درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

جهان در آستانه ظهور


در آستانه ظهور حضرت مهدى علیه‏السلام اوضاع جهان به بدترین وضع خود مى‏رسد و ظلم و ناعدالتى، تبعیض، تضییع حقوق دیگران به بدترین وضع خود تبدیل شده و مردم از هر کس و حکومتى ناامید گردیده، به دنبال روزنه امید و نداى عدالتى مى‏گردند که آنان را از آن منجلاب ستم و از چنگال زورمداران و مستکبران نجات بخشد. مردم چنان از دست دروغگویان فتنه‏انگیز و فرصت طلب به تنگ مى‏آیند که شب و روز آرزوى قیام منادى عدالت را در سر مى‏پرورانند. حضرت امام باقر علیه‏السلام فضاى تاریک جهان قبل از ظهور را این‏گونه بیان مى‏کند:

«لا یَقُومُ الْقائِمُ اِلاّ عَلى خَوْفٍ شَدیدٍ مِنَ النّاسِ وَ زَلازِلَ وَ فِتْنَةٍ وَ بَلاءٍ یُصیبُ النّاسَ وَ طاعُونٍ قَبْلَ ذلِکَ وَ سَیْفٍ قاطِعٍ بَیْنَ الْعَرَبِ وَاخْتِلافٍ شَدیدٍ بَیْنَ النّاسِ وَ تشْتیتٍ فى دینِهِمْ وَ تَغْییرٍ فى حالِهِمْ حَتّى یَتَمَنَّى الْمُتَمَنّى الْمَوْتَ صَباحا وَ مَساءً مِنْ عِظَمِ ما یَرى مِنْ کَلْبِ النّاسِ وَ اَکْلِ بَعْضِهِمْ بَعْضا(7)؛ حضرت قائم علیه‏السلام قیام نمى‏کند، مگر در حال ترس شدید مردم و زلزله‏ها و فتنه و بلایى که بر مردم فرا رسد و قبل از آن، گرفتار طاعون مى‏شوند.

آن‏گاه شمشیر برنده میان اعراب حاکم مى‏شود و اختلاف میان مردم و تفرقه در دین و دگرگونى احوالشان به اوج مى‏رسد؛ به‏ گونه‏اى که هر کس بر اثر مشاهده درنده‏خویى و گزندگى‏اى که در میان برخى از مردم نسبت به بعضى دیگر به وجود مى‏آید، صبح و شام آرزوى مرگ مى‏کند.»

امام آن‏گاه افزود: «وقتى که یأس و ناامیدى تمام مردم را فرا گرفت و دیگر از هر جهت خود را در بن‏بست احساس کردند، امام غائب علیه‏السلام قیام مى‏کند.

چشم به راه ظهور

چشم به راه ظهور

از منظر امام باقر علیه‏السلام در عصر غیبت، چشم به راه ظهور حضرت مهدى علیه‏السلام بودن و انتظار حکومت آل محمد صلى‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله را کشیدن از عبادات شایسته و برتر محسوب مى‏شود. آن گرامى به نقل از وجود مقدس رسول اکرم صلى‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله فرمود:

«اَفْضَلُ الْعِبادَةِ انْتِظارُ الْفَرَجِ(6)؛ انتظار [پیروزى و] فرج [آل محمد صلى‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله] از برترین عبادات محسوب مى‏شود.»

یاران وفادار


پیشواى پنجم علیه‏السلام در توصیف یاران حضرت مهدى علیه‏السلام که در زمان غیبت، خود را براى شرکت در قیام جهانى آن حضرت آماده مى‏کنند، به ابو خالد کابلى فرمود: «من به گروهى مى‏نگرم که در آستانه ظهور از طرف مشرق زمین به پا مى‏خیزند. آنان به دنبال طلب حق و ایجاد حکومت الهى تلاش مى‏کنند. بارها از متولیان حکومت اجراء حق را خواستار مى‏شوند، امّا با بى‏اعتنایى مسئولین مواجه مى‏شوند. وقتى که وضع را چنین ببینند، شمشیرهاى خود را به دوش مى‏نهند و با اقتدار و قاطعیت تمام در انجام خواسته‏شان اصرار مى‏ورزند تا این که سردمداران حکومت نمى‏پذیرند و آن حق طلبانِ ثابت قدم، ناگزیر به قیام و انقلاب مى‏گردند و کسى نمى‏تواند جلوگیرشان شود. این حق‏جویان وقتى که حکومت را به دست گرفتند، آن را به غیر از صاحب الامر علیه‏السلام به کس دیگرى نمى‏سپارند. کشته‏هاى اینها همه از شهیدان راه حق محسوب مى‏شوند.»

در اینجا امام باقر علیه‏السلام به ابو خالد کابلى جمله‏اى زیبا فرمود که مى‏تواند نصب العین همه منتظران لحظات ظهور باشد.

آن حضرت فرمود: «اَما اِنِّى لَوْ اَدْرَکْتُ ذلِکَ لاَءَسْتَبْقَیْتُ نَفْسى لِصاحِبِ هذَا الاْءَمْرِ(3) ؛ مطمئنا بدان! اگر من آن روزگاران را درک کنم، جانم را براى فداکارى در رکاب حضرت صاحب الامر علیه‏السلام تقدیم مى‏دارم.»

امام در مورد یاران امام زمان علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! 313 نفر یاران مهدى علیه‏السلام مى‏آیند که پنجاه نفر از آنان زن مى‏باشند و بدون هیچ‏گونه وعده قبلى در شهر مکه گرد هم جمع مى‏شوند.

امام پنجم علیه‏السلام در مورد استقامت و استوارى یاران حضرت مهدى علیه‏السلام به آیه‏اى از قرآن استناد کرد و در تفسیر آیه «فَاِذا جاءَ وَعْدُ اُوْلهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمَ عِبادا لَنا اُولى بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْدا مَفْعُولاً»(4) ؛ «هنگامى که نخستین وعده فرا رسد، گروهى از بندگان پیکارجوىِ خود را بر ضد شما برمى‏انگیزیم [تا شما را سخت درهم کوبند و براى به دست آوردن مجرمان] خانه‏ها را جستجو مى‏کنند و این وعده‏اى است قطعى.» فرمود: «این بندگان پیکارجو و مقاوم که به طرفدارى از حق به پا مى‏خیزند، همان حضرت قائم و یاران وفادار او هستند.»(5)

منتظران مژده باد


منتظران مژده باد

امام باقر علیه‏السلام در گفتارى امیدآفرین و نشاط ‏بخش به منتظران حقیقى آن حضرت مژده مى‏دهد که «یَأْتِى عَلَى النّاسِ زَمانٌ یَغِیبُ عَنْهُمْ اِمامُهُمْ فَیاطُوبى لِلثّابِتِینَ عَلى اَمْرِنا فِى ذلِکَ الزَّمانِ اِنَّ اَدْنى ما یَکُونُ لَهُمْ مِنَ الثّوابِ اَنْ یُنادِیَهُمُ الْبارِى‏ءُ عَزَّ وَ جَلَّ عِبادِى آمَنْتُمْ بِسِرّى وَ صَدَّقْتُمْ بِغَیْبى فَأَبْشِرُوا بِحُسْنِ الثَّوابِ مِنّى(1) ؛ بر مردم زمانى مى‏آید که امامشان از منظر آنان غایب مى‏شود. خوشا به حال آنان ‏که در آن زمان در امر [ولایت] ما اهل‌بیت ثابت‏قدم و استوار بمانند! کمترین پاداشى که به آنان مى‏رسد، این است که خداى متعال خطابشان مى‏کند و مى‏فرماید: بندگان من! شما به حجت پنهان من ایمان آوردید و غیب مرا تصدیق کردید. پس بر شما مژده باد که بهترین پاداش من در انتظارتان است.»

امام باقر علیه السلام فرمود: مطمئنا بدان! اگر من آن روزگاران را درک کنم، جانم را براى فداکارى در رکاب حضرت صاحب الامر علیه‏السلام تقدیم مى‏دارم.
آن ‏گاه امام باقر علیه‏السلام ادامه داد: «خداوند متعال به خاطر ارج‏گذارى به چنین منتظران راستینى به آنان مى‏فرماید: شما مردان و زنان، بندگان حقیقى من هستید. رفتار نیک و شایسته‏تان را مى‏پذیرم و از کردار ناپسندتان عفو مى‏کنم و به خاطر شما سایر گنهکاران را مى‏آمرزم و بندگانم را به خاطر شما با باران رحمت خود سیراب و از آنان بلا را دفع مى‏کنم. اى عزیزترین بندگان من! اگر شما نبودید، عذاب دردناک خود را به مردم نافرمان نازل مى‏کردم.»(2)

شخصیت شناسی رجعت‌کنندگان

خداوند، در زمان ظهور حضرت مهدی (عجل الله فرجه) عده‌ای از بندگان صالح خود را که در ایمان، عمل و تقوا، اسوه مؤمنان بوده‌اند و همچنین عده‌ای از کفار که در کفر و نفاق، سرسلسله کفار و منافقان بوده‌اند را با همان ویژگی‌ روحی و جسمی خود به دنیا برمی‌گرداند، تا هر دو گروه نتیجه دنیایی اعمال‌شان را دریافت کنند.

