درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

توقیعات امام غایب(ع)

محمد مهدی رکنی

اشاره:
«توقیع» در لغت به معنای نشانه گذاشتن، امضاء کردن حاکم بر نامه و فرمان، جواب مختصر که کاتب در نوشته به پرسش‌ها می‌دهد، دستخط فرمانروا و نوشتن عبارتی در ذیل مراسله آمده است1و در اصطلاح علم حدیث به معنای پاسخ پرسش‌ها، یا اطلاعیه‌هایی است که به صورت کتبی از طرف امام برای آگاهی شیعیان فرستاده شده است. چنانکه توقیعاتی از حضرت امام علی‌النقی و امام حسن عسکری(ع) نقل شده است2. امّا معمولاً توقیع به نامه‌های حضرت حجة‌بن‌الحسن امام زمان(ع) گفته می‌شود که توسط چهار تن نایبان خاصّ ایشان در زمان غیبت صغرا به دست شیعیان می‌رسیده است3.در این مقاله پس از اشاره‌ای کوتاه به تعداد توقیعات نقل شده از امام زمان(ع) مهم‌ترین موضوعاتی که در توقیعات مطرح شده است، بررسی می‌شود.
 

  • شمارة توقیعات

 شمارة توقیعات در دو کتاب کمال الدّین و تمام النعمة، شیخ صدوق و کتاب الغیبة، شیخ طوسی جمعاً 92 عدد است . که پس از حذف موارد مشترک 80 توقیع می‏شود. به این شرح: در کتاب کمال‏الدین در بابی که به «ذکر توقیعات رسیده از امام قائم(ع)» اختصاص دارد، 49 توقیع و یک دعا نقل شده که برخی کوتاه و بعضی طولانی است. امّا شیخ طوسی در کتاب الغیبة  در باب مخصوص توقیعات و مواضع دیگر 43 توقیع و خبر نقل می‏کند، که بعضی از آنها را از جمله معجزات امام غایب شمرده، و برخی دیگر توقیعاتی است که با شرح موارد صدور آنها ذکر کرده و متضمن سرگذشتی است جالب توجه، و شماری دیگر دستخط امام زمان(ع) است که به صورت منشور ـ فرمان سرگشادة عمومی ـ صادر شده، و شامل مباحث اصولی مذهب است. از این 43 توقیع 12 عدد منقول از صدوق است که بعضی عیناً در کمال‏الدین دیده می‏شود.
 بنابراین مجموع توقیعات غیرتکراری در دو کتاب مأخذ ما 80 عدد است.


  •   تقسیم بندی توقیعات

 اینک توقیعات برگزیده را برحسب موضوع دسته‏بندی کرده نقل می‏کنیم :

 1. رازدانی و خبردادن از امور پنهانی

 بر طبق چندین خبر که در دو کتاب مأخذ ما آمده، حجت خدا بر زبان نایبان یا به وسیلة توقیعات از رازهای نهانی و امور پنهانی و آنچه پرسندگان در دل داشته‏اند خبر داده و موجبات اعتماد به نوّاب و یقین به ارتباطشان با امام را فراهم کرده است. این اخبار اضافه بر روایاتی است که در تأیید و توثیق نایبان رسیده، و در واقع نشانی‏های عینی و دلیل‏های مشهود بر صحت ادعایشان در نیابت و وساطت از امام غایب بوده و سبب اطمینان قلب بیشتر شیعیان می‏شده‏ است. هر چند این رویدادها شخصی و خصوصی بوده، امّا مجموع آنها که به وسیلة راویان مطمئن و در کتب معتبر و مؤلّفان محقّق نقل شده، امروزه برای ما نیز اطمینان‏آور است به ویژه که مضمون این اخبار خود نشان دهندة صحت و راست بودنشان است و اینک چند نمونه:

 1ـ حسن بن فضل یمانی ـ ضمن حدیثی طولانی ـ گوید: «از سه مطلبی که به خاطر داشتم دو تای آنها را نوشتم و سومی را به احتمال آنکه ناخوشایند باشد ذکر نکردم. امّا جوابی که به من رسید هم دربارة دو مطلبی بود که نوشته بودم و هم راجع به سومین مطلب که در دل نگهداشته و ننوشته بودم».4
 2ـ نصربن صالح نقل کرد که: «مردی از اهل بلخ پنج دینار با نامه‏ای که اسمش را در آن عوضی نوشته بود فرستاد. پاسخ وصول پول به او رسید با نام اصلی‏اش و نسبش و دعا برای او».5
 نمونه‏های دیگر از اشراف بر ضمایر و آگاهی از وقایع و نهان‏دانی ولیّ حق‏تعالی را در توقیعات دیگری نیز که تحت موضوعات مختلف ـ مخصوصاً توقیعات دربارة اموال رسیده به امام ـ نقل شده است می‏بینیم. به بیان دیگر حضرت به گونه‏های مختلف با بیان حقایق پنهانی اثبات صحت امامت و ولایت خود و سفارت نایبان را می‏فرموده است تا برای طالبان حقیقت تردیدی بر جا نماند.

 2. مسائل مربوط به غیبت امام

دشمنی بسیار شدید با مصلح موعود و تفحص برای پیدا کردن و قتلش، امکان آشکار شدنش را از بین برده بود و شبهاتی که جعفر، برادر امام حسن عسکری(ع)، ایجاد کرده بود و مردم را به خود دعوت می‏کرد نیز مزید بر علت بود. این همه، اشکالاتی را به اذهان القا می‏کرد، که بر حسب وظیفة ارشادی و هدایتی که امام دارد باید پاسخ‌گوی آنها و بر طرف کنندة شبهات باشد.
تعدادی از توقیعات مستقیماً در اطراف مسایل طرح شده راجع به «غیبت» است، مانند نهی از بردن نام امام غایب و مشخص نکردن وقت ظهور و سبب غیبت و اموری از این گونه.
به عنوان مثال: محمّد بن همّام از محمّد بن عثمان ـ دومین نایب خاصّ امام غایب(ع) ـ نقل می‌کند که توقیعی به خطی که می‌شناختم برایم رسید، بدین مضمون: «هر کس در جمعی از مردم نام مرا ببرد [که موجب معرفی و گرفتاری‌ام شود] لعنت خدا بر او باد».
همین راوی گوید: از زمان فرج پرسیدم، جواب رسید:
«کسانی که وقت [برای ظهور من] تعیین می‌کنند، دروغ می‌گویند [که آن را جز خدا کسی نمی‌داند]».6

