کتاب «فوز اکبر» با نام کامل: «فوز اکبر بولایة حجة الله المنتظر(ع)» حاصل
یک عمر پژوهش و تحقیق، تجربیات سلوکی و مهمتر از همه، عنایات امام عصر(ع)
به مرحوم آیت الله میرزا محمد باقر فقیه ایمانی(ره) است. این کتاب دربارة
شیوههای توسل به قطب عالم امکان است. همة کسانی که از مرحوم فقیه ایمانی
یاد کردهاند، بر این نکته تأکید ورزیدهاند که همة اوقات، افکار و شئون
زندگانی ایشان را عشق و علاقة فراوان به امام زمان(ع) پر کرده و تمام فکر و
ذکر، قیام و قعود، سخن و سکوت، گفتار و نوشتار ایشان دربارة معرفت به
آخرین حجّت حق بود. ایشان گرفتاران را جهت چارهگشایی به آن حلّال واقعی
مشکلات ارجاع میداد و دلهای آنان را به نحوی متوجه آن کانون رحمت الهی
میکرد. از آنجایی که این حرفها و توصیهها، از دلی پاک و متصل به ولیّ
خدا برمیخاست، مؤثّر واقع میشد و سختیها و مشکلات گرفتاران با سرانگشت
ولی الله الاعظم(ع) حلّ و فصل میشد. مرحوم فقیه ایمانی در این کتاب، علاوه
بر مسائل نظری و علمی پیرامون معرفت و محبّت امام زمان(ع)، شیوههای عملی
برخورد با مشکلات با توسل به امام عصر(ع) را بیان کرده و بارها تأکید
میکند: من از این روشها نتیجه گرفتهام و خاطرات فراوانی دارم و که جای
پرداختن به آنها نیست.
در ادامه، به اقتضای مجال، با این اثر ارزشمند از میراث مکتوب مهدوی(ع) آشنا میشویم.
گزارشی از کتاب
مرحوم فقیه ایمانی این کتاب را در سه باب نگاشته است که ابواب آن، بنا به آنچه در مقدمه به قلم ایشان آمده، عبارتند از:
باب اوّل: بیان انواع و اقسام توسلات مخصوص به حضرت صاحب الامر(ع) و بیان اوقات و مکانهای متعلق به آن حضرت.
باب
دوم: بیان انواع و اقسام توسلات به هر کدام از امامان بزرگوار(ع)؛ زیرا
توسل به هر یک از امامان(ع)، شرط تمامیت و تکمیل توسل به آن حضرت است و
افراد به سبب توسل به هر یک از آنان، مستحق دعا و شفاعت امام زمان(ع)
میشوند.1
باب سوم: تمسّک جستن به قرآن؛ زیرا بنا به روایت قطعی
ثقلین، تمسک به قرآن، جزء ارکان تمامیت توسل به صاحب الزمان(ع) است. پس
باید تمسک به قرآن، همراه توسل به امام(ع) باشد. مؤلف در این باب، هجده فصل
را نگاشته است.
شایان ذکر است که کتاب «فوز اکبر» تنها در
بردارندة باب اوّل یعنی، انواع و اقسام توسلات مخصوص به امام عصر(ع)، است و
دو باب دیگر را در بر ندارد. بنابراین ما هم در این نوشتار، تنها گزارشی
از باب اوّل را تقدیم خوانندگان گرامی موعود(ع) میکنیم.
انگیزة تألیف
مرحوم آیت الله محمد باقر فقیه ایمانی در مقدمة «فوز اکبر»، نیّت خود را از نگارش این کتاب شریف چنین بیان نموده است:
«هر
چند کتابها و تألیفات علما ـ به عربی و فارسی، مفصّل و مختصر ـ در مقام
توسل به امام عصر(ع) زیاد است، امّا مدت زمانی بود که این احقر جانی (بندة
کوچک گنهکار) تصمیم داشتم مجموعهای را در این باب، تألیف نمایم تا اینکه
در این اوقات، حسَبِ خواهش مؤکد بعضی از دوستان صالح، عزم خود را جزم کرده،
طلب توفیق از خداوند سبحان و تأیید از آستان آن ولیّ رحمان(ع) نمودم و
شروع به نگارش کردم و آن را «فوز اکبر بولایة حجة الله المنتظر» نامیدم».2
مرحوم فقیه ایمانی این باب را در بیست فصل و یک تکمله (مطلب پایانی) به این شرح آورده است:
فصل اوّل: تحصیل و تکمیل معرفت به امام؛
فصل
دوم: محبت و مودت به امام عصر(ع)؛ نویسنده در این فصل بیان میکند که محبت
و مودت امام(ع)، فرض مؤکد الهی و شرط صحّت ایمان و وسیلة قبولی اعمال و
عبادات است.3 همچنین با آوردن آیات و روایات و تفسیر و تأویل آنها، فواید و
فضایل این محبت را برشمرده شده است.