مسئله رجعت، حکایت اعتقاد شیعه به بازگشت حجت‌های الهی و ائمه اطهار(علیهم السلام) به دنیاست، پس از ظهور امام عصر(عجل الله فرجه). (طبسی، ص: ۱۵) رجعت در لغت به معنای بازگشت پس از رفتن است. (جمیل، ص: ۳۱۸) در مجمع البحرین آمده است: یعنی یک بازگشت پس از مرگ و بعد از ظهور مهدی (عجل الله فرجه).(طریحی، ص: ۳۹)

این مسئله تا کنون از منظر امکان وقوع توسط علمای بزرگ شیعه بسیار بررسی شده و مطالب زیادی در اثبات آن منتشر شده است. از جمله کتاب گرانسنگ بحارالانوار علامه مجلسی است که در جلد ۵۳ از آن کتاب تحت عنوان «باب الرجعه» به ۱۶۲ روایت در این خصوص پرداخته است. در این کتاب به نام بسیاری از علمای شیعه که بحث از رجعت را به میان آورده و آن را اثبات نموده‌اند اشاره کرده است؛ علمایی چون: کلینی، صدوق، شیخ طوسی، سید مرتضى، نجاشی، عیاشی، علی بن ابراهیم قمی، سلیم بن قیس هلالی و...

فهم و برداشت علما از روایات رجعت در دو دسته کلی تقسیم شده و رجعت به دو مفهوم کلی گرفته شده است:

۱- بازگشت حکومت و حاکمیت الهی ائمه اطهار (علیهم السلام) با ظهور حضرت حجت (عجل الله فرجه)

۲- بازگشت افراد پس از ظهور و در حکومت حضرت حجت (عجل الله فرجه)

نگاهی که چندی است ذهن‌هارا به خود جلب کرده، نه امکان وقوع و اثبات رجعت و شاهدآوردن بر آن در امت‌های پیشین است و نه برداشت اول از روایات رجعت؛ بلکه بحث بر رجوع افراد است، آن هم با نگاهی خاص به افراد و نه امکان زنده‌شدن خفتگان در خاک، که گویی همه آن بحث‌ها قطعی فرض شده و تنها مصداق افراد بازگشت‌کننده باقی مانده. در این مقال، نگارنده قصد دارد این نگاه به مسئله رجعت را داشته باشد. در واقع این مختصر به دنبال پاسخ به این سؤال است که چه کسانی و با چه عقیده‌ای پس از ظهور امام عصر(عجل الله فرجه)، سر از گور برداشته و به دنیا بازمی‌گردند؟ چه کسانى مشمول رجعت مى‏شوند؟ آیا رجعت همگانى است یا اختصاصى؟

پاسخ ابتدایی که ارایه می‌شود با معرفی اجمالی کتابی است که در اثبات رجعت و عقاید شیعه پیرامون آن نگاشته و بعدها ترجمه شده است. این کتاب، تحت عنوان «شیعه و رجعت» تألیف آیت‌الله محمدرضا طبسی نجفی است. نویسنده کتابش را «علمی، تاریخی، ‌ادبی، اخلاقی» معرفی کرده که بحثی تحلیلی پیرامون امام زمان(عجل الله فرجه) ارائه می‌کند. وی در این کتاب دو جلدی، به بیان ۷۶ آیه از قرآن کریم، ۶۷ دعای مأثور از ائمه معصوم(علیهم السلام) و ۵۸ زیارت از زیارات معصومین (علیهم السلام) پرداخته که از آنها امکان وقوع رجعت برداشت می‌شده است. در کنار این مطالب به بیان اجماعات علما و سخنان صحابه و تابعین پرداخته و به عنوان شاهد بر ادعای خویش از آنها استفاده نموده است.

با این توضیح باید گفت: با پذیرش عقیده شیعی رجعت، قرائت ادعیه و زیاراتی که حاوی طلب رجوع در زمان ظهور صاحب الزمان(عجل الله فرجه) است، ممکن می‌شود. یعنی کسانی می‌توانند از خداوند رجعت در زمان ظهور را بخواهند که شیعه و به تعبیر روایات، مؤمن باشند، طبیعتاً استجابت دعا نیز در مورد ایشان خواهد بود. پس کسانی غیر از این گروه، طلب رجعت نمی‌نمایند تا دعایشان پذیرفته شود و با درخواست بازگشت ایشان موافقت شود.

