درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

نقش‌ ایرانیان‌ در ظهور امام‌ مهدی‌(ع‌) چیست‌؟

آیا در میان‌ سیصدوسیزده‌ یاران‌ خاص‌ امام‌ زمان‌(ع‌) از ایرانیان‌ نیز کسانی‌ وجود دارند؟ و به‌طور کلی‌ نقش‌ ایرانیان‌ در ظهور امام‌ مهدی‌(ع‌) چیست‌؟

آنچه‌ از روایات‌ فهمیده‌ می‌شود این‌ است‌ که‌ این‌ سیصد و سیزده‌ تن‌ از یاران‌ اصلی‌ حضرت‌ مهدی‌(ع‌) بوده‌ و فرماندهی‌ سپاه‌ ایشان‌ را برعهده‌ دارند و دارای‌ ویژگیهای‌ خاصی‌ نظیر ایمان‌ قوی‌، اخلاص‌، توانایی‌ بالای‌ مدیریتی‌، آگاهی‌ به‌ دین‌ اسلام‌ هستند تا بتوانند از عهدة‌ مسؤولیت‌ سنگینی‌ که‌ به‌ عهده‌ دارند، برآیند. و البته‌ نکته‌ قابل‌ ذکر دیگر اینکه‌ تنها برخی‌ از این‌ افراد در زمان‌ ظهور امام‌ زمان‌(ع‌) حیات‌ دارند و تعدادی‌ از آنها انسانهای‌ پاک‌ و شایسته‌ای‌ بوده‌اند که‌ قبل‌ از دوران‌ ظهور زندگی‌ می‌کرده‌اند و لذا با ظهور حضرت‌ حجت‌(ع‌) حیاتی‌ دوباره‌ یافته‌ و رجعت‌ می‌کنند. از جمله‌ این‌ افراد، اصحاب‌ کهف‌، مؤمن‌ آل‌ فرعون‌ و مالک‌اشتر را می‌توان‌ نام‌ برد.

روایاتی‌ وجود دارد که‌ به‌طور اجمال‌ اشاراتی‌ به‌ سرزمینهای‌ این‌ افراد داشته‌ و از ایران‌، شام‌، یمن‌، حجاز و عراق‌ و دیگر نقاط‌ به‌ عنوان‌ محل‌ زندگی‌ آنها نام‌ برده‌ است‌. البته‌ روایاتی‌ هم‌ داریم‌ که‌ با تفصیل‌ بیشتر، حتی‌ اسامی‌ و محل‌ زندگی‌ آن‌ سیصد و سیزده‌ تن‌ را ذکر کرده‌ است‌. ناگفته‌ نماند این‌ دسته‌ از روایات‌ چندان‌ مورد اعتماد نبوده‌ و بعید نیست‌ که‌ توسط‌ قصاصون‌ ساخته‌ شده‌ باشد.

به‌طور مثال‌ در روایتی‌ که‌ از امیرالمؤمنین‌(ع‌) نقل‌ شده‌، ایشان‌ اسامی‌ و محل‌ زندگی‌ آنها را چنین‌ بیان‌ فرموده‌اند:

... فقال‌: رجلان‌ من‌ البصرة‌، و رجل‌ من‌ الاهواز، و رجل‌ من‌ عسکر مکرم‌... 1 .

به‌ دلیل‌ طولانی‌ بودن‌ حدیث‌ و برای‌ شاهد مثال‌ تنها به‌ ذکر شهرهایی‌ از ایران‌ که‌ در حدیث‌ ذکر شده‌ و افرادی‌ از آن‌ شهرها جزء سیصد و سیزده‌ یاور امام‌ زمان‌(ع‌) شمرده‌ شده‌اند، اکتفا می‌شود: از اهواز، سیراف‌، شیراز، اصفهان‌، ایذه‌، نهاوند، همدان‌، قم‌، خراسان‌، آمل‌، گرگان‌، دامغان‌، ساوه‌، طالقان‌، قزوین‌، فارس‌، ابهر، اردبیل‌، مراغه‌، خوی‌، سلماس‌، شیروان‌، مردانی‌ به‌ این‌ افتخار نایل‌ می‌شوند که‌ از برخی‌ شهرها بیش‌ از یک‌ نفر انتخاب‌ شده‌ است‌ به‌طور مثال‌: ده‌ نفر از قم‌، چهار نفر از اصفهان‌، بیست‌ و چهار نفر از طالقان‌ و..

لذا با فرض‌ پذیرش‌ این‌ دسته‌ از احادیث‌، می‌بینیم‌ که‌ تعداد زیادی‌ از یاران‌ خاص‌ (313 نفر) امام‌ عصر(ع‌) از شهرهای‌ مختلف‌ ایران‌ می‌باشند.

اما علاوه‌ بر این‌ 313 نفر که‌ بزرگانی‌ هستند که‌ قرار است‌ فرماندهی‌ سپاه‌ و ادارة‌ بخشهای‌ مختلف‌ حکومت‌ حضرت‌(ع‌) را به‌ عهده‌ بگیرند، مؤمنان‌ بسیاری‌ نیز وجود دارند که‌ در آخرالزمان‌ به‌ زمینه‌سازی‌ برای‌ ظهور پرداخته‌ و با ظهور حضرت‌ مهدی‌(ع‌) به‌ یاری‌ ایشان‌ می‌شتابند. در این‌ دسته‌ از روایات‌ مربوط‌ به‌ زمینه‌سازی‌ حکومت‌ آن‌ بزرگوار، ایرانیان‌ سهم‌ بسزا و غیر قابل‌ انکاری‌ دارند.

روایات‌ حکومت‌ زمینه‌سازان‌ ایرانی‌، به‌ دو مرحله‌ مشخص‌ تقسیم‌ می‌شود:
1. آغاز نهضت‌ آنان‌ به‌وسیله‌ مردی‌ از قم‌ که‌ حرکتش‌ سرآغاز امر ظهور حضرت‌ مهدی‌(ع‌) است‌.
2. ظهور شخصی‌ در ایران‌ به‌ نام‌ سید خراسانی‌ و فرمانده‌ نیروهای‌ او، شعیب‌ بن‌ صالح‌؛ که‌ به‌ اختصار چند روایت‌ در این‌باره‌ ذکر می‌شود.

از امام‌ کاظم‌(ع‌) روایت‌ شده‌ که‌ فرمودند:
مردی‌ از قم‌، مردم‌ را به‌ سوی‌ خدا دعوت‌ می‌کند، افرادی‌ گرد او جمع‌ می‌شوند که‌ قلبهایشان‌ همچون‌ پاره‌های‌ آهن‌ ستبر است‌ که‌ بادهای‌ تند حوادث‌، آنان‌ را نمی‌لغزاند، از جنگ‌ خسته‌ نشده‌ و نمی‌ترسند. اعتماد آنها بر خداست‌ و سرانجام‌ کار از آن‌ پرهیزکاران‌ است‌.2

عفّان‌ بصری‌ از امام‌ صادق‌(ع‌) روایت‌ کرده‌ و گفت‌:
امام‌(ع‌) به‌ من‌ فرمود: آیا می‌دانی‌ از چه‌رو این‌ شهر را قم‌ می‌نامند؟ عرض‌ کردم‌: خدا و رسولش‌ آگاهترند. فرمود: همانا قم‌ نامگذاری‌ شده‌ برای‌ اینکه‌ اهل‌ قم‌، اطراف‌ قائم‌(ع‌) گرد آمده‌ و با وی‌ قیام‌ می‌نمایند و در کنار او ثابت‌ قدم‌ مانده‌ و او را یاری‌ می‌کنند. 3

حدیثی‌ نیز از منابع‌ اهل‌ سنت‌، از حضرت‌ علی‌(ع‌) نقل‌ شده‌ است‌ که‌ فرمود:
خوش‌ به‌حال‌ طالقان‌، خداوند متعال‌ دارای‌ گنجهایی‌ در آنجاست‌ که‌ نه‌ از طلاست‌ و نه‌ از نقره‌؛ اما در آن‌ خطه‌ مردانی‌ وجود دارند که‌ خدا را آن‌طور که‌ شایسته‌ معرفت‌ است‌ شناخته‌اند و آنان‌، یاران‌ مهدی‌ در آخرالزمان‌ می‌باشند. 4

البته‌ آنچه‌ به‌نظر می‌رسد این‌ است‌ که‌ مراد از اهل‌ طالقان‌؛ اهل‌ ایران‌ است‌ نه‌ فقط‌ منطقه‌ طالقان‌. لذا با دقت‌ در روایاتی‌ که‌ در زمینة‌ نقش‌ ایرانیان‌ در زمان‌ ظهور وارد شده‌، نمی‌توانیم‌ در نقشی‌ که‌ آنان‌ در مهیا نمودن‌ مقدمات‌ حکومت‌ حضرت‌ مهدی‌(ع‌) دارند، مناقشه‌ نماییم‌.



پی‌نوشتها
:
1 .الشیخ‌ مهدی‌ حمد الفتلاوی‌، علامات‌ المهدی‌ المنتظر فی‌ خطب‌ الامام‌ علی‌ و رسائله‌ و أحادیثه‌، ص‌275.
2 .علی‌ کورانی‌، عصر ظهور، ص‌237.
3 .همان‌، ص‌239.
5 .همان‌، ص‌258.

آیا امام زمان، علیه‌‌السلام، پس از ظهور دین جدیدى خواهند آورد؟

در برخى از روایات آمده است که وقتى حضرت مهدى، علیه‌‌السلام، ظهور کند مردم را »به امر جدید« و یا »کتاب جدید« دعوت خواهد کرد، از جمله آن روایت‌‌ها است روایتى از امام صادق، علیه‌‌السلام، که در آن آمده است:

وقتى قائم، علیه‌‌السلام، ظهور کند به امر جدیدى مردم را دعوت خواهند کرد، همانطور که پیامبر اکرم، صلّى‌‌اللَّه‌‌علیه‌‌وآله، مردم را پس از بعثت به امر و آیین جدیدى فرا مى‌‌خواندند.1

در مقابل براساس اعتقاد همه مسلمانان دین اسلام آخرین دین الهى و کتاب قرآن آخرین کتاب وحى است که به بشر نازل شده است و گذشته از این در تعداد زیادى از روایات تصریح شده است، امام زمان، علیه‌‌السلام، مردم را به اطاعت کامل از دین اسلام و احکام حیاتبخش آن دعوت خواهد کرد. در این باره از رسول خدا، صلّى‌‌اللَّه‌‌علیه‌‌وآله، نقل شده است که:

قائم از فرزندان من است. اسم او اسم من و کنیه او کنیه من و خوى و رفتار او همانند سیره و رفتار من است، مردم را بر اطاعت از احکام دین من فرا مى‌‌خواند و آنها را به رعایت دستورات قرآن دعوت مى‌‌کند. 2

از دقت در مجموعه این روایات بوضوح روشن مى‌‌شود که هدف امام زمان، علیه‌‌السلام، ترویج و حاکمیت بخشیدن به احکام اسلام و تجدید عظمت آن است، وگرنه موضوع آوردن یا مطرح کردن آیین جدید به‌‌غیر از اسلام به دلالت آیات صریح قرآن و روایات متواتر اهل بیت، علیهم‌‌السلام، منتفى است.

امّا اینکه چرا از عملکرد آن حضرت به‌‌عنوان امر جدید یاد مى‌‌شود؟ علت آن است که در طول تاریخ به‌‌ویژه در دوران غیبت مردم دراثر کوتاهى و غفلت یا جهل و نادانى بدعت‌‌هاى زیادى را در دین ایجاد مى‌‌کنند و به جهت منافع زودگذر دنیوى خود به خیال اینکه عدول از احکام الهى آنها را زودتر و یا راحت‌‌تر به آن اهداف مى‌‌رساند بسیارى از احکام قرآن و اسلام را نادیده مى‌‌گیرند یا آنها را به میل خود تفسیر و تأویل مى‌‌نمایند و درنتیجه این کار اسلام واقعى به فراموشى سپرده مى‌‌شود، لذا وقتى امام زمان، علیه‌‌السلام، ظهور مى‌‌کنند بدون توجه به میل و خواست مردم احکام خداوند را به همان صورت که صادر شده است به اجرا درمى‌‌آورند و بدیهى است که این کار در نظر مردمى که خیلى از این احکام را به کنار نهاده بودند یا آنها را به گونه‌‌اى دیگر معنى مى‌‌کردند تازگى خواهد داشت و با اسلام مصطلح و رایج در بین آنها فرق خواهد کرد، درنتیجه با خود خواهند گفت آن حضرت به اسلامى غیر از آن اسلامى که ما مى‌‌شناسیم دعوت مى‌‌کند.

بنابراین باید گفت چون مردم در آن زمان خیلى از ارکان مهم و اساسى اسلام را رها کرده و به ظواهر آن اکتفاء نموده‌‌اند و به اصطلاح اسلام را در نماز و روزه و... خلاصه کرده‌‌اند با دیدن اینکه امام زمان، علیه‌‌السلام، در تمام زمینه‌‌ها به لزوم رعایت احکام خاصى که ریشه‌‌هاى وابستگى به دیگران و تأثیرپذیرى از فرهنگ بیگانگان را قطع مى‌‌کند و هرگونه ظلم و ستم و امتیاز طلبى‌‌هاى نادرست اجتماعى را از متولیان دروغین امور سلب مى‌‌کند و... پافشارى مى‌‌نمایند، درحالیکه این امور را آنها تاکنون به اسم قوانین اسلامى ایجاد و رواج داده بودند، بدیهى است که با مشاهده چنین وضعى حتى برخى از متولیان مراکز مذهبى و فرهنگى نیز به مقابله با آن حضرت برخواهند خاست؛ چرا که اولاً مضمون دعوت آن حضرت را به ضرر موقعیت خویش مى‌‌بینند و ثانیاً آنها را مخالف با آنچه که تا آنروز به اسم اسلام مى‌‌شناختند ارزیابى مى‌‌کنند.

امام صادق، علیه‌‌السلام، در روایتى به این حقیقت اینگونه اشاره مى‌‌کنند: وقتى که قائم، علیه‌‌السلام، قیام کنند مردم را به اسلام جدید (واقعى) دعوت خواهند کرد و آنها را به‌‌سوى احکامى که کهنه به‌‌نظر مى‌‌رسند و عموم مردم از آن دور افتاده‌‌اند هدایت خواهد نمود.3

 نکته دیگر آنکه اصولاً یکى از حکمت‌‌هاى اصلى نامیده شدن امام زمان، علیه‌‌السلام، به »مهدى« آن است که آن حضرت مردم را به آنچه که از دور شده‌‌اند یعنى احکام واقعى اسلام هدایت خواهد کرد.


پى‌نوشت‌ها:
1. اثباة الهداة، ج 7، ص 110.
2. همان، ج 7، ص 52.
3. ارشاد مفید، ص 343.

امام مهدى(ع) از ما چه انتظارى دارند؟

برادر عزیز آقاى رحمت‌اللَّه حصارى از کرمان پرسیده‌اند:

در بسیارى از مقاله‌ها و کتابهایى که در زمینه وظایف منتظران نوشته شده اند، صحبت از این شده که ما باید در زندگى خود آن گونه سخن بگوییم و رفتار کنیم که امام مهدى(ع) مى‌پسندند و یا زندگى خود را آن گونه سامان دهیم که آن حضرت مى‌خواهند. حال پرسش این است که: از کجا مى‌توان فهمید که امام زمان(ع) از ما چه مى‌خواهند و چه کارى را مى‌پسندند؟

در پاسخ این سؤال خوب است که دو نکته را یادآور شویم:

1. امام زمان(ع) ادامه دهنده راه پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) است:
از آنجا که به اعتقاد ما همه امامان معصوم(ع) مفسران کتاب خدا و بیان کنندگان سنت رسول خدا(ص) هستند، رضایت و خشنودى امام زمان(ع) در چیزى جز آنچه که در کتاب خدا آمده یا در کلمات رسول خدا(ص) و دیگر امامان معصوم(ع) به آن اشاره شده نیست. به بیان دیگر اگر کسى به همه تکالیف و وظایفى که در قرآن و روایات معصومین(ع) به آنها امر شده عمل کند و از همه محرمات و گناهانى که در این دو منبع الهى از آنها نهى شده، دورى جوید خواهد توانست که رضایت امام عصر(ع) را چنان که باید و شاید به دست آورد.

2. امام زمان(ع) به عوامل خرسندى و ناخرسندى خود اشاره کرده اند:
در احادیث، زیارتها و دعاهایى که در طول دوران غیبت صغرا و پس از آن به صورت توقیع و یا به صورتهاى دیگر از امام مهدى(ع) براى ما به یادگار مانده است به صراحت تمام آنچه که موجب خرسندى یا ناخرسندى آن حضرت مى گردد بیان شده و چگونه عمل کردن، چگونه سخن گفتن و چگونه اندیشیدن به ما آموخته شده است. از این رو با مراجعه به مجموعه ارزشمند یادگارهاى آن حضرت و تأمل و تدبر در آنها مى توان به راحتى هدایت را از گمراهى و صراط مستقیم را از کژراهه ها باز شناخت1.

براى روشن تر شدن موضوع، خوب است که نگاهى داشته باشیم به یکى از این یادگارهاى گرانقدر امام عصر(ع)؛ یعنى دعاى معروفى که با جمله »أللّهمّ ارزقنا توفیق الطاعة...« شروع مى شود و در اوایل مفاتیح الجنان نیز آمده است.

در این دعاى کوتاه و مختصر، امام مهدى(ع) همه آنچه را که شایسته است ما خود را بدانها آراسته یا از آنها پیراسته سازیم در قالب درخواست از خدا بیان کرده و به صورت غیر مستقیم به ما فهمانده اند که به عنوان حجت خدا، چه انتظارى از ما دارند و چگونه شیعه‌اى را براى خود مى‌پسندند.

با هم قسمتهایى ازاین دعا را مى‌خوانیم:

بار خدایا! توفیق فرمانبردارى، دورى از گناهان، درستى و پاکى نیت و شناخت حرامها را، روزى ما فرماى. و ما را به راهنمایى و پایدارى گرامى دار و زبان ما را در درست‌گویى و گفتار حکیمانه استوار ساز و دل ما را از دانش و معرفت سرشار کن و درون ما را از حرام و مال شبهه ناک پاکیزه گردان و دست ما را از ستمگرى و دزدى بازدار و چشم ما را از فجور و خیانت بپوشان و گوش ما را از شنیدن سخن بیهوده و غیبت بربند و... .

در ادامه این دعا، امام عصر(ع) صفات و ویژگیهایى را که شایسته عالمان، دانش پژوهان، پیران، جوانان، زنان، توانگران، تنگدستان، جنگ‌جویان، حکمرانان و... است برمى شمارند و از خداوند مى‌خواهند که به هر یک از این گروهها و اقشار اجتماعى صفات و ویژگیهایى را که شایسته آنهاست عطا فرماید.
بیایید یک بار این دعا را با دید کسى که مى‌خواهد بداند امامش از او چه انتظارى دارد مرور کنید تا ببیند آیا مى توانید با استفاده از این دعا بفهمید که امام عصر(ع) به طور خاص از شما چه توقع و انتظارى دارند؟!



پى نوشت:
1 . براى مطالعه سخنان امام عصر(ع) ر.ک: محمد خادمى شیرازى، مجموعه سخنان، توقیعات و ادعیه حضرت بقیةاللَّه؛ جواد قیومى اصفهانى، صحیفة المهدى(ع)؛ سید مرتضى مجتهدى، صحیفه مهدیه؛ الشیخ محمد الغروى، المختار من کلمات الإمام المهدى، 3ج.

چرا امام(ع) باید بیاید...

 اشاره:
در حال جمع کردن مطالب مجله نیمة شعبان بودیم که به ذهنمان رسید، این بار قلم را به دست خوانندگان بدهیم و خودمان به جای آنها بنشینیم و بخوانیم. برای همین منظور، به میان یک جمع جوان دانشجویی رفتیم و رشتة سخن را به دستشان سپردیم. به قول خودمانی، هیئت تحریریه آزاد موعود، این صفحه را نوشتند. پس بخوانیم و ببینیم چه گفتند. سؤال ما این بود که، چرا امام(ع) باید بیایند؟ و امام(ع) از ما چه توقعی می‌توانند داشته باشند؟

 مهدی امینیان؛ دانشجوی رشتة علوم سیاسی از تهران، به سؤال اول این‌طور پاسخ داد که، دلیل ما برای نیاز داشتن به حضور ایشان، همان دلیل نیازمان به یک امام حیّ حاضر در هر عصر و زمانی، پس از رحلت پیامبر اعظم(ص) است. بدون حضور او احکام اسلام، کاملاً و به طور صحیح قابل استخراج و اعتماد نیست، چون قرآن ناطق و خلیفة پیامبر(ص) اوست و علم دیگر علما به شریعت تنها در غیبت او و از روی اضطرار قابل پیروی است.

بدون حضور او، طریقت عرفانی اسلام، بی‌مُرشد است و بدون حضور او، هرچقدر شاگردان او در مکتب اهل بیت(ع)، تلاش کنند، باز هم باعث سردرگمی سالکان و تفرقه مسلک‌هاست. بدون حضور او، مؤمنان واقعی در اقلیتند و هرگز نخواهند توانست اسلام را پیاده و جهان را به سمت اهداف او پیش ببرند.

هر چند ایشان در پس پردة غیبت، فقها را یاری می‌کنند، سالکان را دستگیری می‌کنند و گرفتاری‌های مؤمنان و دیگران را برطرف می‌نمایند، اما بدون حضور او، انسان و جهان، طعم واقعی معارف اسلامی و دیگر علوم، و عدالت اجتماعی و دیگر مصالح جامعه را نخواهد چشید. انسان رها شده است و هر چند لنگان لنگان در مسیر معرفت و عدالت حرکت کند، اما لطف خداوند اقتضا می‌کند، برای آنان‌که شیدایی این طریقند، مسیر را روشن نماید و فضای جامعه را آماده کند. در واقع بدون حضور او، دنیا به هدف غایی خود نمی‌رسد، گویا در منزلی از منازل است که ناگاه پایان می‌پذیرد و این با حکمت خداوندی در تناقض است. بدون حضور او، ظالمان، سزای دنیوی داده نمی‌شوند و مظلومان به حق خود نمی‌رسند و این با عدل الهی منافات دارد.

هدف ما اعتلای کلمه اسلام است و بس. بحث اینجاست که در دورة فعلی، اعتلای کلمة اسلام و یکتاپرستی به چیست؟ به نظر می‌رسد جز در سایة ظهور ایشان، اسلام، اعتلای واقعی خود را نخواهد یافت و حق در برابر باطل پیروزی و نمود قدرتمندی نخواهد داشت. ضمن اینکه تلاش برای ظهور قطب عالم امکان و قطب معرفت و حاکم عدالت، تلاش برای ظهور همة خوبی‌هاست.

او دربارة سؤال دوم، یعنی توقع امام زمان(ع) از ما، معتقد بود:
توقع ایشان از ما، در واقع چیزی جز فلسفة وجود ما در این دنیا نخواهد بود، چون او خلیفة خدا در زمین است و تشریع او با تکوین ما هم‌جهت است. برای ظهور ایشان 3 مقدمه مورد نیاز است: 1. فراگیری ظلم 2. پرورش جبهه حق 3. تشنگی عالمیان به ظهور منجی و آمادگی نسبت به یاری او.

در مورد شرط اول، ما اجازه افزایش ظلم را نداریم، بلکه الگوی ما سیدالشهدا(ع) است که زندگی زیر بار ظلم را ننگ می‌داند. در مورد شرط دوم، ابتدا باید خود را بسازیم و متعلق به جبهه حق شویم و خود را آنچنان پرورش دهیم که هر لحظه برای یاری ایشان، در غیبت و حضور، آماده باشیم و فعالیت کنیم. پس از آن، باید اطرافیان خود و شاگردانی را تربیت کنیم که در راه مقاصد او خودسازی و دیگرسازی کنند و این حلقه‌ها تا آخر پرورش یابند و آمادة ایثار خود و خانواده و مال و آبرویشان باشند و این کار ساده‌ای نیست.

اما در مورد سوم باید گفت، اگر ما بتوانیم در جهان ندا در دهیم که این منجیان که برای خود برگزیده‌اید همه کاذبند و نه جدل و نه ظلم را توان برطرف نمودن ندارند، جهانیان را آماده نموده‌ایم. این حرکت پس از جنگ‌های جهانی آغاز شد و انقلاب اسلامی، فریاد بلندی علیه حاکمان و منجیان دروغین بود. از همین‌رو، تقویت اهداف انقلاب اسلامی از وظایف اساسی ماست که به همین علت خار چشمان ظالمان گشته است و به هر طریقی درصدد حذف آن هستند.


دانشجوی دیگر، میثم آقادادی اهل اصفهان، که معارف اسلامی را در دانشگاه خوانده است، پاسخ درک ضرورت ظهور امام زمان(ع) را به سطح شناخت و عمل هر فردی مربوط دانست؛ بخوانیم:  

مراتب احساس ضرورت برای ظهور امام زمان(ع)بستگی به دینداری افراد دارد. بعضی افراد، تا اسم امام زمان(ع) برده می‌شود، یادِ چراغانی کردن شبِ
نیمة شعبان و آش پختن می‌افتند و دیگر بس؛ بعضی افراد، قوی‌تر, یاد مسجد جمکران می‌افتند که در سال مثلاً چند بار می‌روند و بعضی افراد, بالاتر، یاد دعای ندبة هر صبح آدینه و بعضی بالاتر، یاد دعای عهد روزانه هر روز صبح و بعضی بالاتر ... . پاسخ این سؤال از دید افراد در مقام نظر، ممکن است، بسیار نزدیک به هم باشد مثلاً اقامة عدل توسط مردم و افزایش معنویت و... ولی در واقع پاسخ اصلی این سؤال به اعتقاد و عمل هر فرد بستگی دارد؛ لذا کسی که رابطة زیادی با امام زمان(ع) دارد ـ البته نه اینکه لزوماً ایشان را ملاقات کرده باشد ـ نسبت به کسی که سالی یک‌بار، اگر حالش را داشته باشد مثلاً کتابی هم در مورد حضرت می‌خواند، احساس ضرورت بیشتری می‌کند.

