درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

هدایای شیعیان





حضرت صاحب‌الامر(ع) با دست‌خط مبارک خویش برای نائب اول خویش ـ محمد بن عثمان عمری ـ مرقوم فرمودند: ... اما اموال شما را نمی‌پذیرم مگر برای این که شما پاکیزه شوید. پس هر که می‌خواهد صله کند و هر که می‌خواهد قطع نماید که آنچه خداوند به ما عطا نموده بهتر از آن چیزی است که به شما داده است.
 اشاره:
همواره در طول تاریخ رسم شیعیان بر این بوده که بخشی از اموال خود را یا به معصومین(ع) تقدیم نموده یا در مسیر مورد نظر ایشان صرف می‌کرده‌اند و این اموال غیر از خمس و حقوق واجبی است که بر عهده آن‌ها بوده است. اکنون که ما در دورة غیبت کبری به سر می‌بریم هم‌چنان بسیارند شیعیان و عاشقانی که بخشی از اموال خود را در راه ترویج وتبلیغ دین و هرآنچه به ولی زمان حضرت مهدی(ع) مربوط می‌شود؛ چه در قالب جلسات و حلقه‌های وصل و چه انتشارات و امثال آن هزینه می‌کنند. آنچه در این جا ارائه شده مطلبی دربارة همین عمل است.
وظیفة هر مؤمن منتظری است که بخشی از دارایی خود را برای امام زمانش(ع) هدیه کند و هر سال نسبت به این عمل مداومت نماید. در این عمل شریف، غنی و فقیر و مرد و زن یکسانند؛ جز این که ثروتمند به مقدار تواناییش تکلیف دارد و فقیر به مقدار استطاعت خود. چنان که خداوند متعال فرموده است:
لایکلّف الله نفساً إلّا وسعها.1
خداوند هیچ کس را جز به مقدار توانش تکلیف نمی‌کند.
و یا این که در آیة دیگری بیان نموده:
لایکلّف الله نفساً إلّا ما آتیها.2
خداوند هیچ کس را جز به آنچه توانایی داده تکلیف نمی‌کند.
در روایات، اهل بیت(ع) صرف مال در راه امام زمان(ع) از مستحبات مؤکدی است که از آن‌ به عنوان «فریضه» تعبیر شده است. برای نمونه از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند:
هیچ چیز نزد خدا محبوب‌تر از اختصاص دادن درهم‌ها برای امام(ع) نیست. و به درستی که خداوند [یک] درهم را برای او [اهداکننده] در بهشت، مانند کوه احد می‌گرداند.
سپس آن حضرت(ع) فرمودند:
خداوند در کتابش فرموده است: «من ذا الذی یقرض الله قرضاً حسناً فیضاعفه له أضعافاً کثیرةً؛3 چه کسی است که به خداوند وامی نیکو دهد تا خدا [عوض] آن وام را چندین برابر، بسیار سازد.» به خدا سوگند که این در خصوص صلة امام است.4
هم‌چنین از ایشان نقل شده که فرمودند:
به درستی که خداوند،‌ آنچه را در اختیار مردم است، به دلیل نیاز به آن نخواسته بلکه هر حقی که خداوند دارد، از آن ولیّ اوست.5
از حضرت امام کاظم(ع) دربارة مفهوم آیة
من ذا الذی یقرض الله قرضاً حسناً فیضاعفه له و له أجرٌ کریمٌ؛6
کیست آن‌که به خداوند قرض نیکویی بدهد تا او آن را برایش چندین برابر سازد و به آن کس پاداشی گرامی عطا نماید.
فرمودند:
دربارة صلة امام نازل شده است.7
دربارة فضیلت این امر، روایت شده که یک درهم خرج کردن در راه حج، از یک میلیون درهم در غیر آن بالاتر است و یک درهم که به امام(ع) برسد،‌ مانند خرج کردن یک میلیون درهم در [راه] حج است.8
در روایات اهل بیت(ع) منظور از این آیة:
الذین یصلون ما أمر الله به أن یوصل؛9
کسانی که آنچه را خداوند به پیوستنش دستور داده، می‌پیوندند.
صلة امام در هر سال شمرده شده است کم باشد یا فراوان.
ائمة اطهار(ع) حکمت انجام این صلة مبارک را تزکیة شخص پرداخت‌کننده و تعالی بیان کرده اند و چنان‌چه شخصی گمان کند که امام(ع) به آنچه او می‌پردازد، نیاز دارد، به حیطة کفر وارد شده زیرا مردم نیازمند پذیرش صلة خویش از جانب امام(ع) هستند و نه بالعکس.10
نقل شده که امام صادق(ع) خطاب به شیعیان فرمودند:
صلة آل محمد(ص) را از اموالتان وامگذارید. هر کس غنی است، به مقدار مکنتش و هر کس فقیر است به مقدار فقرش. پس هر که می‌خواهد خداوند مهم‌ترین خواسته‌اش را برآورد، باید که آل محمد(ص) و شیعیانشان را به وسیلة آنچه از همه بیشتر به آن نیاز دارد، صله نماید.11
حضرت صاحب‌الامر(ع) با دست‌خط مبارک خویش برای نائب اول خویش ـ محمد بن عثمان عمری ـ مرقوم فرمودند:
... اما اموال شما را نمی‌پذیرم مگر برای این که شما پاکیزه شوید. پس هر که می‌خواهد صله کند و هر که می‌خواهد قطع نماید که آنچه خداوند به ما عطا نموده بهتر از آن چیزی است که به شما داده است.12

پی‌نوشت‌ها:

* با استفاده از: مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم(ع)، ج2، صص365ـ357.
1. سورة بقره (2)، آیة 286.
2. سورة طلاق (65)، آیة 7.
3. سورة بقره (2)، آیة 245.
4. کلینی، اصول کافی،‌ ج1، ص537.
5. همان.
6. سورة حدید (57)، آیة 11.
7. کلینی، همان،‌ج1، ص538.
8. کلینی، ‌فروع کافی، ج4، ص260، ح31.
9. سورة رعد (13)، آیة 21.
10. همان.
11. کلینی، فروع کافی، ج4، ص260، ح31.
12. طبرسی، الإحتجاج، ج2، ص281.

اصحاب حضرت مهدی(ع) برادران پیامبر(ص)

سخنرانی آیت‌الله العظمی وحید خراسانی

  درخصوص حضرت ولی عصر و صاحب الامر(ع) محرم غیب و امین اسرار خداوند متعال، به آنچه مورد رضایت خداوند است که در حق ایشان بیان شود، متوسل می‏شویم.

 بعضی از عباراتی که در شأن آن بزرگوار(ع) وارد شده، فهم و تصور اعماقشان دشوار است. مثل این فراز از دعای ندبه:
بنفسی أنت من عقید عزٍّ لایسامی.1
یعنی خدای متعال مقامی را به تو اعطا نموده که با آن مقام به قلة عزتی رسیده‏ای که هیچ کس را توان رسیدن به آن نیست، یا مقام هیچ کس نمی‏تواند با آن برابری کند.
درک این جمله، منوط به درک مفهوم امامت و درک این مطلب است که امام مهدی(ع) که امامت به او ختم می‏شود، کیست؟
 تمام عالم، منتظر وجود حضرت آدم و فرزندان او بود و سرّ آن در کلام خداوند متعال نهفته است که:
إنّى أعلم ما لاتعلمون.2
من چیزی را می‌دانم که شما نمی‌دانید.
و تمام بنی آدم منتظر نبوت و رسالت پیامبران بودند، زیرا رسالت پیامبران، تعلیم و تربیت بنی‏آدم و راهبری آنها تا رسیدن به نهایت کمالشان بود.
 و تمام پیامبران و رسولان و رسالت آنان، انتظار خاتم انبیاء(ص) بوده است؛ به دلیل اینکه تربیت انسان‌ها و رسیدن آنها به کمال فقط با رسالت آن بزرگوار محقق می‏شد و به ثمر می‏رسید.
 اما عجیب‏تر و بزرگ‌تر این است که خاتم پیامبران، خود به آمدن حضرت مهدی(ع)، خاتم امامان و تحقق دهندة اهداف رسالت، چشم دوخته بود.
 اگر این مسأله را بفهمی، خواهی فهمید ولی عصرو امام زمان، صلوات الله علیه، کیست.

امام زمان(ع) غیب مخصوص خداوند
 از امام صادق(ع) در مورد تفسیر این آیه سؤال شد:
الم٭ ذلک الکتاب لاریب فیه هدیً للمتّقین٭ الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلاة و مما رزقناهم ینفقون.3
الف، لام، میم. این است کتابی که در (حقانیت) آن، هیچ تردیدی نیست، (و) مایة هدایت تقواپیشگان است. آنان که به غیب ایمان می‌آورند، و نماز را برپا می‌دارند، و از آنچه به ایشان روزی نموده‌ایم انفاق می‌کنند.
آن حضرت(ع) در جواب فرمودند:
مراد از متقوّن، همان شیعیان حضرت علی(ع) هستند، و مراد از «غیب» همان حجت غائب(ع) است. و گواه آن فرمودة خداوند متعال است، که می‏فرماید:
و یقولون لولا أنزل علیه آیةٌ من ربّه فقل إنمّا الغیب لله فانتظروا إنّى معکم من‏المنتظرین.4و5
و [کافران] می‌گویند، چرا آیتی (نشانه‌ای) از پروردگارش، برای او نازل نمی‌شود؛ پس بگو همانا غیب مخصوص خداست، پس منتظر باشید که ما نیز از منتظران هستیم.
 در جایی که امام صادق(ع) اینگونه استدلال می‏کنند که نوابغ بشریت باید عقل خود را به کار بیندازند و در اعماق کلام آن حضرت به تفکر بنشینند، امام صادق(ع) در این مورد به کلام خداوند استدلال می‏کنند.:
و یقولون لولا أنزل...
 معنای این استدلال، این است که نزول آیه از سوی خداوند امری است قطعی و تحقق یافته، و خداوند به پیامبرش امر نموده است که منتظر آن باشد. و این، آیة مورد انتظار از غیب است و مختص به خداوند متعال؛
فقل إنّما الغیب لله.
بنابراین، به خاتم انبیاء، اولین شخصیت عالم وجود و عصارة خلقت و بعثت، امر شده است که مردم را به آیة غیب وعده دهد. آیه‏ای که به دست فرزند موعودش (ع) تحقق می‏یابد و به آنها بگوید:
إنّى معکم من المنتظرین.
 وجود عالم، از ابتدا تا انتها، در انتظار آمدن پیامبر خدا بود و او، خود، نیز در انتظار آمدن مهدی موعودش(ع). این است همان امام مهدی(عج) که تمامی آنچه دنیا آنرا از دست داده، در وجود او پیداست. او همان کسی است که تمام پیامبران از آدم تا خاتم، چشم به او دوخته‏اند.

یاران امام مهدی(ع)، برادران پیامبر
 این همان مقام بزرگ و منزلت عظیم است، که حدیثی معتبر، که هیچ شکی در سند آن نیست، برآن دلالت می‏کند؛ رسول خدا(ص)، خاتم الانبیاء و سید رسولان، منتظر نوادة خویش مهدی موعود(عج) است و دیدار اصحاب او را آرزو می‏کند و می‏فرماید:
چقدر دوست دارم برادران خود را ببینم.
و یا اینکه می‏فرمایند:
آه که چقدر مشتاق دیدن برادران خود هستم.
اصحاب به ایشان عرض کردند: آیا ما برادران شما نیستیم. فرمودند:
شما یاران من هستید، و برادرانم، کسانی هستند که هنوز نیامده‏اند.
اصحاب عرض کردند که: ای رسول خدا! چگونه آن دسته از امت خود را که هنوز نیامده‏اند، می‏شناسید؟ حضرت فرمودند:
اگر کسی در بین یک گله اسب، اسبی ممتاز و بی‏نظیر داشته باشد، آیا می‏تواند او را به راحتی بشناسد یا خیر؟
عرض کردند: بله، می‏تواند. سپس پیامبر(ص) فرمودند:
برادران من نیز در روز قیامت نوری دارند که آنها را از دیگران جدا می‏کند، و من پیش از آنها وارد حوض می‏شوم. و اما آگاه باشید که عده‏ای هم هستند که از کنار حوض من رانده می‏شوند، همچنان که شتر گمراه رانده می‏شود. آنها را خطاب می‏کنم: آیا شتاب نمی‏کنید، گفته می‏شود: آنها بعد از تو تغییر کردند و من می‏گویم: دور شوید، دور شوید.6

ماه رمضان، ماه امام زمان(ع) است

این، ماه رمضان است که به سوی شما می‏آید، ماه خداوند متعال، و ماه قرآن:
شهر رمضان الّذى أنزل فیه القرآن هدیً للنّاس و بینّاتٍ من الهدیٰ و الفرقان.7
ماه رمضان [همان ماه] است که در آن، قرآن فروفرستاده شده است، [کتابی] که مردم را راهبر، و [متضمن] دلایل آشکار هدایت، و [میزان] تشخیص حق از باطل است.
 ماه امام زمان(ع) است، که ملائکه در شب قدر، بر او نازل می‏شوند:
إنّا أنزلناه فی لیلة القدر٭ و ما أدریٰک ما لیلة القدر٭ لیلة القدر خیرٌ من ألف شهرٍ٭ تنزّل الملآئکة و الرّوح فیها بإذن ربهّم من کلّ أمرٍ.
ما آن [قرآن] را در شب قدر نازل کردیم. و از شب قدر، چه آگاهت کرد. شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است. در آن [شب] فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، برای هر کاری [که مقدر شده است] فرود می‌آیند.
 « الملائکة» دلالت بر جنس ملک و ملکوت دارد، و با آنها (ملائکه) «روح» نیز نازل می‏شود. روحی که در مقام و منزلت با تمام ملائکه برابری می‏کند. آری، آنها تمام امر را بر ولی امر نازل می‏کنند.
 در این ماه، اوقات خود را به امور بیهوده، سپری نکنید. بلکه اوقات خود را فقط در ذکر خدا بگذرانید. چرا که ماه، ماه خداست. همچنین وقت خود را با قرآن پر کنید، چرا که ماه، ماه قرآن است؛ و قسمت سوم وقت خود را نیز به امام زمان(ع) اختصاص دهید؛ در این ماه به گونه‏ای عمل کنید که اسم شما در دفتر او ثبت شود.

خادم امام زمان(ع) باشید
 خادم این و آن نباشید. آیا می‏خواهید خادم کسی باشید که با اندک قدرتی که به‌دست می‏آورد، خود و شخصیت و تعادل خود را فراموش می‏کند، بلکه خادم کسی باشید که خداوند به برکت وجود او، آسمان را از فرو افتادن بر زمین نگاه می‏دارد.
 قدر خودتان را بدانید و شخصیت والای خود را به قیمتی ارزان نفروشید. خود را به خدا بفروشید، به قرآن و، به صاحب الزمان(ع). انسان چگونه می‏تواند عاشق خدا شود، در حالی که عشق دیگری او را احاطه کرده است؟ یا چگونه می‏تواند عاشق صاحب الزمان(ع) شود، در حالی که عاشق کس دیگری، غیر از امام زمان(ع) است؟
 مزاج عشق بس مشکل پسند است
 قبول عشق بر طاق بلند است
 یعنی اینکه یکی از صفات عشق، تکبر آن است که در قبول عاشق حقیقی، بسیار سخت‏گیری می‏کند. هیچ‌گاه «عدم» را شریک «وجود» قرار ندهید و هیچ‌گاه معدوم را با موجود ترکیب نکنید.
 با وجود نور وارد تاریکی نشوید و خود را وقف امام زمان(ع) کنید. امام باقر(ع) به عبدالحمید واسطی فرمودند:
آیا فکر می‏کنی، کسی که خود را وقف خدای عزوجل کند، خداوند برای او هیچ گشایشی قرار نمی‏دهد؟البته. والله، خدا برای او فرج و گشایش قرار می‏دهد. خداوند رحمت کند بنده‏ای راکه خودش را وقف ما کند، خداوند رحمت کند بنده‏ای که امر ما را احیا نماید.
عبدالحمید می‏گوید، سؤال کردم: اگر قبل از درک حجت قائم(عج) بمیرم چه؟ فرمودند:
کسی که بگوید، اگر قائم آل محمد(ع) را درک می‏کردم، هر آینه، او را یاری می‏نمودم، مثل کسی است که در کنار او شمشیر می‏زند، بلکه مثل کسی  است که در رکاب ایشان به شهادت می‏رسد.3
اگر قدم به قدم، در این مسیر پیش بروید، شما از مخلصان هستید و نه مشرکان. به دو کلمه اکتفا کنید:
ـ حی و قیوم و منزهی که وجود عالم از اوست؛ و
ـ کسی که عالم وجود به خاطر اوست؛
که همان صاحب الزمان، ارواحناله الفداست. به غیر از این دو، چیز قابل ذکری وجود ندارد. اگر خودتان را وقف این دو نمایید، از مصادیق این حدیث شریف می‏شوید که از امام صادق(ع) نقل شده که ایشان فرمودند:
روزی رسول خدا(ص) در بین جمعی از اصحاب خود، دوبار فرمودند: «خدایا دیدار برادرانم را نصیبم کن.» اصحابی که دور حضرت بودند، گفتند: ای رسول خدا، آیا ما برادران شما نیستیم؟ حضرت فرمودند: خیر، شما یاران من هستید؛ و برادران من قومی هستند که در آخرالزمان به من ایمان می‏آورند در حالی که مرا ندیده‏اند. خدا اسامی آنها و پدران آنها را قبل از آنکه آنها را از صلب پدرانشان و رحم مادرانشان خارج نماید، به من آموخته است. آنها کسانی هستند که  پایداریشان بر دین خود، از راه روندة برخار مغیلان و از نگهدارندة آتش سوزان در دست بیشتر است. آنها در ظلمات، چراغ‌های هدایت‌اند و خداوند آنها را از هر فتنه‏ای در زمین پر از ظلمت نجات می‏دهد.10
این عبارت را پیامبر، دوبار فرموده‏اند، نه یک بار. این جمله، از کسی است که نفسش، نگاهش، کلامش با عالم وجود برابری می‏کند. اصحاب سؤال می‏کنند که آیا ما براداران شما نیستیم؟ می‏فرمایند: خیر، شما اصحاب من هستید و برادرانم غیر از شمایند.
 روح من فدای شما، ای صاحب‏الزمان(عج)، ای مرد خدایی! تو کیستی که شاگردان مکتب تو، کسانی که تو آنها را تربیت نموده‏ای، و خادمانی که شرف خدمت در حضور تو را دارند، به مقامی می‏رسند که برادران پیامبر به شمار می‏روند تا جایی‌که پیامبر آرزوی دیدار و گفت‌وگوی با آنان را دارد. چه سرّی در وجود تو نهفته است که از آن در وجودشان دمیده‏ای؛ ای غیب پنهان خداوند، و ای راز سربستة حق!
  این چه معدنی است، در وجود تو و این چگونه تربیتی است که آنها را دردینشان سرسخت‏تر از کسی قرار می‏دهد که در شب تار، تیغ‌های خار مغیلان دست او را می‏برند، اما او هیچ اعتنایی به آن نمی‏کند، یا سرسخت‏تر از کسی که آتش گداخته را در دست می‏گیرد و هیچ توجهی به سوختن دست خود ندارد؟ این چه درجه‏ای از ایمان است که سبب اشتیاق پیامبر به دیدار آنان شده است.
 آنها عصارة عالم خلقت و ثمر، درخت نبوت و امامت‌اند، کسانی که امام(ع) در غیبت خود، آنها را تربیت کرده است. کسانی که با صبر خود، امتحانات الهی را پشت سرگذاشته‌اند و به مقام برادری پیامبر نایل شده‌اند، که مقامی بس عظیم است و بعد از مقام معصومین(ع) قرار دارد. اگرچه این مقام آنها به درجة مقام اخوت امیرمؤمنان حضرت علی(ع) با پیامبر اکرم(ص) نمی‏رسد. آنها کسانی‏اند که با صبر خود و وقف خود برای خدا، و رسول او، و حجت او، به این مقام بلند دست یافته‏اند.