 3. جواب مسائل اعتقادی

 توقیعاتی که از ناحیة مقدس امام غایب(ع) صادر شده، شماری از آنها در پاسخ پرسش‏هایی است که راجع به مسائل عقیدتی و ایمانی است .
 این سؤالات غالباً در موضوع امامت و غیبت امام است که در آن زمان مسئلة روز و مایة اختلاف فرقه‏های مسلمانان بوده است و برخی تا امروز هم مورد بحث و گفت‌وگوست. اینک ترجمة چند توقیع نقل می‏شود:
 گروهی از شیعه در این موضوع اختلاف کردند که خدای ـ عزوجل ـ آفریدن و روزی دادن را به ائمه(ع) تفویض کرده. عده‏ای گفتند: این محال است و چنین نسبتی به خدای تعالی جایز نیست؛ زیرا جز خدا بر خلق اجسام قادر نیست. دسته‏ای دیگر گفتند: [چنین نیست] بلکه خدای تعالی ائمه را بر این کار توانا کرده است و [آفرینش را] به آنان واگذار کرده، از این رو می‏آفرینند و روزی می‏دهند. در این مسئله به شدت با یکدیگر نزاع می‏کردند.
 یکی از آنان گفت: شما را چه شده؟ چرا به
ابوجعفر محمدبن عثمان عمری مراجعه نمی‏کنید که از او بپرسید، تا در ابن باب حقّ مطلب را برایتان روشن کند، به راستی [اکنون] او راه به سوی صاحب الامر است. آن گروه به [حلّ مسئله توسط] ابو جعفر راضی شدند و به پیشنهادش جواب قبول دادند، پس مسئله را نوشتند و به سویش فرستادند. از طرف حضرت برایشان توقیعی آمد که رونوشت آن این است:
«به درستی خدای تعالی است که اجسام را آفرید و روزی‏ها را تقسیم کرد، که او جسم نیست و در جسم هم حلول نکرده « لَیسَ کَمِثلِه شی‏ءٌ و هُوَ السَّمیعُ العَلیم» هیچ چیز مانند او نیست و اوست شنوا و دانا. امّا ائمه(ع) از خدای تعالی سؤال می‏کنند، پس او می‏آفریند، و می‏خواهند، پس او روزی می‏دهد، برای اجابت کردن درخواستشان و بزرگداشت حقّشان».7
 چنانکه ملاحظه می‏شود پاسخ امام به نزاع کنندگان بسیار سنجیده و عمیق است؛ زیرا در حالی که تضادی با اصل توحید اسلامی ندارد و شریکی برای آفریدگار پیش نمی‏آورد، مقام رفیع و حقّ والای ائمه را در بارگاه الهی و استجابت دعایشان می‏رساند.

4. اموال رسیده به امام

شماری از توقیعات دربارة اموالی است که شیعیان به عنوان خمس و دیگر وجوه شرعی توسط وکلا یا نایبان خاص به حضور امام زمان(ع) می‌فرستادند، نمونه‌ای دراین‌باره نقل می‌شود:
محمدبن شاذان نیشابوری گوید:
نزد من پانصد درهم که ـ بیست درهم کسر داشت ـ جمع شده بود، دوست نداشتم [پولی که می‌فرستم] این مقدارش کم باشد. بدین جهت از مال خود بیست درهم وزن کرده به آن افزودم و به اسدی [وکیل امام] دادم، امّا از اینکه کمبودی داشته و من آن را کامل کرده‌ام چیزی ننوشتم. جواب نامه رسید: «پانصد درهم که بیست درهم از تو بود به ما رسید...».8

5. تکذیب مدّعیان

پنهان زیستی امام عصر(ع) بهانه و وسیله‌ای فریبنده برای مدّعیان دروغگو بود، که عقاید دینی ناآگاهان را وسیلة سودجویی و ریاست خود قرار دهند.
در چنین موقعیتی برای اینکه حقیقت پوشیده نماند و مردم دچار اشتباه نشوند، از سوی امام(ع)، توسط سفیران چهارگانه ـ به خصوص نوبختی ـ توقیعاتی در مذمّت، تکذیب و لعن آن دروغگویان صادر شده که به یک نمونه بسنده می‌کنیم:
شیخ طوسی در معرفی کسانی که از سوی حضرت مهدی(ع) مذمت شده‌اند می‌نویسد: «کسانی که ادعای بابیّت (واسطة بین امام و مردم بودن) کرده‌اند، نخستین آنها «شریعی» است. او از مصاحبان امام هادی و امام عسکری(ع) بود، امّا بر خدا و حجت‌های الهی دروغ بست و نسبت‌هایی به آنان داد که از آن بیزار بودند. شیعیان او را لعنت کردند و از وی دوری جستند و توقیع امام در لعن و دوری کردن از وی نیز صادر شد. سپس قول به کفر و الحاد نیز از او آشکار شد».9

