درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

اینک آخرالزمان: فراوانی رحلت علما

چند روز پیش بود که باز هم رسانه ها خبر فوت عالمی بزرگ را اعلام کردند و زمین از وجود مومنی دیگر خالی شد. رحلت علما و دانشمندان دینی موضوعی است که در احادیث آخرالزمانی پیش بینی شده است.

امیر مومنان، حضرت علی(ع) می فرمایند:
«و آن هنگامی است که مرگ فقهای راستین را یکی پس از دیگری برباید و امت محمد (ص) نماز را ترک گویند.»(1)

رسول خدا(ص) در این مورد فرمودند:
«هنگامی که دانشمندان شما کم شوند، قاریان شما از بین بروند، شما از دادن زکات ابا کنید، گناهان را علنی انجام دهید، صداهای شما در مساجد بلند شود، ... دانش را زیر پای خود بیفکنید، گفتارتان دروغ باشد، شیرینی مجالستان غیبت باشد، درآمدتان از طریق حرام به دست آید ... در چنین زمانی لعنت بر شما نازل می شود، ترس در میان شما انداخته می شود و نیروی شما بر علیه همدیگر به کارگرفته می شود.»(2)

ایشان هم چنین می فرمایند:
«خداوند علم و دانشی که به شما داده از شما سلب نمی کند، بلکه از طریق رحلت علمای ربانی این علم از میان شما رخت بر می بندد و گروهی نادان برای شما می ماند، از آنها فتوا می پرسید و آنها با رای خود برای شما فتوا می دهند، خود گمراه شده، شما را نیز گمراه می کنند.»(3)

و «هنگامی که فرج نزدیک باشد، مرگ بهترین امت را برمی گزیند، آن سان که شما خرماهای رطب را از یک طبق خرما بر می گزینید.»(4)

هم چنین امام علی(ع) در مورد کمی فقیه هدایتگر و فراوانی فقیه خائن می فرمایند:
«هنگامی که فقهای هدایتگر کم شوند و فقیهان گمراه و خیانت پیشه فراوان باشند و شاعران بسیار شوند.»(5)

آنچه باید باشد

در تمام طول تاریخ بر اساس تاکید تعالیم اسلام و رسولان و ائمه(ع)، علما از جایگاه ویژه ای برخوردار و مورد احترام مردم بوده اند تا آنجا که وارثان انبیا  (6) معرفی شده اند و امام علی(ع) در فواید معاشرت با علما می فرمایند: «با علما معاشرت کن تا علمت زیاد، ادبت نیکو و جانت پاک شود.»؛ و حتی قلم علما از خون شهدا بالاتر دانسته شده است.»(7)

اما منظور اسلام از عالم، عالم حقیقی است نه هر کسی که خود را عالم معرفی می کند زیرا به قول امام علی(ع) «چه بسیارند دانشمندانی که جهلشان آنها را کشته در حالی که علمشان با آنهاست، اما به حالشان سودی نمی دهد.»(8)

فقدان عالم، نقصان در زمین و شکاف در دین

امام صادق(ع) در تفسیر آیه «أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها...»(9)؛ آیا ندیدید که ما پیوسته به سراغ زمین می‌آئیم و از اطراف آن کم می‌کنیم، فرمودند: «ننقُضها بذِهابِ علماءِها و فقهاءِها و خیارِها»؛ این نقصان به واسطه علماء، فقها و اخیار است.(10)

 هم چنین امام علی(ع) فرمودند:  هنگامی که دانشمندی می‌میرد، چنان شکافی در اسلام پدید می‌آید که جز جانشینش آن را پر نمی‌سازد.(11)

