درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

تعداد یاران امام

میلیون ها میلیون آدم بر روی این کره خاکی متولد می شوند، زندگی می کنند و در آخر به دست مرگ سپرده می شوند. در بین تمام این آدم های جورواجور چطور می توان گروهی را برای انجام کاری انتخاب و گلچین کرد؟ کار سختیست، قبول داریم؛  اما چطور ممکن می شود که فقط سیصد و سیزده نفر از آن ها جزء یاران خاص می شوند؟  جواب این سؤال را در یادداشت های بعدی خواهید خواند. اما در این یادداشت  کوتاه به تعداد یاران امام زمان(ع) خواهیم پرداخت و هر دسته را معرفی می کنیم...

یـاران امـام زمـان (ع) چـنـد دسـته اند.
دسته اول
یاران خاص و ستاد فرماندهی آن حـضـرت(ع) هستند که تعدادشان 313 نفر است و همان هایی هستند که قرآن کریم در آیه 8 سوره هود از آنان به عنوان امت معدوده  یاد می کند.

"وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَیقُولُنَّ مَا یحْبِسُهُ أَلَا یوْمَ یأْتِیهِمْ لَیسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِمْ مَا کَانُوا بِهِ یسْتَهْزِئُونَ"

"و ما اگر عذاب آنها را تا مدتى اندک و معین تأخیر بیندازیم حتماً به عنوان مسخره مى گویند: علت بازداشتن عذاب چیست؟ آگاه باشید که روزى که قرار است بیاید خواهد آمد و از ایشان بر نخواهد گشت، و ایشان را همان عذابى که به آن استهزاء مى کردند فرا می گیرد."

امام محمد باقر و امام جعفر صادق(علیهم السلام) در تفسیر این آیه می فرمایند:
"امت معدوده، همان اصحاب مهدی در آخرالزمان می باشند که شمارشان به تعداد اصحاب بدر، سیصد و سیزده نفر است. همگی در یک زمان مانند ابرهای پراکنده پاییزی گردهم می آیند."(1)

هـرگاه زمان ظهور برسد، خداوند این افراد را در اندک زمانی در مکّه ظاهر می کند و بدون حضور اینان قیام مهدی (ع ) شروع نمی شود.

امیرالمؤمنین علی (علیه اسلام) می فرمایند:
"او( حضرت مهدی(عج)) در آخر الزمان، زمانی که اگر کسی نام خدا را ببرد، کشته خواهد شد؛ ظهور خواهد کرد و خداوند گروهی(یاران) پراکنده همچون ابرهارا برایش جمع می کند و دل هایشان را با یکدیگر الفت می دهد. آن ها نه از کسی هراس دارند و نه به کسی دل خوش اند، تعداد آن ها به شمار اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) در جنگ بدر می باشد که کسی بر آن ها پیشی نگرفته و نخواهد گرفت، و نیز به تعداد اصحاب طالوت که به همراه او از نهر عبورکردند..."(2)

دسـتـه دوم
پس از جمع شدن پرچمداران و ستاد فرماندهی،  این دسته به یاری آن ها مـی آیـنـد. طـبـق روایـات 10 یـا 12 هـزار نـفـرنـد. وقـتـی ایـن حـلقـه کامل شود، حرکت و قیام؛ آغاز می شود.

امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:
"سیصدو سیزده نفر به حضورش می رسند و بیعت می کنند. او در مکه می ماند تا آن که شمار یارانش به ده هزار نفر برسد؛ سپس از آنجا به مدینه بروند."(3)

دسته سوم
مؤ منانی هستند که پس از شروع قیام به آنان می پیوندند و لحظه به لحظه بر تعداد آنان افزوده می شود.

قابل ذکر است که این دسته بندی فوق، ناشی از عوامل زیر است:
الف. میزان خلوص و معرفت یاران به حضرت حجت(ع)
ب. اهمیت و جایگاه خود یاران
ج. کارهایی که به هر دسته سپرده می شود.  قاعدتا کارهای مهمتر و کلیدی تر به یارانی که معرفت و شناخت بیشتری نسبت به امام عصر(عج) دارند سپرده می شود.
د. نحوه ورود آن ها به مکه. در روایات و احادیث آمده است که یاران خاص امام یعنی همان 313 نفر، با طی الارض و یا راه هایی شبیه آن وارد مکه می شوند.
 
******
یاران امام زمان(عج)، مجموعه یادداشت هایی است که به ویژگی های یاران آن امام(ع) می پردازد.

پی نوشت:
1. القندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ص 509
2. الحاکم النیشابوری، صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج، ج 4، ص 554.
3. المفید؛ محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ص 343.
منبع: تاریخ پس از ظهور، نویسنده: شهید سید محمد صدر، ترجمه حسن سجادی پور، انتشارات موعود عصر(عج)، تهران سال 1389، چاپ سوم، فصل چهارم، ویژگی یاران امام زمان(ع)، ص 225 به بعد.

یاران امام زمان (عج): قهرمانان واقعی

نمی دانم چند سالت هست که این متن را می خوانی؛ اما به سن ما که قد می دهد، شما را نمی دانم ؟ هر ساله در کتاب های ادبیاتمان شعر هایی از حماسه سرایی های حکیم بزرگ ایران فردوسی داشتیم. شعر هایی که در وصف قهرمانانش آن  چنان اغراق می کرد که گاهی احساس می کردی این قهرمانان نباید انسان باشند بلکه موجوداتی اسطوره ای و یا غول پیکرند که فقط شبیه انسان هستند. شعر هایی که قهرمانانش را پیل تنان، یلان میدان، شیران خشمگین درنده، مردانی جنگی و پولادی ترین مردان کوه افکن توصیف می کند. چه نقشی از این افراد و چه تصوری از کارهایشان در اعماق ذهنتان شکل می گیرد؟

آیا این چنین مردانی با هم چنین اوصافی وجود دارد یا فقط به دوران فردوسی و اشعار او خلاصه می شود؟
اگر فکر می کنید این مردان برای قصه ها و داستان های داخل شاهنامه است، باید بگوییم، خیر. این گونه نیست. زمانی فرا می رسد که مردانی با این صفات بر گرد آقایمان می آیند و زمام امور را به اذن خداوند و ایشان به دست می گیرند. اینان حلقه ای از یاران امام زمان(علیه السلام) هستند. اینان مردان نیکو صفت و نیکو سرشت آخر الزمانی هستند که این چنین در کلام امام زین العابدین(علیه السلام) توصیف شده اند:

"به یک نفر در آن زمان نیروی چهل مرد داده می شود و دل او را از قطعه فولاد سخت تر می شود. اگر به کوه های آهن روی آورد آن ها را قطعه قطعه می کند. شمشیر های خود را از پیکار باز نمی دارند جز هنگامی خدای تبارک و تعالی از آن ها خشنود باشد."(1)

 
پی نوشت
1. منتخب الاثر، ص 486. الزام الناصب، صص 22 و 139.
یاران امام زمان(علیه السلام)؛ مجموعه روایات مهدوی، گروه پژوهش مؤسسه فرهنگی موعود، انتشارات موعود عصر(عج)، تهران سال 1390، چاپ دوم، ص 49.

یاران امام زمان (عج): دست خط

یکی از کارهایی که هر هفته انجام می دادم و خیلی هم برایم دلنشین بود، نوشتن نامه ای برای امام زمان(علیه السلام) بود. گاهی از یک بار در هفته هم بیشتر می شد؛ اما هر بار تازگی داشت. تمامی حرفای دلم، وقایع گذشته، تمام آنچه که جسم و روحم را آزار داده بود، روی کاغذ می نوشتم.

همیشه شب ها این کار را می کردم. وقتی نامه ام تمام می شد، به امید اینکه امامم جوابم را می دهند؛ نامه ام را زیر بالشتم می گذاشتم و می خوابیدم.

با این که دست خطی از امام زمان(علیه السلام) زیر بالشتم نبود ولی همیشه حس می کردم که امامم جواب مرا داده اند و مشکلم حل شده است؛ اما همیشه یک سؤال ته دلم را خالی می کرد. اگر صبحی از خواب بیدار شوی و واقعا ببینی نامه ای با خط امام(ع) زیر بالشتت هست، چکار می کنی؟ واکنشت به نامه و متن نامه و دستور حرف های امام زمانت(ع) چیست؟

این که این قدر لایق شوی تا دست خطی از جانب امام حی و حاضرت برای تو فرستاده شوند، برای خیلی از ما آرزویی محال و دست نیافتی است. مگر می شود با آن بار سنگین گناه و لغرش ما را انتخاب کنند؟ ولی در همین دوران هایی که چیزی جز ظلم و سیاهی و در برابر چشمانمان نمی بینیم و یأس تمام وجودمان را فراگرفته است، در بین ما سیصد و سیزده یار خالص و ناب هستند که به اذن خداوند از بهترین مردمان دوران گلچین شده اند و زمانی که موعد مقرر، زمانی ظهور فرا می رسد؛ اینان صبح از خواب بیدار می شوند و با نامه ای به این مضمون که زیر سرشان بوده است، مواجه می شوند:

"طاعةٌ معروفةٌ"
اطاعت نیکو....
امام صادق(علیه السلام) می فر مایند:
"برخی از شما صبح از خواب بیدار می شود و می بیند که زیر سرش ورقه ای هست که بر روی آن نوشته شده:
طاعةٌ معروفة."(1)
 
 
پی نوشت:
1. منتخب الاثر، ص 44. بحار الانوار، ج 52، صص 305و 324.
یاران امام زمان(علیه السلام)؛ مجموعه روایات مهدوی، گروه پژوهش مؤسسه فرهنگی موعود، انتشارات موعود عصر(عج)، تهران سال 1390، چاپ دوم، ص 54.

طوطیای چشم جوان

جنگ و جبهه، کوچک و بزرگ، پیر و جوان نمی شناسد، همگی حاضرند تا از آنچه که به آن تعدی شده دفاع کنند. معمولا جوانترها برای جنگیدن و اسلحه به دست گرفتن در اولویت هستند و پیران برای جمع و جور کردن آن جوانک ها بکار گرفته می شوند.

قوای جوانی، انگیزه ها، شور و اشتیاق برای دویدن و دفاع کردن برای سپاهی که می خواهد بر بی عدالتی ها بتازد لازم است؛ ولی لازمه این تاختن،  بینش و تجربه ای است که تنها در دنیا دیده ها و سرد و گرم چشیده های روزگار دیده می شود.

 هر دو نیرو مانند دو بالی هستند که در سپاه امام غائبمان(عج) برای پریدن و رسیدن به مقصد نهایی و برپایی جکومت اسلامی و چیره شدن بر دشمنان ضرورت دارد.

یکی از ویژگی هایی که برای سپاه یاران امام زمان(علیه السلام) نام برده می شود، جوان بودن نیروهای ایشان و تعداد کم پیران است. که این تعداد کم را به سرمه چشم و یا نمک در غذا تشبیه کرده اند. امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) می فرمایند:

"یاران قائم همه جوان هستند. در میان آن ها پیرمرد یافت نمی شود مگر مانند سرمه در چشم و نمک در طعام، که کمتر از هر ماده ای در طعام، نمک آن است."(1)
 این تشبیه بیانگر آن است که همین پیران بسیار اندک، مؤمن ترین و مخلص ترین یاران امام(ع) و دارای بینشی بسیار وسیع می باشند که حضورشان در آن جمع جوان ضروری است.

این ترکیب نیروی انسانی با ویژگی های روحی آدمی تناسب دارد؛ زیرا جوان به طور طبیعی اراده اش نیرومندتر از پیر است و از سویی دیگر پیر به لحاظ رشد فکری و تجارب برتر از جوان. و یک سپاه پیشرو به هر دو گروه نیازمند است؛ اما به نیروی تازه نفس و با انگیزه تر، نیازمندتر.

 

پی نوشت:
1. غیبت نعمانی، ص 170، منتخب الاثر، ص 484.

منابع:
تاریخ پس از ظهور، نویسنده: شهید سید محمد صدر، ترجمه حسن سجادی پور، انتشارات موعود عصر(عج)، تهران سال 1389، چاپ سوم، فصل چهارم، ویژگی یاران امام زمان(ع)، ص 254.
یاران امام زمان(علیه السلام)؛ مجموعه روایات مهدوی، گروه پژوهش مؤسسه فرهنگی موعود، انتشارات موعود عصر(عج)، تهران سال 1390، چاپ دوم، ص 37.

خدا با فرشتگان جنگ بدر ، مهدى را یارى مى دهد

الغیبة نعمانى از على بن ابو حمزه که ابو عبدالله(علیه السلام) فرمود : هنگام قیام قائم(علیه السلام) ، فرشتگان بدْر که پنج هزار نفرند ، فرو مى آیند . 31 سوار بر اسبانى سفید مایل به خاکسترى ، 31 سوار بر اسبانى ابلق و 31 سوار بر اسبانى سرخرنگ.

عیاشى  از ضریس از ابو جعفر(علیه السلام) آورده است : فرشتگانى که در جنگ بدر محمد(صلى الله علیه وآله) را روى زمین یارى کردند ، به آسمان نمى روند تا صاحب الامر را یارى دهند . آنها پنج هزار نفرند . اثبات الهداة 3/549 و بحار 19/284 .

