درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

خاک مَحرم بود

از آن روز که رسول رحمت(ص)
علی(ع) را
خفته بر خاک دیده و
«ابوتراب»ش خوانده بود،
حکایتی داشت فاطمه(س) با این خاک...
همراز بوتراب شدن،منبع تصویر: roze.ir
کاری بود
که بانوی جهانیان،
خوب بلد بود.
نشان به آن نشان
که بعد از فاطمه(س)
امیر تنهای کوفه
هم سخن «چاه» بود...

آنگاه که رکن اوّل شکست،
هنگام خیانت شیطان رسید.
ان زمان که از در و دیوار خانه ی وحی
آتش شعله می کشید،
بانوی بهشتیان
بر خاک نشست،
چنگ زده بر کمربند پدر خاک.

باور کن،
این خاک بود
که قیامت را عقب انداخت؛
وگرنه
فرو افتادن چندین و چند باره ی زانوی حیدر کرّار بر زمین
وقتی که شنید فاطمه(س) رحلت کرده است،
زمین را می شکافت،
کوه ها را می گسیخت،
اقیانوس را شعله ور می ساخت.

خاک،
مَحرم آن روزها بود.
فاطمه(س) را در بر گرفت؛
بی آنکه نشانی از او بدهد.
او
آخرین سخنان علی(ع) را،
وقتی که صورت بر گور همسر نهاده بود و نمی خواست برخیزد،
شنید.

گویی
بعد از آن همه همراهی و پیوستن و آویختن به علی(ع)
در انتها
فاطمه(س) هم
ابوتراب شده بود...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد