و سرزندگى انتظار در آنها و یادآورى وظایف منتظران کنند و از پرداختن به موضوع زیان ظهور و تعیین وقت براى تان خوددارى نمایند2.


2. ظهور ناگهانى فرا می‌رسد

در بسیارى از روایاتى که از پیامبر گرامى اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) نقل شده، این نکته مورد تأکید قرار گرفته که ظهور نیز همانند قیامت، ناگهانى و غیر منتظره فرامی‌رسد. از جمله در روایتى که امام رضا(ع) به واسطه پدران بزرگوارش از پیامبر اکرم(ص) نقل می‌کند چنین آمده است:
به پیامبر(ص) عرض شد: اى رسول خدا آن قائم که از نسل شماست چه وقت ظهور می‌کند؟ آن حضرت فرمود: ظهور او مانند قیامت است. »تنها خداوند است که چون زمانش فرا رسد آشکارش می‌سازد. فرا رسیدن آن بر آسمانیان و زمینیان پوشیده است. جز به ناگهان بر شما نیاید«3و4.

امام باقر(ع)، نیز در تفسیر این آیه شریفه:
آیا چشم به راه چیزى جز آن ساعتند که ناگاه و بی‌خبرشان بیاید؟5

می‌فرماید:
مراد از ساعت، ساعت [قیام] قائم(ع) است که ناگهان برایشان بیاید6.

حضرت صاحب‌الامر(ع) نیز در یکى از توقیعات خود بر این نکته تأکید می‌ورزند که ظهور ناگهانى و دور از انتظار فرا می‌رسد:
فرمان ما به یکباره و ناگهانى فرا می‌رسد و در آن زمان توبه و بازگشت براى کسى سودى ندارد و پشیمانى از گناه کسى را از کیفر ما نجات نمی‌بخشد7.

این دسته از روایات از یکسو هشدارى است به شیعیان که در هر لحظه آماده ظهور حجت حق باشند و از سویى دیگر تذکرى به همه کسانى که در پى تعیین وقت براى ظهورند.


3. نهى از تعیین وقت براى ظهور

چنانکه گفته شد؛ تعیین وقت براى ظهور جایز نیست و براساس روایات معصومین(ع) ما وظیفه داریم کسانى را که به تعیین وقت براى ظهور می‌پردازند تکذیب کنیم. در اینجا براى آشنایى شما عزیزان به برخى از این روایات اشاره می‌کنیم.

امام صادق(ع) در روایتى خطاب به محمدبن سلم می‌فرماید:
اى محمد! هر کس براى تو خبرى از ما درباره تعیین وقت [ظهور] نقل کرد در تکذیب او درنگ نکن؛ زیرا ما [اهل بیت] براى هیچ کس وقت ظهور را تعیین نکرده ایم8.

در روایات دیگرى وقتى »مهزم« به امام صادق(ع) عرض می‌کند:
فدایت شوم، در مورد این امرى که ما در انتظار آنیم، مرا آگاه کنید که چه زمانى واقع می‌شود؟

آن حضرت می‌فرماید:
اى مهزم! آنان که [براى این امر] تعیین وقت می‌کنند دروغ می‌گویند و آنها که [در این امر] شتاب می‌کنند نابود می‌شوند و کسانى که تسلیم می‌شوند نجات می‌یابند9.

همچنین در توقیعى که از ناحیه مقدسه صاحب‌الزمان(ع) در پاسخ به پرسشهاى »اسحاق بن یعقوب« وارد شده چنین می‌خوانیم:
اما آشکار شدن فرج، به اراده خداوند است و آنان که [براى ظهور] وقت تعیین می‌کنند دروغ می‌گویند10.

توجه به روایات یاد شده به خوبى این نکته را بر ما روشن می‌سازد که ما نه تنها حق نداریم به استناد برخى رویدادهاى اجتماعى و یا حوادث طبیعى به پیش بینى زمان ظهور و تعیین وقت براى آن بپردازیم؛ بلکه بر ما لازم است که ادعاى کسانى را که مدعى دانستن زمان ظهورند تکذیب کنیم و جلوى نشر این‌گونه ادعاها را بگیریم.