الغیبه نعمانى آورده است که امیر مؤمنان روى منبر فرمود : خطیب (که بناحق اقدام مى کرد یا خواهان خلافت بود) تباه شد و صاحب العصر ناپیدا گشت و دلهایى مانده که دگرگون مى شود ; گاه شاد و آباد و گاه ناشاد و خراب ! تمنا کنندگان هلاک شدند و آنان که مى باید از بین مى رفتند ، هلاک گشتند و مؤمنان باقى مانده اند اما چه اندکند ! سیصد نفر یا بیشتر . گروهى با آنان در جهاد همرزم است که همراه رسول خدا در جنگ بدر بود . کشته نشده و نمرده اند .

نعمانى مى گوید : معناى فرمایش حضرت ( زاغ صاحب العصر ) صاحب الزمان است ، که به تدبیر خددوند ، غائب و از چشم مردم ناپیداست . . . سپس حضرت فرمود : گروهى همرزم آنان است که همراه رسول خدا در جنگ بدر بود . . . یعنى خدا یاران خالص قائم را که سیصد و اندى اند، با فرشتگان بدر که به همین اندازه اند، یارى مى دهد.

مختصر البصائر از ابو حمزه ثمالى آورده است : شنیدم ابو جعفر محمد بن على فرمود : اگر قائم آل محمد خروج کند ، خدا وى را با فرشتگانى یارى مى دهد که سواره یورش آورده ، پیاپى از آسمان فرود مى آیند و کروبى هستند .

جبرئیل پیش رو ، میکائیل سمت راست و اسرائیل ، سمت چپ قائم است . در دل مردمى که به فاصله یک ماه از قائم دورند، ترس وجود دارد ، چه سمت جلو یا پشت و چه سمت راست و چپ وى باشند . فرشتگان مقرّب ، رو به روى قائم اند . محمد رسول الله ، نخستین کسى است که با وى بیعت مى کند ، سپس على(علیه السلام) . قائم ، شمشیر بلندى همراه دارد. خدا روم و چین و ترک و دیلم و سِنْد و هند و کابلشاه و خزر را برایش فتح مى کند .

اى ابو حمزه ! وقتى قائم قیام نمى کند مگر آنکه مردم گرفتار ترس و زمین زلزله ها و فتنه و بلا شوند . پیش از آن طاعون بوده و شمشیر بُرنده بین عرب حاکم بوده است . اختلاف شدیدى میان مردم وجود دارد و در دین پراکنده اند . چنان حالشان دگرگون است که صبح و شب آرزوى مرگ مى کنند ، چون مى بینند چقدر مردم حریص و آزمند شده و یکدیگر را از بین مى بَرند !

در هنگام نومیدى و درماندگى خروج مى کند . خوشا به حال کسى که وى را دریابد و از یارانش باشد . واى بر کسى که با او مخالفت کند و دستور را اطاعت نکند و از دشمنانش باشد .

سپس امام افزود : به کتاب و سنت جدیدى برمى خیزد و به گونه نوى قضاوت مى کند که براى عرب سخت و دشوار است . کارى جز کشتن ندارد و پوزش و توبه احدى را نمى پذیرد و در راه خدا از سرزنش هیچ ملامتگرى نمى هراسد .

مسیب بن خیثمه از على(علیه السلام)آورده است که در حدیثى فرمود :

به خدا سوگند ! آنها به سبب اتحادشان در باطل و پراکندگى شما در راه حق ، چنان بر شما چیره مى شوند که شما را به بردگى مى کشانند ، مانند مولا که عبدش را به بردگى و بندگى وا مى دارد . اگر غلام حاضر باشد ، او را امر و نهى مى کند اما اگر غایب باشد ، ناسزا مى گوید . دو دسته به گریه مى افتند که یکى براى دینش مى گرید و دیگرى براى دنیایش ! به خدا سوگند ! اگر شما را زیر سنگ ها متفرق و جدا کنند، خدا شما را براى روزى که براى آنها بدترین روز است ، گرد مى آورد . قسم به خدایى که دانه آفرید و آفریدگان را خلق کرد ! اگر از دنیا جز یک روز باقى نمانده باشد، خدا آن روز را طولانى مى کند تا مردى از نسل من ، مالک زمین شود و آن را پُر از عدل و داد کند ، چنان که از ستم و بیداد آکنده شده بود . اگر چنین شد ، تیر و نیزه اى پرتاب نکنید ، شمشیرى نزنید و سنگى پرت نکنید و شکرگذار خدا باشید . اگر چنین شد و مردى از بنى امیه را دیدید که در حال غرق شدن است و آب تا بالاى سرش آمده ، سوگند به خدایى که دانه را آفرید و آفریدگان را خلق کرد ، اگر از آنان فقط یک نفر باقى مانده باشد ، براى دین خدا شرى به پا مى کند !