درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

زمامداران ظالم

«من در مورد امت خود از کشتارهای جنگی بیمناک نیستم و از دشمنی که آنها را ریشه کن سازد اندیشه نمی کنم، ولی ترس من در مورد آنها از رهبران گمراهی است که اگر از آنها پیروی کنند آنها را فریب می دهند و اگر نافرمانی کنند آنها را به قتل می رسانند.»(1)

«پست ترین مردمان، رهبر آنان می گردد».(2)
رسول خدا(ص) اوضاع زمامداران و حاکمان ظالم آخرالزمان را توصیف می کنند و در آخر زندگی در آن روزها را در زیر زمین، بهتر از روی زمین می دانند.(3)

روزی مردم در دستان ظالمان
چند روزی است که خبر حمله ی آمریکا به سوریه و حمایت برخی از کشورهای عربی از آن، تیتر اول همه ی روزنامه ها و خبرگزاری ها شده است. تلویزیون، خبرنگاری را نشان می دهد که به میان مردم عربستان رفته و نظرشان را در مورد شروع جنگ می پرسد و مردم اعتراض می کنند که رئیس جمهور پول ما مردم را در دست دارد و بدون اعتنا به نظر مردم آن را صرف جنگ و کشتار مردم بی گناه جهان می کنه و ما حتی نمی توانیم از حق خودمان دفاع کنیم...

رسول خدا(ص) می فرمایند:
«رهبرانی بر شما مسلط می شوند، که روزیهای شما را به دست می گیرند، چون با شما سخن بگویند دروغ می گویند، از شما راضی نمی شوند مگر هنگامی که کارهای ناشایست آنها را تحسین کنید و دروغهای آنانرا تصدیق نمائید.» (4)

حاکمان بلا
اگر این روزها به اوضاع مردمانی مانند اهالی میانمار و شیعیان عربستانی و ... نگاهی بیندازیم، با مصادیق حدیث زیر آشنا خواهید شد:

«در آخرالزمان بلای سختی از ناحیه زمامداران به امت من وارد می شود، این بلا به قدری سخت می شود که نظیر آن هرگز شنیده نشده، و زمین را با این وسعت و گستردگی در نظر آنها تنگ می نماید، کسی از آنها پناهگاهی پیدا نمی کند که از ستم زمامداران به آنجا پناه ببرد، در چنین زمانی خداوند مردی را از عترت من بر می انگیزد...» (5)

غضب خداوند، حکومت بدترین مردم
اما در حدیث دیگری پیامبر اسلام(ص) علت سر کار آمدن حاکم ظالم را غضب خداوند از مردم معرفی می کنند:

«هنگامی که خداوند بر قومی غضب کند آنها را به عذاب هائی چون خسف و مسخ دچار نمی کند بلکه قیمت ها بالا می رود، باران حبس می شود و بدترین مردم بر آنها حکومت می کند.»(6)

در کل به قول حضرت محمد(ص)، «هنگامی که کارها به غیر اهل سپرده شود منتظر فرج باشید.» (7)

آنچه باید باشد
در تعالیم دین اسلام و سخنان بزرگان دین، منش و رفتار حاکم بسیار اهمیت داشته است تا جایی که رسول خدا(ص) این موضوع را عامل نگرانی خود معرفی می کنند:

«برای امتم بعد از خود در مورد سه چیز بیمناکم: 1- لغزش عالم، 2- ستم زمامدار، 3- پیروی هوای نفس».(8)

و ایشان اصلاح مردم را در گرو اصلاح افراد و طبقاتی خاص از جامعه می دانند:
«دو صنف از امت من هستند که اگر آنها اصلاح شوند مردمان اصلاح می شوند، و اگر آنها فاسد باشند مردمان فاسد می شوند: آنها دانشمندان و زمامداران می باشند.»(9)

امام على(ع) برترین بندگان خدا را پیشواى دادگرى می دانند که رهیافته باشد و رهنما و سنّتى شناخته شده را بر پا دارد و بدعتى ناشناخته را بمیراند(10).

اما در نهایت بهتر است حاکم کامل را در بخشی از نامه ی امام علی (ع) به مالک اشتر بشناسیم:
« و مقدارى از وقت خود را به نیازمندان خود اختصاص ده و با آنان در یک مجلس عمومى بنشین و شخصا به مشکلاتشان رسیدگى کن و در آن مجلس براى خداوندى که تو را آفریده است فروتنى نما و سربازان و یارانت را که جزو محافظان و نگهبانان تو هستند از آنان دور بدار ، تا هر که مى‏خواهد سخن بگوید بدون لکنت زبان و بى‏ترس و واهمه مطالبش را اظهار کند . چرا که من از رسول خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم بارها شنیدم که مى‏فرمود : امّتى که در آن حقّ ناتوان ، بدون ترس و واهمه از قدرتمندان گرفته نشود ، هرگز روى رستگارى را نمى‏ بیند. همچنین درشتى و درماندگى و ناتوانى آنان در سخن گفتن را تحمّل کن و کم حوصلگى و تکبّر را از خود دور گردان ...» (11)

