درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

کریم ترین: پاسخگوی غیب

مرد، روی انگشتهای پایش خودش را بالا کشید تا قامت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) را در میان جمعیت ببیند. وقتی او را  دید که به سوالات مردم پاسخ می داد، در دلش گفت: «نمی فهمد!» و راهش را از میان جمعیت باز کرد تا به او رسید.

کنار حضرت علی(ع) ایستاد و سرش را بالا گرفت و گفت:‌ »ای علی! من از رعیت ها و اهالی شهر تو هستم...». علی(ع) سرش را بالا آورد و نگاه مختصری به او کرد و فرمود: «تو از رعیت ها و اهالی شهرهای ما نیستی! پادشاه روم تو را فرستاده تا مسائلى را از معاویه پرسش نماید. چون معاویه از جواب آنها عاجز شده است، بنابراین تو را براى خاطر آن مسائل نزد من فرستاده.»

مرد، چند بار دهانش را باز کرد تا چیزی بگوید ولی چیزی به ذهنش نرسید و بیشتر از آن، اصلاً چه داشت که بگوید. علی(ع) او را خوب دیده بود! با دستش پشت سرش را خاراند و زیر لب گفت: «راستی گفتی یا امیرالمؤمنین! معاویه مرا مخفیانه نزد تو فرستاد؛ ولى تو از این موضوع آگاه شدى. در حالی که غیر از خداى علیم کسى از این راز آگاه نبود.»
حضرت علی(ع) با دست به دو فرزندش حسن و حسین‌(علیهما السلام) اشاره کرد و فرمود: «از هر یک از این دو فرزندم که میخواهى، [مسائلت را] جویا شو.»
مرد، نگاهی به چهره ی خوش سیمای حسن بن علی(ع) انداخت و گفت: «از حسن می پرسم.»

حسن بن علی(ع) به طرف او برگشت و پیش از آنکه مرد حرف دیگری بزند، فرمود: «تو آمده ای بپرسی: بین حق و باطل چقدر است. بین آسمان و زمین چقدر فاصله است. بین مشرق و مغرب چقدر است. قوس و قزح چیست. [...] آن ده موضوعى که هر کدام از دیگرى شدیدتر است چیست.»
مرد سرش را تکان داد و با حیرت گفت: آرى.

امام حسن(ع) پاسخ داد: «بین حق و باطل بقدر چهار انگشت است. زیرا آنچه را که به چشم خود بنگرى حق و گاهى آنچه را که بگوش خود بشنوى باطل است. فاصله ی بین آسمان و زمین، نفرین شخص مظلوم است و آنچه که چشم بنگرد. فاصله بین مشرق و مغرب یک روز راه است براى آفتاب. قزح نام شیطان است و منظور از قوس همین قوس خدائى است که علامت فراوانى نعمت و امان از براى اهل زمین از غرق شدن است. [...] امّا آن ده چیزى که بعضى از آنها از دیگرى شدیدتر است: شدیدترین چیزى که خدا آفریده سنگ است. شدیدتر و سفت‏ تر از سنگ، آهن است که سنگ به وسیله ی آن قطع مى ‏شود. سخت تر از آهن، آتش است که آهن را آب می کند. سخت ‏تر از آتش، آب است (که آتش را خاموش می کند)، سخت تر از آب، ابر است (که آب را جذب و تولید می نماید). سخت ‏تر از ابر، باد است که ابر را حمل و نقل یا پراکنده می کند. شدیدتر و قوى ‏تر از باد، آن فرشته ای است که باد را دفع می کند. قوى ‏تر از آن فرشته، ملک الموت است که او را می میراند. قوی تر از ملک الموت، خود مرگ  است که او را مى ‏میراند. شدید و قویتر از موت همان خدایی است که مرگ را دفع می کند.»


منبع روایت: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، زندگانى حضرت زهرا علیها السلام ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار)، ترجمه نجفى، تهران، اسلامیه، چاپ اول، 1377، ص365؛ از کتاب خرایج؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور 3/5.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد