درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

از امام زمان(ع) به جناب محمد بن عثمان

حضرت امام عصر(ع)  طی این توقیع مبارک، به وسیله جناب محمد بن عثمان که از نوّاب خاص حضرت در زمان غیبت صغری است، در پاسخ به مسائلی که برخی از شیعیان پرسیده اند، چنین فرموده اند:
اما اینکه در مورد نماز خواندن هنگام طلوع و غروب آفتاب سؤال کرده ای:
پس اگر چنان باشد که می گویند« آفتاب در میان دو شاخ شیطان طلوع و غروب می نماید»، پس بدین ترتیب برای شکست دادن شیطان و بینی او را به خاک مالیدن، هیچ چیز بهتر از نماز نیست. پس نماز بخوان و بینی شیطان را به خاک بمال.

 
درباره ی اموالی که برای ما وقف می کنند، سؤال کرده بودی؟
در این مورد اگر صاحب ملک، آن را تحویل و به تصرف وقف داده باشد، دیگر نمی تواند درآن تصرف کند و برای او بازگشتی نیست، چه محتاج باشد یا نباشد، ولی اگر تسلیم نکرده است اختیار او باقی است و می تواند در آن ملک تصرف نماید.
 
در مورد اموال ما سؤال کرده بودی که آیا می شود در آن تصرف نمود و آن را حلال دانست؟
اگر کسی بدون اجازه ی ما در این گونه اموال تصرف کند، ملعون است و ما در روز قیامت دشمن او خواهیم بود، همان گونه که پیامبر بزرگ می فرمایند: «هر کس اموال عترت مرا که خداوند تصرف درآن را بدون اجازه ی آنها حرام فرموده است، حلال بداند، مورد لعن من و همه ی انبیاء می باشد (دو از رحمت الهی است) ». و هرکس به ما ظلم کند در زمره ی ستمکاران و مورد لعنت خداوندی است، چنان که خداوند می فرماید: « آگاه باشید که ستمگران مشمول لعنت ما هستند».
 
در مورد سؤال از بچه ای که یک بارختنه شده ولی پس از آن در موضع ختنه پوست روئیده باشد، آیا برای بار دوم ختنه لازم است یا خیر؟
بلی، واجب است برای باردیگر نیز ختنه کنند، زیرا زمینی که شخص ختنه نشده برآن بول (ادرار) می کند تا چهل روز به درگاه خداوند بزرگ ناله و شکایت می کند.
 
و پاسخ اینکه آیا نماز نمازگزای که آتش، عکس و چراغ در جلوی او باشد صحیح است یا خیر؟
اگر اجداد و نیاکان نمازگزار از بت پرستان و آتش پرستان نباشند نماز او صحیح است، ولی در صورتی که پدران و مادرانشان بت پرست و آتش پرست بوده اند، نماز در حالی که آتش، عکس و چراغ در پیش روی آنان باشد جایز نیست. ( ممکن است با یاد گذشتگان و روش آنها دست از توحید و خداپرستی بردازند.)(1)
 
سؤال کرده اید آیا بدون اجازه از ناحیه مقدسه ی شما می توان در املاک شما عمران و آبادانی کرد و پس از وضع مخارج، بقیه را به ناحیه مقدسه فرستاد و این عمل را به عنوان یک عبادت انجام داد؟
خیر، تصرف در اموال هیچ کس بدون اجازه ی او جایز نیست؛ پس (به طریق اولی) چگونه تصرف در اموال ما بدون اجازه جایز است؟ هر کس تصرف در اموال ما را حلال بداند و مال ما را بخورد، گویی آتش جهنم خورده است.

سؤال کرده اید در مورد شخصی که به ما ملکی می دهد و کسی را برای آبادی آن ملک معین می کند تا پس از وضع مخارج، بقیه ی درآمد را برای ما بفرستد؟
برای کسی که از طرف مالک و صاحب آن برای این کار تعیین شده جایز است و برای غیر او جایز نیست.

سؤال کرده اید آیا جایز است از میوه ی درختهائی که از کنار آنها عبور می کنیم بخوریم؟ ( منظور درختهایی است که شاخه های آنها از دیوار باغ بیرون آمده و در مسیر عابر قرار گرفته باشد.)
خوردن میوه ی این گونه درختها برای عبور کننده حلال، ولی بردن آن حرام است.(2)
 
پی نوشت ها:
1: علاوه بر توضیح مرحوم آیه الله خادمی این وجه هم قابل فرض است که همانند بسیاری موارد دیگرانگیزه صدور چنین حکمی ممکن است تمایز شخص مسلمان و شیعه از اطرافیان خویش باشد کما اینکه در باب وجه کراهت پوشیدن لباسهای به رنگ مشگی، انداختن تحت الحنک عمامه چنین فرضی وجود دارد(ن).
2: به عبارت دیگر و به تعبیر فقها آن مقدار از میوه ها برای او حلال است، که در همان جا باشد والا اینکه بخواهد مقداری را هم برای خوردن ببرد، آن مقدار اضافه حلال نیست و البته برخی شرایط دیگر هم برای آن وجود دارد مثل اینکه شخص عبور کننده از قبل قصد چنین عملی را نداشته باشد و به عمد از آنجا عبور نکرده باشد و ...(ن).
 
منبع: بحار الانوار، ج53، ص182؛ به نقل از  تحفه امام مهدی علیه السلام، گردآوری: محمد خادمی شیرازی، نشر موعود عصر(عج)

مُهر مِهر: از امام زمان(ع) به جناب عمری و فرزندش

این توقیع از طرف حضرت ولی عصر(عج) به افتخار جناب عمری و فرزندش جناب محمد بن عثمان صادر شده است.
خداوند شما [پدر و پسر] را به طاعت و بندگی خویش موفّق و بر دین خود ثابت قدم بدارد و در سایه ی رضای ذات پاکش به شما سعادت دو جهان را عنایت فرماید. آنچه که «میثمی» به شما خبر داده بود در مورد «مختار» و مناظره ی او با کسی که اظهار می ‌داشته پس از حضرت امام حسن عسکری (علیه السّلام) جانشینی جز جعفر بن علی باقی نمانده و او هم تصدیق کرده است، به ما رسید.

همچنین آنچه که شما به «میثمی» در پاسخ مطالبی که به یاران شما گفته بود، نوشتید، نزد ما روشن است و من از اینکه پس از بینائی و بصیرت [در دین]، دچار نابینائی شوم [و حقّ را نبینم] و پس از هدایت، گمراه گردم و نیز از فتنه‌ها و عدم قبولی اعمال، به خدا پناه می‌برم؛ چه آنکه حقّ تعالی می‌فرماید: آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم رها مى‏شوند و مورد آزمایش قرار نمى‏گیرند؟(1)

چگونه در فتنه سقوط می‌کنند و در حیرت و سرگردانی بسر می‌برند و پیوسته به چپ و راست در حرکت هستند؟ آیا از دین خود جدا افتاده‌اند (ارتباط انان با دینشان قطع شده است)؟ یا دچار شکّ وتردید شده اند؟ و یا با حقّ به ستیزه پرداخته‌اند؟ آیا از روایات معتبر در این مورد بی اطلاع هستند یا آگاه هستند ، ولی آن را از یاد برده‌اند؟ آیا نمی‌دانند که خداوند کرهء زمین را از حجّت خالی نمی‌گذارد ، اعمّ از اینکه آن حجّت ظاهر و در میان مردم باشد یا غایب از انظار؟

آیا این دسته‌ای که در وجود امام [پس از حضرت عسکری (علیه السّلام)] شکّ و تردید دارند ، از برنامهء منظّم ائمهء معصومین (علیهم السّلام) پس از پیامبرشان (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بی‌اطلاع هستند که چگونه یکی پس از دیگری طبق برنامه‌های تعیین شده به وظیفهء خویش عمل کردند و نوبت به حضرت امام حسن عسکری (علیه السّلام) رسید که جانشین پدرانش بود و به امر خداوند مردم را بسوی حقّ و راه مستقیم ولایت دعوت فرمود؟

او خورشیدی فروزان و ماهی درخشان بود که در آسمان ولایت می‌درخشید و آنگاه که ساعت مقرّر رسید و مانند اجداد گرامی خود راه شهادت را در پیش گرفت و به جوار رحمت حقّ شتافت ، مانند پدرانش بدون کم و زیاد به عهد خویش وفا نمود و وصیّت خود را به وصیّ و جانشین خودش – که به امر خداوند باد تا روز موعود از نظرها پنهان باشد – سپرد. البته که در مورد جانشین او مقدّر الهی چنین است که محل زندگی او مخفی باشد و این برای ما فضیلتی است.

و آن روزی که خداوند به ما اجازه دهد و منع خود را از ظهور ما بردارد ، حقّ در زیباترین لباسها و روشن‌ترین نشانه‌ها به مردم نشان داده شده ، بر همگان آشکار خواهد شد و اساساً حقّ و حقیقت ، خود معرّف خویش خواهد بود. لکن چه باید کرد؟ اکنون باید در برابر قضا و قَدَر الهی و ارادهء توانایش تسلیم و به انتظار توفیق از جانب ذات پاکش بود.

پس منکران و کسانی را که در شکّ و تردید هستند ، بخوانید تا دست از متابعت هوی و هوس بردارند و همان اصول [یعنی برنامهء منظّم ائمهء معصومین(علیهم السّلام)] را که پیروی می‌کردند ، رعایت کنند و همان راه را دنبال نمایند. از آنچه پوشیده است درگذرند و از بحث و فحص در آن خودداری کنند ، که به گناه آلوده خواهند شد. اسرار الهی را فاش نکنند ، که موجب پشیمانی آنان خواهد شد و بدانند که حقّ با ما و در راه دوستی ما است. هیچکس جز ما این ادّعا [یعنی دعوی امامت و جانشینی رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم)] را ندارد ، مگر دروغگویان و آنان که بر خداوند افتراء بسته‌اند. بدین مختصر که از ما شنیدید قناعت کنید و از تفضیل و شرح آن درگذرید.(2)


پی نوشت:
1.    سوره عنکبوت، آیه ی2
2.    بحارالانوار ، جلد 53 ، صفحهء 190
منبع: تحفه امام مهدی(علیه السلام)، گردآوری: محمد خادمی شیرازی، ص68

مُهر مِهر: از امام زمان(ع) به جمعی از مردم قم

روزی میان ابن ابی غانم قزوینی و جماعتی از شیعیان درباره فرزند امام حسن عسکری (علیه السلام) بحث شد. ابن ابی غانم می گفت: حضرت امام حسن عسکری(ع) رحلت فرمودند و در آن زمان اولادی نداشتند.
سپس آنها نامه ‏ای به حضرت مهدی(ع) در این خصوص نوشتند و مسئله را بیان کردند. جواب نامه آنها بخط آن حضرت (ارواحنا له الفداء) بدین مضمون صادر گشت:
منبع تصویر: ababil.ir
بسم الله الرحمن الرحیم.
خداوند ما و شما را از فتنه‏ ها نگاهدارد و به ما و شما روح یقین موهبت کند، و از سوء عاقبت باز دارد. خبر تردیدی که گروهی از شما در امر دین نموده ‏اید، و شک و تحیری که درباره صاحبان امر خود به دل آنها راه یافته است، به من رسید، ما از این موضوع بخاطر شما غمگین شدیم نه بخاطر خودمان و درباره شما ناراحت شدیم نه درباره خودمان زیرا خدا با ماست و جز به خدا به هیچکس نیازی نداریم و حق با ماست و بنا بر این کسی که از اطاعت ما سرباز می‏زند، ما را به وحشت نمی‏اندازد. ما اثر صنع خدائیم و مردم به طفیل و جود ما، موجود گشته‏ اند.

ادامه مطلب ...

توقیع مبارک امام عصر(ع) به جناب عمروی و فرزندش محمّد بن عثمان

چگونه در فتنه سقوط می‌کنند و در حیرت و سرگردانی به سر می‌برند و پیوسته به چپ و راست در حرکت‌اند؟! آیا از دین خود جدا افتاده‌اند؟ آیا از روایات معتبر در این مورد بی‌اطلاع هستند یا آگاه‌اند ولی آن را از یاد برده‌اند؟ آیا نمی‌دانند که خداوند زمین را از حجّت خالی نمی‌گذارد، اعمّ از اینکه آن حجّت ظاهر و در میان مردم باشد یا غایب از انظار؟

آیا این دسته‌ای که در وجود امام [پس از حضرت عسکری(ع)] شک و تردید دارند، از برنامة منظم ائمة معصومین(ع) پس از پیامبرشان(ص) بی‌اطلاع هستند که چگونه یکی پس از دیگری طبق برنامه‌های تعیین شده به وظیفة خویش عمل کردند و نوبت به امام حسن عسکری(ع) رسید که جانشین پدرانش بود و به امر خداوند مردم را به سوی حق و راه مستقیم ولایت دعوت فرمود؟

او خورشیدی فروزان و ماهی درخشان بود که در آسمان ولایت و امامت می‌درخشید و آنگاه که ساعت مقرّر فرا رسید و مانند اجداد گرامی‌اش به سبب شهادت، به جوار رحمت حق شتافت، مانند پدرانش بدون کم و زیاد به عهد خویش وفا نمود و وصیّت خود را به وصیّ و جانشین خودش ـ که به امر خداوند باید تا روز موعود از نظرها پنهان باشد ـ سپرد. البتّه که در مورد جانشین او مقدّر الهی این چنین است که محلّ زندگی او باید مخفی باشد و این برای ما فضیلتی است.

و آن روزی که خداوند به ما اجازه دهد و منع خود را از ظهور ما بردارد، حقّدر زیباترین لباس‌ها و روشن‌ترین نشانه‌ها به مردم نشان داده شده، بر همگان آشکار خواهد شد و اساساً حقّ و حقیقت، خود معرّف خویش خواهد بود. لکن چه باید کرد؟ اکنون باید در برابر قضا و قدر الهی و ارادة توانایش تسلیم و به انتظار توفیق از جانب ذات پاکش بود.

پس منکران و کسانی را که در شکّ و تردید هستند بخوانید تا دست از متابعت هوا و هوس بردارند و همان اصول [یعنی برنامة منظم ائمة معصومین(ع)] را که پیروی می‌کردند رعایت کنند و همان راه را دنبال نمایند. از آنچه از آنها پوشیده است درگذرند و از بحث و فحص در آن خودداری کنند، که به گناه آلوده خواهند شد. اسرار الهی را فاش نکنند، که موجب پشیمانی آنان خواهد شد و بدانند که حقّ با ما و در راه دوستی ما است. هیچ کس جز ما این ادّعا [یعنی دعوی امامت و جانشینی رسول اکرم(ص)] را ندارد مگر دروغ‌گویان و آنان که بر خداوند افترا بسته و گمراه خیانت پیشه می‌باشند. بدین مختصر که از ما شنیدید قناعت کنید و از تفصیل و شرح آن درگذرید.1


پی‌نوشت:

1. خادمی شیرازی، تحفة امام مهدی(ع).

نامه نهم

از شیخ ابوعمر عامری(ره) که مورد وثوق و اعتماد بود نقل شده که، ابن ابی غانم قزوینی4 و جماعتی از شیعیان در مورد جانشین حضرت امام عسکری(ع) به بحث و گفت‌وگو پرداختند تا آنکه به مشاجره و تندی رسیدند. ابن ابی غانم می‌گفت: امام حسن عسکری(ع)، بدون اینکه جانشینی داشته باشد از دنیا رفت. سپس نامه‌ای نگاشته، به ناحیة مقدّسه5 ارسال داشتند و در آن اشاره به بحث و گفت‌وگوی خود نمودند. در پی آن، پاسخ نامة آنان به خطّ خود امام زمان(ع) به دست آنان رسید».