فلسفه این حکم نیز روشن است؛ شما تصور کنید اگر هر از چندى زمانى براى ظهور تعیین شود و ظهور به وقوع نپیوندد چه پیش خواهد آمد. آیا مردم رفته رفته ناامید نمی‌شوند و اعتقاد خود را نسبت به اصل اندیشه مهدویت و ظهور منجى از دست نمی‌دهند؟!


4. زمان ظهور، رازى از رازهاى خدا

براساس آنچه تاکنون بیان شد این احتمال که زمان ظهور را تنها خداوند، تبارک و تعالى، می‌داند تقویت می‌شود و می‌توانیم بگوییم: حضرت مهدى (ع) نیز منتظر روزى هستند که با اذن خداوند حرکت نجات بخش خود را آغاز کنند. اما از برخى دیگر از روایات چنین برمی‌آید که خداوند، زمان فرا رسیدن امر فرج را چون بسیارى دیگر از رازهاى آفرینش براى پیامبر خود حضرت محمد(ص) آشکار ساخته و آن حضرت نیز آن را براى وصىّ خود امیر مؤمنان(ع) و ایشان نیز آن را براى فرزندشان امام حسن مجتبى(ص) و... همینطور هر امام براى امام پس از خود آشکار ساخته است. ولى آنها اجازه آشکار ساختن آن را براى دیگران ندارند.

در قسمتى از وصایاى امام صادق(ع) به ابوجعفر محمدبن نعمان، معروف به »مؤمن الطاق« با اشاره به زمان فرا رسیدن امر فرج چنین آمده است:
اى فرزند نعمان! عالم (امام) نمی‌تواند از همه آنچه که می‌داند، تو را آگاه سازد؛ زیرا آن [زمان] راز خداست که خداوند آن را به جبرئیل(ع)؛ جبرئیل(ع) آن را به محمد(ص)؛ محمد(ص) آن را به على(ع)؛ على(ع) آن را به حسن(ع)؛ حسن(ع) آن را به حسین(ع)؛ حسین(ع) آن را به على(ع)؛ على(ع) آن را به محمد(ع)؛ و محمد(ع) آن را به دیگرى [امام ششم] عرضه داشته است. پس شتاب مکنید...11.

همچنین در روایت دیگرى که از امام محمد باقر(ع) نقل شده آن حضرت در پاسخ یکى از یاران خود که می‌پرسد: »کاش به ما می‌فرمودید این امر (ظهور امام مهدى(ع)) چه زمانى خواهد بود تا به آن خبر شادمان شویم« مطالبى را بیان می‌کنند که از آنها استفاده می‌شود که ایشان وقت ظهور را می‌دانند اما بنابر مصالحى از بیان آن خوددارى می‌کنند.12

بنابراین در مورد این مطلب که آیا امام زمان(ع) از زمان ظهور خود آگاه است یا خیر اظهارنظر قطعى و صریحى نمی‌توان کرد و هر دو احتمال از روایات قابل‌استفاده است.

سخن آخر این‌که براساس روایات قطعى و تردیدناپذیر، وظیفه ما انتظار فرج، نزدیک دیدن ظهور و کسب آمادگى کامل براى فرا رسیدن این روز فرخنده است. بنابراین باید بسیار مواظب بود و اجازه نداد که اصل موضوع »انتظار فرج« به عنوان ارزشمندترین سرمایه اعتقادى شیعه با طرح مباحث فرعى و حاشیه‌اى چون زمان ظهور، نحوه زندگى حضرت در زمان غیبت و... مورد بی‌توجهى یا کم توجهى قرار گیرد و از وظایف اصلى منتظران در زمان غیبت، غفلت شود.

ظهور و پر شدن جهان از ظلم و جور

آیا با توجه به روایت‌هایی که در آنها آمده است: «امام مهدی(ع) جهان را از عدل و داد پرمی‌کند، همچنان‌که از ظلم و جور پر شده بود» حرکت‌های اصلاحی و تلاش برای برقراری عدالت در عصر غیبت معنا دارد؟ زیرا براساس این روایات باید جهان از ظلم و جور پر شده باشد تا امام زمان(ع) ظهور کند و اگر ما حرکتی برای از بین بردن ستم و مقابله با ستم‌کاران انجام دهیم، در واقع ظهور را به تأخیر انداخته‌ایم.




برخی مردم می‌پرسند: آیا با توجه به روایت‌هایی که در آنها آمده است: «امام مهدی(ع) جهان را از عدل و داد پرمی‌کند، همچنان‌که از ظلم و جور پر شده بود» حرکت‌های اصلاحی و تلاش برای برقراری عدالت در عصر غیبت معنا دارد؟ زیرا براساس این روایات باید جهان از ظلم و جور پر شده باشد تا امام زمان(ع) ظهور کند و اگر ما حرکتی برای از بین بردن ستم و مقابله با ستم‌کاران انجام دهیم، در واقع ظهور را به تأخیر انداخته‌ایم. برای پاسخ به این پرسش لازم است نکاتی را یادآور شویم:

الف) اصل وجود این روایات

در اصل وجود چنین روایت‌هایی تردیدی نیست و در منابع و مصادر شیعه و سنی، روایت‌های فراوانی مضمون نقل شده است.1 از جمله در روایتی که از طریق اهل سنّت از پیامبر اعظم(ص) نقل شده، آمده است: «شما را به مهدی بشارت می‌دهم. او در زمانی که مردم گرفتار اختلاف، درگیری و آشوب‌ها هستند، در امت من برانگیخته می‌شود و جهان را از عدالت و برابری پر می‌سازد، همچنان‌که از ستم پر شده بود».2

امام محمد باقر(ع) نیز در این زمینه می‌فرماید: «پدرم از پدرش و او از پدرانش برای من نقل کردند که رسول خدا ـ درود و سلام خدا بر او باد ـ فرمودند: امامان پس از من دوازده نفر به تعداد نقبای بنی‌اسرائیل. نه نفر از آنها از نسل حسین ـ درود خدا بر او باد ـ هستند و نهمین آنها قائم ایشان است. او در آخرالزمان به پا می‌خیزد و زمین را از عدل پر می‌سازد، پس از آنکه از ستم و بی‌عدالتی پر شده بود».3

ب) مفهوم «پر شدن جهان از ستم»

نخستین پرسشی که در مورد این‌گونه روایات مطرح می‌شود، این است که تعبیر «پر شدن جهان از ستم» به چه معناست؟ آیا مراد از این تعبیر آن است که جهان به گونه‌ای از ستم و تجاوز اشباع شده که دیگر اثری از عدل و داد، عدالت‌خواهی و انسان‌های صالح، هرچند ناچیز، در آن باقی نمانده است یا اینکه مراد، آن است که ستم و بیداد در جهان فراوان شده و بر عدل و داد غلبه یافته است نه اینکه دیگر هیچ اثری از عدل و داد یا انسان‌های شایسته در جهان وجود ندارد؟ با توجه به کاربردهای روزمرة کلمة «پرشدن» و آنچه عرف معمولاً از این کلمه اراده می‌کند، به روشنی می‌توان گفت که برداشت دوم، درست‌تر است.

همچنان‌که وقتی گفته می‌شود: «تالار از جمعیت پر شده است»، «مغازه پر از مشتری است»، «اتاق پر از مهمان است» یا «انبار پر از کالاست»، به معنای فراوانی جمعیت، مشتری یا کالاست نه اشباع شدن به گونه‌ای که جایی برای چیز دیگر در تالار، مغازه یا انبار باقی نمانده باشد.
بنابراین، «پر شدن جهان از ظلم»، به معنای ظالم و نابکار شدن همة مردم به گونه‌ای که دیگر هیچ انسان شایسته‌ای باقی نمانده باشد، نیست. «پر شدن» در اینجا به معنای «بسیاری» و «فراوانی» ظلم و جور در جهان است.

با کمی دقت متوجه می‌شویم که خود ما هم در گفت‌وگوهای روزانه، هنگام توصیف وضع کنونی جهان، از این تعبیر که «جهان را ظلم و ستم فرا گرفته است»، بسیار استفاده می‌کنیم، ولی منظورمان هرگز این نیست که دیگر هیچ اثری از عدالت و عدالت‌خواهی در جهان وجود ندارد.


ج) توصیفی یا تکلیفی بودن بیان این روایات

پرسش دیگری که دربارة روایات یاد شده وجود دارد، این است که آیا این روایات در پی بیان تکلیف و وظیفة ما در عصر غیبت هستند یا اینکه تنها بیان‌کنندة ویژگی‌های عصر ظهور امام مهدی(ع) و آثار ظهور ایشان هستند؟ به صراحت می‌توان گفت: این‌گونه روایات صرفاً جنبة توصیفی دارند و اساساً نسبت به تکلیف و وظیفة مردم در عصر غیبت ساکت هستند.

این روایات از یک سو بیان‌کنندة شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جهان در پیش از ظهور حضرت مهدی(ع) و از سوی دیگر، نشان‌دهندة گسترة اصلاحاتی است که پس از ظهور در جهان صورت می‌گیرد. به بیان دیگر، این روایات از یک سو، جهان پیش از ظهور را به تصویر می‌کشد که در همة زمینه‌ها گرفتار ستم شده و نابرابری و بی‌عدالتی در آن فراگیر گشته است و از سوی دیگر، شرایط جهان پس از ظهور را بیان می‌کند که به مدد اقدامات اساسی و زیربنایی امام مهدی(ع)، عدل و داد در همه جای آن حاکم شده و همه روابط فردی و اجتماعی را دربر گرفته است.

بنابراین، برای پاسخ به این پرسش که مردم در زمان غیبت چه وظیفه‌ای بر عهده دارند، آیا باید در مقابل ستم بی‌اعتنا باشند و حتی به آن دامن بزنند یا اینکه باید برای از بین بردن همة مظاهر ستم و تباهی به پا خیزند؟ نمی‌توان به سراغ این‌گونه روایات رفت و باید به دیگر روایات مراجعه کرد.


د) تکلیف مردم در برابر ستم‌ها و تباهی‌ها

حال که روشن شد روایات یاد شده، ناظر به تکلیف و مسئولیت مردم در برابر ستم نیستند، این پرسش مطرح می‌شود که تکلیف مردم در برابر ستم‌ها، فسادها و تباهی‌هایی که در عصر غیبت در جوامع رواج پیدا می‌کند، چیست؟

برای یافتن پاسخ این پرسش، توجه به چند نکته ضروری است:

1. فقهای شیعه همه بر این موضوع اتفاق نظر دارند که تمامی احکام و تکالیفی که در شرع اسلام مقرر شده، به جز مواردی نادر، در زمان غیبت پابرجاست و هیچ‌کدام از آنها تعطیل نمی‌شود. بنابراین، همة مسلمانان موظفند تا زمان ظهور به همة وظایف و تکالیفی که برای آنها مقرر شده است، عمل کنند؛ چه وظایف و تکالیف فردی و چه وظایف و تکالیف اجتماعی.

2. برخی احکام و اصول بنیادین اسلام که همگی در آموزه‌های قرآنی ریشه دارند، تکلیف مردم را در برابر هرگونه ستم، تجاوز، بی‌عدالتی، فساد، تباهی و ناهنجاری، در همة زمان‌ها و مکان‌ها مشخص کرده‌اند. براساس این احکام و اصول، هیچ مسلمانی نمی‌تواند در برابر هرگونه ستم، تجاوز، بی‌عدالتی، فساد، تباهی و ناهنجاری، در همة زمان‌ها و مکان‌ها مشخص کرده‌اند. براساس این احکام و اصول، هیچ مسلمانی نمی‌تواند در برابر امور یاد شده بی‌اعتنا باشد یا خدای ناکرده به آنها تن دهد تا چه رسد به اینکه بخواهد به آنها دامن زند.

برخی از این احکام و اصول بنیادین عبارتند از: تکلیف فردی هر مسلمان به پرهیزکاری و ترک گناهان از یک سو4 و انجام اعمال شایسته از سوی دیگر؛5 ضرورت تعاون و همکاری در نیکوکاری و پرهیزکاری و حرمت هم‌یاری در گناه و تجاوز به حقوق دیگران؛6 وجوب امر به معروف و نهی از منکر؛ تکلیف هر مسلمان، به رعایت عدالت در مناسبات فردی و اجتماعی.7

با توجه به همین احکام و اصول است که حضرت امام خمینی(ره) در پاسخ به کسانی که معتقد بودند باید به گناهان دامن زد تا دنیا پر از ظلم و جور شود و حضرت صاحب‌الامر(ع) تشریف بیاورد، می‌فرماید: «یعنی خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا حضرت صاحب بیاید! حضرت صاحب که تشریف می‌آورند، برای چه می‌آیند؟ برای اینکه گسترش دهند عدالت را، برای اینکه حکومت را تقویت کنند، برای اینکه فساد را از بین ببرند. ما برخلاف آیات شریفة قرآن، دست از نهی از منکر برداریم. دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای اینکه حضرت بیایند. حضرت بیایند چه می‌کنند؟ حضرت می‌آیند، می‌خواهند همین کارها را بکنند».8

3. پاره‌ای از روایات، به صراحت، وظیفه و تکلیف مردم را در زمان غیبت و انتظار روشن کرده‌اند و آنها را به پرهیزکاری، در پیش گرفتن اخلاق نیکو،9 انجام اعمالی که موجب خشنودی امام عصر(ع) می‌شود و ترک اعمالی که آن حضرت را آزرده‌خاطر می‌سازد،10 فرا خوانده‌اند. از این روایات به خوبی استفاده می‌شود که هیچ مسلمانی حق ندارد به بهانة زمینه‌سازی برای ظهور و تعجیل در فرج، به فساد و تباهی و ظلم و بی‌عدالتی تن در دهد یا به گسترش آنها در جامعه کمک کند؛ زیرا این عمل قطعاً با پرهیزکاری و اخلاق نیکو مغایز است و هرگز موجب خشنودی مصلح موعود نخواهد شد.

پی‌نوشت‌ها
:
1. ر.ک: منتخب‌الأثر، ج 2، صص 222ـ235؛ ج 3، صص 155ـ157.
2. المسند، ج 3، ص 37.
3. بحارالأنوار، ج 36، ص 359، ح 228.
4. ر.ک: سوره بقره (2)، آیات 24، 48، 123، 189، 194؛ سورة آل عمران (3)، آیات 50، 102، 123، 130، 131، 200 و... .
5. ر.ک: سورة بقره (2)، آیات 25، 82، 277؛ سورة آل عمران (3)، آیة 57؛ سوره نساء (4)، آیة 57.
6. ر.ک: سورة مائده (5)، آیة 2.
7. ر.ک:سورة آل عمران (3)، آیات 104، 110، 115؛ سورة توبه (9)، آیات 71 و 112؛ سورة حج (22)، آیة 41؛ سورة لقمان (31)، آیة 7.
8. ر.ک: سورة مائده (5)، آیة 8؛ سورة انعام (6) آیة 152؛ سورة نساء (4)، آیات 3، 58، 120، 135؛ سورة نحل (16)، آیة 90.
9. صحیفه نور، ج 20، ص 196.
10. ر.ک: بحارالأنوار، ج 52، ص 140، ح 50.