پاسخی دیگر به سؤال مد نظر، با استمداد از کتاب شریف بحارالانوار ارایه می‌شود. علامه مجلسی در تبیین افرادی که رجعت می‌نمایند چنین آورده: رجعت به دو دسته از انسان‌ها اختصاص دارد: دسته اول، افرادی هستند که دارای ایمان محض باشند و دسته دوم، افرادی هستند که دارای کفر محض باشند. دسته دوم از نظر علامه مجلسی به این دلیل رجعت می‌کنند که خداوند انتقام خویش را از ایشان به وسیله گروه مؤمن بگیرد و همه آنها را گرفتار عذاب و بیچارگی کند و از این مسیر، زمین را از لوث وجود طغیان‌گران پاکیزه گرداند. (مجلسی، ص: ۱۳۷) بدیهی است کسانی که برای انتقام و تنبیه به دنیا برمی‌گردند، هرگز به میل و اراده خود برنمی‌گردند؛ بلکه ناگزیر تن به رجعت می‌دهند که رجعت برای آنها بسیار ذلّت بار و سخت است؛ ولی دربارة مؤمن به نظر می‌رسد رجعت اختیاری خواهد بود.

نتیجه آن‌که رجعت، عمومی نیست؛ بلکه مخصوص عده‌ای از مؤمنان خالص و کفار معاند است. پس خداوند، در زمان ظهور حضرت مهدی (عجل الله فرجه) عده‌ای از بندگان صالح خود را که در ایمان، عمل و تقوا، اسوه مؤمنان بوده‌اند و همچنین عده‌ای از کفار که در کفر و نفاق، سرسلسلة کفار و منافقان بوده‌اند را با همان ویژگی‌ روحی و جسمی خود به دنیا برمی‌گرداند، تا هر دو گروه نتیجه دنیایی اعمال‌شان را دریافت کنند. در رأس آن مؤمنان خالص، ائمه اطهار و برخی انبیاء (علیهم السلام) قرار دارند که به دنیا بازمی‌گردند. فلسفه رجعت، در واقع، نمایش جلال و شکوه واقعى اسلام، سرافکندگى کفر، عطای پاداش به انسان‌هاى باایمان و نیکوکار و کیفر کافران و ستمگران است.

از سوی دیگر، برخی روایات به ذکر برخی اسامی و تعیین مصداق رجعت‌کنندگان غیر معصوم، پرداخته که در این خصوص باید گفت: اولاً اینگونه روایات باید توسط علمای رجال بررسی شود که آیا به لحاظ سند یا دلالت خدشه‌پذیر هستند یا خیر؟ در صورتی که سند یا دلالت آن احادیث دارای اشکال باشد که قابل پذیرش نیستند و در نتیجه اسامی مذکور در روایات غیرقابل اعتمادند؛ در غیر این صورت، می‌توان به آن روایات و اسامی اشاره شده در آن اعتماد نمود. اما در هر صورت و بر فرض پذیرش آن روایات، از افرادی نام برده شده که یا دین اسلام را پذیرفته و از دوستان اهل بیت (علیهم السلام) بودند یا عناد با اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) داشتند. با این بیان، باز هم دسته‌بندی پیشین در خصوص افراد رجعت‌کننده تکرار می‌شود و قطعاً فرد یا افراد خارج از این دو دسته ـ هر چند نیک‌نام و نیک‌اثر و مؤمن در عقیده و آیین خویش ـ رجعت نخواهند کرد.

سخن پایانی اینکه، رجعت افراد، مسئله‌ای قطعی است، اما تعیین مصداق آن جز با خدا یا کسی که دارای علم الهی است، ممکن نمی‌باشد؛ چه اینکه بر اساس مطالب فوق، استجابت دعا در خصوص طلب رجعت در اختیار خداوند است؛ همچنین با پذیرش روایاتی که تعیین مصداق نموده‌اند، به این مطلب رهنمون می‌شویم که معصوم (علیه السلام) با علم لدنی خویش توانسته مصداق رجعت را مشخص نماید.

منابع و مآخذ:
الشیعه و الرجعه،محمد رضا طبسی نجفی،نجف اشرف،۱۳۸۵ قمری.
بحارالانوار،محمد باقر مجلسی،جلد ۵۳،بیروت.
محمد جمیل ، الفوائد البهیه، ج۲ ، ص۳۱۸.
فخر الدین طریحی، مجمع البحرین ، ج۱ ، ص۳۹.
رسائل الشریف المرتضی،سید مرتضی علم الهدی،ج۱.

حمید مروجی/

منبع: اینده روشن