عصر غیبت، عصر آزمایش
 اینگونه است که عصر غیبت، عصر امتحان و آزمایش است. عصری است که در آن گوهرهای پنهان با انواع امتحانات الهی آشکار می‏شوند.
عبدالرحمان بن سیابه از امام صادق(ع) نقل کرد که ایشان فرمودند:
چگونه خواهد بود، حالتان وقتی که بی امام هادی و راهنما شوید؟ بعضی از بعضی دیگر تبرّی می‏جویند، در آن زمان است که از یکدیگر جدا شده، پالایش و غربال می‏شوید، و در آن هنگام «تمیّزون» (متمایز می‌شوید).
 و این، مرحلة نخست است که اشاره دارد به مرحله جدا شدن خبیث از طیّب.
 و مرحلة دوم، «تمحّصون» (پالایش می‌شوید)؛ مانند پالایش سنگ معدن، مثل طلایی که ذوب می‏کنند و سپس به آن موادی می‏افزایند تا ناخالصی‌هایش جدا شود.
 و مرحلة سوم، «تغربلون» (غربال می‌شوید)؛ مانند غربال کردن گندم، برای جداکردن گندم‌های تلخ و ضعیف که از غربال به پایین می‏افتند.
 در روایتی از شیخ طوسی است، که وقتی امام به این جا رسیدند، آن را سه بار مطرح کردند؛
لایکون فرجنا حتیّ تغربلوا ثمّ تغربلوا ثمّ تغربلوا، یقولها ثلاثاً، حتیّ یذهب الله تعالی الکدر ویبقی الصّفوّ.
فرج ما نخواهد رسید، مگر آنکه غربال شوید و غربال شوید و غربال شوید، تا جایی‌که خداوند متعال، آلودگان را از پاکان جدا نماید.
یعنی این غربال مؤمنان در نزدیکی زمان ظهور، سه بار اتفاق خواهد افتاد.11
و مرحلة غربال، سخت‏ترین این مراحل است.
 این همان راه و مسیری است که رسول خدا(ص) در امت خود انتظار آنرا دارد. و این همان تکامل است که خدای متعال با قوانین و سنت‏های خود در آزمایش امت‏ها، انبیا و امامان(ع) قرار داده است، تا درخت بشریت در سایة دولت عدل الهی به ثمر بنشیند. این از اسرار غیبت است که خدای متعال برای خاتم امامان، از عترت پیامبر(ص) تقدیر نموده است.
 این همان [امام] غایبی است که خداوند، او را مظهر غیب و شهادت خود قرار داده است. او در غیبت خود، مظهر غیب الغیوب است و وقتی که ظهور نماید، خداوند او را مظهر شهادت (احقاق کنندة هر حقی و باطل کنندة هر باطلی) قرار می‏دهد. این چه قدرتی است که خداوند به او عطا می‏کند، و به وسیلة او هر حقی را احقاق می‏کند، و هر باطلی را باطل می‏نماید.
 سلام خدا بر تو ای نهایت آرزوها؛
 المنتهیٰ إلیه مواریث الأنبیاء، ولدیه موجود آثار الأصفیاء، المؤتمن علی السّرّ، والولیّ للأمر.12
[کسی که] تمام مواریث پیامبران به او رسیده و آثار برگزیدگان نزد او می‌باشد؛ امین بر اسرار (الهی) و ولی امر (پروردگار).
فرازی از میراث‌های انبیاء را بخوانید تا خبرش را دریابید؛ و در آن باره خداوند می‏فرماید:
و إذ قال ربّک للملآئکة إنّى جاعلٌ فى الأرض خلیفةً قالوا أتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدّما‏ء و نحن نسبّح بحمدک و نقدّس لک قال إنّى أعلم ما لاتعلمون٭ و علّم آدم الأسماء کلّها ثمّ عرضهم علی الملآئکة فقال أنبئونى بأسماء هؤلآء إن کنتم صادقین.13
و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در زمین، جانشینی خواهم گماشت، [فرشتگان] گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن فساد انگیزد و خون‌ها بریزد؟ و حال آنکه ما با ستایش تو، [تو را] تنزیه می‌کنیم و به تقدیست می‌پردازیم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید. و [خدا] همة [معانی] نام‌ها را به آدم آموخت، سپس آنها را برفرشتگان عرضه نمود و فرمود: اگر راست می‌گویید، از اسامی اینها به من خبر دهید.
 سپس این  امر به صحیفه‏های آدم و ادریس و نوح، پیراهن ابراهیم، عصای موسی، انگشتر سلیمان، کمال موسی و جلال و شکوه عیسی و صبر ایوب می‏رسد و ادامه می‏یابد تا به میراث حضرت محمد(ص) که همان قرآن منزل است، می‏رسد.
سلام بر تو ای حافظ اسرار پروردگار جهانیان، سلام بر تو یابن رسول الله، ما به تو ظلم کردیم؛ ما به شما اهل بیت(ع) ظلم کردیم، در حالی‌که هرچه ما داریم از شماست، به برکت وجود شما اهل بیت، خلایق روزی داده می‏شوند و به برکت وجود شما زمین و آسمان ثبات دارند. ما شعار خدمت به شما را سر دادیم، اما بیشتر از آنکه در خدمت شما باشیم، کمر به خدمت دیگران بستیم، بلکه ما به شما بی‏احترامی کردیم.
 اما کرم شما اهل بیت(ع)، حد و مرز ندارد، بابت گذشتة ما، عفو خود را شامل حالمان کنید و عنایت خود را شامل حالمان کنید تا خدا ما را برای خدمت به شما، در باقیماندة عمر قبول فرماید. ما امیدواریم که چشم عنایتی به ما بیفکنید، از آن نگاه‌هایی که دنیا را متحول می‏کند. تو همان کسی هستی که به‌وسیلة او:
 أشرقت الأرض بنور ربّها.14
و زمین به نور پروردگارش روشن گردد.
پس چه می‏شود اگر تاریکی‏های وجود ما را به روشنایی خود بزدایی؟ و تو همان کسی هستی که خدای عزوجل درباره‏اش فرموده است:
إعلموا أنّ الله یحیى الأرض بعد موتها.15
بدانید، همانا خداوند زمین را پس از مرگش، زنده می‌گرداند.
پس با آنچه خدای متعال به تو ارزانی داشته، قلب‌های ما را زنده کن.
 پروردگارا! بر خلیفه و حجت خود درود فرست، به اندازه‏ای که در حیطة علم توست، درودی بی‏پایان، تا تداوم ملک تو، و ما را از اعوان و انصار و شیعیان و پیروان او قرار بده.
 و آخر دعوانا أن الحمدلله ربّ العالمین.

 
پی‏نوشت‏ها:

٭ این سخنرانی در تاریخ 14 شعبان 1420 ق. ایراد شده است؛ متن عربی برگرفته از: الحقّ المبین فی معرفة المعصومین، علی کورانی
1. محدث قمی، مفاتیح الجنان، دعای ندبه.
2. سورة بقره(2)، آیة 30.
3. سورة بقره(2)، آیة 3ـ1.
4. سورة یونس(10)، آیة 20.
5. شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 340؛ نیز تأویل الآیات، ج 1، ص 31.
6. صفار، بصائر الدرجات، ص 104 و در صحیح مسلم النیسابوری: ج1، ص150.
7. سورة بقره(2)، آیة 185.
8. سورة قدر(97)، آیة 4ـ1.
9. المحاسن البرقی: ج1، ص173.
10. صفار، همان، ص 104؛ عباس بن معروف از طریق نجاشی و او از طریق حماد بن عیسی، و او از کسانی است که و حمادبن عیسس از ابی الجارود، به توفیق شیخ مفید(ره) مورد وثوق است، و او نیز از ابوبصیر، نقل کرده‏اند.
11. الامامة و التبصرة، ص130؛ نیز: شیخ‌ طوسی، الغیبة، ص 339 ؛  قرب الأسناد، ص 369؛ کلینی،  اصول کافی، ج1، ص370 و ج8، ص67.
12. محدث قمی، همان، زیارت حضرت صاحب‌الأمر(ع).
13. سورة بقره(2)، آیة 30ـ31.
14. سورة زمر(39)، آیة 69.
15. سورة حدید(57)، آیة 17.
 