یکی از موضوعات با اهمیت در موضوع مهدویت، نامه‌های صادره از سوی امام مهدی(ع) به افراد مختلف در زمینه‌های گوناگون فقهی، اخلاقی، معنوی، عقیدتی، تاریخی و غیره است که به صورت ابتدا یا در پاسخ نامة آن افراد مرقوم داشته و ارشاد فرموده‌اند.1 این خود یکی از برکات وجودی حضرت بقیةالله(ع) است که تاکنون در لابه‌لای کتب مذهبی و حدیثی ما موجود و مورد استفاده‌های فراوان قرار گرفته است. مرحوم علامه مجلسی(ره) در جلد سوم «بحارالانوار» تعداد 23 نامه از امام عصر(ع) را تحت عنوان «باب ما خرج من توقیعاته(ع)» از منابع مختلف و معتبر نقل نموده است.

این نامه که شرح بخشی از آن جهت خوانندگان قلمی گردیده است، تحت عنوان «نامه‌ای در مورد کسانی که در وجود امام زمان(عج) دچار شک و تردید شدند»،2 در «بحارالانوار»، نهمین نامه از نامه‌های امام(عج) آمده است که اینک به خوانندگان محترم ارائه می‌گردد.3

از شیخ ابوعمر عامری(ره) که مورد وثوق و اعتماد بود نقل شده که، ابن ابی غانم قزوینی4 و جماعتی از شیعیان در مورد جانشین حضرت امام عسکری(ع) به بحث و گفت‌وگو پرداختند تا آنکه به مشاجره و تندی رسیدند. ابن ابی غانم می‌گفت: امام حسن عسکری(ع)، بدون اینکه جانشینی داشته باشد از دنیا رفت. سپس نامه‌ای نگاشته، به ناحیة مقدّسه5 ارسال داشتند و در آن اشاره به بحث و گفت‌وگوی خود نمودند. در پی آن، پاسخ نامة آنان به خطّ خود امام زمان(ع) به دست آنان رسید».

ابن ابی غانم یا شیعه نبوده یا آنکه شیعه‌ای پایدار و محرم اسرار امامت نبوده و لذا از وجود امام زمان(ع) بی‌اطلاع مانده است، یا تقیّه می‌کرده و لذا نقش مخالف شیعه را به خود می‌گرفته است. چنان‌که محتمل است که آن جماعت دیگر می‌گفته‌اند: امام عسکری نسلی داشته و باید داشته باشد که امامت شیعه را پس از رحلت پدر بزرگوارش به عهده گیرد؛ زیرا از مذکورات، بلکه بدیهیات تاریخ، آن است که خلفای جور، به خصوص بنی‌عبّاس، به تدریج دریافته بودند که عقیدة قطعی شیعه بر وجود امامی غایب است که ظهور خواهد نمود و بساط ظلم و ستم دستگاه جور را برخواهد چید و قلیل افرادی نیز از خاندان سادات با استفاده از همین وعده‌ها و مسائل علیه بنی‌عبّاس قیام مسلحانه نموده بودند. لذا این خاندان جبّار، سخت بر خود می‌ترسیدند و از همة طُرُق در مقام تفحص و تجسس بودند که این امام غایب را پیدا نموده، نابود کنند.

امامان معصوم شیعه، به خصوص حضرت عسکری(ع) که خود پدر امام زمان(ع) بودند، کمال استتار و اختفا را بر حضرت مهدی(ع) اعمال می‌نمودند و پس از ولادت مهدی موعود هم جز چند نفر محدود و معدود که اخصّ خواص مقام امامت بودند، دیگران، حتی برادر خود حضرت عسکری(ع) هم از وجود چنین مولود مسعود و فرزند برومندی اطلاع و آگاهی نداشتند. بسیاری از افراد، حتی از خود شیعه نیز یا منکر وجود چنین فرزندی یا دست کم دچار تردید، ابهام و شک و شبهه بودند. محتمل است که در زمان ابن ابی غانم یا امر غیبت و استتار حضرت حجت موعود(ع) استقرار کامل یافته یا به هر دلیل دیگری، زمینه جهت صدور این نامه از طرف آن حضرت و وصول آن به دست افراد تا حدودی فراهم شده است.

مقدمات این نامه مقداری مربوط به امامت و وجود حضرت صاحب(ع) و مقداری نیز مربوط به نکات و نقاط دیگر است. امّا بخشی از آن نامه که از جنبة اختصاصی خارج و برای همگان، به خصوص پیروان مکتب تشیع به کار می‌آید، در این مجال مورد توجه قرار گرفته است، که ذیلاً مطرح می‌شود.

حضرت بقیّةالله(ع) مرقومة شریف خود را چنین آغاز فرموده است: «بسم الله الرّحمن الرّحیم، خداوند ما و شما را از فتنه‌ها [که بیماری اصلی همان‌ها است] شفا عنایت فرماید، به ما و شما، روح یقین و عقیدة محکم مرحمت نماید، و ما و شما را از سوء عاقبت در پناه خود نگه دارد. به درستی که خبر تردید جمعی از شما در دینتان به من رسید؛ [توجه شود امر امام و امامت به عنوان دین در سخن امام(ع) مطرح گردیده است] شک و حیرتی که نسبت به ولاة امر خود ـ امامان معصوم(ع) ـ به آنان دست داده است. این مسئله ما را غمزده نمود. البته به خاطر شما، نه به خاطر خود ما و ناراحت شدیم ـ در مورد شما نه در مورد خودمان ـ زیرا خدا با ما است و ما با داشتن خدا نیاز و حاجتی به دیگری نداریم. و  حق با ما می‌باشد پس نمی‌ترسیم و هراسی نداریم از کسانی که دست از یاری ما بردارند و از اعتقاد به امامت ما باز نشینند. آری ما مخلوق و آفریدة خداوندیم و خلایق، ساخته و پرداختة دست ما هستند».
آنگاه به آنان خطاب می‌کند که:

«هان ای گروه شکاک؛ چرا در ریب و شک به سر می‌برید؟ چرا در حیرت و تردید غوطه‌ور شده‌اید؟ آیا نشنیده‌اید سخن خداوند را در قرآن که فرماید:
«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید».5

آیا از آثار و روایات در مورد حوادثی که بر امامان معصوم شما ـ چه در گذشتگان و یا موجودین آنها ـ رخ داده و می‌دهد آگاه نشده‌اید؟ آیا ندیدید که چگونه خداوند برای شما پناهگاه‌هایی قرار داده که ملجأ و مأمن شمایند؟ آیا ندیدید که از حضرت آدم  ابوالبشر تا عصر پدرم امام حسن عسکری(ع) چگونه خداوند پرچم‌های هدایت را برای شما برافراشت و هر پرچمی از میان رفت پرچم دیگر بر سر شما سایه‌افکن گردید؟ و هر گاه ستاره‌ای ناپدید شد، ستارة دیگر طلوع نمود؟ ـ هر امام و رهبری که از جهان رخت بربست امام دیگر به جای او قیام نمود؟ ـ با این حال هنگامی که پدرم حضرت عسکری(ع) از جهان دیده بربست گمان کردید که خداوند دین خود را عاطل و باطل می‌گذارد؟ و رابطة میان خود و بندگانش را قطع می‌کند؟ [امام دیگری به جای او نمی‌فرستد و منصوب نمی‌کند؟] هرگز که چنین باشد. هرگز چنین نخواهد بود تا قیامت برپا شود و به تحقیق که امر خدا و ارادة پروردگار آشکار خواهد شد، هر چند دشمنان از آن کراهت داشته باشند».
آنگاه امام(ع) اصل مطلب را چنین ادامه می‌دهد:

«به درستی که شخص درگذشته از ما ـ یعنی امام حسن عسکری(ع) ـ با سعادت از میان ما رخت بربست و مو به مو به منهاج پدران بزرگوار خود و بر راه و روش نیاکان خود بود و اینک وصیت او و علم و دانش او در میان ما و در اختیار ما می‌باشد. کسی که جانشین او است و جای او را می‌گیرد ما هستیم و کسی بر سر این موضع ـ امامت و ولایت ـ با ما به نزاع برنمی‌خیزد مگر ظالم و ستمکار و هیچ‌کس مدّعی آن نمی‌شود مگر منکر و کافری که به نزاع با ما و اشغال حقّ ما برخاسته است».
آنگاه امام مهدی(عج) در نامة خود چنین می‌فرماید:

«اگر نه این است که کسی بر خداوند غلبه نمی‌کند و اگر نه این است که راز خداوندی فاش نمی‌گردد و او اجازة افشای اسرار خود را نمی‌دهد، هر آینه از حقوق امامت ما و راز و رمز ولایت ما مطلب و مسائلی فاش می‌گردید که عقول شما به بهت و حیرت فرو می‌رفت و تفکرات شما حیران و سرگردان می‌شد و شاید این خود مشکلات جدیدی برای شما پدید می‌آورد، لکن کسی نمی‌تواند در قضا و قدر الهی دخالت کند و چون و چرا نماید. برای هر چیزی زمان تعیین شده‌ای است که تا فرا نرسد اسرار آشکار نگردیده و حقایق فاش نمی‌شوند و مقدّرات خداوندی مکشوف نمی‌گردد».

بدیهی است مقصود از اسرار خداوندی در این مقام و مقال همان اسرار مربوط به امامت و رازهای پیرامون ولایت و رهبری حضرت مهدی موعود(ع) و مصلح آخرالزّمان است.
آنگاه اضافه می‌کند که:

«ای بندگان خدا، پس تقوا پیشه کنید و تسلیم ما باشید و امر ما را به خود ما واگذار کنید [یعنی شما دخالت ننمایید، زیرا که مقتضای امامت و لازمة رهبری این است که مأموم به دنبال امام و رهرو، پشت سر رهبر حرکت کند و از او پیروی و متابعت کند و متعبّد به فرمان او باشد] زیرا در این صورت است که رهایی از مشکلات و خلاصی از گرفتاری‌های امامت ما نیز به دست ما و زیر نظر و به اختیار ما بوده است. آری از واگذاری امور خود به ما زیان نمی‌بینید بلکه به سود شما بوده و نفع دنیا و آخرت شما در همین است.
برای کشف و افشای اموری که از شما مستور نگه داشته شده ستیزه و پیکار نکنید. [یعنی غیبت امام(ع)] جلوتر از قضایا و حوادث گام برندارید، عجله نکنید، بگذارید هر چیزی به وقت مقرّر و زمان مقدّر خود برسد تا به صورت طبیعی بر شما آشکار گردد و همه بهره ببرید.
از راه راست منحرف نگردید، اصحاب یمین باشید». یعنی آنچه را خداوند و کتاب او و رسول گرامی او و اوصیا و جانشینان پیامبر اکرم(ص) برای شما ترسیم نموده‌اند محکم بگیرید  و از کف رها نکنید و خطّ مشی اسلامی و اعتقادی خود را بر اساس آن استوار کنید.
«به طرف چپ و راه غیر مستقیم گام برندارید».

جدّ بزرگوار حضرت مهدی(عج) یعنی امام علی(ع) نیز در «نهج البلاغه» می‌فرماید: « الیمین و الشمال مضلّةٌ و الطّریق الوسطیٰ هی الجادّة؛7 به این طرف و آن طرف افتادن موجب ظلالت و گمراهی است و خطّ مستقیم همان جادة اصلی و راه نجات و رستگاری است».
«توجه خود را به سوی ما قرار دهید. سنت واضحة الهی و راه راست اسلام را با مهر و محبت و مودت بپیمایید».

بنگرید تاریخ را، تاریخ و حوادث پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) را؛ پیدایش گروه‌ها، مذهب‌ها و مسلک‌ها را چگونه از در خانة اهل بیت پیامبر(ص) که مورد محبت او، مورد توصیه‌های او، مورد سفارش‌ها و تأکیدات او، معدن علم و معنویت او بودند فاصله گرفته شد. با چه ترفندها و انگیزه‌ها از خطّ امامت و ولایت فاصله گرفته شد. چه تفرقه‌ها و پراکندگی‌ها، چه اختلاف‌ها و تمایلات ایجاد گردید و در نتیجه با پیدایش فرقه‌های گوناگون مسلمانان به چه لغزش‌ها و پرتگاه‌ها سرنگون شدند و چه نزاع‌های داخلی بر اسلام و مسلمین وارد گردید که هنوز هم ادامه  دارد و دشمنان اسلام کمال سوء استفاده را از این اختلافات به نفع خود می‌برند.