1.       نهج الفصاحه جلد 2 صفحه 472 و الزام الناصب صفحه 196
2.       الامام المهدی صفحه 219، الزام الناصب صفحه 180 و بشاره الاسلام صفحه 22
3.       نهج الفصاحه جلد 1 صفحه 45
4.       صحیح مسلم جلد 8 صفحه 58، بشاره الاسلام صفحه 23، الامام المهدی صفحه 217 و بحارالانوار جلد 52 صفحه 212
5.       بشاره الاسلام صفحه 28 و 31، الامام المهدی صفحه 66 و 108، الحاوی للفتاوی جلد 2 صفحه 135 و المهدی صفحه 206
6.       صحیح مسلم جلد 8 صفحه 58، بشاره الاسلام صفحه 23، الامام المهدی صفحه 217 و بحارالانوار جلد 52 صفحه 212
7.       الزام الناصب صفحه 178
8.       نهج الفصاحه جلد 1 صفحه 194
9.       نهج الفصاحه جلد 2 صفحه 393، المحجه البیضاء جلد 1 صفحه 15 و تحف العقول صفحه 42
10.   نهج البلاغة : الخطبة 164 منتخب میزان الحکمة : 448
11.   نهج البلاغة : الکتاب 53 منتخب میزان الحکمة : 618

اوضاع زنان در آخرالزمان

«تمام همت یک مرد شکم او خواهد بود، و قبله اش همسر او، و دینش درهم و دینار او.»

فتنه ی زنانه
رسول خدا(ص) در توصیف مردان و زنان اهل آخرالزمان می فرمایند:
«بعد از عصر من هیچ فتنه ای برای مردان پیش نمی آید که زیانبارتر از فتنه ای باشد که از ناحیه زنان می رسد.»(1)

هم چنین می فرمایند:
«در مورد امت خود، از هیچ فتنه ای چون زن ها و مشروبات الکلی اندیشناک نیستم.»(2)

شاید اگر سالها پیش، کسی این احادیث را می خواند، درک معانی عمیق این سخنان برایش کمی مشکل بود اما شاید مردمان زمانه ما که اوضاع برخی از زنان امروز را در کوی و برزن می بینند، حتماً راحتتر به عمق این احادیث می رسند.

آیا رفتار و عملکرد برخی از زنان آخرالزمان، مانند حضور غیرضروری خانم ها در اجتماع با انواع آرایش و مدل مو و لباس  و عشوه گری های نا به جای زنانه در خیابان و...، اثری جز از هم پاشیدن زندگی های آرام خانوادگی را به همراه داشته است؟ آیا این نوع رفتارهای زنان را نمی توان فتنه نامید؟

زن قبله ی شوهر

پیرزن با یک ساک کوچک گوشه ی امامزاده نشسته و از پسرش می گوید که او را از خانه بیرون کرده است. او می گوید عروسم با من بدرفتاری می کرد و تا امروز هم برای شستن کهنه های بچه اش و نگهداری از او مرا نگه داشته بودند و حالا که بچه بزرگتر شده، دیشب پسرم گفت که تو داری زندگی ما را به هم میزنی و برای خودت جایی را دست و پا کن.

رسول خدا(ص)، مردانی آخرالزمانی که بی چون و چرا از زنانشان تبعیت می کنند را این طور تو صیف می کنند:
«مرد از همسرش اطاعت می کند ولی پدر و مادرش را نافرمانی می کند و برای به هلاکت رسانیدن برادرش تلاش می کند، به همسایه اش ستم روا می دارد و پیوند خویشاوندی را قطع می کند و صدای فاجران بلند می شوند.»(3)

«تمام همت یک مرد شکم او خواهد بود، و قبله اش همسر او، و دینش درهم و دینار او.»(4)

«هنگامی که نابخردان بر سر کار باشند و زنها مورد مشورت قرار گیرند.»(5)

آنچه باید باشد
با مرور احادیثی که به وصف زنان آخرالزمانی می پردازد می توان دریافت که اطاعت بی چون و چرای مردان از زنان

به معنی ترجیح دادن نظرات آنان بر دستورات خداوند و معصومین(ع) است که باعث دور شدن مردان از مجموع اوامر دینی می شود.

شرایط جوامع در آخرالزمان، زنان را به این سمت سوق می دهد که از جایگاه زن بودن و مادر بودن دور شوند و شان مردانه و مناصب مردان را بر عهده بگیرند و جای زن و مرد عوض شود.

همان طور که امروزه نیز شاهد هستیم، بعد شهوانی و نفسانی زنان بیشتر از سایر ابعاد وجودی آنها خودنمایی می کند و این امر باعث ایجاد فساد در جامعه و انحراف مردان می شود و در روزهای آخر الزمان، زنان از طرق غیر معمول از چنان جایگاهی برخوردار می شوند که حتی در تصمیم گیری های کلان نیز دخیل می شوند.

همه ی مواردی که در بالا بیان شد، برای زن مورد پذیرش اسلام نیست و زنان در دین اسلام از جایگاهی خاص و ویژه برخوردارند و این شان ویژه را می توان در حقوق و احکام اسلامی مربوط به بانوان مشاهده کرد.

پی نوشت:
1.       نهج الفصاحه جلد 2 صفحه 533
2.       همان، صفحه 540
3.       الزام الناصب صفحه 181، بشاره الاسلام صفحه 22 و 76 و بحارالانوار جلد 52 صفحه 263
4.       بشاره الاسلام صفحه 132
5.       بشاره الاسلام صفحه 44

روایاتى از امام صادق و امام رضا در مورد سفیانی

نعمانى از ابو الحسن الرضا(علیه السلام) آورده است : پیش از این امر (ظهور) سفیانى ، یمانى و مروانى و شعیب بن صالح مى آیند . پس چگونه مى گویند این و آن خواهد شد ؟! ( اثبات الهداة 3/735 ; بحار 52/233 ) .

کافى  از معلى بن خنیس آورده است : پیش از ظهور عباسیان ، نامه عبدالسلام بن نعیم ، سدیر و چند نفر دیگر را خدمت ابوعبدالله(علیه السلام) بُردم . نوشته بودند : مى توانیم امر (حکومت) را به شما بسپاریم ، نظرتان چیست؟ (راوى مى گوید :) امام نامه ها را بر زمین زد و فرمود : من امام اینها نیستم. آیانمى دانند امامشان کسى است که سفیانى را مى کشد ؟!
مى بایست به فشارهایى که شیعیان و طمعورزان حکومت به امامان وارد مى کردند ، توجه داشت . اینها مى خواستند از ائمه ، اجازه فعالیت سیاسى گرفته و به بهانه آن که پیامبر به مهدى و دولتش بشارت داده است به نام آنها انقلاب کنند ، اما ائمه نمى پذیرفتند و براى امت توضیح مى دادند که از شروط ظهور مهدى(علیه السلام) خروج سفیانى پیش از ایشان است .

حکومت سفیانى بر سوریه و اردن به مدت یک سال

نعمانى  از عیسى بن اعین از ابو عبدالله(علیه السلام) آورده است : خروج سفیانى حتمى و در ماه رجب است . از آغاز تا پایان خروجش ، پانزده ماه طول مى کشد . شش ماه مى جنگد و وقتى بر پنج گنج ]= منطقه[ دست یافت ، نُه ماه حکمرانى مى کند و حتى یک روز هم بر این مدت افزوده نمى شود .



نعمانى از هشام بن سالم از ابو عبدالله(علیه السلام) آورده است : وقتى سفیانى بر مناطق پنجگانه چیره شد ، حکومتش را نه ماه بشمارید .

هشام مى پندارد که مناطق پنجگانه عبارتند از : دمشق ، فلسطین ، اردن ، حمص و حلب .

نعمانى  از معلى بن خنیس مى گوید : خروج سفیانى در رجب حتمى است .

نعمانى از خلاد صائغ از ابو عبد الله(علیه السلام) مى گوید : « سفیانى باید بیاید و جز در رجب خروج نمى کند » . مردى مى گوید : اى ابوعبدالله ! حال و روز ما در هنگام خروج چگونه است ؟ فرمود : اگر چنین رخدادى شد ، سوى ما ]به مدینه [بیایید .

کمال الدین  از عبد الله بن ابو منصور بجلى آورده است : نام سفیانى را از ابوعبدالله(علیه السلام) پرسیدم ، فرمود : به اسم او چه کار دارى ؟ وقتى گنج هاى پنجگانه شام : دمشق ، حمص ، فلسطین ، اردن و قنسرین را به چنگ آورد ، منتظر فَرَج ]ظهور قائم [باشید . پرسیدم : نُه ماه حکومت مى کند ؟ فرمود : نه ، هشت ماه ، بدون یک روز بیشتر !

کمال الدین  از ابوعبدالله(علیه السلام) آورده است : «آمدن سفیانى حتمى و خروجش در رجب است » .

الغیبه طوسى از عمار دهنى آورده است ابو جعفر(علیه السلام) ]امام باقر[ فرمود : فکر مى کنید مدت ]حکومت[ سفیانى چقدر است ؟ عرض کردم : نُه ماه ، به اندازه حاملگى زن ! فرمود : اى مردم کوفه ! چقدر شما دانائید ! مانند روایت در خرائج 3/1159 وبه نقل از آن اثبات الهداة 3/730 و بحار 52/216 .

الغیبه طوسى از محمد بن مسلم آورده است که شنیدم ابوعبدالله(علیه السلام)فرمود : وقتى سفیانى خروج کند ، به مدت حاملگى یک زن ، بر پنج منطقه چیره مى شود ( سپس فرمود : ) استغفر الله ! به اندازه حاملگى یک شتر ! آمدنش حتمى است و باید رخ دهد .
نویسنده اثبات الهداة بر تردید نصّ ]اصلاح سخن امام با استغفار [ایراد به حقّى گرفته است ; چرا که تردید و تحیّر به روشنى در روایت دیده مى شود و نباید چنین تردیدى از معصوم دیده شود ]مگر در حال تقیه یا «بدا» [چنان که « جمل » ]که در حدیث آمد[ بنابر گفته لغوى ها ، فقط اسم مذکر شتر است که سن بالا و دندان نیش داشته باشد .

پیروان نجات یافته سفیانى در سرزمین هاى شام

نعمانى از محمد بن مسلم آورده است که شنیدم ابو جعفر باقر(علیه السلام) فرمود: تقواى الهى پیشه کنید و با ورع (= پرهیز از حرام) و اجتهاد (= کوشش در انجام واجبات) در راه اطاعت خدا بر عقیده تان ، یارى بجویید .



وقتى یکى از شما به سراى آخرت شتافت و درهاى دنیا به رویش بسته شد ، بالاترین توشه اى که مورد غبطه و رشک دیگران واقع مى شود ، دیندارى و پرهیزکاریش است . وقتى انسان به سراى دیگر گام نهاد ، مى داند که به پیشواز نعمت ها و بخشش هاى الهى و مژده رفتن به بهشت مى رود و از چیزى (شیطان )که مى ترسیده ، ایمن است . همچنین یقین خواهد کرد که باور و دینى که در دنیا بر آن ثابت قدم بوده ، حق و درست است و کسانى که با دین مخالفت مىورزیدند ، باطلند و هلاک خواهند شد ! پس شما را (بر این عقیده) مژده مى دهم ، باز بشارت مى دهم ! چه مى خواهید ؟ آیا نمى بینید که دشمنانتان در راه ارتکاب گناهان الهى کشته مى شوند و براى رسیدن به دنیا یکدیگر را به قتل مى رسانند ، ولى شما چنین نیستید و به دور از آنها ، در خانه هایتان ، آسوده و در امانید . بلاى سفیانى که از دشمنان ماست ، برایتان کافى است .

وى از نشانه هایى است که برایتان (براى فهم نزدیکى ظهور) قرار داده شده است . وقتى این فاسق خروج کند ، در جاى خود بمانید ، چون تا یک یا دو ماه پس از خروجش ، خطرى متوجه شما نیست اما تعداد زیادى بجز شما (شیعیان) را خواهد کشت .

برخى اصحاب پرسیدند : در آن اوضاع ، با عیال ( زن و فرزند ) خود چه کنیم ؟ فرمود : مردان خود را از سفیانى دور کنید، چون کینه و حرص شیعیان را به دل دارد ، ولى به زنان ان شاء الله گزندى نخواهد رسید .

پرسیدند : مردان از دست او به کجا فرار کنند ؟ فرمود : بعضى به مدینه یا مکه یا جاهاى دیگر مى گریزند اما وقتى لشکر آن فاسق (= سفیانى) به آنجا رو آورد ، چه مى کنید ؟! به مکه بروید که محل گردهمایى شماست ، فتنه او به اندازه زمان حاملگى یک زن یعنى نُه ماه طول مى کشد . ان شاء الله بیش از این نخواهد بود ! بحار 52/140 .

نعمانى  از حارث همدانى آورده است که امیر مؤمنان فرمود : مهدى هنگام راه رفتن ، تمام بدنش حرکت مى کند ، موهایش مجعد و خالى بر گونه دارد ، آغاز کارش از سوى شرق (= پرچم هاى خراسان) است . وقتى زمانش برسد ، سفیانى خروج مى کند و به مدت آبستن بودن یک زن ( نه ماه ) حکومت مى کند . خروجش در شام است و اهالى آنجا از وى پیروى مى کنند مگر کسانى که در راه حق ثابت قدم اند و خدا آنان را از همراهى با سفیانى حفظ مى کند . با سپاهى انبوه به مدینه مى آید ، وقتى به بیداء مدینه مى رسد ، خدا او را در زمین فرو مى بَرَد . این همان فرمایش خداست که مى فرماید : « کاش مى دیدى هنگامى را که کافران وحشت زده اند ، آنجا که راه گریزى نمانده است و از جایى گرفتار آمده اند » ( سبأ/51 )