 پی‏نوشت‏ها

٭ برگرفته از کتاب: نشانی از امام غایب(ع)، بازنگری و تحلیل توقیعات.
1. ر.ک  به: منتهی‌الارب فی لغة العرب، لغت‌نامة دهخدا، لسان العرب.
2. مانند این توقیع که شیخ صدوق از امام عسکری(ع) نقل کرده: «پنداری است باطل که مخالفان می‌خواهند با کشتن ما این نسل پاک را منقطع گردانند که خدای عزّ و جلّ گفتارشان را تکذیب کرده است، و سپاس خدای را بر این نعمت» (کمال‌الدین، ص 407؛ نیز نگاه کنید به: سفینة البحار، ج 2، ص 676.
3. ر.ک: الذریعه، ج 8، ص 237.
4. صدوق، محمدبن علی بن حسین، کمال الدّین و تمام النّعمة، ص 490، ح 13.
5. همان، ص 488، ح 10.
6. همان، ص 483، ح 3.
7. طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبة، ص 178.
8. همان، ص 258؛ کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ج 1، صص 323 ـ 324.
9. همان، ص 244.

پاسخ صاحب الزمان (عج) به شکاکین


 نامه حضرت ولی عصر"عج" خطاب به کسانی است که در وجود حضرت شک کرده بودند و شیخ ابی عمر عامری جواب حضرت را برای اینان آوردند :


بسم الله الرحمن الرحیم
خدا ما و شما را از فتنه ها عافیت دهد،و به ما و شما روح یقین را هدیه دهد.خدا ما را در پناه خودش قراردهد،شما را هم ازعاقبت بد درپناه خودش قراردهد،به من خبررسیده که شک کردید جماعتی از شما در دین، پس غمناک شدیم از شما که این (شک شما) بین ما وشما پرده انداخت (غصّه ما ) برای شماست نه برای خودمان،به درستی که خدا با ماست پس هیچ نیازی ما به غیر خدا نداریم،حق همیشه با ماست پس به وحشت  نمی اندازد ما راهر کس که بنشیند. و ما صنعت دست خداییم؛ومخلوقات،صنعت دست ما.

ای گروه چه شده است شما را تردد شما در شک است و در حیرت برگردانده شدید ،آیا این آیه قرآن را نشنیدید که خداوند عزّوجل می فرماید:

"ای کسانی که ایمان آوردید اطاعت کنید از خدا و اطاعت کنید رسول و اولی الامر از ایشان را "

آیاندانستید آن آثاری که به شما رسیده،آن چه که بوده و ایجاد شده از ائمه گذشته و باقی مانده شماست؟

آیا ندیدید که خدای سبحان چگونه برای شما پناهگاه هایی قرار داده است که شما در آن پناهگاه ها به آرامش برسید؟

آیا ندیدید که خداوند برایتان چه عَلَم هایی را قرار داده است که شما به واسطه  آن هدایت شوید؟

از حضرت آدم این پرچم بوده تا امامی که گذشت (امام حسن عسگری(ع)) هر زمان علمی ناپدید می شود علم دیگری پدید می آید وقتی خدا ستاره قبلی را گرفت شما گمان بی جا کردید که خدا دینش را باطل کرد،وسیله بین خود و مخلوق را برید این چنین نیست که شما گمان می کنید نه هیچ وقت بوده  و خواهد بود،تا زمان قیامت،و امر خدا ظاهر می شود در حالی که مردم کراهت دارند.

و پدرم با سعادت کامل بر روش پدرانش گذشت گام به گام جای آن ها قدم گذاشت،وصیت او و علم او در بین ما هست،و کسی که جانشین او باشد،وکسی که بنشیند جای او  هم در بین ما هست.هیچ کس با ما دعوا نمی کند  (در مورد موضوع جانشینی ) مگر کسی که ظالم و گناه کار باشد .

اگر فرمان خدا که هیچ گاه مغلوب نمی شود نبود،حتماً از موقعیت ما چیزی بر شما ظاهر می شد که عقل هایتان سرگردان شود،و شکهایتان از بین برود،ولی هر چه خدا بخواهد می شود .

پس تقوا داشته باشید، وتسلیم ما شوید،امر شما بر ما وارد می شود ،پس بر ماست صادر کردن (پاسخگویی به شما)،و اراده نکنید بر پرده برداری از چیزی که پرده افتاده بر شما (منظور خود حضرت هستند که در پس پرده غیبت به سر می برند) میل نکنید از طرف راست و برنگردید به چپ.

من خیرخواهی شما را کردم و خدا شاهد بر من و شماست. اگر نبود نزد ما که دوست داشتیم صلاح شما و رحمت بر شما و دوست داشتیم دلسوزی بر شما را،ما از مورد خطاب قراردادن شما مشغول به کار دیگری می شدیم.

 خدا ما و شما را حفظ کند از قرار گرفتن در مهلکه ها و مرض ها و آفت ها به رحمت خودش، به درستی که خدا قادر بر هر چیزی است،وخدا هم برای ما و هم برای شما سرپرست و حافظ است و سلام بر همه اوصیاء و اولیاء و مؤمنین " و رحمة الله وبرکاته و صلی الله علی محمد النبی وسلم تسلیما"
مکیال المکارم

حق با ماست

 توقیع مبارک حضرت صاحب‌الامر، ارواحنا له الفداء، به افتخار عثمان بن سعید عمری و فرزندش محمد بن عثمان
خداوند شما دو نفر [پدر و پسر] را به اطاعت و بندگی خویش موفق و بر دین خود ثابت قدم بدارد و در سایة رضای ذات پاکش به شما سعادت دو جهان عنایت فرماید.
آنچه «میثمی» به شما خبر داده بود در مورد «مختار» و مناظرة او با کسی که اظهار می‌داشته از حضرت امام حسن عسکری(ع) جانشینی جز جعفر بن علی [کذاب] باقی نمانده، و او هم تصدیق کرده است، به ما رسید.

همچنین آنچه که شما به میثمی در پاسخ مطالبی که به یاران شما گفته بود، نوشتید نزد ما روشن است و من از اینکه پس از بینایی و بصیرت دچار نابینایی شوم و پس از هدایت، گمراه گردم و نیز از فتنه‌ها و عدم قبولی اعمال، به خدا پناه می‌برم، چه آنکه حق تعالی در قرآن کریم فرموده است:

آیا مردم خیال می‌کنند که اگر بگویند ایمان آورده‌اند از آنها می‌گذرند و آنان را آزمایش نمی‌کنند. چگونه در فتنه سقوط می‌کنند و در حیرت و سرگردانی به سر می‌برند و پیوسته به چپ و راست در حرکتند؟! آیا از دین خود جدا افتاده‌اند؟ آیا از روایات معتبر در این مورد بی‌اطلاع هستند یا آگاهند ولی آن را از یاد برده‌اند؟ آیا نمی‌دانند که خداوند زمین را از حجت خالی نمی‌گذارد، اعم از اینکه آن حجت ظاهر و آشکار در میان مردم باشد یا غایب از انظار؟

آیا این دسته‌ای که در وجود امام [پس از حضرت عسکری(ع)] شک و تردید دارند، از برنامة منظم ائمة معصومین(ع) پس از پیامبرشان(ص) بی‌اطلاع هستند که چگونه یکی پس از دیگری طبق برنامه‌های تعیین شده به وظیفة خویش عمل کردند و نوبت به امام عسکری(ع) رسید که جانشین پدرانش بود و به امر خداوند مردم را به سوی حق و راه مستقیم ولایت دعوت فرمود؟

او خورشیدی فروزان و ماهی درخشان بود که در آسمان ولایت و امامت می‌درخشید و آنگاه که ساعت مقرّر فرا رسید و مانند اجداد گرامی‌اش به سبب شهادت، به جوار رحمت حق شتافت، مانند پدرانش بدون کم و زیاد به عهد خویش وفا نمود و وصیت خود را به وصی و جانشین خودش ـ که به امر خداوند باید تا روز موعود از نظرها پنهان باشد ـ سپرد. البته که در مورد جانشین او مقدر الهی این چنین است که محلّ زندگی او باید مخفی باشد و این برای ما فضیلتی است.