«من خالصانه شما را نصحیت کردم و خیرخواهی نمودم. خداوند متعال هم بر من و هم بر شما شاهد و گواه است. شاهد است بر من که نصیحت کردم و دلسوزی نمودم و شاهد است بر شما که نصحیت شدید و حجت بر شما اتمام گردید».

امام عصر(ع) می‌فرماید، ما وظیفة خود را انجام دادیم، گفتنی‌ها را ابلاغ و اعلام نمودیم. اکنون نوبت شما رسیده که در مقابل اعلام‌ها، انذارها و تأکیدات ما چه خواهید کرد.

«اگر نه این است که ما دوست داریم شما افراد و جامعه‌ای صالح و شایسته باشید، وقت و فرصت نداشتیم تا با شما به مکاتبه و مخاطبه و نامه‌نویسی بپردازیم. زیرا وقت و فکر ما مشغول به مسائل و مطالب دیگری است».
سپس می‌فرماید:

«ما گرفتاریم با دشمنان خدا؛ غاصبان حق ما، آنان‌که بر ضدّ خداوند قد علم کرده و پرچم افراخته‌اند، آنان‌که مردم را از راه خدا بیرون می‌برند، تابع و مروج گمراهی و ضلالت مردم هستند، به ناحق ادعای رهبری و امامت می‌کنند، حقوق آنان را که خداوند طاعتشان را واجب فرموده است انکار می‌نمایند. ما با این افراد ستمگر و غاصب و ضدّ خدا مبتلا و درگیر هستیم که باید ما خنثی‌کنندة نقشه‌های شوم آنان باشیم و در اندیشة نجات و خلاصی مظلومان و مستضعفان از بند این جباران و طاغوتیان باشیم تا مظلوم را از آسیب ظالم رها سازیم و حق‌دار را به حقّ خود برسانیم و اینها گرفتاری‌های کمی نیست بلکه طاقت‌فرسا و جانکاه می‌باشد، در سراسر جهان این‌گونه کسان و ناکسان هستند که استعمار و استثمار فکری، عقیدتی، سیاسی اخلاقی و اجتماعی خود را گسترانده‌اند تا بندگان خداوند را بندة خود سازند و با تمام فعالیت در این راه کوشا هستند. ما باید به دفع و قلع و قمع این راهزنان راه حق بپرداریم».8
آنگاه امام مهدی(عج) به ذکر مطالب و نکات دیگر می‌پردازد. از آن جمله می‌فرماید:

«من باید بهترین تأسی و پیروی را از خط مشی و عملکرد جدّه‌ام فاطمه زهرا(س) دخت گرامی پیامبر اسلام(ص) داشته باشم و دارم. نادانان زود است که از پستی عمل خود آگاه شوند و کافران به زودی خواهند دانست که حسن عاقبت در آخرت از آن کیست».

شاید در این رهگذر حضرت صاحب‌الامر(عج) اشاره‌ای نیز، به مظلومیت خود نموده باشد. چه حضرت صدیقه کبری(س) در عصر خود و از سوی جباران و طاغوتیان زمان خود بسی مظلوم واقع گردید و مورد انواع و اقسام ستمدیدگی‌ها، مظلومیت‌ها، غصب حق‌ها قرار گرفت امّا به خاطر حفظ اسلام و بقای دین همة آن ظلم و ستم‌ها را به جسم و جان خرید و تحمل کرد و دم بر نیاورد.

در آخر این نامه، مهدی موعود(ع) به دعا پرداخته، چنین می‌فرماید: «خداوند ما و شما را از مهلکه‌ها، بدی‌ها و از همه گونه آفت‌ها و بیماری‌ها به رحمت و مرحمت خود حفظ فرماید. چه او بر این کار ولایت و قدرت دارد و بر هر کار که بخواهد توانا می‌باشد. خداوند ولی و نگهدارندة ما و شما باد و سلام و درود، همراه با رحمت و برکات او بر تمام جانشینان الهی و اولیای پروردگار و مؤمنان باد، و صلوات پروردگار و سلام و تحیت او بر صاحب مقام نبوّت و رسالت، حضرت محمّد(ص) باد».
پی‌نوشت‌ها در دفتر مجله موجود می‌باشد.

آیت‌الله سیّد علی شفیعی