میثم، پاسخ پرسش اول را مقدمة پاسخ پرسش دوم دانست و به ما گفت: توقعی که امام زمان(ع) از فردی که رابطة بیشتری با ایشان دارد، بیشتر از توقعی است که از فردی دارند که مثلاً هرچند سال یکبار خمس مال خود را حساب می‌کند. ولی غیر از این معیار، به نظر من، معیار دیگری هم وجود دارد و آن اینکه، امام زمان(ع) از هر کدام از ما شیعیان و مسلمانان انتظار دارند که پیشرفت کنیم، و پیشرفت هم در گرو عمل به دستورات صحیح و رعایت تقوای الهی است. به عبارت دیگر اینکه در مسائل معنوی و علمی، به حداقل‌ها اکتفا نکنیم و در مرحلة عمل نیز حداکثر توان خود را به‌کار ببریم. البته قبل از همة این مطالب باید نسبت به وظیفة خود معرفت کسب کنیم. برای نمونه: حضرت علی(ع) می‌فرماید: مرا به وسیلة ورع، اجتهاد، عفت و سداد یاری کنید. ورع، مرحله‌ای بالاتر از تقوا؛ اجتهاد، حداکثر سعی و تلاش در انجام تکلیف؛ عفت نیز لازمة ضروری هر مسلمان؛ و سداد هم به معنی درستی ورزیدن است. به بیان دیگر ما هر کاری می‌کنیم، اصلِ آن کار باید درست و صحیح باشد نه دروغ و باطل. حال در مرحلة اجرا، نیز باید حداکثر تلاش خود را برای انجام تکلیف انجام دهیم. و در این بین مواظب باشیم عوامل بیرونی، پاهای ما را نلغزاند و در درونمان هم عفت داشته باشیم.


احمد حبیب الهی‌یان، دانشجوی دیگری بود که سؤالاتمان را با او در میان گذاشتیم.
انسان برای رسیدن به کمال و شکوفایی استعدادها و رسیدن به هدف خلقت خویش نیازمند راهنماست.

از طرف دیگر بنا به حکمت خداوند، زمین هیچ گاه از حجت‌های خداوند یعنی پیامبران و امامان و نائبان آنها خالی نمی‌شود. بعد از زمان پیامبر(ص) نیز وجود راهبری که انسان را در مسیر پر پیچ و خم به مقصد برساند، ضروری است چون اولاً انسان‌ها با عقل خود به تنهایی به کمال نمی‌رسند و ثانیاً در صورت نبود هادی بر مردم عذری خواهد بود و دلیلی در پیشگاه خداوند می‌آورند که کسی ما را به حقایق آگاه نکرد به همین دلیل ظهور امام زمان(ع) ضروری است.

امام زمان(عج) در نامه‌ای به جمعی از شیعیان می‌فرمایند: «از خدا بترسید، تقوا پیشه کنید و امر امامت را به ما وا گذرید. از راه راست منحرف نشوید و به سمت چپ و راست متمایل نگردید و هدف و مقصود خود را محبت ما قرار دهید و این نصیحت من به خاطر محبت من به شماست زیرا اگر این‌گونه نبود شما را نصیحت نمی‌کردم».

با توجه به سخن خود امام زمان(عج) باید گفت که در درجة اول مطلبی که امام زمان(عج) از ما انتظار و توقع دادند این است که محبت ایشان را،
سر لوحة مسیر خود گردانیم زیرا سرچشمة همة خوبی‌ها محبت امام است و آن چیزی جز پیروی از دستورات خداوند و دوری از گناهان نیست. از طرفی دیگر باید گفت درخواست امام زمان(عج) از ما این است که تمام توان خویش را در جهت به دست آوردن، صفات نیکو به کار گیریم و در واقع ورع و تقوا را سر لوحة کارهای خود قرار دهیم. همچنین انتظار امام زمان(ع) از ما این است که در قبال جامعة مسلمین و مسلمانان احساس مسئولیت کنیم و نسبت به رنج‌ها و دردها و کمبود و فقر مردم بی‌تفاوت نباشیم.


مصطفی اسماعیلی اهل مناطق شمالی کشور و دانشجوی کارشناسی ارشد، گرفتار آمدن انسان‌ها در شرایط دشوار دوران غیبت و نیامدن امام(ع) را حاصل فعل خود آنان دانست که امام خود را تنها رها کردند و از هجرت و قیام دست کشیدند. همین شیوة عمل باعث شد که اسلام قرن‌ها از مسیر رشد و پیشرفت باز بماند.

به نظر او، این رهایی، آزادی و رسیدن به سعادت زمانی حاصل می‌شود که در برابر نظام سیاه باطل بایستیم و حقّ ظالم را از مظلوم باز بگیریم و شرایط را برای ظهور آماده کنیم.
مصطفی، همچنین شرایط کنونی را موقعیتی دانست که اسلام و مسلمین از همه طرف مورد هجمه و حمله قرار گرفته است؛ هر چند خداوند آب حیات ـ یعنی وجود امام(ع) ـ را در چشمه‌اش جاری کرده و ما باید مراقب علف‌های هرز باشیم. او به ما گفت:

ما باید تمام اعمالمان بر محور انتظار باشد؛ انتظاری که ما را به اینکه نسبت به اطراف خود بی‌تفاوت نباشیم، و دیگران را امر به معروف و نهی از منکر کنیم ترغیب می‌شود. آن وقت است که توحید در عمل خالص ما نمایان می‌شود و خود را مسلمان واقعی حس می‌کنیم.
امام زمان(ع) هر لحظه انتظار بندگی ما را در محضر خدا دارند و از این امر خوشحال می‌شوند؛ انجام تکلیف، رساندن پیام اسلام به گوش مردم، ایجاد تحول و انقلاب در مردم و برطرف کردن غفلت و خواب آلودگی آنان، ایستادن در برابر باطل، از اجزای این انتظار است. انتظار ما باید موجب سازندگی خود و اطرافیان‌مان شود، هر روز امید و سرزندگی را در ما زنده‌تر کند و ما را از چنگ زندگی روزمره رها کند.


و بالاخره آخرین این جمع دانشجویی که در این گفت‌‍وگو شرکت کرد, مصطفی منتظری از شهر اصفهان بود. مصطفی برای ما گفت:

انسان موجودی است که هماره در حرکت است و باید این حرکت به صورت کمالی باشد و این هم جز در پرتو نور هدایت امام معصوم(ع) میسر نیست. زیرا که عموم مردم ـ غیر از معصومان(ع) ـ ناقصند و به تنهایی نمی‌توانند مسیر کمالی را طی کنند. در این راه تابلوهایی است که مسیر اصلی را مشخص می‌کند اما یک راه بَلَد به عنوان امام باید جلودار باشد و بقیه پشت سر ایشان، پا در جای قدم ایشان نهند تا گمراه نشوند و این نیز محقق نخواهد شد جز در لوای ظهور امام در دل‌های مردم. پس، شرط لازم برای رسیدن به سعادت انسانی همین است و غیر از این گمراهی و ضلالت به بار می‌آورد. حال این ظهور می‌تواند برای افراد مختلف به گونه‌ای متفاوت باشد مهم آن است که در هر مرتبه‌ای بتوان حضور حضرت را درک کرد و با این حضور به مراتب بالاتری از آن رسید تا آنجا که بتوانیم حقیقتاً ظهور ایشان را هم به صورت ظاهری و هم باطنی مشاهده کنیم.

این هدف, جز از طریق «عبدالله» شدن صورت نخواهد پذیرفت و آن نیز از طریق انجام تکالیف شرع مقدس که پاکی ظاهر و باطن می‌آورند محقق نخواهد شد.

حضرت امام زمان(عج) فرمودند: «برای فرج من بسیار دعا کنید که فرج من، فرج شماست». در این حدیث شریف علاوه بر آنکه حضرت هدف و منظور از فرج خودشان را بیان می‌کنند، اعلام می‌دارند که مسئلة اصلی انسان است که باید تعالی یابد و اگر فرجی هست، ظهور و حضوری محقق می‌گردد به خاطر رشد انسان است. انتظار فرج، منتظر رسیدن فرج خودمان است و به تعبیر امام خمینی(ره): «خودتان را بسازید و این جامعه در پرتو خودسازی شما ساخته خواهد شد».

پس کلید تمام معارف و سعادت در یک کلمه خلاصه می‌شود: «ادب مع الله» و این هست توقع امام عصر(ع) از همگان.

گوهر خود را هویدا کن، کمال این است و بس
خویش را در خویش پیدا کن، کمال این است و بس
سنگ دل را سرمه کن در آسیای صبر و رنج
دیده را زین سرمه بینا کن، کمال این است و بس

 ضمن تشکر از همة این دوستان دانشجو, امیدواریم با تأمل بیشتر در این گونه سؤالات و آماده کردن عملی خودمان برای واقعة ظهور, حقیقتاً از طالبان آمدن امام زمانمان گردیم.

تربیت نسل منتظر

در روایات آمده که اگر کسی شراب بنوشد، در هفت نسل پس از او، حداقل یکی از فرزندانش معلول خواهد شد؛ در پزشکی نوین این امر ثابت شده که حتی گاه تا ده نسل بعد هم امکان جهش سلولی و بروز چنین مشکلاتی هست. این به معنای آن است که ما برای نسل‌ها هم می‌توانیم برنامه‌ریزی کنیم و باید به این وظیفه و تکلیف خود باور بیاوریم.