و آن روزی که خداوند به ما اجازه دهد و منع خود را از ظهور ما بردارد، حق در زیباترین لباس‌ها و روشن‌ترین نشانه‌ها به مردم نشان داده شده، بر همگان آشکار خواهد شد و اساساً حقّ و حقیقت، خود معرّف خویش خواهد بود. لکن چه باید کرد؟ اکنون باید در برابر قضا و قدر الهی و ارادة توانایش تسلیم و به انتظار توفیق از جانب ذات پاکش بود.

پس منکران و کسانی را که در شک و تردید هستند بخوانید تا دست از متابعت هوی و هوس بردارند و همان اصولی را که پیروی می‌کردند، رعایت کنند و همان راه را دنبال نمایند.

از آنچه از آنها پوشیده است درگذرند و از بحث و فحص در آن خودداری کنند، که به گناه آلوده خواهند شد؛ اسرار الهی را فاش نکنند، که موجب پشیمانی آنان خواهد شد.

و بدانند که حق با ما و در راه دوستی ما است. هیچ کس جز ما این ادعا [یعنی دعوی امامت و جانشینی رسول اکرم(ص)] را ندارد؛ مگر دروغ‌گویان و آنان که بر خداوند افترا بسته و گمراه خیانت پیشه هستند. بدین مختصر که از ماشنیدید قناعت کنید و از تفصیل و شرح آن درگذرید.


پی‌نوشت:

٭ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج53، ص 190.

توقیع مبارک حضرت صاحب الامر(عج) به افتخارعثمان‌بن سعید عمری

توقیع مبارک حضرت صاحب الامر، ارواحنا له الفداء به افتخارعثمان‌بن سعید عمری و فرزندش محمدبن عثمان،

خداوند شما دو نفر [پدر و پسر] را به اطاعت و بندگی خویش موفق و بر دین خود ثابت قدم بدارد و در سایة رضای ذات پاکش به شما سعادت دو جهان عنایت فرماید. آنچه «میثمی» به شما خبر داده بود در مورد «مختار» و مناظرة او با کسی که اظهار می‌داشته از حضرت امام حسن عسکری(ع) جانشینی جز جعفربن علی [کذاب] باقی نمانده، و او هم تصدیق کرده است، به ما رسید.

همچنین آنچه که شما به میثمی در پاسخ مطالبی که به یاران شما گفته بود، نوشتید نزد ما روشن است و من از اینکه پس از بینایی و بصیرت دچار نابینایی شوم و پس از هدایت، گمراه گردم و نیز از فتنه‌ها و عدم قبولی اعمال، به خدا پناه می‌برم، چه آنکه حق تعالی در قرآن کریم فرموده است:

آیا مردم خیال می‌کنند که اگر بگویند ایمان آورده‌اند از آنها می‌گذرند و آنان را آزمایش نمی‌کنند.

چگونه در فتنه سقوط می‌کنند و در حیرت و سرگردانی به سر می‌برند و پیوسته به چپ و راست در حرکتند؟! آیا از دین خود جدا افتاده‌اند؟ آیا از روایات معتبر در این مورد بی‌اطلاع هستند یا آگاهند ولی آن‌را از یاد برده‌اند؟ آیا نمی‌دانند که خداوند  زمین را از حجت خالی نمی‌گذارد، اعم از این که آن حجت ظاهر و آشکار در میان مردم باشد یا غایب از انظار؟
آیا این دسته‌ای که در وجود امام [پس از حضرت عسکری(ع)] شک و تردید دارند، از برنامة منظم ائمة معصومین(ع) پس از پیامبرشان(ص) بی‌اطلاع هستند که چگونه یکی پس از دیگری طبق برنامه‌های تعیین شده به وظیفة خویش عمل کردند و نوبت به امام عسکری(ع) رسید که جانشین پدرانش بود و به امر خداوند مردم را به سوی حق و راه مستقیم ولایت دعوت فرمود؟