آیا ما خود را برای آن روزگار آماده ساخته ایم؟

تحقق انقلاب عظیم حضرت مهدی(عج) به عنوان بزرگ ترین تحولی است که بشر در حیات خود خواهد دید. این واقعه بزرگ بر پایه هایی استوار است که از مهم ترین آنها فراهم آمدن یاران، همراهان وهمرزمانی است که تا پای جان برای اجرای اهداف آن حضرت از پای ننشینند.‍
بازشناسی این عوامل ما را به شناخت آن حکومت سترگ نزدیک تر خواهد کرد. آنگاه خویشتن را با آن شرایط و ویژگیها محک خواهیم زد و از خود خواهیم پرسید: آیا ما خود را برای آن روزگار آماده ساخته ایم؟ شاید آن روز، همین فردا باشد. با فهم این ویژگیها درخواهیم یافت که پای رفتن این راه را داریم یا خیر؟ و در آن روز موعود و در هنگامه نبرد حق با باطل در کدامین جبهه قرار خواهیم گرفت؟
با گذری در بوستان کلام معصومان(ع) این ویژگیها به خوبی فراروی ما قرار خواهد گرفت. برخی از ویژگیهای یاران آن موعود امتها از این قرار است:

1- شناخت پروردگار
خداوند متعال فلسفه اساسی آفرینش انسانها را عبادت و بندگی معرفی فرموده است. در آنجا که می فرماید: (و ما خلقت الجن والانس الالیعبدون)1 «جن و انس را جز برای اینکه عبادت کنند خلق نکردم.»
این مهم، زمانی حاصل می گردد که شناخت نسبت به آن ذات مقدس فراهم آید. پس ازشناخت خداوند است که راه رشد، هموار و موانع برطرف می شود.
یاران امام مهدی(عج) از جمله کسانی هستند که خداوند را آن گونه که شایسته است می شناسند. حضرت علی(ع) این شناخت والای خداوند را در ایشان این گونه وصف فرموده است:
«رجال مومنون عرفوا الله حق معرفته و هم انصارالمهدی فی آخر الزمان، 2 مردانی مومن که خدا را چنان که شایسته است شناخته اند و آنان، یاران مهدی (ع) در آخرالزمانند.»
امام صادق (ع) ششمین ستاره فروزان سپهر ولایت، قلبهای آنان را بسان پولاد دانسته می فرماید:
«... رجال کان قلوبهم زبر الحدید لایشوبها شک فی ذات الله اشد من الحجر...، 3 آنان مردانی اند که دلهایشان گویا پاره های آهن است. هیچ تردیدی نسبت به خداوند قلبهایشان را نیالاید و ]قلبهایشان[ از سنگ استوارتر است.»

2- شناخت امام زمان (ع)