گفت و گو با سرکار خانم همیز
استاد و مشاور دانشگاه امیر کبیر

  • اشاره:
سرکار خانم طاهره همیز، استاد و مشاور دانشگاه ، فارغ التحصیل رشتة فقه و حقوق است. ایشان که سال‌هاست در حوزة مسائل تربیتی و خانواده مشغول به مطالعه و پژوهش است، جلساتی به صو رت هفتگی برای بانوان دارد. این زمینه موجب بود تا با ایشان به گفت‌وگویی صمیمانه بنشینیم که حاصل آن را تقدیم خوانندگان گرامی می‌کنیم. امید که مقبول نظرشان قرار گیرد.


  •  لطفاً برای شروع بحث بفرمایید موضوع مهدویت چه گستره‌ای را در بر می‌گیرد و ما باید از چه نظری به این موضوع نگاه کنیم؟
 همان‌طور که امام زمان(ع) رهبری جهانی است ما نیز باید از منظری جهانی به این موضوع نگاه کنیم. تربیت اسلامی از دو زاویه به یک انسان نگاه می‌کند: فردی و اجتماعی. در نگاه اجتماعی اسلام منظور از اجتماع، شهر و محله و اینها نیست و جامعة جهانی مدّ نظر شارع بوده است. ائمه(ع) در تبلیغ اسلام تلاش می‌کرده‌اند که از ابزارهای جهانی استفاده کنند؛ برای نمونه جلسات روضة سیدالشهدا(ع) را می‌توان برای اقشار مختلفی برپا نمود، ولی امام محمد باقر(ع) به فرزندشان امام صادق(ع) وصیت کردند که تا ده سال در منا به عنوان محل وقوف اضطراری همة حجاج، برای ایشان مجلس روضة سیداشهدا(ع) برپاکنند. همین امر باعث شد که این موضوع توسعه‌ای جهانی پیدا کند و مردم نقاط مختلف دنیا که برای حج می‌آمدند از این موضوع مطلع می‌شوند. این تصمیم در حالی عملی شد که بنی‌عباس تمام راه‌ها را بسته بودند و بسیاری از ابزارهای تبلیغ در اختیار اهل بیت(ع) نبود. بر خلاف ما که خود را به زبان ملیت و قومیت خویش محدود می‌کنیم، شارع در نگاه تربیتی اصلاً چنین دیدگاهی نداشته است. در تربیت صحیح اسلامی باید هر مسلمان به نحوی تربیت شود که بتواند اسلام خود را در تمام جهان ارائه کند و برای تمام عرصه‌ها خود را مهیا نموده باشد؛ زیرا امام زمان ما امام تمام زمین‌ها و زبان‌ها و ملیت‌هاست و به هیچ چیز محدود نمی‌شود.


  •  تأثیر رویکرد مهدوی در تربیت یک نسل چیست؟
 وقتی ما توانستیم فراتر از مرزها فکر کنیم و حضرت مهدی(ع) را منجی همة جهان ببینیم به طور طبیعی منتظر ایشان هم بسته به میزان گنجایش و ظرفیت محدودی که دارد یک منجی می‌شود که از مرزهای زمان و مکان عبور کرده است. مسلماً این شخص هم برای اطرافیان و محیط پیرامونی خویش می‌تواند مفید باشد و هم دیگران از وجود او بهره‌مند شوند. به استناد آیات قرآن، حضور افراد مؤمن در یک محیط باعث می‌شود که عذاب از بقیة مردم نیز رفع شود؛ یعنی علاوه بر دیگر فواید متصور از تربیت این چنین نسلی، ما می‌توانیم از برکات تکوینی حضور آنان نیز بهره‌مند شویم.

  •  تربیت نسل منتظر چه ضرورتی دارد و چگونه می‌توان به چنین هدفی دست یافت؟
 با دقت در آیات و روایات می‌توان به خوبی دریافت که اساساً ظهور حضرت مهدی(ع) منوط به تربیت و ظهور این نسل است؛ بنابراین هر منتظری باید تمام تلاش خود را در این راستا به کار برد.
وقتی از امام صادق(ع) پرسیدند، حضرت مهدی(ع) کی تشریف می‌آورند، ایشان پس از اشاره به بخش پایانی آیة 25 سورة فتح فرمودند:
زمانی که نسل فاسد از صالح و صالح از فاسد کاملاً جدا شده باشند.
در ماجرای یکی از جنگ‌ها، مالک به حضرت علی(ع) عرضه داشت: «خوشحالم از اینکه توانستم شمشیرم را از خون صدتن از
منافقان و کفار سیراب کنم.» حضرت در پاسخ به او فرمودند:
من تا هفت نسل افراد را نگاه می‌کردم اگر یک مومن در صلب او وجود داشت وی را نمی‌کشتم؛ از همین‌رو من نود ونه نفر را کشتم.

در سورة فتح خداوند می‌فرماید که ما دست شما را بستیم تا همة آنها را نکشید و دستان آنان را بستیم تا شما را نکشند. این عفو عمومی به دوعلت بود: یکی مؤمنانی که در صلب کفّار مکه وجود داشت و دیگر وجود افراد مؤمنی که از ترس یا تقیه، ایمان خویش را کتمان کرده بودند.

وقتی ما برای تعجیل در فرج امام زمان(ع) دعا می‌کنیم این دعای ما باید جلوة عملی هم داشته باشد؛ زیرا دعای بدون عمل بی‌ثمر است و به اجابت نخواهد رسید. امام رضا(ع) فرمودند:
کسی که بی‌عمل دست به دعا بردارد، خودش را استهزاء و مسخره نموده است.

یکی از جلوه‌های عملی این موضوع همان زمینه سازی عملی برای ظهور است. ما باید تمام تلاشمان را بکنیم تا این ودایع الهی و ایمانی ظهور یابند. برنامه‌ریزی ما نیز باید به نحوی باشد که حتی افرادی را که بناست در آینده به دنیا بیایند در بربگیرد. یک نسل مطهّر نیازمند یک فضای طاهر است که بتواند در آن رشد پیدا کند؛ به عبارت دیگر برای آنکه فرزندان و نسلی منتظر و مطهّر از خود به یادگار بگذاریم لازم است پیش از آن، خودبه این باور برسیم که می‌توانیم و باید چنین فضای طاهری را مهیّا سازیم.

در روایات آمده که اگر کسی شراب بنوشد، در هفت نسل پس از او، حداقل یکی از فرزندانش معلول خواهد شد؛ در پزشکی نوین این امر ثابت شده که حتی گاه تا ده نسل بعد هم امکان جهش سلولی و بروز چنین مشکلاتی هست. این به معنای آن است که ما برای نسل‌ها هم می‌توانیم برنامه‌ریزی کنیم و باید به این وظیفه و تکلیف خود باور بیاوریم. اگر جلوی تخریب نسل‌ها را بگیریم، می‌توانیم امیدوار باشیم که در تربیت سیصد و سیزده یار حضرت و در نتیجه در ظهور ایشان نقش خواهیم داشت. در مقابل، اگر ما کوتاهی کنیم ممکن است ظهور را تا مدت نامعلومی به تأخیر بیندازیم. همان طور که می‌دانیم حتی اگر ما کوتاهی کنیم و این امر را به تأخیر بیندازیم خداوند در تحقق آن کوتاهی نکرده و به تعبیر پیامبر اکرم(ص)حتی اگر تنها یک روز از عمر جهان مانده باشد خداوند حضرتش را ظاهر خواهد ساخت. مهم این است که ما در واقعة شریف ظهور نقش داشته باشیم.

خلاصه اینکه برای تعجیل در ظهور و زمینه‌سازی برای آن باید با استفاده از آموزش‌های فرهنگی مؤثر افکار افراد را به این سمت سوق دهیم که خودشان خواهان ایجاد وتربیت نسلی مطهّر باشند.


  • ویژگی‌های یک نسل منتظر و وجوه تمایز آن با بقیه چیست؟
شهید مطهّری در پاسخ به این سؤال، در جایی گفته بود که بسیاری از آدم‌های خوب، صالحند نه مصلح. صالح شدن یک فرد، اصلاً ساده نیست و زحمت زیادی می‌طلبد ولی با مصلح فاصله دارد.

در قرآن کریم آمده:
الذّین امنوا و عملوا الصّالحات لهم جنّاتٌ؛

و سپس در ادامه می‌فرماید، بسیاری هرچند ایمان دارند ولی عمل صالح انجام نمی‌دهند. باز در آیة 37 سورة فاطر آمده است، عده‌ای که وارد جهنم می‌شوند به خداوند عرضه می‌دارند: «ربّنا أخرجنا نعمل صالحاً» یعنی اینان در دنیا اعمال حسنه‌ای داشته‌اند که صالح نبوده است. در آیة 37 سورة سبأ هم آمده است:
«اموال و اولادتان نمی‌توانند شما را به ما برسانند»، زیرا اینان برای اینکه خود را توجیه کنند می‌گویند ما دلمان پاک است و نیازی به انجام عمل صالح نداریم. به تصریح آیة «من آمن و عمل صالحاً لندخلنّهم فی الصّالحین»، مؤمنانی که به‌طور مداوم عمل صالح انجام دهند خداوند آنان را در زمرة صالحان قرار می‌دهد. حسن فعلی و فاعلی باید با هم جمع شود. شهید مطهّری با تفکیک میان مقام صالح و مصلح توصیف زیبایی از یاران امام حسین(ع) داشتند که آنان امام مصلح زمان خویش را یاری کردند. به نظر بنده، تا کسی خود، درجاتی از مصلح را نداشته باشد نمی‌تواند به مقام یاری مصلح برسد. رسیدن به این مراتب رشد کمالی واقعاً تلاش‌های جدّی می‌طلبد.

دربارة صد لعن و صد سلام زیارت عاشورا نکته‌ای وجود دارد که بیان آن در اینجا خالی از لطف نیست.

همان‌طور که می‌دانید، در قرآن کریم صد نام توقیفی خداوند وجود دارد؛ که نمی‌توان آنها را کم یا زیاد کرد. آیت‌الله جوادی آملی با استناد به همین مطلب در تفسیر آیه‌ای از سورة نوح که حدّ زن و مرد زنا کار بدون تفاوت قائل شدن در جنسیت، صد ضربه شلاق بیان می‌کند، می‌فرمایند: «چون زن و مرد زناکار به صد نام خداوند پشت کرده‌اند باید به ازای هر نام یک شلاق به آنها زده شود.» استنتاج بنده از این صحبت این بود که صد لعن زیارت عاشورا از این روست که دشمنان امام حسین(ع) به مظهر تامّ صد نام الهی پشت کرده‌اند و در مقابل، آنان که ایشان را یاری نمودند و همه چیز خویش را فدای ایشان کردند به صد نام خدا روی نمودند. بر همین اساس ما اگر بخواهیم نسل منتظر مصلحی که به صدنام خدا روی کند تربیت کنیم چقدر برنامه‌ریزی و تلاش می‌طلبد. ما صرفاً به نقل و تعریف اکتفا می‌کنیم؛ در حالی که اگر بخواهیم عمل کنیم، و چنین نتیجه‌ای بگیریم خیلی کار می‌طلبد.

لازم است این نکته را هم متذکر شوم که به تعبیر امام حسین(ع) یاران ایشان بهترین یاران بودند، و هیچ گاه کسی از حیث کمالات و مقامات به ایشان نخواهد رسید.

باز در همین رابطه می‌توان به ماجرای حضرت موسی و خضر(ع) اشاره کرد کهَ در قرآن اشاره شده حضرت موسی راهی بس طولانی را برای یافتن او پیمود. قرآن کریم با سه عبارت خضر نبی را معرفی می‌کند: «عبداً من عبادنا؛ بنده‌ای از بندگان ما»، «آتیناه رحمةً من عندنا؛ از رحمت خود به او داده بودیم»، «علّمناه من لدنّا علماً؛ علم خاصی را از ناحیة خود به او داده بودیم».

به روایات که مراجعه می‌کنیم می‌بینیم حضرت خضر، الآن در محضر امام زمان(ع) شرف حضور و خدمت دارد. این ویژگی‌های یک انسان برتر از دیدگاه قرآن می‌تواند الگویی برای نسل مطهّر باشد و غایت قابلیت‌های افراد را برای در یافت کمالات و رشد نشان دهد.

در صفحه 443 کتاب الغیبه نعمانی نیز روایتی از امام صادق(ع) در توصیف یاران حضرت مهدی(ع) آمده که قابل توجه است. می‌فرماید:
هنگامی که قائم قیام کند به تمام بلاد روی زمین کسی را روانه می‌سازد و به او می‌فرماید فرمان تو در کف دست توست؛ هروقت مشکلی برای تو پیش آمد که راه حلش را نمی‌دانستی و نمی‌دانستی چگونه حکم کنی، به کف دست خود بنگر و به آنچه در آن نوشته عمل کن. سپس حضرت، سپاهی به سمت قسطنطنیه گسیل می‌دارد. وقتی سپاهیان به کنار آب می‌رسند چیزی روی پاهایشان می‌نویسند و بر آب راه می‌روند. رومیان این صحنه را که می‌بینند می‌گویند: اینان که یاران اویند بر آب چنین راه می‌روند پس خود او چگونه خواهد بود؟!

نسلی که قرار است یاریگر امام زمان(ع) باشد چنین قابلیت‌هایی دارد. برنامه‌های ما در تربیت نسل منتظر باید به نحوی باشد که رشد جسمانی و روحانی او متناسب با نیازهای عصر ظهور و در راستای یاری امام عصر(ع) باشد.


  • آرمان‌ها و تمایلات یک نسل منتظر با بقیه چه تفاوت‌هایی دارد؟
به طور طبیعی آنکه به درجه‌ای از رشد برسد که از صالح بودن بالاتر برود و مصلح شود و بتواند در زمرة یاوران حضرت مهدی(ع) قرار گیرد تنها آرمانش این است که خود را فدای آرمان‌ها و اهداف امام زمانش بکند. ویژگی‌هایی که در قرآن برای انبیایی مثل ابراهیم، اسماعیل، یحیی، عیسی و... آمده، مانند نیکی به والدین، رو کردن بسیار به خداوند، حلم و بردباری بسیار و نیکوکاری به معنای عام آن، می‌تواند زمینه ساز آنچه باشد که برای یحیی رخ داد که خداوند در کودکی به او حکم و رشد عنایت کرد. علاوه بر آن، در آیة 51 سورة انبیا می‌فرماید: ما وقتی به او رشدش را دادیم، می‌دانستیم که چه می‌خواهد بکند. ما ناظر رشد شما هستیم و زیر نظر ما می‌توانید به رشد کامل برسید.

بخشی از این کمالات اکتسابی است و باید برای به دست آوردن آنها تلاش کرد و بخش دیگر به سبب رضایت از فرد و با عنایت و لطف الهی به دست می‌آید. یک نسل منتظر برای به دست آوردن هر دو بخش باید تلاش کند و در مسیری سیر کند که از هر دو بهره‌مند شود. برای تحقق این مقصود باید در مسیر رضای خدا گام برداریم تا خداوند بقیه اش را به ما مرحمت کند. 


برنامه‌ریزی ما در تربیت نسل منتظر برای دست یافتن این اهداف چه سیری باید داشته باشد و نقطة شروع کجاست؟
 به تصریح قرآن، پدر و مادر در پرورش چنین نسلی نقش بسیار مهم و مؤثری دارند. ما در اولین گام باید پدر و مادری با این باور داشته باشیم که این موقعیت را با نشاط و شادابی بپذیرند.

حضرت یحیی پسرخاله و مؤیّد حضرت عیسی(ع) بود و تنها پیامبر شهیدی است، که با اره سر از تنش جدا شد و در قیامت با امام حسین(ع) محشور می‌شود. الآن سر ایشان در سوریه در همان محلی است که گفته شده سر مطهّر سیدالشهدا(ع) نیز در آنجا دفن شده است.

ماجرای تولد این پیامبر خدا بسیار جالب است. در آیة 90 سورة انبیا در این باره چنین آمده است: «زکریا إذ نادی ربّه ربّ لاتذرنی فرداً و أنت خیر الوارثین». پیش از هرچیز باید پدر و مادر با التماس و تضرع شدید از خداوند درخواست کنند که نسلی مطهّر به آنان عنایت کند. نکتة مهمی که در اینجا باید متذکر شوم این است که به تصریح روایات، با دعا می‌توان قضا را دفع کرد و تغییر داد. این قاعده حتی شامل مواردی مانند آثار نوشیدن شراب بر نسل، که پیش از این گفتیم نیز می‌شود. با دعا چنین عقاب‌هایی را هم می‌توان دفع کرد و از همین رو هرگز نباید نا امید بود. بنابر آیة قرآن خداوند به برخی پسر و به برخی دختر عنایت می‌کند و برخی را نیز عاقر و عقیم قرار می‌دهد. این خواست خداوند است ولی همین مشیت را با استناد به ماجرای تولد حضرت زکریا می‌بینیم که می‌توان با استمداد از دعا تغییر داد.

نکتة بعد اینکه حضرت یحیی مثل ما نیست که فقط دلش بچه دار شدن را بخواهد و با توکّل به طبّ جدید بگوید، می‌توان همه را بچه دار کرد یا حدّاکثر افق دیدش این باشد که بچه‌ای داشته باشم که عصای دستم بشود و یا فلان رتبة مادی و دنیوی را به دست بیاورد. حضرت علی(ع) ما را از این می‌ترسانند که فرزندانی را بی‌هدف تربیت کنیم و افرادی به جامعه تحویل دهیم که بسان حیوانات همّشان علفشان باشد؛ درس بخوانند و پولدار شوند، خوب بخورند و بگردند. جالب اینجاست که ما زندگی‌های از این دست را مصداق خوشبختی و الگوی مطلوب می‌دانیم. حضرت زکریا می‌گوید، خدایا فرزندی به من عطا کن که وارث علم یعقوب شود و عالم دینی شود که بتواند علمش را به دیگران منتقل کند نه اینکه صرفاً یک شهروند خوب و سالم باشد. او چنان دیدگاهی داشت و ما چنین آرزویی!!

خداوند متعال در جواب زکریا که گفته بود خدایا من پیر شده‌ام و موهایم سفید و بدنم سست شده چطور می‌شود که من بچه‌دار شوم؟ می‌فرماید: این برای من هیّن و آسان است و ما همسر او را که نابارور بود اصلاح کردیم. پس از این خداوند دلیل استجابت دعای زکریا را ناشی از سه ویژگی او و همسرش می‌داند: «آنان همواره در امر خیر شتاب می‌کردند»؛ «همواره ما را با بیم و امید می‌خواندند»؛ «آنان همواره برای ما خشوع می‌ورزیدند». امام ششم(ع) فرمودند: ایمان مؤمن کامل نمی‌شود تا زمانی که اگر بیم و امیدش را در کفة ترازو بگذارند، به یک اندازه باشد. لقمان نیز به پسرش گفته بود: پسرم اگر تو به اندازة جنّ و انس عمل (صالح) به نزد خدا ببری امید نداشته باش که قبول شود و در مقابل هم اگر به همان اندازة گناه داشتی امید عفو بخشایش داشته باش؛ همچنین قرآن خشوع را صفت عالمان می‌داند، یعنی همسر زکریا یک بانوی عالم و بامنزلت و کفو او بوده است.

حضرت یحیی، فرزند دورة کهنسالی یک پیرمرد و پیرزن بوده ولی با این حال خداوند او را به مقام یاوری پیامبر اولوالعزم زمان خویش نائل کرد و هرچند به سبب ممانعت از انجام فعل حرام، به دست « هرودیس پادشاه» به طرز فجیعی به شهادت رسید ولی الآن با گذشت حدود 2000 سال همچنان نام و مقبره اش پابرجاست.


  • نقش مادران و زنان در تربیت یک نسل منتظر چیست. آیا نقش آنان را در برخی عرصه‌ها نمی‌توان بیشتر از مردان دانست؟
در سورة قصص، که به ماجراهای قوم بنی‌اسراییل و حضرت موسی پرداخته، خداوند تکوّن شخصیت و رشد او را در کنار سه زن مؤمن فوق العاده (مادر و خواهر ایشان و همسر فرعون) نشان می‌دهد که می‌توانند الگوی زنان عصر انتظار باشند. مسلماً اگر زنان بخواهند در عصر انتظار فرزندانی مطهّر تربیت کنند باید ویژگی‌های فوق العاده‌ای داشته باشند؛ مادر حضرت موسی ظرفیت دریافت وحی داشته است. هر چند این وحی در حدّ انبیا نبوده ولی شاید مصداقی برای این سخن حضرت علی(ع) در نهج البلاغه بوده که، «خداوند بندگانی دارد که در فکرهایشان با آنان نجوا می‌کند» و یا آنچه در «مناجات شعبانیه» از خداوند متعال درخواست می‌کنیم که «خداوندا مرا از آنان قرار بده که از درون با ایشان نجوا می‌کنی و آنان در بیرون برای تو عمل می‌کنند». برخی دیگر از ویژگی‌های ممتاز مادر حضرت موسی از این قرار است:

وقتی خداوند به او وحی می‌کند که موسی را شیر بدهد؛ یعنی عصارة وجود و مادة جسم آن زن را برای پرورش این پیامبر خدا قبول کرده است. اگر صرفاً یک احساس مادرانه بود که نیازی به وحی نداشت؛

خداوند در پاسخ به احساس مادرانه و نگرانی‌های او از کشته شدن موسی، به مادرش دستور می‌دهد او را به رود خروشان نیل بیفکند. شجاعت و یقین او به خداوند باید در حدّ بسیار بسیار بالایی باشد و توحید قدرتمندی در قلبش وجود داشته باشد که به عنوان یک مادر چنین دستوری را امتثال کند؛ البته در آیة بعد خداوند لطافت ارتباط با یک زن را بیان کرده و می‌گوید که ما فرزندش را به او بازخواهیم گرداند؛

خداوند در همین لحظه به مادر موسی نوید نبوت او را می‌دهد: ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران قرار خواهیم داد. نوید نبوت مانند مقام‌های دنیایی نیست، بلکه پیام یک مجموعه مسئولیت و تکلیف است، نه خوشی و راحتی؛ آن هم حضرت موسی که قرار بوده با سه قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی فرعون، هامان و قارون مبارزه کند. این زن باید خود بانویی لطیف، عابد، عارف، سیاسی و با درک نظامی باشد که خداوند به او چنین نوید و جایزه‌ای می‌دهد و الّا اگر ظرفیت هرکدام از اینها را نمی‌داشت، در مقابل این بشارت، بی‌تردید موضع می‌گرفت.

تربیت زنان عصر انتظار باید دقیقاً طبق همین الگو باشد وگرنه خانم زاهد و عابدی که تفکر و دید جهانی نداشته باشد هرگز نخواهد توانست فرزندی جهانی تربیت کند.

باز به آیة 73 سورة هود و ماجرای حضرت ابراهیم(ع) که نگاه می‌کنیم، مطالب جالبی در این باره به چشممان می‌خورد. حضرت ساره در تصوّر بسیاری از ما، یک زن حسود بوده که به هاجر حسادت ورزیده بود ولی قرآن او را اهل بیت حضرت ابراهیم(ع) می‌داند. توجه داریم که در نگاه قرآنی، الزاماً فرزند و همسر یک پیامبر، اهل بیت او به شمار نمی‌آید همان طور که به صراحت فرزند نوح از اهل بیت او جدا شده است و به نوح خطاب می‌شود که فرزندت از اهل بیت تو نیست. در روایات هم داریم که حسد همانند آتش که هیزم را می‌سوزاند، دین را بر باد می‌دهد پس یک شخص حسود نمی‌تواند اهل بیت پیامبر اوالعزمی با جایگاه حضرت ابراهیم باشد. وقتی ملائک به ساره نوید بچه‌دار شدن را می‌دهند با تعجب می‌گوید، من و شوهرم که پیر شده‌ایم! در این آیه خداوند خود را با دو نام حمید و مجید (ستوده شوندة بخشنده) به ساره معرفی می‌کند. اگر این زن مظهر این اسم نبود و ظرفیت دریافت آن را نداشت خداوند به او چنین تجلّی نمی‌کرد. این بانوی با منزلت، مادر پیامبرانی مانند اسحاق، یعقوب و یوسف می‌شود، که تمام فرزندان در لحظة وفات حضرت یعقوب در پاسخ به سؤال پدر می‌گویند: خدای تو و پدرت ابراهیم را می‌پرستیم، یعنی نوه‌ها و بازمانده‌های این زن هم همگی موحّد و خداپرست بوده‌اند.

در حدیث آمده که، فرزندانتان را با محبّت حضرت علی(ع) تربیت کنید اگر قبول نکردند و جواب نگرفتید، به شأن مادرش بنگرید. این روایت به خوبی جایگاه مادران را مشخص می‌کند.

در تربیت نسل مطهّر باید توجه داشته باشیم که مادر و پدر، نقش مشترکی دارند و باید شاخصه‌های متعددی را در نظر بگیرند و فعالیت‌های متنوعی را انجام دهند تا بتوانند به این مهمّ دست یابند.


  • لطفاً دربارة این نقش مشترک بیشتر توضیح بدهید.
در کتاب علل الشرایع، حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده که ایشان مدت سه ماه و ده روز، عدة طلاق برای بانوان را مدت جدا شدن سرنوشت زن و مرد بیان کرده‌اند. وقتی تا صد روز پس از طلاق، هنوز سرنوشتشان به هم گره خورده در شرایطی که با هم زندگی می‌کنند وضعیت مشخص است. مسائلی مثل لقمه حلال، طهارت در رفتار و آدابی که برای بچه‌دار شدن نقل شده همه در این موضوع دخیل هستند. مجموعه‌ای از این مطالب در کتاب ارزشمند ریحانة بهشتی آمده است. تجدید چاپ مکرّر این کتاب پس از انقلاب گویای آن است که ما به داشتن نسل مطهّر تمایل پیدا کرده‌ایم.

ما برای مراحل مختلف زندگی در روایات، نکات و مطالبی را می‌توانیم پیدا کنیم که در این راستا باید به طور جدّی مراعات شوند؛ برای نمونه وقتی دربارة آیة 63 سورة اسرا، از معصوم(ع) سؤال می‌کنند ایشان می‌فرمایند اگر هنگام انعقاد نطفه یک سری مسائل رعایت نشود شیطان در این ماجرا شریک می‌شود و نمی‌گذارد که نسلی مطهّر پا بگیرد. ما اگر قانون حجاب را رعایت نکنیم حتماً شیطان در نطفه‌ها حضور پیدا می‌کند و مانع تحقق و تولید نسل مطهّر می‌شود. البته در آیة بعد خداوند متذکّر این مطلب می‌شود که اگر بندگان به من توکّل کنند تو هرگز بر آنان مسلط نخواهی شد.

