درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

مؤمنان دو بار از دنیا می روند...

 بعضی از ما فقط شیعیان شناسنامه ای هستیم؛ درست! امّا هدفی هست که ارزش دارد به خاطرش، باطنمان را با شناسنامه هایمان یکی کنیم. نمی شود تا آخر عمر دست دست کنیم؛ بالأخره یک روز، جایی، نکته ای، سخنی، عملی یا انگیزه ای ما را از جایمان تکان می دهد. انگیزه ای مثل این انگیزه که: خداوند قادر، به مؤمنان حقیقی فرصتی داده است که در کنار اَبَر مردانی که آفریده است، حکومتی رنگین و پر برکت داشته باشند. حکومتی که بتوانند در آن با هم مانند یک خانواده زندگی کنند و درد و غمی هرگز به حریم خانه هایشان راه نیابد. انگیزه ی مؤمن شدن بهتر از این که توفیق بیابیم مردی را که سالها زیر سیاهه های حسینه، برای داغش، آه کشیده ایم، در مقابلمان ببینیم و دشمنش را، که سالها لعنتش کرده ایم، در دار مکافات به نظاره بنشینیم؟مؤمن شدن به دیدن رو در روی یک لبخند حقیقی بر چهره ی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نمی ارزد؟

بگذارید کمی بیشتر از رجعت مؤمنان بگوییم. ما که دلمان برای «به حقیقت شیعه بودن» قنج رفت! پیش به سوی یافتن انگیزه!

مؤمنانِ خاصّ و نشان شده
مؤمنان، یعنی کسانی که علاوه بر ایمان داشتن به ولایت امیرمؤمنان علی(ع) و فرزندانشان تا آخرین امام (عجل الله تعالی فرجه)، این ایمان را به مرحله ی عمل در آورده اند؛ به عبارت دیگر، شیعه بودن حقیقی، یعنی ایمان داشتن به دل و عمل کردن در اعضا. ما پیش از این در سایت مستور، از شیعه و نشانه هایش مفصّل سخن گفته ایم.

مؤمنان اساساً نشان شده اند؛ خداوند هم به صراحت می فرماید: «آیا کسی که فاسق و مؤمن است با هم یکی هستند؟ [البتّه] که برابر نیستند!»(1) البتّه این نشان شدگی به خاطر نشان شدگی مولایشان، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(ع) در میان مخلوقات است و نشان شدگی حضرت امیر(ع) به نشان شدگی حضرت محمّد مصطفی(صلی الله علیه و آله) باز میگردد.(2) مصطفی یعنی چه؟ تا به حال فکر کرده اید؟ مصطفی یعنی برگزیده و نشان شده.

از میان مؤمنان، عدّه ای خاص هستند و بیشتر آنان را ما می شناسیم. افرادی مثل سلمان، ابوذر، مالک اشتر و.... این مؤمنان در شمار رجعت کنندگان خواهند بود و به آنان دراین باره مژده داده شده است.

مثلاً سلمان روزی از رسول خدا(ص) به طور مفصّل راجع به رجعت ائمّه (علیهم السلام) در آخرالزّمان سخنانی شنید و حضرت رسول اکرم(ص) در انتهای سخنانشان به ایشان فرمودند: «اى سلمان! قطعاً تو او (حضرت مهدی(عج)) را درک مى‌ کنى و هرکس که مانند تو باشد و با معرفت حقیقى و راستین، ولایت او را بپذیرد [نیز] او را درک می کند.»(3)

همچنین درباره بازگشت گروهی از مؤمنان خاص نیز از امام صادق(ع) نقل شده است: «از پشت شهر کوفه، بیست و هفت مرد همراه حضرت قائم (عج) بیرون می آیند. پانزده تن آنان از قوم حضرت موسى هستند که «به حق هدایت کنند و به آن دادگرى نمایند»(4) و هفت تن آنان اصحاب کهف هستند و (دیگران) یوشع‏ بن‏ نون‏، سلمان فارسى، ابودُجانه ی انصارى، مقداد و مالک اشتر هستند. پس اینها یاران و فرماندهان او هستند.»(5)

از جمله این مؤمنان نشان شده، علمدار مؤمنان با معرفت و خالص، عبّاس بن علی(ع) و یاران عاشورایی امام حسین(ع) هستند. درباره ی رجعت این بزرگواران پیش از این سخن گفته ایم. (بخوانید: رجعت عاشورائیان )  

مؤمنان دو بار از دنیا می روند
در برخی روایات، تأکید شده است که کسی که مؤمن باشد، چه افرادی خاص مثل سلمان و چه افراد عادی، بازخواهند گشت. در این روایات آمده است که مؤمنان حتماً هم باید شهید بشوند و هم باید بمیرند!

جابر جعفى گفت: از حضرت صادق (ع) درباره تفسیر آیه‏ «اگر در راه خدا بمیرید یا کشته شوید...»(6) سؤال کرد. حضرت در پاسخش فرمودند:  

«اى جابر آیا می دانى راه خدا کدام است؟» عرض کرد: نه به خدا مگر اینکه از شما بشنوم.  

حضرت فرمودند: «کشته شدن در راه على و اولاد اوست.» آنگاه ادامه دادند: «هر کس در راه محبّت او کشته شود، در راه خدا کشته شده است و هیچ کس نیست که ایمان به این آیه داشته باشد، مگر اینکه کشته شدن و مرگى در پیش دارد. به این معنى که اگر کشته شود، دوباره برانگیخته مى ‏شود تا بمیرد و اگر مُرد، برانگیخته مى‏ شود تا  کشته شود.»(7)

در این باره روایات مشابه (8) بسیاری وجود دارد که در این مقاله برشمردن تمام آنها سر همه را درد می آورد.

چیزی که در روایات به زیبایی به چشم می خورد این است که بر اساس آیه ی «هر نفسی مرگ را می چشد»(9) هر شهیدی، با چشیدن لذّت شهادت، می بایست برای مُردن به دنیا بازگردد. چنانچه امام صادق(ع) به شاگرد هوشمند و زیرکشان زراره  فرمودند:

« کسى که با شمشیر در راه خدا کشته مى‏ شود با آن کس که در بسترش جان می دهد، یکسان نیست. کسى که کشته مى ‏شود ناچار می باید به دنیا برگردد تا مزه ی مرگ را بچشد.»(10)

رجعت مؤمنان اختیاری است
مؤمنان، در برزخ در بهشت به سر می برند. اگر که آنها ایمانشان در حدّی باشد که لطف خداوند شامل حالشان بشود، مجبور نیستند بازگردند؛ بلکه این بازگشت اختیاری است. در روایتی زیبا از امام صادق(ع) درباره نحوه ی رجعت مؤمنان آمده است:

«چون قائم ظهور کند، بالاى سر مؤمن می روند در قبر او و به او گویند: اى فلانى به راستى صاحب الامر تو ظهور کرد. اگر می خواهى خود را به او برسانى برسان و اگر می خواهى در سایه ی کرامت پروردگار خود بیارامى، بیارام.»(11)

«هر گاه قائم ما قیام کرد، خداوند گروهى از شیعیان ما را که سر دسته شمشیرشان را بر روى دوش داشته باشند، از قبرهاشان برانگیخته نموده به سوى قائم می فرستد. وقتی این خبر به جمعى از شیعیان که هنوز نمرده ‏اند، می رسد، به یکدیگر می گویند: فلانى و فلانى و فلانى از قبرهاى خود بیرون آمده اند و هم اکنون با قائم هستند...»(12)

ترسیم سازی یک رؤیا
می توانید تصوّر کنید روزی را که تمام مؤمنان تاریخ، از گورهای کهنه و قدیمی شان، یا از مقبره ها و ضریح هایشان برخیزند و به یک سو بشتابند؟ بهترین و برگزیده ترین انسان های طول تاریخ! تمامشان! با تمام صفات نیک و مهربانی و گذشتشان.  