پی نوشت:
1.       الامام المهدی صفحه 219، بحارالانوار جلد 52 صفحه 258، الزام الناصب صفحه 194 و بشاره الاسلام صفحه 75 و 133
2.       الزام الناصب صفحه 180، بحارالانوار جلد 52 صفحه 263، بشاره الاسلام صفحه 23 و الامام المهدی صفحه 217
3.       تحف العقول صفحه 23 و نورالابصار صفحه 35
4.       نهج الفصاحه جلد 1 صفحه 36
5.       منتخب الاثر صفحه 425، بحارالانوار جلد 51 صفحه 70 و بشاره الاسلام صفحه 5
6.       بحار الانوار، ج 1، ص 164، علامه مجلسی، چ بیروت، 1403 ق
7.       غررالحکم و درر الکلم،ص430
8.       نهج البلاغه،ص755
9.       رعد، 41.
10.   تفسیر برهان، ج 2، ص 301.
11.    الارشاد، ج 1، ص 230، شیخ مفید (ره)، چ اول، 1413 ق، ناشر: المؤتمر العالمی للألفیه الشیخ المفید.

تشرفات: اهل بیت(ع)، تنها راه شناخت

چند وقتی بود که به دنبال پناهگاهی می گشت. فکرش به جایی قد نمی داد.
میرزا مهدی اصفهانی علم اخلاق و تزکیه نفس و سیر و سلوک را نزد عارفی چون سید احمد کربلایی گذرانده بود و سید احمد، او را عارف کامل و قطب و فانی فی الله دانسته بود؛ میرزا مهدی شده بود استاد فلسفه ی اشراق و دستگیر دیگران در علم و دانش، اما هیچ چیز اغنایش نمی کرد. دلش می خواست به عمق معارف قرآن دست پیدا کند.
بالاخره میرزا تصمیمش را گرفت و شبهای چهارشنبه راهی مسجد سهله شد. روزها از پی هم می رفتند و میرزا مهدی هر روز خالص تر از قبل توسلش را به صاحب عصر و زمان، حضرت مهدی(ع) بیشتر می کرد.

عصر سه شنبه بود که میرزا تنی به آب زد و غسل کرد و راهی مسجد سهله شد، اما این بار با زمان های دیگر فرق داشت، هول و تکان عجیبی در دلش ایجاد شده بود، حسی غریب و نا آشنا.

میرزا گرم دعا و توسل بود و در حالی که چون ابر بهار اشک می ریخت، امام زمانش(ع) را قسم می داد و می گفت: آقا جان! شما مولا و سرور مایید، جان مادرتان راه مستقیم را به من نشان دهید و باب معارف قرآن را به رویم باز کنید؛ میرزا مهدی در همین حال بود که ناگهان متوجه حضور مردی نورانی در کنارش شد.

میرزا سر درد دل را با مرد عرب باز کرد و بی آنکه او را بشناسد، خواسته هایش را به او گفت و از او میزانی خواست تا همیشه طبق آن عمل کند، مرد عرب در جواب میرزا مهدی اصفهانی فقط یک چیز گفت، مرد فرمود: «طلب المعارف من غیر طریقنا اهل البیت مساوق لانکارنا؛ جستجوی معارف و شناخت حقایق از غیر راه ما اهل بیت، مساوی است با انکار ما»

همین کلام امام(ع) راه زندگی میرزا را دگرگون کرد، او راهی شهر مشهد شد تا علوم قرآنی را بیاموزد. میرزا مهدی حالا دیگر فهمیده بود که باید به معارف حق فقط از راه آیات و روایات اهل بیت(ع) برسد و بس.

 

منبع: متاله قرآنی، محمد علی رحیمیان فردوسی، ص237-239؛ با تصرف و تلخیص

با دعای فرج، جاودانه می شویم

مَثل ما وقتی که برای فرج دعا می کنیم، مَثل وقتی است که از شهر دود گرفته و پر صدا و پر دغدغه ی امروزی، دور می شویم و نفس عمیقی در هوای پاک و بکر و طبیعت ناب روستای دورافتاده ای می کشیم که دست آبادانی (!) انسانها، به آن نرسیده است! تاثیر هر دوی آنها، می شود افزایش روزهای عمرمان! برعکس آن هم صادق است: وقتی در زندگیمان کاری به کار پدر زمانمان نداشته باشیم، مثل وقتی است که هر روز درست وسط میدان پر ترافیک و سرب زده ای، چند نفس عمیق بکشیم! کسانی که تجربه دارند می دانند که در هر دو راه، به زودی خواهیم مُرد!