او خورشیدی فروزان و ماهی درخشان بود که در آسمان ولایت و امامت می‌درخشید و آنگاه که ساعت مقرر فرا رسید و مانند اجداد گرامیش به سبب شهادت، به جوار رحمت حق شتافت، مانند پدرانش بدون کم و زیاد به عهد خویش وفا نمود و وصیت خود را به وصی و جانشین خودش ـ که به امر خداوند باید تا روز موعود از نظرها پنهان باشد ـ سپرد. البته که در مورد جانشین او مقدر الهی این چنین است که محل زندگی او باید مخفی باشد و این برای ما فضیلتی است.

و آن روزی که خداوند به ما اجازه دهد و منع خود را از ظهور ما بردارد، حق در زیباترین لباس‌ها و روشن‌ترین نشانه‌ها به مردم نشان داده شده، بر همگان آشکار خواهد شد و اساساً حق و حقیقت، خود معرف خویش خواهد بود. لکن چه باید کرد؟ اکنون باید در برابر قضا و قدر الهی و ارادة توانایش تسلیم و به انظار توفیق از جانب ذات پاکش بود.

پس منکران و کسانی را که در شک و تردید هستند بخوانید تا دست از متابعت هوی و هوس بردارند و همان اصولی را که پیروی می‌کردند، رعایت کنند و همان راه را دنبال نمایند.

از آنچه از آنها پوشیده است در گذرند و از بحث و فحص در آن خودداری کنند، که به گناه آلوده خواهند شد. اسرار الهی را فاش نکنند، که موجب پشیمانی آنان خواهد شد.

 و بدانند که حق با ما و در راه دوستی ما است. هیچ کس جز ما این ادعا [یعنی دعوی امامت و جانشینی رسول اکرم(ص)] را ندارد؛ مگر دروغگویان و آنان که بر خداوند افترا بسته و گمراه خیانت پیشه می‌باشند. بدین مختصر که از ما شنیدید قناعت کنید و از تفصیل و شرح آن در گذرید.
 

توقیع مبارک حضرت صاحب الامر ـعج ـ به افتخار اسحاق بن یعقوب

توقیع مبارک حضرت صاحب الامر ـ ارواحنا له الفداء ـ به افتخار اسحاق بن یعقوب

 اسحاق بن یعقوب می‌گوید: در مورد برخی از مسائل که برای من مشکل شده بود توسط جناب محمدبن عثمان ـ که خدا از او و پدرش راضی باد ـ [نایب خاص حضرت بقیةالله، عجل‌الله تعالی فرجه الشریف در زمان غیبت صغری] عریضه‌ای به پیشگاه مقدس آن حضرت(ع) تقدیم داشتم که جوابی از ناحیة مقدسه بدین شرح واصل شد.

خداوند تو را به حق هدایت کند و ثابت قدم بدارد.
اما در خصوص انکار وجود من از طرف برخی از خویشاوندان، بدان که میان خداوند متعال و بندگانش قرابت و خویشاوندی نیست و هرکس که مرا انکار کند از من نیست و راه او راه پسر نوح است.

در مورد عمویم جعفر و فرزندانش، وضع آنان همانند برادران یوسف(ع) است. (هم ممکن است مورد عفو حضرت قرارگیرند، چنان‌که حضرت یوسف به برادرانش گفت «لاتثریب علیکم الیوم»1 و هم ممکن است توبه کنند، چنان که بعداً توبه کردند.)

خوردن و استعمال فقّاع (آبجو) حرام است، ولی نوشیدن «شلماب»2 مانعی ندارد.
اما اینکه اموال شما را قبول می‌کنیم این است که اموال شما پاک شوند. بنابراین، هرکس که می‌خواهد اموالش پاک شود بدهد و هرکس که نمی‌خواهد، ندهد. آنچه خداوند به ما عطا فرموده از آنچه شما می‌دهید بهتر است. (ما نیازی به اموال شما نداریم.)