فصل سوم: توسل جستن به نماز
امام عصر(ع)؛ مؤلف در این فصل به کیفیت نماز معروف امام عصر(ع) (دو رکعت که
در آن «إیّاک نعبد و إیّاک نستعین» یکصد مرتبه تکرار میشود) پرداخته، به
انواع آن نیز اشاره کرده و مینویسد: «این نماز تأثیر کامل در سرعت اثر،
برای اصلاح حوایج بزرگ دارد و در توسل به این نماز، کرامات و آیات بسیاری
از امام عصر(ع) به ظهور رسیده که این حقیر اطلاع بر آنها دارم و در این
مختصر، مقتضای ذکر آنها نیست».4 همچنین در ادامه به کیفیت نماز فرج (دو
رکعت که بعد از آن دعای «یا من أظهر الجمیل و... » با اعمال و آداب آن
خوانده میشود) پرداخته و مینویسد: «از سیدبن طاووس ذکر شده که این نماز
را حضرت صاحبالامر(ع) به «ابی الحسین بن ابی البغل» در شب جمعهای در حرم
امام کاظم(ع) تعلیم دادهاند و از آن بزرگوار نقل شده است».5
فصل
چهارم: استغاثه به امام عصر(ع)؛ مرحوم فقیه ایمانی در این باب میان
«استغاثه» و «استشفاع» تفاوت قائل شده و مینویسد: «استغاثه به معنی تضرّع،
زاری و لابه نمودن به امام(ع) در درماندگیهای سخت است؛ به گونهای که
کارد به گلو برسد. امّا استشفاع، طلب اجابت در حوایج و کارهای مهمی است که
به مرتبة سختی و درماندگی نرسیده باشد، مثل طلب سعادت اخروی یا طلب فرزند،
خانه و امثال آن. استغاثه و استشفاع برای همه کس و در هر زمان، خود از
توسلات مهم و عظیم است؛ زیرا در آنها اعتراف به مقام جلیل حضرت ولی الله
الاعظم(ع) ـ که واسطة فیض خداوندی است ـ حاصل میشود و خود این مطلب نزد
خداوند محبوب بوده، سبب تقرّب بنده به او شده، به این وسیله گرفتاری او را
زود اصلاح میفرماید».6 وی در ادامه میآورد: «هر چند توسل و استغاثه
بندگان به وجود مبارک امام زمان(ع) در مورد همة امامان وجود داشته و دارد،
امّا نسبت خاصّی به حضرت صاحب الامر(ع) دارد چرا که در اخبار بسیار وارد
شده که از جمله القاب خاصّ مبارک ایشان «غوث» و «غوث الفقرا» است و از
مناصب خاصّ ایشان «اغاثه و فریادرسی» و در شداید سخت باید به ایشان پناه
برد و به ایشان استغاثه کرد.7
مؤلف در همین فصل در آداب و شرایط
استغاثه مینویسد: «آداب و شرایطی که موجب کمال تأثیر میباشد، این است که
در مقام استغاثه، بنده باید متذکر مقام احاطة علم امام به تمام عالم باشد،
چنانکه خود را نزد ایشان حاضر بداند. گویی به چشم، او را میبیند و سخن او
را میشنود. همچنین او باید متذکر و ملتفت بزرگواری و کمال مهربانی آن
جناب باشد».8
مرحوم مؤلف در ادامة همین فصل به بیان کیفیت استغاثه
پرداخته و به چند استغاثة معروف اشاره میکند که بنا به اهمیت و کوتاهی آن،
در اینجا آورده میشود:
1. ذکر «یا صاحب الزمان اغثنی، یا صاحب الزمان ادرکنی».
2. ذکر «یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تهلکنی» که در «دارالسلام» آمده است.
3.
شخص به صحرا یا مکان وسیع خلوتی برود و بگوید: «یا أبا صالح أغثنی، یا أبا
صالح المهدی أدرکنی ادرکنی و لا تدعنی، فإنی ذلیلٌ عاجزٌ».
4. ذکر «یا موعود المنتظَر انظر الی المحتضر».
5. ذکر «المستغاث بک یا صاحب الزّمان(ع)»
و
از همه مهمتر دعایی که مخصوص امام عصر(ع) است، دعای «اللهمّ عظم
البلاء... » که آن را خود حضرت در خواب به محمّد بن احمد بن ابی الّلیث که
از ترس کشته شدن به مقابر قریش گریخته بود، تعلیم نمودند».9
فصل
پنجم: فوز اکبر، به توسل جستن به زیارت امام عصر(ع) اختصاص دارد. مرحوم
مؤلف پس از آوردن روایاتی در این باب مینویسد: «کیفیت زیارت آن حضرت بر دو
قسم است. اوّل زیارتی که مشترک میان آن جناب و سایر معصومان است؛ دوم
زیاراتی که مختص و مخصوص به خود آن بزرگوار است که کاملترین و با
فضیلتترین آنها زیارت «آل یاسین» است که در همة اوقات میشود با آن، حضرت
را زیارت کرد. در «احتجاج» شیخ طبرسی نقل شده که حضرت صاحب الامر(ع) در
توقیعی که برای محمد بن عبدالله حمیری صادر شد، امر فرمودند که: «هر گاه
بخواهید مرا زیارت و به سوی من توجه کنید، چنین زیارت کنید».
همچنین
زیارت «سلام الله الکامل...» که در رویدادهای سخت میتوان با آن توسل پیدا
کرد. زیارت روز جمعه و دیگر، زیارت مختصری که در یک رؤیای صادقه به آن
تأکید شده است و امام(ع) در مورد آن فرمود: من آن را دوست دارم.
البته
مرحوم فقیه ایمانی ذکر نمیکند که این رؤیای صادقه از کیست و امام به چه
کسی این گونه فرمودهاند. امّا از آنجایی که این زیارت کوتاه در آثار جامعی
همچون «صحیفة مهدیه» نیامده و حضرت آیتالله فقیه ایمانی مدرک و مأخذی
برای آن ذکر نمیکند، میتوان پی برد که این رؤیای صادقه برای خود ایشان
روی داده است.
فصل ششم: این فصل دربارة توسل جستن به وسیلة صلوات
بر آن حضرت است. مرحوم مؤلف در این باره آورده است: «اصلِ عنوانِ صلوات بر
اهل بیت از عبادات بزرگی است که وسیلة سعادت همگان ـ حتی پیامبران و ملائکه
ـ در تمام کارهای مهم و حوایج ایشان بوده و موجب تقرب به مقامات عالیه نزد
خداوند متعال میگردد».10
فصل هفتم: دربارة هدیه نمودن اعمال صالح
به امام عصر(ع) است که مؤلف روایاتی را در تأکید و فضیلت این امر میآورد.
وی در پایان مینویسد: «نمازهای توسل به امام عصر(ع) به عنوان هدیه، چنین
است که شخص، نماز را برای رضای خداوند به جا میآورد، به قصد آنکه ثواب
نماز، هدیهای برای امام(ع) باشد».11
فصل هشتم: نیابت در اعمال صالح
برای امام(ع)؛ مؤلف در این فصل، ابتدا تفاوت میان «هدیه نمودن» و «نیابت
در عمل» را بازگو مینماید و در پایان فصل، دربارة نذر برای امام معصوم(ع)
مینویسد:
«در موقع پیش آمدن حاجات مهم و عظیم یا محنتهای سخت که
انسان را بیطاقت میکند، شخص میتواند برای اصلاح آن کار مهم یا بر طرف
شدن محنتها، عمل صالح یا انفاق مالی را به قصد سلامتی امام عصر(ع) نذر
کند. امّا مهم آن است که مقدار مال، جهتِ انفاق، موفق با عدد مقدس و مبارک
14 باشد. مثلاً 14 اشرفی، 140 اشرفی یا ... ».12
فصل نهم: دعا برای
تعجیل در فرج امام زمان(ع) و آثار، برکات، فضایل و فواید آن؛ ایشان در این
باره آوردهاند: «ثواب و فایدة دعا در فرج آن جناب، از نظر دنیوی و اخروی
بسیار، بلکه زیاده بر صد فضیلت است که از جملة آنها که خود آن بزرگوار در
توقیع مبارک فرمودهاند، این است که دعا در تعجیل فرج، سبب فرج شما
میشود».
مؤلف در ادامه مینویسد: «اینکه دعا موجب فرج انسانها
شود، دو گونه است: یکی آنکه به وسیلة این دعا ـ که محبوب خداوند است ـ فرج و
گشایش از هر سختی برای دعا کننده حاصل میشود؛ دوم آنکه دعا در وقوع فرج
مثل دعا برای طلب باران است، زیرا این دعا در واقع در حق خود بندگان است؛
هنگامی که باران بیاید، [مردم] در امر معاش و معاد خود از آن استفاده
میکنند، همچنین وقتی فرج وقوع یابد، وسیلة گشایش و آسایش برای مردم در
تمام جهات معاش و معاد [حاصل] میشود».13
فصل دهم: این فصل دربارة
تجدید عهد با امام عصر(ع) است. نویسنده در فلسفة این عمل مینویسد: «معنای
تجدید عهد آن است که بنده در قلب و زبان خود به امامت آن جناب اقرار کند و
اطاعت، محبت و نصرت ایشان را بر عهدة خود ـ هر روز ـ تازه کند و این عمل در
هر روز، سه ثواب عظیم بدین شرح برای فرد دارد:
1. چنین شخصی در ثواب و اجر مانند کسی است که در خدمت ایشان حاضر شده، فرمایش ایشان را اطاعت و ایشان را نصرت کرده باشد.
2. تجدید عهد موجب ثبات و کمال محبت، اخلاص و ایمان میشود.
3. این عمل موجب توجه خاص و نظر رحمت کامل آن جناب نسبت به شخص میشود».14
فصل یازدهم: این فصل دربارة نشر نام و یاد امام و احیای امر ایشان است. نویسنده مینویسد:
«در
احادیث داریم که امام صادق(ع) فرمودند: «خدا کسی را که امر ما را زنده
نگاه دارد، رحمت کند» و در روایت دیگر فرمودند: «بهترین مردم بعد از ما ـ
اهل بیت(ع) ـ کسی است که امر ما را احیا کند و مردم را به سوی ما
بخواند».16
امّا کیفیت احیای امر ایشان به چند وجه حاصل میشود که به صورت کوتاه بدانها اشاره میشود:
1. بیان فضایل مخصوص ایشان، به ویژه آنچه را که در مورد معرفت امر امامت و ولایت ایشان است.
2. تألیف کتاب در فضایل و معارف آن حضرت
3. انتشار کتب علما در این باب
4. برپا کردن مجلس برای ذکر فضایل آن جناب، دعوت مؤمنان، انفاق مال در این راه و همچنین مدح و ستایش آن حضرت در قصاید و اشعار.17
فصل
دوازدهم: تحصیل و تکمیل تقوا؛ مؤلف مینویسد: «محبت، بدون تقوا حاصل
نمیشود و شیعة خالص و خُلّص، کسی است که مرتبة کمال محبت را داشته باشد.
نتیجة مرتبة کامل محبت، آن است که شخص در دنیا پیوسته در امر دین و دنیا،
مشمول عنایات کامل امام شده، بعد از مرگ هم همه جا با آنان و ملحق به ایشان
بوده، از همة خطرات در همة مواقف از دنیا، برزخ و قیامت در امان و به
سلامت خواهد بود.18مراد از تقوا و حقیقت آن، پرهیزکاری و نگهداری باطن قلب و
روح و همچنین ظاهر حال از چیزهایی که مورد نهی و مذمت خداوند میباشد،
است».19
مؤلف در ادامه به بیماریهای چندی در این راستا اشاره
میکند که بر سالک و عاشق امام لازم است که از آنها اجتناب کرده، تقوا را
تحصیل و تکمیل نماید.
فصل سیزدهم: این فصل دربارة زیارت و تعزیه حضرت سیدالشهداء(ع) نوشته شده و در آن آمده است:
«در
اخبار بسیاری آمده که توسل به هر یک از ائمة اطهار(ع)، توسل به حضرت صاحب
الامر(ع) است. از جمله در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) آمده: «فرزندم حسین(ع)
در کربلا در حال تشنگی و تنهایی کشته میشود، پس هر کس او را یاری کند،
بدون شک مرا و همچنین فرزند او قائم(ع) را یاری کرده است». پس در اقامة
تعزیت، زیارت و یاری امام حسین(ع)، توسل به حضرت صاحب الامر(ع) نیز حاصل
میشود».20
فصل چهاردهم: این فصل به حزن و ندبه در فراق امام عصر(ع)
اختصاص یافته است. مرحوم آیت الله فقیه ایمانی در این باب، حزن و گریة
مؤمنان برای حضرت صاحب الامر(ع) را به سه گونه تقسیم نموده، مینویسد: نوع
اوّل، آن است که حزن و گریة او حقیقتاً بر اثر محبتی است که شخص مؤمن در
باطن قلب خود نسبت به آن حضرت دارد؛ پس بر حسب این شدت محبت، شخص برای
فراق، مظلومیت و مصیبتهای ایشان گریان میشود.
نوع دوم، برای
محرومیت وی از بعضی فیوضات قدسیة ایشان و سخت بودن تحصیل معرفت در عصر
غیبت، یا به دلیل مشاهدة بسیاری خرابیها در دین و فراوانی فتنهها و هتک
حرمتهایی که نسبت به اهل حق و اولیای الهی وارد میشود.
نوع سوم، برای شداید و محنتهای دنیوی است که در غیبت ایشان، حاصل شده است.
آنچه
از این سه قسم محبوبتر است و نشانة ایمان میباشد، همان قسم اوّل است و
بعد از آن، قسم دوم قرار دارد. امّا قسم سوم در حقیقت حزن و گریة انسان بر
محنت حال خود است.
شخص مؤمن باید بسیار متذکر باشد و با مشاهدة
فتنهها و محنتهای شدید، فراق ایشان را یاد نموده، مظلومیت و غم او را به
نظر آورده، ندبه و ناله کند. دعای شریف ندبه را در چهار عید غدیر، قربان،
فطر و روز مبارک جمعه بخواند و به خاطر سه مطلب، بسیار تضرّع و دعا کند:
نخست برای آنکه خداوند چشم او را به جمال مبارک ایشان به عافیت روشن کند.
دوم، برای بر طرف شدن حزن و غم از قلب مبارک امام زمان(ع).
سوم، برای تعجیل در فرج آن حضرت(ع).
چنانچه
کسی مشاهده کرد که از یادآوری غمهای امام زمان(ع) اصلاً ناراحت و محزون
نمیشود، باید بداند این رویداد از کثرت گناهانی است که سبب سیاهی قلب او
شده و گناهان مانع شده است که اثر نور محبت ایشان در قلب او ظاهر شود. در
این حال، لازم است فراوان توبه و استغفار نماید و به قلب خود یادآوری کرده و
در مجالس ذکر ایشان، مثل دعای ندبه حاضر شود.21
فصل پانزدهم: این
فصل دربارة لعن و اظهار برائت از دشمنان امام عصر(ع) است. مؤلف در این باب
آورده است: «به سبب تبرّی و بیزاری قلبی و لعن زبانی، طهارت در قلب و روح
انسان حاصل میشود و به دنبال آن، آیینة روح او قابلیت زیادی برای تجلی
انوار محبت اولیای الهی پیدا میکند».22
آیت الله فقیه ایمانی، سپس اوقات و آداب تبرّی را در چهارده مورد برمیشمارد.
فصل
شانزدهم: این فصل مربوط به نصرت و یاری امام عصر(ع) است. نویسنده در این
فصل، انواع یاری رساندن به امام(ع) را ذکر کرده است. از آنجایی که مؤلف،
کتاب ارزشمندی در همین موضوع با عنوان «شیوههای یاری امام زمان(ع)» دارد و
گزارشی از آن کتاب در مقالهای دیگر خواهد آمد ـ انشاء الله ـ لذا در این
فصل تنها به عنوان آن بسنده میکنیم و متعرض مباحث آن ـ که در نوع خود
روشنگر و راهگشا است ـ نمیشویم.
فصل هفدهم: این فصل به تقدیم
عریضه خدمت امام عصر(ع) میپردازد. نویسنده ابتدا در اهمیت و اعتبار این
عمل مینویسد: «[عریضه نویسی] توسلی عظیم است که در اعصار گذشته میان عموم
علما، صلحا و مؤمنان دایر بوده و در سرعت اثر و اصلاح کارهای مهم و شدید،
به نحو آسان، آثار غریبی از آن مشاهده شده است و آنچه از همة اقسام آن
مهمتر و در تأثیر، کاملتر و توسل بدان، متداول میان عموم مؤمنان از علما و
دیگران گردیده، آن [نسخه] است که علّامة مجلسی در «بحارالانوار»23 و محدث
نوری در «نجم الثاقب»24، به نقل از «مفاتیح النجاة» سبزواری ذکر کردهاند».
آن مرحوم پس از ذکر آداب این عمل و آوردن نسخة صحیح عریضه
مینویسد: «باید دانست که از مفاد و مضمون این عریضه، کشف میشود که توسل
به آن، مختص به زمانی است که انسان در شداید بسیار عظیم و مخاطرات پر هول و
وحشت، گرفتار شده و به اصطلاح کارد به گلو رسیده باشد».
نکتة دیگر
آنکه، برای نوشتن عریضه، در روایات، عدد مخصوصی (مثلاً چند بار) ذکر نشده
است؛ ولی به ملاحظة آداب آن ـ که در وقت انداختن عریضه، فرد باید توجه و
اعتماد به یکی از چهار نایب امام داشته باشد میتوان فهمید که اگر در مرتبة
اوّل، اثری از این عمل ظاهر نشد، شخص آن را تا چهار مرتبه به عدد چهار
نایب بزرگوار ایشان انجام دهد و غالباً چنین شده که در مرتبة چهارم، مقصود
انجام شده است.
ضمناً بهتر آن است که تقدیم عریضه در روزهای دوشنبه،
پنجشنبه و جمعه که تعلق خاصّی به آن حضرت دارد و اعمال بندگان در این
روزها خدمت ایشان عرضه میشود، باشد».25
فصل هجدهم: این فصل ویژة
تعظیم و تکریم نام مبارک امام عصر(ع) است. نویسنده با ذکر دو روایت از
امامان صادق و رضا(ع) که به احترام نام آن بزرگوار از جای برمیخاستند،
مینویسد:
«هر چند برخاستن به وقت ذکر نام مبارک حضرت صاحب
الامر(ع) موافق با تعظیم و احترام به ایشان است، امّا حکمت مهمتری در آن
هست و آن اینکه باید همیشه عزم قلبی و نیّت صادق مؤمن این باشد که به وقت
ظهور آن حضرت، وی برای نصرت و اطاعت امر ایشان حاضر گردد. بدین ترتیب که
شخص مؤمن، در موقع ذکر نام ایشان، اظهار عزم قلبی کرده و میگوید: خداوندا
شاهد باش که اگر آن حضرت اکنون ظاهر شوند، حاضرم برای نصرت و اطاعت ایشان،
قیام نمایم. بنابراین مهم است که فردِ منتظر به وقت قیام، متذکر چنین
معنایی در قلب خود باشد و در همان حال، تعجیل در فرج را از خداوند مسئلت
نماید.
مسئلة دیگر آنکه اسم یا لقب آن جناب را با صلوات یا سلام
ببرد و همچنین اسم اصلی آن حضرت «یعنی محمد و احمد» را در مجامع عمومی نبرد
و همیشه با القاب شریف، نام ایشان را ذکر کند و آنچه از اسما و القاب
مبارک آن حضرت که این احقر مؤلف بر آن آگاهی یافته و گردآوری کردهام،
متجاوز بر پانصد اسم و لقب است».24
فصل نوزدهم: این فصل، در واقع ادای حقوق مالی امام عصر(ع) را تشکیل میدهد. ایشان در این بخش آوردهاند:
«به
طور کلی اموالی را که به قصد امام انفاق میشود، میتوان به دو دستة واجب و
مستحب تقسیم کرد. دستة اوّل، مواردی است که از سهم خمس و تحت نظر فقیه
مجتهد عادل میبایست صرف شود. امّا دستة دوم، مواردی را دربرمیگیرد که
باید در احیای امر آن حضرت، مثل برپایی مجالس، تألیف کتاب، نیابت اعمال
صالح مثل حج و عمره هزینه شود. امّا افضل از همة این اعمال، زیارت و برپایی
مجلس عزای امام حسین(ع) است. از موارد دیگر انفاق مال برای آن حضرت،
میتوان از صدقه دادن به نیت سلامتی امام عصر(ع)، ذبح گوسفند و اطعام طعام
نام برد. لذا مهم است که بندة مؤمن در مقام طلب حفظ و سلامتی آن حضرت، گاهی
صدقه بدهد، گاهی قربانی کند و گاهی اطعام نماید.
[ضمناً فراموش
نشود] که امام عصر(ع) خود واسطة کلیة فیوضات و سلامتی برای دیگران هستند و
در حفظ و سلامتی وجود مبارکشان، از دعا و صدقة بندگان مستغنی هستند،
همچنانکه خداوند بزرگ از عبادتِ بندگان غنی است. پس همان طور که عبادات
بندگان تنها اظهار عبودیت و مقام محبت با حضرت حق است، دعا و صدقه برای
سلامتی آن حضرت(ع) نیز اظهار محبت و ارادت نسبت به آن جناب(ع) است تا افراد
لایق الطاف و عنایات رحمانی ایشان شوند».25
فصل بیستم: آخرین فصل
کتاب دربارة شفیع کردن امام عصر(ع) در مواقع دعا است. نویسنده در این فصل
در باب توسل به این حجت خدا مینویسد: «در بعضی از دعاها، مثل دعای افتتاح
آمده است: «و استجب به دعوتنا؛ یعنی خداوندا به حق آن حضرت، دعای ما را
مستجاب گردان» و این معنای شفیع گردانیدن آن حضرت در مواقع دعا و قسم دادن
خداوند به نام مبارک ایشان است».26
ایشان در تأثیر این عمل
آوردهاند: «هر چه طهارت و پاکی [واسطه] فزونتر باشد، قسم دادن خداوند به
حقّ او برای آسان شدنِ مشکلات و اصلاح مقاصد مهم، تأثیر زیادتری دارد».27
امیدواریم
که این گفتار، انگیزة مطالعة آثاری از این دست را در وجود خوانندگان
ارجمند برانگیخته باشد. این مقال را نمیتوان بدون اشاره به این مطلب به
پایان برد که نثر این اثر از آنجایی که متعلق به 60، 70 سال پیش میباشد،
نیازمند ویرایشی تازه است تا به زبان امروزی نزدیکتر و در نتیجه برای
استفاده علاقهمندان مهیاتر گردد. به هر حال، کوشش مسجد مقدس جمکران در
احیا و نشر آبرومند اینگونه آثار قابل ستایش است.
سخن را با آرزوی
بلندای مقامات معنوی برای نویسندة این اثر، فقیه فرزانه و دلدادة شیفتة
امام عصر(ع) و همنشینی او با امامان معصوم(ع) به پایان میبریم.
عبدالحسن ترکی
کوفه از پر سر و صداترین شهرهای اسلامی در قرن اوّل و در کنار حجاز و شام
به مرکزیت مکه و دمشق جزو معروفترین شهرهای اسلامی در دو قرن نخست هجری
است.
از آنجا که بیشتر مورخان صدر اسلام از منطقه عراق بودند، در
تاریخنویسی خود توجه ویژهای به این شهر داشتند و به همین دلیل با خواندن
آثاری مانند تاریخ طبری یا انساب الاشراف یا اخبار الطوال میتوان اطلاعات
جامعی درباره شهر کوفه به دست آورد. این شهر از مراکز اصلی شیعه در طول
تاریخ پررونق خود در قرون نخستین بوده و زمانی برای نشان دادن تشیع «قم» به
این شهر «کوفه صغیر» اطلاق میشد که حکایت از عمق تشیع کوفه دارد.
با
ساخته شدن بغداد در آغاز نیمه دوم قرن دوم هجری به مرور از اهمیت کوفه
کاسته شد و به رغم آنکه تا حوالی یک قرن بعد کم و بیش یادی از آن در منابع
هست امّا به مرور گویی از صحنة جغرافیای عراق محو میشود.
با این
حال برآمدن نجف و آباد شدن آن و نزدیکی آن به کوفه سبب شد تا بار دیگر این
شهر تاریخی بتواند به حیات خود در تاریخ ادامه دهد و تا به امروز کمابیش
هویت تاریخی خود را حفظ کند.
کتاب «تاریخ الکوفه» از سید حسین بن
السید احمد البراقی الکوفی (م 1332) از آثار یکدست و منظمی است که نزدیک
به یک صد سال پیش در باره تاریخ این شهر اسلامی نوشته شده است. اثر یاد شده
در چاپ جدید با افزودهها و استدراکات سید محمد صادق آل بحر العلوم (م
1399 ق) چاپ شده و اخیراً هم با تحقیق ماجد بن احمد العطیه به شکل بسیار
زیبایی چاپ شده است.
این اثر پیش از این به فارسی هم در آمده که طبعاً ترجمه آن بر اساس چاپهای قدیمی است.
کتاب
تاریخ کوفه در واقع یک تاریخ محلی به سبک آثار قدیمی است که روشهای نوین
هم در تألیف آن مورد توجه بوده است. تاریخ، جغرافیا و رجال و نیز آثار
تاریخی آن از موضوعاتی است که مورد توجه مؤلف بوده است.
بررسی تاریخ آلسعود از برخی ارتباطات پنهانی سران این خاندان قدرتمند با
یهودیان حکایت دارد. کتاب «تاریخ آلسعود» در دهههای هفتاد میلادی قرن
گذشته توسط «ناصر السعید»، نویسنده سرشناس عربستانی به نوشته تحریر درآمد.
وی به رغم اقامت خارج از عربستان سعودی، اما پس از چاپ و منتشر کردن این
کتاب، با حمایت مالی مستقیم خاندان سلطنتی آل سعود، به دست مزدوران آل سعود
ترور شد و جان باخت.
ناصر السعید در کتاب هزار و چهل صفحهای خود، به
بررسی جوانب گوناگون تک تک اعضای خاندان آل سعود از نظر فساد و انحرافات
اخلاقی پرداخته و در کنار آن نیز با تحقیق و پژوهش کامل، تلاش کرده یهودی
بودن این خاندان را اثبات کند.
ناگفته نماند زمان تألیف این کتاب به
دلیل هم عصر بودن با دوران پادشاهی «ملک فهد بن عبدالعزیز»، نویسنده تلاش
کرده بیشتر به آشکار کردن رسواییهای اخلاقی این پادشاه عربستانی بپردازد.
ناصر
السعید، سی صفحه نخست کتاب خود را به بررسی شجرهنامه خاندان «آل سعود»
اختصاص داده و در پایان اثبات می کند که اصل این خاندان به یهودیان سرزمین
حجاز و مدینه بازمیگردد.
السعید در ادامة کتاب خود چگونگی حمایت
یهودیان از جنبش «محمد بن عبدالوهاب» را که به تأسیس «اندیشه وهابیت» منجر
شد، شرح می دهد. وی سپس مراحل قرار گرفتن رهبری دینی در دست محمد بن
عبدالوهاب و در کنار آن، واگذاری رهبری سیاسی عربستان سعودی به خاندان «آل
سعود» که توسط یهودیان طراحی و به اجرا درآمد را توضیح می دهد.
نویسنده
این کتاب که تلاش داشته هیچ بخشی از جوانب و اقدامات «آل سعود» را از قلم
نیندازد، در ادامه به جنایت و قتلعامهای این خاندان علیه قبایل عربستانی
میپردازد و برای اثبات گفته خود از برخی تصاویر و عکسهای تاریخی که گویای
واقعیت امر بوده، استفاده میکند.
در ادامه این کتاب کمی نیز به ارتباط تنگاتنگ و عمیق خاندان سلطنتی عربستان سعودی با انگلیسها در قرن گذشته میلادی پرداخته شده است.
ناصر
السعید در کتاب خود همچنین به ارتباط نزدیک، اما محرمانه میان خاندان «آل
سعود» با «بن گوریون» بنیانگذار رژیم اسرائیل پیش و پس از راهاندازی این
رژیم اشاره کرده و بیان میکند: بن گوریون برای تأسیس رژیم مورد نظر خود،
مورد حمایت مستقیم «آل سعود» قرار گرفت.
تصویری که روی جلد کتاب «تاریخ
آل سعود» دیده میشود، عکس ملک فهد بن عبدالعزیز آل سعود، پادشاه سابق
عربستان در جوانی را نشان میدهد که در کنار وی، یک زن روسپی قرار گرفته و
ملک فهد با قرار دادن دست خود در برابر صورت، تلاش دارد تا چهرهاش در
تصویر مشخص نشود.
نویسنده بر بالای عکس نیز با هدف طعنه زدن به خاندان
«آل سعود»، آیات 204 تا 207 سورة مبارکة بقره را با مضمون زیر نوشته است:
از مردم کسانی در این دنیا هستند که سخنشان مورد پسند تو قرار میگیرد، اما
خداوند بر آنچه در قلبشان است، شهادت میهد؛ اینها بدترین دشمنان هستند و
چون از نزد تو دور شوند، کارشان فساد و فتنه است و میکوشند تا حاصل خلق را
به باد فنا دهند و نسل بشر را قطع کنند و خداوند فساد مفسدان را دوست
ندارد و اگر به آنان گفته شود تقوا پیشه کنید، غرور و خودپسندی آنان را به
بدکاری برمی انگیزد تا نصیحت نشنوند، جهنم آنان را کفایت کند که بسیار
آرامگاه بدی است.
٭ سرویس بینالملل «تابناک»، فؤاد پورعبادی
سرزمین عربستان به علّت وجود دو شهر مقدس مکّه و
مدینه دارای اهمیّت بسیاری بوده و هست و در واقعة شریف ظهور هم نقش مهمی را
ایفا میکند. موضوعاتی مانند: امنیّت شهر مکّه، عدم ورود سفیانی و دجّال
به این شهر، ظهور آتشی در حجاز، مرگ عبدالله، خروج سفیانی و فجایع او در
شهرهای مختلف به خصوص مدینه، خسف (فرو رفتن) لشکریان سفیانی در سرزمین
بیداء (بین مکّه و مدینه)، خسف جزیرة العرب، آغاز واقعة شریف ظهور از کنار
خانة خدا، اجتماع یاران امام در مکّه، بیعت جبرئیل با امام مهدی(ع) در این
شهر، سخنان امام مهدی(ع) در کنار کعبه، اقدامات حضرت در مکّه و مدینه، کشته
شدن نفس زکیّه بین رکن و مقام، کشته شدن نمایندگان امام در مکّه و... ما
را بر آن داشت تا کتابهایی را که این موضوعات را در خود جای دادهاند،
خدمتتان معرفی نماییم، ولی از آنجا که موضوعات متعدّد و بالتبع روایات هم
مختلف و متعدّد بود و در صفحات پراکنده آمده بود قادر نبودیم که صفحات را
به صورت مجزا برایتان مشخص کنیم و تنها به معرفی عناوین کتابها را حضورتان
معرفی میکنیم.
1. امام زمان(ع) موعود پیامبران و امید بشریت، جواد شریعتی، اصفهان: خاتمالانبیاء، 1384، چ اوّل.
2. الامام المهدی(ع) المصلح العالمی المنتظَر، محمّد جواد طبسی، قم: دارالهدی، 1384، چ اوّل.
3. الامام المهدی و الیوم الموعود، خلیل رزق، بیروت: دارالولاء، 1422 ق، چ اوّل.
4. انقلاب مهدی(ع) از آغاز تا پایان: حوادث و رویدادهای قبل و بعد از ظهور، مهدی همّتی، قم: جام جوان، 1385، چ اوّل.
5. بر ستیغ آرمانها: ترجمة جزء چهارم کتاب اعیان الشیعه، محسن امین، مترجم: مؤسسة طور، تهران: طور، 1364، چ اوّل.
6. البرهان فی علامات مهدی آخرالزّمان، متّقی هندی، قم: خیّام، 1399ق، چ اوّل.
