درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

رجعت در اقوام گذشته: مقتول بنی اسرائیلی

صالح ، سرش را زیر انداخته بود و زیر چشمی حرکات پدر و مادر دختر را ارزیابی می کرد. مادر دختر، به شوهرش لبخندی زد و با چشم اشاره کرد که: «خوشم آمد! چه جوان شایسته ای است.»

صالح (1)، سرش را زیر انداخته بود و زیر چشمی حرکات پدر و مادر دختر را ارزیابی می کرد. مادر دختر، به شوهرش لبخندی زد و با چشم اشاره کرد که: «خوشم آمد! چه جوان شایسته ای است.»

پدر دختر، صدایش را صاف کرد و از صدای او، صالح سرش را بالا آورد و با خجالت و دلهره نگاهش کرد. پدر گفت: «ببین پسر جان! حتماً شنیده ای که دختر من خواستگاران زیادی دارد. برای مثال همین پسر همسایه مان. انصافاً وضع مالی و معیشتش بهتر از توست» پدر دختر نگاهی به همسرش کرد و ادامه داد: «امّا من و همسرم به این نتیجه رسیدیم که دخترمان، بیش از آنکه به مال و منال و ثروت احتیاج داشته باشد، به فردی نیکوکار و صالح و خداترس محتاح است. بالاخره ما دستمان به دهنمان می رسد. کمکتان می کنیم تا زندگی تان پا بگیرد.»

چشمان صالح، برقی زد و با خوشحالی لبخند زد و گفت: «ممنون پدرجان! قول می دهم تمام تلاشم را برای خوشبختی دخترتان به کار بگیرم»

***

صالح، شانه ی خیس را به موهایش کشید و در مقابل تصویر خودش گفت: «صالح! امشب داماد می شوی! راست می گویند مردم! بخت بلندی داشتی که چنین عروسی داری و چنین خانواده ی آبرومندی نصیبت شد!» بعد سرش را با آسمان بلند کرد و گفت: «خدایا! شکرت! می دانم که خیلی از انسانها حسرت این زندگی را می خورند. مثلاً همین پسرعمویم! خدایا بخت خوبی برای او قرار بده.» و یکبار دیگر خودش را در آینه بررسی کرد و بیرون رفت.

وقتی قدم از خانه بیرون گذاشت تا به سمت حجله برود، کسی در تاریکی به او نزدیک شد و چاقوی مسمومی را به قلبش وارد کرد.

***

پیدا کردن گاوی که ویژگیهای منحصر به فردی داشت بسیار سخت بود. قوم بنی اسرائیل برای پی بردن قاتل جوان، باید گاوی زرد رنگ می یافتند که میان سال می بود، تا به حال زمینی را شخم نزده باشد و بر پوستش غیر از نقاط زرد رنگ نمی بود.

وقتی حضرت موسی (ع)، با دشواری فراوان، گاو را پیدا کردند و ذبح کردند و دمش را به مقتول زدند، صالح، از جا برخاست.

بنی اسرائیل که دور تا دور جنازه ی او را – که حالا زنده شده بود- احاطه کرده بودند، با دیدن برخاستن و نشستن او، چشمها و دهانشان باز مانده بود. حضرت از او پرسید: «قاتلت کیست؟» صالح نگاهی حیران به دور و اطرافش کرد و پیش از دوباره مردنش تنها یک جمله گفت: «پسر عمویم عامیل مرا به قتل رساند.»

عامیل در میان جمع بود. او را گرفتند و قصاص کردند.

***

«همانا خداوند دستور داده است که گاوی را بکشید...» (2)

پی نوشت:
1. اسم این فرد در تاریخ بیان نشده است، امّا به جهت شاخصه ی صالح بودن او، نام صالح را بر او گذاشتیم.
2. بقره: 67

منبع: نهاوندی، علی اکبر، العبقری الحسان، نشر مسجد مقدس جمکران، ج 8، صص 609- 615


رجعت از عقاید مهم شیعیان و به معنای بازگشت مردگان پیش از واقعه ی قیامت است. در این مطلب برآنیم که به حکایات و روایاتی اشاره کنیم که در آن از بازگشت مردگان در میان اقوام و ملل گذشته بازگو شده است.