این که می گوییم، تاثیر دعای فرج، «طولانی شدن عمر» است، راست می گوییم. یک معادله ی ساده است:
ارتباط با امام عصر (عجل الله تعالی فرجه)، برترین نوع صله ارحام است؛
صله ارحام، عمر را زیاد می کند؛
بنابراین ارتباط با امام عصر (عج)، عمر را زیاد می کند.

دلیلش هم در روایات ما آمده است. مثلاً از امام صادق (علیه السلام) درباره ی آیه: اَلَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ (1) (و کسانی که خداوند به پیوند داشتن به آنها امر کرده است) سوال شد. امام فرمودند: «منظور از آن، [صله] ارحام با محمد (صلی الله علیه و آله) و آل محمد (علیهم السلام) است؛ [همچنین] درباره ی رحم و نزدیکان تو نیز هست.» (2)

درباره ی اینکه صله ارحام عمر را زیاد می کند، روایات بسیاری داریم. برای نمونه، رسول خدا (ص) فرموده اند: «هر کس مایل است مرگش به تأخیر افتد و روزی ‏اش وسعت یابد، صله رحم نماید.» (3)

بنابراین، دعا به جان آقایی که پدر ماست و رعایت «احوالپرسی و سر زدن به او» برترین نوع صله ی ارحام است، نتیجه اش می شود: افزایش طول عمر ما.
از طرف دیگر وقتی دعاگوی امام عصر (ارواحنا له الفداء) هستیم، زمانمان را با آقایی تنظیم می کنیم که صاحب الزمان است!
آری! ارتباط با صاحب الزمان (عج)، ما را جاودانه می کند!
 
پی نوشت:
1. رعد: 21
2. کافی، ج2، ص 156؛ به نقل از موسوی اصفهانی، محمد تقی، مکیال المکارم، نشر مسجد مقدس جمکران، ج 1، ص 459
3. همان، ص 152؛ به نقل از همان، ص 460

حرف حساب: صلوات خاص حضرت زهرا (سلام الله علیها)

مرحوم شیخ جعفر آقای مجتهدی ، که ارادت زیادی به بانوی دو عالم، حضرت فاطمه ی زهرا (س) داشت و همیشه از جایگاه ویژه ی ایشان، در میان ائمه ی اطهار (علیهم السلام) سخن می گفت، صلوات خاص آن حضرت، به تعداد 135 مرتبه که هم عدد با ابجد اسم «فاطمه» است را توصیه می کرد و می گفت: «این صلوات، برکات استثنایی دارد: الّلهُمَ صَلِّ عَلی فاطمةَ و أبیها و بَعـلِها و بَنیها بِعَددِ ما أحاطَ بِه عِلمُکَ یعنی خداوندا! به شماره ی آنچه که علم تو به آن احاطه دارد، بر فاطمه (س) و پدرش (صلوة الله علیه و آله)، و بر همسر و فرزندانش (ع) درود بفرست. و چون علم خداوند، حد و حصری ندارد، تعداد این صلوات از حد شماره بیرون است.»
 
منبع:
در محضر لاهوتیان، ج 2، ص 94؛ به نقل از در محضر افلاکیان، گروه تحقیقاتی الغدیر، انتشارات سلسله مهر، چاپ اول، 1388، ص 258.

آخرالزمان: وصف علمای آخرالزمان

در این مقاله قصد داریم تا برخی ویژگی های افرادی که در آخرالزمان عالمان غیر واقعی هستند را بیان کنیم.
عالم بی عمل
در روایتی رسول خدا(ص) دلشان از عالمان بی عمل روزهای آخرالزمان به درد می آید و می فرمایند:
«بعد از من پیشوایانی پدید می آیند که چون برفراز منبر قرار بگیرند سخنان حکمت آمیز می گویند، چون از منبر پائین آمدند نور حکمت و ایمان از آنها گرفته می شود، چنین دانشمندانی از مردار پلیدتر هستند.»(1)
 عالم فاسق و دروغگو
آدمی این روزها فتواهای جالبی از افراد به ظاهر عالم می شنود، حتماً شما هم چیزهایی در مورد نکاح جهادی به گوشتان خورده است. علمای جبهه ی النصره به زنان این اجازه را داه اند که برای تامین نیاز های جنسی سربازان، خود را در اختیار آنان قرار دهند.

«علمای آنها خائن و فاسق هستند، آنها و پیروان آنها، و آنانکه به سوی آنها می آیند و از آنها کسب نور می کنند، و آنانکه آنها را دوست می دارند، با آنها می نشینند و با آنها مشورت می کنند، بدترین مخلوقات روی زمین می باشند. فقهای آنها خائن هستند و ادعا می کنند که بر سنت و طریقه و آئین من می باشند ولی آنها از من بیزارند و من نیز از آنها بیزارم.»(2)

«فقها به دروغ و علما به شک و تردید تمایل نشان می دهند.»(3)

فتوای بدون علم
ولی نگران نباشید زیرا:
« هنگامی که قائم ما ظاهر شود، از کسانی که بدون علم فتوی داده اند انتقام می گیرد. وای بر آنها و پیروان آنها، آیا دین خدا ناقص بود که آنها تکمیل کردند؟! آیا در دین خدا انحرافی بود که آنها درست کردند؟! آیا مردم علاقه به انحراف داشتند که از او پیروی کردند؟! و یا او مردم را به راستی و درستی امر کرده و مردم مخالفت ورزیده اند؟! آیا رسول اکرم (ص) در آنچه به او وحی شده چیزی را فروگذار کرده که به او یادآوری کرده اند؟! و یا دین در عهد او کامل نبود و اینها تکمیل کردند؟! آیا پیامبری بعد از رسول اکرم (ص) آمده که از او پیروی کردند؟!»(4)

آنچه باید باشد
در مطلب گذشته بیان کردیم که عالم در دین اسلام از چه جایگاهی برخوردار است( برای مطالعه رجوع کنید به این مطلب ) اما ائمه(ع) علاوه بر بیان جایگاه علمای واقعی به وصف افراد به ظاهر عالم نیز پرداخته اند و عاقبت آنان را توصیف کرده اند.

برای مثال در احادیث بالا مشاهده کردیم که علما بر فراز منبر سخنانی می گویند که خود به آن عمل نمی کنند، امام صادق(ع) در این مورد می فرمایند: محققاً چون عالم به علم خود عمل نکند پند او از لوحه دلها بلغزد و فرو ریزد چنانچه قطره باران از روی سنگ صاف.(5)

و در مقابل علمایی که خائن و فاسق هستند، باید سخن امام علی(ع) در وصف عالم واقعی را یادآور شد که فرمودند: سفاهت و فریب در دل عالم نیست.

مجازات فتوای بدون علم در اسلام
مسئله ای که این روزها، خصوصاً در میان علمای سلفی و وهابی، زیاد به چشم می خورد فتوای بدون علم است که در احادیث این علما پرشکنجه ترین و معذب ترین مردم در روز قیامت(6) معرفی شده اند.

امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: مبادا گرد دو کار بگردی، هر کس هلاک شده به سبب آنها بوده است، مبادا برای خودت به مردم فتوی بدهی یا اینکه به چیزی که ندانی دینداری کنی.(7)

و رسول خدا(ص) نیز در این مورد می فرمایند: هر کس بدون علم فتوی دهد، فرشتگان رحمت و فرشتگان عذاب او را لعنت می کنند، و گناه همه کسانی که به فتوای او عمل کنند به گردن اوست.»(8)

هم چنین ایشان می فرمایند: اگر کسى فتوائى را اخذ کند که فتوى دهنده بدون آگاهى لازم ، آنرا صادر کند گناه مستفتى در عهده کسى است که به او فتوى داده است.(9)

پی نوشت:
1.       بشاره الاسلام صفحه 132 و الزام الناصب صفحه 195
2.       الزام الناصب ص 185
3.       همان، ص 207
4.       همان، ص 108
5.       اصول کافی، ص127
6.       المنیة المرید، ص128
7.       اصول کافی جلد 1، ص119
8.       وسائل الشیعه، جلد 18 صفحه 9
9.       کنزالعمال 10، ص193