7. بیان الائمّـة للوقائع الغریبـة و الاسرار العجیبـة، ج4، محمّد مهدی زینالعابدین، قم: دارالغدیر، 1425ق، چ اوّل.
8. پیشگوییها و آخرالزّمان: مجموعه مقالات، واحد پژوهش و تحقیق مؤسسة فرهنگی موعود(ع)، تهران: موعود عصر(ع)، 1387، چ پنجم.
9.
پیشگوییهای پیشوایان در معجزات چهارده معصوم و معجزات مغیّبات قرآن مجید
(به ضمیمة اخبار علائم ظهور با مقدمة اثبات ولایت مطلقة معصومین(ع))، احمد
سیّاح، تهران، کتابفروشی اسلام، 1350،
چ اوّل.
10. تاریخ زندگانی حضرت مهدی(ع)، مهدی صادقی، تهران: تربت، 1380، چ اوّل.
11. تاریخ غیبت کبرا، محمّد صدر، مترجم: حسن افتخارزاده، تهران: نیک معارف، 1371، چ اوّل.
12.
تحفة قدسی در علائم ظهور مهدی موعود(ع): ترجمة کتاب الغیبـة شیخ طوسی،
مترجم: محمّد رازی، تهران: کتابفروشی اسلامیّه، 1350، چ اوّل.
13. جهان در آینده یا علائم ظهور حضرت مهدی(ع)، محمّد موسوی کاشانی، تهران: مؤلّف، 1370، چ اوّل.
14. جیش الامام المهدی(ع) فی الکتاب و السنّـة، علی الحدادی، بیروت: دار المحجّـ[ البیضاء، 2007م، چ اوّل.
15. خلاصهای از مطالب دین اسلام در احوالات امام زمان(ع)، محمّد باقر نجفی یزدی، قم: عصر ظهور، 1380، چ اوّل.
16. 500 سؤال حول الامام المهدی(ع)، ماجد ناصر الزبیدی، بیروت: دارالمحجّـة البیضاء، 1425ق، چ اوّل.
17. رایات الهدی و الضّلال فی عصر الظّهور، مهدی فتلاوی، بیروت: دارالمحجّـة البیضاء، 1420ق، چ اوّل.
18. روزگار رهایی: ترجمة یوم الخلاص ـ ج 1 و 2، کامل سلیمان، مترجم: علی اکبر مهدی پور، تهران: آفاق، 1371، چ دوم.
19. سال ظهور یا علائم حتمی قیام، حسین نجفی یزدی، قم: ناظرین، [بیتا]، چ اوّل.
20. سپیدهدم ظهور ـ ج دوم: نابودی ستمگران، محمّد موسوی، قم: مشهور، 1384، چ اوّل.
21. سپیدهدم ظهور ـ ج سوم: حکومت جهانی، محمّد موسوی، قم: مشهور، 1384، چ اوّل.
22. سفیانی از ظهور تا افول، نصرتالله آیتی، قم: ثانی عشر، 1384، چ اوّل.
23. شش ماه پایانی، مجتبی السّادة، مترجم: محمود مطهرینیا، موعود عصر(ع)، تهران، 1388، چ ششم.
24. صحیح اشراط الساعـ[ و وصف لیوم البعث و اهوال یوم القیامـ[، مصطفی ابوالنصر شبلی، بیروت: مکتبـة السوادی للتوزیع، 1423 ق، چ دوم.
25. عدالتگستر جهان، حضرت مهدی صاحبالزّمان(ع)، محمّد علی کاظمینی بروجردی، تهران: مسجد نور، [بیتا]، چ اوّل.
26. العدّ التنازلی فی علائم ظهور المهدی(ع) آخر اوصیاء الرّسول المصطفی(ص)، عبّاس تبریزیان، تهران: سیّدالشهدا(ع)، 1383، چ اوّل.
27. عصر زندگی و چگونگی آیندة انسان و اسلام (پژوهشی در انقلاب جهانی مهدی(ع))، محمّد حکیمی، قم: بوستان کتاب، 1381، چ پنجم.
28. عصرظهور، علی کورانی، مترجم: عبّاس جلالی، تهران: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1371، چ دوم.
29. عقدالدّرر فی اخبار المنتظَر، یوسف بن یحیی بن علی بن عبدالعزیز مقدّس شافعی، بیروت: دارالکتب العربی، 1418 ق، چ اوّل.
30. علائم الظهور حضرت امام زمان(ع)، علی موجودی، [بیجا]، [بینا]، [بیتا]، چ اوّل.
31. علائم ظهور فی المستقبل المنظور، حسن نجفی، بیروت: مؤسسـة البلاغ، 1422 ق، چ اوّل.
32. علامات القیامـة الکبری من بعثـة النبی(ص) حتّی نزول عیسی(ع)، عبدالله حجاج، قاهره: مکتبـة التراث الاسلامی، 1407 ق، چ اوّل.
33. الفتن، ابی عبدالله نعیم بن حماد مروزی، بیروت: دارالفکر للطباعـة و النّشر و التوزیع،1424 ق، چ اوّل.
34. فتن فی عصر الظهور الشریف، عبدالحلیم الغزی، بیروت: مکتبـة الفردوس، 1424 ق، چ اوّل.
35.
فرهنگ موعود(ع) (اعلام): مطالبی کوتاه و آموزنده راجع به زندگانی و القاب
امام عصر(ع) قبل و بعد از قیام آن حضرت به صورت منظم طبق حروف فارسی، حسین
کریمشاهی بیدگلی، قم: ناصر، 1377، چ اوّل.
36. فرهنگنامة مهدویّت، خدامراد سلیمیان، تهران: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی(ع)، 1383، چ اوّل.
37. ما قبل نهایـة التاریخ ظهور المهدی المنتظَر(ع)، جعفر عتریسی، بیروت: دارالمحجّـ[ البیضاء، 1423ق، چ اوّل.
38. مأتان و خمسون علامـ[ حتّی ظهور الامام المهدی(ع)، محمّدعلی طباطبایی حسینی، بیروت: مؤسسـة البلاغ، 1419 ق، چ اوّل.
39. مصلح حقیقی جهان، قطب عالم امکان، حضرت مهدی(ع)، محمّدتقی مقدّم، مشهد: مقدّم، 1361، چ چهارم.
40.
معجم احادیث الامام المهدی(ع)، الجزء الاوّل: احادیث النبی(ص)، زیر نظر:
علی کورانی، قم: مؤسسـة المعارف الاسلامیة، 1411ق، چ اوّل.
41. معجم
احادیث الامام المهدی، الجزء الثالث: احادیث الائمّـة(ع)، زیر نظر: علی
کورانی، قم: مؤسسـة المعارف الاسلامیـة، 1411ق، چ اوّل.
42. معجم الملاحم الفتن، الجزء الاوّل، الثانی، الثالث و الرابع، محمودبن سیّد مهدی موسوی دهسرخی، [بیجا]: مؤلّف، 1420ق، چ اوّل.
43. الملاحم و الفتن، ابن طاووس، مترجم: محمّد جواد نجفی، تهران: اسلامیه، [بیتا]، چ اوّل.
44. الممهدون للمهدی(ع) (دراسـة فی الخریطـة السیاسیـة لعصر الظهور)، علی کورانی، قم: مکتب الاعلام الاسلامی، 1405ق، چ اوّل.
45. منتظَر تاریخ: ترجمة تذکرة المهدی(ع)، علاءالدّین مدرس، مترجم: محمّد علی مدرس مطلق، تهران: مفید، 1370، چ اوّل.
46. موعود امم، عبّاس شیخ الرئیس کرمانی، قم: عصر ظهور، 1383، چ اوّل.
47. موعود نامه: فرهنگ الفبایی مهدویّت (دربارة حضرت مهدی(ع)، غیبت، انتظار، ظهور)، مجتبی تونهای، قم: مشهور، 1383، چ اوّل.
48. مهدی(ع) آخرین سفیر انقلاب، ذبیحالله محسنی کبیر، تهران: دانشوران، 1376، چ اوّل.
49. مهدی(ع) معجزة جاودان، محمّد حسین طسوجی، قم: لاهیجی، 1382 ق، چ اوّل.
50. مهدی منتظر(ع)، محمّد جواد خراسانی، قم: بنیاد پژوهشهای علمی فرهنگی نورالاصفیاء، 1381،
چ اوّل.
51.
مهدی موعود(ع): ترجمة جلد سیزدهم بحارالانوار، محمّد باقر مجلسی، مترجم:
علی دوانی، تهران: دارالکتب الاسلامیـ[، 1380 ق، چ چهاردهم.
52. مه عاشق کش: حضرت مهدی(ع) در آیینة پرسش و پاسخ، علی دژاکام، تهران: معارف، 1383، چ اوّل.
53. نشانههای آخرالزّمان، عبّاس گورتانی اصفهانی، تهران، حروفیه، 1378، چ اوّل.
54. نشانههای ظهور امام زمان(ع)، عطیه صادق کوهستانی، قم: نسیم حیات، 1386، چ اوّل.
55. نشانههای ظهور، بحثی پیرامون علائم حتمیة ظهور حضرت حجّت(ع)، علی اصغر سادات مدنی، تهران: منیر، 1381، چ پنجم.
56. نگرشی بر اخبار و علائم ظهورحضرت مهدی(ع)، علی اکبر عارف، قم: دارالنّور، 1381، چ اوّل.
57.
نگین آفرینش، پژوهشی در زندگی حضرت ولیّعصر(ع)، محمّد امین بالادستیان؛
محمّد مهدی حائری پور؛ مهدی یوسفیان، تهران: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی
موعود(ع)، 1383، چ اوّل.
58. نوائب الدّهور فی علائم الظهور، ج اوّل، دوم و سوم، حسن میرجهانی طباطبایی، تهران: کتابخانة صدر، 1369، چ دوم.
59. نورالانوار، علی اصغر بروجردی، تهران: چاپخانة برادران کتابچی، 1347، چ اوّل.
60. النّهایـة فی الفتن و الملاحم، الجزء الاوّل، اسماعیل بن کثیر القرشی الدّمشقی، بیروت: دارالمعرفـ[، 1420ق، چ دوم.
61. الوعد الموعود، علی محمّد الموسوی، قم: مؤلّف، 1425ق، چ اوّل.
62. وقت ظهور نزدیک است، غلامعلی صفایی بوشهری، بوشهر: موعود اسلام، 1383، چ اوّل.
63. وقت ظهور و علامات ظهور و تاریخچة مسجد جمکران و اعمال آن، محمّد باقر نجفی یزدی، قم: مکتب اهل بیت(ع)؛ ناظرین، 1381، چ اوّل.
64. یوسف زهرا(س) یا مهدی صاحبالزّمان(ع)، ابوطالب احسانی، قم: دارالکتب، 1381، چ اوّل.
مرضیه بیات
جنبش زیدیه در ایران (شامل فعالیّتهای فکری و سیاسی علویان زیدی در ایران)
نویسنده: عبدالرفیع حقیقت (رفیع)
ناشر: انتشارات فلسفه
تاریخ و محلّ نشر: 1363، تهران
تعداد صفحات: 219 صفحه
این
کتاب حاوی حقجوییها، حقگوییها و مبارزهطلبیهای ایرانیان و علویان
است و اقدامات و فعالیّتهای سرّی و زیرزمینی بیوقفه دامنهدار علویان و
ایرانیان ضدّ عمّال عباسی در ایران به ویژه در نقاط کوهستانی شمال و شمال
شرق ایران در قرنهای نخستین اسلامی که درخور توجّه و تعمّق تاریخی بوده را
به تفصیل در این کتاب مورد تحقیق قرار گرفته است.
همانطورکه از
نام کتاب هم استفاده میشود این کتاب هم به فعالیّتهای فکری و آرا و عقاید
شیعیان زیدیه از جمله مفهوم امامت، امام، خلافت، بازگشت امام موعود،a قدر
و آزادی عمل انسان، بداء و عصمت پیشوایان پرداخته است. در بخش دیگر هم به
فعالیّتهای سیاسی علویان زیدی و قیامهای متعدد آنها از جمله قیام زیدبن
علی و فرزندش یحیی بن زید، داعی کبیر (حسن بن زیدی علوی)، ناصر کبیر و ...
اشاره کرده است. این قیامها از قرن دوم هجری آغاز شده و تا زمان حکومت
صفویان (که شیعیان زیدی ایران کمکم همه شیعة اثناعشری شدند) ادامه دارد.