درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

نگه دار سر رشته تا نگه دارد

آقا مگر داریم ما؟ ما یادمان نیست

یادآوری کردید، امّا یادمان نیست

این روزها... وقت زیادی که نداریم

گیرم که آقا بود حالا یادمان نیست!

 

عیبی ندارد او بیابانگرد باشد...

ما قصه ی مجنون و لیلا یادمان نیست

 

این جمعه هم حالا نیامد که مهم نیست

ما پهلوی خونین زهرا یادمان نیست!!

 

تکرار تاریخ از همین بی غیرتی هاست

وقتی طناب و دست مولا یادمان نیست

 

دستان ما افتاد از کار قنوتش

افتادن دستان سقا یادمان نیست!!

 

او پیر شد از این جوانی کردن ما...

ما که جوان ارباً اربا یادمان نیست!!!
 

یک روضه خوان ما را کمی یاری رسانَد

«هَل من مُعینِ» شاه تنها، یادمان نیست
 

او مژه هایش ریخت یاد زینب و ما...

شام و اسارت رفتنش را یادمان نیست
 

تازه طلبکاریم آقا دیر کرده

تازه طلبکاریم آقا یادمان نیست...

 

حبیب نیازی

ولادتی که جهان را تکان داد ...

زمانی که پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) متولد شدند، در دنیا اتفاقاتی افتاد که نشان از بزرگی و عدالت گستری و حقانیت حضرت محمد مصطفی (ص) بود. به طوری که برخی نشانه های کفر و ظلم و ساحری و جادوگری، در آن روز شکستند و برای مدتی ناتوان شدند. این وقایع را در حدیثی که از حضرت اباعبدالله جعفر صادق(علیه السلام) نقل شده است می خوانیم:

وقتی رسول خدا (ص) متولّد شد شیطان (از رفتن به) آسمانهای هفتگانه ممنوع شد؛ و شیاطین به واسطه ستارگان رانده شدند...

سپس فرمودند:

«صبح آن روزی که پیغمبر به دنیا آمده بود، بت ها، در حالی که همگی با صورت به زمین افتاده بودند، وارد صبح شدند؛ و در آن شب ایوان کسری لرزید و چهارده کنگره اش افتاد، و آتش های (آتشکده های فارس) که از هزار سال پیش از آن خاموش نشده بود، خاموش شد.»

سپس فرمودند:

«و طاق کسری از میان شکست، و در آن شب، نوری از طرف حجاز انتشار یافت، بعد درخشید تا به مشرق رسید...

و علم کاهنان گرفته شد و جادوی جادوگران نابود شد و هیچ شیطانی (از آنها که رفیق کاهنین بودند) در عرب باقی نمانده مگر این که از (رفتن نزد) رفیقش ممنوع شد.»

آنگاه فرمودند: «آمنه فرمود: به خدا قسم! فرزندم به دنیا آمد... سر به طرف آسمان بلند کرد و به آسمان نظر انداخت. سپس از او نوری بیرون آمد که همه چیز برای او روشن شد؛ در آن پرتو از گوینده ای شنیدم که می گفت، «تو سرور و آقای مردمان را به دنیا آوردی، او را محمّد نام گذار.»

 

محمد بن احسن الحرالعاملی - اثبات الهداة، ترجمه احمد جنتی، ج1، ص 533

شیخ جعفر مجتهدی، تسلیم رضای امام رضا (ع)

سید جلال کنار تخت استادش، شیخ جعفر مجتهدی ایستاده بود و به رنگ و روی پریده ی ایشان نگاه می کرد. بعد از چند  دقیقه صدایش را صاف کرد و پرسید: آقا جان!، شما که با توسل به حضرت رضا (علیه‌السلام) اینقدر افراد مریض را شفا می‌دهید و گرفتاری‌های آنها را برطرف می‌کنید، چرا برای بیماری خودتان توسلی به حضرت (ع) نمی کنید؟


شیخ جعفر مجتهدی لحظه ای تامل کرد و بعد با صدایی لرزان گفت: حضرت رضا (ع) می‌فرمایند:شما فردا مرا به حرم پشت پنجره فولاد ببرید.

سید جلال که از این کلام آقا تعجب کرده بود، سریع گفت: به روی چشم.

صبح روز بعد، سید جلال، استاد را به حرم برد و وقتی نزدیک پنجره فولاد شدند، خودش عقب ایستاد و شیخ جعفر که دیگر در حال خودش نبود، جلوتر رفت.

مدتی گذشت. شیخ جعفر مجتهدی با آن بدن ضعیفش با ادب روی دو پایش ایستاده بود و مشغول دعا خواندن شد و بعد به سید جلال گفت: دیگر باید برویم.

از حرم که بیرون آمدند، سید جلال از شیخ جعفر پرسید: آیا ارتباطتان با امام رضا (ع) برقرار شد؟

شیخ جواب داد:  بله آقا جان!، حضرت رئوف هستند؛ ایشان عنایت فرمودند و همان موقعی که بدان جا مشرف شدیم فرمودند:شیخ جعفر اگر بخواهید، ما شما را شفا می‌دهیم اما خواسته ما را می‌خواهید یا خواسته خود را؟ اگر خواسته ما را می‌خواهید، ما دوست داریم شما را در این لباس ببینیم.

آن وقت شیخ جعفر رو به سید جلال کرد و گفت: اگر شما باشید به حضرت (ع) چه می‌گویید؟

سید جواب داد: خواسته حضرت (ع) را ترجیح می‌دهم.

آنگاه ایشان فرمودند: بله، من هم به حضرت (ع) همین را عرض کردم. اکنون که حضرت دوست دارند مرا در این لباس ببینند، چگونه من نافرمانی کنم؟!


منبع:صالحین

رجعت، واقعه ای پیش از «واقعه»

حتماً می دانید که قیامتی در کار است. این را در جای جای قرآن می توانید ببینید و بخوانید. مثلاً «قسم به روز قیامت!»(1) یا «آن واقعه ای که در آمدن آن هیچ دروغی نیست، وقتی اتّفاق بیفتد، بالابرنده ی [مقامها] و پست کننده است.»(2) یا «از تو در باره ی قیامت مى ‏پرسند [که‏] وقوع آن چه وقت است؟ بگو: فقط پروردگار من می داند و  جز او [هیچ کس‏] آن را در وقتش آشکار نمى ‏گرداند. [این حادثه‏] بر آسمانها و زمین سخت است، جز به صورت ناگهانی به شما نمى‏ رسد.»(3)

همچنین هشدار دادن، درباره ی قیامت را می توانید در دعوت همه ی پیامبران الهی (علیهم السلام) بخوانید. از حضرت آدم(علی نبینا و آله و علیه السلام) تا حضرت خاتم (صلی الله علیه و آله)!

حالا ما به شما چیزی را می گوییم که جز شیعیان، کسی از آن خبر ندارد؛ لااقل دیگران از زبان شیعیان آن را شنیده اند و نقل می کنند. همچنین، ماجرایی است که به نفع شیعیان اتّفاق می افتد و به شدّت به ضرر دشمنان اهل بیت(ع) است. این ماجرا نیز در قرآن و در زبان پیامبران الهی و ائمّه معصوم(ع)، آمده است و وقوعش نیز حتمی است. واقعه ای که پیش از واقعه ی قیامت اتّفاق می افتد و در آن، اتّفاقی مشابه با برپایی رستاخیز صورت می پذیرد. این واقعه ی بزرگ در هنگامه ی ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه) رخ می دهد و نامش: «رجعت» است.

امّا رجعت چیست؟

رجعت چیست؟
کلمه ی رجعت، عربی است و به معنای بازگشت است. امّا اصطلاح آن برای این واقعه به کار می رود: «بازگشت برخی از مردگان به دنیا، در وقت ظهور حضرت مهدی(عج)، پیش از قیامت که به وسیله ی آن، خداوند گروهی را که تا آن زمان در مظلومیت به سر می بردند، عزیز می کند و عدّه ای که تا آن زمان ظلم می کردند، بر زمین خواهد زد.»(4)

رجعت از اعتقادات خاصّ شیعیان است و در زمان امام صادق(علیه السلام) رمز بین شیعیان بود. اگر کسی از آن می دانست، حتماً شیعه بود و مَحرم راز. وگرنه در آن شرایط خفقان آور، نمی شد دوست و دشمن را از هم تشخیص داد.(5)

نکته ی مهم در رجعت این است که بازگشت از قبر، برای همه و عمومی نیست. بلکه تنها گروهی از مردم برمی گردند. امام صادق(ع) فرمودند: «...در رجعت مؤمن خالص، و کافر خالص و آنان که [مستحقّ عذاب خداوند بودند ولی] به عذاب خدا نمرده ‏اند، برمى ‏گردند.»(6)

در مطلب بعدی بخوانید:  «رجعت و قیامت چه نسبتی با هم دارند؟»؛ ان شاء الله.


پی نوشت:
1.    سوره ی قیامت، آیه ی 1.
2.    سوره ی واقعه، 1-3.
3.    سوره ی اعراف، آیه ی 187.
4.    این تعریف با اندکی تغییر از کتاب «اوائل المقالات» شیخ مفید، ص 89 آورده شده است.
5.    ضمیری، محمد رضا، «رجعت؛ یا بازگشت به جهان»، تهران، موعود، چاپ ششم، 1389، ص 16.
6.    شیخ حرّ عاملى، محمّد بن حسن، «الإیقاظ من الهجعة بالبرهان على الرّجعة»، تهران، نوید، چاپ اوّل، 1362، ص 247.

علما در آخرالزمان، رنگ عوض می کنند

صفحات تاریخ را ورق می زنیم و نگاهی به وقایع و انقلاب های مهم علیه ظالمان می اندازیم که این انقلاب ها و ظلم ستیزی ها اساس تداوم جوامع اسلامی بوده است. اما نقطه ی مشترک بسیاری از این انقلاب ها رهبران آن است که معمولاً از میان علمای دینی و مذهبی بوده اند. برای مثال در ایران از اشخاصی مانند میرزای شیرازی در ماجرای اعلام حرمت تنباکو و یا امام خمینی (ره) در براندازی رژیم طاغوت می توان یاد کرد. همه ی این جریانات نشان دهنده ی اهمیت نقش علما در تمام زمان هاست.

اما به نظر شما در عصر قبل از ظهور حضرت مهدی (ع) که همه چیز دگرگون می شود، علما چه تغییراتی خواهند کرد و برخورد مردم با آنان به چه صورت خواهد بود؟

نگران امتماهمیت نقش علما در طول تاریخ را می توان از کلام رسول خدا (ص) بهتر درک کرد:
« دو صنف از امت من هستند که اگر آنها اصلاح شوند مردمان اصلاح می شوند، و اگر آنها فاسد باشند مردمان فاسد می شوند: آنها علما و زمامداران هستند.»(1)
و هم چنین می فرمایند:«برای امتم بعد از خود در مورد سه چیز بیمناکم: 1- لغزش عالم، 2- ستم زمامداران، 3- پیروی هوای نفس».(2)

بدترین علما
پیامبر (ص) عالمی که سر بر آستان پادشاهان بساید را عالم بد توصیف می کنند.
«بدترین علما آنهایند که پیشانی به آستان پادشاهان بسایند و بهترین زمامداران آنهایند که به سوی علما بشتابند»(3)

رحلت علما
البته ناشکری مردم و ظلم روزگار، به همین منوال نادیده گرفته نمی شود و طبق روایات فراوانی مرگ علما را خواهیم داشت.
امیر مومنان، حضرت علی(ع) می فرمایند:
«و آن هنگامی است که مرگ فقهای راستین را یکی پس از دیگری برباید و امت محمد (ص) نماز را ترک گویند.»(4)

و هم چنین ایشان در جای دیگری می فرمایند:
«خداوند علم و دانشی که به شما داده از شما سلب نمی کند، بلکه از طریق رحلت علمای ربانی این علم از میان شما رخت بر می بندد و گروهی نادان برای شما می ماند، از آنها فتوا می پرسید و آنها با رای خود برای شما فتوا می دهند، خود گمراه شده، شما را نیز گمراه می کنند.»(5)

هم چنین امام علی(ع) کمی فقیه هدایتگر و فراوانی فقیه خائن را در دوران آخرالزمان پیش بینی فرموده اند:
« و زمانی می آید که فقهای هدایتگر کم شوند و فقیهان گمراه و خیانت پیشه فراوان باشند و شاعران بسیار شوند.»(6)

عالم بی عملعالمان و دانشمندان اسلامى، حافظان دین خدا در روى زمینند و راهنمایى و ارشاد مردم در دست آنان است. آنان با تحمّل زحمات، مسائل دینى را از منابع شرعى استخراج کرده، در دسترس مردم قرار مى‏دهند؛ ولى در آخرالزمان وضع دگرگون مى‏شود و عالمان آن روزگار به گونه ی دیگری عمل خواهند کرد.

رسول خدا(ص) در این باره مى‏ فرمایند: «فقیهان آن روزگار، بدترین فقیهانى‏اند که در زیر آسمان به سر مى‏برند. فتنه و آشوب، از آنان آغاز مى‏شود و به آنان نیز بازمى‏گردد.»(7)
امیرالمومنین علی (ع) در توصیف علما و فقها می فرمایند:
«فقها به دروغ تمایل نشان می دهند و علما به شک و تردید تمایل نشان می دهند.»(8)

و طبق بعضی روایات این گروه اولین کسانی هستند که با امام زمان(عج) مقابله می کنند.
در روایتی رسول خدا(ص) دلشان از عالمان بی عمل روزهای آخرالزمان به درد می آید و می فرمایند:

«بعد از من پیشوایانی پدید می آیند که چون برفراز منبر قرار بگیرند سخنان حکمت آمیز می گویند، چون از منبر پائین آمدند نور حکمت و ایمان از آنها گرفته می شود، چنین دانشمندانی از مردار پلیدتر هستند.»(9)

فتوای بدون علمآدمی این روزها فتواهای جالبی از افراد به ظاهر عالم می شنود، حتماً شما هم چیزهایی در مورد جهاد نکاح به گوشتان خورده است. علمای جبهه ی النصره به زنان این اجازه را داه اند که برای تامین نیاز های جنسی سربازان، خود را در اختیار آنان قرار دهند.

«علمای آنها خائن و فاسق هستند. آنها و پیروان آنها، و آنانکه به سوی آنها می آیند و از آنها کسب نور می کنند و آنانکه آنها را دوست می دارند، با آنها می نشینند و با آنها مشورت می کنند، بدترین مخلوقات روی زمین می باشند. فقهای آنها خائن هستند و ادعا می کنند که بر سنت و طریقه و آئین من می باشند، ولی آنها از من بیزارند و من نیز از آنها بیزارم.»(10)

ولی نگران نباشید زیرا معصومین به ما اینگونه مژده داده اند:
«هنگامی که قائم ما ظاهر شود، از کسانی که بدون علم فتوی داده اند، انتقام می گیرد. وای بر آنها و پیروان آنها. آیا دین خدا ناقص بود که آنها تکمیل کردند؟، آیا در دین خدا انحرافی بود که آنها درست کردند؟...»(11)

 پی نوشت:
1.    نهج الفصاحه، گردآوری شده توسط ابوالقاسم پاینده ،ج2، ص393
2.    همان، جلد 1 صفحه 194
3.    المحجة البیضاء، فیض کاشانی، ج1، ص144
4.    الامام المهدی، صفحه 219، بحارالانوار، جلد 52 صفحه 258، الزام الناصب، صفحه 194 و بشاره الاسلام، صفحه 75 و 133
5.     تحف العقول، ابومحمد حسن حرانی، صفحه 23 و نورالابصار صفحه 35
6.      منتخب الاثر، صفحه 425، بحارالانوار جلد 51 صفحه 70 و بشاره الاسلام صفحه 5
7.      ثواب الاعمال، ص‏301؛ جامع الاخبار، ص‏129؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏190
8.       الزام الناصب، ص207؛ روزگار رهایی782
9.    بشاره الاسلام ، صفحه 132 و الزام الناصب صفحه 195
10.    الزام الناصب، ص 185
11.    همان، ص 108


منابع به نقل از روزگار رهایی، کامل سلیمان، ترجمه: مهدی پور.