سرزمینهای درگیر در واقعه ظهور: شام

نطقه شام از دیر باز به عنوان یکی از حوزه های مهم تمدن بشری مطرح بوده است و پیشینه ی تاریخی گسترده ای دارد. در گذشته بلاد شام مناطق مختلفی چون «سوریه»، «لبنان»، «اردن»، «فلسطین» و بخش هایی از «ترکیه» را شامل می شده است و به همین دلیل هر زمان که در روایات از شام سخن به میان می آید، می تواند به هر یک از سرزمین های یاد شده، قابل انطباق باشد.



شام در آستانة ظهور امام مهدی(ع) چه وضعیّتی دارد؟
شام در آستانة ظهور محور شرارت، کانون شقاوت و مرکز شناعت معرفی شده است.

شام پایتخت نیرومندترین حکومت ضدّ بشری سفیانی در منطقه می شود. او شش ماه می جنگد تا بر سه کشور سوریه، اردن و فلسطین سیطره پیدا می کند. وی هشت ماه حکومت می کند و در آغاز نهمین ماه حکومتش حضرت بقیةالله اروحنا فداه قیام می کنند. سپاه سفیانی در سرزمین بیدا خسف می شود، سپس سفیانی دستگیر شده به دست یمانی سر از تنش جدا می شود.

لازم به توضیح است که در میان بیش از 2000 علایم ظهور، تنها پنج علامت به عنوان علائم حتمی ظهور در احادیث صحیحه آمده است، که عبارتند از: 1. خروج سفیانی ؛ 2. قیام یمانی ؛ 3. بانگ آسمانی ؛ 4. خسف بیدا ؛ 5. قتل نفس زکیه.

همه نشانه های حتمی، در سال ظهور اتّفاق می افتد و از نظر زمانی نخستین نشانه ای که رخ می دهد و فرارسیدن انفجار نور و سپری شدن شب دیجور غیبت را نوید می دهد، خروج سفیانی است. امام باقر(ع) در این رابطه می فرماید: «خروج سفیانی از نشانه های حتمی است».

و امام رضا(ع) با تأکید بیشتری می فرماید: «ظهور قائم(ع) حتمی است، خروج سفیانی از سوی پروردگار حتمی است و هرگز بدون سفیانی، قائم(ع) قیام نخواهد کرد».
امام صادق(ع) با تعیین وقت خروجش می فرماید:
«خروج سفیانی حتمی است و در ماه رجب خروج می کند».

این تاریخ مربوط به آغاز حرکت اوست، وی شش ماه می جنگد تا به قدرت می رسد، به مدت هشت ماه نیز بر سه کشور سوریه، اردن و فلسطین حکومت می کند.
بنابر این بیان منظور از ماه رجب، ماه رجب پیش از سال ظهور می باشد.

بنابر مشهور نام سفیانی «عثمان بن عنبسه»  و لقبش «سفیانی» است. او از تبار ابوسفیان است.

سفیانی از بطن هند جگرخواره، به نقلی از صلب یزید بن معاویه و به نقلی دیگر از تبار عقبةبن ابی سفیان  و بر اساس نقل سوم از تبار خالدبن یزید بن ابی سفیان است.
شیخ صدوق با سند صحیح از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: «اگر سفیانی را ببینی، پلیدترین انسان ها را دیده ای، او بور، سرخ روی، و زاغ چشم است».   امیرمؤمنین(ع) در همین رابطه می فرماید: «پسر هند جگرخواره از «وادی یابس» خروج می کند، او مردی میان بالا، دارای چهره ای وحشتناک، سرستبر و آبله روی می باشد، چون او را ببینی او را یک چشم می پنداری».

در احادیث عامه (اهل سنّت) آمده است: «سفیانی از تبار خالدبن یزیدبن ابی سفیان، سرستبر، در چهره اش آثار آبله و در چشمش نقطة سپیدی است».

سفیانی پس از خروج به چه اقداماتی دست می زند؟
اگر بخواهیم شرح جنآیات سفیانی را بشماریم، به تدوین کتابی بزرگ نیاز خواهیم داشت. در اینجا فقط فرازهایی از احادیث معصومین(ع) را فهرست وار می آوریم:
1.پیامبر اکرم(ص) فرمود: «مردی از درون دمشق خروج می کند که او را سفیانی گویند؛ پیروانش از تیرة کلب هستند، آنقدر کشتار می کند، که حتّی شکم زنان را می شکافد و کودکان را از دم تیغ می گذارند».57 حاکم، این حدیث را با معیارهای بخاری و مسلم صحیح دانسته است.
2.امیرمؤمنین(ع) فرمود: «مأمورانش را گسیل می دارد، کودکان را گرد می آورد و آنها را در دیگ های زیتون می جوشاند».

3. آن حضرت(ع) در حدیثی دیگر فرمود: «گروهی از اولاد رسول خدا(ص) به بلاد روم پناهنده می شوند، سفیانی آنها را از پادشاه روم باز می ستاند، پس آنها را در دمشق گردن می زند».

4. درحدیث دیگری فرمود: «سپاه سفیانی هفتادهزار نفر را در بغداد می کشند و شکم سیصد زن را می شکافند».

5.و در حدیثی دیگر فرمود: «با هفتادهزار نفر به سوی عراق حرکت می کند، در کوفه به بصره و دیگر شهرها می گردد، ارکان اسلام را منهدم می کند، دانشمندان را می کشد، قرآن ها را می سوزاند، مساجد را ویران می کند، محرمات را مباح می کند، به آوازه خوانی فرمان می دهد، کارهای ناشایست را رواج می دهد، از انجام فرائض الهی جلوگیری می کند، از جور و ستم پروا نکند، به جهت دشمنی با خاندان پیامبر، هر کسی را که نامش: محمّد، علی، جعفر، حمزه، حسن، حسین، فاطمه، زینب، امّ کلثوم، خدیجه و عاتکه باشد، از دم شمشیر می گذارند».

6.امام باقر(ع) فرمود: «سفیانی سرخ روی، بور و زاغ چشم است، او هرگز خدای را نپرستیده است، او هرگز وارد مکه ومدینه نشود، او همه اش می گوید: انتقام، انتقام، وانگهی دوزخ».

7.امام صادق(ع) فرمود: «او می گوید: خدایا انتقام، انتقام، وانگهی دوزخ. او به قدری پلید است که مادر فرزندش را از ترس اینکه مخفی گاهش را نشان دهد زنده به گور می کند».

8. در برخی از تفاسیر عامه آمده است: «سفیانی لشکری به بغداد می فرستد که بیش از 3000 نفر را می کشند و شکم بیش از 100 زن را می شکافند».

9. در برخی از احادیث عامه از کشتن هفتادهزار نفر در «عین التّمر»  و تعدّی به حریم سی هزار نفر در کوفه سخن رفته است.

10.در برخی دیگر از منابع عامه آمده است: «سفیانی همه مخالفانش را می کشد، آنها را با ارّه دو نیم می کند و در دیگ ها می جوشاند، به مدت شش ماه این جنایت ها ادامه می یابد.

یکی از سیاه ترین جنآیات تاریخ، که صفحات تاریخ را لکّه دار نموده، فاجعة «حرّه» می باشد، این جنایت به دست یزید معاویه در سال 62 ق. رخ داد. او مسلم بن عقبه را با دوازده هزار تن از لشکر شام به مدینه گسیل داشت و به او فرمان داد: اگر یک تن از بنی امیه کشته شود شمشیر بکشد، به کسی رحم نکند، رخمی ها و فراری ها را بکشد و سه روز مدینه را غارت کند.

هیچ تاریخ نویسی به خود جرأت نداده که جنآیات یزید را در مدینه به تصویر بکشد و صرفاً به نقل چند آمار بسنده کرده اند. 

در مورد جنآیاتی که سپاه سفیانی در مدینه انجام می دهد، در احادیث فراوان آمده است که: «لشکر سفیانی مدینه را ویران می کند، شدیدتر از فاجعة حرّه».
سفیانی چه سرانجامی پیدا می کند؟

سپاه سفیانی پس از قتل عام مدینه، برای نبرد با حضرت بقیةالله ارواحنا فداه مدینه را به قصد مکّة معظمه ترک می کنند، در دو منزلی مدینه در سرزمین بیدا، به فرمان خدا، زمین دهان باز می کند و همة سپاهیان سفیانی را که تعدادشان یک صد و سی هزار نفر بیان شده است، در کام خود فرو می برد.

در دو آیه در قرآن کریم به این داستان اشاره شده است.  و در ده ها حدیث شرح این داستان آمده است.
این داستان که به «خسف بیدا » مشهور است چهارمین نشانه از نشانه های حتمی ظهور به شمار می آید.
منبع: دانشستان سرزمین های درگیر در واقعه شریف ظهور، به کوشش اسماعیل شفیعی سروستانی.

سرزمینهای درگیر در واقعه ظهور: فلسطین -دو

در این مقاله ما به بررسی وضعیت آخرین منطقه از مناطق کور خمس یعنی فلسطین می پردازیم.
بخش عمده روایات آخرالزمانی «فلسطین»، به آخرین مرحله جنبش سفیانی ( شکست وی و فتح قدس) می پردازند. ما نیز مطالب را با تاکید بر همین بخش آورده ایم.
به طور کلی جنبش سفیانی در سه مرحله انجام می شود:



مرحله اول: تثبیت سلطه وی در شش ماهه اول و استیلای وی بر شام.
مرحله دوم: هجوم و پیکار او در عراق و حجاز
و مرحله سوم: بازگشت وی از توسعه طلبی در عراق و حجاز و رو به رو شدن با سپاه حضرت مهدی(عج) جهت حفظ متصرفات باقی مانده اش از سرزمین شام و قدس، که ما به شرح مرحله سوم، یعنی فتح قدس می پردازیم.

طبق روایات حضرت مهدی(ع) در شروع نمودن نبرد، درنگ می کند و مدتی در ومه دمشق می ماند تا بزرگان و مومنان اهل شام؛ آنان که هنوز به وی نپیوسته اند، ملحق شوند. سپس حضرت(ع) از سفیانی می خواهد که برای گفتگو شخصاً با آن بزرگوار ملاقات کند. وقتی یکدیگر را ملاقات می کنند، سفیانی تحت تاثیر شخصیت حضرت مهدی(ع) قرار می گیرد، با آن حضرت بیعت می کند و تصمیم می گیرد دست از جنگ بردارد و منطقه را تسلیم امام نماید؛ اما نزدیکان و پشتیبانان سفیانی که از قبیله بنی کلب هستند، وی را پس از سرزنش و نکوهش، از تصمیم خود منصرف می سازند.

به همین دلیل برمی گردد و تقاضای سخ پیمان می کند. امام نیز بیعت وی را فسخ می کند. آنگاه سفیانی لشکریان خود را برای جنگ با امام بسیج می کند. محورهای جنگ بزرگ از «عکا» تا صور، از آنجا تا «انطاکیه» در ساحل دریا و از دمشق تا طبریه و تا قدس گسترش می یابد و سپاهیان سفیانی به بدترین شکل شکست می خورند و سفیانی نیز دستگیر می شود و چنانکه روایات می گویند وی را در کنار دریاچه طبریه یا در ناحیه ورودی قدس در زیر درختی که شاخه های آن رو به دریاچه طبریه است، کشته می شود.

بنا بر نقل روایات، امام مهدی(ع) نسخه های اصلی تورات را از درون غاری در انطاکیه و کوهی در فلسطین و از دریاچه طبریه بیرون آورده، با استناد به آن یهودیان را محکوم نموده، نشانه ها، علامت ها و معجزات را برای آنان آشکار می سازد.

برخی از یهودیان که بعد از نبرد آزادی قدس جان سالم به در برده اند، تسلیم آن بزرگوار شده و کسانی که تسلیم نمی شوند، از کشورهای عربی اخراج می گردند.
پس از آن حضرت عیسی(ع) فرود می آید. در شماری از روایات آمده است که محل فرود آمدن عیسی(ع) قدس خواهد بود.

علامه مجلسی در بحار الانوار از امام باقر(ع) روایت کرده که فرمودند:
پیش از قیامت عیسی به دنیا فرود می آید و هیچ کس از ملت یهود و مسیحی نمی ماند، مگر آنکه قبل از مرگ به او ایمان می آورد و آن حضرت، پشت سر حضرت مهدی(ع) نماز می گزارد.

منبع: دانشستان سرزمین های درگیر، اسماعیل شفیعی سروستانی، ص509

سرزمینهای درگیر در واقعه ظهور: فلسطین

در این مقاله ما به بررسی وضعیت آخرین منطقه از مناطق کور خمس یعنی فلسطین می پردازیم.


بخش عمده روایات آخرالزمانی «فلسطین»، به آخرین مرحله جنبش سفیانی ( شکست وی و فتح قدس) می پردازند. ما نیز مطالب را با تاکید بر همین بخش آورده ایم.
به طور کلی جنبش سفیانی در سه مرحله انجام می شود:

مرحله اول: تثبیت سلطه وی در شش ماهه اول و استیلای وی بر شام.
مرحله دوم: هجوم و پیکار او در عراق و حجاز
و مرحله سوم: بازگشت وی از توسعه طلبی در عراق و حجاز و رو به رو شدن با سپاه حضرت مهدی(عج) جهت حفظ متصرفات باقی مانده اش از سرزمین شام و قدس، که ما به شرح مرحله سوم، یعنی فتح قدس می پردازیم.

طبق روایات حضرت مهدی(ع) در شروع نمودن نبرد، درنگ می کند و مدتی در ومه دمشق می ماند تا بزرگان و مومنان اهل شام؛ آنان که هنوز به وی نپیوسته اند، ملحق شوند. سپس حضرت(ع) از سفیانی می خواهد که برای گفتگو شخصاً با آن بزرگوار ملاقات کند. وقتی یکدیگر را ملاقات می کنند، سفیانی تحت تاثیر شخصیت حضرت مهدی(ع) قرار می گیرد، با آن حضرت بیعت می کند و تصمیم می گیرد دست از جنگ بردارد و منطقه را تسلیم امام نماید؛ اما نزدیکان و پشتیبانان سفیانی که از قبیله بنی کلب هستند، وی را پس از سرزنش و نکوهش، از تصمیم خود منصرف می سازند.

به همین دلیل برمی گردد و تقاضای سخ پیمان می کند. امام نیز بیعت وی را فسخ می کند. آنگاه سفیانی لشکریان خود را برای جنگ با امام بسیج می کند. محورهای جنگ بزرگ از «عکا» تا صور، از آنجا تا «انطاکیه» در ساحل دریا و از دمشق تا طبریه و تا قدس گسترش می یابد و سپاهیان سفیانی به بدترین شکل شکست می خورند و سفیانی نیز دستگیر می شود و چنانکه روایات می گویند وی را در کنار دریاچه طبریه یا در ناحیه ورودی قدس در زیر درختی که شاخه های آن رو به دریاچه طبریه است، کشته می شود.

بنا بر نقل روایات، امام مهدی(ع) نسخه های اصلی تورات را از درون غاری در انطاکیه و کوهی در فلسطین و از دریاچه طبریه بیرون آورده، با استناد به آن یهودیان را محکوم نموده، نشانه ها، علامت ها و معجزات را برای آنان آشکار می سازد.

برخی از یهودیان که بعد از نبرد آزادی قدس جان سالم به در برده اند، تسلیم آن بزرگوار شده و کسانی که تسلیم نمی شوند، از کشورهای عربی اخراج می گردند.
پس از آن حضرت عیسی(ع) فرود می آید. در شماری از روایات آمده است که محل فرود آمدن عیسی(ع) قدس خواهد بود.

علامه مجلسی در بحار الانوار از امام باقر(ع) روایت کرده که فرمودند:
پیش از قیامت عیسی به دنیا فرود می آید و هیچ کس از ملت یهود و مسیحی نمی ماند، مگر آنکه قبل از مرگ به او ایمان می آورد و آن حضرت، پشت سر حضرت مهدی(ع) نماز می گزارد.

منبع: دانشستان سرزمین های درگیر، اسماعیل شفیعی سروستانی، ص509

سرزمینهای درگیر در واقعه ظهور: عراق-دو

همان طور که در مطلب قبل گفته شد، عراق یکی از سرزمین هایی است که نام آن در احادیثی که در آنها از حوادث آخرالزمان و واقعه ی شریف ظهور سخن گفته شده، آمده است.



در روایتی امام صادق(ع) زمان قیام حضرت مهدی(ع) را این گونه توصیف می کنند:
او قیام نمی کند، مگر بعد از آنکه، دشمنانش دو فرمان: یکی در بصره و دیگری در کوفه مبنی بر بیزاری از امیرالمؤمنین(ع) بخوانند!

و هم چنین ایشان درباره شرایط کوفه و کربلا در زمان ظهور فرمودند:
در آن روز طول شهر کوفه، به پنجاه و چهار مایل می رسد؛ به طوری که کاخ های آن مجاور کربلا خواهد بود. خداوند در آن روز کربلا را محل آمد و رفت فرشتگان و مومنان خواهد نمود؛ و در آن روز ارزشی به سزا دارد. چنان برکت به آن روی می آورد که اگر مومنی از روی حقیقت در آنجا بایستد و یکدفعه از خداوند طلب روزی کند؛ خداوند هزار برابر دنیا به او عطا فرماید.

امام صادق(ع) درباره سید حسنی و ارتباط قیامش با کوفه فرمودند:
آنگاه سید حسنی، آن جوان زیبا رو، از طرف سرزمین دیلم خروج کرده و با صدای رسا صدا می زند: ای آل محمد!  دعوت آن کس را که از غیبتش متاسف بودید، اجابت کنید. این صدا از ناحیه ضریح پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله بلند مى‏ شود پس گنجهاى خدا از طالقان او را پذیره می شوند. آنها گنجهائى هستند اما چه گنجى که نه طلا و نه نقره است بلکه مردانى هستند که ایمانى فولادین دارند، و بر اسبهاى چابک سوار و اسلحه بدست گرفته و پى در پى ستمگران را کشته تا آنکه وارد کوفه می شوند و در آن موقع اکثر روى زمین را از لوث وجود بیدینان صاف کرده ‏اند. آنها کوفه را محل اقامت خود قرار می دهند.   

آنگاه پیامبر(ص) مسیر حرکت یاران حضرت مهدی(ع) را این گونه بیان فرمودند:
نخستین آنها از بصره و آخرین آنها از یمامه خواهد بود.

و در روایت دیگر نیز فرمودند:
هیچ شهری نیست، جز اینکه گروهی از آن شهر همراه او خارج می شوند، به جز بصره که حتی یک نفر ار آنجا با حضرت همراهی نمی کند.

نویسنده کتاب روزگار رهایی می نویسد:
این دو حدیث با هم منافات ندارند؛ زیرا این حدیث بر اینکه از مردم بصره، احدی با امام همراه نیست، دلالت می کند و حدیث اول بر اینکه نخستین کسی که به امام ملحق می شود، مسیر حرکتش از بصره است.

منبع: دانشستان سرزمین های درگیر، به کوشش اسماعیل شفیعی سروستانی،ص188.