اگرچه شناخت امام در هر زمان بر پیروان لازم و ضروری است، ولی آنچه که شناخت رهبر آخرین را از اهمیتی دو چندان برخوردار می سازد، شرایط ویژه او است. ولادت پنهان، زیست پنهان، امتحانات سخت و دشوار، برخی از این ویژگی هاست.
یاران امام مهدی (ع) امام خویش را به بهترین وجه می شناسند و این شناخت آگاهانه در تمامی وجودشان رسوخ کرده است؛ بنابراین یار او شدن بدون شناخت آن بزرگوار امکان پذیر نخواهد بود.
در روایات فراوانی بیان شده است:
«...من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه ؛ 4 هر که بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلی خواهد مرد.»
همچنین امام صادق (ع) فرمود:
«... اعرف امامک فاذا عرفته لم یضرک؛ تقدم هذا الامر ام تاخر... فمن عرف امامه کان کمن هو فی فسطاط القائم (ع)؛ 5 امام خویش را بشناس، پس وقتی او را شناختی پیش افتادن و یا تاخیر این امر ]ظهور[ آسیبی به تو نخواهد رساند... پس هر آن کس که امام خویش را شناخت، مانندکسی است که در خیمه قائم (ع) باشد.»
اگرچه حضرتش در پس پرده غیبت است، ولی هرگز جمال وجودش برای انسانهای مهدی صفت پنهان نبوده است.
اگر معرفت به آن حضرت نباشد دیدن ظاهری ایشان نیز سودی در بر نخواهد داشت. کم نبودند کسانی که همواره جمال دلنشین پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) را زیارت می کردند، ولی بهره معرفتی چندانی از آن اسوه های آفرینش نبردند.
امام صادق (ع) فرمود:
«و من عرف امامه ثم مات قبل ان یقوم صاحب هذا الامر کان بمنزله من کان قاعدا فی عسکره لابل بمنزله من قعد تحت لوائه؛ 6 هر آن کس که امامش را شناخت و قبل از قیام صاحب این امر (امام زمان ع) از دنیا رفت، بسان کسی است که در سپاه آن حضرت، خدمتگزاری خواهد کرد؛ نه، بلکه مانند کسی است که زیر پرچم آن حضرت است.»
بنابراین اگرچه شوق دیدار آن حضرت و سعادت دیدنش از اهمیت بسیاری برخوردار است ولی از آن مهم تر شناخت و معرفت ایشان است که حاصل آن، ارتباط روحی و سنخیت با آن امام همام است. به یقین اگر کسی به وظیفه و تکلیفی که خداوند متعال برایش تعیین فرموده عمل کند، خود آن بزرگوار به دیدنش خواهد رفت؛ چنان که در طول همه سالهای غیبت چنین بوده است.
امام صادق(ع) در کمال تاکید، شیعیان را به شناخت خداوند، پیامبر و حجتهای الهی فراخوانده، از جمله دعاهای دوران غیبت را اینگونه توصیف فرموده است:
«اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک، اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی؛ 7
بارالها! خود را به من بشناسان که اگر خودت را به من معرفی نکنی پیامبرت را نشناسم. بارالها! پیامبرت را به من معرفی کن که اگر پیامبرت را به من معرفی نکنی حجتت را نشناسم، بارالها حجتت را به من معرفی کن که اگر حجتت را به من معرفی نکنی از دین خود گمراه شوم.»
این دعا علاوه بر امام صادق(ع) از نواب اربعه نیز نقل شده که احتمال دارد ایشان از خود حضرت مهدی(ع) نقل کرده باشند. 8
3-اطاعت محض از خداوند و اولیای او
پس از شناخت خداوند و امام زمان(ع) و اعتقاد به آنان باید این شناخت و اعتقاد را عملی کرد و تبلور حقیقی آن در اطاعت محض از آن انوار پاک است.
همسوکردن رفتارها، نیتها و جهت گیریها طبق خواست رهبر الهی از مهم ترین ویژگیهای رهروی راستین است و این صفت به خوبی در یاران امام مهدی(ع) وجود دارد.
شایان توجه اینکه اگر کسی در مرحله شناخت، در حد ممکن معرفت کسب نمود، در مرحله اطاعت دچار تردید نخواهد شد؛ حال آنکه اگر کسی در آن مرحله دچار تردید و یا نقصان معرفتی شد، در مرحله اطاعت هرگز پیرو خوبی نخواهد بود.
در قرآن کریم اطاعت از امام، همسنگ اطاعت از خداوند و پیامبر او شمرده شده است؛ آنجا که خداوند می فرماید:
(اطیعواا...واطیعوا الرسول و اولی الامر منکم)؛ 9 «از خداوند و رسول و صاحب امرتان اطاعت کنید.»
اگرچه امروزه حضرت مهدی(ع) در پس پرده غیبت است، اما اراده و فرمانش را باید گردن نهاد؛ چرا که اگر کسی اکنون از دستورات آن حضرت اطاعت کرد در زمان ظهور نیز چنین خواهد بود.
رسول گرامی اسلام(ص) در این باره فرمود:
«طوبی لمن ادرک قائم اهل بیتی و هو مقتد به قبل قیامه یتولی ولیه و یتبرا من عدوه و یتولی الائمه الهادیه من قبله اولئک رفقائی و ذوو ودی و مودتی و اکرم امتی علی؛ 10 خوشا به حال کسی که، قائم اهل بیت را درک کند؛ حال آنکه پیش از قیام او نیز پیرو او باشد. با دوست او دوست و با دشمن او دشمن [و مخالف] و با رهبران و پیشوایان هدایتگر پیش از او نیز دوست باشد. اینان همنشین و دوستان من و گرامی ترین امت من در نزد من هستند.»
4-احترام خالصانه
از آنجایی که امام حقی بزرگ برگردن پیروان دارد، خداوند متعال احترام او را بر مردمان لازم فرموده است. از اینرو هر آنچه مایه بزرگداشت او می شود از سوی یاران آن حضرت انجام می گیرد. ایشان این روحیه را در زمان غیبت در خود ایجاد نموده اند تا در زمان ظهور نیز همواره در تمامی امور، احترام آن حضرت را پاس دارند.
ائمه معصومین(ع) که معلم انسانهایند، هرگز از این مهم غفلت نکرده و عظمت شأن آخرین معصوم (ع)، آنها را به تکریم و احترامی مثال زدنی وا داشته است.
وقتی «دعبل خزاعی» قصیده ای غراء برای امام علی بن موسی الرضا(ع) خواند- که در ابیاتی از آن به حضرت مهدی (ع) اشاره شده بود. حضرتش به احترام ذکر نام مقدس ایشان، متواضعانه برخاسته، دست بر سر نهاد و برای فرج قائم آل محمد(ع) دعا فرمود. راوی این عمل ارزشمند امام رضا(ع) را این گونه وصف کرده است.
«فوضع الرضا(ع) یده علی راسه و تواضع قائماً و دعی له بالفرج؛ 11 حضرت رضا(ع) دست خود را بر سرش قرار داد و در حالی که ایستاده بود تواضع کرد و برای فرج او [امام زمان(ع)] دعا کرد.»
به راستی کسی که از احترام اندکی به صورت برخاستن هنگام شنیدن نام آن حضرت کوتاهی می کند، چگونه می تواند در عصر ظهور به تکریم آن حضرت بپردازد و از جان خود بگذرد؟!
مناسب است درباره احترام به آن حضرت بیشتر بخوانیم.
از امام صادق(ع) سؤال شد: «چرا به هنگام شنیدن نام «قائم» لازم است برخیزیم!» آن حضرت فرمود: «آن حضرت، غیبت طولانی دارد و این لقب یادآور دولت حقه آن حضرت و ابراز تأسف بر غربت اوست و لذا آن حضرت از شدت محبت و مرحمتی که به دوستانش دارد به هر کس که حضرتش را به این لقب یاد کند نگاه محبت آمیز می کند. از تجلیل و تعظیم آن حضرت است که هر بنده خاضعی در مقابل صاحب عصر خود هنگامی که مولای بزرگوارش به سوی او بنگرد از جای برخیزد، پس باید برخیزد و تعجیل در فرج امر مولایش را از خداوند مسئلت نماید.»12
علاوه بر حکمت یاد شده، آمادگی افراد در هر آن، برای قیام، و مبارزه و جهاد در راه تحکیم عدالت اجتماعی، و حفظ حقوق انسانها واجد اهمیتی بسزاست.
انسان منتظر که زمینه ساز ظهور درعصر غیبت است، باید همواره دارای چنین هدفی باشد و در راه تحقق آن به گونه های مختلف بکوشد و تا آنجا این آمادگی را داشته باشد و ابراز دارد، که هرگاه نام پیشوای قیام (قائم) ذکر می شود به پا خیزد و آمادگی همه جانبه خویش را نشان دهد و این آمادگی را همیشه به خود و دیگران تلقین و تحکیم کند13.
5 -انتظار راستین
انتظار راستین که اساس شخصیت یاران امام مهدی را شکل می دهد، پیشینه ای بس دراز و طولانی در تاریخ شیعه دارد.
آخرین فرستاده الهی بانگ برآورده و انسانها را به روزگاری سراسر نور نوید داده و فرموده است: «لا تذهب الدنیا حتی یلی امتی رجل من اهل بیتی یقال له المهدی؛ 14 دنیا به پایان نرسد مگر اینکه امت مرا مردی از اهل بیت من رهبری کند که به او مهدی گفته می شود.»
و اکنون قرنها از آن بانگ ملکوتی می گذرد، ولی همچنان طنین دلنشین و امیدبخش آن در گوش انسانهاست. و این بشارت بزرگ زندگی مردمان را در عصر بلند انتظار با تاریخی روشن از نمودها و جلوه های فکری و عملی روز به روز به آن دروازه روشنایی نزدیک تر می سازد.
و آنچه در این رهیافت از ارزشی بس بلند برخوردار است زمینه سازی برای ایجاد آن حکومت موعود است؛ اگر چه زمان برپایی آن از اسرار الهی و تنها در حیطه اراده خداوند است. انتظار به معنای چشم به راه بودن و درنگ کردن به امید پیشامدی خاص و به بیان دیگر کیفیتی است روحی که موجب به وجود آمدن حالت آمادگی برای آنچه انتظار دارند می شود؛ و ضد آن یأس و نا امیدی است.
این اندیشه در فرهنگ مهدویت بیش از هر چیز، مشتمل بر عنصر خوشبینی نسبت به جریان کلی نظام طبیعت و سیرتکاملی تاریخ و اطمینان به آینده و طرد عنصر بدبینی نسبت به پایان کار بشر است که طبق بسیاری از نظریه ها و فرضیه ها فوق العاده تاریک و ظلمانی است.
امید و آرزوی تحقق این نوید کلی جهانی انسانی، در زبان روایات اسلامی، «انتظار فرج» خوانده شده و از جمله عبادات، بلکه برترین آنها شمرده شده است.
پیامبر اکرم و ائمه معصومین (ع) بر انتظار آن روز موعود، و لحظه شماری در فرا رسیدن آن حکومت حق- که تنها به دست آن حضرت تشکیل می گردد- تأکید فراوانی نموده و آن را از اصول اساسی دینداری شمرده اند و پاداشهای بزرگی برای منتظران بیان فرموده اند.
از همین رو، علمای بزرگ، انتظار ظهور منجی را یکی از وظایف مهم مردم در عصر غیبت و عنصری اساسی در زمینه سازی و حفظ روحیه مناسب برای درک زمان ظهور ذکر کرده اند. و همواره مؤمنان را به رعایت این وظیفه خطیر با گفتار و کردار وا می داشتند.
در باب انتظار فرج و ارج و اهمیت آن احادیث فراوانی از پیشوایان معصوم (ع) روایت شده است.
رسول گرامی اسلام (ص) در این باره فرموده است:
«افضل اعمال امتی انتظار الفرج من الله عز وجل؛ 15 برترین کارهای امت من انتظار فرج از خدای عزیز و جلیل است.»
بدون هیچ توضیحی توجه خوانندگان محترم را به کلمه «اعمال» یعنی «کارها» در روایت جلب می نماییم که آن حضرت، انتظار را عمل و کار دانسته است و نه سکون و بی کاری. این فرمایش پیامبر اکرم (ص) را تا حدودی امام صادق (ع) تبیین فرموده است:
«من سره ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر فان مات وقام القائم بعد کان له من الاجر مثل اجر من ادرکه فجدوا و انتظروا هنیئا لکم ایتها العصابه المرحومه 16 هر کس که خوشحال می شود که از یاران قائم(عج) باشد باید منتظر باشد و با پرهیزگاری و اخلاق نیکو عمل نماید و با چنین حالی منتظر باشد که هرگاه بمیرد و پس از مردنش قائم(عج) به پا خیزد، پاداش او همچون کسی خواهد بود که دوران حکومت آن حضرت را درک کرده باشد، پس بکوشید و منتظر باشید. گوارایتان باد ای گروه رحمت شده!»
6- آمادگی برای خدمت به حضرت مهدی(عج)
آنان که وجودشان سرشار از عشق خداوند و اولیای اوست، اگر عصر ظهور را درک کنند بزرگ ترین افتخارشان خدمت به ساحت بلند مهدی آل محمد(ص) خواهد بود.
شاید باورکردن این سخن بسی مشکل نماید که رئیس مذهب شیعه، همو که هزاران دانشمند، زانوی ادب و دانشجویی در محضر کلامش بر زمین می نهادند و همو که شاگردان مکتبش عقابان تیزپرواز آسمان اندیشه و علم بودند، آنگاه که نام آخرین ذخیره الهی نزدش برده می شد با حسرتی برآمده از عمق جان و آرزویی بی مانند آهی از نهاد بر می آورد و می فرمود:
«لو ادرکته لخمدته ایام حیاتی17 اگر او را درک کنم تمام روزهای زندگانی ام خدمتگزار او خواهم بود.»
هر کس بخواهد در آن روزگار به خدمت حضرتش نصیب گردد باید هم اکنون در دوران غیبت، خدمت به آن حضرت و یاران او را سرلوحه کارهای خود قرار دهد.
بی تردید خادمان دوران ظهور، همان خادمان دوران غیبتند.
پس منتظر راستین و علاقه مند به حضرت مهدی(عج) باید تمامی لحظه های زندگی خود را سرشار از خدمت به او و راه و هدفش سپری نماید.
7- خودسازی و دیگر سازی
یکی از ویژگیهای یاران امام مهدی(عج) در عصر غیبت خودسازی و مواظبت بر رفتار خویش است که در پی آن، جامعه و دیگران نیز به این جهت متمایل خواهند شد.
شکی نیست که دینداری در عصر غیبت حضرت مهدی(عج) از هر زمانی دیگر بسی مشکل تر و طاقت فرساتر است.
حضرت امام صادق(ع) سختی این دوران را این گونه تصویر نموده اند:
«ان لصاحب هذا الامر غیبه المتمسک فیها بدینه کالخارط للقتاد ثم قال هکذا بیده و فایکم یمسک شوک القتاد بیده ثم اطرق ملیا ثم قال: ان لصاحب هذا الامر غیبه فلیتق الله عبده و لیتمسک بدینه18 صاحب این امر، غیبتی دارد که در آن هر کس از دین خود دست بر ندارد همانند کسی است که با کشیدن دست خود به ساقه قتاد ]که بوته ای تیغدار است[ خارهای آن را بسترد، پس کدام یک از شما با دست خود تیغهای قتاد را نگه می دارد؟»
سپس آن حضرت مدتی سر به زیر افکنده فرمود: صاحب این امر دارای غیبتی است؛ پس بنده خدا باید پرهیزگاری و تقوا پیشه کند و به دین خود تمسک جوید.»
اگرچه آزمایشهای دینی برای همه ایمان آورندگان در همه زمانها، قانون الهی است؛ اما در عصر غیبت تمامی عوامل دست به دست هم داده این آزمایش را به کمال خود رسانده است. در این دوران است که نگهداشت دین، بسیار دشوار است و بیشترین مردم به انگیزه های گوناگون ایمان خویش را در زندگی از دست می دهند.
گسترش زمینه های ناباوری، افزایش انگیزه های انحراف و گریز از دین، ستیزه جوییهای دشمنان با دینداران و دینداری، از مهم ترین عوامل این آزمایش است. آنان که در این گردابهای ترسناک، دین خود را حفظ کنند از شأن و رتبه ای بس رفیع برخوردار خواهند بود. پیامبراکرم(ص) فرمود:
«یا علی واعلم ان اعجب الناس ایماناً و اعظمهم یقیناً قوم یکون فی آخر الزمان لم یلحقوا النبی و حجب عنهم الحجه فامنوا بسواد علی بیاض؛ 19 ای علی! بدان که شگفت انگیزترین مردم از جهت ایمان و عظیم ترین آنها از روی یقین، مردمی اند که در آخرالزمان خواهند بود، پیامبر را ندیده اند و حجت (امام«ع» ) نیز از آنان محجوب است، اما به سیاهی که بر سفیدی رقم خورده است ایمان آورده اند.»
انسان در این دوران برخلاف دوران معاصر پیامبر(ص)، از تمامی دریافتهای حسی نسبت به پیامبر و امام(ع) دور است و تنها براساس درک عقلی و تاریخی، پیامبر(ص) و پیشوایان معصوم را می شناسد و به رسالت و امامت ایشان ایمان می آورد.
امام سجاد(ع) در این باره می فرماید:
«یا ابا خالد ان اهل زمان غیبته القائلین بامامته و المنتظرین لظهوره افضل من اهل کل زمان لان الله تبارک و تعالی اعطاهم من العقول و الافهام و المعرفه ما صارت به الغیبه عندهم بمنزله المشاهده ، و جعلهم فی ذلک الزمان بمنزله المجاهدین بین یدی رسول ا...(ص) بالسیف، اولئک المخلصون و شیعتنا صدقاً، والدعاه الی دین الله عزوجل سراً وجهراً، 20 ای اباخالد، مردم زمان غیبت آن امام که به امامت او معتقدند و منتظر ظهور اویند، از مردم هر زمانی برترند؛ زیرا خدای متعال عقل و فهم و معرفتی به آنها عطا فرموده که غیبت نزد آنان به منزله مشاهده است و آنان را در آن زمان به مانند مجاهدان پیش روی رسول خدا(ص) که با شمشیر به جهاد برخاستند قرار داده است. آنان مخلصان ]حقیقی[ و شیعیان راستین ما و داعیان به دین خدای متعال در نهان و آشکارند.»
موفقیت در این آزمایش، نیازمند بینشی است که انسان دیندار در پرتو آن بتواند در برابر تحریفها و شبهه ها و تردیدها رویکرد دینی خود را حفظ نماید و با هیچ یک از عوامل انحراف، خلوص دینی و دینداری را در فکر و عمل از دست ندهد.
اگر چنین شد، مصداق این فرمایش رسول گرامی اسلام(ص) خواهد بود که فرمود: «به زودی پس از شما، کسانی می آیند که یک نفر از آنان پاداش پنجاه نفر از شما را دارد.» گفتند: «ای رسول خدا، ما در جنگ بدر و احد و حنین در رکاب شما جهاد کردیم و درباره ما آیه قرآن نازل شده است.»
پیامبر اکرم (ص) فرمود: «اگر آنچه از آزارها و رنجها که بر آنان می رسد، بر شما آید،بسان آنان شکیبایی نخواهید داشت.» 21
پایداری بر دین در روزگار غیبت به تحمل سختیها، محرومیتها و تنگناهای مادی خلاصه نمی شود؛ بلکه تحمل فشارهای سخت روحی و معنوی نیز، بر آنها افزوده می گردد. و چنانچه دینداری با صبر و شکیبایی درست و آگاهانه توأم نباشد به تدریج ناامیدیها روی می آورد و باور را از روح و فکر برمی دارد.
بنابراین منتظر راستین باید که زمینه ساز صادق ظهور باشد و اگر چنین بود، داشتن ویژگیهای فوق پاره ای از خصوصیات او خواهد بود.
خدامراد سلیمیان

پی نوشت:

1- ذاریات/ .56
.2 بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج 57، ص .229
.3 پیشین، ج 52، ص .307
.4 کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج 2، ص .409
.5 غیبت نعمانی، ص .331
.6 اصول کافی، کلینی، ج 1، ص .371
.7 کافی، کلینی، ج1، ص337؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص342؛ غیبت نعمانی، ص.166
.8ر.ک: کمال الدین، ج2، ص.512
.9 نساء/.59
10-کتاب الغیبه ، شیخ طوسی، ص456؛ کمال الدین و تمام النعمه ، ج1، ص.286
.11 منتخب الاثر، صافی گلپایگانی، ص 640، ح .3
.12 پیشین، ح .4
.13 خورشید مغرب، محمدرضا حکیمی، ص .264
14-کمال الدین و تمام النعمه، ص 644، ح .3
15-همان.
16- غیبت نعمانی، ص 200، ح.16
17- پیشین، ص .245
18- کافی، ج1، ص .335
19- غیبت نعمانی، ج 1، ص 288، ح .8
20- پیشین، ج 1، ص 319
21- کتاب الغیبه، ص 456 .

منتظران حقیقی امام عصر (عج)

مرحوم حاج میرزا محمدتقی موسوی اصفهانی»، در کتاب شریف «مکیال المکارم» که در آن براساس احادیث گوناگون وظایف منتظران را برشمرده است، موردی دارد که واقعاً تکان دهنده است. ایشان می نویسد ازجمله وظایف منتظران، توبه واقعی و بازگرداندن حقوق مردم به آنان است. یعنی حتی آن توبه ای که بدون پس دادن حقوق ضایع شده مردم به آنها باشد، مورد پذیرش نیست و نمی تواند ما را در زمره منتظران قرار دهد. درهای رحمت الهی، هیچگاه به روی کسانی که از روی غفلت، به راه ناصواب رفته اند بسته نیست. کسانی که می خواهند برگردند، می توانند با اداکردن حقوق مردم و باتوبه واقعی، خود را در صف منتظران حقیقی آقا امام زمان(عج) قرار دهند. من خود را مکلف می دانم که صدای حضرتش را به همگان برسانم که ای مردم بیایید و در صف منتظران من قرار گیرید، بیایید و با احقاق حقوق ضایع شده دیگران، با تأسی به پرهیزگاری و ورع، با دوری از گناهان، با صرف مال در راه هایی که سود آن به مسلمانان برسد، باکوشش در ادای حقوق برادران دینی، با قرائت قرآن و نماز، با شاد کردن دل شیعیان، با خدمت به مردم مرا یاری کنید تا من از شما راضی شوم.


خدا را گواه می گیرم که من راه های تقرب به آن حضرت را آشکارا بیان کردم و از هرکس که این مطالب را بخواند، پیمان می گیرم که آن را به دیگران منتقل کند.»
وظایف منتظران حقیقی امام عصر(عج) سنگین است و از عهده هر کسی ساخته نیست. به همین دلیل است که گفته شده عدد منتظران حقیقی حضرت حجت(عج) از عدد آنان که داعیه انتظار و یاوری حضرتش را دارند، بسیار کمتر است.

«دکتر محمد رهایی»، از مدرسان دروس حوزوی در باب وظایف منتظران می گوید: «وظایف منتظران را در چند دسته مختلف می توان تقسیم بندی کرد». بزرگان ما تا 80مورد از وظایف منتظران را از متون اخبار و روایات و احادیث استخراج کرده اند که بخشی از آنها، وظایف تعبدی است. مثل شناخت وجود شریف امام که این شناخت، خودش بحث بسیار مفصلی دارد و اگر کسی بخواهد همین یک وظیفه را بدرستی انجام دهد، باید عمرش را در پای آن بگذارد. یا مواردی مثل رعایت مراتب ادب نسبت به اسماء شریف آن حضرت یا محبت خاص داشتن نسبت به آن حضرت و یا محبوب ساختن آن عزیز در نزد مردم و انتظار فرج و ظهور ایشان و اظهار شوق برای دیدار آن حضرت و ذکر فضایل و مناقب ایشان در میان مردم واندوه در فراق آن بزرگوار و یا مداومت در خواندن دعاهای خاص.
اما یکسری وظایف هم هستند که بعد اجتماعی دارند مثل صرف اموال در راههای مورد رضایت امام زمان(عج) که این یک بحث مفصل دارد. انجام این وظیفه، در جامعه امروز ما می تواند از اهمیت خاصی برخوردار باشد. ما باید ببینیم در شرایطی که جامعه ما دارد، صرف اموال در چه راههایی مورد رضایت امام عصر(عج) خواهد بود.
یکی از وظایفی که در تعالیم اسلامی برعهده منتظران امام عصر(عج) گذارده شده، تلاش در جهت سالم سازی فضای اجتماعی است. منتظران امام زمان (عج) کسانی هستند که نسبت به مسائل اطراف خود، بی تفاوت نیستند و هر اتفاقی در عرصه های اجتماعی، آنها را به واکنش وامی دارد، واکنشی که به نسبت اتفاق گاه مثبت و گاه منفی است. این وظیفه در تعالیم دینی ما تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر شناخته می شود.
«سید ابراهیم کاظمی»، از فعالان تبلیغ مهدویت، در این باره می گوید: «یکی از وظایف مهم مسلمانان در زمان غیبت امام عصر(عج) این است که به ترویج و تبلیغ احکام اسلامی بپردازند و امر به معروف و نهی از منکر را اقامه و با بدعتها مبارزه کنند.
وظیفه آگاهان، علما و دانشمندان در این مقوله، نسبت به دیگران سنگین تر است.
امام حسن عسکری(ع) از پدران گرامی خود نقل کرده است که رسول خدا(ص) فرمودند:«شدیدتر و سخت تر از یتیم شدن کودکی که از پدر و مادر خود دور می شود، یتیم بودن کسی است که از امام خود دور است و به او خود دسترسی ندارد و حال آنکه با مسائلی مواجه است که حکم آن را نمی داند. آگاه باشید هر کس از شیعیان ما آگاه از علوم ما اهل بیت باشد، باید بداند که این شخص که دسترسی به ما ندارد و حکم ما را نمی داند در حکم کودک یتیمی است که در دامن اوست. بدانید هر کس او را هدایت و راهنمایی کند و راه ما اهل بیت را به او تعلیم دهد، در بهشت با بهترین دوستان، همراه ما خواهد بود».
امام هادی(ع) نیز فرموده اند:«اگر در زمان غیبت حضرت قائم (عج) علمایی نباشند که مردم را به سوی حضرت دعوت کنند و متوجه به آن جناب سازند و با دلیل از دین خدا دفاع کنند و بندگان ضعیف (کم اطلاع) را از دام ابلیس و ابلیسیان و ناصبیها نجات دهند، کسی باقی نخواهد ماند مگر آنکه مرتد خواهد شد، ولی ایشان هستند که زمام قلبهای شیعیان ضعیف و کم اطلاع را محکم می گیرند، همان طور که کشتیبان سکان کشتی را محکم می گیرد حقا که این دانشمندان نزد خداوند عزوجل برترین افرادند.

نسبت ما و مهدى (ع) در عصر حاضر

در دورانى که سخن‌‌گفتن از مباحث اقتصادى و افزایش و کاهش درآمد سرانه ، رشد ، توسعه و تولید ناخالص ملى و پى‌‌جویى مسائل مربوط به پیچیده‌‌ترین فن‌‌آوریهاى عالم ارتباطات و ساخته‌‌هاى صنعتى، به همراه بحث و کندوکاو پیرامون مکتب نوظهور «هرمنوتیک‌‌» و اثبات ثبات یا دگرگونى فهم ما از متون دینى - قبض و بسط تئوریک شریعت‌‌یا فى‌‌الواقع نسخه فارسى [Contextuality] - و همچنین بررسى برخورد تمدنها و عاقبت قابل پیش‌‌بینى براى آنها، رسم و عادت زمانه شده است، بیان احوال امام زمان، عجل‌‌الله تعالى فرجه‌‌الشریف، به عنوان یک حقیقت غایب از نظر و مباحث و مسائل مربوط به آن حضرت،علیه‌‌السلام،به عنوان موعود منتظر، چه بسا در ذهن برخى ساده‌‌اندیشان و شیفتگان عرف موجود، بل حافظان و مدافعان سینه‌‌چاک او و فرهنگى که آن را پروریده، سخت نامانوس و ناضرور بنماید. اما نگارنده به عنوان پژوهشگر مسلمانى که در غالب موضوعات مطرح در عرصه فرهنگ معاصر اندیشیده و در همین زمینه دیدگاه دینى خود را در باب غالب موضوعات یادشده، از سیاست و اقتصاد و مسائل مربوط به توسعه تا بخشى از دانش تجربى و فلسفه معاصر دین و کلام نوین، عرضه کرده به این نتیجه رسیده است که متاسفانه مباحث مربوط به موضوع اصلى جهان بشرى در عصر حاضر - یعنى غیبت عصاره عالم امکان و خلیفه حى الهى بر زمین و خیمه آسایش ، امنیت ، وفاق و واسطه فیض ربوبى مهدى عجل‌‌الله تعالى فرجه‌‌الشریف بى‌‌اندازه تهى و بى‌‌رنگ است.

آیا شگفت‌‌آور نیست که در حوزه‌‌هاى علمیه و دانشکده‌‌هاى الهیات ما - گذشته از محافل روشنفکرى باصطلاح دینى!- از دین‌‌شناسى تطبیقى سخن بگویند، و اقتصاد و سیاست جامعه اسلامى را در قالب فقه حکومتى به دایره بحث و بررسى بگذارند، و همچنین شبهات مطرح در فلسفه معاصر دین و کلام نوین را به سرپنجه تدبیر و اندیشه بگیرند و بگشایند، و یا حتى از ثقل‌‌اکبر - از قرآن عظیم و عزیز - از قرائت و محتواى آن، سخن به میان آرند، اما در عین حال هدف از این همه تلاش و جنبش و کوشش و هم بخش معظمى از ضروریات مکتب تشیع و على‌‌الخصوص آموزه‌‌هاى بلند این مکتب درباره حجت زمانه ولى‌‌عصر، روحى و ارواح‌‌العالمین له‌‌الفداء، تا به این اندازه به دست فراموشى سپرده شود; که غافلان به دل‌‌بستن به وضع موجود و تبیین و تنقیح و تحکیم پایه‌‌هاى تئوریک آن بکوشند و منفعلان در دفاعى منفعلانه از تعالیم مورد هجمه آنان، همه گستره پهناور معارف عالیه اسلام و على‌‌الخصوص مکتب پربار تشیع را در دامنه محدود برخى مباحث‌‌اپیسیمولوژى‌‌یاجامعه‌‌شناسى دین و معرفت و یا حداکثر مسائل مربوط به فقه حکومتى محصور سازند و تنها وظیفه خود را پاسخگویى به القائات دشمنان و مغرضان دانسته و در عوض تبیین عقلانى معتقدات خالص شیعى یا اسلامى، دامنه فعالیت‌‌خود را در محدوده تصحیح و نقض و ابرام اقوال نواندیشان مترجم آراى مسیحیت محرف محصور نمایند؟!

چنانکه مشهود است، روند فعالیتهاى پژوهشى و تبلیغى حوزه‌‌هاى دینى در چند سال گذشته به سمتى سو گرفته که نشانه‌‌گذار اصلى‌‌آن اندیشه‌‌وران غربى بوده‌‌اند. البته دفاع آگاهانه از دین و وسعت تهاجم دشمنان به مبانى اعتقادى جامعه اسلامى، ضرورت چنین تلاشى را صدچندان مى‌‌کند و ما را نیز با این تدافع عالمانه مخالفتى نیست. لیکن سخن بر سر آن است که آیا تنها در موضع دفاع نشستن و از عرضه روزآمد آموزه‌‌هاى پربار مکتب تشیع چشم‌‌پوشیدن و منفعلانه بر ردپاى مترجمان آراى بیگانه سیر کردن، باعث نخواهد شد که بخش معظمى از ضروریات مذهب تشیع - که نسل قدیم را نیز به حد وافى با آن آشنایى نیست تا چه رسد به عصر حاضر - مثل مساله مهم رجعت که از زمان پیامبر ،صلى‌‌الله‌‌علیه و آله، تاکنون از جمله ضروریات مذهب شیعه شمرده مى‌‌شده و اعتقاد به آن هماره طعن و طنز و کین مخالفان را به همراه داشته، یا حقیقت دابة‌‌الارض و حشر پیش از روز رستاخیز، و از همه مهمتر و اساسى‌‌تر، نقش کنونى امام‌‌زمان، عجل‌‌الله تعالى فرجه‌‌الشریف، در سرنوشت جوامع بشرى و نسبت آن حضرت با کل جهان هستى و مفهوم حقیقى روایت متواتر یا دست کم مستفیضى که مرگ بى‌‌شناخت امام ،علیه‌‌السلام، را - ولو در عصر انفجار اطلاعات و پیچیده‌‌ترین فن‌‌آوریهاى عالم ارتباطات، از ماهواره و شبکه‌‌هاى اطلاع‌‌رسانى گرفته تا مطبوعات و منشورات مکتوب - مرگ در جاهلیت و ناآگاهانه و ناهشیارانه، بلکه نهفته در جهل مرکب مى‌‌داند، همچنین وظیفه شیعیان در عصر غیبت و نحوه ارتباط روحى آنان با امام زمانشان و نحوه تمهید ظهور آن حضرت ،علیه‌‌السلام، که جز به خواست و تلاش بخش وسیعى از مؤمنان میسر نخواهد شد، و به همین موازات مفهوم حقیقى و منطقى برخى آیات قرآنى، نظیرآیات آغازین جزء پانزدهم قرآن (آیات ابتدایى سوره مبارکه اسراء) که مصداق عینى آنها در این دنیا تا کنون رخ نداده است، و یا آیات مربوطبه‌‌عیساى مسیح، علیه‌‌السلام، و رجعت و فرود دوباره آن حضرت از ملکوت الهى به گاه قیام حضرت حجت ، علیه‌‌السلام، و در نهایت‌‌شرح و تفسیر ادعیه و زیارات رسیده درباره یا از ناحیه امام عصر، علیه‌‌السلام، که هر یک دریایى ژرف از مفاهیم بلند و آسمانى محسوب مى‌‌گردند و تمرکز در مباحث القا شده از سوى مترجمان آراء بیگانه، باعث نخواهد شد که این همه، از جانب بسیارى از کارشناسان دینى ما و به تبع آنان عموم مردم مسلمان و خصوصا نسل جوان ما مورد غفلت قرار گیرد؟

به هر تقدیر واقعیت این است که در حال حاضر برخورد ما با مساله مهم مهدویت، بیش از آنکه برخوردى همه‌‌جانبه، پژوهشگرانه و علمى باشد، برخوردى مقطعى، شاعرانه و غالبا از سر احساس و عاطفى است. تا به آنجا که این نکته مهم را که مجموعه زیارات، ادعیه و توقیعات شریف رسیده از ناحیه یا درباره امام مهدى ،علیه‌‌السلام، فى‌‌الواقع ماثوراتى صادره از سو یا در معرفى حجت‌‌حى زمانه و قطب عالم امکان در عصر معاصرند و به این ترتیب مجموعه‌‌اى از مهمترین آموزه‌‌هاى مورد نیاز امت‌‌شیعه را - از زمان آغاز امام آن بزرگوار تا به اکنون - عرضه مى‌‌دارند، بکلى از یا برده‌‌ایم. این همه در حالى است که ارزش علمى و عملى این قبیل ماثورات به اضافه آن دسته از آیات، زیارات و ادعیه پرمحتوایى که اهتمام به آنها از ناحیه حضرت ، علیه‌‌السلام، مورد اشاره قرار گرفته و پیوسته در تشرفات محبان آن حضرت در عصر غیبت، بر استدامت‌‌بر آنها تاکید گردیده است (از آن جمله دعاى آسمانى سمات یا زیارات جامعه و عاشورا) و نقش مفید و معتنابه آنها در ساختن بناى عقیدتى فقهى انسان مسلمان امروزین، نه فقط از بار علمى و اعتقادى و عبادى سخنان و سیره رسیده از سایر معصومان کمتر نیست، بلکه اولا با توجه به آنکه منشا صدور یا موضوع مورد بحث آنها، درباره حضرت حجت ،عجل‌‌الله تعالى فرجه‌‌الشریف، و فرهنگ عقیدتى و عملى لازم الاتباع از سوى امت آن حضرت، چه در زمان غیبت و چه در زمان ظهور است و در ثانى با التفات به این نکته مهم که محیط صدور آنها در محدوده خواص یاران ایشان محصور مى‌‌شده است تامل در آنها به عنوان مجموعه تعالیم و آموزه‌‌هاى حجت زمانه براى مردم از ضرورت بیشترى برخوردار مى‌‌گردد.

گذشته از این، باطن هر بحثى از مباحث فقهى، کلامى و فلسفى معاصر، به نحوى با امام‌‌زمان ، علیه‌‌السلام، و مباحث مربوط به غیبت و حضور و ظهور آن حضرت گره خورده است که مشکل مى‌‌توان از آن حضرت غفلت کرد، اما در عین حال حق مطلب را از لحاظ جامعیت آن ادا نمود. فى‌‌المثل آیا مى‌‌توان از معاد سخن گفت و امکان بازگشت مجدد ارواح به فعلیت رسیده مؤمنان را به ابدان ایشان - از جمله در همین دنیا - مورد بحث و بررسى قرار داد، لیکن از مساله مهم رجعت‌‌یعنى احیاء مجدد برخى رفتگان در زمان قیام قائم ،علیه‌‌السلام، و آیات وارد در این زمینه مانند آیه هشتاد و سوم سوره مبارکه نمل چشم پوشید؟! و یا مگر مى‌‌توان مساله شر (Problem Evil) را که از جمله مباحث مهم و مورد بحث اکثر فلاسفه معاصر دین و متکلمان معاصر مسیحى و مسلمان امثال «الوین پلسینجا» و علامه شهید استاد «مرتضى مطهرى‌‌» رضوان‌‌الله تعالى علیه، و «جى.ال.مکى‌‌» است، به بحث و بررسى نهاد و نقش عمل پیشینیان و اختیارات نیک و بد عالمیان را در پیدایش مصائب روزافزون وارد آمده بر عالم بشرى بازگو کرد، اما در همان حال از سلسله علل و معلولهایى که در راس آن کج‌‌اندیشى برخى از صحابه رسول خدا ،صلى‌‌الله علیه وآله وسلم، و در طول آن سلسله، مصائب ناگزیر پیش‌‌آمده در نتیجه غصب ولایت از خاندان عصمت و طهارت و به تبع آن غیبت قهرى و هزارساله مولانا و مقتدانا امام مهدى علیه‌‌الصلوة و السلام قرار دارند، چشم اغماض بر بست، و تاثیر آن شوراى کذایى را در سرنوشت آحاد مردمان جهان در عصر حاضر از یاد برد؟! که بى‌‌تردید اگر به وصایت رسول مکرم اسلام پشت نمى‌‌شد، و اگر بدعتها جاى سنت رسول ، صلى‌‌الله‌‌علیه و آله، را نمى‌‌گرفت، و اگر ولایت در جاى حق خود مستقر گردیده بود، امروزه تاریخ جهان به گونه‌‌اى دیگر رقم مى‌‌خورد. زبده آنکه مباحث مربوط به فقه حکومتى و اثبات مشروعیت الهى ولایت مطلقه فقیه و همچنین حدود اختیارات او و نحوه مشارکت مردم در این میان و یا حتى مباحثى چون نحوه اخذ، و منابع و مصارف وجوه و اموال حاصل از مالیاتهاى ثابت‌‌شرعى، به بررسى عالمانه امامت امام مهدى علیه‌‌السلام و نیابت آن حضرت منوط و مسبوق است. بنابراین على‌‌رغم غفلتى که برخى مى‌‌ورزند، چنانکه مى‌‌بینیم از پرداختن به مساله مهدویت - آن هم به صورتى آگاهانه و علمى - گریزى نیست و آنان که به شاخه‌‌هاى دیگر معارف علیه اسلام دل بسته‌‌اند نیز تنها هنگامى حق مطلب را چنانکه باید ادا خواهند کرد که از مهدویت مهدى ، علیه‌‌السلام، و از آموزه‌‌هاى بلند مربوط به آن حضرت ،علیه‌‌السلام، سخن بگویند.

به موازات آنچه گفته شد پرداختن به مساله مهدویت و تبیین علمى، همه جانبه و پژوهشگرانه اصول و متفرعات مربوط به آن، که در قالب غیرشیعى و غیراسلامى آن در چهره «مسیانیسم‌‌» یا عقیده به موعود آخرالزمان تجلى کرده است، در عدم مقهوریت در برابر تمدن غرب - به معناى اصطلاحى و نه جغرافیایى آن - و نقد کاستى‌‌ها و ارائه راه حل براى جبران آنها و یا دست کم ایجاد آرامش روحى و روانى براى محصورشدگان «بحران هویت‌‌»وعوارض‌‌ناشى‌‌از«ماشینیسم‌‌»، «مدرنیسم‌‌» و افزایش «اوقات فراغت‌‌» و همچنین در سلوک فردى و اجتماعى، از تاثیرى ژرفتر و ماندگارتر برخوردار است. و نگارنده - بى‌‌آنکه قصد دفاع از مکتبى خاص را داشته باشد - بر این نکته تاکید دارد که على‌‌رغم انکار پاره‌‌اى نواندیشان مدعى نقد اندیشه دینى - در جهان غرب نیز اندیشمندانى بسان «هایدگر» و پیروان مدرسه او، بمراتب از معتقدان به «جامعه باز پوپرى‌‌» و خوانندگان کتب پراگماتیستى نویسندگانى چون «ویلیام جیمس‌‌» و «جان دیویى‌‌» و همچنین از رهروان طریقت‌‌هاى گونه‌‌گونى چون رهبانیت‌‌شرقى، عرفان سرخپوستى امثال «دن خوان‌‌» و «کارلوس کاستاندا» و یا سلوک «سندرتایى‌‌» امثال «هرمان هسه‌‌» و هم حتى از پیروان طریقت‌‌هاى گوناگون پراتیکى چون «یوگا»، «مدى تیشن‌‌» و این اواخر طریقت «آلفا» که فى‌‌الواقع نوعى دل بستن به سرابند - از آرامش روحى و روانى افزونترى برخوردار بوده‌‌اند و در عین حال در نقد معضلات موجود جامعه بشرى و ارائه راه حل درباره آنها بمراتب توفیق بیشترى یافته‌‌اند. و این صد البته به مثابه تایید همه گفته‌‌ها و معتقدات ایشان نیست. و عجیب آنکه برخى اندیشه‌‌وران غربى چون فیلسوف و اسلام‌‌شناس مشهور معاصر مرحوم پروفسور «هانرى کربن‌‌» فرانسوى به صورتى آگاهانه و عالمانه و برخى چون «مارتین هایدگر» آلمانى و «برتراند راسل‌‌» انگلیسى به صورتى نادانسته و ناآگاهانه، به وضع موعود و سیماى نورانى منجى عالم بشریت چشم دوخته بوده‌‌اند، و در همان حال جمعى از ایرانیان مسلمان مدعى نقد اندیشه دینى و پلورالیستهاى طرفدار جامعه باز پوپرى و مروجان وطنى آراء و افکار فلاسفه معاصر دین اروپایى و آمریکایى و کانادایى، با آمیختن زواید فرهنگ قرون شانزده تا نوزده میلادى به گفته‌‌هاى محرف «مولاى رومى‌‌» و «ابوحامد غزالى‌‌»، به تمجید و توجیه وضع موجود زبان مى‌‌گشایند و هر روزى که مى‌‌گذرد با فرورفتن و غور نابایسته در زوایاى فرهنگ و تمدن انسان‌‌مدار و لذت محور و قدرت‌‌پرست غربى، از سنگ آسیاب عالم امکان و محور هستى در عصر حاضر، فاصله‌‌اى افزونتر مى‌‌گیرند و براستى این پرسش بجا و ضرورى است که ; اگر خود ره به بیراهه مى‌‌کشانید:

«لم تصدون عن سبیل‌‌الله من امن و تبغونها عوجا» (1)

از چه روى از راه خدا او را که ایمان آورده باز مى‌‌دارید و آن راه را کج مى‌‌خواهید؟!

در همین مقام و به تناسب بحث نقل سخنى را درباره «پروفسور کربن‌‌» تهى از لطف نمى‌‌دانم. مرحوم آیت‌‌الله شیخ «مرتضى حائرى‌‌» رضوان‌‌الله تعالى علیه در بخشى از بحث‌‌خود درباره «خلافت در قرآن‌‌» پس از اثبات انطباق خلیفه الهى بر انبیا و اوصیا الهى و از آن جمله امامنا المهدى عجل‌‌الله تعالى فرجه‌‌الشریف، مى‌‌فرمایند:

«از آقاى کربن استاد دانشگاه فرانسه [نقل شده که] در یکى از کنفرانس‌‌ها گفته‌‌اند: که ایشان مذهب شیعه را بر سایر ادیان و مذاهب ترجیح داده‌‌اند و آن را اختیار نموده‌‌اند، براى این که فقط مذهب شیعه است که اساس آن، بر ادامه فیض از جانب پروردگار است و این بر طبق عقل سلیم است. ایشان سالها بود با یکى از علماى شامخین قم یعنى مفسرالمیزان جناب آقاى حاج‌‌میرزا محمد حسین طباطبایى [مرحوم‌‌علامه‌‌طباطبایى(رحمة‌‌الله علیه)] مذاکراتى راجع به مذهب شیعه داشتند. ظاهرا دو ماه یک مرتبه از پاریس مى‌‌آمد و ایشان هم از قم به تهران مى‌‌رفتند و مذاکراتى در این باره مى‌‌نمودند و على‌‌الظاهر بعضى از مذاکراتشان به طبع رسیده است. [ر.ک به: «ظهور شیعه‌‌» و «شیعه‌‌»] آقاى طباطبایى نقل مى‌‌کردند که آقاى کربن مى‌‌گفتند: در موقع راز و نیاز با حق متعال دعاهاى منقول از امام زمان و خلیفة‌‌الرحمان را مى‌‌خوانم. على‌‌الظاهر آقاى کربن اولا اعتقاد به امام زمان پیدا کرده‌‌اند و از راه اعتقاد به وجود مقدس ایشان شیعه و مسلمان شده‌‌اند. (2) «ذلک فضل‌‌الله یؤتیه من یشاء والله ذوالفضل العظیم‌‌» (3)



پى‌نوشتها:


1. سوره آل عمران (3)،آیه 99.

2. (به نقل از فصلنامه قرآنى بینات، سال سوم، شماره 3، پاییز 1375،صص 22 - 21).

3. سوره حدید (57)،آیه 21 .