مردانگی مالک، صداقت ابوذر، وفاداری عمّار، امانت داری سلمان، تیزهوشی زراره، رازداری مفضّل و ادب و معرفت عبّاس بن علی(ع) وقتی کنار هم جمع بشود، معلوم است که این دنیای ویرانه آباد می شود! حالا فکر کنید تمام این خوب ها، حلقه شوند و نگین این حلقه، آقای خوبی ها (ارواحنا له الفداء) باشد؛ با لشکری از فرشتگان و انبیاء و اوصیاء.

مؤمن حقیقی شدن ما، یک «یا علی» از سوی ما می طلبد و بعد مدد گرفتن از نام مرد مردان برای قدم برداشتن در راهش. آنگاه می ماند تأیید خداوند؛ که هم قدرت و پرتوان است؛ هم دستش باز باز است و هم سفره ی کرم و مهربانی اش گسترده ی گسترده...

«پروردگارا! مرا براى فرمانبردارى امام زمان و خدمتگزارى حضرتش و زندگى در دولت آن سرور و دورى از نافرمانیش، موفق بدار. خداوندا اگر من پیش از آن زمان مُردم، مرا در آن جماعتى قرار بده که در رجعت وى برمى‏ گردند و در دولت و روزگار او به ملک و تمکن میرسند: و در سایه پرچم هاى او به سر می برند، و در زمره او برانگیخته می گردند و چشمشان به جمال او روشن مى ‏شود.»(13)
 

پی نوشت:
1. السجدة :  18 أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کمَنْ کانَ فاسِقاً لا یسْتَوُون‏.
2. برگرفته از روایات بلند حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)، خطاب به سلمان که از زاذان نقل شده است. خصیبى، حسین بن حمدان، الهدایة الکبرى - بیروت، البلاغ‏، 1419 ق. ص 375- 377.
3. همان روایت پیشین، همان منبع.
4. اعراف: 159. 
5. مفید، محمد بن محمد، الإرشاد للمفید، ترجمه رسولى محلاتى - تهران، چاپ: دوم، بى تا. ج‏2 ؛ ص361. 
6. آل عمران: 151 وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ
7. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مهدى موعود ( ترجمه جلد 51 بحار الأنوار) - تهران،اسلامیه، چاپ بیست و هشتم، 1378 ش. ص1188. 
8. برای مثال می توان به این حدیث اشاره کرد: در کتاب «منتخب البصائر» از محمد بن طیار از آن حضرت روایت کرده است‏ که در تأویل آیه: وَ یوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً  یعنى: و روزى که برانگیخته میکنیم از هر گروهى، جمعى را. فرمود: هر مؤمنى که کشته شده باشد؛ بدنیا برمیگردد تا (بعد از زندگى مجدد) بمرگ طبیعى بمیرد و هر مؤمنى که مرده باشد، بدنیا برمیگردد تا کشته شود (و بثواب شهادت نائل گردد). (مجلسی، محمد باقر، همان، ص 1187)
9. العنکبوت :  57 کلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْت‏
10. مجلسی، محمد باقر، همان، ص 1206.
11. کلینى، محمد بن یعقوب، أصول الکافی، ترجمه کمره‏اى - ایران ؛ قم، چاپ: سوم، 1375 ش. ج‏2 ؛ ص832.
12. مجلسی، محمّد باقر، همان، ص 1212.
13. «وَ وَفِّقْنِی‏ یا رَبِ‏ لِلْقِیامِ‏ بِطَاعَتِهِ‏ وَ لِلثَّوَى فِی خِدْمَتِهِ وَ الْمَکثِ فِی دَوْلَتِهِ وَ اجْتِنَابِ مَعْصِیتِهِ فَإِنْ تَوَفَّیتَنِی اللَّهُمَّ قَبْلَ ذَلِک فَاجْعَلْنِی یا رَبِّ فِیمَنْ یکرُّ فِی رَجْعَتِهِ وَ یمَلَّک فِی دَوْلَتِهِ وَ یتَمَکنُ فِی أَیامِهِ وَ یسْتَظِلُّ تَحْتَ أَعْلَامِهِ وَ یحْشَرُ فِی زُمْرَتِهِ وَ تَقَرُّ عَینُهُ بِرُؤْیتِهِ.» (مجلسی، محمّد باقر، همان، ص 1214).

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد