درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

حضرت زینب(س)-مدح و مصیبت

السلام ای ملیکه ی دنیا

السلام ای شفیعه ی عقبی

السلام ای زلال تر از اشک

السلام ای مطهر والا

نوه ی دختری پیغمبر

نور چشمان سید بطحا

مثل آیینه ی تمام نما

روی تو شد خدیجه در زهرا

خوش به حال علی که گردیده

نام پاک تو زینت بابا

صد هزاران فرشته می خواهد

تا کشد ناز دختر مولا

بال جبریل بالش سر تو

سایه بان تو قامت طوبی

دور گهواره ات چه می بینم

لشگری صف کشیده از حورا

همه در نوبت اند تا گیرند

بوسه از زیر خاک پای شما

قدری آهسته وحی نازل شد

بر وجود مقدس طاها

کلیات کلام حق گردد

بی کم و بیش این چنین معنا

حضرت زینب(س)- ولادت و مصیبت

سلام بر من و اُمّ و اَب و برادر من

درود باد به ابنا و جدّ اطهر من

منم پیمبر خون خدای عزوجلّ

که وحی می دمد از نطق روح پرور من

مرا به تربیت حیدری کنار حسن

برای کرب و بلا پرورید مادر من

تنم سپر، سخنم ذوالفقار خشم علی

مصاف، بدر و احد، کوفه، شام، خیبر من

هماره بر گل روی عزیز زهرا بود

نگاه اول من تا نگاه آخر من

ز آفتاب قیامت اثر نمی ماند

اگر به حشر فتد سایه ای ز معجر من

منم پیمبر ثارالله و چهل معراج

به پیشباز بلا ثبت شد به دفتر من

کسی که بوسه به دستش زدی رسول خدا

نهاد بوسه به پیشانی منوّر من

نگاه نافذ بابا به صورتم میگفت

به حق که فاطمۀ دوم است دختر من

شب ولادتم آغوش خود گشود ز هم

به بر گرفت مرا همچو جان، برادر من

قسم به خون شهیدان، پیام خون خدا

رسد به گوش همه نسل ها ز حنجر من

حسین داشت بسی پاس احترام مرا

نمی نشست علمدار او به محضر من

جلال و عزت و عزم و ثبات و صبر و رضا

کنند خم سر تعظیم در برابر من

اگر چه حج من از مکه شد شروع ولی

سفر به کرب و بلا گشت حج برتر من

حسین کعبه شد و کربلا و کوفه و شام

شد این سفر عرفات و منا و مشعر من

حضرت زینب (س)- مدح

زینت آغوش زهرا دخت حیدر زینب است

گوشواره عرش را فرخنده خواهر زینب است

عصمت و شرم و حیا و صبر و تسکین و وقار

این همه اوصاف، اَلْحق جلوه‏گر در زینب است

هر زنی را در جهان فخر است از شوهر بلی

لیک این‏جا فخر عبداللّه‏ جعفر زینب است

آن‏که گفت از جان بلی بهر بلای کربلا

از پی ترویج دین تا شام محشر زینب است

آن‏که از روز ازل کردی اسیری را قبول

از پی اثبات دین آن نیک‏اختر زینت است

آن‏که از جور و جفای مشرکین یک‏روز دید

داغ نو داماد و عباس دلاور زینب است

آن‏که چون در قتلگه بالین شاه دین نشست

خواست تا جانش رود بیرون ز پیکر زینب است


حضرت زینب(س)- مدح

صبر را معنا و مفهومی به نام زینب است

احترام عشق هم از احترام زینب است

شهر بی میخانه و ساقی نباشد شهر عشق

نئشگان عشق را مستی زجام زینب است

فرش را تا عرش پیمودن نه کار هر کسی است

این مسافت هر چه باشد زیر گام زینب است

کیست زینب علم اول علم آخر پیش اوست

متن عاشورا مدون با پیام زینب است

کیست زینب در صواب شاهدان حق شریک

ثبت در اسناد عاشورا سهام زینب است

عشق یعنی سز فرازی سر شکستن پیش یار

شیوه از سر گذشتن در مرام زینب است

دستهایش بسته سر بشکسته مغرد چو شیر

وحشت حکام جور از انتقام زینب است

بغض زینب در گلو یعنی مهیب انفجار

انفجار نسلها با اهتمام زینب است

می زند فریاد فریادی که حیدر گونه است

ازدحام اهل کوفه از کلام زینب است

داوری بنگر که در بیدادگاه شهر شام

با حسین همدست گشتن اتهام زینب است

مشت را کرده گره با هیبت و احساس گفت

این حسین فرماده عالم امام زینب است

گرچه جایز نیست از بهر زنان امر جهاد

چادرو پوشش نمادی از قیام زینب است

افتخار سید خوش زاد می دانی ز چیست؟

افتخار او همین بس که غلام زینب است

گرچه بین بانوان زهرا مقام اول است

بعد زهرا رتبه برتر مقام زینب است

امام زمان (عج)­-مناجات

بیا به بال کبوتر ترانه بنویسیم

بهار را غزلی عاشقانه بنویسیم

به دشت روز، به دریا، به باوه ی خورشید

چکامه ای ز شرنگ شبانه بنویسیم

به روح باغ، به جنگل، به بی کرانه ی دشت

حکایتی ز غمی بی کرانه بنویسیم

به این بهانه که باری ز دوش برداریم

گلایه ای به کسی بی نشانه بنویسیم

به روی کاغذ دل با مرکب فریاد

شکایتی به خدای یگانه بنویسیم

بیا به آن که جهان در مدار قدرت اوست

ز زخم های تن و تازیانه بنویسیم

بیا حدیث غم تلخ خشک سالی را

فقط به صاحب نبض زمانه بنویسیم

در از نای شب بی فروغ هستی را

به آفتاب بلند آشیانه بنویسیم

به این امید که مهدی دوباره بر گردد

بیا به بال کبوتر ترانه بنویسیم