آیا در میان سیصدوسیزده یاران خاص امام
زمان(ع) از ایرانیان نیز کسانی وجود دارند؟ و بهطور کلی نقش
ایرانیان در ظهور امام مهدی(ع) چیست؟
آنچه از روایات فهمیده میشود این است که
این سیصد و سیزده تن از یاران اصلی حضرت مهدی(ع) بوده و فرماندهی
سپاه ایشان را برعهده دارند و دارای ویژگیهای خاصی نظیر ایمان
قوی، اخلاص، توانایی بالای مدیریتی، آگاهی به دین اسلام هستند تا
بتوانند از عهدة مسؤولیت سنگینی که به عهده دارند، برآیند. و البته
نکته قابل ذکر دیگر اینکه تنها برخی از این افراد در زمان ظهور امام
زمان(ع) حیات دارند و تعدادی از آنها انسانهای پاک و شایستهای
بودهاند که قبل از دوران ظهور زندگی میکردهاند و لذا با ظهور حضرت
حجت(ع) حیاتی دوباره یافته و رجعت میکنند. از جمله این افراد،
اصحاب کهف، مؤمن آل فرعون و مالکاشتر را میتوان نام برد.
روایاتی
وجود دارد که بهطور اجمال اشاراتی به سرزمینهای این افراد داشته و
از ایران، شام، یمن، حجاز و عراق و دیگر نقاط به عنوان محل زندگی
آنها نام برده است. البته روایاتی هم داریم که با تفصیل بیشتر،
حتی اسامی و محل زندگی آن سیصد و سیزده تن را ذکر کرده است.
ناگفته نماند این دسته از روایات چندان مورد اعتماد نبوده و بعید
نیست که توسط قصاصون ساخته شده باشد.
بهطور مثال در روایتی که از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده، ایشان اسامی و محل زندگی آنها را چنین بیان فرمودهاند:
... فقال: رجلان من البصرة، و رجل من الاهواز، و رجل من عسکر مکرم... 1 .
به
دلیل طولانی بودن حدیث و برای شاهد مثال تنها به ذکر شهرهایی از
ایران که در حدیث ذکر شده و افرادی از آن شهرها جزء سیصد و سیزده
یاور امام زمان(ع) شمرده شدهاند، اکتفا میشود: از اهواز، سیراف،
شیراز، اصفهان، ایذه، نهاوند، همدان، قم، خراسان، آمل، گرگان،
دامغان، ساوه، طالقان، قزوین، فارس، ابهر، اردبیل، مراغه، خوی،
سلماس، شیروان، مردانی به این افتخار نایل میشوند که از برخی
شهرها بیش از یک نفر انتخاب شده است بهطور مثال: ده نفر از قم،
چهار نفر از اصفهان، بیست و چهار نفر از طالقان و..
لذا با فرض
پذیرش این دسته از احادیث، میبینیم که تعداد زیادی از یاران خاص
(313 نفر) امام عصر(ع) از شهرهای مختلف ایران میباشند.
اما
علاوه بر این 313 نفر که بزرگانی هستند که قرار است فرماندهی سپاه و
ادارة بخشهای مختلف حکومت حضرت(ع) را به عهده بگیرند، مؤمنان
بسیاری نیز وجود دارند که در آخرالزمان به زمینهسازی برای ظهور
پرداخته و با ظهور حضرت مهدی(ع) به یاری ایشان میشتابند. در این
دسته از روایات مربوط به زمینهسازی حکومت آن بزرگوار، ایرانیان
سهم بسزا و غیر قابل انکاری دارند.
روایات حکومت زمینهسازان ایرانی، به دو مرحله مشخص تقسیم میشود:
1. آغاز نهضت آنان بهوسیله مردی از قم که حرکتش سرآغاز امر ظهور حضرت مهدی(ع) است.
2.
ظهور شخصی در ایران به نام سید خراسانی و فرمانده نیروهای او،
شعیب بن صالح؛ که به اختصار چند روایت در اینباره ذکر میشود.
از امام کاظم(ع) روایت شده که فرمودند:
مردی
از قم، مردم را به سوی خدا دعوت میکند، افرادی گرد او جمع میشوند
که قلبهایشان همچون پارههای آهن ستبر است که بادهای تند حوادث،
آنان را نمیلغزاند، از جنگ خسته نشده و نمیترسند. اعتماد آنها بر
خداست و سرانجام کار از آن پرهیزکاران است.2
عفّان بصری از امام صادق(ع) روایت کرده و گفت:
امام(ع)
به من فرمود: آیا میدانی از چهرو این شهر را قم مینامند؟ عرض
کردم: خدا و رسولش آگاهترند. فرمود: همانا قم نامگذاری شده برای
اینکه اهل قم، اطراف قائم(ع) گرد آمده و با وی قیام مینمایند و
در کنار او ثابت قدم مانده و او را یاری میکنند. 3
حدیثی نیز از منابع اهل سنت، از حضرت علی(ع) نقل شده است که فرمود:
خوش
بهحال طالقان، خداوند متعال دارای گنجهایی در آنجاست که نه از
طلاست و نه از نقره؛ اما در آن خطه مردانی وجود دارند که خدا را
آنطور که شایسته معرفت است شناختهاند و آنان، یاران مهدی در
آخرالزمان میباشند. 4
البته آنچه بهنظر میرسد این است که
مراد از اهل طالقان؛ اهل ایران است نه فقط منطقه طالقان. لذا با
دقت در روایاتی که در زمینة نقش ایرانیان در زمان ظهور وارد شده،
نمیتوانیم در نقشی که آنان در مهیا نمودن مقدمات حکومت حضرت
مهدی(ع) دارند، مناقشه نماییم.
پینوشتها:
1 .الشیخ مهدی حمد الفتلاوی، علامات المهدی المنتظر فی خطب الامام علی و رسائله و أحادیثه، ص275.
2 .علی کورانی، عصر ظهور، ص237.
3 .همان، ص239.
5 .همان، ص258.
در برخى از روایات آمده است که وقتى حضرت
مهدى، علیهالسلام، ظهور کند مردم را »به امر جدید« و یا »کتاب جدید« دعوت
خواهد کرد، از جمله آن روایتها است روایتى از امام صادق، علیهالسلام،
که در آن آمده است:
وقتى قائم، علیهالسلام، ظهور کند به امر جدیدى
مردم را دعوت خواهند کرد، همانطور که پیامبر اکرم،
صلّىاللَّهعلیهوآله، مردم را پس از بعثت به امر و آیین جدیدى فرا
مىخواندند.1
در مقابل براساس اعتقاد همه مسلمانان دین اسلام آخرین
دین الهى و کتاب قرآن آخرین کتاب وحى است که به بشر نازل شده است و گذشته
از این در تعداد زیادى از روایات تصریح شده است، امام زمان، علیهالسلام،
مردم را به اطاعت کامل از دین اسلام و احکام حیاتبخش آن دعوت خواهد کرد. در
این باره از رسول خدا، صلّىاللَّهعلیهوآله، نقل شده است که:
قائم
از فرزندان من است. اسم او اسم من و کنیه او کنیه من و خوى و رفتار او
همانند سیره و رفتار من است، مردم را بر اطاعت از احکام دین من فرا
مىخواند و آنها را به رعایت دستورات قرآن دعوت مىکند. 2
از دقت
در مجموعه این روایات بوضوح روشن مىشود که هدف امام زمان، علیهالسلام،
ترویج و حاکمیت بخشیدن به احکام اسلام و تجدید عظمت آن است، وگرنه موضوع
آوردن یا مطرح کردن آیین جدید بهغیر از اسلام به دلالت آیات صریح قرآن و
روایات متواتر اهل بیت، علیهمالسلام، منتفى است.
امّا اینکه چرا
از عملکرد آن حضرت بهعنوان امر جدید یاد مىشود؟ علت آن است که در طول
تاریخ بهویژه در دوران غیبت مردم دراثر کوتاهى و غفلت یا جهل و نادانى
بدعتهاى زیادى را در دین ایجاد مىکنند و به جهت منافع زودگذر دنیوى خود
به خیال اینکه عدول از احکام الهى آنها را زودتر و یا راحتتر به آن
اهداف مىرساند بسیارى از احکام قرآن و اسلام را نادیده مىگیرند یا آنها
را به میل خود تفسیر و تأویل مىنمایند و درنتیجه این کار اسلام واقعى به
فراموشى سپرده مىشود، لذا وقتى امام زمان، علیهالسلام، ظهور مىکنند
بدون توجه به میل و خواست مردم احکام خداوند را به همان صورت که صادر شده
است به اجرا درمىآورند و بدیهى است که این کار در نظر مردمى که خیلى از
این احکام را به کنار نهاده بودند یا آنها را به گونهاى دیگر معنى
مىکردند تازگى خواهد داشت و با اسلام مصطلح و رایج در بین آنها فرق خواهد
کرد، درنتیجه با خود خواهند گفت آن حضرت به اسلامى غیر از آن اسلامى که ما
مىشناسیم دعوت مىکند.
بنابراین باید گفت چون مردم در آن زمان
خیلى از ارکان مهم و اساسى اسلام را رها کرده و به ظواهر آن اکتفاء
نمودهاند و به اصطلاح اسلام را در نماز و روزه و... خلاصه کردهاند با
دیدن اینکه امام زمان، علیهالسلام، در تمام زمینهها به لزوم رعایت
احکام خاصى که ریشههاى وابستگى به دیگران و تأثیرپذیرى از فرهنگ بیگانگان
را قطع مىکند و هرگونه ظلم و ستم و امتیاز طلبىهاى نادرست اجتماعى را
از متولیان دروغین امور سلب مىکند و... پافشارى مىنمایند، درحالیکه این
امور را آنها تاکنون به اسم قوانین اسلامى ایجاد و رواج داده بودند، بدیهى
است که با مشاهده چنین وضعى حتى برخى از متولیان مراکز مذهبى و فرهنگى نیز
به مقابله با آن حضرت برخواهند خاست؛ چرا که اولاً مضمون دعوت آن حضرت را
به ضرر موقعیت خویش مىبینند و ثانیاً آنها را مخالف با آنچه که تا آنروز
به اسم اسلام مىشناختند ارزیابى مىکنند.
امام صادق،
علیهالسلام، در روایتى به این حقیقت اینگونه اشاره مىکنند: وقتى که
قائم، علیهالسلام، قیام کنند مردم را به اسلام جدید (واقعى) دعوت خواهند
کرد و آنها را بهسوى احکامى که کهنه بهنظر مىرسند و عموم مردم از آن
دور افتادهاند هدایت خواهد نمود.3
نکته دیگر آنکه اصولاً یکى از
حکمتهاى اصلى نامیده شدن امام زمان، علیهالسلام، به »مهدى« آن است که
آن حضرت مردم را به آنچه که از دور شدهاند یعنى احکام واقعى اسلام هدایت
خواهد کرد.
پىنوشتها:
1. اثباة الهداة، ج 7، ص 110.
2. همان، ج 7، ص 52.
3. ارشاد مفید، ص 343.
برادر عزیز آقاى رحمتاللَّه حصارى از کرمان پرسیدهاند:
اشاره:
در حال جمع کردن مطالب مجله نیمة شعبان بودیم
که به ذهنمان رسید، این بار قلم را به دست خوانندگان بدهیم و خودمان به
جای آنها بنشینیم و بخوانیم. برای همین منظور، به میان یک جمع جوان
دانشجویی رفتیم و رشتة سخن را به دستشان سپردیم. به قول خودمانی، هیئت
تحریریه آزاد موعود، این صفحه را نوشتند. پس بخوانیم و ببینیم چه گفتند.
سؤال ما این بود که، چرا امام(ع) باید بیایند؟ و امام(ع) از ما چه توقعی
میتوانند داشته باشند؟
مهدی امینیان؛ دانشجوی رشتة علوم سیاسی از
تهران، به سؤال اول اینطور پاسخ داد که، دلیل ما برای نیاز داشتن به حضور
ایشان، همان دلیل نیازمان به یک امام حیّ حاضر در هر عصر و زمانی، پس از
رحلت پیامبر اعظم(ص) است. بدون حضور او احکام اسلام، کاملاً و به طور صحیح
قابل استخراج و اعتماد نیست، چون قرآن ناطق و خلیفة پیامبر(ص) اوست و علم
دیگر علما به شریعت تنها در غیبت او و از روی اضطرار قابل پیروی است.
بدون
حضور او، طریقت عرفانی اسلام، بیمُرشد است و بدون حضور او، هرچقدر
شاگردان او در مکتب اهل بیت(ع)، تلاش کنند، باز هم باعث سردرگمی سالکان و
تفرقه مسلکهاست. بدون حضور او، مؤمنان واقعی در اقلیتند و هرگز نخواهند
توانست اسلام را پیاده و جهان را به سمت اهداف او پیش ببرند.
هر
چند ایشان در پس پردة غیبت، فقها را یاری میکنند، سالکان را دستگیری
میکنند و گرفتاریهای مؤمنان و دیگران را برطرف مینمایند، اما بدون حضور
او، انسان و جهان، طعم واقعی معارف اسلامی و دیگر علوم، و عدالت اجتماعی و
دیگر مصالح جامعه را نخواهد چشید. انسان رها شده است و هر چند لنگان لنگان
در مسیر معرفت و عدالت حرکت کند، اما لطف خداوند اقتضا میکند، برای
آنانکه شیدایی این طریقند، مسیر را روشن نماید و فضای جامعه را آماده کند.
در واقع بدون حضور او، دنیا به هدف غایی خود نمیرسد، گویا در منزلی از
منازل است که ناگاه پایان میپذیرد و این با حکمت خداوندی در تناقض است.
بدون حضور او، ظالمان، سزای دنیوی داده نمیشوند و مظلومان به حق خود
نمیرسند و این با عدل الهی منافات دارد.
هدف ما اعتلای کلمه اسلام
است و بس. بحث اینجاست که در دورة فعلی، اعتلای کلمة اسلام و یکتاپرستی به
چیست؟ به نظر میرسد جز در سایة ظهور ایشان، اسلام، اعتلای واقعی خود را
نخواهد یافت و حق در برابر باطل پیروزی و نمود قدرتمندی نخواهد داشت. ضمن
اینکه تلاش برای ظهور قطب عالم امکان و قطب معرفت و حاکم عدالت، تلاش برای
ظهور همة خوبیهاست.
او دربارة سؤال دوم، یعنی توقع امام زمان(ع) از ما، معتقد بود:
توقع
ایشان از ما، در واقع چیزی جز فلسفة وجود ما در این دنیا نخواهد بود، چون
او خلیفة خدا در زمین است و تشریع او با تکوین ما همجهت است. برای ظهور
ایشان 3 مقدمه مورد نیاز است: 1. فراگیری ظلم 2. پرورش جبهه حق 3. تشنگی
عالمیان به ظهور منجی و آمادگی نسبت به یاری او.
در مورد شرط اول،
ما اجازه افزایش ظلم را نداریم، بلکه الگوی ما سیدالشهدا(ع) است که زندگی
زیر بار ظلم را ننگ میداند. در مورد شرط دوم، ابتدا باید خود را بسازیم و
متعلق به جبهه حق شویم و خود را آنچنان پرورش دهیم که هر لحظه برای یاری
ایشان، در غیبت و حضور، آماده باشیم و فعالیت کنیم. پس از آن، باید
اطرافیان خود و شاگردانی را تربیت کنیم که در راه مقاصد او خودسازی و
دیگرسازی کنند و این حلقهها تا آخر پرورش یابند و آمادة ایثار خود و
خانواده و مال و آبرویشان باشند و این کار سادهای نیست.
اما در
مورد سوم باید گفت، اگر ما بتوانیم در جهان ندا در دهیم که این منجیان که
برای خود برگزیدهاید همه کاذبند و نه جدل و نه ظلم را توان برطرف نمودن
ندارند، جهانیان را آماده نمودهایم. این حرکت پس از جنگهای جهانی آغاز شد
و انقلاب اسلامی، فریاد بلندی علیه حاکمان و منجیان دروغین بود. از
همینرو، تقویت اهداف انقلاب اسلامی از وظایف اساسی ماست که به همین علت
خار چشمان ظالمان گشته است و به هر طریقی درصدد حذف آن هستند.
دانشجوی
دیگر، میثم آقادادی اهل اصفهان، که معارف اسلامی را در دانشگاه خوانده
است، پاسخ درک ضرورت ظهور امام زمان(ع) را به سطح شناخت و عمل هر فردی
مربوط دانست؛ بخوانیم:
مراتب احساس ضرورت برای ظهور امام
زمان(ع)بستگی به دینداری افراد دارد. بعضی افراد، تا اسم امام زمان(ع) برده
میشود، یادِ چراغانی کردن شبِ
نیمة شعبان و آش پختن میافتند و دیگر
بس؛ بعضی افراد، قویتر, یاد مسجد جمکران میافتند که در سال مثلاً چند بار
میروند و بعضی افراد, بالاتر، یاد دعای ندبة هر صبح آدینه و بعضی بالاتر،
یاد دعای عهد روزانه هر روز صبح و بعضی بالاتر ... . پاسخ این سؤال از دید
افراد در مقام نظر، ممکن است، بسیار نزدیک به هم باشد مثلاً اقامة عدل
توسط مردم و افزایش معنویت و... ولی در واقع پاسخ اصلی این سؤال به اعتقاد و
عمل هر فرد بستگی دارد؛ لذا کسی که رابطة زیادی با امام زمان(ع) دارد ـ
البته نه اینکه لزوماً ایشان را ملاقات کرده باشد ـ نسبت به کسی که سالی
یکبار، اگر حالش را داشته باشد مثلاً کتابی هم در مورد حضرت میخواند،
احساس ضرورت بیشتری میکند.
میثم، پاسخ پرسش اول را مقدمة پاسخ پرسش
دوم دانست و به ما گفت: توقعی که امام زمان(ع) از فردی که رابطة بیشتری با
ایشان دارد، بیشتر از توقعی است که از فردی دارند که مثلاً هرچند سال
یکبار خمس مال خود را حساب میکند. ولی غیر از این معیار، به نظر من، معیار
دیگری هم وجود دارد و آن اینکه، امام زمان(ع) از هر کدام از ما شیعیان و
مسلمانان انتظار دارند که پیشرفت کنیم، و پیشرفت هم در گرو عمل به دستورات
صحیح و رعایت تقوای الهی است. به عبارت دیگر اینکه در مسائل معنوی و علمی،
به حداقلها اکتفا نکنیم و در مرحلة عمل نیز حداکثر توان خود را بهکار
ببریم. البته قبل از همة این مطالب باید نسبت به وظیفة خود معرفت کسب کنیم.
برای نمونه: حضرت علی(ع) میفرماید: مرا به وسیلة ورع، اجتهاد، عفت و سداد
یاری کنید. ورع، مرحلهای بالاتر از تقوا؛ اجتهاد، حداکثر سعی و تلاش در
انجام تکلیف؛ عفت نیز لازمة ضروری هر مسلمان؛ و سداد هم به معنی درستی
ورزیدن است. به بیان دیگر ما هر کاری میکنیم، اصلِ آن کار باید درست و
صحیح باشد نه دروغ و باطل. حال در مرحلة اجرا، نیز باید حداکثر تلاش خود را
برای انجام تکلیف انجام دهیم. و در این بین مواظب باشیم عوامل بیرونی،
پاهای ما را نلغزاند و در درونمان هم عفت داشته باشیم.
احمد حبیب الهییان، دانشجوی دیگری بود که سؤالاتمان را با او در میان گذاشتیم.
انسان برای رسیدن به کمال و شکوفایی استعدادها و رسیدن به هدف خلقت خویش نیازمند راهنماست.
از
طرف دیگر بنا به حکمت خداوند، زمین هیچ گاه از حجتهای خداوند یعنی
پیامبران و امامان و نائبان آنها خالی نمیشود. بعد از زمان پیامبر(ص) نیز
وجود راهبری که انسان را در مسیر پر پیچ و خم به مقصد برساند، ضروری است
چون اولاً انسانها با عقل خود به تنهایی به کمال نمیرسند و ثانیاً در
صورت نبود هادی بر مردم عذری خواهد بود و دلیلی در پیشگاه خداوند میآورند
که کسی ما را به حقایق آگاه نکرد به همین دلیل ظهور امام زمان(ع) ضروری
است.
امام زمان(عج) در نامهای به جمعی از شیعیان میفرمایند: «از
خدا بترسید، تقوا پیشه کنید و امر امامت را به ما وا گذرید. از راه راست
منحرف نشوید و به سمت چپ و راست متمایل نگردید و هدف و مقصود خود را محبت
ما قرار دهید و این نصیحت من به خاطر محبت من به شماست زیرا اگر اینگونه
نبود شما را نصیحت نمیکردم».
با توجه به سخن خود امام زمان(عج)
باید گفت که در درجة اول مطلبی که امام زمان(عج) از ما انتظار و توقع دادند
این است که محبت ایشان را،
سر لوحة مسیر خود گردانیم زیرا سرچشمة همة
خوبیها محبت امام است و آن چیزی جز پیروی از دستورات خداوند و دوری از
گناهان نیست. از طرفی دیگر باید گفت درخواست امام زمان(عج) از ما این است
که تمام توان خویش را در جهت به دست آوردن، صفات نیکو به کار گیریم و در
واقع ورع و تقوا را سر لوحة کارهای خود قرار دهیم. همچنین انتظار امام
زمان(ع) از ما این است که در قبال جامعة مسلمین و مسلمانان احساس مسئولیت
کنیم و نسبت به رنجها و دردها و کمبود و فقر مردم بیتفاوت نباشیم.
مصطفی
اسماعیلی اهل مناطق شمالی کشور و دانشجوی کارشناسی ارشد، گرفتار آمدن
انسانها در شرایط دشوار دوران غیبت و نیامدن امام(ع) را حاصل فعل خود آنان
دانست که امام خود را تنها رها کردند و از هجرت و قیام دست کشیدند. همین
شیوة عمل باعث شد که اسلام قرنها از مسیر رشد و پیشرفت باز بماند.
به
نظر او، این رهایی، آزادی و رسیدن به سعادت زمانی حاصل میشود که در برابر
نظام سیاه باطل بایستیم و حقّ ظالم را از مظلوم باز بگیریم و شرایط را
برای ظهور آماده کنیم.
مصطفی، همچنین شرایط کنونی را موقعیتی دانست که
اسلام و مسلمین از همه طرف مورد هجمه و حمله قرار گرفته است؛ هر چند خداوند
آب حیات ـ یعنی وجود امام(ع) ـ را در چشمهاش جاری کرده و ما باید مراقب
علفهای هرز باشیم. او به ما گفت:
ما باید تمام اعمالمان بر محور
انتظار باشد؛ انتظاری که ما را به اینکه نسبت به اطراف خود بیتفاوت
نباشیم، و دیگران را امر به معروف و نهی از منکر کنیم ترغیب میشود. آن وقت
است که توحید در عمل خالص ما نمایان میشود و خود را مسلمان واقعی حس
میکنیم.
امام زمان(ع) هر لحظه انتظار بندگی ما را در محضر خدا دارند و
از این امر خوشحال میشوند؛ انجام تکلیف، رساندن پیام اسلام به گوش مردم،
ایجاد تحول و انقلاب در مردم و برطرف کردن غفلت و خواب آلودگی آنان،
ایستادن در برابر باطل، از اجزای این انتظار است. انتظار ما باید موجب
سازندگی خود و اطرافیانمان شود، هر روز امید و سرزندگی را در ما زندهتر
کند و ما را از چنگ زندگی روزمره رها کند.
و بالاخره آخرین این جمع دانشجویی که در این گفتوگو شرکت کرد, مصطفی منتظری از شهر اصفهان بود. مصطفی برای ما گفت:
انسان
موجودی است که هماره در حرکت است و باید این حرکت به صورت کمالی باشد و
این هم جز در پرتو نور هدایت امام معصوم(ع) میسر نیست. زیرا که عموم مردم ـ
غیر از معصومان(ع) ـ ناقصند و به تنهایی نمیتوانند مسیر کمالی را طی
کنند. در این راه تابلوهایی است که مسیر اصلی را مشخص میکند اما یک راه
بَلَد به عنوان امام باید جلودار باشد و بقیه پشت سر ایشان، پا در جای قدم
ایشان نهند تا گمراه نشوند و این نیز محقق نخواهد شد جز در لوای ظهور امام
در دلهای مردم. پس، شرط لازم برای رسیدن به سعادت انسانی همین است و غیر
از این گمراهی و ضلالت به بار میآورد. حال این ظهور میتواند برای افراد
مختلف به گونهای متفاوت باشد مهم آن است که در هر مرتبهای بتوان حضور
حضرت را درک کرد و با این حضور به مراتب بالاتری از آن رسید تا آنجا که
بتوانیم حقیقتاً ظهور ایشان را هم به صورت ظاهری و هم باطنی مشاهده کنیم.
این
هدف, جز از طریق «عبدالله» شدن صورت نخواهد پذیرفت و آن نیز از طریق انجام
تکالیف شرع مقدس که پاکی ظاهر و باطن میآورند محقق نخواهد شد.
حضرت
امام زمان(عج) فرمودند: «برای فرج من بسیار دعا کنید که فرج من، فرج
شماست». در این حدیث شریف علاوه بر آنکه حضرت هدف و منظور از فرج خودشان را
بیان میکنند، اعلام میدارند که مسئلة اصلی انسان است که باید تعالی یابد
و اگر فرجی هست، ظهور و حضوری محقق میگردد به خاطر رشد انسان است. انتظار
فرج، منتظر رسیدن فرج خودمان است و به تعبیر امام خمینی(ره): «خودتان را
بسازید و این جامعه در پرتو خودسازی شما ساخته خواهد شد».
پس کلید تمام معارف و سعادت در یک کلمه خلاصه میشود: «ادب مع الله» و این هست توقع امام عصر(ع) از همگان.
گوهر خود را هویدا کن، کمال این است و بس
خویش را در خویش پیدا کن، کمال این است و بس
سنگ دل را سرمه کن در آسیای صبر و رنج
دیده را زین سرمه بینا کن، کمال این است و بس
ضمن
تشکر از همة این دوستان دانشجو, امیدواریم با تأمل بیشتر در این گونه
سؤالات و آماده کردن عملی خودمان برای واقعة ظهور, حقیقتاً از طالبان آمدن
امام زمانمان گردیم.
در روایات آمده که اگر کسی شراب بنوشد، در هفت نسل پس
از او، حداقل یکی از فرزندانش معلول خواهد شد؛ در پزشکی نوین این امر ثابت
شده که حتی گاه تا ده نسل بعد هم امکان جهش سلولی و بروز چنین مشکلاتی
هست. این به معنای آن است که ما برای نسلها هم میتوانیم برنامهریزی کنیم
و باید به این وظیفه و تکلیف خود باور بیاوریم.
گفت و گو با سرکار خانم همیز
استاد و مشاور دانشگاه امیر کبیر