اما وقت ظهور ما موکول و منوط به ارادة خداوند عزّوجلّ است و هرکس برای ظهور ما وقت تعیین کند، دروغ گفته است.
و اما کسانی که پنداشته‌اند امام حسین(ع) (گویندگان کافر و گمراهند.) کشته نشده کفر و گمراهی است.

اما در مورد مسائل و حوادث جدیدی که برای شما پیدا می‌شود، به کسانی که احادیث ما را روایت می‌کنند رجوع کنید. (به کسانی که سخنان ما خاندان رسالت را برای شما می‌گویند مراجعه کنید و نه به کسانی که از خودشان درمی‌آورند) و این دسته حجّت من برشمایند و من حجّت خدا بر همة شما هستم.

و اما محمد بن عثمان عمری، که خداوند از او و پدرش راضی باد، مورد اعتماد من و نوشته و نامة او، نامة من است.

در خصوص محمد بن علی بن مهزیار اهوازی به زودی قلب او اصلاح می‌گردد و شکّ از دلش بیرون می‌رود.
و اما اموالی که برای ما فرستادی، ما آنها را قبول نمی‌کنیم، چون از حرام است و باید از حرام پاک شود.
در مورد محمد بن شاذان سؤال کرده بودند؛ او از شیعیان ما اهل بیت است.

اما ابوالخطاب محمد فرزند ابی زینب الاجدع و اصحابش ملعونند. با آنها معاشرت نکن و من از آنها بیزارم و پدران گرامی‌ام(ع) از آنها بیزار بودند.

و اما در مورد کسانی که اموال ما را می‌خورند، اگر بر سبیل انکار باشد و حلال بدانند با خوردن اموال ما، شکم‌های خود را از آتش جهنم پُر می‌کنند.

در مورد خُمس، آن‌را تا هنگام ظهور بر شیعیان خود حلال کردیم تا فرزندان آنها پاکیزه متولّد شده، به دنیا بیایند. (یعنی از مال مشتبه تغذیه نکنند که در نتیجه فرزندان آنها ناپاک باشند.)

در مورد شکّ و تردید عده‌ای در دین خدا و پشیمانی آنها از اموالی که برای ما ارسال نموده‌اند، باید بدانند که ما احتیاجی به اموال آنها نداریم.

در خصوص علت غیبت سؤال کرده بودید. خداوند متعال در قرآن کریمش می‌فرماید:
«ای اهل ایمان! از چیزهایی که جواب آنها را نمی‌توانید تحمّل کنید و ناراحت می‌شوید، سؤال نکنید.»

بدانید که هرکدام از پدران و اجداد من بیعت یکی از طاغوت‌های زمان خویش را به گردن داشتند؛ ولی من وقتی قیام می‌کنم، بیعت هیچ یک از گردن‌کشان و طاغوت‌های زمان را برگردن ندارم.

اما، نحوة استفاده و انتفاع از وجود من در زمان غیبت کبری همانند استفاده از خورشید در یک روز ابری است.

آگاه باشید که وجود من، موجب بقای کرة زمین و امان برای همة مخلوقات است همچنان که ستارگان موجب امان اهل آسمانند. بنابراین درهای سؤال را بر آنچه برای شما سودی ندارد و آن‌را از شما نخواسته‌اند، ببندید.

برای تعجیل در امر ظهور و فرج ما بسیار دعا کنید، که فرج شما در همین دعا کردن است. و سلام بر تو ای اسحاق بن یعقوب و بر هر که راه هدایت در پیش گیرد.

پی‌نوشت‌ها:
٭شیخ طوسی، الغیبة، ص 176.
1. سورة یوسف(12)، ایة 92.
2. شلماب، شربتی است که از شلغم تهیه‌ می‌شود.