امام خمینی(ره) می‌فرمودند، اگر شما نفستان را تزکیه نکنید، نفس آن قدر شما را از خداوند دور می‌کند که حتی فکر تزکیه را هم نکنید. در همین راستا ما باید قوانین زیادی را برای تبیین و تسهیل تذهیب نفس برای همگان تصویب و اجرا کنیم. باید با آموزش روابط صحیح، همة ارگان‌ها دست به دست هم بدهند تا به چنین رشد و کمالی دست یابیم و این باورها به قلب‌های ما نفوذ کند. الآن بسیاری از مسائل را ما حتی اطلاع رسانی، نکرده‌ایم و مردم از آن بی‌اطلاعند. اگر فرد پاک نطفه‌ای (به معنای عام آن و نه صرفاً فقهی) در مسیر تزکیه قرار بگیرد و صالح شود امید آن هست که با مدد الهی به مقام مصلح نیز برسد و بتواند در زمرة یاران حضرت مهدی(ع) قرار گیرد.


  • الآن برنامه‌های نهادها و ارگان‌ها را در این راستا چگونه ارزیابی می‌کنید؟
به برکت قیام حضرت امام و خون شهدا، همة سازمان‌ها و ارگان‌ها این قابلیت را به طور بالقوّه دارند، هرچند از این ظرفیت به طور کامل استفاده نمی‌کنند و باید برای آنها برنامه‌هایی تدوین کرد که بتوانند به این اهداف نائل شوند.

تفکر سابق بر این بوده که دخترها بیشتر از پسرها آسیب پذیرند و برهمین اساس پسرهایمان را رها کرده‌ایم. الآن اگر بعضی از خانم‌ها با شرکت در کلاس‌ها، پیگیر این دست مباحث هستند، در میان آقایان متأهّل کمتر این رویکرد دیده می‌شود و همه مسئولیت را بر دوش همسران خود می‌بینند. ادارات و نهادها با برگزاری کلاس‌ها و دوره‌های آموزشی برای کارمندان و کارگران خود که غالب وقتشان را به کار در خارج از خانه می‌پردازند می‌توانند گام‌های مهمّی در این راستا بردارند. در جریان ازدواج، زن و مرد همانند دو بال هستند که با همکاری و همراهی هم می‌توانند پرواز را به بار بیاورند و همدیگر و فرزندانشان را بالا ببرند. این یکی از مسائلی است که در کنار کوتاهی در سیاستگذاری‌ها درباره اش اهمال ورزیده‌ایم و نیروهای بسیاری از مردان و زنان مؤمنان را به تبع آن هدر داده‌ایم.


  • شما به آنها که این گفت و گو را مطالعه می‌کنند چه توصیه‌ای دارید؟
اول اینکه هرکس باید فکر کند که چطور می‌تواند در مسیر تربیت نسل مطهّر قرار گیرد زیرا به تعبیر حضرت امام(ره) در هر سری یک فکر پویا قرار دارد که باید از آن استفاده کرد.

مطلب بعد اینکه شاید بعضی از خوانندگان بعد از خواندن این مطلب ناراحت بشوند که چرا تا کنون کوتاهی کرده‌اند، به استناد آیه‌ای از سورة نوح به عزیزان این نوید را بدهم که با استغفار، خداوند فرزندان افراد را مددکار آنان را قرار می‌دهد؛ یعنی با استغفاری که از صمیم قلب باشد می‌توان گذشته را جبران نمود. اگر کسی عزم خود را جزم کند که برای حضرت مهدی(ع) قدم بردارد و آرمانی در این راستا باشد، با مدد حضرت فرزندانش با او همراه خواهند شد. البته این را متذکر شوم که به تعبیر امام خمینی وقتی کسی ذکری زبانی می‌گوید، هم عضوی از اعضایش مشغول به ذکر و عبادت می‌شود و هم قلب شاگرد است و زبان معلم؛ با استمرار بر ذکر، قلب بهتر یاد می‌گیرد و زبان هم با فهم و لذّت آن ذکر را تکرار می‌کند. درهای آسمان وقتی باز شد، تو هم مشمول عنایت و رحمت خدا می‌شوی و دیگر گناه نمی‌کنی. در سورة فتح خداوند می‌فرماید اگر شما هدایت بپذیرید ما بر هدایت شما می‌افزاییم و به مرحلة بالاتر تقوا ارتقا می‌دهیم.

نکتة مهم بعدی اینکه فراموش نکنیم قرآن تأکید می‌کند، خداوند سرنوشت اقوام را تا وقتی خودشان اراده نکنند تغییر نخواهد داد، پس اولین گام برای تحقّق ظهور این است که ما خود طالب این اتفاق بزرگ بشویم. در آیة 18 و 19 سورة سبأ، خداوند می‌فرماید ما در میان قریه‌ها ، قریه‌ای را گذاشته بودیم که امکان داشت در میان آنها سیر کند. از امام محمد باقر(ع) که دربارة آن پرسیدند فرمود: «منظور ما چهارده معصوم هستیم». آنهایی که از خداوند درخواست کردند که میان اهل بیت(ع) و آنان فاصله بیفتد به خود ظلم کردند. در مقابل آنان کسانی هستند که به تصریح آیة 148 سورة بقره برای تحقّق ظهور شتاب می‌کنند و به سرعت به انجام کارهای خیر مبادرت می‌ورزند. جدولی که به پیوست تقدیم خوانندگان می‌شود، می‌تواند مبنای تحلیل خود و اطرافیانشان قرار گیرد تا گام به گام بتوانیم خود را برای تربیت و پرورش نسل مطهّر و منتظر مهیا کنیم و انشاءالله با زمینه سازی برای ظهور امام عصر(ع) در این رخداد شیرین نقشی ایفا کرده باشیم.

  • سابقٌ بالخیرات
سبقت در امور خیر می‌گیرند    مقتصد
میانه رو هستند    ظالمٌ لنفسه
به خودشان ظلم می‌کنند    اصناف مردم از دیدگاه قرآن نه تنها نظام هستی را عادلانه و حکیمانه می‌بینند در هر حالی، خوشی یا ناخوشی، رضایت از حق دارند    نظام هستی را بر مبنای عدل می‌بینند و در وقت بروز مشکل صبر دارند، ولی اهل شکایت هستند    سوءظن به خداوند تبارک و تعالی دارند و برنامة عالم را عالمانه و عادلانه نمی‌بینند    از نظر تفکر به شدّت خود را در عبادات قرار می‌دهند و هر آنچه انجام می‌دهند به نظرشان نمی‌آید و هیچ اجر و پاداشی را نمی‌خواهند    میل به عبادت دارند اما اگر کار حسنه‌ای انجام دهند، توقّع پاداش دارند و اگر نگیرند اصرار می‌ورزند    میل به عبادت نداشته حتی گاهی گریزان از آن هستند فقط در وقت احتیاج به آن رو می‌آورند و اگر به نتیجه نرسند ناامید می‌شوند    از نظر عاطفی آنقدر صاحب علم وکرامت شده‌اند که تالی و تلو مصومین(ع) اند و فقط در پی جلب رضایت حق گام بر می‌دارند    اگر لغزشی کنند فوراً توبه کنند و در پی جبران آن هستند و به شدت برای حفظ خود در صراط مستقیم تلاش می‌کنند و در کارها به خداوند تبارک و تعالی توکل می‌نمایند    از ارتکاب گناه عمدی باکی ندارند و به راحتی آن را توجیه می‌کنند و در حفظ تقوی خود را ناتوان می‌دانند و توقّع گذشت از ارحم الراحمین دارند    از نظر رفتار و عمل  تفریحاتشان با خداوند تبارک و تعالی است و در حقیقت "فإذا فرغت فانصب و إلی ربّک فارغب" در دستور کارشان است    درانجام مباح لذت‌های حلال را برای خویش انتخاب می‌کنند و حقوق دیگران را مدّ نظر داشته، هرگز به دیگران تعدّی نمی‌کنند    در لذت جویی از رنج دیگران باکی ندارند، بیشترین بخش عمر خویش را در تفریح جنسی و شهوت‌رانی سپری می‌کنند و اگر در این امر حرامی رخ دهد ابایی ندارند و در اعمال غضب نیز همین طورند    در انتخاب تفریح آنان مورد تمجید حق و اولیای حق هستند و الگو برای بشریت در همة اعصار و نسل‌ها می‌باشند    تا حدود زیادی خودشان مایل به حفظ حدود الهی هستند، باید آنان را به رشد و کمال دعوت کرد    اصلاح رفتار آنان از طریق دعوت به حق، به روش حکیمانه و موعظة حسنه امکان پذیر است.